از مارسی تا لیدزیونایتد؛ غولهای سقوطکرده فوتبال اروپا
فرهنگستان فوتبال ـ قهرمان اروپا در سال ۱۹۹۳ این روزها در فرانسه روزهای سختی را پشت سر میگذارد. مارسی تیمی که زمانی بزرگترین و قدرتمندترین تیم فرانسه بود باید این هفته در لیگ اروپا به مصاف تیم کوچک براگای پرتغال برود، در حالی که پاریسنژرمن رقیب آنها که با اسکناسهای قطری تبدیل به قدرت بلامنازع فرانسه شده در یکهشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا حریف رئالمادرید است.
فرانک مککورت، مالک آمریکایی المپیکمارسی وقتی این باشگاه را خرید اعلام کرده پروژهای به نام «پروژه قهرمانان» دارد تا این تیم را به افتخارات گذشته برساند. ژاک هنری ایرو رئیس باشگاه امیدوارانه میگوید: «زیبایی ورزش این است که اغلب غافلگیر میشوید. به تدریج موفقیت به حداقل میرسد و در طولانی مدت موفق بودن کار غیرممکنی به نظر میرسد.»
این داستان در فوتبال اروپا بین دهههای ۷۰ تا ۹۰ میلادی برای باشگاههایی مثل لیدزیونایتد، استونویلا، ناتینگهامفارست، گلاسکو رنجرز، آژاکس آمستردام و لاتزیو هم رخ داده است. از آن زمان غولهای سنتی فوتبال مثل بارسلونا و منچستریونایتد و باشگاههایی مثل پاریسنژرمن این تیمها را به حاشیه راندهاند. اما هنوز هواداران تیفوسی مارسی دست از تیمشان نکشیدهاند.
برنارد تاپی که در روزهای پرافتخار مارسی رئیس این باشگاه بود با اشتیاق از سالهای خوب این تیم و از قهرمانی در جام باشگاههای اروپای ۱۹۹۱ میگوید: «بعضی از مردم هنوز با آن خاطره زندگی میکنند. این چیزها باعث غرور میشود، به خصوص اگر افتخارهای کمی برای سرافرازی داشته باشید.» سالهای مدیریت تاپی بدون حاشیه نبوده و او سال ۱۹۹۷ ماهها به دلیل فساد و مداخله در نتایج در زندان به سر میبرد، اگرچه اعتقاد دارد ارزشش را داشته است. اما تیمِ تاپی در شرایط اقتصادی رشد کرد که دیگر وجود ندارد. تا سالیان ابتدایی دهه ۹۰ میلادی از زمانی که پخش زنده تلویزیونی رونق گرفت پول زیادی در فوتبال نبود. سال ۱۹۹۱ بیشترین درآمد سالانه در انگلیس با ۱۹ میلیون پوند متعلق به تاتنهام بود. کمبود پول در فوتبال به طور اتفاقی باعث موفقیت در فوتبال شد. یک تاجر بومی مثل تاپی با تزریق چندین میلیون پول میتوانست به قهرمانی جام اروپایی چنگ بزند و از طرفی موفق به انتخاب چند بازیکن خوب و حفظ آنها میشد.
لیدزیونایتد در فینال جام باشگاههای اروپای ۱۹۷۵ برابر بایرنمونیخ با ۶ بازیکن به میدان رفت که در اولین فصل بازیشان در رقابتهای اروپایی حاضر میشدند. آنها را به سختی میشد پیش از آن در بازار نقلوانتقالات بینالمللی مشاهده کرد و باشگاهی بود که میتوانست به راحتی بازیکنهایش را حتی اگر قراردادی نداشتند حفظ کند. در سال ۱۹۹۲ لیدز و مارسی قهرمان لیگ انگلیس و فرانسه شدند، اما پس از آن اقتصاد فوتبال دچار تحول شد و پول حق پخش تلویزیونی این ورزش را احاطه کرد. در سالهای میانی دهه ۹۰ میلادی مسئله حق پخش تلویزیونی مطرح شد و سال ۱۹۹۶ ارزش برخی از باشگاههای انگلیسی در بازار سهام ۲۰۰ درصد افزایش پیدا کرد. ۳۰ میلیون پوند حق پخش تلویزیونی به باشگاههای لیگ برتری تعلق گرفت.
اِسون گوران اریکسون درباره نقش پول در فوتبال در سالهایی که به عنوان سرمربی لاتزیو در اواخر دهه ۹۰ فعالیت میکرد، خاطره جالبی تعریف میکند. اریکسون میگوید: «مدیر خیلی خوبی داشتم. اگر یک بازیکن را میخواستم سعی میکرد آن را حتماً جذب کند. یک روز با او تماس گرفتم و فقط گفتم “ویری”.» پس از آن بود که اریکسون و کرانیوتی رئیس باشگاه لاتزیو به اسپانیا رفتند تا مهاجم اتلتیکومادرید را استخدام کنند.
در لیدز پیتر ریدزدِیل تاجر اهل این شهر سال ۱۹۹۷ به عنوان رئیس باشگاه انتخاب شد و مدعی شد دستورالعملهایی برای رشد نام تجاری دارد. او یک وام ۶۰ میلیون پوندی گرفت که در آن زمان توسط یک باشگاه فوتبال بیسابقه بود، روی بازیکنها سرمایهگذاری کرد و حتی هواپیمای اختصاصی برای باشگاه خرید. سال ۲۰۰۱ لیدزیونایتد به نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا راه پیدا کرد. با این حال حق پخش اختصاصی به آنها تعلق نگرفت.
مککورت درباره باشگاه مارسی میگوید: «شهر و باشگاه یک راه در پیش دارند و یکی هستند.» المپیکمارسی تاریخ ارزشمندی دارد و به شکلی در یک شهر محبوب است که برای مثال آرسنال یا رئالمادرید در شهر خودشان اینطور نیستند. مارسی یا لیدز حمایت جهانی همانند منچستریونایتد، بارسلونا یا رئالمادرید را نداشتند و این باشگاهها با همین پشتوانه توانستند بازیکنهای بزرگ به خدمت بگیرند.
در سال ۱۹۹۵ قانون بوسمن پایهریزی شد و فوتبالیستها موفق شدند به طور آزادانه پس از اتمام قراردادشان باشگاهشان را تغییر دهند، قانونی که به ضرر باشگاههایی مثل مارسی و لاتزیو تمام شد. سال ۲۰۰۱ کارنیوتی متوجه شد نمیتواند حقوق مورد نظر پاول ندود را تأمین کند و این ستاره به لاتزیو رفت که مینو رایولا در انتقال او نقش پررنگی داشت. اریکسون معتقد است در آن جو مسموم موفق شده تیمش را قهرمان سری A و جامدرجام باشگاههای اروپا کند.
سال ۲۰۰۳ ریدزدِیل اعلام کرد باشگاه لیدزیونایتد ۱۰۰ میلیون پوند بدهی دارد و برای نخستین مرتبه در تاریخ این تیم به سطح سوم فوتبال انگلیس سقوط کرد. هنوز هم لیدز موفق نشده از دسته دوم یا همان لیگ چمپیونشیپ فراتر برود و به لیگ برتر بازگردد. باشگاههای بزرگ فوتبال متوجه شدند تنها راه موفقیت یا داشتن پایگاههای هواداری در سرتاسر جهان است مثل منچستریونایتد یا پشتوانه یک میلیاردر مثل منچسترسیتی و چلسی که تاریخی مشابه با لیدزیونایتد دارند و یا این که تیمی در لندن باشند، جایی که گرانترین بلیتهای روی زمین به فروش میرود، توسط باشگاههای آرسنال، چلسی و تاتنهام!
مارسی مدتها یک پدرخوانده خوب برای رشد کردن نداشت و مافیای شهر همیشه در باشگاه دخالت میکرده است. به جای یک شیخ با پشتوانه نفت مککورت آمریکایی مارسی را خرید تا در ورزش سرمایهگذاری کند، تاجری که مالک باشگاه بیسبال لسآنجلس داجرز هم هست. ایرو، رئیس مارسی درباره شروع همکاری با مککورت میگوید: «ما توافق کردیم طی ۴ سال آینده ۲۰۰ میلیون یورو برای تقویت تیم صرف خواهیم کرد. اما در فوتبال مدرن چه خبر شده؟ این قیمت یک بازیکن مثل نیمار است!» با این حال مککورت معتقد است میشود افتخارات قبل را با چنین برنامهای بازگرداندند و ایرو هم در ادامه میگوید: «ما نمیتوانیم در همه بازیها برنده شویم. این هم بخشی از مبارزه نابرابر است.» بر اساس ادعای روزنامه فرانسوی اکیپ بودجه المپیکمارسی در فصل جاری حدود ۱۲۰ میلیون یورو است که در مقایسه با ۵۴۰ میلیون یورویی که پاریسیها هزینه کردهاند ناچیز به نظر میرسد.
بدونشک شاید یک فصل اتفاق بیافتد که باشگاهی با درآمد کم بتواند بزرگان را شکست دهد. لسترسیتی در فصل ۲۰۱۶-۲۰۱۵ با تنها ۱۰۴ میلیون پوند بودجه موفق شد قهرمان لیگ برتر انگلیس شود در حالی که منچستریونایتد فصل گذشته ۳۹۵ میلیون پوند برای کسب دوباره این افتخار هزینه کرد و چیزی بهدست نیاورد. در لیگ قهرمانان اروپا هم به طور رندوم شاید هر ۱۰ فصل یک بار یک باشگاه با درآمد کم بتواند خودی نشان دهد.
مشکل باشگاههایی مثل مارسی یا لیدز این است که هوادارانشان نمیتوانند به راحتی خودشان را واقعیتهای جدید تطبیق دهند. آنتونی کلاوان نویسنده انگلیسی که هوادار لیدزیونایتد است درباره تیم محبوبش میگوید: «من بخشی از مشکل هستم. به محض این که لیدز شروع به گرفتن نتایج خوب میکند، هستم نه به خاطر بزرگی آن.» حالا باشگاه برنامه دارد در میدان برمنر ۱۰ مجسمه از اسطورههای لیدزیونایتد را قرار بدهد. هواداران هنوز به لیدز حس خوبی دارند و اتحادشان را وقتی از لوگوی جدید باشگاه ناراضی بودند به خوبی نشان دادند. کلاوان ادعا میکند آنها همانند یک فرقه مذهبی هستند.
داستان ناتینگهامفارست هم تقریباً مشابه لیدز است. آنها در دهه ۷۰ میلادی قهرمان انگلیس بودند و ۲ قهرمانی اروپایی کسب کردند. سهامدار یونانی این باشگاه هنوز معتقد است آنها باز هم روزی در اروپا با رقبای بزرگی مبارزه خواهد کرد. استونویلا هم همانند ناتینگهام و لیدز در لیگ چمپیونشیپ بازی میکند که زمانی در دهه ۸۰ میلادی قهرمان اروپا شده بود.
در ادامه داستان باشگاههای سقوط کرده میتوان از آژاکس هم گفت. با این که آنها هنوز میتوانند در لیگ هلند هرازگاهی قهرمان شوند، اما قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا برای قهرمانِ ۲ دوره این رقابتها تبدیل به آرزو شده و این تیم بزرگ در اروپا یک تیم معمولی به شمار میرود.
هواداران مارسی که آخرین بار ۲۵ سال پیش قهرمانی در یک رقابت معتبر اروپایی را جشن گرفتهاند و فقط یک قهرمانی در لیگ فرانسه در این مدت داشتهاند، معنای ناامیدی را میدانند. یک فرد ۴۰ ساله فرانسوی را تصور کنید که مثل خیلی از همنسلهای خودش در اوایل دهه ۹۰ میلادی هوادار مارسی شده است. در یک مستند درباره امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه زمانی که به تازگی ریاستجمهوری این کشور را بر عهده گرفته بود او در موبایل خودش چیزی را دنبال میکند. پس از آن متوجه میشویم حسرت دریافت گل دوم از موناکو توسط المپیکمارسی را میخورد. ماکرون میگوید همیشه وفادار باشگاه مارسی خواهد ماند.
مارسی، لاتزیو، استونویلا، ناتینگهامفارست و آژاکس احتمالاً دیگر هیچوقت قهرمان لیگ قهرمانان یا رقابتهای اروپایی دیگر نخواهند شد، اما هواداران آنها هرگز نمیخواهند با این واقعیت کنار بیایند و به سختی آن را میپذیرند.