|
برای برگزاری مجازی عجله نکنیم
بودجه نمایشگاه کتاب کارشناسی شود
مدیر نشر افراز معتقد است بهترین کار در شرایط تردید عدم برگزاری یا برگزاری فیزیکی و مجازی نمایشگاه کتاب این است که بودجه ایناتفاق مورد کارشناسی قرار بگیرد تا بطورمناسب به صنعت نشر تزریق شود.
اعظم کیانافراز مدیر انتشارات افراز، عضو هیات مدیریه و سخنگوی انجمن صنفی زنان ناشر در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره حرفوحدیثهای برگزاری حقیقی یا مجازی نمایشگاه کتاب تهران گفت: نمایشگاه کتاب تهران همیشه اتفاق مهمی بوده و حضور در آن هم برای ناشران و مخاطبان اهمیت داشته است. یکی از دلایل ایناهمیت، ارتباط چهرهبهچهره و نزدیک ناشر و تولیدکننده اثر با مخاطب است. اینکه مخاطب بهطور مستقیم و بدونواسطه به نمایشگاه بیاید و کتابها را بهدست گرفته و تورق کند، از جمله اتفاقاتی است که در نمایشگاه حقیقی رخ میدهد.
وی افزود: امکانات و فرصتهایی که در نمایشگاه حقیقی یا فیزیکی وجود دارد، در نمایشگاه مجازی نیست؛ بهویژه برای ناشرانی که ویترین و عرصهای برای عرضه ندارند. بنابراین یکی از محاسن نمایشگاه حقیقی، همان ارتباط مستقیم و چهرهبهچهره است که نبودش برای نمایشگاه مجازی، یک نقصان و کمبود است.
اینناشر در ادامه در پاسخ به اینسوال که «اگر چارهای جز برگزاری مجازی نمایشگاه نباشد، چه باید کرد؟» گفت: ناچاری وجود ندارد. شاید مساله حلوفصل شود! یعنی بشود نمایشگاه را در مردادماه بهصورت فیزیکی برگزار کرد. یعنی شاید صبر گرهگشای مساله باشد و بحث ناچاری مطرح نباشد. چون اصلاً قرار بود نمایشگاه، فروردین امسال برگزار شود و تا اسفندماه گذشته، تدارکهای مربوط به آن در نظر گرفته شده بود. پس شاید شرایط طوری پیش برود که بشود نمایشگاه را بهصورت فیزیکی برگزار کرد؛ شاید هم اینشرایط پیش نیاید. پیشنهادی که ما بهعنوان انجمن صنفی زنان ناشر به اتحادیه ناشران دادیم، دربردارنده اینواقعیت بود که برگزاری مجازی نمایشگاه، نیاز به زیرساختهای اینترنتی دارد؛ چه برای مخاطب چه برای ناشران و برگزارکنندگان. و شاید راهاندازی چنین ساختاری، سخت و پیچیده باشد.
کیانافراز ادامه داد: بنابراین با مطرح بودن امکان برگزاری مجازی نمایشگاه، شاید بهتر باشد اصلاً برگزار نشود چون اگر بخواهد بهطور مجازی برگزار شود، با اینحجم بالای کاربران که میخواهند از یکسیستم یکپارچه استفاده کنند، معلوم نیست چهمیزانی از توفیق حاصل شود و شاید آن معنی نمایشگاه و کاربردهای اصلیاش از بین برود! از طرفی اگر بحث اجر و برگزاری نمایشگاه کتاب با همان رویکرد همیشگی است، میتواند برای یکسال برگزار نشود و سال آینده با همان روال برپا شود.
نامه انجمن زنان ناشر به اتحادیه ناشران و ارائه راهکار پیشنهادی
عضو هیات مدیره انجمن صنفی زنان ناشر گفت: بهنظرم برای برگزاری مجازی نمایشگاه، نیازی به عجله نیست. چون باید بیشتر فکر و کارِ کارشناسی کرد؛ اینکه در اینشرایط چهکار باید کرد و بودجه نمایشگاه را چگونه هزینه کرد. همانطور که اشاره کردم، انجمن صنفی زنان ناشر، با توجه به برگزارنشدن نمایشگاه، ماه گذشته نامهای به اتحادیه ناشران نوشت که در آن، درخواست و پیشنهادی داشتیم. پیشنهادمان در نامه، این بود که وزارت ارشاد از ناشرانی که کتابهای خود را برای نمایشگاه آماده کرده بودند، خرید کرده و با آن، کتابخانههای عمومی را تجهیز کند. این، یکی از راهکارهایی بود که به نظر اعضای انجمن صنفی زنان ناشر رسید.
وی درباره اینمساله که «ممکن است تعطیلی کتابخانهها تمدید شود»، گفت: بله. چنین امکانی وجود دارد. اما تا کار کارشناسی و خرید انجام شود و در ادامه آن، کتابخانهها با کتابهای جدید تجهیز شوند، زمان کوتاهی نخواهد بود. ایننکته هم که ما پیشنهادش را دادهایم، یکی از راهکارهای زیادی است که میتوان در اینشرایط پیشنهاد کرد؛ یکی از پیشنهادهایی که میتوان در اینشرایط با اتکا به آنها هم به ناشران، هم کتابفروشان و هم مراکز پخش کمک کرد؛ همینطور باقی اصناف وابسته به صنعت نشر مثل نویسندگان، ویراستاران، صفحهآراها و...
مدیر انتشارات افراز گفت: تقریباً نزدیک ۳ ماه است صنعت نشر تعطیل است. در سالهایی که بحث کرونا مطرح نبود، اینبازار از نیمه دوم اسفند تعطیل میشد تا زمان برگزاری نمایشگاه برسد. اما امسال با آمدن کرونا، بازار از اسفند تعطیل شد، فروردین هم که در تعطیلی به سر بردیم تا به اردیبهشت رسیدم و روزهای پایانیاش را سپری میکنیم. در حال حاضر اصلاً اوضاع صنعت و بازار نشر، عادی نیست و اینعرصه نیاز به حمایت دارد. من ناشر و دیگر همکارانم، هزینه اجاره دفتر و حقوق پرسنل را داریم که باید فکری برایشان بکنیم. بنابراین حمایتی که به آن اشاره کردم، باید زودتر از راه برسد؛ پیش از آنکه ناشران زمین بخورند و نتوانند از جا برخیزند. پس از بحران کرونا، فرهنگ و هنر، جزو عرصههایی بودند که بیشترین لطمه را خوردند. اینشرایط باعث شد آسیبپذیری صنف ما برای همه مشخص شود. اینکه اهالی نشر آسیبپذیرترین قشر جامعه فرهنگی هستند و وقتی ادامه کار برای ناشران و مراکز پخش بزرگ سخت شده، باید دید برای ناشران و کتابفروشان کوچکتر تا چهحدی از فاجعه رسیده است. در چنینشرایطی باید واقعاً فکر کرد آیا نویسندگی نباید یک حرفه محسوب شود که حقوق ثابت داشته باشد؟ تا اگر چنینوضعیتی پیش آمد، فرد بیکار محسوب نشود و درآمدی داشته باشد!
کیانافراز ادامه داد: بهنظرم بهترین اتفاقی که الان باید در بازار نشر بیافتد، این است که تدبیری اندیشیده شود که با بودجه نمایشگاه کتاب چه باید کرد. این، بودجهای است که هرسال ناشران و نقدینگیشان به آن احتیاج دارند و برنامه یکسال نشرشان را براساس آن تنظیم میکنند. بههرحال همانطور که میدانید، چکهای نُهماهه، دهماهه و هزینههایی که باید بهصورت نقد پرداخت شوند، از دغدغههای مهم ذهنی ناشران کشور هستند. ناشران کشور تولید زیادی برای نمایشگاه داشتند و خود را آماده اینرویداد کرده بودند بنابراین بودجه موردنظر نمایشگاه باید مورد کارشناسی قرار بگیرد تا بهچهصورتی به صنعت نشر تزریق شود و بدنه نشر بتواند در اینشرایط خاص، بهترین کارایی را داشته باشد.
وی در پایان گفت: اگر شرایط بهتر شود، میتوان نمایشگاه را در تابستان برگزار کرد، چون خیلی از کارهای مربوط به ایندوره نمایشگاه، جلو رفته بود. بهنظرم بهتر است نمایشگاه در تابستان برگزار شود. در غیر اینصورت باید برای برگزاری مجازیاش، کار کارشناسی زیادی انجام داد اما تا کار کارشناسی دقیقی صورت نگرفته، نباید هیچ اقدام عملی انجام شود، چه برگزاری فیزیکی باشد چه مجازی!
رولد دال به کمک آسیب دیدگان کرونا آمد
کتابخوانی خیریه چهرهها
تایکا وایتیتی کارگردان برنده جایزه اسکار مسئولیت هدایت بازخوانی رمان کلاسیک «جیمز و هلوی غولپیکر» رولد دال را همراه با مجموعهای پرستاره از بازیگران در قالب یک پروژه خیریه برای مقابله با کووید -۱۹ بر عهده گرفته است.
وایتیتی که از پروژههای سینماییاش میتوان از «تور: راگناروگ»، «ماندالوریان» و «جوجو ربیت» نام برد، مجری خواندن کامل این کتاب در ۱۰ قسمت خواهد بود و مهمانان وی شامل مریل استریپ، کیت بلانشت، رایان رینولدز، میندی کالینگ، لوپیتا نیونگاو، سارا پولسون و کارا دلوین میشوند.
کتابخوانی پرستاره «جیمز و هلوی غولپیکر» به صورت اختصاصی از چنل یوتیوب رولد دال پخش میشود و دو قسمت اول آن از دوشنبه در دسترس قرار گرفته است. در نخستین اپیزود کریس و لیام همزورث برادر برای نخستین بار کنار هم ظاهر میشوند و نیک کرول کنار آنها حضور خواهد داشت. بقیه اپیزودها در روزهای دوشنبه، چهارشنبه و جمعه منتشر میشوند.
وایتیتی در بیانیهای گفت: «با توجه به اینکه خودم یک کودک بزرگسال هستم و این کتاب را چند بار برای کودکانم خواندهام، هیجانزده هستم که با دوستانم همراه شوم تا برای کمک کردن به نیازمندان این داستان را بازتعریف کنم. این داستان عجیب و فوقالعاده درباره مقاومت در کودکان، پیروزی بر مشکلات و کنار آمدن با حس انزوا است که باعث میشود امروز بسیار مرتبط با زمانه باشد».
وایتیتی از قبل با شرکت رولد دال استوری در ارتباط بود. اوایل امسال او به عنوان نویسنده، کارگردان و تهیهکننده اجرایی دو سریال انیمیشن اوریجینال برای نتفلیکس بر پایه «چارلی و کارخانه شکلات» دال معرفی شد. جدا از این پروژهها، او همچنین قرار است کارگردان فیلم جدید «جنگ ستارگان» برای لوکاسفیلم باشد
بازخوانی این کتاب برای «پارتنرز این هلث» سرمایه جمع میکند که یک صندوق سلامت جهانی غیرانتفاعی است که توسط اوفیلیا دال، دختر رولد دال تأسیس شده است. مأموریت این صندوق شامل مبارزه با کووید -۱۹ و حمایت از سیستم سلامت عمومی در آسیبپذیرترین بخشهای دنیا میشود. شرکت رولد دال استوری هم اعلام کرده تا سقف یک میلیون دلار با توجه به پولهای اهدایی به صندوق کمک میکند. این شرکت اخیراً ۱.۳ میلیون دلار برای کمک به سلامت مادران در سیرا لئون اهدا کرد.
اوفیلیا دال گفت: «پدرمان در ما در دوران کودکی این ایده را جا انداخت که قوه خیال باعث به وجود آمدن زنجیرهای از احتمالات میشود. ما میتوانیم به صورت بیپایان درباره ایدهها خیالپردازی کنیم و آنها را واقعی کنیم. بسیار از تایکا وایتیتی و رولد دال استوری تشکر میکنیم که این ابتکار بینظیر را خلق و این مجموعه فوقالعاده از ستارگان را جمع کردند. این حرکت بدون شک به نبرد مقابل نابرابریهای سلامتی در بخشهای مختلف دنیا کمک خواهد کرد».
جهان پس از کرونا استقبال بیشتری از فکر و فرهنگ میکند
حجت الله ایوبی شب گذشته ۲۹ اردیبهشت ۹۹ در پخش زنده اینستاگرامی مجله خاتون شرق (نیشابور) اظهار داشت: برای ما ایرانیان جای افتخار است که هزاره خیام را داریم؛ هزار سال پیش شخصیتی ارزشمند و بزرگ که خیلیها او را همهچیزدان میدانند زندگی میکرد. او در فلسفه و فقه و ادب و جبر و هندسه و کلام و فقه سرآمد روزگار خود بود و جهان این شخصیت را میشناسد.
وی ادامه داد: جهان با شخصیتهای بزرگ ما آشناست؛ شمس و سعدی و مولانا بلند آوازه هستند و تصویر ایران را زیبا کردهاند اما خیام جایگاه ویژهای دارد
دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو- ایران افزود: در روسیه بیش از ۱۴۰ ترجمه از رباعیات خیام وجود دارد که این مهم باعث مباهات است؛ همسر رئیس جمهوری این کشور خیام شناس است و مردم روسیه خیام میخوانند. مجریان رادیو و تلویزیون کشورهای اروپایی از عمر خیام جملهها نقل میکنند و رباعیات خیام به همه زبانهای مختلف دنیا، ترجمه شده است.
ایوبی تصریح کرد: به جوانان میگویم بدانند که گرامیداشت بزرگان بدان معنا نیست که ما صرفاً از تاریخ و گذشته حرف میزنیم؛ این بزرگان شخصیتهایی برای امروز هستند و رباعیات خیام یک تابلوی نقاشی زیباست و اشعار زیبای این شاعر پرآوازه، گویی استاد فرشچیان و محجوب را صدا میزنند که آنها تصویر کنند.
وی توضیح داد: کلام خیام تابلوی نقاشی است. ما گذشتهها را مرور نمیکنیم و خیام، مثنوی و مولانا و شمس، راه حل امروز بشریت هستند. امین معلوف نویسنده فرانسوی لبنانی تبار، کتاب سمرقند را نوشته و خیام را در اواخر قرن پنجم روزگار ترسیم میکند. این اثر روایت فردی است که از آمریکا میآید و در طلب گنج در ایران است و این گنج چیزی جز شعر و ادب پارسی نیست. او به رباعیات خیام میرسد و در قرن پنجم و ششم با آثار خیام وارد کشتی تایتانیک میشود و این گنجینه در تایتانیک غرق میشود.
دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو- ایران عنوان کرد: امسال برای نیشابور سال مهمی است؛ هر دو سال یکبار ما شخصیتهایی را در مجمع عمومی یونسکو معرفی میکنیم و پرونده عطار با حمایت چند کشور تصویب شد و سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ سل تجلیل از عطار نیشابوری نامگذاری شد.
ایوبی گفت: نمایشنامههایی درباره عطار نیشابوری در دنیا نوشته شده و افرادی همچون ژان کلود کریر، فیلمنامه نویس و بازیگر فرانسوی این نمایشنامه را اجرا کرده و تصاویر زیبا از سیمرغ را ارائه میدهد.
وی با بیان اینکه باید منتظر برنامههای باشکوه و زیبا در سال نامگذاری عطار نیشابوری از سوی یونسکو باشیم اظهار داشت: برای هزاره خیام تلاش میکنیم و برنامه عطار را در دستور کار داریم که از سوی کمیسیون ملی یونسکو و با حمایت یونسکو اجرا میشود؛ مانند برنامههایی که برای شیخ اشراق انجام شد. برنامههایی در این زمینه تدوین شده که به دلیل شیوع کرونا متوقف شد؛ البته کرونا فرصتی برای بازنگری در شیوه زندگی و رجوع به ادبیات و گذشتگان ما بود.
دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو با بیان اینکه با مردم و مدیران شهر نیشابور برنامههای این بخش را پیش میبریم، تاکید کرد: ظرفیتهای کمیسیون ملی یونسکو و یونسکو در خدمت گنجینههای کشور قرار میگیرد. جوانان بدانند که صاحب گنج و سرمایهایم. سال گذشته شارل هانری دو فوشه کور مقالات شمس تبریزی را که از سوی استاد موحد جمعآوری شده بود در قالب کتابی با عنوان در جستوجوی جواهر به فرانسوی ترجمه کرد.
ایوبی تصریح کرد: نگاه مردم به شهرهایی همچون خوی که میعادگاه شمس و مولاناست و به شهر نیشابور به عنوان محمل عطار نیشابوری معطوف است. عطار مراد همه بزرگان است ملاقات شمس و مولانا و ملاقات شمس با عطار در دوران نوجوانی اثرگذار بوده و این جای افتخار بوده است. پیشنهاد میکنم شهرهایی که میعادگاه عاشقان شعر و ادبیات و عرفان هستند با هم کار کنند و در این اجلاس ها اهالی فکر و فرهنگ با چشم احترام به ایران نگاه میکنند.
ایوبی تاکید کرد: در یونسکو قطعنامهای داریم که بر اساس آن هر دو سال یک بار شخصیتهایی که پنجاهمین و یکصدمین سالگردشان است، مورد توجه قرار میگیرند. کشورهای همسایه درخواست کرده بودند یونسکو این رقم را از ۵۰ به ۲۵ سال تقلیل دهد و این در حالی است که سال گذشته و در بزرگداشت تأسیس دانشگاه جندیشاپور، شاهد ۱۷۵۰ امین سالگرد تأسیس این مرکز علمی ایرانی بودیم.
وی همچنین گفت: جهان غرب نگاهش به ایران است. خراسان محل تولد خورشید و نور است و خیام در همه عمرش تعداد دفعات اندکی از نیشابور خارج شده و انتظار داریم خراسان محل صدور فکر و اندیشه باشد و جهان پسا کرونا، استقبال بیشتری از فرهنگ و فکر و اندیشه خواهند کرد. فرصتها میگذرد و اکنون که شرایط فراهم است باید کارهای فاخر و ارزشمندی برای کشور انجام دهیم.
مکاتبات و نامههای امین السلطان با مظفرالدین شاه منتشر میشود
کتاب «مکاتبات و نامههای میرزاعلی اصغرخان اتابک امین السلطان با مظفرالدین شاه» به کوشش علیرضا نیکنژاد و سعاد پیرا توسط نشر تاریخ ایران منتشر میشود.
سعاد پیرا پژوهشگر تاریخ، به خبرنگار مهر گفت: به زودی کتاب «مکاتبات و نامههای میرزاعلی اصغرخان اتابک امین السلطان با مظفرالدین شاه» به کوشش من و محقق گرامی آقای دکتر علیرضا نیکنژاد توسط نشر تاریخ ایران منتشر میشود.
وی افزود: این کتاب برای نخستین بار نامههای امینالسلطان را در دسترس مخاطبان و ایرانیان قرار میدهد. پیشتر هیچ کتابی با موضوع و محتوای نامههای این شخصیت مهم و اثرگذار دوران قاجار از عصر ناصری تا محمدعلیشاهی منتشر نشده بود. او در حکومت سه پادشاه مقام صدارت عظمی را کسب کرد. ۱۷ سال در دوران ناصرالدین شاه، دو نوبت در دوران مظفرالدین شاه و یک نوبت هم تا زمان ترورش در دوران محمدعلی شاه.
پیرا ادامه داد: آقای نیکنژاد که عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی هستند در بازخوانی اسناد این کتاب زحمت زیادی کشیدند. مقدمه مفصلی برای این کتاب نوشتهام که نگاه تازهای به بحث روایت و روایتگری در بررسیهای تاریخی دارد. مقدمه با مبحثی تئوریک آغاز شده و به دنبال آن چگونگی انتقال بحث «روایت» و «راوی» را در مسیر خود از ادبیات به رشتههای دیگر باز میکند و در انتها به تاریخ منتهی میشود.
این پژوهشگر همچنین با اشاره به این نکته که روایتها و نقل قولها درباره امینالسلطان از مکانیسم پسِ ذهنی راویان گذر کرده و به متن میرسد، گفت: یکی از راویانِ شخصیت میرزا علی اصغر خان اتابک که مدام با او در مراوده و همکاری بوده، اعتمادالسلطنه است. او هم وزیر و عضو مجلس دارالشوری بود و یک ماه پیش از کشته شدن ناصرالدین شاه فوت کرد. اعتمادالسلطنه در طبقات مختلف، مدام اخبار جامعه و دربار را رصد میکرد. در روایتهایی که اعتماد السلطنه از امین السطان ارائه میدهد، میتوان تاثیراتِ پسِ ذهن او را مشاهده کرد.
سعاد پیرا از پژوهشگران تخصصی تاریخ دوران قاجار است. تصحیح کتابهای «عشاق پاریس با مقدمه مفصلی بر تاریخ ترجمه در طول تاریخ قاجار» (با همکاری عباسقلی صادقی)، «سفرنامه کرمان و بلوچستان فیروز فیروز» (با همکاری منصوره اتحادیه)، «نصرتالدوله: مجموعه مکاتبات، اسناد و خاطرات فیروز میرزا فیروز» (با همکاری منصوره اتحادیه)، «دفتر ثبت احکامات حضرت والا شاهزاده عمادالسلطنه در حکومت شقاقی و بلوکات ثلاث» (با همکاری بهمن بیانی)، «زیر پوست شهر: راپورتهای نظمیه (پلیس مخفی) شیراز: منتخبی از اسناد و مدارک عبدالحسین میرزا فرمانفرما در حکومت فارس» (با همکاری منصوره اتحادیه و سعید روحی) و… از جمله آثار منتشر شده اوست.
آدم مرموزهای سینمای ایران
مامور اطلاعاتی یکی از جذابترین کاراکترهای سینماست. واضح است درباره چیزی غیر از پلیس، حتی پلیسهای مخفی که به درون سازمانهای تبهکاری نفوذ میکنند صحبت میکنیم. مامور اطلاعاتی با امنیت ملی کشورش سروکار دارد و کار او لاجرم جنبه سیاسی هم پیدا میکند. در سینمای جهان از جدیترین فیلمهای سیاسی گرفته تا اکشنهای سرگرمیساز، فیلمهای متنوعی به این کاراکتر پرداختند و از جکی چان تا آل پاچینو بازیگران جور واجوری این نقش را بازی کردهاند.
البته این را تقریباً همه میدانند که در همان فیلمهای سرگرمیساز، وقتی قهرمان فیلم یک مامور امنیتی باشد، بههیچوجه هدف پروژه صرفا تولید سرگرمی محض و کسب سود تجاری نیست؛ بلکه بهطور مستقیم و عمدتا غیرمستقیم مسائل دیگری در حال القا شدن هستند. درهرحال نمیشود سوژه را سیاسی انتخاب کرد و محصول را کاملا غیرسیاسی درآورد. در ایران با اینکه بهجز کمدی در تمام ژانرهای سینمایی دیگر کمکاری و کممحصولی داشتهایم، میشود انواع تیپها را از ماموران امنیتی دید و اتفاقاً تنها قالبی که چنین کاراکترهایی تابهحال در آن فرو نرفتهاند، طنز و کمدی بوده است.
برخلاف آنچه غالباً تصور میشود، حساسیت نهادهای امنیتی در ایران، چندان متوجه تصویری نیست که از ماموران آنها نشان داده میشود. مقایسه «به رنگ ارغوان» و «ارتفاع پست» که هر دو فیلم از یک کارگردان هستند، این را بهخوبی روشن میکند. چهره مامور امنیتی ارتفاع پست چندان مثبت نبود، اما حساسیتی روی آن ایجاد نشد درحالیکه به رنگ ارغوان اساسا با مشکل مواجه شد و دلایلش چیزهای دیگری بودند. در تیپسازی از ماموران امنیتی معمولا تعصب کورکورانه وجود ندارد هرچند وفاداری عمیق میتواند وجود داشته باشد. اساسا بروز تعصبهای کورکورانه با ذات چنین شغلی منافات دارد. باقی خصلتهای انسانی و گاه فرابشری را میشود در ترکیببندی ساختار کاراکترهایی که در سینمای ایران از ماموران اطلاعاتی و امنیتی ترسیم شده است، دید.
به بهانه آمدن سری دوم «ماجرای نیمروز» به شبکه نمایش خانگی با عنوان «رد خون» و همچنین اکران دیجیتال فیلم «خروج» که در آن هم تصویری هرچند کوتاه از ماموران امنیتی ایران نمایش داده شد، هشت تیپ برجسته از چنین کاراکترهایی در سینمای پس از انقلاب ایران فهرست شدهاند.
از این هشت تیپ متفاوت و متنوع، چهار مورد ساخته دست ابراهیم حاتمیکیا هستند که همین نشان میدهد او متخصص پرداختن به چهرههای اطلاعاتی و امنیتی در سینمای ایران است. البته دو نوع شخصیت از ماموران امنیتی در فیلم خروج هم وجود دارند که نسبتا کوتاه هستند. شاید پرداختن به تصویری که تابهحال از ماموران امنیتی در سینمای ایران نمایش داده شده، بهنوعی بررسی نگاهی که سینمای ایران به مقوله امنیت ملی و سیاستهای کلان و کلی نظام دارد هم باشد.
نمادی برای واقعیت
سلحشور در «آژانس شیشهای» نماد واقعیت است و درمقابل حاج کاظم قرار میگیرد که نماد آرمانگرایی بود. مشخص است که فیلم طرف آرمان را میگیرد و مخاطبش را هم با خود همراه میکند. حتی سلحشور را تنها با نام خانوادگی میشناسیم و حاجکاظم را به اسم کوچک. سلحشور و حاجکاظم هر دو دغدغه امنیت ملی را دارند، اما زاویهای که هرکدام از اینها برای نگاه به چنین موضوعی دارند، متفاوت است. آژانس شیشهای فیلم پردیالوگی است و شخصیتهای آن مقدار معتنابهی از مواضعشان را لابهلای دیالوگها بهطور واضح بیان میکنند.
سلحشور که یک جنتلمن خونسرد بهنظر میرسد، از این جهت با حاجکاظم شباهت دارد که آدمی درونگراست. جالب است که هم سلحشور و هم حاجکاظم کاراکترهای کمحرفی هستند، اما اینجا و در آژانس کاکتوس، دیگ واقعیت چنان میجوشد که هردویشان را به حرف میآورد. چیزی که باعث میشود سلحشور بهرغم جذاب بودنش، دوستداشتنی نشود، سردی بیرحمانه و منطقی اوست. او در این فیلم نهفقط یک مامور امنیتی، بلکه نمادی از یک نوع نگاه سیاسی و مدیریتی بهخصوص در کشور است.
تردیدی انسانی
به رنگ ارغوان یکی از پرحاشیهترین فیلمهای سینمای ایران بود؛ البته تا قبل از اینکه اکران شود. هنوز هم وقتی میخواهند علیه سختگیریهای ممیزی سیاسی استدلال کنند، به رنگ ارغوان را مثال میزنند که پس از پنج سال نه شنیدن از وزارت اطلاعات، بالاخره اکران شد و هیچ صدمهای به امنیت ملی نزد. مشکل این فیلم نه تصویری که از یک مامور امنیتی نشان میدهد، بلکه تصویر آن نوع عملیات اطلاعاتی بود. ارغوان، دختری که مامور امنیتی فیلم در خانهاش دوربین کار میگذارد، هیچ جرمی مرتکب نشده و دستگاههای امنیتی نمیخواستند که این دوربین کار گذاشتن نمایش داده شود؛ درحالیکه وقتی نمایش داده شد هیچ اتفاقی نیفتاد. مامور امنیتی این فیلم رفتهرفته عاشق سوژه تحتنظرش میشود. او میان عشق و وظیفهگیر میافتد و از طرفی شخصیتی خونسرد و فرمانبردار نیست؛ بلکه براساس ایدئولوژی کار میکند. روی همین حساب، وظیفه برای او جنبه ایدئولوژیک دارد و گیر افتادن بین عشق و وظیفه، معنایی خاص پیدا میکند. این کاراکتر جذاب و همدلیبرانگیز فیلم به رنگ ارغوان یکی از منحصربهفردترین شخصیتها در تاریخ سینمای ایران است.
پرادعا و مضحک
«ارتفاع پست» یک فیلم سراسر اعتراضی است. جنگزدههای خوزستان برای خلاصی از وضعیتشان یک هواپیما را میدزدند... اینجا طبیعتا باید با ماموران امنیت پرواز روبهرو شویم که همینطور هم میشود؛ اما حاتمیکیا همان اول کار این امور را حذف نمیکند تا روند فیلم را طور دیگری ادامه بدهد. این فیلم بسیار شلوغ است و شخصیتهای آن بهقدری پرتعداد هستند که به هرکدام مقدار کمی فرصت عرضه میرسد. حتی شخصیت اصلی این فیلم نسبت به بسیاری از فیلمهای دیگر، کمتر فرصت دیده شدن پیدا میکند. بااینحال بخشی هم به مامور امنیتی فیلم رسیده که اگر قرار باشد برای ارتفاع پست یک شخصیت منفی درنظر گرفته شود، این عنوان به همین مامور پرادعا میرسد. این مامور امنیتی نه مثل سلحشور در آژانس شیشهای نمادی از یک نوع نگاه سرد و واقعگرایانه به مسائل است که شاید در ارکان مدیریتی کشور هم نمود داشته باشد، نه مثل ماموری که در به رنگ ارغوان دیده شد، شخصیتی احساسی و لطیف دارد و حتی رمبو و بزنبهادر هم نیست. مامور امنیتی ارتفاع پست حتی آرمان هم ندارد و همهچیزش ادعاست. این حالت نمایشی و پرادعا، شخصیت او را بهرغم شغل خاصش مقداری انسانی و ملموس میکند. ادعاهای این مامور امنیتی گاهی شخصیت او را مضحک میکند. حتی پس از سقوط هواپیما او بدون اینکه بداند در کجا فرود آمدهاند، از اینکه در خاک بیگانگان نیستند و اسباب روکمکنی برای آنها فراهم نشده، خوشحال است.
آخرین بازمانده عصر آرمانگرایی
حاج حیدر «بادیگارد»، تقریباً در همان جایگاهی قرار گرفته که سلحشور در آژانس شیشهای قرار گرفته بود؛ اما شخصیت خودش دنبالهای بر حاجکاظم است. بازهم آرمان و واقعیت مقابل هم قرار گرفتهاند، اما این بار در فصل جدیدی از تاریخ سیاسی- اجتماعی ایران. عصارهای از شخصیت حیدر ذبیحی در این جمله از زبان خود او خلاصه میشود که «من بادیگارد نیستم، من محافظم» او صراحتا اعلام میکند که نمیخواهد امروزی باشد. حیدر بهلحاظ ساختار شخصیتی، نه به روزگار فعلی که عصر واقعگرایی سرد و بیاحساس است، بلکه به دوره آرمانگرایی تعلق دارد. چالش او با دوران جدید، چالشی است که بیرون از فیلم بادیگارد در شئون مختلف زیست ایرانی نمود دارد.سلحشور در آژانس شیشهای به حاج کاظم میگفت که «دورهات تمام شده مربی» و حالا حیدر که دنباله همان حاج کاظم است، خودش در جایگاه شغلی سلحشور قرار میگیرد و دورهاش طی یک نمایش غمبار و دلگیر تمام میشود. حتی کسی که ایرانی نباشد و از تاریخ سیاسی این کشور طی چند دهه اخیر خبر نداشته باشد، با دیدن این فیلم و از روی شخصیت حیدر میتواند تا حدود زیادی درک کند که این کشور چه مسیری را از آرمانگرایی تا واقعگرایی در این سالها طی کرده است.
بیپروا یا شکاک
شاید خاطرتان نباشد، ولی اولین عکسی که از «ردخون» در رسانهها پخش شد، تصویر دو مامور امنیتی این فیلم را نشان داد. جواد عزتی، بازیگر نقش «صادق» و هادی حجازیفر، بازیگر نقش «کمال» با همان گریم و شمایل عضو تیم عملیاتی اطلاعاتی «ماجرای نیمروز» بودند. مخاطب با کمال و صادق از قسمت اول «ماجرای نیمروز» آشنا بود و حتی در جشنواره سی و پنجم، گریم جواد عزتی محل بحث شده بود و از شباهتش به سعید امامی گفتند. سعید امامی یا سعید اسلامی از مأموران بلندپایه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و ازجمله چهرههای جنجالی اواخر دهه ۷۰ بود.همان روزها سیدمحمود رضوی، تهیهکننده فیلم در پاسخ به سوالی درباره شباهت شخصیت صادق با سعید امامی گفت: «این نقش هیچ شباهتی به سعید امامی ندارد و سعید امامی در آن موقع در سپاه نبوده است.»، اما قصه و شخصیتپردازی نقش کمال کمی فرق دارد. حجازیفر بازیگر نقش کمال گفته که شخصیت او یک همتای واقعی دارد، کسی که در آن زمان عضو تیم عملیاتی بوده. من او را ندیدم، ولی فیلمنامهنویسهایمان با او صحبت کردند. واکنشهای احساسی «کمال» در مواجهه با واقعیت زندگی خواهرش، مخاطب را هم در موقعیت واکنش به آرمان «کمال» قرار میدهد؛ واکنشی که گاه همراه با خنده به این شخصیت بود و از سر شک به منطق برخورد با منافقین.اگرچه محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم، شخصیتهایی که ساخته را الهامگرفته از مابهازای واقعی میداند، هرکدام از این شخصیتها در فیلم دراماتیکتر شدند. برخی از منتقدان هر کدام از ماموران امنیتی که در فیلم نشان داده شده را نمادی از جریانها و تفکراتی میدانند که در دستگاههای امنیتی هستند. جریانهایی که درمورد پدیدههای مختلف امنیتی اختلاف نظر دارند. مثل کمال و صادق که دو جریان فکری و روشی را در دستگاه امنیتی نمایندگی میکنند. کمال بیپروا و صادق شکاک.
بااخلاق، ولی بیعرضه
«شبی که ماه کامل شد» نه قصه عبدالمالک ریگی است و نه قصه دستگیری او توسط نیروهای امنیتی. این فیلم یک قصه تلخ واقعی را تعریف میکند. سیر تغییر یک عاشق پیشه به یک قاتل. شاید به خاطر همین باشد که کارگردان زیاد روی ماموران امنیتی و حضور آنها در فیلم تکیه نمیکند. دو صحنه در فیلم گذاشته شده که تاکیدی صرف بر این دارد که وجوه انسانی یک مامور امنیتی را تصویر کند. البته همین تاکید اغراق شده نهتنها کمکی به نشان دادن تصویر واقعی یک مامور امنیتی نکرده است بلکه باعث شده که این ماموران شبیه آدمکهایی منفعل و بیکارکرد شوند.
یکی از همین صحنهها مربوط به زمانی است که مامور امنیتی میتواند عبدالمالک ریگی را بکشد، ولی چون بچهای در بغل اوست از انجام این کار امتناع میکند. صحنه دیگر هم تلاش یکی از ماموران برای نجات فائزه منصوری قربانی اصلی ماجرا است که بی هیچ توجیه منطقی این تلاش هم ناکام میماند. با اینکه فیلم از مشاوران امنیتی بهره برده، ولی هیچ اشارهای به فرآیند عملیاتی ماموران در این دو صحنه ندارد. همین پرداخت دمدستی باعث شده که مخاطب با یک مامور امنیتی بیعرضه طرف باشد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4280/19590/77773
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4280/19590/77774
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4280/19590/77775
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4280/19590/77776
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4280/19590/77777
|
عناوین این صفحه
- بودجه نمایشگاه کتاب کارشناسی شود
- کتابخوانی خیریه چهرهها
- جهان پس از کرونا استقبال بیشتری از فکر و فرهنگ میکند
- مکاتبات و نامههای امین السلطان با مظفرالدین شاه منتشر میشود
- آدم مرموزهای سینمای ایران