|
رقابت چهرهها در ضیافت رمضانی سیما
برگبرنده در دست کیست؟
عطیه موذن
مرور سریالهای «زیرخاکی»، «بچه مهندس»، «#سرباز» و «پدر پسری» از منظر ترکیب چهرههای حاضر در جلو و پشت دوربین هر کدام، نشان از رقابتی داغ میان این آثار در شبهای رمضان برای جذب مخاطب دارد.
شبهای رمضان بعد از نوروز پربینندهترین باکس تلویزیون است و حتی گاهی این باکس طلایی بیشتر از نوروز نیز به چشم میآید. امسال هم که ماه رمضان با روزهای قرنطینه و در خانه ماندنهای اجباری توأمان شده است لزوم تمهیدات لازم برای تماشایی شدن آنتن تلویزیون بیشتر حس میشود.با همین دیدگاه چهار سریال رمضانی تلویزیون که قرار است از روز شنبه هفته آینده و با شروع ماه رمضان روی آنتن بروند مخاطب بیشتری را با خود همراه میکنند و یا حداقل انتظار مخاطب از این سریالها بیشتر است. از یکی دو شب گذشته نیز پخش تیزرهای این سریالهای نوروزی آغاز شده است و همزمان مخاطبان با تماشای این تیزرها تخمین میزنند که کدام یک از سریالها موفق تر خواهند بود و یا خود را برای تماشای کدام سریال بیشتر موظف کنند.
سریالهای رمضان ۹۹ در یک نگاه
سریالهای «زیرخاکی» ساخته جلیل سامان، «بچه مهندس ۳» ساخته علی غفاری، «#سرباز» ساخته هادی مقدمدوست و «پدر پسری» ساخته محمدرضا حاجی غلامی چهار مجموعه ویژه ماه رمضان ۹۹ هستند که در شبکههای سیما پخش میشوند.سریال «زیرخاکی» به تهیهکنندگی رضا نصیرینیا روی آنتن شبکه یک میرود و طبق کنداکتور سریالهای این شبکه هر شب ساعت ۲۲ روی آنتن خواهد رفت. این سریال که فضایی در دهه ۵۰ و تاریخ معاصر دارد ترکیبی از بازیگران مختلف را جمع کرده است که از مهمترین آنها میتوان به پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، هادی حجازیفر، نادر فلاح، امید روحانی، گوهر خیراندیش اشاره کرد. فصل سوم سریال «بچه مهندس» نیز به تهیهکنندگی سعید سعدی روی آنتن شبکه دو میرود که در فصل سوم آن بازیگران جدیدی به ایفای نقش میپردازند. از مهمترین این بازیگران میتوان به کامران تفتی، ثریا قاسمی، فرهاد قائمیان، روزبه حصاری، فرناز رهنما و سیدمهرداد ضیایی اشاره کرد. شبکه سوم سیما نیز که بعد از مدتی رایزنی سریال آن مشخص شد قرار است «#سرباز» به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی را روی آنتن ببرد که از بازیگران اصلی آن میتوان به آرش مجیدی، الیکا عبدالرزاقی، رؤیا تیموریان، اسماعیل محرابی، کوروش تهامی و پدرام شریفی اشاره کرد.همچنین امسال شبکه پنج نیز سریالی با نام «پدر پسری» دارد که از فضایی طنز برخوردار است، رضا جودی تهیهکننده این سریال است و نقش اول آن را محمدجواد جعفرپور دارد که نقش پسر فرهاد اصلانی یا هوشنگ شرافت سریال «هیولا» را بازی کرد. با مرور کلی این آثار، به معرفی ۱۰ چهره امسال سریالهای رمضانی میپردازیم که حضورشان میتواند ارزش افزودهای برای از هر یک سریالها باشد و یا شانس بیشتری برای دیده شدن در باکس طلایی رمضان دارند.
جلیل سامان؛ کارگردان ریسکپذیر اما آرام
طی چند دهه پس از انقلاب این جلیل سامان بود که توانست با سریالی از جنس یک عاشقانه سیاسی، تلخی و حجمی تکاندهنده از روابط اعضای سازمان مجاهدین و منافقین را در دهه ۵۰ به تلویزیون بیاورد و به تصویر بکشد. سریال «ارمغان تاریکی» که دهه فجر سال ۸۹ از شبکه سه سیما پخش شد و تقریباً برای اولین بار با فضایی سمپات و ملودرامی پرکشش مخاطب را به قصههایی درباره ارتباطات پیچیده و مخوف سازمان مجاهدین علاقمند کرد از این دست است.حالا اگرچه حدود یک دهه از این سریال میگذرد اما همانقدر که ملودی و تم قطعه عاشقانه محمد اصفهانی با این مطلع «چه در دل من، چه در سر تو، من از تو رسیدم به باور تو» در این سریال بر دلها نشست قصه عاشقانه «ارمغان تاریکی» نیز در خاطرها ثبت شده است. سامان علاوه بر «ارمغان تاریکی»، نویسنده و کارگردانی «پروانه» و «نفس» را هم بر عهده داشته که در کنار هم یک سه گانه عاشقانه، سیاسی و تاریخی را تشکیل دادهاند. سریالهایی که هر یک به بخشی از معمای منافقین پرداختند و سامان سعی کرد که تقریباً با هر یک از این سریالها یک یا دو بازیگر را به شهرت برساند یا توانمندیهایش را بیشتر به چشم بیاورد که آرش مجیدی، سارا بهرامی بازیگر این روزهای سینما و ساناز سعیدی از جمله این افراد هستند.«زیرخاکی» اما جدیدترین و قطعاً متفاوتترین تجربه این کارگردان بلندپرواز اما همواره آرام و بیحاشیه است.این شبها تیزر این سریال از شبکه یک پخش میشود و با نگاهی کلی میتوان حس کرد سریال از نوعی طنازی یا فضای مفرح برخوردار است و سامان در وهله اول در این سریال سبک کاری خود را بر هم زده است. او برای این سریال ترکیب شناخته شدهای از بازیگران را نیز انتخاب کرده است که یک برگ برنده مجموعه او خواهد بود.
پژمان جمشیدی؛ چهار گریم سنگین برای یک سریال
پژمان جمشیدی حالا دیگر آنقدر کارنامه بازیگریاش پررنگ شده است که شاید حتی کمتر کسی بتواند به پیشینه فوتبالی او اشاره کند و او را فوتبالیست بنامد. او اگرچه از ابتدای دهه ۹۰ به عرصه هنر ورود کرد اما حجم حضورش و حتی میزان پذیرش او توسط مخاطب خیلی زود باعث شد علی رغم همه نقدهایی که به او وارد میشد بتواند به کارهای بیشتر ادامه داده و خود را در عرصه بازیگری تثبیت کند. پژمان جمشیدی در سالهای اخیر در کمدیهای بفروشی در سینما هم حضور یافته است، حتی میتوان او را به یک بازیگر کمدی فیلمهای سینمایی نسبت داد که با کارگردانان مختلفی از مانی حقیقی و برزو نیک نژاد گرفته تا مسعود اطیابی، کمال تبریزی، سروش صحت و پیمان قاسم خانی همکاری داشته است. «خوب، بد، جلف» یک و دو و «جهان با من برقص» نیز از جمله آثار خوب وی در سالهای اخیر است.با این حال هنوز هم میتوان او را بازیگری برآمده از تلویزیون دانست که با سریال «پژمان» دیده شد و مورد اقبال قرار گرفت و بعد از آن به سینما و حتی تئاتر ورود کرد. ورودش در تئاتر هم اگرچه با نقدهای تندی همراه بود اما شاید تلاش به کار بیشتر و سرد نشدن از نقدها، باعث شد حضور فعالانهای در این مدیوم داشته باشد و طی سالهای ۹۲ تا ۹۸ یعنی حدود ۶ سال اخیر برای بیشتر از ۱۵ تئاتر روی صحنه برود. جمشیدی طی سالهای اخیر کمتر حضوری در تلویزیون داشته است، او سه سال پیش در نقش کوتاهی در «نفس» آخرین ساخته سامان بازی کرد و پررنگترین حضورش به سریال نوروزی «دیوار به دیوار» در نوروز ۲ سال پیش برمیگردد و حالا دوباره با سریال «زیرخاکی» به تلویزیون باز گشته است که بعد از تجربههای متعدد سینمایی و تئاتری میتواند فضای مفرح و طنازانهای را در شبهای رمضان برای مخاطب رقم بزند و به گفته خودش از جمله جذابیتهای این سریال برای او چهار گریم سنگینی است که در طول کار داشته است.
ژاله صامتی؛ بازگشت دوباره به تلویزیون
ممکن است شما هم از آن دسته مخاطبانی باشید که نام ژاله صامتی را با «گلابتون» به یادآورید؛ مجموعهای که سال ۷۵ از تلویزیون پخش شد و صامتی با بازی خاص خود در کنار حسین پناهی به ایفای نقش پرداخت. او پیش از آن و بیشتر از تلویزیون در صحنه و تئاتر به ایفای نقش پرداخته است اما در قاب جادویی هم با سریالهای خاطره انگیزی چون «آژانس دوستی»، «فردا دیر است» و «کارگاه شمسی و دستیارش مادام» حضور داشته است.
صامتی هم جزو بازیگرانی است که پیش از این در سریال «نفس» با سامان همکاری کرد، البته بعد از حدود ۱۵ سال که در تلویزیون دیده نشد و بیشتر در سینما و تئاتر به ایفای نقش پرداخت در «نفس» حضور یافت. بازی او در «نفس» در فضایی کاملاً جدی بود و حالا شاهد نقشی در فضایی طنز خواهیم بود و باید دید صامتی در این نقش چگونه ظاهر خواهد شد. هرچند تجربه حضور او در سریالهایی با فضای طنز و فانتزی و حتی کمدیهایی چون «دراکولا» یا «تگزاس» و «رفیق بد» نشان داده است که او در ایفای چنین نقشهایی نیز توانمند است. صامتی طی این سالها چهره دیگری از توانمندیهای خود را هم نشان داده است و دو سال پیش توانست برای حضورش در فیلم جدی «در خونگاه» نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شود.باید دید این بازیگر که قرار است نقش همسر پژمان جمشیدی را در سریال «زیرخاکی» ایفا کند تا چه حد در تجربه جدید خود موفق خواهد بود.
هادی حجازیفر؛ حضور پررنگ در سریالهای طنز
خیلی از علاقمندان نقش «حسن» در سریال «دوپینگ» که در نوروز این پدر مغازهدار آذری و دعواها و شوخیهایش با مادر و فرزندش را در سریال دنبال کردند حالا میتوانند ادامه حضور او در تلویزیون را با «زیرخاکی» با نقشی اتوکشیده و مقتدر ببینند که قطعاً ترکیب او و پژمان جمشیدی در این سریال میتواند موقعیتهای جذابی را رقم بزند.
حجازیفر سالها به عنوان کارگردان تئاتر فعالیت کرده است اما در چند سال اخیر بیشتر در مقام بازیگر سینما دیده شد. نقشهایی که مثل «حاج احمد متوسلیان» در «ایستاده در غبار»، جان تازهای به شخصیتها بخشید یا مثل فیلمهای «ماجرای نیمروز» یا «به وقت شام» خود را در مقام کاراکترهایی مبارز تثبیت کرد.
این دومین سریال تلویزیونی است که حجازیفر در آن نقش پررنگی دارد و بعد از موفقیتی که طی چند سال اخیر در سینما کسب کرده است در آن به ایفای نقش میپردازد. او به نوعی از جمله بازیگران مطرح سینمای این روزها محسوب میشود که قرار است در تلویزیون حضور یابد. حجازی فر البته پیش از این در نقش کوتاهی در مقام یک مأمور امنیتی در سریال «نفس» به ایفای نقش پرداخت و این دومین همکاری او با جلیل سامان محسوب میشود.
این همکاری در «زیرخاکی» به دلیل داستان و حتی با نگاهی به تصاویر وی در سریال میتواند ابعاد ناشناختهتر و موقعیتهای شگفتانگیزتری داشته باشد به ویژه که حجازی فر در این سریال قرار است در دو نقش ظاهر شود.
علی غفاری؛ موفق در معرفی بازیگران کودک به سینما
علی غفاری کارگردان «بچه مهندس» از این منظر در ترکیب چهرههای سریالهای رمضانی سریالها قرار گرفت که توانست این سریال را به فصل سوم برساند. به ویژه که این روزها ساخت فصل چندم سریالها و برند شدن مجموعهها جز با بازیگران چهره یا چهرههایی که برند شدهاند یا مجموعههای پراتفاق و ماجراجو که مخاطبانش را در هر فصل بتواند پای قصههایش بنشاند ممکن نیست.
سریالهایی چون «پایتخت»، «نون.خ»، «ستایش» و برخی از مجموعههایی که به فصلهای بعدی رسیدهاند شاهد مثالی برای این گزاره هستند. در حالی که یکی از ویژگیهای سریال «بچه مهندس» در هر فصل تغییر عمده بازیگران بوده است.
علی غفاری طی سالهای گذشته کارگردانی چندین تله فیلم و حتی سینمایی را بر عهده داشته است اما مهمترین فیلم کارنامه او به «استرداد» برمیگردد که اثری در حوزه تاریخ معاصر و درگیری ایران در جنگ جهانی دوم است و به دلیل بودجه کلانی که برای دستمزد یکی از بازیگران صرف شد هنوز جزو آثار فاخری نام برده میشود که هزینه بر و حاشیهساز بودهاند.
غفاری فصل اول «بچه مهندس» را سال ۹۶ کلید زد که در رمضان سال ۹۷ روی آنتن شبکه دو سیما رفت. این مجموعه داستان یک پرورشگاه را به تصویر کشید و برگ برنده این سریال در فصل اول حضور کودکانی بود که به قصه و فضای این سریال رنگ و جانی تازه بخشیدند. دو تن از کودکان هنرمندی که نقش اصلی این سریال را بر عهده داشتند هر دو بواسطه حضور موفق شأن در این مجموعه در فیلم «قصر شیرین» رضا میرکریمی به ایفای نقش پرداختند و خوش درخشیدند و حتی توانستند نامزد دریافت سیمرغ شوند.
فصل دوم سریال با نوجوانی شخصیت اصلی و حالا فصل سوم این سریال با جوانی جواد که روزبه حصاری آن را بازی میکند در رمضان پخش میشود و باید دید میتواند همچون فصل اول موفق باشد یا خیر.
ثریا قاسمی؛ بازیگر پیشکسوت سریالهای رمضانی
ثریا قاسمی آذرماه امسال وارد هشتادمین سال زندگی خود خواهد شد و بازیگر پیشکسوت و با سابقه چهرههای رمضانی امسال محسوب خواهد شد. کارنامه ثریا قاسمی در سینما و تلویزیون و طی چند دهه کار فراتر از شمردن و یادآوری نقشهای ماندگار این بانوی بازیگر است؛ نقشهای متعددی که در خاطره چند نسل از مادربزرگ و پدربزرگ تا پدر و مادر و فرزندانشان باقی مانده است.
از آخرین حضور ثریا قاسمی در تلویزیون حدود دو سال میگذرد. او نوروز ۹۷ با بازی در «هیئت مدیره» به کارگردانی مازیار میری در این سریال به ایفای نقش پرداخت و حالا رمضان ۹۹ قرار است در فصل جدید سریال «بچه مهندس» دوباره دیده شود.
هرچند شاید انتظار میرفت بعد از موفقیت وی در فیلم «ویلایی ها» ساخته منیر قیدی که به خاطر آن توانست تندیس سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را در سال ۹۵ از جشنواره فیلم فجر دریافت کند بیش از اینها در سینما و تلویزیون به ایفای نقش بپردازد. با این حال قاسمی بعد از این موفقیت حضور چندانی در سینما و تلویزیون نداشت و شاید ترجیح داد بیشتر استراحت کند.
هادی مقدمدوست؛ ساخت عاشقانهای حماسی
مقدم دوست در نگارش چندین فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی نقش داشته است. با این حال «سرباز» اولین سریالی است که او در مقام کارگردانی آن برآمده است. در تعریف «سرباز» گفته شده است که ماجراهایی عاشقانه و حماسی دارد. ماجراهایی که طی قصهای به روز تعریف شده و بخشی از آن در پادگان و با حضور سربازان روایت میشود. او در این ترکیب از بازیگران متعددی هم استفاده کرده است که در نقشهای فرعیتر شاهد حضور امید مهدی نژاد شاعر یا جواد خواجوی که بیشتر با دوبلههایش در فضای مجازی معروف است و یا نیما شعباننژاد در سمت بازیگر هستیم. مقدم دوست پیش از این نشان داده در نویسندگی و روایت قصههایی دلنشین و جذاب برای مخاطب توانمند است. به ویژه که در نگارش فیلمنامه این سریال با حمید نعمت الله همکاری دارد که این همکاری هم معمولاً به تجربههای نویی مثل «آرایش غلیظ» یا موفق مثل «بی پولی» و خاطرهانگیز همچون سریال «وضعیت سفید» منجر شده است.خود مقدم دوست نیز کارگردانی چند اثر سینمایی را به صورت مستقل و به شکل اپیزودیک بر عهده داشته است که از جمله آنها میتوان به «سر به مهر» با بازی لیلا حاتمی اشاره کرد که دغدغههایی از جمله مصائب یک دختر امروزی برای به جا آوردن نماز داشت.
هرچند هنوز مشخص نیست مقدمدوست و نعمت الله در نگارش «#سرباز» چه دغدغه و مسائلی را طرح کردهاند اما این سریال قصههای کاملاً به روزی دارد و حتی سال گذشته بخشهایی از این فیلمنامه با توجه به حوادث پیش آمده در کشور دچار تغییر شد. این سریال قرار بود در بخشهایی به زلزلهزدگان بپردازد اما در اردیبهشت ماه سال ۹۸ با توجه به سیل خوزستان این بخش از فیلمنامه از کمک به زلزله زدگان به سیل زدگان تغییر کرد.
حمید نعمت الله؛ همکاری دوباره یک زوج هنری در تلویزیون
همانطور که گفته شد تجربههای مشترک نعمتالله و مقدم دوست معمولاً به اتفاقاتی منجر شده است که باعث میشود حضور این دو نفر در یک پروژه را به تنهایی تضمین کند. «سرباز» تجربه دوم این زوج هنری در ساخت یک سریال است، تجربهای که درست برعکس «وضعیت سفید» که نعمتالله کارگردانی را بر عهده داشت و مقدم دوست نویسنده بود این بار جای این دو نفر را عوض کرده است.یکی از دلایل ارجاع به کارنامه این دو در «وضعیت سفید»، حس نوستالژیک و دغدغههایی است که این سریال توانست به زبانی دلنشین و دلچسب از دهه شصت روایت کند تا به دور از سیاه نمایی، همه تلخیها و مصائب زمان جنگ را از تعطیلی کلاسهای درسی تا پناه گرفتن در زیرزمینها تا سبک زندگی سخت در نبود امکانات و سر کردن در صفهای نفت را با روایتی شیرین به تصویر کشد.حالا این دومین تجربه سریالی نعمت الله و مقدم دوست است که باید دید میتواند یک بار دیگر خاطره را تکرار کند یا خیر.نعمتالله نیز در این سالها تجربههای مختلفی را در عرصه نویسندگی و کارگردانی از سر گذرانده است. او شروع کارش را با دستیاری مسعود کیمیایی در فیلمهایی چون «ضیافت» و «مرسدس» رقم زد و با ساخت «بوتیک» و «بی پولی» حضور خود را در سینما به تثبیت رساند. نعمتالله اگرچه «بیپولی» را در فضایی طنازانه در بیان مصائب فقر و بی پول شدنهای یک باره ساخت اما در سالهای اخیر فیلمهایی جدی و تقریباً تلخی چون «شعله ور» و «رگ خواب» را از خود به جای گذاشته است.
آرش مجیدی؛ تازه سرباز تلویزیون و شانسی دوباره
سریال «سرباز» علیرغم بهره گرفتن از بازیگران متعدد اما ترجیح داده است که بیشتر از ظرفیت چهرههای تلویزیونی استفاده کند. آرش مجیدی که نقش اول این سریال را برعهده دارد سربازی به نام یحیی است که الیکا عبدالرزاقی همسر او را بازی میکند.
مجیدی اگرچه در دورهای در فیلمهای مطرحی چون «شوکران» به ایفای نقش پرداخت با این حال بیشترین بستر حضور او در مدیوم بازیگری از طریق تلویزیون بود. او در این بستر در مجموعههای موفقی چون «رستگاران» و «زیر هشت» ظاهر شد و در سریال «ارمغان تاریکی» ساخته جلیل سامان بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
با این حال مجیدی طی این سالها دستاورد چندانی برای ارائه کسب نکرده است و فعالیت کمرنگی هم در سینما و تلویزیون داشته است. شاید ایفای نقشهایی تقریباً مشابه باعث شد تا نتواند کارایی و وجوه مختلفی از خود را به بروز و ظهور برساند.
حالا حضور او به عنوان نقش اول سریال رمضانی که مؤلفان و سازندگانش نعمتالله و مقدم دوست هستند و در ۵۰ قسمت روی آنتن خواهد رفت میتواند فرصت دوبارهای برای نمایش توانمندیهای این بازیگر باشد تا تجربهای موفق را رقم بزند و باید دید مجیدی تا چه حد میتواند از این فرصت استفاده کند.
محمدجواد جعفرپور؛ از همکاری با میرکریمی و مهرجویی تا «هیولا» و تلویزیون
محمدجواد جعفرپور نقش محوری سریال «پدرپسری» را ایفا میکند. نقش پسر جوان دانشجویی که درگیر ارائه پایان نامه است و به خاطر آن با معضلاتی در خانواده هم رو به رو میشود. این بازیگر جوان را عزتالله مهرآوران، افشین سنگ چاپ و مهران رجبی همراهی میکنند و این اولین نقش اصلی او در یک سریال تلویزیونی است. جعفرپور را خیلیها با نقش «حامد» سریال «هیولا» میشناسند؛ نقش پسر جوان هوشنگ شرافت که برعکس خواهر کوچکش مبادی آداب و اهل شرافت و حتی احساسات کودکانه بود. او البته اگرچه با این سریال شناخته میشود اما خیلی پیش از اینها و زمانی که هنوز کودک با افرادی چون رضا میرکریمی به سینما ورود کرده است و در فیلمهایی چون «به همین سادگی»، «نارنجی پوش» ساخته مهرجویی و «شکارچی شنبه» ساخته شیخ طادی به ایفای نقش پرداخت.
باید دید حضور این بازیگر جوان در نقش اول این سریال و در ترکیب فعلی بازیگران چقدر به دیده شدن سریال کمک میکند. به ویژه اینکه «پدر پسری» اولین سریال تلویزیونی حاجی غلامی در مقام کارگردان است که داستان آن هم به صورت اقتباسی به نگارش درآمده است.
اخبار
پخش آنلاین «آخرین داستان» در پی لغو اکران روسیه به دلیل کرونا،
سایه کرونا بر انیمیشن شاهنامهای
اکران انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» در روسیه که پیشازاین قرار بود از اوایل امسال در سینماهای این کشور آغاز شود در پی تعطیلی سینماها به دلیل مقابله با کرونا لغو شد و پخش این انیمیشن در سرویسهای ویدیویی آنلاین کشورهای مستقل مشترکالمنافع (CIS) از اوایل اردیبهشت آغاز میشود.
به گزارش امتیاز، انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» به کارگردانی اشکان رهگذر در ادامه اکران جهانیاش در 32 کشور همچون آمریکا، اسپانیا، سوئد، یونان نروژ و ... قرار بود از تاریخ 26 مارس 2020 (7 فروردین 1399) در سینماهای کشور روسیه اکران شود که به دلیل تعطیلی سینماهای این کشور به خاطر مقابله با کرونا لغو شد.
شرکت پخش فیلم Aurora Trade در پی لغو اکران این انیمیشن در روسیه، پخش نسخه آنلاین «آخرین داستان» را در سرویسهای وی او دی (VOD) کشورهای مستقل مشترکالمنافع (CIS) از تاریخ 28 آوریل 2020 (9 اردیبهشت 1399) آغاز میکند.
همچنین این انیمیشن سینمایی هماکنون در پلتفرمهای وی او دی Filimin متعلق به کشور اسپانیا و CinesQuare مقدونیه که کشورهای اروپای شرقی؛ بلغارستان، رومانی، صربستان، مونتهنگرو، بوسنی و هرزگوین، کرواسی، اسلوونی، کوزوو، آلبانی، یونان، قبرس و ترکیه را پوشش میدهد، در حال پخش است.
«آخرین داستان» اولین انیمیشن بلند سینمایی تولیدشده در استودیو هورخش است که تاکنون موفق به دریافت 12 جایزه ملی و بینالمللی شده است. همچنین این انیمیشن بهعنوان نماینده سینمای ایران در فهرست اولیه اسکار 2020 قرار داشت.
شرکت 7 sky entertainment در کنار استودیو هورخش پخش جهانی انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» را بر عهده دارد.
گفتنی است در پی مقابله با کرونا فعالیتهای تولیدی استودیو انیمیشن هورخش با دورکاری حداکثر هنرمندان این استودیو ادامه دارد.
«دموکراسی در جاده ساوه» تا کالیفرنیا رفت
فیلم مستند «دموکراسی در جاده ساوه» در ششمین جشنواره فیلم ماموت لیکس (Mammoth Lakes) کالیفرنیا حضور دارد.
«دموکراسی در جاده ساوه» اثری 43 دقیقهای به کارگردانی تورج کلانتری و با موضوع انتخابات است که به صورت مستند به انتخابات سال 1396 پرداخته است.
در این فیلم سعی شده تا بدون جانبداری از فرد خاصی به سه سوژه از کاندیداهای انتخابات شورای شهر که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری در آن سال برگزار شد، پرداخته شود.
این مستند، طنز تلخی در مورد اتفاقاتی است که در انتخابات شوراها در منطقهای نزدیک پایتخت رخ میدهد؛ در این مستند سعی شده با نگاهی طنز به چالش دموکراسی در ایران پرداخته شود.
ششمین جشنواره فیلم ماموت لیکس (Mammoth Lakes) کالیفرنیا (MLFF) از 16 تا 20 سپتامبر(26 تا 30 شهریور 99) در آمریکا برگزار خواهد شد.
فیلم مستند «دموکراسی در جاده ساوه» به کارگردانی و تهیهکنندگی تورج کلانتری تولید شده در مؤسسه اوما فیلم و محصول سازمان هنری رسانهای اوج است.
مروریبر سه «فیلم کوتاه» در روزهای قرنطینه
برشهایی از «زندگی»
فیلمهای کوتاه «شهربازی»، «مانیکور» و «آیسان»، مدتی است نمایش آنلاین خود را آغاز کردهاند و تماشای هر کدام در روزهای قرنطینه تجربهای متفاوت برای علاقمندان به سینما است.
فیلمهای کوتاه «شهربازی» به نویسندگی و کارگردانی کاوه مظاهری، «مانیکور» ساخته آرمان فیاض و «آیسان» به نویسندگی و کارگردانی مهرشاد خردمندی در تعطیلات نوروزی و ایام قرنطینه خانگی نمایش آنلاین خود را آغاز کردند. فیلم کوتاه «شهربازی» با کسب جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی مسابقه بین الملل جشنواره فویل در ایرلند شمالی، به عنوان نماینده ایران در رشته فیلم کوتاه داستانی برای رقابت در جوایز آکادمی اسکار ۲۰۲۱ معرفی شده است.
فیلم کوتاه «مانیکور» بیش از هشتاد حضور در جشنوارههای معتبر بین المللی از جمله ساندنس، ریودژانیرو، کیلیولند، پالم اسپرینگز، انکانترز داشته و جوایزی از جمله جایزه ویژه هیأت داوران ریو دژانیرو برزیل، جایزه ویژه هیأت داوران دراما یونان را کسب کرده است. آرمان فیاض همچنین با این فیلم تندیس بخش داستانی انجمن منتقدان سینمایی و مدال ایسفا را در سی و چهارمین جشنواره فیلم کوتاه تهران کسب کرده است.
«آیسان» هم دومین تجربه کارگردانی خردمندی بعد از «قانون چهارم نیوتن» است که پس از پخش یک ساله توسط کمپانی پریمیر وان ایتالیا و حضور در جشنوارههای مختلف داخلی از جمله جشنواره فیلم مستقل خانه سینما و جشنواره نهال و پس از حضور در بیش از ۲۰ جشنواره معتبر بین المللی حالا به صورت آنلاین در سایت ودیو پخش شده است.
شهربازی؛ نقد اجتماعی، فریب و نقشه کودکانه
«شهربازی» کاوه مظاهری همچون فیلم قبلیاش «روتوش» روایتگر داستان خانوادهای کوچک است که مردِ آن، در ایفای نقش اجتماعیاش ضعیف است و زن باید بار مشکل خانواده را به دوش بکشد. این بار اما سارا در «شهربازی» درگیر نقشه کودکانه شوهرش میشود و تا میانه داستان نیز به آن تن میدهد اما از جایی به بعد دیگر تسلیم نمیشود و همچون کاراکتر مریم در «روتوش» تصمیم جدی خود را میگیرد.
«فریب» مساله اصلی «شهربازی» است که در مقیاس وسیعتر به فریبهای روزمره جامعهای اشاره دارد که به فریب دادن و فریب خوردن عادت کرده است. آرتینِ «شهربازی»، نماینده نسل جوانی است که غافل از پیچیدگیهای اجتماعی، مشغول روزمرگیها و مشغولیتهای خودش است که ناگهان پدرش او را وارد ماجرا و مسألهای میکند که درگیرش میشود و او هم در نهایت، آن راه را انتخاب میکند. شوکی که پایان «شهربازی» توسط آرتین به مخاطب وارد میشود تاحدودی قابل حدسزدن بود اما مخاطب، شاید انتظار ارتکاب آن را از سوی آرتین نداشته باشد! اینجاست که نقشه کودکانه پدر، تبدیل به فاجعه میشود و کودک خانواده آن را اجرا میکند.
ایده «شهربازی»، ساده و امروزی است و به واسطه نقد اجتماعی که دارد، هر کسی آن را درک میکند اما تا نیمه فیلم جذابیتی برای مخاطب به همراه ندارد؛ به جز نمای آغازین فیلم که چهره پوشیده زن خانواده با بازی سونیا سنجری، آرامشی همراه با التهاب بیرونی را به نمایش میگذارد که شاید بتوان یکی از نقاط عطف نیمه اول فیلم را این نما دانست، نیمه اول فیلم مخاطب را درگیر نمیکند. فیلم در پایان نیز با نمایی پر التهاب تمام میشود که برکتینگ منحصربه فرد «شهربازی» را به رخ میکشد و بر جذابیتش میافزاید.
در «روتوش» و «شهربازی»، دو فیلم اخیر کاوه مظاهری که به نمایش درآمدهاند، نوعی جسارت در نقد اجتماعی دیده میشود که ستودنی است چراکه یکی از وظایف فیلم کوتاه و اساساً سینما، نقدهای بجا از وضعیت و شرایط موجود است و مظاهری در آثارش، با شیوهای مناسب به آنها پرداخته است. این فیلمساز جوان در حال تکمیل فیلم جدیدش با عنوان «بوتاکس» است که گفته میشود در ادامه دو فیلم قبلیاش ساخته خواهد شد.
مانیکور؛ جسارت در پرداختن به موضوعی چالشبرانگیز
آرمان فیاض را بیش از آنکه با فیلمهایش بشناسیم، به عنوان مدیر فیلمبرداری شهرت دارد. «مانیکور» اقتباسی آزاد از داستانی به همین نام از بیژن نجدی است و فیلمساز در این فیلم، مختصات و فضایی متفاوت را در سینمای کوتاه تجربه میکند. انتظاری که مخاطب از فیلم کوتاه دارد، بیانی شفاف در قالب تصویر است و به جرأت میتوان گفت، «مانیکور» توانسته از عهده آن برآید همچنان که داستانی که بیژن نجدی سالها قبل آن را روایت کرد نیز واجد چنین خصوصیتی بود. فیاض با استفاده از تجربه سالها فیلمبرداری در سینمای کوتاه و بلند، علاوه بر نمایش قابهای زیبا، با رعایت حرکتها و زوایای بجای دوربین توانسته نگاه مخاطب را هدایت کند و نماها در نگاه مخاطب چشمنواز هم باشد. این ویژگی را شاید کمتر فیلمسازی داشته باشد و فیاض هم در «مانیکور» واجد این ویژگی است. فضاسازی قوی با نمای معرف از امامزاده و قبرستان روستا آغاز و از آن پس مخاطب در هالهای از احساسات شناور میشود. روستای دورافتاده، جغرافیای کوچک و بکری است که دو جوان برای فرار از زندگی قبلیشان، به آن پناه آوردند و با مردمان روستا هم انس گرفتند. مخاطب با شخصیت اصلی همراه میشود و حالت بهت و غم متفاوت او از مرگ دوستش، مخاطب را برای ادامه همراهی با فیلم ترغیب میکند؛ در واقع بهت و غمی که در چهره پسر جوان وجود دارد وسیلهای است که مخاطب را برای مواجهه با گره اصلی داستان آماده کند و مخاطب در پایان شوک آور داستان تازه متوجه آن میشود. دورافتادگی روستا و جهلی که مردمان آن دارند، حالا تبدیل به مصیبتی بزرگ برای این دو جوان میشود.
جسارت فیلمساز در پرداختن به موضوعی چالشبرانگیز در سینمای ایران و هوشمندی او در اقتباس آزاد، بیان تصویری و فضاسازیهای مناسب از دیگر ویژگیهای این فیلم کوتاه است. همچنان نام زنانه فیلم نیز جاذبه خاصی برای مخاطب به همراه دارد و مخاطب در پایان فیلم، تنها نامی عاریهای از فیلم برایش باقی میماند.
آیسان؛ کلیدواژه «حقیقت»
«شبی که انسان به حقیقت پی میبرد، برایش شب شومیست» این جملهای است که در ابتدای فیلم کوتاه «آیسان» نقش میبندد که به نوعی مخاطب را برای پی بردن به یک حقیقت ترغیب میکند حقیقتی که پنهان است و حالا قرار است در این فیلم به آن پی ببریم. «حقیقت» کلیدواژه دومین فیلم مهرشاد خردمندی است.
داستان «آیسان» از مکانی دور از هیاهوی شهر و آدمهایش و با نمایش آدمهای بی هویت روایت میشود که دوست دارند نقش دیگران را بازی کنند؛ آدمهایی که از زندگی روزمرهشان خسته شدند و پناهی جز بیهویتی ندارند. این آدمها را شاید بتوان نماد انسانهای امروز قلمداد کرد که بیشتر اوقات پشت ماسکهایشان میروند و در خلوت خود بدون ماسک با علایقشان زمان میگذرانند و مهرشاد خردمندی در «آیسان» با استفاده از زبان تصویر، طراحی صحنه و فضاسازی، این مهم را به نمایش گذاشته است.
آدمهایی که شغلشان، بازیگری است و لباسهای عاریهای بر تن میکنند تا دیگرانی را خوشحال کنند که از داشتن عزیز خود محرومند یا گمشدهای دارند. در این میان، گاهی این بازیگران نیز گمشدهای دارند که برای یافتن گمشدهشان، به شهر شلوغ که دنیای بازیگران است، میروند. کسی که هدایتگر این آدمهای بازیگر است، نیز غمی در چهره دارد و خود را با یک مانکن سرگرم میکند که در میانه داستان پی میبریم او نیز گمشدهای دارد و درصدد بر میآید تا راز گمشدن او را پیدا کند.
انتخاب لوکیشنی متفاوت و ساخته شده از جمله ویژگیهای مثبت فیلم به حساب میآید و البته فیلمبرداری فرید طهماسبی در انتقال حس و هدف کارگرادن به مخاطب بی تأثیر نیست. قاببندی نماها، زوایا و حرکتهای بجا و ابهامبرانگیزانه دوربین، به مخاطب آنچه را که باید در طول فیلم به آن برسد، میفهماند. همچنین در ترکیببندی نیز به ویژه در نماهای باز، به نقاط طلایی کادر و تاثیرش در هدایت نگاه مخاطب توجه شده است.
یکی از ویژگیهای فیلم کوتاه خوب، ایده درگیرکننده و غیرقابل پیش بینی بودن آن است که باید در زمانی محدود با استفاده از فرم بصری، بازی بازیگران و … به سرانجام برسد. مهرشاد خردمندی در بسط و گسترش ایده فیلمش، با فضاسازی و فرم تصویری که انتخاب کرده و بازی گرفتن از توماج دانش بهزادی و لاله مرزبان، گره داستانش را برای مخاطب باز میکند و در راستای ابهامزدایی معمای اصلی برای مخاطب در پایان فیلم، تنها به نمایش نمایی اکتفا میکند که شاید پس از اتمام فیلم، مخاطب آن را پس بزند.
به اعتقاد نگارنده، فیلمسازان سه فیلم کوتاه «شهربازی»، «مانیکور» و «آیسان» با بهره از داستانهایی که هر کدام، نوعی از نقد اجتماعی را روایت میکنند و استفاده از بیان تصویری مناسب در پرداختن به داستان، توانستند موفقیت خوبی در سینمای کوتاه کسب کنند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4259/19410/76029
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4259/19410/76030
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4259/19410/76031
|
عناوین این صفحه
- برگبرنده در دست کیست؟
- اخبار
- برشهایی از «زندگی»