|
همه چیز درباره «اکران اینترنتی» در سینمای ایران؛
اوجگیری یا شکست؟
ساعتی دیگر و با آغاز رسمی اکران اینترنتی فیلم «خروج» سینمای ایران تجربه بهکل متفاوتی را در زمینه ارتباط با عموم مخاطبان، خواهد آزمود؛ مهمترین چالشها در مسیر توفیق در این آزمون چیست؟
خیلی چیزها را تغییر داده است. دیگر در سطح شهرها نه خبری از آیین و مراسم شادباش ازدواج است و نه محفل سوگواری و عزا؛ ویروس «کرونا» نه فقط معادلات جاری در اجتماع را که حتی شمایل زندگی فردی را هم دستخوش عجیبترین و غیرمنتظرهترین تغییرات در سده اخیر قرار داده است. سرگرمی و هنر هم از شوک این تغییرات در امان نمانده و آرامآرام دومین ماه تعطیلی سراسری سالنهای سینما هم رو به پایان است.
از روز سوم اسفندماه سال ۹۸ و با اعلام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کلیه سالنهای سینمایی کشور به حالت تعطیل درآمد. با استمرار شرایط اضطراری حراست از سلامت جامعه در برابر تهدید «کرونا» این تعطیلات تا به امروز ادامه داشته و فعلاً پایانی هم نمیتوان برای آن متصور بود.
در چنین شرایطی نه فقط چرخه اقتصاد سینما از حرکت بازایستاده که مهمتر از آن عمیقتر شدن فاصله میان تازهترین محصولات سینمای ایران با سبد مصرفی مخاطبان بالقوه خود، نگرانیهایی را رقم زده است.
هرچند توقع تجویز نسخهای شفابخش از سوی مدیران سینمایی طبق تجربه، از ابتدا انتظاری بیجا بود، اما دغدغهمندان و فعالان سینمای ایران میدانستند این پیکر نیمهجان، برای احیای خود در زیر سایه کرونا حداقل نیازمند یک «مسکن» است؛ پیشنهاد «عرضه اینترنتی فیلمهای اکراننشده» با چنین انگیزهای پیش کشیده شد تا شاید بخشی از خسران ناشی از تعطیلات تحمیلی سالنهای سینمایی در سراسر کشور، جبران شود. ایدهای که برای اجرایی شدن و سنجش میزان توفیقش، «خروج» پیشقدم شد.
اکران اینترنتی؛ تجربه جهانی
ترکیب «اکران اینترنتی» تا همین چند سال پیش میتوانست یکی از متناقضترین ترکیبها برای علاقمندان «سینما» باشد؛ تنها هنر از هنرهای هفتگانه که نام «مکان» بر خود دارد و تا سالها باور داشتیم که «سینما در سینما» معنا پیدا میکند. از زمان فراگیر شدن سایه «دنیای مجازی» بر سر زندگی واقعی اما معادلات تغییر کرد و حالا گویی تهدید «خروج سینما از سالن نمایش» تبدیل به یک فرصت شده است.
چالش بر سر «اکران اینترنتی» و نسبت آن با «هنر سینما» البته چندان تازه نیست؛ فیلمسازان پیشکسوت سینما از استیون اسپیلبرگ گرفته تا داریوش مهرجویی و مسعود کیمیایی در یک دهه اخیر، گاه از سر افسوس و گاه با لحنی تند و صریح بر اصالت «فیلم دیدن در تاریکی سینما» تأکید کردند تا شاید جلوی این تغییر را بگیرند. قدرت فضای مجازی اما بهترین پشتوانه برای عبور از سنت فیلم دیدن در سالن سینما بود.
جریان تغییرات در سطح جهانی با ترکتازی پدیدهای به نام «نتفلیکس» چنان شتابی داشت که خیلی زود به رغم انتقادات و مخالفتها، آکادمی اسکار هم ناگزیر از تغییر قوانین خود شد تا از سال ۲۰۲۰ فیلمهای عرضه شده در این سرویس ارائه برخط محصولات سینمایی را هم در کنار فیلمهای اکران شده در سینماها به رسمیت بشناسد.
نتفلیکس که در آغاز یک شرکت اینترنتی «سفارش فیلم» بود، با بهرهگیری از تجربه «تلویزیونهای کابلی» توانست بر بستر اینترنت فضایی را ایجاد کند که مخاطبان در هر نقطهای از جهان بتوانند به جای سفارش فیلم و دریافت نسخه دیویدی آن، بهصورت آنلاین فیلم درخواستی خود را از طریق تلویزیون، رایانه شخصی و یا حتی تلفن همراه به تماشا بنشینند و این شاید چیزی شبیه کابوس برای فیلمسازانی بود که زمانی میگفتند «مگر میتوان لذت وسترن را جز روی پرده نقرهای بزرگ درک کرد؟»، اما حکم تحقق یک رویا را برای نوجوانان و جوانان عصر اینترنت داشت!
خیلی زود کمپانیهای بزرگ فیلمسازی برای راهاندازی سرویسهای مشابه وسوسه شدند، برندهای قدیمیتر جان دوباره گرفتند، شبکههای تلویزیونی وارد میدان رقابت شدند و اینگونه صنعت سینمای جهان بیشتر و بیشتر به سمت «خانگی شدن» سوق پیدا کرد.
اکران اینترنتی؛ تجربه ایرانی
«ما پیشگامان این مسیر در سینمای ایران محسوب میشویم.» اگر ملاک را ارتباط با مخاطبان عام در نظر بگیریم و دایره آثار را هم به فیلمهای داستانی محدود کنیم، این اظهارنظر ابراهیم حاتمیکیا درباره پیشگامی «خروج» در زمینه تجربه «اکران اینترنتی» در ایران گزاره صحیحی است؛ اما واقعیت این است که علاقمندان فیلمهای کوتاه و مستند چند سالی میشود که از طریق چند سایت تخصصی، با خریداری بلیت به تماشای آنلاین فیلمهای منتخب خود مینشینند.
جدیترین تجربه و شاید مطرحترین آنها در فضای رسانهای هم مربوط به نمایش مستند «توران خانم» به کارگردانی مشترک رخشان بنیاعتماد و مجتبی میرتهماسب بود؛ مستندی که از ۲۶ خردادماه سال ۹۷ ابتدا برای ۴۸ ساعت در دسترس علاقمندان قرار گرفت و استقبال از نمایش اینترنتی آن به اندازهای بود که تا چند روز نیز تمدید شد. بلیتفروشی برای این مستند حتی از طریق سایت «سینما تیکت» صورت گرفت و مخاطبان بعد از خریداری بلیت کدی را دریافت میکردند که با استفاده از آن میتوانستند در فاصله زمانی ۷ ساعت، برای یک بار به تماشای آنلاین فیلم بنشینند.
افتتاحیه اکران اینترنتی مستند «توران خانم»
دو ماه بعد و زمانی که این مستند برای دومین بار آماده عرضه در قالب اکران اینترنتی میشد، مجتبی میرتهماسب گزارش کرد که در نوبت اول و در فاصله یک هفته نمایش آن لاین، برای این مستند در مجموع ۱۳ هزار و ۳۰۵ بلیت در داخل و خارج به فروش رفت.
در کنار این تجربه شاخص اما در سالهای اخیر سایتهای تخصصی مانند «هاشور» هم در حوزه عرضه فیلمهای کوتاه و مستند فعالیت مستمری داشتهاند که بنابر گزارش صبح امروز مرکز گسترش سینمای تجربی در روزهای قرنطیه، مراجعه مخاطبان برای تماشای مستند به این سایت ۳۰۰ درصد افزایش داشته است.
خروج؛ چالشهای ورود به دوران تازه؟
با وجود این سابقه اما باید پذیرفت سینمای ایران امروز در آستانه تجربهای تازه قرار دارد؛ اکران اینترنتی فیلم سینمایی «خروج» نه فقط پای فیلمهای داستانی و تولیدات روز سینمای ایران را به میدان عرضه اینترنتی باز میکند که جمعیت گستردهتری از مخاطبان را به این تجربه متفاوت فرامیخواند.
تیزر فیلم سینمایی «خروج» در آستانه اکران اینترنتی
از روز گذشته ساعت ۲۰ علاقمندان سینما میتوانستند با مراجعه به دو سامانه «فیلیمو» و «نماوا» (فارغ از اشتراک یا عدم اشتراک) با پرداخت مبلغ ۱۲ هزار تومان، بلیت تهیهکنند و در حدفاصل ۶ ساعت پس از خرید، بهصورت آنلاین به تماشای فیلم «خروج» بنشینند.
مهمترین چالش انتشار نسخه غیرقانونی فیلم «خروج» در حداقل زمان پس از آغاز اکران است. این اتفاق خیلی زود طیف گستردهای از مخاطبان بالقوه فیلم را میان دو انتخاب مختار میکند؛ پرداخت هزینه و تماشای فیلم در یک بازه زمانی محدود و یا دانلود رایگان نسخه غیرمجاز فیلم و در اختیار داشتن آن برای تماشا در مدتی نامحدود!این تجربه اما برای رسیدن به مرحله «توفیق» با چالشهای جدی مواجه است.
بیتردید مهمترین این چالشها هم انتشار نسخه غیرقانونی فیلم در حداقل زمان پس از آغاز اکران است. این اتفاق خیلی زود طیف گستردهای از مخاطبان بالقوه فیلم را میان دو انتخاب مختار میکند؛ پرداخت هزینه و تماشای فیلم در یک بازه زمانی محدود و یا دانلود رایگان نسخه غیرمجاز فیلم و در اختیار داشتن آن برای تماشا در مدتی نامحدود!
این چالش زمانی صورت جدیتری پیدا میکند که به این واقعیت توجه داشته باشیم؛ مصرفکنندگان فضای مجازی در ایران بهخصوص فیلمبازهای حرفهای که فیلمهای روز سینمای جهان را از طریق اینترنت رصد و دانلود میکردهاند، عادت به مصرف «رایگان» دارند!
عبور از این چالش هر چند امنیت بالای سختافزاری سامانههای عرضه فیلم را میطلبد اما قطعاً مهمترین و اصلیترین متغییر در این حوزه «فرهنگ مصرف» مخاطبان است. اوجگیری پدیده قاچاق فیلمهای روز سینمای ایران در سال گذشته تجربهای بود که حالا نگرانی در این زمینه دوچندان هم کرده است. برای همین ابراهیم حاتمیکیا هم ترجیح داد روز گذشته و در ویدئوی دعوت از علاقهمندان به تماشای فیلمش، آرزو کند «خروج» قربانی انتشار نسخه غیرقانونی نشود.
محمدمهدی طباطبایینژاد معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی و رییس شورای عالی اکران چندی قبل در واکنش به این نگرانی در گفتگو با ایسنا اینگونه توضیح داد: «آن چیزی که خود سامانهها میگویند و مدعی آن هستند این است که به شکل حرفهای مطلقاً امکان دانلود یا کپی کردن فیلمها وجود ندارد، مگر اینکه از روی تصویر، تصویر دیگری گرفته شود که طبیعتاً آنقدر کیفیت پایین و نازل است که هیچ مخاطب عاقلی چنین فیلمی را نمیبیند. ضمن اینکه فیلم اکران شده در دسترس است و تجربه چند وقت اخیر هم نشان داده چند فیلمی که نسخه پردهای آن بیرون آمد هیچ التهابی را به وجود نیاورد و اصلاً مورد استقبال قرار نگرفت به طوری که ما حتی آن را به عنوان یک سرقت هنری هم نگاه نکردیم چون الان دیگر مدل تصویربرداری از پرده و فیلم جواب نمیدهد و مردم کالای مرغوب میخواهند.»
مخالفان چه میگویند؟
فارغ از مسائل مربوط به امنیت فرآیند عرضه فیلمها در اینترنت اما فراگیرشدن اقبال سینماگران به «اکران اینترنتی» همچنان مخالفانی جدی دارد.
گروهی از مخالفان که بیشتر نگاهی کلاسیک به آداب فیلم دیدن دارند، هنوز از منظر اصالت «تماشای فیلم در سالن تاریک سینما»، به مخالفت با اکران اینترنتی میپردازند و معتقدند محصول سینمایی از نظر ساختار و قالب اساساً ماهیتی متفاوت با یک اثر تلویزیونی دارد و به همین دلیل هم «اکران اینترنتی» نمیتواند آلترناتیو «اکران در سینما» باشد. از همین منظر هم احتمالاً عوامل فیلم «خروج» در اولین خبر مرتبط با عرضه اینترنتی این فیلم، ابراز امیدواری کردهاند تا پس از پایان بحران کرونا، فرصت تماشای فیلم در سالن سینما هم فراهم شود؛ فرصتی که البته به نظر میرسد «سینماداران» بهشدت با آن مخالف هستند.
محمدقاصد اشرفی رئیس انجمن سینماداران در این زمینه به خبرگزاری مهر گفت: «صاحبان آثار سینمایی مجاز هستند که فیلمهای خود را به هر نحوی که تمایل دارند در اختیار مخاطبان سینما قرار دهند، اما فیلمی که در فضای مجازی و یا شبکه نمایش خانگی ارائه شده باشد، قطعاً در آینده در سینماها اکران عمومی نخواهد شد.»
گروه دیگر از مخالفان اکران اینترنتی هم نبود زیرساختهای مناسب ورود به این میدان را چالش جدی پیش روی سینمای ایران برای قبول این ریسک میدانند. زیرساختهایی که بخشی از آن ناظر به همان مباحث مرتبط با «امنیت عرضه» است و بخش جدیتر آن متوجه نبود سازوکار اقتصادی تعریفشده و شفاف مبتنیبر تضمین سود صاحبان آثار برای قبول این فرآیند است.
با تمام این تفاسیر تا ساعتی دیگر سینمای ایران با «خروج» وارد میدان تازهای میشود. میدانی که از میان فیلمهای اکراننشده جشنواره گذشته فیلم فجر تا به امروز تنها یک فیلم دیگر یعنی «مردن در آب مطهر» به کارگردانی نوید محمودی برای ورود به آن اعلام آمادگی کرده و در مقابل «خوب بد جلف ۲» به کارگردانی پیمان قاسمخانی تلویحاً با آن مخالفت کرده است. درباره سلیقه و نظر دیگر صاحبان آثار هم احتمالاً در آینده بیشتر خواهیم شنید.
واقعیت این است که «کرونا» در کنار تمام تحولاتی که در ابعاد مختلف زندگی ما رقم زده، سینمای ایران را ناگزیر از تن دادن به این ریسک کرده است. ریسکی که توفیق در آن میتواند در حکم هوایی تازه برای گروههایی از مخاطبان فراموششده سینمای ایران باشد و ناکامیاش میتواند برای چند سال دیگر میان معادلات سینمای ایران و تجربههای جهانی فاصله ایجاد کند.
ژان لوک گدار در لایو اینستاگرام:
سینما آنتیبیوتیک کلمات
کارگردان و فیلمنامه نویس شهیر فرانسوی در اقدامی نادر به صورت لایو در اینستاگرام در برابر هوادارانش درباره زبان، اطلاعات و ویروس صحبت کرد.
با وجود اینکه ژان لوک گدار کارگردان فیلمنامهنویس و منتقد فیلم ۸۹ ساله فرانسوی سوییسی با تکنولوژی غریبه نیست، وقتی اواخر هفته پیش در اینستاگرام به صورت لایو ظاهر شد و با لیونل بایر رییس بخش سینمای دانشگاه هنر و طراحی لوزان صحبت کرد، خیلیها متعجب شدند.این ۲ نفر همراه فابریس آرانیو یکی از همکاران قدیمیشان همگی در خانه گدار جمع بودند. در این گردهمایی بایر و آرانیو ماسک به صورت داشتند و این باعث شد گدار بگوید آنها شبیه چهرههای نقاشیهای جیمز انسور نقاش بلژیکی شدهاند.
مکالمه طولانی و متنوع آنها ۹۰ دقیقه به طول انجامید و تقریباً ۴ هزار نفر در هر لحظه داشتند آن را زنده تماشا میکردند. در حالیکه بیشتر کامنتها حاکی از تشکر به خاطر این فرصت نادر برای دسترسی به یکی از چهرههای افسانهای سینما بود، خود مکالمه هم درست به اندازه هر یک از آثار اخیر گدار هیجانانگیز و پیچیده پیش رفت.
گدار ویروسی که بحران سلامت جهانی این روزها را به وجود آورده با گسترش اطلاعات مقایسه کرد و در توضیح گفت که ویروس نوعی ارتباط است و نیازمند فرد دیگری است. وقتی شما هم در رسانههای اجتماعی پیغامی میفرستید، نیازمند فرد دیگری هستید تا بتوانید وارد خانه او بشوید. ایده بازگشت در ارتباطات به زودی او را به موضوع زبان رساند که یکی از تمهای موضوعی محبوب این کارگردان در فیلم «خداحافظی با زبان» است. از نظر گدار، زبان «ترکیبی از سخن تصاویر» است و او از این نکته ناراحت است که در سخن خبرنگاران و سیاستمداران، کمبود تصاویر دیده میشود.استفاده از زبان همیشه موضوعی جالب برای این کارگردان بوده که میگوید وقتی حدود ۱۵ سال داشت حدود یک تا ۲ سال دست از سخن گفتن برداشت و این امر خیلی هم باعث ترسیدن خانوادهاش شد. او این کار را بعد از این کرد که «تحقیقات درباره طبیعت و عملکردهای زبان» اثر برایس پارین را خواند اما خوشبختانه صحبت نکردن او خیلی طولانی دوام نیاورد و او از آن به بعد سعی کرد از زبان نویسندگان خوب استفاده کند که هدفش بیان چیزی فراتر از سخنان رایج است.
موضوعی که چند بار در مکالمه این سه نفر مطرح شد رد کردن ایده زبان و کلمات به عنوان کپی واقعیت و همچنین علاقه نسبت به حرکت به سمت الفبای تصویری بود که بیشتر شبیه به نقاشی خواهد بود. گدار گفت: «من دیگر آن قدر به بیان باور ندارم، به نظرم مشکل اصلی الفبا است. حرفهای بسیاری وجود دارد، باید خیلی از آنها را حذف کنیم و به سمت چیز دیگری حرکت کنیم که کاری است که نقاشها همیشه انجام دادهاند.» این کارگردان همچنین درباره سینما گفت: سینم به ما اجازه میدهد کمی انعطافپذیرتر باشیم و اجازه ترکیب کردن رویکردهای علمی و هنری با هم را میدهد.
او گفت خوشحال است که توانست سینما را به عنوان «آنتیبیوتیکی برای کلمات» کشف کند.در نهایت، گدار همچنین درباره پروژه بعدی خود صحبت کرد که با توجه به تمام مدادها و قطعههای کاغذی که در سراسر اتاق نشیمن او دیده میشد، به نظر میرسید در مرحله پیشرفتهای باشد. فیلم جدید او که به گفته خودش «تصور میکند ملکه سبا از اپرای باستیل باشد» شامل موسیقیهای معروفی از آهنگسازان قدیمی از جمله «بیزه» میشود و در عین حال از موسیقی ساخته شده برای خود فیلم هم استفاده میکند. این کاری است که کارگردان سالهاست انجام نداده بود.
سپند امیرسلیمانی مطرح کرد:
مقایسه «کامیون» با «پایتخت۶» منطقی نیست
سپند امیرسلیمانی با اشاره به انتقادها از سریال «کامیون» درباره دیگر سریالهای نوروزی مثل «پایتخت۶» بیان کرد که نباید چنین قیاسی بین سریالها صورت بگیرد.
سپند امیرسلیمانی در شبهای نوروز ۹۹ با سریال «کامیون» در شبکه دو دیده شد، درباره نحوه پیوستن به این مجموعه و ویژگیهای این سریال به خبرگزاری مهر گفت: در گذشته چندین بار برای کارهای سینمایی آقای اطیابی دعوت به همکاری شده بودم اما درگیر کارهایی بودم که فرصت همکاری مهیا نمیشد. وقتی پیشنهاد بازی در سریال «کامیون» داده شد، بهترین زمان بود که طلسم این عدم همکاری شکسته شود. به این ترتیب کار را شروع کردیم و شرایط خوبی حاکم بود تا اینکه ویروس کرونا در کشور همهگیر شد و مشکلاتی به وجود آمد.
وی ادامه داد: البته کار من تمام شده اما فکر میکنم بچهها هنوز درگیر کار باشند که واقعا کار کردن در این وضعیت، شرایط خیلی سختی دارد. چراکه بالاخره باید مداوم در فیلمنامه تغییراتی ایجاد شود تا از محیطهای در بسته، کمتر استفاده شود و افراد کمتری در صحنه باشند. اما به هر حال گروه «کامیون» خیلی تلاش کرد که شرایط کاملا بهداشتی باشد و کار انجام شود.
امیر سلیمانی همچنین درباره بازی در مجموعه کامیون توضیح داد: تاکنون نقش آدمهای خل و چل را کمتر بازی کردهام. صادقانه درباره بازی این نقش نیز باید بگویم که دلیل اصلی پذیرفتن این کار همان ماجرای همکاری با آقای اطیابی و شهرام دانشپور تهیهکننده بود که هر دو میخواستیم به وقوع بپیوندد و پیشتر درباره آن توضیح دادم.
بازیگر سریال «کامیون» در ادامه تصریح کرد: به شخصه هیچ ایدهای نسبت به نقشی که قرار بود در مجموعه «کامیون» بازی کنم نداشتم. یعنی اصلا در ابتدا فیلمنامهای وجود نداشت که ما بخواهیم به اینکه چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم فکر کنیم. من هم نمیدانستم که نقشم یک سکانس، سه قسمت یا ۳۰ قسمت است و اصلا درباره آن اطلاعی نداشتم چون خود شهاب عباسی نویسنده سریال همای شمایی کلی هم از نقش در ذهن داشت.
وی با اشاره به اینکه بخشی از نقش او در اتاق تست گریم در آمده است، افزود: ما با امید گلزاده گریمور سریال در مرحله تست گریم به نتیجه مدل موهای خاص این شخصیت رسیدیم و همین مو خیلی باعث شد که در بازی از آن استفاده کنم و نقشم وقتی کار شروع و نگارش آغاز شد، با مشورت و به تدریج شکل گرفت.
این بازیگر در بخش دیگری از صحبتهایش درباره مقایسه سریالهای نوروز با «پایتخت۶» و انتقادها از سریال «کامیون» عنوان کرد: شاید آسان ترین جواب این باشد که وقتی ما در جمعی کنار دوست چند ساله هستیم، با دوستان تازه کمتر ارتباط برقرار میکنیم. «پایتخت» مجموعهای است که ۱۰ سال در زندگی مردم حضور دارد و بقیه هرجایی قرار بگیرند، مثل آن دوست قدیمی در برابر دیگران، دوست تازه به شمار میآیند. این فارغ از آن است که این دوست، خوب، بد، بانمک یا بینمک است.
وی در پایان گفت: به طور کلی مردم یکی دو قسمت ابتدایی هر سریالی را نگاه میکنند تا براساس انتخاب کنند که میخواهند ادامه آن مجموعه را ببینند یا خیر. پایتخت قبل از اینکه شروع شود، برای دیده شدن یا نشدن انتخاب شده است. یعنی مردم در مواجه با این سریال میدانند که دلشان میخواهد آن را ببینند یا نبینند. آنها میدانند که با چه چیزی طرف هستند. به همین خاطر احساس میکنم مقایسه یک کار قدیمی طولانی مدت با یک کار تازه اساسا کاری منطقی نیست. حال فارغ از اینکه این مقایسه، مقایسه درستی در بیاید یا نه... از همان ابتدا، مقایسه کردنشان اشتباه است.
آغاز و پایان شگفتانگیز یک «دوپینگ»
وقتی«قصه» فدای «ایده» میشود!
عطیه موذن
سریال «دوپینگ» به همان اندازه که آغاز غیرمنتظره به دلیل انتخاب سوژهای متفاوت داشت، با یک پایانبندی غیراصولی و تا حدودی مبتذل دست به یک خودزنی غیرمنتظره زد!
سریالهای نوروزی، امسال میتوانست برگ برنده مهم تلویزیون برای به دست آوردن اعتماد و جذب مخاطبان در روزهای قرنطینه اجباری باشد. مخاطبانی که معمولاً گفته میشد در ایام نوروز بهواسطه تعدد سفرها و دید و بازدیدها فرصتشان برای تماشای ویترین سیما حداقلی بوده اما حالا این فرصت و بخت با تلویزیون یار بود که در روزهای کرونایی، مخاطبان خانهنشین را با خود همراه کند.
اما سازندگان سریالها و برنامههای نوروزی نتوانستند آنطور که انتظار میرفت از این فرصت طلایی بهره ببرند؛ بهخصوص آنها که برای اولینبار وارد میدان سریال سازی شده بودند و انتظار میرفت با نیرو و اشتیاق مضاعف اتفاقاتی تازه را رقم بزنند!
سریال «دوپینگ» از جمله همین محصولات بود که اگرچه شروع و ایدهای متفاوت در طراحی داستان داشت اما در ادامه مشخص شد چیزی فراتر از ایده اولیه در چنته ندارد و همین اولین تجربه سریالسازی رضا مقصودی را به یک ناکامی تمام عیار تبدیل کرد.
در این گزارش با مروری بر نقاط ضعف و قوت سریال به این نکته میپردازیم که چرا «دوپینگ» نتوانست ایده موفق خود را تبدیل به یک سریال موفق کند و حتی با پایانبندی عجیب و غیرقابل قبولش مخاطبانش را ناامید کرد.
قصه سریال؛ همه چیز در خدمت یک «ایده»
«دوپینگ» همانطور که از نامش هم برمیآید ماجرای دوپینگ کردنهایی است که میتواند موجب قدرت کاذب شود؛ اینجا دوپینگکنندگان، دختر و پسری از دو خانواده سابقاً همسایه هستند که بواسطه مصرف قرصهایی نوعی قدرت مافوق انسانی به دست میآوردند. قدرتی که برای کامران با بازی نیما شعباننژاد به مهارتی فیزیکی و جسمانی و برای شیوا با بازی الناز حبیبی به قدرت بیانی و نفوذ کلام تبدیل میشد.
ایده خوردن این قرصها و قدرتی که پدید میآورد، اگرچه ایده جدیدی نبود و پیشتر هم در فیلمها و بهخصوص انیمیشنها بخشی از ایدههای مشابه در خلق مهارتهای خارقالعاده و کارهای قهرمانانه برای کاراکترها را شاهد بودیم، با این حال در مختصات سریالسازی در تلویزیون، این انتخاب اتفاق نویی در قصهپردازی محسوب میشد که در ابتدا موقعیتهای جالبی را هم رقم زد. مثل ماجرای کشف نفوذ کلام شیوا که باعث شد همکلاسیاش با جمله «برو خودت رو بکش…» خودش را جلوی یک ماشین پرت کرد و یا دیگر موقعیتهایی که همه در برابر او به «چشم گفتن» بسنده میکردند و تحت امر او درمیآمدند.
این موقعیتها برای کامران که علاقه به پلیس شدن و کارهای ماجراجویانه داشت به نوعی دیگر خلق شد و بیشتر فضاهایی برای قدرت نمایی او بهوجود میآورد که از انسان تا بشکه نفت و یخچال و ماشین را بلند میکرد. این موقعیتها و ارتباط شخصیتها و فضای تازهای که در قصهها شکل گرفت توانست مخاطب را در چند قسمت اول جذب و برای همراهی مجاب کند.
با این حال قصه سریال در ادامه وارد یک فضای روتین شد تا جایی که تکرار مکرر ایده اصلی دیگر کشش چندانی برای خلق موقعیتهای تازه نداشت؛ از اینجا به بعد تنها تعلیق پایانبندی و «چه خواهد شد» بهانه همراهی مخاطبان بود.
این ایده میتوانست با استفاده از قدرت فیزیکی کامران و نفوذ کلام شیوا فضایی پر از موقعیتهای متنوع و متضاد فانتزی را در بستر یک سریال کمدی رقم بزند درحالیکه این ابزار برای شیوا بیشتر به موقعیتی تکراری و ملودرام در دزدی از طلافروشیها و پولدارها و برای کامران عشق پلیس نهایتاً به ضرب شست نشان دادن به چند نفر منتهی میشود.
مقصودی عملاً نتوانست با بسط این ایده راه به جایی برد و مهمترین دلیلش هم این بود که به دور از هر خلاقیت و قصه پردازی ایده اش را به تصویر کشید.
ترکیب بازیگران؛ تنها برگ برنده
حالا دیگر با قطعیت میتوان گفت ترکیب بازیگران مهمترین برگ برنده «دوپینگ» بود؛ بازیگرانی که البته ترکیبی از آنها اگر چه پیش از این در سریال شبکه نمایش خانگی «هیولا» به کارگردانی مهران مدیری دیده شده بودند اما باز هم حضورشان در این سریال تلویزیونی و در کنار دیگر بازیگران تازه به نظر میرسید.
بازیگری که در این ترکیب موفقتر ظاهر شد و به دلیل موفقیتهای پیشین او در سینما حضورش یک امتیاز برای سریال محسوب میشد هادی حجازیفر بود. حجازیفر که البته پیشتر تجربه کارگردانی و بازیگری در مجموعههای طنز تلویزیونی را داشت، با ایفای نقش در فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» بهصورت جدی دیده و تبدیل به یک چهره سینمایی شد. پس از این شهرت سینمایی نقش حسن تقریباً اولین حضور پررنگ او در یک سریال تلویزیونی محسوب میشود که فارغ از ناکامی کلیت سریال، برای او تجربه موفقی را رقم زد. به خصوص که ترکیب او با مینا جعفرزاده که نقش مادرش را بازی کرد و پس از چند سال با این نقش در برابر مخاطب ظاهر شد سکانسهای ویژه و دلچسبی را در مجموعه به ثبت رساند.
بازی شبنم مقدمی و نیما شعباننژاد و محمد بحرانی اگرچه پیش از این نقش و فضایی تقریباً مشابه را در سریال «هیولا» تجربه کرده بودند اما باز هم از نقاط قوت سریال محسوب شدند. به ویژه که شبنم مقدمی و نیما شعباننژاد از نقشهای مشابه کمی بیشتر فاصله گرفتند. حتی در این ترکیب الناز حبیبی و علیرضا آرا که او را بیشتر در نقشهای جدی در تلویزیون دیده بودیم نیز به خوبی ظاهر شدند.
یک ارزش افزوده؛ استفاده درست از قومیت
تجربه پرداختن به اقوام در سریالهای طنز همچون «پایتخت» و «نون.خ» به طور کلی فرایندی مثبت را تا به امروز برای رسانه ملی به همراه داشته است و نشان داده که هم مخاطب کشوری و هم خود این اقوام در کنار همه حواشی خوب و بد از سریالها و دیده شدن آدمهای غیر پایتختنشین استقبال میکنند. در سریال «دوپینگ» هم یکی از نقاط قوت را میتوان همان صحنههای کوتاهی دانست که حسن و مادرش به زبان ترکی با یکدیگر حرف میزنند. دیالوگهای که در مواقع حسی، تلخی یا عصبی بر زبان آورده میشد و برای مخاطب به صورت زیرنویس ترجمه میشد و اتفاقاً موقعیتهای شیرین و جذابی را رقم میزد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4254/19367/75838
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4254/19367/75839
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4254/19367/75840
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4254/19367/75841
|
عناوین این صفحه
- اوجگیری یا شکست؟
- سینما آنتیبیوتیک کلمات
- مقایسه «کامیون» با «پایتخت۶» منطقی نیست
- وقتی«قصه» فدای «ایده» میشود!