|
فوتبال گیلان؛ اینجا خیلی وقت است ویروس آمده!
«به صد امید آمد، رفت نومید
بهار- آری بر او نگشود کس در
درین ویران به رویش کس نخندید
کسی تاجی ز گل ننهاد بر سر
بهار آمد، نبود اما حیاتی
درین ویرانسرای محنت آور
بهار آمد، دریغا از نشاطی
که شمع افروزد و بگشایدش در!»
احمد شاملو
شاید شاملو برای سرودن این شعر سوار بر ماشین زمان شده بود و از سال ۱۳۲۸ به هفتاد سال بعد سفر کرد و برای حال و هوای بهار امسال مردم کشورش چنین پیشگویی بزرگی کرده بود که به راستی به قول شاملو ظاهرا امسال قرار نیست کسی بر روی بهار در بگشاید!
عیدی که با عزای مردم مصادف شده را مگر می شود عید دانست زمانی که در هرکوی و برزنی بیرق سیاه آویزان شده و دل ها نیمی اش غم دارد و نیم دیگرش ترس و دلهره! ما که سال را با سیل نوروزی آغاز کرده بودیم امید داشتیم حداقل پایان سال آب خوش بر گلو بریزیم که نشد و آغاز زمستانش با برف زمینگیر شدیم و پایانش با کرونا خانه نشین!
حالا در ابتدای سال تازه مردمان کشورمان خاص ترین نوروز تمام زندگی شان را جشن که نه اما ملاقات خواهند کرد. نوروزی که قرار است به جای دید و بازدید به ندیدن و قرنطینه ختم شود و در تنهایی های مان به این فکر کنیم که چه نعمتی است با هم بودن و چه لذتی دارد یکدیگر را داشتن. به هر روی چه در باز کنیم و چه نکنیم بهار این دوست داشتنی ترین تکرار مکررات گیتی خود را به ما می رساند و ما باید پذیرایش شویم.
به رسم همه ساله می نشینیم و دوره می کنیم تمام آنچه را که در فوتبال مان گذرانیدم به امید اینکه سال تازه برای مردم کشورمان و به خصوص گیلانیان خالی باشد از همه ی بلاهای تازه و کهنه و سرشار باشد از تمام خوبی ها و اتفاقات دوست داشتنی که بی تابانه چشم انتظار فرا رسیدنشان هستیم. سال رو به پایان برای فوتبال گیلان سالی بود منحصر به فرد از لحاظ اتفاقات عجیب و غریب و شوربختانه اغلب همراه با ناکامی و اتفاقات تلخ.
نخستین آوار با سقوط تنها تیم لیگ برتری بر سقف ضعیف فوتبال گیلان فرو ریخت و پس از کش و قوس های فراوان مالکیتی و رکورد انحصاری چهارده تغییر مالکیت در ساختار، سپیدرود سرانجام از لیگ برتر به دسته اول سقوط کرد. سپیدرود با عزیزی و کریمی آنقدر بد نتیجه گرفته بود که نتایج نسبتا خوب دست نشان هم نتوانست ترمز سقوط را بکشد و در جنجالی ترین بازی لیگ برتر در مسجدسلیمان در یک مسابقه که داور از ترس جانش آن را بیشتر از صد دقیقه کش داد سر سپیدرود را گوش تا گوش بریدند و صدایی هم از هیچ جنبنده ای بلند نشد تا یکی از ریشه دارترین باشگاه های فوتبال ایران پس از دو سال وداعی غریبانه با سطح نخست فوتبال ایران داشته باشد.
این سقوط اما تمام بدختی سپیدرود نبود و پس از سقوط بحث بی پایان بلاهای مالکیتی چون ترکشی قدیمی که به نزدیکی های قلب راه پیدا کرده دوباره سر باز کرد و این تیم را در آستانه نابودی قرار داد. دو بند دریافت یک میلیارد و دو میلیاردی که علی کریمی در قراردادش با کیومرث بیات آورده را وقتی با بدهی بیش از ۴ میلیاردی گذشته سپیدرود تجمیع شود قیمت این تیم لیگ یکی را به بیش از ۷ میلیارد تومان (بدون ارقام امسال) می رساند که بسیار بیشتر از ارزش یک تیم در لیگ دسته اول است و هر خریدار عاقلی را از هزار فرسخی این تیم فرار می دهد.
از لحاظ فنی تیم ویران شده باقی مانده از لیگ برتر سپیدرود را علی نظرمحمدی تا حدی توانست جمع و جور کند اما دو باخت بدهنگام در دو دربی گیلان هواداران کم تحمل سپیدرود را واداشت تا به افشین ناظمی مدیرعامل و مرد همه کاره این فصل سپیدرود برای تعویض مربی فشار بیاورند و او با روی کار آوردن دوباره دست نشان سعی کرد تا مربی را به تیمش اضافه کند که شناخت نسبی از فضای سپیدرود داشته باشد و حالا سپیدرود در شرایطی به انتظار آغاز دوباره لیگ آزادگان نشسته است که شرایطش در جدول اصلا مناسب نیست.
داماش دیگر تیم رشتی نیز سال پرتلاطمی را از سر گذراند و شاید بتوان گفت که پر حاشیه ترین سال تاریخ این باشگاه پرهوادار بوده است. ابتدا در پلی آف صعود به لیگ دسته اول داور بی تجربه و پراشتباه مسابقه از پنالتی، گل، صحنه آفساید و هرچه که داشت بر علیه این تیم سوت زد و آش آنقدر شور شد که از رییس وقت فدراسیون تا مسئولین برگزاری مسابقات و رییس کمیته داوران همه و همه به دلجویی پسران لاجوردی شهرباران آمدند که البته نوش دارو پس از مرگ سهراب بود.
سپس فینال جام حذفی رسید تا دومین افتخار حضور در فینال به نام این تیم رشتی رقم بخورد و افتضاحی در اهواز شکل بگیرد که بدون شک تا سال ها فوتبال ایران آن را فراموش نخواهد کرد. داماشی ها که به دلیل فجایع داوری پلی آف اول نمی خواستند در فینال شرکت کنند و با هزار و وعده وعید به اهواز رفتند زمان حضور در فولادآره نا دریافتند که تمام ظرفیت استادیوم به هواداران پرسپولیس اختصاص داده شده و جا برای داماشی ها نیست و پایمردی حاجی پور و تیمش سبب شد تا برگزاری فینال چند ساعت به تاخیر بیفتد تا جا برای رشتی ها باز شود و در نهایت این فینال تاریخی با حداقل گل به سود پرسپولیس خاتمه یافت.
داماشی ها در ادامه موفق شدند سهمیه لیگ دویی خود را با لیگ یک کارون اروند عوض کنند و امسال را در لیگ آزادگان بگذارنند. آنها هم به مانند همشهری خود نتوانستند با یک مربی ادامه دهند و سیامک فراهانی که تیمش را به فینال جام حذفی هدایت کرده بود و موفق به کسب رتبه ای در میانه های لیگ شده بود جایش را با مازیار ربیعی فر تعویض کرد. داماشی ها که امسال چندین بار به دلیل عدم دریافت دستمزد اعتصاب کردند و در یک حرکت آماتور از سفر به کرمان سرباز زدند آنقدر امتیاز جمع کرده اند که برعکس قرمزهای رشت دغدغه سقوط نداشته باشند اما با این شرایط اقتصادی بدون شک دلمشغولی ادامه حیات چرا!
ملوان هم به مانند دو تیم دیگر هم استانی سالی پر از فراز و نشیب با مشکلات کشنده مالی را پشت سر گذاشت. آنها که در فصل گذشته لیگ یک به دلیل کسر 6 امتیاز به سبب بدهی فقط توانستند برای بقا بجنگند امسال را نیز با واگذاری مشکوک به گروهی مجهول الحال تا مرز نابودی پیش رفتند و در نهایت با ورود به موقع تیم سه نفره پژمان نوری، محمد احمدزاده و مازیار زارع موفق شدند سر و سامان بگیرند و تا حدی آب رفته را به جوی برگردانند.
هرچند تعداد زیاد امتیازهایی که ملوانان در ابتدای فصل از دست دادند از یک سو و کمبود نفرات و مشکلات مالی از سوی دیگر سبب شده تا فانوس سقوط به مانند سپیدرود در دستان ملوان ماندگار شود و برای روشن نگه داشتن چراغ فوتبال در یکی از اصلی ترین فوتبال شهرهای ایران همتی مضاعف و البته کمی شانس نیاز است.
در لیگ دسته دوم کشور گیلان سه تیم چوکا، شهرداری آستارا و فومن را دارد که چوکا با هدایت فرشاد پیوس یک نفس تا صعود را در حال طی کردن است و یقینن می تواند یک سهمیه ارزشمند برای گیلان به لیگ دسته اول اضافه کند اما شهرداری فومن یک نفس تا سقوط رفته و حتا روی کاغذ هم شانسی برای ماندن در لیگ دو ندارد و این وسط اگر آستارایی ها کمی تلاش بیشتری کنند در فاصله 5 هفته پایانی می توانند حداقل به پلی آف لیگ دسته دوم برسند.
پاس گیلان و فرهنگ ایثار آستارا دو نماینده استان در لیگ دسته سوم هستند که پاسی ها امید صعود دارند و آستارایی ها برای بقا در لیگ دسته سوم می جنگند و در لیگ استان هم سردارجنگل گوراب زرمیخ صدرنشین است. این البته تمام داستان فوتبال گیلان در سالی که گذشت نبود! گیلان مدتهاست که در رده های پایه موفقیت نداشته و تیم های ملی نوجوانان و جوانان و امید بدون گیلک ها بسته می شوند و تیم فوتسال مردان و زنانش منحل می شوند و فوتبال ساحلیش آب رفته و تیم فوتبال زنان ملوان امسال با هزار صلوات راه افتاده و هر لحظه انتظار باز ایستادنش می رود.
درد بزرگ فوتبال گیلان مدیریت و مسایل مالی است. فوتبال گیلان خیلی زودتر از انتشار ویروس کرونا در کشور به ویروسی مهلک تر مبتلا شده و با دورنمای نه خیلی روشنی که دیده می شود امید بهبودی اش بسیار پایین است. فوتبال در یکی از فوتبال خیزترین نقاط کشور بیمارست و شوربختانه طبیب حاذقی در برای مدوا دیده نمی شود!
آرات حسینی در ترومن شو !
افشین خماند
رضا بهترین دوست دوران کودکی من بود. اگر از من بپرسید بهترین ویژگی او چه بود، می گویم :«فوتبالش» ...او هر جور که فکر می کنید دریبل می زد، در تلویزیون 14 اینچ بازی را می دید، فردایش در محل مثل مارادونا، مثل کانی جیا ، مثل انزوشیفو ، مثل فرانچسکولی و...دریبل می زد. رضا با هر دو پا شوت می زد و عاشق قیچی زدن بود، از هر طرف و در هر ارتفاعی برایش مهم نبود که آسفالت نامهربان چه ردی روی بدنش می اندازد. او در تمام آن سه به سه های تکراری و هرروزه قیچی می زد، هرکجا که پا می داد.
در کوچه ما فوتبال، گل کوچک فراتر از یک بازی که خود زندگی بود.در کوچه ما روپایی زدن با دوپا مزیت خاصی برای کسی به همراه نمی آورد، وقتی برای رعایت همسایه ها قرار بود سروصدا نکنیم ، کنار دیوار می ایستادیم ، روپایی می زدیم و می شمردیم، درکوچه ما یک پا دوپا زدن هم هنر بزرگی نبود، همه بلد بودند ، همه بلد بودیم ...مشکل اینجا بود که دوربین نداشتیم، اینستاگرام نداشتیم، اگر بود شاید مارادونای محبوبمان امروز برای رضا پیام می گذاشت...
هیچ کس در کوچه ما شکم شش تکه نداشت، اما آن چه این پسرک با شکم شش تکه با توپ می کند و این همه سرو صدا کرده، روزگاری در کوچه ما هنری شگفت آور محسوب نمی شد. نه در کوچه ما که شاید در همه کوچه های شهرما و همه شهرهای کشور ما، بچه های بیشماری بودند که این کارها را عادت داشتند؛ آن هم نه با این توپ های چرمی استاندارد، بلکه با توپی دولایه شده بد قلق؛ نه این پیراهن های اصل بارسلونا، که با یک تی شرت عرق گیر مانند که جنس بد پلاستیکش باعث می شد که وقت عرق کردن به تنت بچسبد ...
آن روزها دیده شدن در تیم مدرسه هم یک کاری شاق بود، کسی که در تیم مدرسه عضو می شد برای خودش ارج و قربی داشت. این گونه نبود که با دو کلیپ و چندهزار لایک همه بگویند که «وا..چه استعدادی»
پیشگویی بلدنیستم ، نمی دانم آینده آرات چه می شود، آن قدر استعداد دیده ام که به هیچ کجا نرسیدند و آن قدر متوسط دیده ام که قله ها را فتح کرده اند، که معتقدم در فوتبال باید آینده را در آینده دید، برای همین در مورد آینده آرات حرفی ندارم. حتی نمی خواهم از اخلاق حرف بزنم و این که پدرش او را چه کرده و نکرده را هم دخیل نمی کنم. دوست دارم بنویسم کاش می شد می گذاشتیم این پسرک معصوم این قدر زود وارد بازی بزرگان نشود. کاش می گذاشتیم که او بچگی اش را بکند، کاش می گذاشتیم اگر به توپ ضربه ای می زند، برای خودش باشد، برای ذوق خودش نه برای تعداد لایک اینستاگرامش. دوست داشتم بنویسم که کاش استعداد او ، کالایی نباشد که بر سر بازار چوب می خورد و اگر قرار است ستاره شود، مسیر طبیعی را برود، این قدر دنبال میانبر نباشیم؛ کاش می شد می گذاشتیم او اول کاری کند بعد رویای قهرمانی جهان را برایش بسازیم ....این پسر خیلی چیزها را نمی داند. نمی داند که حتی کامنت مسی را هم نباید جدی بگیرد، او بهرام افشاری نیست که بداند کامنت پیتر چک باعث نمی شود که او حتی در تیم منتخب هنرمندان فیکس شود. او اکنون در دنیایی واقعا مجازی زندگی می کند. پسرک نمی داند در ورزش همیشه، همه چیز شیرینی و برد نیست. پسرک نمی داند ورزش مسیری سینوسی دارد؛ شکست بخشی از ماجرا است. کاش اشتباه کنم اما این پسربچه با اولین شکست دچار چنان ویرانی خواهدشد که جمعکردن تکه تکه های روحش کار آسانی نیست ، قلب متاسفانه سیکسپک نمی شود...
آن روز متاسفانه از راه می رسد که لامپی از آسمان می افتد مقابل پایش که رویش نوشته سیریوس و او هم می فهمد که زندگی اش یک فیلم است با صدها هزار تماشاگر...او هم مثل جیم کری در «ترومن شو» می فهمد که همه این عشق ها، رفاقت ها یک بازی بیشتر نیست. آرات هم مثل ترومن می فهمد که دنیایش را دیگری کارگردانی کرده و او زندگی اش را برای دیگران بازی کرده است؛ بی آن که خود بداند. آن روز ، روز خوبی نیست برایش... اما برای من، این پسربچه کابوسی بزرگتر را هم به یاد می آورد. می ترسم از روزی که آینده فوتبال مسی نباشد، آرات باشد... مسی را در آرژانتین پس زدند. وقتی به اسپانیا رفت هیچ کس او را نمی شناخت. او بود و استعدادش و این گونه افسانه لیونل مسی نوشته شد. قصه ای که ساق های هنرمند ان پسربچه با مشکل هورمونی نوشت نه لایوهایی برای سرگرمی دیگران. کابوسم این است که با دوتا روپایی زدن و یک برگردون زدن، فوتبال شکل کرونایی به خود بگیرد، در خانه دکمه ارسال زده شود و ستاره ها در قرنطینه خانگی ساخته شود.
می ترسم از فوتبالی که با لایک و فالوئرو لایو ستاره بگیرد، نه با زخم هایی که از قیچی زدن روی آسفالت روی بدن رد می اندازد. می ترسم که ستاره های فوتبال .... می ترسم از استعدادهای آپارتمانی که یک چند وقت مخاطبان را سرگرم می کند و بعد دلشان را می زند. می ترسم از این که پروژه آرات سازی مد شود. پدران دیگری هم فوتبالیست های اینستاگرامی بسازند و عشق به فوتبال حتی در این شکل هم تجاری شود، کالایی شود. می ترسم از قصه هایی که قرار است سریالی ساخته شود. می ترسم از قصه هایی که رسانه های جدید قرار است بنویسند، که همه خوشبختی است و آن سویش را کسی نمی داند؛ می ترسم از همه این قصه ها که فقط برای فروش است.
پرسپولیس در خطر تخلیه
بهروز رسایلی
در تعطیلات ناخواسته لیگ، روزی نیست که زمزمه جدایی یک نفر از پرسپولیس به تیتر مطبوعات و خبرگزاریها تبدیل نشود. هماکنون غیر از علیرضا بیرانوند که انتقالش به لیگ بلژیک قطعی شده و سرخپوشان بخشی از پول این ترانسفر را هم دریافت کردهاند، چند بازیکن دیگر نیز در آستانه جدایی قرار دارند؛ آنچه وضعیتی بسیار عجیب و پیچیده برای قهرمان چند دوره اخیر لیگ ایران بهوجود آورده است. در حقیقت یکی از مهمترین عوامل موفقیتهای پرسپولیس در چند فصل گذشته حفظ شاکله تیمی قرمزها بود اما حالا این برگ برنده در آستانه از دسترفتن قرار گرفته و مدیران باشگاه کار بسیار دشواری برای جلوگیری از آن دارند.
بیرانوند با دلخوری میرود
انتقال علیرضا بیرانوند، درآمد خوب 700هزار دلاری برای باشگاه داشته که ظاهرا بخشی از آن در ماجرای جذب استوکس به فنا رفته است. با این حال نکته جالب اینجاست که از وقتی باشگاه قرارداد بیرو را بسته و از جدایی او مطمئن شده، نوعی بیاعتنایی نسبت به این بازیکن در پیش گرفته؛ آنچه باعث خشم و دلخوری علیرضا شده است. بیرانوند در چند مصاحبه ناراحتیاش از این موضوع را علنی کرده و حتی یک جا گفته بود میتواند جلوی واریز قسط بعدی رقم انتقالش را بگیرد. به هر حال بیرانوند رفتنی شده، اما این مدل رفتار باشگاه با او ممکن است بقیه نفرات را دلسرد کند و آنها پیش خودشان گمان کنند هرقدر هم که کنار تیم بمانند، موقع رفتن همین برخورد سرد را تجربه خواهند کرد. این چیزی است که شما مطلقا در فوتبال حرفهای دنیا نمیبینید.
کلیدی مثل بشار رسن
قبلا در موردش گفتهایم که ارزش بشار در «بیجانشین»بودن اوست. فوتبال ایران فقر بازیساز دارد. از سوی دیگر پرسپولیسیها هم نشان دادهاند در جذب بازیکن خارجی حسابی هنرمند هستند و قشنگ چشم بازار را کور میکنند! همین حالا استوکس و اوساگونا نمادهای این هنر مدیریتی هستند و هیچ تضمینی وجود ندارد خرید خارجی بعدی هم اینطوری از آب در نیاید؛ هرچند حتی گفته میشود بهدلیل حجم بالای بدهیها، اصلا جذب بازیکن خارجی جدید برای سرخابیها قدغن شده است. بنابراین اولویت باشگاه باید حفظ بشار باشد، اما بدقولیها کارد را به استخوان او رسانده، طوری که خودش علنا برای جدایی در پایان فصل و حضور در لیگ ستارگان قطر ابراز تمایل کرده است. قطعا تمدید قرارداد با این بازیکن بسیار دشوار است.
مهدی ترابی، چشم مشتریها را خیره کرد
بدون تردید او بهترین بازیکن پرسپولیس در لیگ نوزدهم بوده و طبعا دلالها و مشتریان خارجی هم چهارچشمی این درخشش را زیرنظر داشتهاند. ترابی فوقالعاده است و سن مناسبی هم برای ترانسفر دارد. گفته میشود او بندی در قراردادش دارد که پایان فصل براساس آن بهراحتی میتواند جدا شود. در کاربودن این بند چندان عجیب نیست؛ چون پرسپولیس او را در طول محرومیت و پشت پنجرههای بسته خرید، بنابراین احتمالا ناچار شده به خواستههای بازیکن تن بدهد. خروج ترابی یک ضربه فنی ویرانکننده به پرسپولیس خواهد بود. در مورد او گفته میشود ممکن است در شارلوا به دوست صمیمیاش علی قلیزاده ملحق شود. شاید یکی از معدود شانسهای باشگاه برای حفظ ترابی، تحریک علاقه و احساسات او باشد، چون این بازیکن بهشدت هوادار پرسپولیس بوده است.
علی علیپور بالاخره میرود
بهنظر میرسد جدایی بهترین گلزن این سالیان پرسپولیس را باید قطعی و قریبالوقوع بدانیم. علیپور بهشدت هوای بازی در اروپا را در سر دارد و ابتدای فصل جاری هم با اکراه در ایران ماند. این موضوع چنان بود که علیپور بهخاطر تمرکز پایین، در هفتههای آغازین لیگ نوزدهم دچار افت محسوس کیفیت شد. قرارداد طولانیمدت علیپور با پرسپولیس سرانجام در پایان فصل جاری خاتمه مییابد و باشگاه در خطر ترانسفر رایگان او قرار میگیرد. تلاش مدیران قبلی برای تمدید قرارداد با این بازیکن موفقیتآمیز نبود و بعید است تلاش مدیران فعلی هم به جایی برسد. بدون تعارف در اینکه استعداد علیپور برای موفقیت او در فوتبال اروپا کافی باشد تردیدهای جدی وجود دارد اما جدایی او که در خط حمله قرمزها به خوبی جا افتاده بود، برای پرسپولیس ناگوار و زیانبار است.
اخبار
رفتار حرفهای سردار؛ صبر صحیح
میعاد نیک
درخشش دنبالهدار، وایرال شدن در رسانههای معتبر، احتمال پیوستن به تیمهای بزرگ اروپایی و در نهایت ماندن در روسیه، نمایانگر چرخه همیشگی سردار آزمون و رسانهها در سالهای گذشته است. مهاجم جوان ایرانی که نشان داده تواناییهای زیادی در پست شماره 9 دارد و حضورش در محوطه جریمه برای همه مدافعان و سنگربانان به کابوسی وهمانگیز مبدل میشود، همواره در حال لینک شدن به تیمهای مطرحی همچون لیورپول، رئال، اتلتیکومادرید و ناپولی است. لینک شدنی که فعلاً در حد احتمال باقی مانده و هرگز خبری رسمی از ترانسفر پسر ترکمن نمیشنویم.طبیعی است که درخشش یک بازیکن جوان در تیم مطرحی همچون زنیت سنپترزبورگ که حکم ویترین لیگ روسیه را دارد، توجه مربیان و مدیران فوتبالی سراسر دنیا را به خود جلب کند اما اینکه چرا سردار نتوانسته روسیه را به مقصدی بزرگتر ترک کند، سؤال اکثر فوتبالدوستان ایرانی است. در ماههای اخیر اخباری مبنی بر تمایل ناپولی به جذب سردار بیش از میل رقبایی مانند اتلتیکومادرید و لسترسیتی شنیده میشد و حتی استعدادیابهای ایتالیایی نیز بازیهای سردار را زیر نظر داشتهاند اما همچنان باشگاه زنیت اخبار پیرامون انتقال مرد شماره 7 خود را تأیید نمیکند و سردار نیز با رفتاری حرفهای حاضر به دامن زدن به این شایعات نیست.آنچه باعث شده داستان ناپولی و آزمون تا این حد به درازا کشیده شود، بیربط به ویروس کرونا نیست. درصورتی که شرایط جهان عادی بود و رقابتهای فوتبال ادامه پیدا میکرد، با توجه به فرم درخشان سردار در ترکیب زنیت احتمالاً روند گلزنیهای او باعث میشد تا سران ناپولی برای از دست ندادن شاهماهی خود به سرعت دست به کار شوند و گوی خرید آزمون را از دیگر رقبا بربایند. از طرفی شیوع بیماری کرونا باعث شده تا اکثر مدیران فوتبالی دنیا نیز در برگزاری جلسات خود تجدیدنظر کنند و از آنجا که هنوز تکلیف پنجره نقل و انتقالاتی تابستان اروپا مشخص نیست؛ کارهای خرید و فروش بازیکنان را به زمانی موکول کنند که فیفا تعیین میکند. سردار نیز برای ترک زنیت عجلهای ندارد و بارها نشان داده از اخلاق حرفهای بالایی برخوردار است.آزمون با تظاهر به عدم اطلاع از وضعیت نقل و انتقالاتی خود و ارجاع سؤالات به باشگاه زنیت، نمیخواهد که با تصمیماتی شتابزده هم احتمالات بهتر را از دست بدهد و هم پلهای پشت سر خود را خراب کند. آنچه بر هیچ کس پوشیده نیست؛ این است که مهاجم ترکمنی تیم ملی کیفیت و توانایی لازم برای بازی در لیگهای اسپانیا، ایتالیا، آلمان و انگلستان را دارد و تنها با یک انتخاب صحیح و مقصدی درست، میتواند لیگهای معتبر را برایمان جذابتر و مسیر پیشرفت را برای دیگر فوتبالیستهای ایرانی ترسیم کند.
بندهای راحتِ رهایی برای بازیکنان پرسپولیس!
برخی بازیکنان پرسپولیس می توانند با برآورده کردن شرط مالی خود در پایان فصل از این باشگاه جدا شده و به باشگاه های خارجی منتقل شوند.باشگاه پرسپولیس در حالی بدون داشتن مدیرعامل به فعالیت خود در روزهای تعطیلی رقابت های لیگ برتر به دلیل شیوع ویروس کرونا ادامه می دهد که هر روز با چالشی تازه مواجه هستند. سرخ ها که با محکومیت قطعی در پروندههای شکایت بازیکنان و مربیان خارجی پیشین خود دست و پنجه نرم می کنند با مشکل پرداخت قراردادهای فصل جاری اعضای این تیم نیز روبرو شده اند. همین امر باعث نارضایتی بازیکنان پرسپولیس شده تا آنها به فکر جدایی از این باشگاه باشند. نکته جالب توجه بند فسخ یکطرفه قرارداد این بازیکنان در صورت داشتن پیشنهاد اروپایی است. شجاع خلیل زاده در صورت پرداخت ۲۰۰ هزار دلار می تواند پرسپولیس را به مقصد هر تیم خارجی دیگری ترک کند. مدافع پرسپولیس که برای فصل آینده نیز قرارداد دارد چنین بندی را قرار داده است تا هر وقت پیشنهادی بهتر پیدا کرد بتواند سرخ ها را ترک کند. مهدی ترابی نیز در صورتی که پیشنهاد اروپایی داشته باشد با پرداخت ۳۰ درصد از مبلغ آن می تواند رضایتنامه خود را دریافت کند. محمد انصاری، سیامک نعمتی و وحید امیری نیز چنین شرایطی را در قراردادهای خود قائل شدند تا بتوانند در تابستان سال جاری با داشتن پیشنهادات خارجی بهتر از پرسپولیس جدا شوند.همچنین بازیکنانی نظیر علی علیپور و بشار رسن نیز با توجه به اتمام قرارداد خود در پایان فصل جاری لیگ برتر، خواهند توانست بدون پرداخت پول از پرسپولیس جدا شده و به پیشنهادات خود فکر کنند.
هاشمیان و رونمایی از پیراهن ستارگان فوتبال
مهاجم و مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران خاطرات جذابی را در فضای مجازی منتشر کرد. وحید هاشمیان یکی از فوتبالیست های ایرانی است که سابقه زیادی در فوتبال اروپا دارد. او در آلمان سالها پیراهن تیم های هامبورگ، بوخوم، هانوفر و بایرن مونیخ را برتن کرد و همین حالا نیز در این کشور سکونت دارد.هاشمیان که بازی های پرتعدادی را در بوندسلیگا انجام داد، خاطرات گوناگونی نیز از مسابقات مختلف دارد و حالا در صفحه شخصی اش یکی از خاطرات خود را منتشر کرده است. او در برخی مسابقات پیراهن بازیکنان حریف را از آن ها گرفته و این پیراهن ها را جمع آوری کرده و حالا در فضای مجازی خود تصاویر آن را نشر داده است. در بین پیراهن هایی که وحید هاشمیان از ستاره تیم های حریف گرفته، پیراهن اشکان دژاگه، روکه سانتاکروز، ماریچ، مهدی مهدوی کیا و ... دیده می شود. هاشمیان علاوه بر این 4 پیراهن مختلف از دوران حضورش در بوخوم آلمان با شماره 16 را نیز نگه داشته و در فضای مجازی خود قرار داده است.
اخبار
پای شاگرد کیروش هم در میان است؛
امیدواری ناپولی به جذب سردار آزمون از طریق مدیربرنامه سرشناس
باشگاه ناپولی امیدوار است از طریق «فالی رمضانی» مدیر برنامه سرشناس که در ناپولی هم بازیکن دارد، سردار آزمون را جذب کند.
گمانه زنی ها از حضور سردار آزمون مهاجم ایرانی تیم زنیت روسیه در تیم ناپولی ایتالیا هر روز پررنگتر می شود. با این حال موانعی بر سر راه انتقال این مهاجم به ایتالیا وجود دارد.خرید احتمالی آزمون که شهروندی غیر اروپایی است، تیم ناپولی را وادار می کند تا از بین «اوسپینا» و «لوزانو» یک نفر را آزاد کند تا سهمیه بازیکنان غیر اروپایی خالی شود. اوسپینا دروازه بان تیم ملی فوتبال کلمبیا و شاگرد کارلوس کی روش یکی از بازیکنان غیر اروپایی ناپولی است. هرچند امروز خبری مبنی بر مخالفت و بی میلی پدر سردار آزمون نسبت به انتقال این مهاجم به ایتالیا منتشر شد، اما یکی از سایت های ایتالیا از شانس بالای پیوستن آزمون به ناپولی خبر داد.سایت «۱۰۰x۱۰۰napoli» در گزارشی اختصاصی اعلام کرد که آزمون تحت قرارداد با شرکت نقل و انتقالاتی «لیان اسپورتس» قرار دارد؛ شرکتی که با «فالی رمضانی» یکی از مدیر برنامه های قدرتمند بازیکنان فوتبال همکاری می کند و همین مسئله ممکن است منجر به نزدیک شدن آزمون و ناپولی شود. این سایت اعلام کرده «دیگو دمه» بازیکن آلمانی سال گذشته توسط این مدیر برنامه مقدونیه ای به ناپولی آورده است. همچنین « کالیدو کولیبالی» در حالی که مشتریان زیادی داشت با کمک رمضانی به ناپولی پیوست و کار تمدید قرارداد «ماکسیموویچ» با ناپولی با همکاری این مدیر برنامه بوده است.
علاوه بر سردار آزمون، اللهیار صیادمنش دیگر بازیکن ایرانی هم تحت قرارداد با شرکت لیان اسپورتس است و با این شرکت برای نقل و انتقالات همکاری می کند.
شایعه عجیب؛ سعادتمند به دنبال استراماچونی
احمد سعادتمند با رویاهای بزرگ در هیئت مدیره استقلال حضور پیدا کرد. اولین تصمیم وی تلاش برای جذب فیلیپو اینزاگی سرمربی سابق میلان بود، در نهایت با منتفی شدن حضور اینزاگی و نشستن استراماچونی روی نیمکت استقلال، تا حدود زیادی وی به خواستهاش که جذب یک مربی ایتالیایی بود، دست یافت. پس از مشکلات رخ داده پیرامون آندره آ استراماچونی و حضور فرهاد مجیدی بر روی نیمکت استقلال، نوبت به مدیریت احمد سعادتمند رسید. در همین ابتدای کار، اختلافات با فرهاد مجیدی به یک چالش جدی برای سعادتمند بدل گشته است.
با توجه به اتفاقات پیش آمده میان فرهاد مجیدی و احمد سعادتمند، حواشی تازه و همچنین تغییرات مجدد در کادر فنی باشگاه استقلال دور از ذهن نیست. اختلافات میان فرهاد مجیدی و سعادتمند، به پیش از مدیریت سعادتمند بازمیگردد. هنگامی که شایعه مدیریت سعادتمند مطرح شد، فرهاد مجیدی در اعتراض به هیئت مدیره و با هدف قرار دادن شخص سعادتمند، گفت: «این تصمیمهای نادرست مدیریتی را چه کسی برای استقلال میگیرد؟ چطور به این نتیجه میرسید که سرمایهدار برود و کارمند بیاید؟! پولدار برود و بیپول بیاید؟!»پس از تصدی پست مدیریت باشگاه استقلال توسط احمد سعادتمند نیز، فرهاد مجیدی انتخاب او را تبریک نگفت. با یک تماس تلفنی و گفت و گوی مجیدی و سعادتمند، صلح موقتی میان طرفین ایجاد شد، اما مطابق انتظار این آشتی دوام چندانی نداشت و مشکلات این دو نفر ادامه یافت. برخی مصاحبههای مدیریت باشگاه از کنایههای سرمربی در امان نماند، از جمله میتوان به مصاحبه سعادتمند مبنی بر مقایسه استقلال با باشگاههای بزرگ جهان اشاره کرد. اختلاف فرهاد مجیدی با مدیریت باشگاه مسئله تازهای نیست. پیشتر در زمان علی فتحاللهزاده شاهد اتفاقات مشابه بودیم؛ به طور مثال عدم حضور فرهاد مجیدی در دفتر فتحاللهزاده و اعتراض این مربی به حاضر نشدن وی در تمرین باشگاه. این رفتار فرهاد مجیدی، واکنش تند و اتمام حجت فتحاللهزاده را در پی داشت. مجیدی به دیدار فتحاللهزاده رفت تا غائله خاتمه یابد. با توجه به این اتفاقات، اطرافیان سعادتمند به او هشدار دادهاند که نمیتواند همکاری و تعاملی با فرهاد مجیدی داشته باشد. رویه سعادتمند اما با علی فتحاللهزاده به کلی متفاوت است. مدیریت جدید استقلال، فعلا قصد حمایت و همزمان مدارا با فرهاد مجیدی را دارد. این حمایت تا زمانی که مجیدی قصد کنارهگیری نداشته باشد برقرار خواهد بود. حضور فرهاد مجیدی به عنوان سرمربی استقلال تا پایان فصل قطعی به نظر میرسد، اما سناریوی سعادتمند در صورت جدایی مجیدی، بازگشت استراماچونی به استقلال برای فصل آینده است. مدیرعامل استقلال ادعا دارد که با توجه به رابطههایش در کشور ایتالیا قادر به انجام این کار خواهد بود.مدیریت استقلال عدم شکایت استراماچونی بابت مطالباتش را چراغ سبزی از سوی این سرمربی میداند. با توجه به رفتار استراماچونی این برداشت مدیریت استقلال و همچنین خواست استراماچونی برای بازگشت به تهران دور از ذهن نیست.احمد سعادتمند پیش از حضور استراماچونی نیز رویای حضور مربی ایتالیایی دیگری را در استقلال داشت. در زمان فتحی، سعادتمند نام فیلیپو اینزاگی را به عنوان گزینه سرمربیگری استقلال مطرح کرد. سعادتمند دوستان و روابطش در ایتالیا را موثر و باعث عملی شدن این انتقال میدانست و حتی تا مذاکره با بازیکن سابق تیم ملی ایتالیا پیش رفت. با توجه به هزینه یک میلیون یورویی قرارداد با اینزاگی، فتحی جذب وی را عملا ناممکن دانست. پیشنهاد سعادتمند این بود که نیمی از مبلغ قرارداد را اسپانسر پرداخت کند. با توجه به شرایط موجود این پیشنهاد نیز عملی نبود. بیست و سوم خرداد سال 98 استراماچونی به عنوان سرمربی جدید استقلال معرفی شد و 9 روز بعد فیلیپو اینزاگی هدایت بنونتو در سری بی ایتالیا را بر عهده گرفت.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4260/19415/76053
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4260/19415/76054
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4260/19415/76055
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4260/19415/76056
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4260/19415/76057
|
عناوین این صفحه
- فوتبال گیلان؛ اینجا خیلی وقت است ویروس آمده!
- آرات حسینی در ترومن شو !
- پرسپولیس در خطر تخلیه
- اخبار
- اخبار