در سیستان و بلوچستان افراد ۳۲ ساله و ۴۰ ساله را از دست دادیم. سه روز پیش در بندرعباس پرستار ۴۲ ساله ما فوت کرد، هیچ بیماری زمینه‌ای هم نداشت و از بین رفت. بنابراین ویروس نه تنها آرام نشده بلکه یک چهره چموش‌تری را هم در برخی جاها از خودش بروز می‌دهد. بنابراین مساله بسیار جدی است و خواهشم این است که مردم کرونا را جدی بگیرند.

وزیر بهداشت با ابراز نگرانی از عادی انگاری کرونا از سوی مردم و برخی مسوولان و فشار برای برخی بازگشایی‌ها، گفت: با این روالی که اکنون می‌بینم، ما دقیقه ۹۰ از گوشه‌های زمین گل خواهیم خورد..../ صفحه 2

 

رئیس کل بانک مرکزی: اولویت نخست بانک مرکزی، تامین ارز مورد نیاز برای خرید دارو و تجهیزات درمانی کشور است.

عبدالناصر همتی در جلسه ستاد فرماندهی عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران افزود: امسال تا سقف دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی برای بخش درمان در نظر گرفته شده است و سایر بخش‌های درمانی نیز می‌توانند از ارز نیمایی استفاده کنند. وی اضافه کرد: در دو ماه گذشته با وجود همه سختی‌ها و بسته بودن مرز‌ها به دلیل شیوع بیماری کرونا، سه میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار ارز صادراتی تامین کرده ایم و موفق به دور زدن تحریم‌های ظالمانه علیه کشورمان شده ایم..../ صفحه 2

روزهای طاقت‌فرسا تنها مختص به مردم ایران نیست بلکه جهانیان نیز لحظات ملتهب و سختی را می‌گذرانند. کرونا گویی یک تلنگر در هزاره سوم بود آنچنان که دونالد ترامپ این اتفاق را فاجعه‌تر از یازده سمپتامبر تلقی می‌کند و دلیلش هم از کشته شدن محقق چینی‌‌‌ تا قصور عامدانه دولت چین می‌داند. 

به گزارش امتیاز؛ رویدادی که اگر پیش از آن صحبت می‌کردیم کمتر کسی آن را با این علم پزشکی و تکنولوژی می‌‌توانست بپذیرد. که همانند سالیان دور یک بیماری بی‌نام‌ونشان به دنیا تلنگری مرگ‌بار می‌زند و صدها نفر در یک روز از بین می‌روند. گویی کشورهای پیشرفته هم عاجز از یک واکسن‌ و یک راه درمان. از امریکا تا انگلستان که خود را پیشتاز فرهنگ می‌پندارند از آنها ویترین‌های خالی فروشگاه مخابره شود و مردم مادرید هم در پشت اورژانس بمانند. اتفاق‌‌هایی که دست به دست هم داد تا ایران از قلب تحریم‌های بی‌شرمانه، با آنکه از سهل‌انگاری عده‌ای از مسئولین کشورمان رنج می‌برد به قلب خط مقدم بزند و درسی به یاد ماندنی را اینبار از بخش‌های پرستاری نمایان کند. مجموعه پزشکی که اینبار نه برای فرار از مالیات، بلکه برای فرار از مرگ هموطنان دست به ایثاری غیرقابل وصف زده است. حتما سلام نظامی امیر ارتش جمهوری اسلامی ایران را به پرستار بخش کرونا در یاد دارید، زیبایی آن تصویر زمانی بیشتر نمود پیدا می‌کند که مطلع باشیم آن تصویر به صورت اتفاقی در لنز دوربین یکی از پرستارها به ثبت رسیده بود. و یا همین چندروز پیش بود عباس‌ انصاری کارشناس فوریت های پزشکی اورژانس سراب بعد از یک ماه مبارزه با کرونا فوت کرد، همکارانش قسم می‌خوردند در این سه ماه زندگی‌اش را وقف بیماران کرده بود‌ که سرانجام خودش هم اسیر این ویروس شد. و یا مگر زهرا آبسالان مسئول آزمایشگاه شهر حمیدیه را از یاد برده‌اید که پس از گرفتن صدها تست کرونا از بیماران، چگونه بر زمین افتاد. و امروز درک آن سلام نظامی، آن پاچسباندن، و بهت آن پرستار چقدر راحت‌تر قابل درک شده است. گویی زمان جنگ است؛ باز هم حملات به سمت مردم اهواز و خوزستان از سر گرفته شده است. پیک دوم کرونا آغاز شد آنگونه که رییس دانشکده علوم پزشکی آبادان می‌گوید «ادارات را تعطیل می‌کنیم بازارها شلوغ می‌شوند این وضعیت تردد مردم دور از انتظار است و در روزهای آینده آمار مبتلایان بیشتر می‌شود‌« و سخنگوی ستاد مدیریت کرونا در خوزستان نیز از تعطیلی مدارس پرده برمی‌دارد. اتفاقی که با توجه به شرایط کنونی در سایر شهرستان‌ها نیز باید شاهد آن باشیم.‌ این در حالی‌ست که حسین طبری محقق هیدرولوژی و تغییر اقلیم دانشگاه کی‌یون بلژیک تلنگری جدی می‌زند و از خشک‌سالی خاورمیانه در آینده‌ای نه چندان دور سخن می‌گوید.

اتفاق‌هایی که دست به دست هم داده‌اند که به انتظار رویدادهای خوب ننشینیم. باید بپذیریم باز هم تحریم‌ها شدت می‌گیرد و ویلاسازی و گیت‌بازی در لواسان بیشتر می‌شود اما یک اصل در میان مردمی که هرگز آقازاده نبودند تغییر نخواهد کرد و آن همبستگی و اتحاد در روزهایی بود که تاریخ روزی دوباره ورق خواهد خورد و از آن خواهد نوشت. روزهایی که مردم ایران سال نو را در قرنطینه به سر بردند و برای شکست کرونا، دست از دیده بازدیدهای یک سنّت شیرین برداشتند. باورتان می‌شود خانه خدا بسته شد، حرم‌ها بسته شد، مساجد بسته شد، مدارس بسته شد، آغوش مادران هم بسته شد. وضعیت اقتصادی ملتهب‌تر از گذشته شد اما با تمامی شرایط بد، صاحب‌خانه‌ها با مستاجر راه آمدند و مغازه‌دارها برچسب‌های لطفا نسیه نفرمایید را از پیشخوان‌ها برداشتند. صورتی که با سیلی سرخ نگاه داشته شد را باید نوشت تا تاریخ روزی مردم ایران را در یاد داشته باشد. مردمی که باور پذیرش خودروی پراید نود میلیون‌تومانی را خورانیده شدند، بدون آنکه سوالاتشان مطرح شود که چگونه چند هزارمیلیارد در خزانه بانک‌داری ناپدید می‌شود‌ و یا چرا ماجرای حقوق‌های نجومی هرگز پایان ندارد. در مورد مردمی صحبت می‌کنیم که به رغم تمامی گله‌ها از وجود فاصله طبقاتی، رانت و کلاه‌برداری در نظام سرمایه‌داری کشور، از زلزله رودبار و بم تا سیل و ویرانه‌های سرپل‌دهاب پشت همدیگر را خالی نکرده‌اند. در روزگاری که ماسک‌ و دستکش وارداتی می‌شوند و داروها برچسب اشرافی می‌خورند این باز مردم هستند که در یک جنگ نابرابر باز هم فریادرس هم شده‌اند.

اتفاقاتی که بار دیگر نشان داد به رغم تمامی مشکلات عدیده‌ای که گریبان مردم کشورمان را گرفته است روزنه‌هایی از عشق و علاقه در کوچه پس‌کوچه‌های شهر هنوز وجود دارد‌. همین چندروز پیش بود که معلم رشتی با دیدن فرزندان‌‌ش جلوی درب خانه، که به استقبال او آمده بودند اشک مردم را سرازیر کرد. یا میتوان به زنی اشاره کرد که پس از ۳۳روز ایستگاه پرستاری را ترک می‌کند و دختر سه ساله‌اش را آنچنان به آغوش گرفت که در قلب آرشیو به یادگار مانده است. بیایید یک‌بار دیگر این روزها را مرور کنیم روزهایی که همبستگی ملت انعکاس روالی‌ست که ابتذال و فقر اقتصادی را از یاد برده است.‌ همین چندروز پیش بود که مردم نیویورک در شوک از دست دادن کودکان به دلیل شیوع بیماری کاوازاکی فرو رفتند. اتفاقی که باعث شد دکتر اسموزکوویچ به نقل از لس‌آنجلس‌تایمز ‌که متخصص قلب کودکان است در این‌باره جملاتی تکان‌دهنده را بر زبان بیاورد؛ «اکثر کودکانی که در روزهای اخیر به کاوازاکی مبتلا شده‌اند دارای آنتی‌بادی کرونا ویروس در بدن‌هایشان بودند و این یعنی پیش از آن بدون علامت به کرونا ویروس مبتلا شده بودند»

در لابه‌لای آمار جدید، در میان خداحافظی‌های غریبانه و گورهای دسته‌جمعی؛ انعکاس اخبار خوب بارقه‌ای از زندگی را نشان‌مان می‌دهد. همانطور که مستحضر هستید نظام آموزش و پرورش در کنار نظام پزشکی یکی از رکن‌های حساس مقطع کنونی را داراست. به طوری که کلاس‌های مجازی روز به روز شکل مهم‌تری در خانواده را دارا شده است. در همین راستا پیس‌دبستانی آداب از شهر رشت؛ دست به کاری قابل ستایش زده است. مدرسه‌ای خصوصی که با حفظ کامل مسائل پزشکی، با توجه به شرایط اقتصادی والدین، در تصمیمی انسان‌دوستانه ترجیح داده است هزینه‌های تحصیلی بچه‌های مهدکودک، پیش دبستانی و کلاس اول را از لحاظ آماری نصف کند. مدیریت آداب؛ زهرا مدبری وقت‌شناس در این‌باره می‌گوید: من عاشق بچه‌هامم، دوری بچه‌ها از محیط آموزشی راهکار مطلقا درستی نیست اما نگرانی مادر و پدرها و وضعیت اقتصادی‌شون مرا مجاب کرد که هزینه‌های ثبت‌نام رو در الویت‌های آخر قرار بدم

مدیریت آداب نکته جالبی را مطرح می‌کند: مربی مهدکودک در واقع جایگزین مادر در زمان نبود اوست. بنابراین وظیفه او فقط نگهداری و پرستاری از کودک نیست بلکه مربی و مسئول باید به همه جوانب پرورش جسمی و معنوی کودک توجه کند. او باید زمینه های لازم برای شکوفایی استعدادهای بچه ها فراهم و از طریق آموزش مناسب، مهارت ها، ارزشها و اصول اخلاقی، مذهبی، اجتماعی و فرهنگی را به آنها انتقال دهد

طبق آمار رسمی، متوسط درآمد سالیانه مسئولان مهدکودک در امریکا، استرالیا و انگلستان بدون کسر مالیات ۶۰ تا ۸۵ هزار دلار تخمین زده می‌شود‌ ارقامی که در کشور ما شبیه به معجزه است. از مدیریت آداب سوال کردیم شما چه اندازه به این ارقام نزدیک شدید؟ و چه شد که تصمیم گرفتید همان هزینه‌ها را هم نصف کنید یا برای والدین‌شان به اقساط در نظر بگیرید؟ 

اگر عاشق بچه‌ها و کودکان هستید و بودن با آنها شور زندگی به شما می‌بخشد می‌توانید استعداد و علایق، پرورش رفتاری و اجتماعی، هوشی و گفتاری، جسمی و عاطفی‌شان را شناسایی کنید اما اگر «عاشق ایران و مردم» هستید اگر از شرایط مردم در جای‌جای کشورمان کمی مطلع باشید آن موقع می‌توانید چشم بر مسائل مالی ببندید. ما با همه سختی‌هایی که در این حرفه پیشه‌رو داریم در این شرایط که کرونا و گرانی مردم را اسیر کرده است با حفظ تمامی نکات پزشکی برای کودکان، راه امید و زندگی را باز گذاشته‌ایم. من و تمامی پرسنل آداب تصمیم گرفتیم که هیچ مادر و پدری برای نداشتن هزینه‌ شهریه از این در بیرون نرود. شاید درک جمله‌ام به عنوان مسئول یک مهدکودک و پیش‌دبستان خصوصی کمی دور از باور باشد ولی ما هم به عنوان یک ستون آموزشی می‌خواهیم سهمی کوچک در ایثار جبهه پزشکی و پرستاری داشته باشیم‌

هستند هنوز افرادی که بی‌نام‌ونشان در حساس‌ترین نقاط زندگی‌مان پیش‌ می‌روند، لحظاتی که بار دیگر نشان می‌دهد زندگی با تمام مرگ‌ومیرهای از یاد رفته، امید و شور زندگی را در خود نهان کرده است. افرادی که بدون آنکه دیده و شنیده شوند کنار ما هستند، و ما هم از یک جای دور به افتخارتان می‌ایستیم و مینویسیم ممنون آداب.

رئیس اتحادیه نمایشگاه داران: در دو هفته گذشته رصد قیمت‌ها نشان می‌دهد که قیمت خودرو در بازار از ۲۰ تا ۳۰ درصد با کاهش روبرو بوده است.

سعید موتمنی افزود: برنامه‌های جدید وزارت صمت و همچنین تشدید نظارت‌ها و تغییر و تحولات داخل وزارت صمت باعث این کاهش قیمت‌ها در بازار شده است.

وی گفت: به این ترتیب ۲۰۶ تیپ ۲، که قیمت آن ۱۶۰ میلیون تومان بود امروز به ۱۱۸ میلیون تومان رسیده است، همچنین سمند که ۱۵۴ میلیون تومان بود به ۱۱۴ میلیون تومان رسیده است، پژو ۴۰۵ نیز از ۱۵۲ میلیون تومان به ۱۱۲ میلیون تومان کاهش قیمت داشته و خودرو پراید که بر روی کاغذ ۹۰ میلیون تومان معامله می‌شده است امروز ۷۱ میلیون تومان قیمت خورده است.

موتمنی در خصوص قیمت خودرو‌های خارجی نیز گفت: اگر بتوانیم بازار داخلی خودرو و قیمت‌های آن را کنترل کنیم خود به خود قیمت خودرو‌های خارجی هم کنترل و کاهش پیدا خواهد کرد.

رییس اتحادیه فروشندگان خودرو و نمایشگاه داران افزود: در حال حاضر تقاضا برای خرید خودرو کم شده است و مردم منتظر قیمت‌های واقعی خودرو‌ها هستند و تا زمانی که واسطه گری در این بازار از بین نرود قیمت‌ها را نمی‌شود کنترل کرد. وی در خصوص پیش فروش خودرو‌های شرکت‌های سایپا و ایران خودرو گفت: این پیش فروش‌ها در دراز مدت اثر خود را بر بازار خواهد گذاشت و استقبال از آن زیاد است به دلیل این که فاصله قیمتی کارخانه تا بازار در شرایط فعلی زیاد است.

موتمنی در پایان گفت: اگر تولید و عرضه خودرو زیاد شود به کمترین حد فاصله قیمتی خواهیم رسید و صددرصد می‌توانیم بگوییم قیمت‌های فعلی باز هم کاهش خواهد یافت.

شرکت اقتصادی نگین گردشگری ایرانیان (سهامی عام) با نماد معاملاتی « گنگین « از ۱۱ خرداد ماه جاری وارد فرابورس شد.

به گزارش روابط عمومی گروه مالی گردشگری، به استناد ماده ۳۶ قانون احکام دائمی برنامه های توسعه کشور و موافقت کمیته درج شرکت فرابورس ایران، شرکت اقتصادی نگین گردشگری ایرانیان به عنوان سومین نماد معاملاتی در فهرست اوراق بهادار تابلوی توافقی بازار سوم فرابورس ایران درج شد.

سایر اطلاعات شرکت مذکور شامل نماد معاملاتی «گنگین»، گروه : هتل و رستوران و زیرگروه : هتل ها   اردو و دیگر تدارکات اقامت کوتاه است.همچنین صورت های مالی و سایر اطلاعات شرکت اقتصادی نگین گردشگری ایرانیان از طریق شبکه کدال ( سیستم جامع اطلاع رسانی ناشران _ سازمان بورس و اوراق بهادار ) در دسترس است.

خاطرات یک راهنما توریست

خداحافظ شیراز

علیرضا حیدریان

از سایت که خارج شدیم وقت ناهار شده بود، به رستورانی در بلوار تخت جمشید رفتیم و طبق معمول ژان پل در منو دنبال غذا های گوشتی می‌ گشت . اما من و ژوئل خورش بادمجان سفارش دادیم که خیلی دوست داشت. بعد از ناهار به سالن دیگر رستوران که تخت های قهوه خانه ای گذاشته بودند رفتیم و در کنار نوشیدن چای و قهوه چرتکی هم زدیم تا خستگی یک روز سخت را از تن به در کنیم و برای بازدید از نقش رستم آماده شویم. محوطه جهانی نقش رستم در فاصله پنج کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد و شامل چهار مقبره از شاهان هخامنشی، چند نقش برجسته ساسانی، یک نقش برجسته عیلامی و یک بنای مکعبی شکل است. چهار آرامگاه همانند آرامگاه های تخت جمشید هستند و به ترتیب مربوط به خشایارشا، داریوش اول، اردشیر اول و داریوش دوم هستند. نقش برجسته ها هم عمدتا مربوط به جنگ های پادشاهان ایران و روم در دوران ساسانیان است. در مورد کاربرد بنای مکعبی شکل که به کعبه زرتشت مشهور است اطلاع دقیقی در دست نیست اما وجه تسمیه آن  به دوران پس از اسلام بر می گردد که مسلمانان به دلیل شباهت آن با بنای کعبه در مکه آن را این گونه نامیده اند. بر فراز کوهی که نقش برجسته ها و مقابر ایجاد شده اند سنگ استوانه ای شکلی نصب شده که گویا آتش در آن روشن می کرده اند تا توجه مسافران عبوری به این مکان جلب شود. پس از پایان بازدید نقش رستم به سمت شیراز به راه افتادیم. فردای آن روز باید به سوی یزد می رفتیم ولی هنوز دو مورد از بازدید ها مانده بود؛ یکی آرامگاه حافظ و دیگری شاهچراغ. به دلیل نزدیکی حافظیه به حرم علی بن حمزه که شباهت زیادی به شاهچراغ دارد، به آنها توصیه کردم به جای شاهچراغ اینجا برویم که آنها هم پذیرفتند. تولیت حرم علی بن حمزه بر خلاف شاهچراغ همکاری خوبی با گروه های توریستی دارد به طوری که در بدو ورود از آنها پذیرایی می کند، اجازه می دهد دوربین عکاسی را داخل ببرند و هم زمان زنان خارجی می توانند در قسمت مردانه وارد شوند. پس از بازدید و خروج از علی بن حمزه پیاده به سمت حافظیه حرکت کردیم. طبق معمول فال فروش ها و دست فروش های زیادی آنجا هست که کمی کار ما را سخت می کنند. حافظ به واسطه گوته تا حدودی برای اروپایی ها به خصوص آلمانی ها شناخته شده است. البته فرانسوی ها انس بیشتری با ادبیات دارند و معمولا به واسطه مطالعاتی که قبل از سفر به ایران دارند مشتاق زیارت حضرت حافظ هستند. پس از توضیحاتی که راجع به حافظ دادم آنها را به فروشگاهی که در محوطه حافظیه محصولات فرهنگی می فروشد بردم و دیوان حافظ به زبان فرانسوی را به آنها نشان دادم. ژوئل یک غزل از آن را خواند و سه نفری کیف کردیم. با لسان الغیب خداحافظی کردیم و رفتیم به سمت هتل رفتیم تا برای سفر به یزد آماده شویم.