مایکل کاکس
لیگ برتر تا به حال این همه مربیِ درجه یک در یک فصل نداشته. یورگن کلوپ و پپ گواردیولا دوتا از این مربیان هستند که رویاروییِ شان در آنفیلد میتواند جدال تاکتیکی فوقالعاده جذابی پدید بیاورد. برایِ تماشایِ این بازی درست یک نیمفصل صبر کردیم، اما حالا میتوانیم انتظار یک آتشبازیِ اساسی در شبِ سالِ نو را داشته باشیم.
کلوپ و گواردیولا دو سبکِ مختلف از فوتبال را در تیمهایشان میسازند. در واقع وقتی این دو مربی در آلمان فصل به فصل مقابلِ هم قرار میگرفتند (در مجموع هشت بازی)، از تقابلِ بوروسیا دورتموند و بایرن مونیخ به عنوانِ جدالِ فوتبالِ انتقالی علیه فوتبالِ مالکانه یاد میشد. البته این تعریف خیلی ساده است و فوتبالِ دو مربی پیچیدگیهایِ بسیار بیشتری دارد: هم تیمهایِ کلوپ میتوانند به اندازهیِ کافی و لازم پاس بدهند و هم تیمهایِ پپ قدرت انتقالِ سریع توپ از دفاع به حمله را دارند.
اما در این میان یک تفاوتِ بنیادین وجود دارد، تفاوتی که در تمپویِ بازیشان نهفته است؛ جایی که پپ تیمش را به صبر و آرامش دعوت میکند و کلوپ از بازیکنانش سرعت و فوریت میخواهد.
از این منظر فوتبالِ کلوپ بیشتر مناسبِ لیگ برتر است. فوتبالِ انگلیسی و به خصوص فوتبالِ لیگ برتر معمولا بر مبنایِ بازیِ مستقیم بوده نه بازیسازیِ با حوصله. تقریبا تمام تیمهایِ موفق تاریخِ لیگ برتر، منچستر یونایتدِ سر الکس فرگوسن، آرسنالِ آرسن ونگر، چلسیِ ژوزه مورینیو و لستر سیتیِ کلودیو رانیری، همه رویکردی مستقیم، انتقالی و ضدحملهای داشتهاند.
غیر از این چهار تیم تنها دو تیم دیگر بودهاند که موفق به فتحِ لیگ برتر شدهاند. بلکبرن رُوِرزِ کنی دالگلیش یکی از این دو تیم دیگر بود، نمونهای دیگر از فوتبالِ مستقیم با اتکایِ بالا به ارسال از جناحین. در این میان فقط منچسترِ سیتیِ روبرتو مانچینی بود که با فوتبال مالکانه و بر مبنایِ بازیسازیِ با حوصله موفق به فتحِ لیگ برتر شد. از این منظر گواردیولا تیمِ درستی را برایِ ورودِ به جزیره انتخاب کرده است.
خودِ لیورپول هم در دههیِ هشتاد به فوتبالِ با پاسهایِ زیاد معروف بود، اما کمکم در لیگ برتر بدل به تیمی واکنشیتر شد. تیمهایِ امیدوارکنندهیِ لیورپول در این دورانِ جدید، تحتِ رهبریِ ژرار هولیه، رافا بنیتز و برندان راجرز همه فوتبالی ضدحملهای و انتقالی بازی میکردند. حتی راجرزی که در سوانزی ایدههایِ تیکیتاکا را به بازیکنانش درس میداد، در دومین فصلِ حضورش در لیورپول با فوتبالی سریع و انتقالی تا یک قدمیِ قهرمانیِ لیگ پیش رفت.
بنابراین راهی که گواردیولا پیش گرفته خلافِ جهت موجِ فوتبال انگلیسی است. در سویِ دیگر با اینکه فوتبالِ کلوپ به شکل ذاتی خوانشِ بیشتری با فوتبالِ بریتانیایی دارد، اما نوعِ مخصوصِ “گگنپرسینگ”اش بسیار منظمتر و سیستماتیکتر از چیزی است که بیش از این در جزیره دیدهایم. با این حال اصولِ ابتداییِ این سبک، سخت دویدن و جنگیدن و سریع و مستقیم حمله کردن، همچنان به شدت انگلیسی باقی میماند. در واقع باید گفت فوتبالِ انگلیس که در سالهایِ اخیر به دنبال بازیافتنِ هویتِ خودش بوده، همیشه نزدیکیِ بیشتری به سبکِ آلمانی حس کرده تا سبکِ اسپانیایی.
پرس و ضدِ پرسِ تیمِ کلوپ در بازیِ امشب میتواند فوتبالی بسیار جذاب پدید بیاورد، چون سبکِ بازیِ سیتیِ گواردیولا، با اصرار به بازیسازیِ از عقبِ زمین، حداقل در تئوری کاملا مناسب تیمی است که پرسِ بالا و پر فشار میزند. سیتی در پروسهیِ رسیدنِ به سبک و هویتِ جدیدش این فصل با مشکلاتِ زیادی مواجه شده، به خصوص جان استونز و کلودیو براوو، دو خریدِ گواردیولا، بارها توپ را در مناطق خطرناک از دست دادند و باعث به دردسر افتادنِ تیمشان شدهاند.
از این جهت شکی نیست که کلوپ بیشترین تاکید را رویِ فشار آوردن رویِ خطِ دفاعیِ سیتی خواهد کرد، رویکردی که در نوامبرِ 2015 و در آن پیروزیِ درخشانِ 1-4 در اتحاد به شدت جواب داد. با اینکه این بازی مقابلِ تیم به هم ریختهیِ مانوئل پلگرینی بود، اما رویکردِ کلوپ در بازیِ امشب هم مشابه خواهد بود.
در سویِ دیگر اما گواردیولا تا آن حدی هم که به نظر میرسد اصولگرا نیست. یکی از بارزترین و نادرترین نمونههایِ فوتبالِ پپ با استفاده از توپهایِ بلند درست مقابلِ دورتموند در اولین برخوردشان در بوندسلیگا، در نوامبرِ 2013 بود، جایی که او از خاوی مارتینز، که معمولا پیش از آن به عنوانِ مدافع مرکزی، یا هافبکِ دفاعی به بازی گرفته میشد، در پستِ شمارهیِ 10، پشتِ سر ماریو مانزوکیچ استفاده کرد. این طرح باعث شد تا بایرن بتواند با استفاده از پاسهایِ بلند برایِ دو بازیکن بلندقدت و قدرتمندش خطِ پرسِ دورتموند را دور بزند. پپ بدین ترتیب شورِ اولیهیِ شاگردانِ کلوپ را خنثی کرد و وقتی کنترلِ بازی را در دست گرفت مارتینز را به پستِ اصلیاش بازگرداند و در نهایت در نیمهیِ دوم با تاثیرِ مثبتِ بازیکنانِ ذخیرهاش 0-3 به پیروزی رسید.
پس اصلا غیرمنطقی نیست اگر احتمالِ استفاده از طرحی مشابه برایِ بازی امشب توسط پپ را هم در نظر بگیریم. با توجه به مصدومیتِ ایلکای گوندوگان که بازیکنی ایدئال برایِ خارج شدن از پرسِ بالای حریف بود، سیتی شاید امشب در آنفیلد مجبور به بازیِ بلند شود. در این نوع بازی یایا توره میتواند همان نقشِ مارتینز را برایِ پپ بازی کند و پشتِ آگوئرو که از محرومیتِ چهار جلسهایش باز میگردد قرار بگیرد. توره هم قطعا به اندازهیِ مارتینز هوشِ تاکتیکی لازم برایِ تغییرِ پستش در جریانِ بازی را دارد و وقتی شورِ اولیهیِ لیورپول مهار شد میتواند یک خط عقبتر بیاید و به کوین دبروینه یا داوید سیلوا اجازه دهد تا به عنوانِ یک شمارهیِ 10 کلاسیکتر انجام وظیفه کنند.
واقعیت بازی هرچه که باشد، این حسِ وقوعِ وقایعی غیر قابلِ پیشبینی در جدالِ امشبِ آنفیلد نشان از نبوغ و خلاقیتِ بالایِ دو مربی دارد، مربیانی با دو سبکِ متفاوت، اما با قدرتی مشابه در تغییرِ رویکردشان برایِ بردنِ بیشترین استفاده از ضعیفِ حریفشان.