|
دایی: اسکوچیچ خارج از فدراسیون انتخاب شد
سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران درباره سپردن سکان هدایت این تیم به دراگان اسکوچیچ، عنوان کرد که این مربی کروات، خارج از فدراسیون فوتبال انتخاب شده است. علی دایی درباره انتخاب دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، اظهار کرد: برای تیم ملی آرزوی موفقیت میکنم. مطمئنا آروزی همه ما است که تیم ملی دوباره به جامجهانی صعود کند، اما متأسفانه انتصابها بر اساس مسائل غیرفوتبالی صورت میگیرد و مسائل فنی، مقبول و اینگونه موضوعات نقشی در انتخابها ندارد.
آقازادهها در انتصابها نقش دارند
وی افزود: متاسفانه در برخی از انتصابها، بعضی از آقازادهها دخیل هستند. درباره ویلموتس هم یک نفر باید ورود کند که مشخص شود ویلموتسی که آخرین قراردادش ٧۵٠ یا ٨۵٠ هزار یورو بوده است، چطور به یکباره قرارداد ٢میلیون و ٧۵٠هزار یورویی برای یک سال منعقد میکند؟ این مربی با دستیارانش ٣میلیون یورو در این وضعیت اقتصادی، خرج روی دست فوتبال ایران گذاشت. ٣میلیون یورو حدود ۴۵ تا ۵٠ میلیارد تومان میشود. او به تازگی مبلغ ۶ میلیون یورو هم غرامت خواسته که اگر یک حساب ساده انجام بدهید متوجه میشوید برای ویلموتس فدراسیون فوتبال باید ١۴٠میلیارد تومان بپردازد. با این شرایط هیچکس هم پاسخگو نیست!
اگر تیم ملی نتیجه نگرفت، چه کسی پاسخگو است؟
دایی در ادامه به انتخاب ویلموتس و دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی اشاره کرد و اضافه کرد: این انتخابها را چه کسی انجام داده است؟ اگر تیم ملی نتیجه نگرفت چه کسی پاسخگو است؟ مردم باید بدانند چه فردی این انتخاب را انجام داده است. ما که میدانیم، مردم هم باید بدانند.
اسکوچیچ خارج از فدراسیون فوتبال انتخاب شده
وی در پاسخ به این سوال که آیا فکر میکنید انتخاب اسکوچیچ، خارج از فدراسیون فوتبال انجام شده است، یا خیر، گفت: مطمئنا این انتخاب خارج از فدراسیون فوتبال انجام شده است. تا چند روز قبل قرار بود مربی ایرانی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شود، اما به یکباره آقای اسکوچیچ، بعد از یک روز مذاکره انتخاب میشوند. اگر از تمام اعضای هیئت رییسه فدراسیون فوتبال بپرسید متوجه خواهید شد که نظر هیچ یک از این عزیزان، روی اسکوچیچ نبوده است. شما بروید و ببینید اسکوچیچ بعد از انتخابش به عنوان سرمربی تیم ملی، چه بازیای را در لیگ، از نزدیک تماشا کرده است، بعد میفهمید چه کسانی او را به تیم ملی آوردند. آیا در تیم سایپا و پارس جنوبی، بازیکن ملیپوش داریم؟ باید دقت کنید ببینید این مسائل از کجا نشأت میگیرد.
انتخاب اسکوچیچ، بیاحترامی به مربیان ایرانی بود
دایی در ادامه با بیان اینکه امیر قلعهنویی پرافتخارترین مربی ایرانی است، گفت: ما به غیر از آقای قلعهنویی، مربیان بسیار خوب زیادی در ایران داریم. برای من سوال است، اسکوچیچ با چه سابقه کاری و کارنامهای به عنوان سرمربی تیم ملی ایران انتخاب شده است؟ واقعا برایم جای سوال است که چه کسی به این نتیجه رسیده که اسکوچیچ را انتخاب کند؟ این بیاحترامی بزرگی بود که به تمام مربیان ایرانی شد.
چرا مردم را از خوشحالی محروم میکنید؟
سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال، در ادامه گفت: الان که تمام دلخوشی مردم ما فوتبال است و این مقوله میتواند به جامعه نشاط بدهد، چرا مردم را از خوشحالی محروم میکنید؟ اسکوچیچ در فوتبال ایران مربیگری کرده و نتایجش کاملا مشخص است. از نظر فنی، مربیان خیلی بهتری از او داریم. بروید کارنامه اسکوچیچ را با کارنامه مربیان ایرانی مقایسه کنید. انتخاب اسکوچیچ به هیچ عنوان فوتبالی نبوده است. چنین مسائلی در ورزش ما زیاد است.
دوره فریب دادن گذشته است
دایی درباره اینکه گفته میشود معیار مثبت اسکوچیچ، شناخت از فوتبال ایران است، گفت: مربی ایرانی که بیشتر از اسکوچیچ فوتبال ایران را میشناسند. او آیا تا به حال بازیهای تیم ملی فوتبال ایران را تماشا کرده است؟ مربیای که با آب و خاک این مملکت بزرگ شده، از اسکوچیچ کمتر فوتبال ایران را میشناسد؟ متاسفانه چند کارشناس را میآوردند و هرچه دوست دارند میگویند تا این مسائل را به خورد مردم بدهند، اما مردم ما همه چیز را میدانند و میفهمند. دوره آن زمان گذشته که مردم را با چنین اصطلاحاتی (شناخت از فوتبال ایران) فریب بدهیم. بروید و از اعضای هیئت رییسه فدراسیون فوتبال و سرپرست این فدراسیون برسید و ببینید آیا اسکوچیچ را به آنها تحمیل کردهاند یا خیر؟ خیلی از ما، پستی که داریم را بیشتر از هر چیز دیگر دوست داریم و میخواهیم به هر نحوی شده بمانیم.
صلاحیت من را رد کردند
دایی با بیان این که صلاحیتش برای حضور در رأس کادر فنی تیم ملی را وزارت ورزش رد کرده است، گفت: وقتی صلاحیت فردی مثل من را حراست رد میکند و نمیخواهند من در تیم ملی باشم، دیگر نمیدانم چه بگویم. البته دلایل این رد صلاحیت را خودم میدانم. او در پاسخ به این سوال که آیا برای هدایت تیم ملی با فدراسیون فوتبال به توافق رسیده بود یا خیر، گفت: چند نفر از اعضای هیئت رییسه فدراسیون فوتبال، با من صحبت کرده بودند، اما توافقی نکردیم. البته مخالف اصلی حضور من در تیم ملی، وزارت ورزش بود. نهادهایی که باید صلاحیت من را تایید کنند، نهادهای اطلاعاتی رسمی کشور هستند که از فدراسیون فوتبال میخواهم از این نهادها صلاحیت من را بگیرند. این مسائل دخیل نیست بلکه مسائل پشت پرده وجود دارد.
آقایانی که خوردند و بردند، صلاحیت دارند، اما من نه!
وی همچنین به عملکرد ویلموتس در تیم ملی فوتبال ایران اشاره کرد و گفت: ما دو بازی برابر هنک کنگ و کامبوج را با پیروزی پشت سر گذاشتیم که هر مربی ایرانی روی نیمکت بود، آن دو بازی را با پیروزی به پایان میرساند. ما برای دو بازی برابر بحرین و عراق که با شکست هم روبهرو شد، ٣ میلیون یورو به ویلموتس دادیم. چه کسی جوابگو است؟ الان هم که اسکوچیچ آمده، چه کسی پاسخگوی نتایج او است؟ وقتی نتایج خوبی کسب نشود، هر یک از اعضای هیئت رییسه میخواهند بگویند که اسکوچیچ را آنها انتخاب نکردند. متاسفانه فدراسیون فوتبال آزادی عمل ندارد و نمیتواند خودش مربی تیم ملی را انتخاب کند. البته مسائل دیگر هم در انتخابها دخیل است که واقعا «واویلا» است. آقایانی که خوردند و بردند، صلاحیت دارند اما، صلاحیت من را تایید نکردند. این موضوع است که آدم را ناراحت میکند. شاید اگر با فدراسیون فوتبال هم صحبتهای نهایی را هم انجام میدادم، به توافق نمیرسیدیم، اما این که میگویند صلاحیتت تایید نشد، فشار به آدم میآورد.
دایی با تاکید بر اینکه مربیان ایرانی زیادی توانایی نشستن روی نیمکت تیم ملی را داشتند، گفت: مربیان جوان و بزرگی داریم که خوب کار میکنند. وقتی اسکوچیچ به عنوان اولین بازی، دیدار سایپا و پارس جنوبی را تماشا میکند باید بفهمیم چه کسانی در انتخاب او نقش داشتند. در آینده خیلی مسائل اتفاق میافتد و گذشت زمان همه مسائل را روشن میکند. زمانی من را از تیم ملی کنار گذاشتند و از روز اول گفتم رئیس جمهور من را از تیم ملی کنار گذاشت. چون که او در بازی با عربستان میخواست به رختکن تیم ملی بیایید، اما من اجازه ندادم. رییس جمهور چرا باید به رختکن تیم ملی بیایید. بعد از این اتفاق من را برکنار کردند. بعدها هم دوستان فدراسیون گفتند رئیس جمهور وقت، علی دایی را برکنار کرد. الان هم مشخص است چه اتفاقی رخ خواهد داد و زمان همه چیز را مشخص میکند.
تصویرهایی از دربی رفت
فرشاد کاسنژاد
۱- به دربی دور رفت در همین فصل برگردیم، به اولین رویارویی کالدرون و استراماچونی. آن روز آنها هنوز نتوانسته بودند روی تیم خود اثری بگذارند و دربی نمایشی زشت بود. یحیی گلمحمدی و فرهاد مجیدی باید آن بازی را به خاطر بیاورند و خوشحال باشند که بعدها تیمهای رشدیافتهای را از مربیان پیشین تحویل گرفتند. برای تصویری واضحتر از کیفیت پرسپولیس و استقلال در شروع کار کالدرون و استراما درباره دربی رفت بخوانیم: فوتبال بیبته شاید عنوان بیادبانهای برای دربی باشد اما برای ساختن تصویر دقیقتری از واقعیت گاهی باید ادب را کمی کنار گذاشت. این فوتبال بیپشتوانه بود، نسب به گذشتهای نداشت، شکلگرفته نبود. نمایشی بود که انگار باید تازه پا بگیرد، رشد کند و بعد چیزی از آن ساخته شود. واژه دیگری که در این بازی برای نقد صحنهها میتوانست به زبان بیاید، باز هم از دایره ادب خارج بود. چلمن یا هپلهپو. این کلمات نه برای یک بازیکن بلکه برای تعریف فرم و محتوای این بازی به کار میآیند. استراماچونی و کالدرون آن روز میتوانند فهمیده باشند که چرا استقلال و پرسپولیس آنها را استخدام کرده بودند. فوتبال در ایران پیوستگی در رشد ندارد. یک مربی هر چه ساخته باشد، با رفتنش همه چیز فرو میریزد. مربی پیشین یک تیم میتواند برانکو ایوانکوویچ باشد یا وینفرد شفر. اثری از فوتبال آنها در تیمشان بجا نمیماند و مربی جدید در یک چشم بر هم زدن یک ویرانه فنی را در اختیار میگیرد. دربی به این دلیل که قدرت ساختن تصویری شفافتر از ناکارآمدیهای فردی و تیمی را دارد، فرصت بهتری است برای اینکه همه را با واقعیت مواجه کند. اینکه حساسیتهای دربی از کیفیت بازی میکاهد همیشه تحلیل درستی نیست، بلکه بازی در حساسیت و استرس بیشتر واقعیتها را عیان میکند. استراماچونی و کالدرون شاید واقعیتهای تیمشان را در دربی بهتر و با وضوح بیشتر دیدند. بازیکنانی که کیفیت چندانی در اجرای ایده ندارند و بازی را حتی نمیتوانند یکی دو دقیقه پیوسته و طبق ایده پیش ببرند. کالدرون و استراماچونی اما شاید در دقایقی از دربی به دریافتهای دقیقتر فنی از تیمشان رسیدند. آواری را دیدند که باید از فوتبال تیمشان بردارند، آواری از ندانستنها و غلطها در بازی تک تک بازیکنان. آواری که فوتبال را به نمایشی پراشتباه و به تصویری از یک خرابه در میدان تبدیل میکند.
۲- استقلال و پرسپولیس راه سختی را در این فصل پیش رو دارند. فرهاد مجیدی و گلمحمدی با تیمهایی مواجهاند که به دست آندرهآ استراماچونی و گابریل کالدرون ساخته شده اما هنوز برای تبدیل شدن به ایدهآل استراما و کالدرون فاصله داشتند. آن دو مربی پروژه فنی خود را نیمهکاره رها کردند و مجیدی و گلمحمدی باید بسیار باهوش باشند تا بتوانند هم از ایدههای تمرینشده و موفق مربیان پیشین تیمشان استفاده کنند و هم بتوانند همه چیز را با ایدههای خود تطبیق دهند. این کار چه بسا دشوارتر از تیم ساختن در آغاز فصل است. وقتی کالدرون و استراماچونی کار خود را در ایران شروع کرده بودند، چنین تحلیلهایی مورد بحث بود: «حالا که فوتبال ایران حتی در اوج بحرانهای اقتصادی عطش استخدام مربی خارجی دارد، حالا که همچنان مربی میلیون دلاری استخدام میکنند (و البته هنوز از پرداخت مطالبات مربیان پیشین عاجزند)، باید بهترین و بیشترین بهره را از مربیان ببریم و برای این بهره بیشتر راهی نیست جز سپردن پروژه تیمسازی به کالدرون و استراماچونی و اعتماد به سلیقه و روش آنها. مربیگری تعمیرکاری هم هست، یعنی فقط با اخراج و استخدام بازیکن که اسمش تعویضکاری است، تیم ساخته نمیشود. مربیان در بازیکنان باید تغییر پدید آورند و این کار سختتری است که بسیاری از مربیان کنار گذاشتهاند یا از پس آن برنمیآیند. باید ببینیم استراماچونی در استقلال و کالدرون در پرسپولیس از کدام دسته هستند، آمدهاند در بازیکنان تغییر ایجاد کنند و بسازند یا آمدهاند نام بازیکنان را تغییر دهند؟ در استقلال و پرسپولیس دوران تازهای را با مربیان خارجی پیشرو داریم. تصمیمات آنها و روش کارشان فردای این دو تیم را میسازد. بازهم درباره چگونگی کار مربیان خارجی تازهکار در فوتبال ایران میتواند جدلهای داغ ساخته شود، بحث در بگیرد و نتیجهاش شاید تجربههای تازه باشد. دربی تهران شروع شده است، با هر تصمیم از کالدرون و استراماچونی. در ورزش به این آغاز به کار میگویند: آنها لخت شدهاند.» بله کالدرون و استراماچونی لخت شدند و تیم ساختند، تعمیرکاری هم کردند و کیفیت بازیکنان را ارتقا دادند اما آن پروژه نیمهکاره رها شد و حالا باید منتظر ماند و دید یحیی گلمحمدی و فرهاد مجیدی چگونه آن مسیر را ادامه میدهند؟ دربی نمایشی از عملکرد گلمحمدی و مجیدی بود. دیگر حالا قابل تصور نیست که اگر کالدرون و استراماچونی روی نیمکت استقلال و پرسپولیس نشسته بودند، دربی را چگونه پشت سر میگذاشتند.
اسکوچیچ چرا؟
جهانگیر کوثری
اسکوچیچ سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شد تا ۴ بازی حساس را برای ما به سرانجام برساند. آیا دراگان اسکوچیچ کروات این توانایی را دارد و جوابگوی یک ملت با ۸۴ میلیون جمعیت خواهد شد؟ اولین سؤال جدی این است که چه کسی! چه کسانی او را به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران انتخاب کردهاند؟! آیا کارنامه وی جلوی روی انتخابکننده بود یا خیر؟ آیا واقعاً این تصمیم جدی است! اگر چنین است در همان کرواسی تو سر هر که بزنی مربی بیرون میآید و مطمئن باشید دهها نفر از اسکوچیچ قویتر، بهتر و باسابقهتر وجود دارند که بزرگترینشان حاضر است روی صندلی سرمربی تیم ملی فوتبال ایران بنشیند. فردای عدم نتیجهگیری تیم ملی فوتبال و حذف و نرسیدن به جام جهانی کدام یک از این غریبهها با فوتبال روی استدلال و حرف خود میایستند. چرا اسکوچیچ؟ آیا مربیگری او در ملوان ملاک است؟ آیا فولاد از او راضی بود؟ آیا خونهبهخونه نتیجه گرفت و چرا صنعت نفت آبادان او را اخراج کرد. این کارنامه ملاک بوده است یا کارنامه مربیگری در ربیکا، اینتربلوک یا باشگاه العربی یا النصر و اخراج وی از این دو باشگاه. نه دوستان اتاق فکر فدراسیون انصافاً میخواهید تیم ملی را حذف کنید؟ کدام مقام ورزشی باید جلوی این تصمیم را بگیرد. آبروی یک کشور است، فوتبال کشوری که قهرمانی در جام ملتها و بازیهای آسیایی را دارد. یکی باید دخالت کند و اجازه ندهد چنین اتفاقی بیفتد. آخر باید این انتخاب روی ضوابطی باشد و پاسخگو داشته باشد.
اسکوچیچ هنوز شناخت دقیقی از جامعه ما، فوتبال ما و تیم ملی ما ندارد. یک آدم زرنگ مثل برانکو این زیرکی را داشت که خم و چم فوتبال ما را خوب بشناسد. براساس تجربه و آشنایی با موقعیت فوتبال ملی ایران، توانایی اسکوچیچ و شناخت حریفان به ویژه عراق و بحرین ما قادر به صعود نخواهیم بود. این انتخاب یک رفع مسئولیت سرپرست فوتبالگونه است که در آخر بگوید من کارهای نبودهام. آقایان جلوی این انتخاب را همین امروز باید گرفت و در مقابل تیم ملی احساس مسئولیت کرد. هر شخص و گروهی که این انتخاب را انجام داده است باید دلایل خود را نیز بیان کند و باور کنید هیچ شخصی پاسخ نخواهد داد. نیمهمدیران فعلی باید چشمانداز فوتبال ما را ببینند و کمی هم احساس ملی داشته باشند. یکی از این جماعت پیش بیاید و بگوید من یا ما این انتخاب را انجام دادهایم. هنوز دیر نیست، پرداختی انجام ندهید و دست نگه دارید، من، چون تمام ایرانیها در مقابل این اشتباه غلط ایستادهایم و آن را به نقد میکشیم. آفتاب است و دلیل روشنایی. او در شرایط فعلی آن مرد نجاتدهنده فوتبال ما نیست. انتخاب او را به رأی بگذارید، باور کنید به ۲۰ درصد رأی موافق هم نمیرسید. شخصیتی که مقبولیت عامه ندارد چرا باید مربیگری یک جامعه ۸۴ میلیون نفری را به عهده بگیرد، چون دستمزدش ۲۰۰ هزار در سال است؟! جنس بنجل نخرید آقایان روی دستتان میماند!
اخبار
بیرانوند و خط مشی زندگی «مرد بدون سقف»
وصال روحانی
در گفتوگوی جمعه شب مهران مدیری با علیرضا بیرانوند در برنامه تلویزیونی «دورهمی» عبارتی از زبان دروازهبان پرسپولیس مکرراً بیان شد و مضمون آن حد و مرز نداشتن آرزوهای وی بود. در شبی که سنگربان اول تیم ملی به طورمستقیم و غیرمستقیم از افراد متعددی انتقاد کرد، شاید عبارت فوق نیز محلی بر خودستایی وی شود و برخی بگویند او آرزوهای محالی دارد و خود را بزرگتر از آنچه هست، میپندارد اما حتی کریس رونالدو که بیرانوند با مهار پنالتی او در جام جهانی 2018 صاحب شهرتی جهانی شد، تکتک اجزای اعتبار بینالمللیاش را مدیون همان دستورالعملی است که بیرانوند برای خود قائل است، اینکه هرگز سقفی برای امیال حرفهای و یک نقطه حداکثر را برای دستاوردهای موردنظرتان قائل نشوید زیرا همیشه احتمال دارد قدرتی که در ذات وجودتان هست، بیشتر از آن باشد که خود تصور میکنید.
قصه بارها شنیده شده
عبور «علی بیرو» از راههای تنگ و صعب و غلبه او بر سختترین مشکلات برای تبدیل شدن به ستاره مسلمی که میشناسیم، به قول خود او بارها گفته و شنیده شده و او نماد کنونی همه دلاوریهایی است که در سرزمین قهرمانپرور لرستان همواره جاری و ساری بوده است اما اینکه او خودش را گم نکند و همچنان به دنبال ایدههای تازه و فتح خاکریزهای جدید ورزشی باشد، خبر از وجود مردی میدهد که سقفهای فعلیاش را همچنان کم و کوتاه میپندارد و طرز تلقیاش این است که پروازهایی بلندتر از این هم برای او متصور است. انتقال به انتورپ بلژیک در تابستان سال آینده و بازی در تیمی که اینک مارک ویلموتس آن را هدایت میکند، بخشی از بزرگنگریهای او و گوشهای از هدفگذاریهای وی برای مطرح شدن هرچه بیشتر است. اگر او در این تیم بدرخشد، در یک اروپای فاقد دروازهبانان برجسته بیشمار و دچار فقر نسبی در زمینه سنگربانان جوان به درجاتی متعالیتر خواهد رسید. بیرانوند شاید الیسون بکر وار در تیمی مثل لیورپول عضو نشود اما از هیچیک از دروازهبانان شاخص فعلی جهان فاصله چشمگیری ندارد و جای او در میان 30 سنگربان نخبه فعلی دنیا تضمین شده است اما منوط بر اینکه بر کارش تمرکز کند و مثل یک سال اخیر نباشد که به سبب توجه بیش از حدش به مسأله لژیونر شدن برخی گلهای بد و ساده را خورده است که آدمی در حد و اندازههای بیرانوند نباید آنها را پذیرا شود. درسی که جامعه ورزشی از بیرانوند میگیرد بدون مرز بودن آرزوها است و درسی که جامعه به وی میدهد، صدیق بودن و فقط بعضی رازها است که او پارهای از آنها را در برنامه «دورهمی» بیهوده باز کرد و نحوه زندگی او در فوتبال اروپا ثابت خواهد کرد که تا چه حد در مسیر رسیدن به بزرگیهای هرچه بیشتر موفق خواهد شد. سنگربانان دیگری مثل حقیقی، مکانی و امیر عابدزاده هم در سالهای اخیر لژیونر شدهاند و «داوری» هم یک ایرانیتبار است که سالها در آلمان و سوئیس دروازهبانی کرده است اما حضور «مرد بدون سقف» ایرانی در فوتبال اروپا چیز دیگری است زیرا او اصلاً بر کم و چیزهای کوچک قانع نیست و میخواهد بزرگترین دروازههای جهانی را فتح کند.
کیروش هم سورپرایز شد؛ اسکوچیچ از کجا آمد
آرتین زهرابی
تکرار آنچه درباره طلوع دوباره در فوتبال ایران است، نه دیگر برای شما آن جذابیت سابق را دارد، نه به خاطر آنکه طراحان این نظریه پاسخی برای شاهکارهای خود دارند و فقط سکوت میکنند جوانمردانه است که بیش از آن بپردازیم. مسئله این است که ما پس از کیروش، با حضور ویلموتس و سپس چندین ماه بیخبری کامل در فوتبال ملی به دراگان اسکوچیچ رسیدهایم. این فوتبال چگونه به چنین طلوع باشکوهی رسید؟ از کیروش تا اسکوچیچ باید چقدر راه طی میکردیم تا این گونه سلیقه خود را به رخ فوتبال آسیا بکشیم؟ اسکوچیچ، چهرهای رسانهای و عموما وابسته یه یک جریان خاص خبری در سالهای اخیر بود که هر کجا تیم گرفت، بازوهای رسانهای آشنایی کنارش قرار میگرفتند و احتمالا از منافع این اتفاقات، سودی هم عاید آنها می شد. با این همه فراموش نکنیم حتی افرادی که برای اسکوچیچ کار می کردند تا همین یکی، دو سال پیش تیم خونهبهخونه را برای او جور کرده بوند!مهمترین حادثه دوران مربیگری اسکوچیچ در سالهای گذشته اما به مربیگری در ملوان انزلی و صنعتنفت آبادان محدود میشود. به این مربی در کشور خودش هم تیم نمیدهند. حالا سوال این است که مربی سابق خونهبهخونه، چگونه به جایگاه سرمربیگری تیم ملی ایران میرسد؟ جایگاهی که کارلوس کیروش در چند سال متمادی به آن شکوه و عظمت خاصی بخشیده بود و پس از او خیلیها انتظار داشتند گواردیولا و مورینیو جانشین کیروش شوند! بگذریم از وعده باشکوه و پرطمطراق حضور زیدان در ایران... واکنشهای عموما منفی افکار عمومی و کارشناسان فوتبال به این انتخاب مسئلهدار نشان میدهد یک بار دیگر مدیران این فوتبال در انتخاب خود نمره مردودی گرفتهاند. آنها فقط چشمان خود را بستند و احتمالا از ناچاری، اسکوچیچ را به تیم ملی آوردند اما غافل از آنکه تیم ملی ایران صاحب بازیکنانی است که برای اعتبار سرمربی خود جان میدهند؛ حالا آنها با حضور پدیدهای به نام اسکوچیچ که خودش در خواب و خیال و رویا و کابوس هم تصور نمیکرد روزی به اینجا برسد چه کنند؟
اخبار
هجومیترین تیم ایران یازدهمین تیم نیم فصل دوم!
استقلال که با آمار بالای گلزنی عنوان تهاجمی ترین تیم ایران را به خود اختصاص داده است، در رده یازدهم جدول نیم فصل دوم قرار دارد. آبی پوشان که یک بازی معوقه مقابل فولاد دارند، با یک بازی کمتر نسبت به دیگر تیمها و انجام تنها ۳ بازی، ۴ امتیاز به دست آوردهاند و در رده یازدهم قرار دارند.
پرسپولیس صدرنشین کنونی لیگ برتر در جدول فرضی نیم فصل دوم هم با ۱۰ امتیاز از ۴ بازی در صدر قرار میگیرد. سرخ پوشان تنها امتیازاتی که در نیم فصل دوم از دست دادهاند مقابل استقلال در هفته نوزدهم بوده است.
سایپا که در رده یازدهم جدول قرار دارد، در نیم فصل دوم عملکرد خوبی داشته و با ۸ امتیاز از ۴ بازی که حاصل ۲ پیروزی و ۲ تساوی است، بعد از پرسپولیس و سپاهان در جایگاه سوم قرار می گیرند. همچنین شاهین بوشهر تیم انتهای جدول نیز با ۲ پیروزی، ۲ مساوی، یک شکست و ۷ امتیاز در جایگاه ششم این جدول فرضی قرار دارد.
از نکات جالب توجه در این جدول فرضی، قرار گرفتن صنعت نفت در رده آخر است. نفتیهای آبادان که در رده ششم جدول رده بندی قرار دارند، عملکرد خوبی در نیم فصل دوم نداشتهاند و با یک مساوی، ۳ شکست و کسب تنها یک امتیاز در آخرین رده قرار میگیرند.
کاشانی: آمدم تا به فوتبال کمک کنم
مدیرعامل باشگاه اسبق پرسپولیس به عنوان کاندیدای ریاست انتخابات فدراسیون فوتبال ثبت نام کرد. حبیب کاشانی مدیرعامل اسبق باشگاه پرسپولیس در حاشیه آخرین روز ثبت نام انتخابات فدراسیون فوتبال در جمع خبرنگاران گفت: من آمدم تا برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبت نام کنم. شرایط فوتبال ما سخت است و با وضعیت موجود و با توجه به سابقهای که دارم، شاید بتوانم کمک کنم و تصمیم گرفتم که در این شرایط ثبت نام کنم.
او درباره شرایط این روزهای فوتبال ایران اظهار کرد: اتفاقات خاصی در فوتبال افتاده و همه را نگران کرده است. مسائل مربوط به میزبانی در لیگ قهرمانان آسیا و آقای ویلمتوس و طلب بازیکنان و برانکو ایوانکوویچ باعث مشکلات در فوتبال ما شده است و مردم را نگران کرده است.
او درباره بدهیهای موجود در فدراسیون فوتبال و طلب مارک ویلموتس گفت: من هنوز قرارداد آقای ویلمتوس را ندیدم. باید دید که من آیا انتخاب میشوم یا خیر. اگر توانستم ثبتنام کنم، باید ادامه دهنده را فدراسیون باشیم. اگر فدراسیون قرادادی بسته است که غرامتی در آن وجود دارد، باید آن را پرداخت شود اما الان نمیتوان درباره آن قضاوتی کرد.
کاشانی در مهندسی شدن انتخابات خاطرنشان کرد: من هم این را شنیدم و طبیعی است که این اتفاقات بیفتد اما من وظیفه خود را دانستم که ثبتنام کنم و امیدوارم هر کسی که انتخاب میشود در جهت خدمت به فوتبال ما قدم بردارد. وقتی ما در AFC به شیخ سلمان رای میدهیم، باید انتظار داشته باشیم که علیه ما بیانیهای صادر نشود. در همان موقع هم فیفا هم گفت که آسمان هوایی ایران پرخطر است و این زمینهای برای بیانیه AFC شد.
مدیرعامل اسبق باشگاه پرسپولیس درباره برنامه حضور او برای فدراسیون فوتبال گفت: فعلا برنامه اولم ثبت نام است. او درباره حضور بازنشستگان در فدراسیون گفت: به نظر من در ورزش بازنشسنگی معنی نمیدهد و کسانی در راس ورزش دنیا کار میکنند، سن برای آنها مد نظر نیست اما با تصویب مجلس شورای اسلامی در این رابطه شرایط فرق میکند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4220/19064/74500
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4220/19064/74501
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4220/19064/74502
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4220/19064/74503
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4220/19064/74504
|
عناوین این صفحه
- دایی: اسکوچیچ خارج از فدراسیون انتخاب شد
- تصویرهایی از دربی رفت
- اسکوچیچ چرا؟
- اخبار
- اخبار