|
تجاریسازی درحوزه صنایع فرهنگی رایاد نگرفتیم
بازتعریف کاراکترادبی
حامد تأملی پژوهشگر و طراح حوزه صنایع فرهنگی درباره تجاری سازی و بازار پردازی به شخصیتهای کارتونی خارجی در ایران معتقد است به خاطر واردات گسترده محصولات کودک و نوجوان بهویژه اسباببازی در فروش کالاها بسیار مشهود و عیان است به گونهای که تولیدکنندگان داخلی نیز از این امکان بیبهره نبوده و انبوه تولیداتی را در بازار شاهد هستیم که تصاویر شخصیتهای خارجی بر روی آنها نقش بسته است و اقبال خوبی هم نسبت به آنها از سوی مخاطبان وجود دارد. فیلمها، سریالها و انیمیشنهای با کیفیت روز دنیا به علت عدم التزام ایران به قوانین کپیرایت بینالمللی و به مدد دسترسی به اینترنت به راحتی در دسترس عموم مردم قرار داشته، با کمترین هزینهها میتوانند به تماشای آنها بنشینند. در این میان معدود شخصیتهای بومی ایرانی مانند کلاهقرمزی، پسرخاله، جنابخان، شخصیتهای شهر موشها و مجموعه شکرستان توانستهاند از ظرفیتهای بازار پردازی استفاده کنند که اغلب به علت مشکلات عدیدهای که پیش آمده است، چندان با موفقیت روبرو نشدهاند. گرفتن جواز(License) استفاده از یک شخصیت برای تولید کالا در دنیا هزینههای گزافی دارد که بخش اعظمی از درآمدهای شرکتهای سینمایی دنیا از حق امتیازی(Franchise) است که در اختیار شرکتها قرار میدهند تا در قالب انواع محصولات از شخصیتهای آنها استفاده کنند. برای صیانت از حقوق صاحبان شخصیتها نیز قوانین و آئیننامههای مشخصی از سوی سازمان جهانی مالکیت فکری(WIPO) تدوین و اجرا شده است. از آنجایی که ایران متعهد به این قوانین نیست، در نتیجه استفاده از انبوه شخصیتهای جذاب تولیدات انیمیشنی بدون حتی یک ریال هزینهکرد، میتواند در تولید محصولات به کار رود؛ در صورتی که تولیدکننده برای بهرهمندی از یک شخصیت ایرانی باید هزینهای را پرداخت کند یا در سود حاصل از فروش با وی شریک شود.
همچنین ثبت شخصیت و حفاظت از مالکیت معنوی آن، چندان جدی گرفته نمیشود و متولی مشخصی برای آن مشخص نشده است معمولاً به صورت موردی و متناسب با هر شخصیت هنگامی که منازعات حقوقی و قضائی رخ میدهد، راهحلی مختص آن به کار گرفته میشود. ایجاد سازوکاری مشخص با آییننامههایی که خالق و صاحب یک شخصیت بتواند از آن طریق شخصیت خود را ثبت کند و در صورت نقض کپیرایت از حقوق وی دفاع شود، از ملزومات پایداری کسبوکارهای بازار پردازی است. در ادامه گفتوگوی خبرگزاری مهر با حامد تأملی درباره ظرفیتهای ادبی در خلق کاراکتر اسباببازی میآید:
شخصیتها یا قهرمانانی که در ادبیات ما وجود دارند و داستانهای زیادی درباره آنها ساخته و پرداخته شده است، خصوصیات لازم را دارند که در طراحی و ساخت کاراکترهای بازی و اسباب بازی مورد استفاده قرار بگیرند؟
اگر بخواهیم در حوزه اسباببازی به بحث غنای ادبی بپردازیم، باید چند زاویه را بررسی کنیم، بخشی مرتبط به محتوای فرهنگی است و قسمت دیگر جنبه صنعتی و به بحث بازار مربوط است. همان ضعفی که در حوزههای محصولات فرهنگی در بحث کاراکتر وجود دارد همانند اتاق کودک یا کتابهای داستانی کودک و نوجوان در حوزه اسباببازی هم چنین ضعف و معضلی وجود دارد.
اینکه چرا از اسطورههایمان در کاراکترسازی بهره نبردیم، به دلیل چند ویژگی است اینکه رقبای غربی پروسه قهرمانسازی که ارائه میدهند کاملاً بهروز و کامل است و در بازار به دلیل تنوع زیاد در محصولات نمود بیشتری پیدا کردند. اگر درباره اسطوره یا قهرمان خارجی مثل بتمن و کاپیتان امریکن یا سوپرمن و… صحبت کنیم تأثیرات اینها در بحث تجاریسازیشان است. اتفاقی که در بحث اسطورهها و کاراکترهای ادبی در کشورمان رخ نمیدهد به دلیل همین بحث تجاریسازی است. در حال حاضر ما در ایران سازوکاری نداریم که به اسطورههای تاریخی و کاراکتر ادبیمان با دید تجاری سازی نگاه کنیم و مجموعههایی باشند که بهصورت تخصصی بر روی این موضوعات کار کنند.
وقتی گروههای تخصصی در این زمینه بهطور فعال حضور داشته باشند به موارد دیگر آن هم توجه میشود که چگونه این محصولات وارد بازار شوند بحث بازاریابی در این زمینه بسیار مهم است یا اینکه مطالعات بازار در این زمینه چقدر انجام شده! اینها نیاز به یک تحقیق و توسعهای دارد و باید برای آن هزینه شود، نکتهای که در این حوزه وجود دارد اینکه شرکتهای خصوصی فعال در این حوزه بسیار نحیف هستند. معمولاً هم سازمانهایی که در زمینه فرهنگی دغدغهمند هستند به این موضوعات ورود پیدا میکنند که به بُعد تجاریسازی خیلی توجه نشان نمیدهند و محصولاتی که تولید میشود کیفیت پایینی دارند و معمولاً سرمایهگذاری درست و درمانی بر روی آنها نمیشود.
مثلاً برخی فعالان فرهنگی سعی میکنند در زمینه «کمیک بوک» کار کنند اما باید بگویم بهحدی محدود هستند که بهسختی میتوان کمیک بوکی را اشاره کنیم که ۱۰ تا شماره بیشتر منتشر شده باشد. چرا؟ چونکه پروسه اسطورهسازی آن را نتوانستند بهخوبی انجام دهند.
این بحث جدی است و نیاز به مطالعات بازار دارد. اگر میبینیم کمیک بوک در دنیا خیلی استقبال میشود به دلیل این است که پروسه تجاریسازی و حتی پروسه فرهنگی آن از قبل صورت گرفته است و با تولید این محصولات، موفقیت در انتظار آنها خواهد بود و حتی این کمیک بوکها جایگاه ویژهای در سبد خانوار آنان از لحاظ مطالعه دارد حتی در کشورهایی اروپایی میبینیم برخی فروشگاه فقط کمیک بوک میفروشند ولی خب در کشور ما شرایط اینگونه نیست. از همین رو میگویم از چند بعد تجاری و فرهنگی و اجتماعی در این زمینه باید به آن بنگریم!
برای تجاریسازی آن باید چه عواملی دست به دست هم بدهند تا بتوانیم ظرفیت شخصیتهای ادبی را وارد حوزه اسباببازی کنیم؟ یعنی زنجیرهای که بتوان برای طراحی و خلق آن ایجاد کرد، چیست؟
در وهله اول باید ببینیم کاراکتر و اسطورههایی که داریم چه جایگاهی میان مخاطبان دارد مثلاً کاراکتری همانند رستم جایگاهی میان کودکان و نوجوانان دارد یا خیر و باید ببینیم برای شناساندن این به چه مقدماتی نیاز داریم، عدهای از کارشناسان و منتقدان فرهنگی از این منظر به کاراکتری همچون رستم نگاه میکنند که چنین شخصیتی برای بچهها جذابیتی ندارد و موضوعی بسیار قدیمی است در حالیکه اگر ما بر روی کاراکترهایی همچون رستم کار میکردیم و آن را امروزی سازی میکردیم قطعاً جذابیتهایش حفظ میشد و بچهها با آن ارتباط برقرار میکردند.
از طرفی تعریف خود کاراکتر چیست که بتواند کودکان و نوجوانان ما را جذب کند تمام اینها شاخصههای خاصی دارد که پروسه جدی را میطلبد. در حال حاضر بیشتر به موضوع تجاریسازی میخواهم اشاره کنم اینکه شخصیتی همچون رستم که در شاهنامه وجود دارد بخواهد در اتمسفر امروزی کودکان ما با تکنولوژی و فناوری پرسرعت روز سروکار دارند معرفی شود باید ارتباط متعادلی برقرار شود زمانیکه میگوئیم ضعف در این حوزه وجود دارد به این امر برمیخوریم و کسی هم فعالیت گستردهای و ثمربخشی انجام نداده است.
چطور باید این شخصیتها را امروزی کنیم تا کودکان ما بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؟ اسطورههای زیادی داریم که بچهها با آنها آشنا نشدهاند، یا اگر برایشان تعریف شده، به نحوی بوده که خیلی برایشان ملموس و قابل هضم نیست. کودکانی میتوانند ساعتها با کاراکترهایی مانند باباسفنجی، بتمن و فروزن… ارتباط حسی برقرار کنند، با آنها همگن شوند و خود را جای شخصیتها تصور کنند و بازی کنند، چرا نمیتوانند با شخصیتهای اساطیری و قهرمانان موجود در تاریخ و فرهنگ خود مأنوس شوند؟ در این میان به کمبود شخصیتهای ادبی و تاریخیمان میتوانیم پی ببریم که تا چه اندازه از این موضوع غافل ماندهایم و فاصله گرفتهایم!؟
ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم رستم را از شاهنامه جدا کنیم و به کودکان و نوجوانانمان بگوییم که این کاراکتر رستم است، قطعاً آن کودک یا نوجوان نمیتواند با آن کاراکتر ارتباط برقرار کند زیرا فضای قابل ملموسی برای او نیست. باید این موضوع را بدانیم که برای کودک عینیات مهمتر است. ما وقتی از «بتمن» مثال میزنیم که کودکان توانستهاند ارتباط خوبی با آن برقرار کنند باید این وجه را بدانیم که نزدیک به ۸۰ سال است کمیک بوکهای بتمن منتشر شده و بچهها با آن آشنا هستند اما در کشور ما در این زمینهها اصلاً کارهای اساسی و عمیق انجام نشده است.
اگر ما شخصیتهایی همچون رستم و دیگر ابرقهرمانان را بهصورت عینی به کودکان و نوجوانان بشناسانیم قطعاً موفقتر خواهیم بود، یا در گامهای اولیه باید بازتعریفی از قهرمانان داشته باشیم که در درجه اول با آنان آشنا شوند.
آنگاه که جبرییل از آشپزی گفت؛ هفتاد حج ثواب پخته کردن خام
تبلور فرهنگ در بطن جامعه در دوران پیشامدرن ایران، به صورت بارزی قابل مشاهده بود. کنش اجتماعی مردمان عصرهای پیشین به شدت در مساله و مقوله «فرهنگ» درهم تنیده بود و شاید یکی از دلایلی که ایرانیان در عصر سنتی را اخلاقمحور و اخلاقمند خواندهاند نیز در همین نکته نهفته باشد. در روزگار پیشامدرن ایران، به تاسی از اسلام و آموزههای اسلامی و همچنین ائمه معصومین (ع) جوانمردان و فتیانی در اجتماع به کنشگری مشغول بودند، که در قدم نخست از جنگاوران و سلحشورانی دلیر به شمار میرفتند و در مرحله بعد ارباب حِرَفی که با بهرهگیری از زور بازو و همچنین عرفان اسلامی و به تاسی از سیره پیامبر (ص) و امیرالمومنین امام علی (ع) به دفاع و دستگیری از مظلومان پرداختند. شاید نخستین و در عین حال مهمترین گروه از جوانمردان و فتیان، «عیاران» بودند که بعدها از سلحشوریهای آنان منابع فرهنگ عامه مهمی چون «سمک عیار» و «قصه حسین کرد شبستری» باقی ماند. عیاران کسانی بودند که با مصادره اموال ثروتمندان، آنها را به فقرا میرساندند.
متون مکتوب رسالها و دستورات اخلاقی این جوانمردان فتوتنامهها بودند که امروزه یکی از مهمترین میراث معنوی مکتوب ما به شمار میروند. فتوتنامه آئیننامههای تشرف به پیمانهای جوانمردی بود. به عبارتی جوانمردان در هر شغلی که قرار داشتند، فتوتنامههایی تدوین کردند تا ضمن معرفی شغل خود و بنمایههای عرفانی اسلامی آن، دستور العملی برای ورود تازهواردان به حرفه خود معرفی کنند. به همین منظور در فتوتنامهها منشأ هر شغلی الهی معرفی شده و نخستین شاغلان در آن شغل پیامبران و رسولان الهی بودهاند.
هر حرفهای برای خود فتوتنامهای داشت و این نشان میداد که ارباب حِرَف همگی از جوانمردان بودند و اصولاً یکی از ضابطههای به دست گرفتن هر شغلی، جوانمردی و گرویدن به فتیان و جوانمردان بود. فتوتنامههای معماران، سپاهیان، خبازان، نجاران، دوزندهها و خیاطان، بافندهها، سلمانیها، چیتسازان، نمدمالان، کرباسیان، سقایان و حتی فتوتنامه قصابان و سلاخان، فتوتنامه نانوایان و فتوتنامه طباخان امروزه به دست ما رسیده است.
اصناف و ارباب حرف در پیشینه تمدنی ایران معمولاً به سختی «اوستا» ی جدید را میپذیرفتند، چرا که هراس آن را داشتند که او آداب را رعایت نکند. شخص ابتدا باید سالها در خدمت اوستا و استاد خود شاگردی میکرد و بعد به جرگه استادان وارد میشد. استاد برای شاگرد همه چیز بود: معلمی سترگ که هم آداب شرعی را از او میآموخت و هم آداب جوانمردی و فتوت را. فتوتنامهها هم در اصل رسالههای عملیهای برای آموزش بودند. این رسالهها معمولاً با مباحثی پیرامون پیشینه دینی و اساطیری شغل و چگونگی ابداع ابزار آلات و ملزومات این شغل در فرهنگ عامه ایران اسلامی آغاز شده و در ادامه آداب شرعی، اصول اعتقادی و جوانمردی در شغل را در قالب پرسش و پاسخهایی آموزش میدادند.
یکی از حرفههایی که به شدت با آشپزی و طباخی ارتباط دارد، شغل قصابی است. «رساله قصابان و سلاخان» در نسخه هفت درویش در کتاب «فتوت و اصناف» به کوشش مهران افشاری و مهدی مدائنی درج شده است. این رساله نسبتاً مفصل است و متن آن با روایتی از «امام ناطق محقق، امام جعفر صادق (ع)» آغاز میشود. در این روایت چگونگی قربان کردن برای حضرت آدم (ع) برای قوت گرفتن و ادامه کار زراعت توسط ایشان شرح داده میشود. دنباله این رساله نیز در آداب شرعی و حلال و حرامها و همچنین مکروهات در شغل قصابی و سلاخی است. اینکه دور شدن اصناف جدید موجود در زندگی مدرن از محتوای چنین رسالههایی، چه تأثیری بر فرهنگ اصناف گذاشته است، پژوهشی است که باید توسط جامعه شناسان صورت گیرد، اما غور در این رسالهها نشان میدهد که در اقتضائات زندگی جدید آنچه فراموش شده نگاه بنیادین به فرهنگ، عناصر غیرتکنیکال و اخلاقیاتی است که در دل آن شغل و حرفه خاص روحی معنوی و اجتماعی را ایجاب میکرد و این روح از فروکاستن «شغل» به «تکنیک صرف» یا «فن محض» جلوگیری میکرد. امروزه ما با بسیاری از ارباب حرف مواجهایم که فرهنگ تاریخی و پشتوانه اجتماعی حرفهشان را به مثابه عنصری هویتبخش به آن شغل، به کلی از یاد بردهاند و در این شرایط آنچه از دست رفته همان نگاه اخلاقی اجتماعی است که شغل و حرفهها واجد روحی معنوی و اصالتی فرهنگی میکرد.
به عبارت دیگر جدا کردن آن روح ذاتاً غیرتکنیکال از پدیدار شغل، باعث جدا شدن نگاه اخلاقی، معنوی و شرعی از آن شده و مفاهیم مهمی چون «انصاف»، «نفقه» و… در پستوهای فرهنگ عامه در خصوص شغلی مانند قصابی قرار گرفت. مفاهیمی که در تاریخ و پیشینه این شغل شدیداً مورد تاکید بوده است. در چنین حالتی ارباب حرف صرفاً بدل به تکنسین شده و آداب شغل خود را در زمره «فرهنگ موزهای» قلمداد میکنند. بدل شدن وجوه معنوی فرهنگ به امری صرفاً «موزهای»، «نمایشی» و از جهاتی «سفارشی» از خطرناکترین بخشهای مواجهه ما با جهان مدرن و تبدیل شدن به سوژههای متجدد بوده است. مطالعه منابعی تاریخی فرهنگی مانند «فتوت و اصناف» میتوانند ما را آماده همسنجی رفتار خود در جهان اصطلاحاً پیشرفته و مدرن امروز با رفتار پیشینیان و نیاکانی کنند که گاه به نظر میرسد از وضعیت کنونی ما بسیار «پیشتر» بودهاند.
به عنوان مثال در این فتوتنامه آمده است: «اگر پرسند که: احکام سلاخان و قصابان چیست؟ بگوی که احکام سلاخان حق را از باطل جدا کردن و از مناهی دور بودن است و احکام قصابان انصاف دادن و انصاف ستانیدن است.» همچنین در این فتوتنامه آمده است: «اگر پرسند که: فرض و سنت سلاخان چیست؟ بگوی که فرض سلاخان تکبیر و تهلیل و تسبیح است و سنت سلاخان در راه خدای تعالی نفقه کردن است.» بنابراین فتوت آن است که قصاب در راه خدا نفقه دهد، همچنین به انصاف پول بستاند و به انصاف جنس خود را بدهد.
اما طباخان و آشپزها نیز فتوتنامههایی داشتند که مشهورترین آنها فتوتنامه طباخان و رساله مادةالحیاة اثر نورالله، آشپز شاه عباس صفوی است. رساله ماده الحیوة با مقدمه و تصحیح زنده یاد ایرج افشار در مجلد اول فرهنگ ایران زمین منتشر شده در سال ۱۳۳۲ به چاپ رسیده است. در ابتدای فتوتنامه طباخان آمده است: «بدان که این رسالهای است در بیان طباخی که ابراهیم خلیل الله میفرماید که هر که طباخ باشد و این بیان را نداند و یاد نگیرد، هرچه از این بحر بخورد بر او حرام است.» پس شاید بتوان گفت که پیشینه فتوت در آشپزی به حضرت ابراهیم (ع) باز میگردد.
در همین رساله آمده است: «اگر پرسند که در چه روز این کار به ابراهیم حواله شد؟ بگوی در آن روزی که ابراهیم بنای خانه کعبه نهاد، بنالید و گفت: خداوندا چندانکه بندگان تو راست دیگ و کاسه ندارم که جهت ایشان قوت بسازم. چون ابراهیم این مناجات را کرد، حضرت جبرئیل در رسید و گفت: یا ابراهیم خدای تعالی تو را سلام میرساند و میگوید که همه اسباب طبخ کارگران تو را فرستادیم، تو نیز جهد کن که خامی پخته شود و به لب و دهن بندگان من برسانی. در خبر آمده است که هرکه خامی را پخته کند، چنان باشد که هفتاد حج کرده باشد… پس باید در این امر جهد نماید.»
در ادامه این رساله پیشینه وسایل آشپزی که همه سرنمونی قدسی و ازلی داشتهاند و همچنین ادعیههای این شغل و ذکرهایی که طباخ باید در حین آشپزی بگوید، درج و بر استعمال آنها تاکید شده است. یکی دیگر از نکات تکنیکی این رساله، چگونگی تشخیص حلال از حرام در مواد اولیه آشپزی از جمله گوشت است. بنابراین این رساله نیز مانند دیگر فتوتنامههاست و به شغل آشپزی هویت و محتوا میدهد. معنای شغل آشپزی و معنای آشپزی را باید در این فتوتنامه جست. امید است که همه به مطالعه آن همت کنند.
«زبان و شاعری» به چاپ دوم رسید
نشر اگه دومین چاپ کتاب «زبان و شاعری» شامل چهار مقاله به ترجمه پیمان چهرازی را با شمارگان ۲۲۰ نسخه، ۱۲۸ صفحه و بهای ۲۰ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب پاییز سال گذشته (۱۳۹۸) با شمارگان ۵۵۰ نسخه و بهای ۱۹ هزار تومان منتشر شده بود.
«زبان و شاعری» شامل چهار مقاله مهم با این عناوین است: «شالوده شعر» نوشته ادگار آلن پو، «بحران شعر» نوشته استفان مالارمه، «دانته. برونو. ویکو. جویس» نوشته ساموئل بکت و «فلانور» نوشته والتر بنیامین. کتاب با کنار هم گذاردن این چهار مقاله این امکان را فراهم میکند که برخی از جزئیات و ابهامات موجود در تعریف شعر، در قالب نوعی تلاقی یا همپوشانی، در پرتو یکدیگر وضوح یابند.
دانته. برونو. ویکو. جویس» در واقع نخستین مطلب منتشر شده به قلم بکت است. بکت در این متن که در سال ۱۹۲۹ منتشر شده بود، در تحلیل ساختار مدرن و نامتعارف رمان «شب زندهداری فینگنها» اثر جیمز جویس، به خاستگاههای زبان و شعر رجوع میکند. این رمان معروف جویس به زبان غامضش شهرت دارد. ادگار آلن پو نیز قائل به گونهای نبوغ در شاعر راستین است. بهزعم او شاعر سهمی از زیبایی اصیل آسمانی را در دل تجربه الهام و تخیل، در شعر به قالب کلام در میآورد. استفان مالارمه، در میانه بحرانی که شعر فرانسوی بعد از هوگو را درگیر خود کرده، ایده پیوند درونی و تنگاتنگ شعر و موسیقی را، در شکلی بیواسطه و فردی، مطرح میکند.
مقاله والتر بنیامین نیز در اصل بخشی از کتاب «شارل بودلر: شاعری غنایی در عصر سرمایه داری پیشرفته» بنیامین به نام «فلانور» است. محققان بسیاری به ایده فلانور یا پرسه گرد بنیامین در مقالات یا سخنرانیهای خود ارجاع داده بودند، اما هیچگاه این مطلب به فارسی ترجمه نشده بود. به عبارتی مخاطب فارسی بارها با این واژه برخورد میکرد، اما اصل متن را نمیدانست که چیست؟
با ترجمه چهرازی پیشتر کتاب «چگونه شعر بخوانیم» نوشته تری ایگلتون نیز توسط نشر آگه منتشر شده بود که با استقبال مخاطبان مواجه شد. «چگونه شعر بخوانیم» اکنون به چاپ چهارم رسیده است.
اخبار
شناسایی ۱۷ مشکل و موانع مرتبط با صنایع دستی
مراسم گرامیداشت هفته صنایع دستی و تجلیل از پیشکسوتان صنایع دستی و فرش عصر دیروز یکشنبه ۲۵ خرداد در تالار ایران فرهنگستان هنر با همکاری تشکلهای مردمی صنایع دستی، دانشگاه هنرهای اسلامی فرشچیان و کمیسیون ملی یونسکو برگزار شد.
در این برنامه عباس مقتدایی نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی انتقاداتی را نسبت به عدم وجود برنامههای مرتبط با صنایع دستی داشت و اعلام کرد: دریغ از یک برنامه جامع کوتاه مدت و میان مدت البته برنامه بلندمدت هم در صنایع دستی نداریم. توسعه صنایع دستی در برنامهها متوقف است. شاهد تغییرات سریع در مدیریتها هستیم.
وی گفت: عدم مشارکت بین بخشها در راستای توسعه صنایع دستی، وجود آمار قابل توجه صنایع دستی تقلبی تنها بخشی از ۱۷ سرخط جمع آوری شده درباره موانع و مشکلات این هنر است که به آن میتوان عدم شناسایی بازارهای هدف، مشکلات صادرات صنایع دستی، تاثیر عدم توسعه گردشگری بر بازار صنایع دستی، نبود استانداردهای لازم برای تولید، عدم برگزاری نمایشگاههای داخلی و خارجی، کمرنگ بودن نقش آموزش و پرورش در این هنر و از بین رفتن برخی از هنرهای صنایع دستی را به این هنر افزود. ما برخی از رشتههای صنایع دستی را به موزهها سپردهایم، بانک اطلاعاتی مربوط به کارگاههای صنایع وجود ندارد، وقتی نمیدانیم چند کارگاه داریم چطور میتوانیم برای آن برنامهای داشته باشیم، ما اکنون با عدم همکاری سفارت خانهها در برگزاری نمایشگاههای مرتبط با صنایع دستی رو به رو هستیم. حتی موزه صنایع دستی نداریم اینها برخی از مشکلاتی هستند که درباره آنها برنامه ریزی نشده است. ما امروز با یک مجموعه ضعیف شده رو به رو هستیم، امروز هنرمندان میخواهند صدای خود را در مجلس بشنوند.
مقتدایی گفت: تلاش میکنیم فراکسیون حمایت از صنایع دستی و هنرمندان کشور به زودی شکل بگیرد. من به نمایندگی از ملت این موضوع را پیگیری خواهم کرد.
جواد خیابانی:
منابع کتابخانه ملی روند تولید مستند تاریخ ورزش ایران را تسریع کرد
جواد خیابانی که در حال ساخت مستند تاریخ ورزش ایران است گفت که منابع و اسناد کتابخانه ملی باعث شد تا روند تولید این پروژه سریعتر پیش برود.
جواد خیابانی مجری، کارشناس و گزارشگر فوتبال که برای تحقیق درباره ساخت فیلم مستند تاریخ ورزش از منابع موجود در سازمان و اسناد کتابخانه ملی بهره برده، درباره این پروژه خود توضیح داد: برای ساخت مستند ورزش ایران سالهای سال است که در حال تحقیق هستم و در مراحل مختلف نیاز به منابع و اسناد داشتهام. پایه و اساس ساخت یک فیلم مستند و تاریخی تحقیق و پژوهش است و اسناد مرتبط میتواند زوایای پنهان یک سوژه را نشان دهد. به همین دلیل برای ساخت این مستند نیاز به مدارک و اسناد داشتم.
وی افزود: برای ساخت مستند درباره شخصیتهای ورزشی مانند غلامرضا تختی، پرویز خسروانی و حتی تیمهایی مثل شاهین، پرسپولیس، استقلال و یا حتی قبلتر از آن بازیهای مربوط به دوران صفویه، مانند چوگان و یا حتی موضوع جذابی مانند تاسیس فوتبال در ایران و راه اندازی باشگاه های فوتبال، اعزام تیم ملی برای مسابقات و بسیاری دیگر از موضوعات جذاب ورزشی نیاز به منابع غنی و اسناد معتبر بود.
این مجری و کارشناس فوتبال ادامه داد: کتابخانه ملی ایران در حوزه اسناد کاغذی به عنوان یک مرجع مطرح است و از منابع موجود در این سازمان توانستم برای انجام پژوهش استفاده کنم. در این راستا منابع موجود در آرشیو ملی هم کمک کرد تا پایههای پژوهش و تحقیق تاریخ مستند ورزش ایران پر قدرت ظاهر شود. این فیلم مستند تحت عنوان تاریخ ورزش ایران از تولیدات شبکه سه سیما است که روی آنتن خواهد رفت.
خیابانی در ادامه با اشاره به این مطلب که اسناد مربوط به ورزش در ایران به خوبی ثبت و ضبط نشده است، گفت: زمانی که تحقیقات مربوط به ساخت این مستند را شروع کردم متوجه ضعف در ثبت و ضبط آثار مربوط به ورزش ایران شدم. به دنبال کمبود منابع به سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران مراجعه کردم تا بتوان منطبق با اسناد و در کمال صحت پژوهش این مستند را به انجام برسانم و امیدوارم این فیلم هم بتواند به عنوان یک سند برای ۵۰ سال آینده ثبت و ضبط شود تا تاریخ ورزش ایران فراموش نشود.
این مجری و کارشناس ورزش درباره جزئیات این فیلم مستند گفت: تاریخ مستند ورزش ایران انواع ورزشها را شامل می شود، به همین دلیل است که تهیه منابع و تدوین آن زمان بر شده و در حال حاضر ۵ سال است که به صورت جدی روی این موضوع کار می کنم. این مستند در ۵۲ قسمت ۶۰ دقیقه ای در حال تهیه است و تا کنون ۱۲ قسمت از آن تکمیل و ساخته شده است و از قسمت ۱۳ وقایع سال های ۱۳۳۰ مطرح می شود. در این بخش به غلامرضا تختی، تیم شاهین، پرویز خسروانی و خیلی از اتفاقات دیگر پرداخته می شود. خوشبختانه منابع موجود در کتابخانه ملی ایران روند تحقیقات را تسریع کرده است.
اخبار
خبرنگاران در خلاء حمایتی مسئولان با مشکلات و خطرپذیری مواجهاند
مسعود بصیری با اشاره به نقش مهم خبرنگاران و رسانهها در مهار بیماری کرونا اظهار کرد: شیوع این بیماری اگرچه بسیاری از بخشهای کشور را به تعطیلی کشاند اما رسانهها از ابتدای امر پای کار آمدند و با تولید محتوا به مقابله با کرونا و همچنین تنویر افکار عمومی پرداختند و نشان دادند که خبرنگاری تعطیلیبردار نیست. وی بیان کرد: رسانههای معاند و فیکنیوزها با استفاده از فضای ایجادشده در ایام شیوع کرونا و با شایعهسازی و پمپاژ اخبار غلط به جامعه سعی داشتند جو روانی جامعه را ملتهب کرده و مدیریت کشور در مهار این بیماری را ناکارآمد نشان دهند که این امر نیز با جریانسازی صحیح رسانههای داخل کشور و اطلاعرسانی شفاف و موثق مهار شد.
مسئول سازمان بسیج رسانه با بیان اینکه جامعه خبری کشور، همپای جامعه درمانی در صف مقدم مبارزه با کرونا بودند، ادامه داد: باید در نظر داشت که اصحاب رسانه یکی اقشار آسیبدیده از کرونا هستند و با شیوع این بیماری بسیاری از آنها با مشکلات متعددی به ویژه مالی درگیر شدند و برخی نیز به دلیل ابتلاء به این بیماری جان خود را از دست دادند.
وی با بیان اینکه مطبوعات بیشترین ضربه را از شیوع کرونا خوردند، گفت: با تعطیلی چاپخانهها و به تناسب آن عدم انتشار روزنامهها و همچنین افزایش چندباره قیمت کاغذ و ملزومات چاپ بسیاری از روزنامهها در آستانه تعطیلی قرار گرفتند که برخی برای حفظ حیات خود مجبور به تعدیل خبرنگاران شدند.
بصیری با بیان اینکه در این ایام بیشترین آسیب به خبرنگاران حقالتحریر که از بیمه و حقوق ثابت برخوردار نبودند وارد شد، اظهار کرد: اکنون مشکلات مالی گریبانگیر بخش اعظمی از این قشر است که نیازمند حمایت ویژه هستند؛ حمایت مادی و معنوی از اصحاب رسانه برای تداوم روند اطلاعرسانی صحیح امری ضروری و مهم بوده و باید تمهیدات ویژهای در این باره اندیشیده شود.
وی با اشاره به تلاش شبانهروزی خبرنگاران گفت: سربازان عرصه قلم همواره بدون در نظر گرفتن تمام ناملایمتهای موجود میکوشند تا رسالت خبری خود را به درستی انجام دهند و با ایفای صحیح نقششان در ایجاد نظام اجتماعی، جامعه را از التهاب دور کرده و به سمت ثبات هدایت کنند.
بصیری با بیان اینکه امروز رسانهها نقش مهمی در توسعه کشورها دارند، اظهار کرد: رسانه با ارائه اطلاعات منصفانه، دقیق و سریع میتوانند عملکرد مسئولان را شفاف کرده و با ایجاد مطالبهگری صحیح از آنها به اصلاح عملکرد و رفع معایب احتمالی سیستم اداری کشور بپردازد و همچنین میتواند بسیاری از ناهنجاریهای موجود را رفع کند.
مسئول سازمان بسیج رسانه در پایان گفت: حمایت از خبرنگاران و کمک به آنها در نهایت منجر به رشد کیفی و کمی رسانهها خواهد شد که پیشرفت همهجانبه کشور را به دنبال خواهد داشت اما متأسفانه خبرنگاران در خلآ حمایتی مسئولان با مشکلات و خطرپذیری بسیاری مواجه هستند.
کتاب «عروس کیه؟ دوماد کیه؟» به دست خردسالان میرسد
کتاب شعر «عروس کیه؟ دوماد کیه؟» جدیدترین اثر پیوند فرهادی برای خردسالان تا چندی دیگر از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وارد بازار کتاب میشود. پیوندی با اعلام این خبر گفت: «حلزون، آقای جامدادی، آمبولانس، بیب بیب و… تنها چند عنوان از شعرهایی است که طی چند سال گردآوری کردهام و به زودی با تصویرگری مریم یکتافر به دست خردسالان میرسد.»این شاعر دربارهی ویژگیهای کتاب «عروس کیه؟ دوماد کیه؟» عنوان کرد: «شعرهای این کتاب محاوره است و گردآوری آنها بر اساس شناختی است که نسبت به مخاطب خردسال، نیازها و دغدغههای او کسب کردهام. در این شعرها سعی کردم به طنز و شادیانگیزی مخصوص اشعار خردسالان توجه ویژهای داشته باشم و پیوندهای آوایی را به پیوندهای معنایی مطابق با سلیقهی مخاطبم ترجیح دادم.»این شاعر ادامه داد: «اغلب اشعار این کتاب در قالب مثنوی است. در انتخاب قافیههای آهنگین و جذاب، وسواس به خرج دادم و جایی که از دیگر قالبها مثل چارپاره یا نیمایی استفاده کردم با آوردن قافیههای بیشتر برای تقویت موسیقی در شعر استفاده کردهام.»
«مرغ وصله چشم» به کتابفروشیها آمد
«مرغ وصله چشم» عنوان کتابی است از ویرجینیا زاخاریه وا، شاعر و نویسنده معاصر بلغار، که به تازگی توسط نشر مانیاهنر و با ترجمه فرید قدمی به بهای ۱۰ هزار تومان به بازار کتاب عرضه شده است. این کتاب نخستین اثری است که از زاخاریه وا به فارسی منتشر شود که در ادبیات معاصر بلغارستان آثار او را با مشخصه «نوشتار زنانه» میشناسند. این کتاب شعر که اغلب ماهیتی نثرگونه دارد، با درآمیختن با فضاهای سوررئال و تاریخ سیاسی معاصر بلغارستان وجوه مختلفی یافته است و آن را به کتابی متمایز بدل کرده است. فرید قدمی ترجمه این کتاب را با همکاری خود زاخاریه وا انجام داده است و کتاب با مقدمهای از خود نویسنده بر چاپ فارسی اثرش منتشر شده است.طول یک سال اخیر، فرید قدمی گامهای مهمی را برای معرفی ادبیات بلغارستان به ایرانیان برداشته است که از آن میان میتوان به ترجمه کتاب «آوازهای موتوری» از نیکولا واپتساروف و «پس از کمونیسم: گزیده داستانهای نویسندگان معاصر بلغار» و همین کتاب یعنی «مرغ وصله چشم» اشاره کرد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4296/19727/78406
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4296/19727/78407
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4296/19727/78408
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4296/19727/78409
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4296/19727/78410
|
عناوین این صفحه
- بازتعریف کاراکترادبی
- آنگاه که جبرییل از آشپزی گفت؛ هفتاد حج ثواب پخته کردن خام
- «زبان و شاعری» به چاپ دوم رسید
- اخبار
- اخبار