|
این آرسنال، خوش آتیه است
در ظاهر، میکل آرتتا شروع خوبی در آرسنال نداشته است. تساوی دو بر دو در خانه چلسی به این معناست که او در شش بازی در لیگ برتر، تنها یک پیروزی کسب کرده است. حالا باشگاهی که او نامش را «بزرگترین باشگاه انگلیس» گذاشته در رده دهم جدول است.
اما آمار بازگوکننده همه چیز نیست. در این بازی آرسنال در حالی شکست نخورد که در دقیقه 26 دهنفره شده بود. اگر قرار باشد پیشرفت بر اساس تعداد بردها و باختها باشد، بهسختی میتوان پیشرفتی در آرسنال دید اما آرسنال در این بازی نمایشی داشت که نشان داد اوضاعش دارد بهتر میشود. بازیکنان جوان مانند گابریل مارتینلی که یک گل زد و بوکایو ساکا، مدافع کناری تیم (هر دو 18 سال دارند)، سماجت و جاهطلبی فراتر از سنشان نشان دادند و هکتور بهیرین، مدافع راست تیم هم نشان داد که مسئولیت کاپیتانی را به خوبی پذیرفته است.
چلسی در خانه بازی میکرد و یک بازیکن هم بیشتر داشت. آنها دو بار پیش افتادند اما آرسنال به هر ترتیب توانست با یک امتیاز از استمفورد بریج برگردد. آرتتا گفت: «بسیار به شجاعت تیمم افتخار میکنم. من بسیار راضی هستم. ما با بازیکنان جوان بسیاری بازی کردیم و چیزی که امشب نشان دادیم به این معناست که میتوانیم بسیار به آنها افتخار کنیم. آنها یک قدم به پیش برداشتند. اگر یک همتیمی اشتباه کند، دیگران آن را جبران میکنند.»
آرسنال در مراحل ابتدایی بازسازی است. اونای امری نتوانست ثبات را به تیم بیاورد و آرتتا تیمی آشفته را تحویل گرفت. تیم او در مناطق کلیدی کیفیت لازم را ندارد و بسیاری از بازیکنان، مانند لوییز و مسعود اوزیل (که پس از 56 دقیقه بازی بیتأثیر تعویض شد)، به دلیل ضعفهایشان تیم را به عقب میرانند.
آرتتا نتوانسته نتایج تیمش را بهبود بخشد اما راهی پیدا کرده که بازیکنان کارهای ابتدایی را درست انجام دهند. این باید اولین هدف هر مربیای باشد. اینکه آرسنال بدون لوییز و اوزیل تیم بهتری شده بود، آن هم در حالی که تنها 10 بازیکن داشت، نشان میدهد که آرتتا ذهنیت تیم را تقویت کرده است.
گرانیت ژاکا، هافبک آرسنال گفت: «پس از این بازی، دیگر لازم نیست کسی از ما انتقاد کند. ما شخصیت والایی نشان دادیم. بسیاری افراد میگویند که تیم شخصیت لازم را ندارد اما پس از این بازی نشان دادیم که شخصیتی که باید داشته باشیم را داریم.»
آرتتا باید تیمش را در تابستان بازسازی کند تا آنها نتایج بهتری بگیرند اما گلهای عالی مارتینلی و بهیرین به آرتتا این حس را میدهد که بازیکنانی دارد که میتوانند آرسنال را به شرایط خوبش برگردانند.
فرانک لمپارد، مربی چلسی هم به دنبال بازسازی تیمش است. او در این راه خیلی جلوتر از آرتتا نیست و از تابستان بوده که هدایت چلسی را به عهده گرفته است. چلسی بازیکنان بهتری دارد و به همین دلیل است که در رده چهارم جدول است اما آنها در 12 بازی اخیرشان در لیگ تنها چهار برد داشتهاند و شتابشان را از دست دادهاند.
چالش لمپارد متفاوت با آرتتا است، چون او بازیکنان بهتری دارد اما او حالا باید به ستارگان جوانش کمک کند و بازیکنان باتجربه را به تیم اضافه کند. ناکامی در بردن رقیبی که بیش از یک ساعت 10نفره بازی کرد، نشان میدهد بازیکنانی که بازی را تغییر دهند در این تیم وجود ندارند. لمپارد گفت: «ما میتوانستیم سه یا چهار گل بزنیم. ما ضربات خود را زدیم، سانترهایمان را انجام دادیم و لحظات زیادی رقم خورد که آه کشیدیم اما باید دقیقتر ضربه بزنیم. زمانی که روز بازی فرامیرسد باید غریزه کشنده خود را داشته باشید. ما در حال حاضر اینطور نیستیم. تیم ما جوان است و در مرحله گذار هستیم اما باید آن کیفیت لازم را داشته باشیم.»
لمپارد ناراحت بود و آرتتا واقعبین: «زمان خواهد گفت که آیا این بازی سکوی پرتاب ما میشود یا نه اما من دستکم واکنش بازیکنان را دیدم. من از بازیکنان میخواهم که هرگز تسلیم نشوند. ما باید با همین روحیه در تمامی بازیها به میدان برویم.»
مشکل آرسنال در سالهای اخیر این بوده که آنها نتوانستهاند نمایشهای خوب را به روند تبدیل کنند. اگر آرتتا بتواند این کار را انجام دهد، روزهای خوب در پیش خواهند بود.
نامزدهای پسر طلایی سال 2010 در چه حالی هستند؟
ماریو بالوتلی در سال 2010 برنده جایزه پسر طلایی شد. اکنون یک دهه از آن زمان گذشته است اما دوران حرفه ای او مطابق انتظار پیش نرفت. به مرور وضعیت فعلی نامزدهای دریافت جایزه پسر طلایی 2010 می پردازیم. با تحلیل این لیست مشخص می شود الزاماً آینده درخشانی در انتظار مستعدترین بازیکنان جهان نیست و ممکن است سال ها بعد حتی برخی از آنها از سطح اول فوتبال محو شوند.
جوئل ماتیپ: شرایط برای این مدافع سابق شالکه در انگلستان خوب پیش می رود. اگر مصدومیت ها اجازه بدهد، او زوج ثابت ویرجیل فن دایک در قلب خط دفاعی لیورپول است.
ماریو بالوتلی: طی 10 سال اخیر، سوپر ماریو فراز و نشیب زیادی داشته است. اوج درخشش او در نیمه نهایی یورو 2012 مقابل آلمان بود اما کم کم از همان سال، روند پیشرفت وی متوقف شد و حتی سیر نزولی گرفت. بالوتلی به عنوان پسر طلایی 2010 طی یک دهه اخیر با پیراهن اینتر، منچسترسیتی، لیورپول، میلان، نیس، مارسی و برشا به میدان رفته است. اکنون در سال 2020، دستاوردهای بالوتلی در آستانه 30 سالگی، مطابق آنچه در سال 2010 از او انتظار می رفت، نبوده است.
روملو لوکاکو: مهاجم آن زمان اندرلخت پس از بازی در چلسی، وست برومویچ، اورتون و منچستریونایتد اکنون در اینتر و زیر نظر کونته احتمالا بهترین دوران حرفه ای خود را سپری می کند.
گائل کاکوتا: از این وینگر کنگویی در اوایل دهه 10 به عنوان یکی از مستعدترین بازیکنان جهان یاد می شد اما اوضاع برای او اصلا مطابق انتظار پیش نرفت. محصول آکادمی چلسی به فولام، بولتون، دیژون، ویتسه، لاتزیو و رایو وایکانو قرض داده شد اما نتوانست در کار خود به ثبات برسد. سپس به سویا و هبی چین رفت. در ادامه راهی دپورتیوو لاکرونیا و دوباره رایو وایکانو شد و اکنون هم بازی سامان قدوس در آمیان است.
میرالم پیانیچ: شرایط برای این هافبک بوسنیایی دقیقا طبق برنامه پیش رفت و او هر سال، بهتر و کامل تر از سال گذشته شد. پیانیچ پس از مطرح شدن در المپیک لیون، توسط والتر ساباتینی به رم رفت و در آنجا خوش درخشید. سپس راهی یوونتوس شد و اکنون کلیدی ترین هافبک بیانکونری است.
هامس رودریگز: ستاره تیم ملی کلمبیا در جام جهانی 2014 درخشان ظاهر شد تا از موناکو راهی رئال مادرید شود. پس از دو سال بازی در بایرن مونیخ به رئال مادرید بازگشت اما با قاطعیت می توان گفت چند سالی است که نه تنها روند پیشرفت او متوقف شده بلکه دچار افت هم شده است.
ادن هازارد: او یکی از ارکان قهرمانی لیلِ رودی گارسیا در لیگ1 فرانسه بود. پس از قهرمانی با لیل به چلسی پیوست و به یکی از بهترین بازیکنان جهان در جمع آبی های لندن تبدیل شد. او سال ها در چلسی به عناوین مختلف فردی و تیمی رسید و حالا عضو رئال مادرید است. البته مصدومیت ها فعلا مانع درخشش ستاره بلژیکی در تیم زیدان شده است.
فدریکو ماکدا: شاید بتوان گفت او یکی از ناکام ترین استعدادهای کشف شده توسط سر الکس فرگوسن است. این مهاجم ایتالیایی در یونایتد بر سر زبان ها افتاد اما هرگز نتوانست انتظارات را برآورده کند. سمپدوریا، کوئینز پارک رنجرز، اشتوتگارت، دانکستر یونایتد، بیرمنگام، کاردیف سیتی، ناتینگهام فارست، نوارا و اکنون پاناتینایکوس، تیم های بعدی ماکدا بودند.
ماریو گوتسه: ستاره ژرمن ها در جام جهانی 2014 و زننده گل پیروزی بخش تیم لوو در فینال، اکنون به مهره ای سوخته در دورتموند تبدیل شده است. انتقال او به بایرن مونیخ، انتخاب درستی نبود و حتی با بازگشت به دورتموند نیز نتوانست به آن بازیکن سابق تبدیل شود.
فیلیپه کوتینیو: دیگر بازیکن اینتر در لیست نامزدهای پسر طلایی 2010. کوتینیو خیلی زود نراتزوری را به مقصد لیورپول ترک کرد و ستاره قرمزهای آنفیلد شد. از اصرار کوتینیو به ترک لیورپول و انتقال به بارسلونا، اگرچه این تیم انگلیسی اصلا ضرر نکرد اما خودِ او به بازیکنی نیمکت نشین در تیم والورده تبدیل شد. از کوتینیو به عنوان یکی از ناموفق ترین خریدهای چند سال اخیر بارسلونا یاد می شود. این ستاره برزیلی با بایرن مونیخ امیدوار است به فرم فوق العاده خود در لیورپول برگردد.
وقتی برای کونته جای گلایه باقی نمیماند
«داریم از بازیکنانی حرف میزنیم که به جز دیهگو گودین مابقی آنها هرگز چیزی نبردهاند. به چه بازیکنانی تکیه کنیم؟ نیکولو بارلا که از کالیاری آمده است؟ یا استفانو سنسی که از ساسولو آمده؟» اینها شاید معروفترین جملاتی بودند که آنتونیو کونته سرمربی اینتر در این فصل به زبان آورده باشد. او این حرفها را بعد از باخت ۳-۲ تیمش مقابل بوروسیا دورتموند در لیگ قهرمانان اروپا در ماه نوامبر بیان کرد، همان زمانی که بیش از هر وقت دیگری با همه سر جنگ داشت و مدام از نداشتن گزینههای جایگزین در تیمش گلایه میکرد. چنین حرفها و حرکاتی از کونته اما جدید نیست. مشابه چنین جملاتی را او زمانی که سرمربی یوونتوس بود برای توصیف وضعیت تیمش بیان کرد وقتی که گفت، «نمیشود وقتی ۱۰ یورو در جیبت هست در رستوران غذای ۱۰۰ یورویی سفارش بدهی». آن جمله او در خاطر هواداران یوونتوس مانده و مثل چماقی شده که آنها به خاطر آمار ضعیف این مربی ایتالیایی در لیگ قهرمانان مدام بر سر او میکوبند. اگر مسابقهای برای غر زدن وجود داشت قطعاً کونته جزو مدعیان قهرمانی در آن بود. انگار این مرد دوست دارد به هر دلیل غر بزند.این هفته اما خبر رسید که اینتر، اشلی یانگ را از منچستریونایتد و ویکتور موزس را از چلسی خریده است. اولیویه ژیرو هم در انتظار سبز شدن چراغ برای ورود به میلان است و کریستین اریکسن هافبک دانمارکی تاتنهام هم لحظهشماری میکند که به مردان کونته ملحق شود. پس کونته دیگر نمیتواند از اینکه مدیرانش برای او فقط از تیمهای سطح پایینی مانند ساسولو و کالیاری بازیکن میخرند، گلایه کند. این خریدها یک پیام مشخص از سوی نراتزوری است. آنها میخواهند زورشان را بزنند تا اسکودتو را از چنگ یوونتوس دربیاورند و اگر تا الان تلاششان خیلی به چشم نمیآمد الان دیگر کاملاً مشخص است. کونته از جهات فراوانی شبیه ژوزه مورینیو است. برای او لحظه فعلی و حال ملاک است. با او باید برنامههای پرزرق و برق برای ارتقای بازیکنان در یک بازه زمانی طولانی مدت را فراموش کنید، شاید حتی بردن یک جام در پایان یک پروسه زمانی دو سه ساله. برای او چیزی که اهمیت دارد این است که تیمش در حال حاضر چگونه است. خرید بازیکنانی مانند یانگ و به زودی ژیرو هم این پیام را در خود نهفته دارد. یانگ ماه جولای امسال ۳۵ ساله میشود. ژیرو هم سپتامبر سال پیش ۳۳ ساله شد. پس هیچ کدامشان جوانهایی که بتوان در بلند مدت روی آنها سرمایهگذاری کرد، نیستند. از لحاظ تئوری هر دو بازیکن باید در کوتاه مدت به نراتزوری کمک کنند. ژیرو فشار را از روی شانههای روملو لوکاکو برخواهد داشت، کسی که در این فصل به ندرت فرصت استراحت داشته است. تنها سمیر هاندانوویچ، میلان اشکرینیار و مارسلو بروزویچ بیشتر از او در این فصل بازی کردهاند. اینتر شانس واقعبینانهای هم برای بردن لیگ اروپا دارد (البته اگر آن را جدی بگیرد). پس ژیرو در این تورنمنت یک تهدید فیزیکی محسوب میشود که دیگر بازیکنان تیم مانند لائوتارو مارتینس، الکسیس سانچس و سباستیانو اسپوزیتو نمیتوانند ارائه کنند. یانگ هم به درخواست خود کونته برای حمایت از مدافعان کناری تیمش خریداری شده است. او توانایی بازی در هر دو پست را دارد، ضمن اینکه خلاقیتی که بازی اینتر اغلب از آن بیبهره است را افزایش میدهد. جایگاه سیزدهم او در جدول دارندگان بیشترین پاس گل در تاریخ لیگ برتر انگلیس هم این موضوع را ثابت میکند.
منچستر بدون راشفورد، بدون امید
اینکه لیورپول توانست منچستریونایتد – این منچستریونایتد فعلی – را در خانه با نتیجه دو بر صفر ببرد اصلاً غافلگیرکننده نبود. ممکن بود یک سناریو رقم بخورد؛ اینکه یونایتد در آنفیلد اتوبوس را پارک کند، امیدوار باشد که لیورپول از فاصله بسیار زیادی که در صدر جدول ایجاد کرده و رکورد ۶۱ امتیاز از ۶۳ امتیاز ممکن،اشباع شده باشد و سپس در ضدحمله به این تیم ضربه بزند اما این سناریو با مصدومیت مارکوس راشفورد از بین رفت.
اینکه او از ناحیه کمر مصدوم بود و پس از بازی مقابل ولوز مصدومیت او تشدید شد، باعث میشود انگشت اتهام به سمت افراد خاصی نشانه برود. آیا این تقصیر اوله گونار سولشر بود که او را در حالی مقابل ولوز برای دقایقی به زمین فرستاد که میتوانست این کار را نکند؟ چرا پزشکان باشگاه این اجازه را به او دادند؟ البته درباره مصدومیتها باید به خود یادآوری کنیم که ما پزشک نیستیم (البته اکثر ما) و ما کمر راشفورد را معاینه نکردهایم.در هر حال، پزشکی علم محض نیست و به همین دلیل است که گاهی نظر پزشکان تغییر میکند اما اگر راشفورد در طول سال با مصدومیت بازی کرده باشد، باید امیدوار بود که سولشر از این موضوع خبر داشته و او و راشفورد حاضر بودهاند که این ریسک را بپذیرند اما واقعاً ربطی ندارد که او مقابل ولوز بازی کرده باشد یا نه. اگر او در آن مسابقه به میدان نمیرفت و سپس مقابل لیورپول بازی میکرد و در ۱۵ دقیقه نخست بازی مصدوم میشد، نتیجه همان میشد. غیبت راشفورد که دستکم تا آوریل (فروردین) ادامه خواهد داشت، بیتردید ضربه سختی به یونایتد وارد میکند و باعث میشود که فشار بر روی خط حمله کمشمار یونایتد بیشتر هم شود. آشکار است که منیونایتد احتیاج به مهاجم جدیدی دارد، حتی اگر آن مهاجم تنها در کوتاهمدت مشکل را حل کند. خریدن یا نخریدن این مهاجم میتواند منجر به صعود یا عدم صعود به لیگ قهرمانان شود. اگر یونایتد به لیگ قهرمانان نرسد، حدود ۹۰ میلیون یورو درآمد از یوفا را از دست میدهد و درآمدهای باشگاه از قراردادهای تجاری هم کمتر خواهد شد. لیورپول در این بازی یونایتد را به زیر سیطره خود درآورده بود. اگر آنها در یکسوم هجومیشان خونسردی بیشتری داشتند، اگر داوید دخئا یک روز معمولی خود را داشت و اگر سادیو مانه افت نکرده بود، لیورپول میتوانست پنج، شش گل بزند. در واقع، این هولناک است که لیورپول با وجود نمایشهای یکنواخت و بیتنوع اخیرش میتواند تا این حد خطرناک ظاهر شود؛ آن هم در شرایطی که آنها میدانستند حتی بدون تلاش فراوان هم میتوانستند این بازی را ببرند.مردان یورگن کلوپ فرمی داشتند که معمولاً در بهار دیده میشود، یعنی در اوج لیگ قهرمانان. آنها میتوانند تا اواسط ماه مارس (اواخر زمستان) قهرمانی خود را قطعی کنند (آن هم در گودیسون پارک که بسیار جالب خواهد بود) و باید دید که آیا آنها در آن هنگام تمرکزشان را کاملاً بر روی فتح دوباره لیگ قهرمانان میگذارند یا نه. جذابترین قسمت ماجرا برای تماشاگران بیطرف، این بود که آلیسون چگونه کل زمین را دوید تا گل محمد صلاح را با او جشن بگیرد.آلیسون با ذهنی سریع، توپ را برای صلاح ارسال کرد و او هم در حالی توپ را گرفت که هنوز در زمین خودی بود و به این دلیل در موقعیت آفساید قرار نداشت. به این ترتیب میتوان گفت که این تیم از نظر ذهنی شرایط بینقصی دارد. همه اینها به دلیل حضور کلوپ است.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4209/18964/74079
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4209/18964/74080
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4209/18964/74081
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4209/18964/74082
|
عناوین این صفحه
- این آرسنال، خوش آتیه است
- نامزدهای پسر طلایی سال 2010 در چه حالی هستند؟
- وقتی برای کونته جای گلایه باقی نمیماند
- منچستر بدون راشفورد، بدون امید