|
دو راهی ادن: ستارهای از جنس دیگر
جیکوب استاینبرگ
انتخاب شما چه خواهد بود؟ شما فوتبالیستی درجه یک هستید که برای یکی از موفقترین و متمولترین باشگاههای لیگ برتر بازی میکنید. افتخارات تیمی و انفرادی زیادی به دست آوردهاید. مدافعین حریف از رویارویی با شما وحشت دارند. زندگی در لندن خوش میگذرد و شاید حتی یک روز مجسمهتان را بیرون استمفورد بریج بسازند.
با این وجود حواس شما جای دیگری هم هست. جاهطلبی باشگاه برای شما زیر سوال رفته، تیمی که در سه سال اخیر دو فصل چمپیونز لیگ را از دست داده، تورنمنتی که تا به حال فتحش نکردهاید. مردم در گوشتان میخوانند برای رسیدن به بالاترین سطح باید چلسی را ترک کنید، نباید این قرارداد جدید را امضا کنید، باید درخواست ترنسفر بدهید. شما از بچگی رویای بازی برای رئال مادرید را در سر داشتهاید، تیمی که حالا جای خالی برای یک نیروی تهاجمی درجه یک دارد. انتخاب ساده است. راهی رئال میشوید، در ال کلاسیکو گل میزنید، قهرمان چمپیونز لیگ میشوید و توپ طلا را میبرید. نه؟
برای ادن ازارد اما داستان به این سادگی نیست. ازارد در شرایطی قرار گرفته که تصمیمگیری برایش دشوار شده. او کمتر از دو سال دیگر با چلسی قرارداد دارد و در ژانویه 28 ساله میشود. او میداند اگر قرار است راهی سانتیاگو برنابئو شود زمانش دیگر فرا رسیده. این آخرین فرصت ازارد برای یک انتقال بزرگ است. اما قلب او سر یک دو راهی مانده.
گزینه منطقی برای ازارد ترک لندن و دنبال خانهای در پایتخت اسپانیا گشتن است. اما مصاحبه او بعد از بازی مقابل ساوتهمپتون نشان میدهد این انتخابی ساده برایش نخواهد بود: «گاهی صبح از خواب بیدار میشوم و با خودم میگویم باید بروم. گاهی اما بیدار میشوم و بگویم دوست دارم بمانم. واقعا انتخاب سختی است.»
اکثر فوتبالیستهای یک دهه اخیر موفق نشدهاند دست رد به سینه رئال و بارسلونا بزنند. این وضعیت فوتبال مدرن است. فیلیپه کوتینیو در ژانویه پیش تحت شرایط مشابهای قرار گرفت و در نهایت لیورپول را به مقصد بارسلونا ترک کرد، راهی که پیش از او خاویر ماسچرانو و لوئیس سوارز طی کرده بودند. با اینکه لیورپول پول حاصل از فروش او را خرج خرید ویرجیل ون دایک کرد و به فینال چمپیونز لیگ رسید، اما بعید است ستاره برزیلی سابق قرمزهای مرسیساید وقتی تیمش با درخشش لیونل مسی تاتنهام را در ومبلی تکه و پاره میکرد حسرتی در دل داشت.
باشگاههای بزرگ انگلیسی در سالهای اخیر همه با مشکلی مشابه مواجه بودهاند و توانایی حفظ ستارههایشان وقتی دو غول لا لیگا بهشان ابراز علاقه میکردند و نداشتهاند. آرسن ونگر تیری آنری و سسک فابرگاس را از دست داد و شاهد انتقال آنها به بارسلونا شد. تاتنهام چارهای جز فروش لوکا مودریچ و گرت بیل به رئال نداشت و یک دهه پیش سر الکس فرگوسن از کریستیانو رونالدو خواست یک فصل دیگر برای منچستر یونایتد بازی کند و بعد راهی برنابئو شود.
اما ستارههای دنیای فوتبال همه شبیه هم نیستند. ازارد نه مدیربرنامهای فرصتطلب دارد و نه خودش اهل هیاهو به پا کردن است. او مردی آرام و اهل خانوداه است. بچههای ازارد لندن را خانه خودشان میدانند و خودش در حال حاضر از فوتبالش در چلسی تحت رهبری مائوریتزیو ساری لذت میبرد، مربیای که برعکس ژوزه مورینیو و آنتونیو کونته اهل فوتبال ضدحملهای نیست و بیشترین آزادی را به ازارد برای نشان دادن بالاترین کیفیتش میدهد. ازارد با زدن 8 گل در 10 بازی بهترین شروع را برای چلسی داشته و بدل به ارزشمندترین بازیکن لیگ برتر شده است.
با این وجود هنوز این حس باقی میماند که ستاره چلسی و بلژیک پتانسیلی بالاتر از این دارد. ازارد دو بار قهرمان لیگ برتر شده و جام حذفی و جام اتحادیه و یوروپا لیگ را هم فتح کرده. اما او از سال 2014 بدین سو هرگز حتی به یک چهارم نهایی چمپیونز لیگ هم نرسیده. ساری حالا ازارد را تحریک کرده که به مرز 40 گل در یک فصل برسد. این چالش جدید اما میتواند برای او ترسناک شود؟ آدمها گاهی از امتحان کردن حد و حدود تواناییهای خودشان واهمه دارند. اگر ازارد در اسپانیا به موفقیت نرسد چه؟
تمام این معادلات البته اگر رئال در این تابستان نیمار را از پاریس سن ژرمن بخرد به هم میریزد و دیگر موضوعیت خودش را از دست میدهد. اما حتی اگر ازارد از رویای کودکیاش هم بگذرد سر و صدایی به پا نخواهد کرد. اصلا چه لزومی دارد؟ او در برخورد با این شرایط هم مثل همیشه آرام است و از زندگی لذت میبرد: «قضیه اصلا اینطور نیست که اگر بروم خوشحال خواهم بود و اگر نروم ناراحت.» گاهی حفظ این زاویه دید منطقی و آرام بزرگترین پیروزی است.
رونالدو، قبیلهگرایی و نیمه تاریک فوتبال
پائولو باندینی
کریستیانو رونالدو شنبه یک گل دیگر برای یوونتوس زد، گلی که بعید است به عنوان یکی از به یادماندنیترین نزدیک 700 گلی که او در طول فوتبالش زده در خاطرهها بماند. شوت سر ضرب رونالدو با پای چپ روی پاس ماریو مانزوکیچ پیروزی 0-2 را مقابل اودینزه به همراه آورد، در بازیای که او هماهنگی زیادی با همبازی کرواتش نشان داد و دستورات تاکتیکی مربیاش را هم به خوبی در بعد دفاعی اجرا کرد.
رونالدو حالا در پیراهن یوونتوس جا افتاده. او برای تیم بازی میکند و گل زدن همتیمیهایش، مثل گلی که رودریگو بناتنکور مقابل اودینزه زد را جشن میگیرد. رونالدو حتی قبل از بازی اشک شوق هوادار جوانی را هم درآورد و او را در آغوش گرفت.
جدا از تمام این داستانها اما رونالدو متهم به تجاوز شده است، اتهامی که البته خودش به شدت ردش میکند. پلیس لاس وگاس هفته پیش اعلام کرد تحقیقاتش را درباره پرونده کاترین مایورگا که سال 2009 رخ داده را شروع کرده. مجله آلمانی اشپیگل در گزارشی نوشته این واقعه با توافقی خارج از دادگاه بین رونالدو و مایورگا حل شده، اما وکلای مایورگا ادعا میکنند مفاد این توافق به صورت کامل اجرا نشده.
این دو داستان باید از هم جدا باشند. این حق رونالدو است که اتهام وارده را رد کند و بدون توجه به آن به کارش ادامه دهد، کاری که در آن تخصصی فوقالعاده دارد. سری آ ادامه پیدا میکند و رونالدو یکی از بزرگترین ستارههای آن باقی میماند، بازیکنی که حالا بدل به مهرهای کلیدی در تیمی شده که برای اولین بار در تاریخش هر 10 بازی اول فصلش را برده.
در همین حال نباید فراموش کنیم اتهامی که به رونالدو وارد شده بسیار جدی است و باید به روند قانونی رسیدگی به آن احترام بگذاریم. مشکل وقتی پدید میآید که مرز بین موفقیتهای ورزشی و جرمهای خارج از زمین در هم تنیده میشوند. اینکه باشگاه یوونتوس در دفاع از بازیکنش حرف بزند کاملا قابل درک است، اما دو توئیت اکانت رسمی آنها با بیدقتی نوشته شده و انگار میخواهد بگوید رفتار حرفهای رونالدو و این حقیقت که اتهام وارده مربوط به سالها پیش است باید روی رای نهایی دادگاه تاثیرگذار باشد.
برخی از مطبوعات و رسانهها هم با چنین رویکردی دست به گزارش این داستان زدند. مثلا تیتر یک روزنامه توتواسپورت رونالدو را استوارتر از این مشت گِلهایی که به سویش پرتاب میکنند دانست. این روزنامه حتی اظهار نظری از قاضی سابق، پیرو کالابرو چاپ کرد که انگیزه مایورگا را از رسانهای کردن این داستان زیر سوال میبرد: «آیا او واقعا دنبال عدالت است یا اهداف مشخص، اما غیر قابل بیان دیگری را دنبال میکند؟»تازه این رویکردی به نسبت معقولانهتر بود. خیلیهای دیگر از این حرف زدند که رونالدو با نمایشش در زمین بهترین جواب را به این اتهام داده، انگار اتهام مربوط به افت فرم فوتبالش بوده. از منظر یوونتوس اینکه شرایط به وجود آمده برای مهاجم گرانقیمتشان تاثیری روی عملکرد او در زمین ندارد دلگرمی بزرگی است. اما یک حقیقت ساده باقی میماند: یک گل در زمین هیچ ارتباط و تاثیری روی روند قضاییای که در لاس وگاس شروع شده ندارد.
اینجا جای بحث ادعای مایورگا یا دفاع از رونالدو نیست. نکته تاسفبار اما این است که داستان اتهام رونالدو به تجاوز نیمه تاریک و زشتترین وجه فوتبال را از منظر هواداران این ورزش به رخ کشیده، هوادارانی که وفاداری به باشگاه و بازیکنانشان را بالاتر از انسانیت میدانند.
هیچکس نباید در این داستان جانبگرایی کند و بهترین کاری که میتوانیم انجام دهیم دنبال کردن حقایق و مدارک این پرونده است. رونالدو متهم به تجاوز شده و این اتهام را رد میکند. در همین حال او نمایشی عالی برای یوونتوس دارد. شک و تردیدهایی که آینده این پرونده به وجود میآورد قطعا برای همه نگرانکننده است. اما نباید فراموش کنیم یک گل در زمین هیچ تاثیری روی نتیجه آن نخواهد داشت.
گزارش
درسهایی از مونیخ: سه فرمان پپ
جاناتان ویلسون
در هجدهمین بازی از فصل دوم پپ گواردیولا روی نیمکت بایرن مونیخ تیم او مقابل ولفسبورگ با نتیجه 1-4 شکست خورد. این اولین باخت فصل بود و نتیجهای غیرمنتظره. بعد از این شکست گواردیولا به تفکر فرو رفت و با خودش اندیشید آیا بیش از حد ایدههایش را پیچیده کرده؟ آیا به قدری در تجربهورزیهای تاکتیکیاش، در استفاده از فولبکها در نقش عملا وینگ-هاوز (نیمه وینگر)، غرق شده که اصول ابتدایی را فراموش کرده؟
برای جلوگیری از تکرار چنین اشتباهی گواردیولا سه اصل ساده را روی تخته سفید دفترش نوشت، اصولی که بعدها از آن به عنوان انجیلش یاد کرد:
1-استفاده از دو مهاجم مقابل خط دفاعی چهار نفری
2-داشتن یک مهره بیشتر در خط میانی
3-داشتن یک مهره بیشتر در خط دفاعی
این اصول همه ریشه در ارزشهای مکتب فوتبال یوهان کرویف داشت، به خصوص دو فرمان دوم. گواردیولا سال 2001 در خاطرهنگارش «فوتبالِ من» این ارزشها را چنین توضیح داده بود: «مهمترین نکته پر کردن مرکز زمین برای به دست آوردن برتری عددی نسبت به حریف است.»
در چیدن یک تیم البته نکات بسیار دیگری هم وجود دارد و گواردیولا همیشه مقابل 3-3-4 از 2-4-4 استفاده نکرده، اما این ایدهها همچنان به عنوان اصول بنیادین او باقی ماندهاند، اصولی که میتوان با اتکا بر آنها رویکرد تاکتیکی او مقابل لیورپول را توضیح داد.
گواردیولا مقابل خط حمله سه نفره لیورپول که خودش پیش از بازی اعتراف کرده بود به وحشتش میاندازند از خط دفاعی چهار نفره استفاده کرد. او پیش از این در بازی رفت فصل پیش لیگ برتر با استفاده از خط دفاعی سه نفره 0-5 لیورپول را شکست داده بود و حتی در بازی برگشت فصل پیش چمپیونز لیگ، پیش از اینکه خودش از کنار خط اخراج شود هم این سیستم در حال نتیجه دادن بود. اما با وجود بازگشت بنجامین مندی از مصدومیت که گزینهای مناسب برای پست وینگبک چپ به او میداد، تصمیم گواردیولا این بار بر استفاده از دفاع چهار نفره بود. مندی در این بازی اجازه نفوذ و شرکت در بعد هجومی تیمش را داشت. اما در سوی دیگر کایل واکر بیشتر نزدیک به مدافعین مرکزیاش بازی میکرد تا استحکام خط دفاعی از بین نرود.
جدا از خط دفاعی، شکل خط میانی و حمله منچستر سیتی بود که در این بازی توجهها را به خودش جلب کرد. گواردیولا برای اطاعت از فرمان اول و دوم تیمش را با سیستم 2-4-4 به آنفیلد فرستاد تا یک مهره بیشتر در خط میانی داشته باشد و با دو مهاجم به خط دفاعی چهار نفره حریف حمله کند. برناردو سیلوا و فرناندینیو در این سیستم هافبکهای میانی بودند و ریاض مارز و رحیم استرلینگ، برعکس چیزی که معمولا از وینگرهای سیتی میبینیم، نزدیک به این دو هافبک بازی میکردند و بیشتر متمایل به مرکز زمین بودند تا از فولبکهایشان حمایت کنند.
در سوی دیگر زمین هم یورگن کلوپ با رویکردی محافظهکارانه جو گومز را در پست فولبک راست قرار داد و ترنت الکساندر-آرنولد هجومیتر را نیمکتنشین کرد تا جدال در گوشههای زمین بستهتر از آنچه انتظارش را داشتیم شود.
البته گواردیولا در بازی رفت فصل پیش چمپیونز لیگ هم تلاش کرده بود چنین ایدهای را اجرا کند و ایلکای گوندوگان را به عنوان وینگر راست در ترکیب اصلی قرار داده بود تا مثل بازی برگشت لیگ چهار بار دروازه تیمش در آنفیلد باز نشود. این طرح اما با اجرای نادرستش در زمین نتیجه نداد. با این حال منطق ایده به قوت خودش باقی ماند، همانطور که گواردیولا بعد از بازی یکشنبه شب اعتراف کرد: «اگر در آنفیلد باز بازی کنید حتی یک درصد هم شانس پیروزی ندارید، چون در بعد انتقالی لیورپول بهترین تیم دنیاست.»
بخش سوم طرح تاکتیکی گواردیولا در این بازی استفاده از داوید سیلوا به عنوان مهاجم دوم، پشت سرخیو آگوئرو بود. این چینش باعث شد مدافعین لیورپول که مثل تقریبا مدافعین اکثر تیمهای دیگر فراموش کردهاند چطور مقابل خط حمله دو نفره دفاع کنند آرامش و تمرکز همیشگی خودشان را از دست بدهند. در ضمن حضور سیلوا در این منطقه روی مرکز خط میانی لیورپول هم فشار آورد. با اینکه جردن هندرسون شب خوبی را مقابل سیتی پشت سر گذاشت، اما برای یک هافبک میانی سخت است هم به پرس بالای حریف بپردازد و هم مدام پشت سرش را نگاه کند و نگران اتفاقاتی باشد که در این منطقه ممکن است رخ دهد.
در نهایت این بازی جدال تماشاییای نبود که همه انتظارش را داشتیم. اما گواردیولا با درس گرفتن از آن شکست سنگین مقابل ولفسبورگ و بازگشت به اصول ابتدایی کرویفی چهرهای جدید و عملگرا از خودش نشان داد، بعدی از مربیگریاش که در گذشته کمتر دیده بودیم. این چهره جدید شاید دیگر فوتبال جذاب «ما همیشه همینطوری بازی میکنیم» را تولید نکند، اما ممکن است کمک زیادی برای او و تیمش در نتیجه گرفتن در زمین حریفان بزرگ باشد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3895/15425/56866
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3895/15425/56867
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3895/15425/56868
|
عناوین این صفحه
- دو راهی ادن: ستارهای از جنس دیگر
- رونالدو، قبیلهگرایی و نیمه تاریک فوتبال
- گزارش