|
برخی منتقدان «یلدا» مثل خودش هستند!
در کلیشهها غرق شدهایم
کمتر کاراکتری در سریالهای تلویزیونی وجود دارد که اینقدر مخالف و موافق داشته باشد یعنی یا عدهای او، خواستهها، دغدغهها و رفتارش را بپذیرند و برعکس عدهای حتی ناسزا هم بگویند؛ شخصیت «یلدا» در سریال «سرباز» با همین میزان از مخالفتها و موافقتها مواجه شد و حالا بعد از حدود یک ماه و نیم که مردم با این سریال رمضانی همراه شدهاند با الیکا عبدالرزاقی بازیگر این نقش گفتگویی ترتیب دادیم.
الیکا عبدالرزاقی در این سریال کاراکتری را ایفا میکند که با صراحت از خواستههای خود میگوید، اینکه شاید نخواهد در زندگی کار کند، خانه میخواهد و حتی آنقدر این قضیه برایش مهم است که با نامزد خود عقد محضری نخواهد کرد و تا جایی که میتواند سعی دارد زندگی را مدیریت کند و حتی خودش با صاحبخانه و آشنا و دوست برای جور کردن پول خانه چانه بزند.
مشروح گفتگو با الیکا عبدالرزاقی را در ادامه میخوانید:
* یا فکر میکنند چون دکتر است نباید عاشق این زن بشود.
بله. آخر دکتر مملکت عاشق نمیشود؟ یا فقط عاشق حوری و پری میشود؟ اینها تعاریفی است که تلویزیون و رسانه به ما داده است که باید ابتدا تصویر یک زن زیبا را داشته باشیم و اگر این زن زیبا ادا هم دربیاورد و یا قیافه بگیرد مخاطب میپذیرد. این بخش سطحی ماجراست و بخش جدیتر این است که اگر بخواهید آینهای سمت زنان بگیرید و خواستههایشان را نشان دهید گارد میگیرند.
* در حالی که اینها طبیعیترین خواستههای یک زن از مردی است که میخواهد مسئولیت یک زندگی را بپذیرد و او را همراهی کند.
اکثر زنان این خواستهها را دارند اما به اشکال مختلف بیان میکنند. شاید حتی بیان نکنند و یا در ذهنشان میگویند یا حتی بلند گفتهاند و قربانی شدهاند. برخی هم سوالشان این است که چرا یلدا همین مسائل را با محبت نمیگوید. خب این تعریف مخاطب است و یلدا اینگونه نیست یلدا این مدل را بلد نیست. او در سختی بزرگ شده است و زندگی سختی داشته است. او به خاطر خانواده ترک تحصیل کرده و در نتیجه تنش و فشار روانی روی او بسیار زیاد است و گاهی حتی این خانواده خونسرد را نمیتواند تحمل کند که به طور مثال مادر خانواده یا حتی برادرها با هم تعارف دارند و روی شان نمیشود حرفی را بهم بزنند.
ما اینجا دو خانواده را داریم که در یکی مستقیم با هم حرف میزنند و حتی به شکل بدی کلکل میکنند و دیگری خانوادهای است که همه چیز را رعایت میکنند و ملاحظات شان از زاویه دید یلدا حال بد کن است. من سوالی دارم از زنانی که معتقدند یحیی ماه و یک تکه جواهر است، آیا حاضرند با او زندگی کنند که غیر از آمالهایش دنبال چیز دیگری نیست؟ از نظر من مرد یا زن ندارد و کسی که تصمیم میگیرد زندگی مشترک داشته باشد اما مسئولیت نمیپذیرد در کمال خودخواهی به مسیر و آرمانهای خود فکر میکند نه راه مشترک.
* البته بخشی هم به خود روایت سریال مربوط میشود که به ویژه در قسمتهای اول تصویری که از یحیی در سریال نمایش داده میشد آرمانی و حتی مقدس بود و شاید برای همین عدهای دچار سوء تفاهم شدند.
این به سبک آقای مقدمدوست برمیگردد. همین الان هم که با او صحبت کنید گاهی به یلدا و گاهی به یحیی حق میدهد چراکه شخصیتهای سریال به واقعیت زندگی نزدیک هستند. البته مخاطب ممکن است در جاهایی به جواب نیاز داشته باشد درحالیکه این پاسخ به شکل مشخص به او داده نمیشود چون خودش باید فکر کند و تصمیم بگیرد.
* ابتدا نریشنهای سریال آزاردهنده بود هم نریشن راوی کل و هم صدای ذهنی خود آدمها که بلافاصله و تو در تو با دیالوگها هم حتی ترکیب میشد. خود شما با این نریشنها مشکلی نداشتید؟
من قسمت اول سریال را که دیدم خسته شدم و گفتم چرا باید اینقدر نریشن داشته باشد؟ آن را دوست نداشتم مخصوصاً که در جریان نریشن آقای طهماسب نبودیم. امین زندگانی همسرم گفت که آن را دوست دارد و نکتهاش این بود که گوشم هنوز عادت ندارد و فکر میکنم درست بود چون الان حتی گاهی منتظر هستم که صدای طهماسب پخش شود روایت او را از سکانس موردنظر ببینم.
* فکر میکنید چقدر زنان امروز به یلدا شبیهاند؟
این تصویر «خود واقعی» خیلیهاست اما باور ندارند که همین هستند. برخی انتقاد داشتند که چرا یلدا زنانگی ندارد و این درست است یلدا در این بخش ضعف دارد و اگر ضعف نداشت مدام در حال رفت و برگشت نبود.
* مردم بیشتر شما را با طنزهای مهران مدیری و دیگر سریالهای کمدی میشناسند. حضورتان در این نقش چقدر برای خود شما مهم بود؟
این اعتمادی است که کارگردان باید داشته باشد و خیلی وقتها چنین ریسکی نمیکنند. من معتقدم حتی ریسک نیست و اتفاقاً به نفع کارگردان است که یک بازیگر کمدی را در نقش جدی بیاورد. بازیگر کمدین برای یک اجرای متفاوت انگیزه بالایی دارد و در نهایت هم به اسم کارگردان تمام میشود که از بازیگری در نقشی متفاوت بهره گرفته است.
با این حال من آدمی هستم که هر پیشنهادی را با تمام وجود انجام میدهم. سعی کردهام همه تلاشم را بکنم اینکه موفق بودهام یا نبودهام به قابلیتهای من برمیگردد. من منتظر اتفاق نقش جدی مثل یلدا نبودم ولی چالش را دوست دارم و علاقه دارم پیشنهادی به من بشود که هم دچار چالش شوم و هم دچار اضطراب و ترس از نقش که با خود فکر کنم حالا باید چطور نقشی را بازی کنم.
* این اضطراب را برای «سرباز» داشتهاید؟ یا دیگر نقشها؟
برای «سرباز» خیلی اضطراب داشتم. پیش از این هم برای «قهوه تلخ» چنین استرسی را تجربه کردم چون نقشی را بازی میکردم که در جاهایی اوراکت بود و در جاهایی زن دست به کمر لاتی بود که از من خیلی دور بود و یادم هست اولینبار که آن را اجرا کردم سرم را پایین انداختم و خیلی هم خجالت کشیدم. (میخندد)
* به خاطر لات بودن؟
بله چون اصلاً بلد نبودم و در آن سریال یاد گرفتم و دائم فکر میکردم واکنش مردم چیست. نقشهایم در «سرباز» و «قهوه تلخ» خیلی از من دور بود و این استرس را میداد.
* شما در تئاتر هم به ایفای نقش پرداختهاید و تنوع و گستره نقشها روی صحنه نمایش برایتان بیشتر هم بوده است. دوست دارید همین تنوع در گریم و نقش را در تلویزیون تجربه کنید؟
زمانی نقشهای مرد به دلیل گریمهای متنوع و کاراکترهای متفاوت بسیار حسرت برانگیز بودند اما الان برای مردها هم چنین نقشی نوشته نمیشود که بخواهید بگویید عجب نقشی.
* و این حسرت را در تئاتر جبران میکنید؟
بله در تئاتر دست ما بازتر است.
* به تازگی در یکی از مصاحبهها گفتید که معلولیت دارید، این مساله تاثیری هم روی بازیگری شما دارد؟ یا چالشی برایتان بهوجود آورده است؟
چالش زیادی دارد مخصوصاً در پلانهای بسته چون باید بالاتنه را صاف نگه دارید و این برای من یک چالش است که بخواهم به نوعی راه بروم که لنگ زدنم مشخص نباشد. چالش بزرگ من در کار با ریل است وقتی بخواهم از داخل ریل راه بروم به سمت دوربین مخصوصاً در جاهایی که شیب قرار دارد ارتفاع گاهی به ۲۰ سانتی متر میرسد و من هر قدمی که برمیدارم نمیدانم پایم از توی ریل رد شده است یا خیر.(بلند میخندد)!
با همه این چالشها دوست دارم باز هم به ورزش برگردم و به رقابت بپردازم حتی در پارالمپیک.
* این حادثه در نوجوانی برایتان به وجود آمد، راحت توانستید با آن کنار بیایید؟
این اتفاق در ۱۱ سالگی رخ داد و به مرور مشکلات حرکتی من بیشتر شد. در آن دوره نوجوانی ممکن است همه سرخورده شوند ولی برای من این دوران طولانی نشد چون نوع برخورد خانوادهام بی توجهی مطلق بود. مثلاً شاید من بدم نمیآمد خودم را لوس کنم و بگویم پایم درد میکند، اما آنها به من رو نمیدادند و خود به خود این مساله به یک ماجرای عادی تبدیل شد که در خانه با آن شوخی میشود و یا حتی مرا دست هم میاندازند. (میخندد)!
هنوز بابت «بچه مهندس» شلاق میخوریم
سوژههای ملی و مدیران خسته!
علی غفاری کارگردان «بچه مهندس» درباره مهمترین چالشهای پیشروی سازندگان سریالهای استراتژیک و امنیتی به خبرنگار مهر بیان کرد: متأسفانه نوعی خستگی و بیانگیزگی در برخی از مدیران ما وجود دارد و علیرغم اینکه در بخشهایی میتوانند پرانرژی و هدفمند عمل کنند اما این کار را انجام نمیدهند و به همین دلیل سلیقههای دیگری حاکم میشود. باید افرادی را داشته باشیم که بگویند کشور به فلان موضوعات نیاز دارد و با جدیت از آنها حمایت کنند.
وی که در فصل سوم سریال «بچه مهندس» فضای امنیتی و پلیسی را هم به داستان اضافه کرده بود درباره محدودیتهایی که ممکن است در داخل صداوسیما و یا خارج از سازمان بر سر ساخت این سریالها وجود داشته باشد، گفت: صادقانه باید گفت این امکان وجود دارد که برای ساخت سریالهای این چنینی محدودیت ایجاد شود. درواقع بنا به حساسیت موضوع بحث نظارتها بیشتر میشود و حتی فیلمساز محدودتر شده و ناچار میشود به بخشی از واقعیتها بپردازد که امکان نمایش آن به دلیل مسایل امنیتی سخت میشود و یا اینکه فیلمساز باید سراغ تخیل برود و اساساً چیز دیگری بسازد.
وقتی عطای کار را به لقایش میبخشیم!
این کارگردان با اشاره به سوژههایی که باید دوربین را به درون آن موضوعات ببرد، عنوان کرد: ما فیلمسازان تلاشمان را میکنیم که با تمام مسئولیتها، مباحثی را مطرح کنیم وقتی شما میخواهید درباره انرژی اتمی کار کنید قطعاً دوربین باید به داخل راکتور هستهای برود و سراغ شخصیتهایی برود که وجود خارجی دارند نه اینکه سراغ شخصیتها و فضاهای خیالی برود. درحالیکه ممکن است این امکان فراهم نشود و همین به صورت اتوماتیک برای شما محدودیت ایجاد میکند و حتی ممکن است تهیه کننده یا کارگردان عطای آن کار را به لقایش ببخشد.
ملزومات ساخت سریال درباره موضوعات ملی همچون «شهید سلیمانی» از نگاه علی غفاری
وی اضافه کرد: من تا چه زمانی باید صبر کنم که بتوانم به قلب یک راکتور بروم و دوربینم را آنجا بگذارم. در صنایع دیگر هم همینطور است در بحث موشکی جذابیت یک اثر نمایشی این است که دوربین خود را به تونلها و شهرهای زیرزمینی ببرید اما این امکان به راحتی فراهم نمیشود و حتی اگر صادقانه نگاه کنیم شاید هم درست نباشد که آنها را نمایش دهیم. با این حال امکان اجرای مجازی را هم نداریم و دستمان برای هزینه و شرایط اجرا باز نیست. من خیلی علاقمند هستم فیلمی بسازم که همه آن در سوله اتفاق بیفتد مثل «شهر گناه» که همه فکر میکنند ساده است. در چند پروژه هم سراغ آن رفتهام که بعداً متولیان گفتهاند فکر نمیکردند اینقدر ساده باشد.
همت جمعی برای تولیدات ملی و میهنی
غفاری درباره ساخت تولیدات ملی و میهنی تصریح کرد: اگر تمام این موانع برداشته شود و ما بتوانیم به لحاظ موضوع هر کاری را بسازیم باز هم اگر اجرای خوبی نداشته باشیم کمدی میشود. بنابراین باید نوعی همت جمعی وجود داشته باشد. کسانی که بانی کارهای فرهنگی هستند باید سر یک میز با فیلمساز بنشینند و به او اطمینان کنند.
وی با اشاره به فشاری که ممکن است نسبت به ساخت کارهای امنیتی وجود داشته باشد، گفت: ساخت کار در فضای امنیتی علاقه خود من هم هست هرچند همچنان شلاق میخوریم از فیلمهایی مثل «استرداد» که موضوعاتش مربوط به ۷۰ سال پیش است متهم میشویم تا سریالهای روز مثل «بچه مهندس» و… که به نوعی به این فشارها عادت کردهایم. البته به نظرم کاری که شلاق نخوریم ارزش ساخت ندارد و باید سراغ موضوعاتی رفت که کسی به آنها نپرداخته است.
این کارگردان در پایان گفت: ما موضوعات زیادی را داریم که میتوان در سریالها به آنها پرداخت در حالی که معضل این است که ما فیلمسازان باید پشت در اتاق آقای مدیر برویم و بگوییم این موضوع به زنگ خطر رسیده است.
آغازِ پایانِ فرهادی؟ تنابنده در «قهرمان» چه میکند؟
انتخاب یک بازیگر از فضای طنزهای تلویزیون برای اثری از اصغر فرهادی که غالبا سینمای جدی و عبوس دارد، میتواند از آن ریسکهای خطرناک باشد که هر دو طرف را متضرر کند، با امیر جدیدی به واسطه نقشآفرینیهای متنوعش میشود کنار آمد، گر چه او هم آن چند لایه بودن کاراکترهای سینمای فرهادی را حداقل در ظاهر ندارد، اما تنابنده! خدا به خیر کند. به نظر میرسد که فیلم جدید اصغر فرهادی بیشتر برای اکران داخلی و به قصد فروش بالا ساخته میشود، هر چند که او با اغلب فیلمهایش به فروش بالا در گیشه دست یافته، اما این بار، انتخاب بازیگرانش به طور مستقیم این رویکرد را نشان میدهد. به همین بهانه مروری کردهایم بر همکاریهای عجیب سینمای ایران.
همکاری مهدویان با معادی و مدیری - درخت گرد
حاصل همکاری: «درخت گردو» فیلم خوبی از آب درآمد، معادیاش خوب بود و مدیریاش به طور کامل مصداق یک همکاری ناموفق، ریسکی که جواب نداد.
همکاری بهرام بیضایی با حسام نواب صفوی - وقتی همه خوابیم
دلیل شگفتی: پیگیران سینما میدانند که بهرام بیضایی موقع انتخاب بازیگر حساسیت دارد. وقتی ترکیب بازیگران «وقتی همه خوابیم» رسانهای شد، اشارهها به سمت حسام نواب صفوی بود. اینکه بیضایی قرار است با او چه کند؟!
حاصل همکاری: حسام نواب صفوی به خواست خود کارگردان بازی اغراق شدهای دارد. الزام وقتی همه خوابیم که فیلم توی فیلم است، این اغراق را میطلبد. بعضی معتقدند او به خوبی از پس کارش برآمده و شمایلی که مد نظر کارگردان بوده ارائه کرده است. عدهای دیگر عکس چنین نظری دارند.
همکاری بهمن فرمانآرا و محمدرضا گلزار - دلم میخواد
دلیل شگفتی: گلزار را دائماً در نقش جوانی خوش تیپ میبینیم و خبری از خط و خش روی صورت او نیست! در چنین شرایطی وقتی خبر آمد بهمن فرمانآرا از او در فیلم «دلم میخواد» استفاده کرده، کنجکاویها شکل گرفت. فرمانآرا به عنوان کارگردانی که سبک فیلمهایش مشخص است، چرا سراغ بازیگر محبوب گیشه رفته؟
حاصل همکاری: قابل قبول بود، با اینحال بازیاش آنقدر درخشان نیست که تحسین همهجانبه منتقدان را به همراه داشته باشد.
همکاری رخشان بنیاعتماد با بهرام رادان - گیلانه
دلیل شگفتی: بهرام رادان خیلی زود تبدیل به بازیگری محبوب شد که این محبوببیت به قرابتش با سلیقه بصری مخاطب دهه هشتاد برمیگردد. در چنین شرایطی رخشان بنیاعتماد سراغ او رفت و نقش کلیدی گیلانه را به بهرام رادان سپرد.
حاصل همکاری: میدانید که رادان در گیلانه نقش جوانی را بازی میکند که قربانی شیمیایی جنگ است و قادر به انجام هیچ کاری نیست. گیلانه مورد توجه خاص و عام قرار گرفت و به همین نسبت بهرام رادان هم بیش از پیش دیده شد.
همکاری داریوش مهرجویی با امیرعلی دانایی - اشباح
دلیل شگفتی: یک تجربه ناموفق در سریال کلاهپهلوی داشت و در سه درجه تب هم موفق ظاهر نشده بود. در چنین شرایطی داریوش مهرجویی او را برای نقش اصلی اشباح انتخاب کرد.
حاصل همکاری: فیلم اشباح جزءآثار ضعیف کارنامه داریوش مهرجویی است. او بعد از اشباح فیلم نساخت!
رامین صدیقی مطرح کرد؛
انتشار آلبوم در سایه کرونا
یک تهیهکننده شناخته شده آثار موسیقایی از برنامهریزی برای برگزاری چهارمین فستیوال بداههنوازی، تولید دو آلبوم مهم و تجربه بازی در فیلم سینمایی «جهان با من برقص» سخن گفت.
رامین صدیقی از ناشران و تهیهکنندگان شناخته شده موسیقی کشورمان که طی سالهای اخیر در قالب مؤسسه «هرمس» آثار متفاوتی را در عرصه موسیقی منتشر کرده در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن تشریح تازهترین فعالیتهای موسیقایی خود بیان کرد: طبق برنامهریزیهای انجام گرفته تا یک ماه دیگر تازهترین آلبوم پیمان یزدانیان از آهنگسازان و نوازندگان خوب پیانو توسط مؤسسه «هرمس» در دسترس مخاطبان قرار میگیرد. سومین آلبوم کوارتت «کاسته» نیز یکی دیگر از پروژههای ماست که طی هفتههای آینده در بازار موسیقی منتشر میشود.
وی ادامه داد: بعد از برگزاری «شبهای تکنوازی پیانو»، «شبهای بداههنوازی زهی و زخمهای» و «فستیوال بداههنوازی و تکنوازی سازهای بادی» در بنیاد آفرینشهای هنری نیاوران که با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد، درصدد هستیم تا فستیوال بداههنوازی پیانو – درام را در سال جاری برگزار کنیم. منتها برگزاری این فستیوال وابستگی کامل به ماجرای شیوع ویروس کرونا دارد که نمیدانم تا چه زمانی قرار است طول بکشد. قطعاً اگر بحث موج دوم کرونا شکل جدیتری به خود بگیرد برگزاری این فستیوال نیز با چالش مواجه خواهد شد و ما نمیتوانیم تاریخ دقیقی را برای این رویداد اعلام کنیم.
این تهیهکننده و ناشر موسیقی تاکید کرد: در صورتی که بتوانیم فستیوال را برگزار کنیم، به احتمال فراوان این بار بنیاد آفرینشهای هنری نیاوران میزبان نخواهد بود. چرا که پیش بینی ما این است که با توجه به ماجرای دونوازی کنسرتهای این فستیوال به طور طبیعی میزان استقبال هم افزایش خواهد داشت. کما اینکه به دلیل رعایت فاصلهگذاری که برای ماجرای کرونا مطرح است طبیعتاً باید شرایط را به گونهای طراحی کنیم که اجراها در سالنی با ظرفیت بیشتر از نیاوران در اختیارمان باشد. از این جهت در صورت برگزاری فستیوال ما در تالار دیگری پذیرای مخاطبان خواهیم بود.
صدیقی که چندی پیش به عنوان بازیگر فیلم «جهان با من برقص» به کارگردانی سروش صحت حضور داشت، درباره تجربه بازیگری خود در این اثر سینمایی اظهار کرد: من قبل از حضور در فیلم «جهان با من برقص» تجربه بازی در یک فیلم کوتاه و یک فیلم بلند را هم داشتهام. بنابراین در عرصه بازیگری تجربه اولم محسوب نمیشود. جالب اینجاست که پیشنهاد حضور من در فیلم سروش اول با خودِ من شروع شد. ماجرا هم از اینجا آغاز شد که چون همسرم طراح لباس این فیلم بود بنابراین من به طور اتفاقی و قبل از شروع فیلمبرداری فیلمنامه را خوانده بودم و علاوه بر ویژگیها و امتیازاتی که داشت به شدن مجذوب نقشی که بعدها برایم در نظر گرفته شده بود، شدم. حتی یک بار هم به سروش صحت زنگ زدم و گفتم: «این شخصیت را بسیار دوست دارم و اگر روزی دیدی که با بازیگران دیگری که برای این شخصیتها در نظر گرفتی، به توافق نرسیدی، روی من حساب کن.»
صدیقی در پایان گفت: با توجه به اتفاقاتی که برای فیلم افتاد، هنوز شرایطی به وجود نیامده که با پیشنهاداتی برای بازیگری مواجه شوم ضمن اینکه همان چند فیلمی هم که کارهای مربوط به تولید را آغاز کردهاند از قبل نسبت به انتخاب بازیگران و مواردی از این دست برنامهریزی داشتند. از این جهت هنوز در شرایطی نیستم که بخواهم بگویم برای بازی در فیلم دیگری میتوانم پیشنهاد داشته باشم یا خیر؟ اما این برای من باعث خوشحالی است که بازیام در این فیلم توانسته مورد رضایت نسبی مخاطبان قرار گیرد.
اخبار
با کودکان مهربان باشیم.....
سمیه ترابی ؛روانشناس بالینی
امروزه توجه به مساأل و دغدغه های کودکان کار با وجود بیماریها و ویروس کوید 19 افزایش یافته است .کار کودک اغلب به مشاغلی گفته می شود که کودک را از کودکی ،شان ، استعداد و جایگاهش محروم می کند و برای رشد جسمانی و روانی او مضر است و به کارهایی اشاره دارد که از نظرروانی،جسمانی،اجتماعی،اخلاقی برای کودک خطرناک و مضر است و مانع مدرسه رفتن انها می شود.این کودکان مجبور میشوند به طور ناگهانی مدرسه را ترک کنند ویا همزمان هم در مشاغل سنگین کار کنند و هم درس بخوانندو بیشتر اوقات در خارج از منزل و محیط بیرون قرار دارند بی شک این کودکان غیر از کمبود محبت ازسمت والدینشان به دلیل دور ماندن از خانه و رفتن به سرکار از خطرات محیطی و بیماری و ویروس کوید 19 در امان نیستند اموزش مهارت های اجتماعی به این دسته از کودکان و اینکه چگونه وباچه کیفیتی در جمع حضور یابند و رفتارهای متناسب ومقبول از خود بروز دهند ضرورت دارد.اکتساب مهارتهای اجتماعی ،محور اصلی رشد اجتماعی ،شکل گیری روابط اجتماعی ،کیفیت تعامل تعامل های اجتماعی،سازگاری اجتماعی و حتی سلامت روان فرد به شمار می اید.عامل دیگری که می تواند در هویت یابی کودکان کار نقش مهمی بازی کند،خود کارامدی است.طبق تعریف بندورا؛خود کار امدی ادراک شده،مستلزم باورهای فرد در مورد توانمندیهایش در سازماندهی واجرای فعالیت هایی است که موجب کنترل وضعیت پیشرو میشود. باورهای خود کار امدی مشخص می کند که افراد چگونه احساس،فکر،رفتاروچگونه در خود انگیزه ایجاد کنند.رسیدن به این خود کار امدی مستلزم حمایت اجتماعی است.حمایت اجتماعی؛میزان برخورداری از محبت،همراهی،مراقبت،احترام،توجه وکمک دریافت شده توسط فرد از سوی افراد یا گروه های دیگر نظیر ؛خانواده،دوستان و دیگران تعریف شده است.در نهایت شاید حمایت اجتماعی یعنی این احساس که شخص مورد توجه دیگران است و دیگران برای او ارزش قایل اندواین که او به یک شبکه اجتماعی متعلق است.در نتیجه کودکان کار به سبب شرایط نامناسبی که همواره با ان درگیر هستند تقریبا در تمامی حیطه ها و زمینه ها با مشکلاتی مواجه هستند که همین امر می تواند مشکلات دیگری برای انها به همراه داشته باشد.امید بران است که این کودکان هرچه بیشتر از طرف خانواده و جامعه مورد حمایت قرار گیرند تا به یاری خدا و سازمان ملل متحد معضل کودکان کار پایان یابد.
افتخار اردشیر زاهدی به سردار سلیمانی
مراسم رونمایی از پوستر مستند «آخرین دیپلمات» به کارگردانی امیر تاجیک روز گذشته پنجشنبه ۲۲ خردادماه در کاخ موزه ملت واقع در مجموعه سعدآباد برگزار شد.
امیر تاجیک در این مراسم بخشهایی از مستند خود را نمایش داد و در توضیحاتی نسبت به این اثر که پرترهای از اردشیر زاهدی است، اظهار کرد: حدود یک و نیم سال پیش تصمیم گرفتم مستندی از اردشیر زاهدی بسازم و بخشهایی از زندگی او را در این مستند بیاورم.
وی با اشاره به تصاویر مستند خود گفت: موزه آلبومهای سلطنتی و اسناد سعدآباد برای ساخت این مستند کمک زیادی به من کرد. یکی از ویژگیهای این مستند آرشیو آن است که خیلی برایش زحمت کشیدم آلبومهای خصوصی و دیگر آرشیوهایی که توانستم از آنها در این مستند استفاده کنم. یکی از جاهایی که برای آرشیو رفتم کاخ گلستان بود که عمدتاً برای دوره قاجار است، آنجا با چند صندوق مواجه شدم که در حدود سی یا چهل سال باز نشده بود. در یکی از صندوقها پولهای خارجی پیدا کردیم که متعلق به سال ۱۹۱۷ بود.
این مستندساز با نمایش تصاویری بههمراه صوت منتشرنشده از روز تسخیر رادیو در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ اضافه کرد: بخش مهمی از زندگی اردشیر زاهدی در زمان کودتای ۱۳۳۲ بود. در ۲۸ مرداد یک کودتای سلطنتی رخ میدهد که زاهدی معتقد است کودتا نبوده است. یکی از اتفاقات مهم در این زمان تسخیر رادیو است که تصاویری از آن دوره داریم که برای اولین بار در این مستند وجود دارد. با دوستان معاونت صدا رایزنیهایی داشتم تا به صوتی که از این دوران موجود است دسترسی داشته باشیم. این صوت در آرشیو محرمانه رادیو بود و چون به نام آن روز ذخیره نشده بود تلاش زیادی کردم تا آن را پیدا کنم.
تاجیک در بخش دیگری از نمایش مستند خود بخشهایی از مجلس در زمان وزارت اردشیر زاهدی را نمایش داد و بیان کرد: یکی از خیانتهایی که پهلویها در قبال ایران و زاهدی داشتند جدایی بحرین از ایران است و مهدی نقویان در جمعآوری این آرشیو به من کمک زیادی کرد.
وی همچنین به احترام اردشیر زاهدی به سردار شهید قاسم سلیمانی اشاره و بخشهایی از مصاحبه اخیر را نمایش داد که در آنها اردشیر زاهدی از احترام برای سردار سلیمانی و افتخار به او سخن میگفت.
تاجیک در ادامه بیان کرد: این سخنان زاهدی در زمان خود او را بر سر زبانها انداخت به ویژه که او مشاور و یکی از نزدیکان محمدرضا شاه پهلوی بود و صحبتهایش از سوی سلطنت طلبها مورد عتاب قرار گرفت و حتی به او حمله فیزیکی شد.
در بخشی از این جلسه نیز مرتضی رزاق کریمی روی صحنه قرار گرفت و درباره این مستند اظهار کرد: من انرژی گرفتم و علاقمندم فیلم اصلی را ببینم. همه ما میدانیم که دانستن گذشته برای مسیر آینده چقدر اهمیت دارد و سینمای مستند در این زمینه بسیار راهگشاست.
وی افزود: کاری که تاجیک انجام داد بسیار مهم است. خیلی اهمیت دارد ما حلقههای مفقودهای از تاریخ معاصر داریم که بازگو نشده و یا به شکلی شعاری بازگو شده است. این فیلم با ساختاری دقیق بر پایه پژوهش طراحی شده است و دیگر مستندسازان ما میتوانند از این مسیر بهره بگیرند.
در پایان این مراسم از عوامل مستند «آخرین دیپلمات» تجلیل شد.
جیک جیلنهال سراغ «برف کور» میرود
همکاری با کارگردان «گناهکار»
در حالی که استودیوهای متعددی برای کسب امتیاز تولید و پخش فیلم «برف کور» رقابت دارند، این فیلم با اقتباس از رمان گرافیکی به همین نام از اولی مسترز ساخته میشود.
این فیلم اکنون جیک جلینهال را برای بازی در یکی از نقشها جذب کرده و قرار است به کارگردانی گوستاو مولر سازنده تریلر دانمارکی «گناهکار»، در سال ۲۰۱۸ ساخته شود. وی با این فیلم اولین فیلم انگلیسی زبان خود را کارگردانی میکند.
فیلمنامه فیلم توسط پاتریک نس نویسنده و فیلمنامهنویسی نوشته میشود که نویسنده رمان و فیلمنامه «هیولا صدا میزند» است. وی اکنون در حال نوشتن فیلمنامه اقتباسی از «سالار مگسها» به کارگردانی لوکا گوادانینو است.
داستان فیلم درباره کودکی است که متوجه میشود والدینش در برنامههای محافظت از شهود نقش دارند. از این فیلم به عنوان ترکیبی از «زندانیان» و انتهای رقابت» یاد شده است.
از دیگر پروژههای در دست جریان جیلنهال میتوان به بازی در فیلم اکشن «دیویژن» که اقتباسی از یک بازی کامپیوتری است یاد کرد. او قرار است با بندیکت کامبربچ در فیلم معمایی «ریو» همبازی شود. سریال «لیک ساکسس» او نیز باید به زودی در شبکه اچبیاو اکران شود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4293/19702/78293
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4293/19702/78294
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4293/19702/78295
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4293/19702/78296
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4293/19702/78297
|
عناوین این صفحه
- در کلیشهها غرق شدهایم
- سوژههای ملی و مدیران خسته!
- آغازِ پایانِ فرهادی؟ تنابنده در «قهرمان» چه میکند؟
- انتشار آلبوم در سایه کرونا
- اخبار