|
ویچ داریم تا ویچ
ناصر نامدار
خبر حیرت انگیز بود. اما در لابلای اخبار مهم و همچنین حاشیههای بیپایان فوتبال ایران گم شد. باشگاه ذوب آهن که از بازگرداندن میودراگ رادولوویچ سرمربی مونته نگروییاش ناامید شد به دنبال یافتن یک جایگزین مناسب برای این مربی بود. در نهایت کسی که برای مربیگری این تیم انتخاب شد یک کروات نام آشنا بود: «لوکا بوناچیچ»! او یکی از مربیانی است که سابقه فعالیت زیادی در فوتبال ایران دارد اما دستاوردشان اصلا با مدت زمانی که در فوتبال ایران کار کردهاند همخوانی ندارد. قبل از این که کرواتهایی مثل میروسلاو بلاژویچ و برانکو ایوانکوویچ به ایران بیایند، فوتبال ایران تبدیل به پایگاه مربیانی درجه چندمی شده بود که نام خانوادگیشان به «ویچ» ختم میشد و همین بخش از نامشان تبدیل به طعنه اصلی مطبوعات و منتقدان به آنها شده بود. حتی آن دسته از مربیان ایرانی که جایگاهشان را در فوتبال ایران با ورود کرواتها از دست داده بودند برای تحقیر مربیان خارجی که اغلب از مکتب فوتبال یوگسلاوی آمده بودند از اصطلاح «ویچ»ها و یا بدتر از آن «ویچهای بیمصرف» استفاده میکردند. نمیشود کتمان کرد که ویچها در فوتبال ایران در سالهای اخیر حضور زیادی و موثری داشتهاند. اما میشود آنها را به دو دسته موفق و ناموفق تقسیم کرد.
منفی
لوکا بوناچیچ
این مربی برای اولین بار در تابستان 1382 به ایران آمد تا هدایت باشگاه فولاد خوزستان را بر عهده بگیرد. در این فصل نتایج نسبتا خوبی گرفت و همین باعث شد یک بازار خوب پیدا کند که تا امروز برایش کار کرده است. بوناچیچ بعد از فولاد در چند تیم ایرانی دیگر هم کار کرد. البته او در این بین گاهی هم برای کار به کشورهایی مثل آلبانی، کرواسی، امارات و قطر هم رفت. اما اگر بخواهیم چرخش او در باشگاههای ایرانی را بررسی کنیم به این سیکل میرسیم: فولاد خوزستان، استقلال اهواز، سپاهان اصفهان، دوباره فولاد، مس کرمان، گسترش فولاد تبریز، دوباره سپاهان، دوباره مس کرمان، ذوب آهن اصفهان، دوباره مس کرمان، دوباره گسترش فولاد و دوباره ذوب آهن. بهترین دوران حضور بوناچیچ در ایران مربوط به دورهای است که او سرمربی سپاهان بود. او دو فصل متوالی با سپاهان قهرمان جام حذفی ایران شد و در سال 2007 با سپاهان به نایب قهرمانی لیگ قهرمانان آسیا رسید. او با سپاهان حضور در جام باشگاههای جهان را هم تجربه کرد. در همین دوران بود که شایعاتی درباره حضور این مربی در پرسپولیس و استقلال هم منتشر شد. اتقاقی که هیچ وقت نیفتاد. واقعیت این است که نمیشود دوران حضور بوناچیچ در ایران را موفق دانست. او با بهترین و پرمهرهترین تیم سپاهان نتوانست قهرمان لیگ شود. کاری که متلا کرانچار موفق به انجام آن شد. همه موفقیتهای بوناچیچ در فوتبال ایران به همین دوره کوتاه محدود میشود و او با این که تقریبا به اندازه انگشتان دو دست در ایران تیم عوض کرد اما در هیچ کدام از آنها موفقیت خاصی کسب نکرد و این ناکامیها باعث شد همان موفقیتش در سپاهان هم زیر سوال برود. می شود گفت او یکی از «ویچ»هایی است که ایران تبدیل به وطن دومش شده و با اولین تماس حاضر است به ایران بیاید! البته اگر از ایران خارج شود.
وینگو بگوویچ
این مربی را همه با فصلی به یاد میآورند که در افتتاحیهاش موفق شد با پرسپولیس 8 گل به پگاه گیلان بزند! فصلی که پایان خوشی نداشت و پرسپولیس او زیر فشارهای حاشیهای او تبدیل به یک تیم ناکام شد. اما همین هم برای این که او تبدیل یه یک مربی پرطرفدار شود کافی بود. بگوویچ از سال 2003 وارد فوتبال ایران شد و تا سال 2017 در ایران کار کرد. در این مدت فقط یک نیمفصل را خارج از ایران و در باشگاه الوصل امارات گذراند. سیکل حضور او در فوتبال ایران به این شکل است: پرسپولیس، پگاه گیلان، تیم امید ایران، پاس همدان، آلومینیوم هرمزگان، دوباره پاس همدان، مس رفسنجان، مس کرمان، گل گهر سیرجان. 14 سال حضور در ایران کافی بود تا او حتی زبان فارسی را هم بگیرد و مثل بلبل فارسی حرف بزند. بگوویچ حتی در دورهای کاملا ساکتن ایران شده بود. او هر وقت از تیمی در ایران اخراج میشد از کشور بیرون نمی رفت. چون مطمئن بود زمان بیکاری اش زیاد طول نمی کشد و ایجنتهای ایرانیاش به زودی یک تیم برایش پیدا خواهند کرد. وینگو الان دیگر 71 ساله شده و به علت کهولت سن چند ماهی میشود مربی هیچ تیمی نیست. گفته میشود او الان در کشورش حضور دارد اما اصلا بعید نیست همین گوشه کنارها منتظر پیشنهاد یک تیم ایرانی باشد!
زلاتکو ایوانکوویچ
این مربی را همه با برادر معروفتر و موفقش یعنی برانکو میشناسند. اصلا این برانکو بود که برای اولین بار در سال 2005 پای برادرش را به ایران باز کرد و او را به باشگاه برق شیراز معرفی کرد. تاریکترین فصل باشگاه برق شیراز هم در همین فصل که زلاتکو مربیاش بود رقم خورد. برق در پایان آن فصل از لیگ برتر سقوط کرد و زلاتکو از ایران رفت. زلاتکو بعد از این اخراج به کشورش برگشت و 11 سال بیکار ماند. اما بعد از این که برانکو هدایت پرسپولیس را بر عهده گرفت این بار به عنوان دستیار برانکو در پرسپولیس مشغول شد و به لطف موفقیتهای برانکو در پرسپولیس به نان و نوایی رسید. درباره تاثیر حضور زلاتکو در پرسپولیس حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد. میمیک صورت یکنواخت او در همه این سالها خوراک طنزنویسان در فضای مجازی بود و این مهمترین تاثیر او در فوتبال ایران بود. روایت است که بازیکنان پرسپولیس او را در تمرینات حسابی دست می انداختند و اصلا برانکو یکی دو ستاره پرسپولیس را به همین دلیل از تیم کنار گذاشت. برانکو از پرسپولیس که رفت زلاتکو را هم با خودش برد و حالا زلاتکو رزومهای حسرت برانگیز دارد! رزومهای که خیلی از مربیان بزرگتر از او هم ندارند! او به معنای واقعی یک «ویچ» بود!
مثبت
تومیسلاو ایویچ
به گفته خیلی از بازیکنان تیم ملی ایران در سالهای 1997 و 1998 و البته به اذعان خیلی از کارشناسان فوتبال ایویچ بزرگترین و بهترین مربی خارجی است که به ایران آمده. او با سابقه کار در تیمهایی مثل یوگسلاوی، آژاکس، پورتو، پاری سن ژرمن، اتلتیکو مادرید، مارسی، بنفیکا، کرواسی، موناکو و فنرباغچه هدایت تیم ملی ایران را پذیرفت تا بلکه تیم ملی بتواند در جام جهانی فرانسه نتایج خوب و آبرومندی بگیرد. تا یک ماه مانده به آغاز جام جهانی، اوضاع خوب پیش میرفت. تیم ملی در اوج دوران بدنسازی به ایتالیا رفت تا ضمن برگزاری یک اردوی تدارکاتی چند بازی تدارکاتی هم انجام بدهد. در بازی دوستانه با آ اس رم تیم ملی شکست سنگینی را پذیرفت. همین مساله باعث ناراحتی مدیران فوتبال ایران شد و آنها تصمیم گرفتند ایویچ را برکنار کنند و به جای او جلال طالبی در فاصله یک ماه مانده تا جام جهانی سرمربی تیم ملی شد. تصمیمی که اشتباه بودنش خیلی زود مشخص شد. تقریبا همه اعضای آن تیم بعدا گفتند که اگر ایویچ سر کارش میماند تیم ملی در فرانسه نتایج بهتری میگرفت. ایویچ بعد از برکناری از تیم ملی ایران در استاندارد لیژ، مارسی و الاتحاد عربستان هم مربیگری کرد. او سرانجام در سن 77 سالگی در اشپیلت کرواسی از دنیا رفت. شاید یادتان نباشد اما پیش از این که برانکو در ایران لقب پروفسور را بگیرد این ایویچ بود که این لقب را دریافت کرد. با این حساب او یکی از بهترین «ویچ»های تاریخ بود که رد پایش را در فوتبال ایران دیده میشود.
برانکو ایوانکوویچ
وقتی میروسلاو بلاژویچ سرمربی تیم ملی ایران شد با یک دستیار کمحرف و خجالتی به ایران آمد. دستیاری که البته فراتر از یک دستیار صرف بود. بلاژ بارها از برانکو ایوانکوویچ تعریف کرد و او بود که لقب پروفسور را به دستیارش داد. چند سال بعد از آن روزها برانکو دوباره به ایران آمد و هدایت پرسپولیس را بر عهده گرفت. با هدایت او بود که پرسپولیس دوباره سرپا ایستاد و تبدیل به قدرت اول فوتبال ایران شد. 3 قهرمانی متوالی در لیگ برتر، یک قهرمانی جام حذفی، 3 قهرمانی در سوپرجام و یک نایب قهرمانی در آسیا ثمره حضور این مربی موفق در پرسپولیس بود.پرسپولیس او رکوردهایی را در تاریخ لیگ برتر شکست که بعید است تیمی به این زودیها بتواند به آنها نزدیک هم شود. او پیشتر هم با تیم ملی ایران به مقام سومی جام ملتهای آسیا 2004 رسیده بود و موفق شده بود تیم ملی را به جام جهانی 2006 برساند. کارنامه پربار برانکو هیچ تردیدی را در این که او یک «ویچ» موفق بود باقی نمیگذارد. حتی شاید بشود گفت او یک تنه آبروی همه مربیان هموطنش را در ایران حفظ کرد و پرچم کرواتها را بالا برد. برانکو این روزها سرمربی تیم ملی عمان است اما همزمان در حال انجام کارهایش برای دریافت مطالباتش از پرسپولیس است.
استانکو پوکله پوویچ
شاید بشود به او لقب اولین «ویچ» موفق فوتبال ایران را داد. اولین بار امیر عابدینی رییس وقت فدراسیون فوتبال او را برای هدای تیم ملی ایران انتخاب کرد. اما تیم ملی در بازیهای آسیایی سال 1996 نتایج خوبی نگرفت و استانکو از تیم ملی برکنار شد. عابدینی بلافاصله او را به پرسپولیس برد. پرسپولیس با او خیلی زود تبدیل به یک تیم پرقدرت شد. او بود که سیستم 1-6-3 را در پرسپولیس جا انداخت و پرسپولیس موفق شد با این سیستم دو سال پیاپی قهرمان جام آزادگان شود. استانکو بعد از این دو فصل، به کشورش برگشت و چند سال در چند تیم سرمربیگری کرد. دو بار دیگر هم به ایران آمد و در دو مقطع مختلف سرمربی سپاهان شد اما نتوانست موفقیتهایش در پرسپولیس را تکرار کند. با این وجود کسی تردید ندارد که او هم یکی از «ویچ» های خوبی بود که پایشان به فوتبال ایران باز شد.
پرسپولیس دوباره به مربى رسید
اردشیر لارودی
سرِ چشمه باید گرفتن به بیل... چو پر شد، نشاید که بستن به پیل
و یحیى گلمحمدى، حواسش به سرچشمه و روزهاى اول و موقعیت زمانى مناسب و مفید هست! یحیى، اشتباه ندارد، حتى به قیمت دست برداشتن موقت از جاهطلبى و بلندپروازى! و به قول نویسندگان سبک قدیم- عهد حجر- دو دیگر اینکه، یحیى با دست خالى، اداى سوپرمن را در نمىآورد و دنبال آرتیست بازى نمىگردد!
و از همه مهمتر، یحیى یک مربى است! یک مربى صاف و ساده! یک مربى کاملعیار! یک مربى پُردل و با جرأت که ترسى از میدان دادن به جوانان خوب و به دردخور که آینده هم دارند، ندارد! مثل تمام سالهاى اخیر در ذوبآهن و شهر خودرو و پدیده و مثل همین روزها در پرسپولیس! با رو کردن مهدى عبدى!
یحیى یک حسن دیگر هم دارد: همکارى کاربلد در خدمت تیم و در خط فکرى خود یحیى! حمید مطهرى عصاى دست یحیى است!
گلهاى سریالى بیرانوند؛ اشتباهات عین هم
علیرضا بیرانوند، درباره گلى که خورد و پنالتىای که خودش داد چه حرفى دارد؟ توضیحى، توجیهى، دفاعى و رفع تقصیرى!
شبیه همین گل را، دروازهبان تیم ملى چند بار پذیرایش شده؟ در جام ملتها و مقابل ژاپن، یک گل بد! در لیگ آسیا و با پرسپولیس و در جام برتر هم، گلهاى بد به خاطر نحوه دفاع اشتباه!
این عکسالعمل ناجور و پنالتى دادن مفت را به آثار روانى سفر انجام نشده بیرانوند به تیم آنتورپ بلژیک، نباید نسبت داد! چرا که خانه از پایبست ویران است! تکنیک توپگیرى و زاویهبندى و تایمینگ خروج کردن بیرانوند، اشکال دارد! اشکالى که چند سال است با او حمل مىشود!
انگولک کردن مربى تراکتور
تراکتور در بىعملى محض باخت! نساجى یک گلادیاتور بالاى سر خود داشت! محمود فکرى از تیمش هم یک گروه جنگجو ساخته است! تراکتور فوتبال را نه تکنیکى و نه هنرى و نه منظم، بلکه تیتیش مامانى بازى مىکرد! مثل بچههاى آب پرتقالخور! بازیکنان تراکتور دو قسمند:
١- آنها که تمام شدهاند و به آخر خط رسیدهاند! و اینان بار اضافهاى هستند بر دوش تیم خود!
٢- عده اى هم هستند که آینده دارند ولى امروز، باید تاوان اشتباهاتشان را داد! مثل سعید مهدى، مثل مهدى تیکدرى، مثل آزادى و...
آیا جناب مستطاب زنوزى که روان تیمش را در هفتههاى اخیر، پریشان کرده بود تا با تیم نساجى، کمتر از حد خودشان بازى کنند، پاى بزرگ شدن جوانان خوشقامتش خواهد ایستاد؟ آیا از دیروز، انگولک کردن ساکت الهامى، در دستور کار قرار ندارد؟
بگذریم که صلاح مملکت خویش، خسروان دانند! و تراکتور، ملک مطلق بخش خصوصى و زنوزى است!
تنور فکرى ٩٠ دقیقه داغ بود
تا مرد سخن نگفته باشد... عیب و هنرش نهفته باشد!
در پایان مسابقه تراکتور- نساجى، مربى تراکتور، لابد در راستاى بازى بىبو و بىخاصیت تیمش، به جلسه مربیان و فوتبالنویسان نرفت و حرفى نزد! ولى این «با خود قهرى» ربطى به تا «مرد سخن نگفته باشد» نداشت که مربیان، حرفشان را در هنگام بازى و با پاى بازیکنان خود مىزنند و بیان مىدارند! ساکت، در حین بازى با نساجى که هیچ رنگ و بوى پیکار نداشت هم ساکت بود! سکوتى بعید و بى سابقه!
ساکت الهامى، بدجورى سکوت اختیار کرده بود! ساکت هم مثل تراکتور، حرفى براى گفتن و حتى نگفتن نداشت! تراکتور، چوب شیوه مدیریتش را که بزرگى را در «خود بزرگبینى» مىیابد، مىخورد! نساجى هم نان بازى ساده محمود فکرى را که خودش مىپزد و خودش مىخورد! نوش جانش که ٩٠ دقیقه بازى مىکند! یک حرف براى فکرى: تو مرد حرف نیستى، اهل عملى! جلسات گفتگو را زیاد لفتش نده!
عبدالله ویسى و خودزنى ارزان
ویسى مربى خوبى هست، هنوز هم هست، ولى مرتب مىبازد و پشت سر هم مغلوب مىشود، چرا؟ براى اینکه تیم خوبى انتخاب نمىکند! براى اینکه ارادهگرایى اش بسیار زیاد است! اول فصل شاهین بوشهر و حالا پیکان و این روند هى تکرار مىشود! نتیجهاى که جز باخت نیست! عبدا... ویسى، حسین فرکى و حتى مجید جلالى خود را نه ارزان که اتفاقاً گران، ولى به هر تیمى نمىفروشند! نتیجه اش هم همین است!
طعنه برانکو به لایحه پرسپولیس؛ کدام شرکت پست؟
شاید در این مدت بیش از یکسال که از جدایی برانکو ایوانکوویچ از پرسپولیس میگذرد روزی نبوده که رسانههای مختلف کشور بهنحوی خبری، گزارشی یا مصاحبهای از این مرد دوستداشتنی کروات منتشر نکرده باشند و او که حالا سرمربی تیمملی عمان است بازهم موردتوجه فوتبالدوستان داخلی و هواداران پرسپولیس قرار دارد و پیگیر اخبار مربوط به او هستند. همین محبوبیت بین هواداران سرخ باعث شده در این مدت هر مدیری که بر سر کار آمده ادعای این را داشته که میخواهد با این مربی موفق به توافق برسد و پرونده را از فیفا بیرون بکشد تا بدین شکل پاسخ تمام نتایج خوب برانکو را داده باشد. اما نکته جالب اینجاست که این صحبتها فقط در حد حرف باقیمانده و مدیران سرخ تنها برای محبوبشدن بین هواداران از توافق با برانکو صحبت میکنند و در این مدت هر کاری کردهاند تا پرداخت مطالبات او را به تاخیر بیندازند.
ترفند رسولپناه جواب نداد
در همین گیرودارهای بحث توافق برانکو با پرسپولیس و باز شدن دریچه مذاکره بین طرفین قرار داشتیم که سرپرست موقت باشگاه پرسپولیس با افتخار مقابل در باشگاه به گفتوگو با خبرنگاران پرداخت و زمانی که به او اعلام کردند ظاهرا این سرمربی کروات پیشنهاد جدید سرخها را هم نپذیرفته، بادی در غبغب انداخت و اعلام کرد مشکلی وجود ندارد چراکه آنها هم شکوائیهای آماده کردهاند تا آن را به CAS بفرستند و حتی تعداد صفحات شکایت را هم با غرور خاصی اعلام کرد و عنوان داشت این شکایت در 1300 صفحه تنظیم شده و به دادگاه عالی ورزش ارسال شده است.
هرچند بهنظر نمیرسد این ادعای رسولپناه واقعی باشد اما وی هرگز احساس نمیکرد که این موضوع تا این حد به ضررش تمام شود و تصورش بر این بود که هواداران سرخ برای این حرکت مدیران باشگاه در جهت شکایت از سرمربی محبوبشان که 7 جام قهرمانی برای آنها به ارمغان آورده است، هورا میکشند و از این همه صفحه سیاهکردن او تشکر هم میکنند ولی موضوع براساس تفکرات او پیش نرفت و سیل انتقادات به این اقدام باشگاه درست بعد از پخش شدن این مصاحبه در فضای مجازی به سمت باشگاه روانه شد.
برانکو: کدام شرکت پستی ارسال این شکایت را قبول کرده؟
اولین عکسالعمل برانکو در گفتوگویی که با یکی از دوستان نزدیکش در ایران داشت در نوع خود بسیار جالبتوجه بوده است. او که از شنیدن این اقدام باشگاه هم تعجب کرده و هم ناراحت بود بعد از اینکه متوجه میشود این شکایت در 1300 صفحه تنظیم شده خندهاش گرفته و به شوخی گفته است «واقعا شکایت از من آنهم در 1300 صفحه؟ خیلی دوست دارم بدانم کدام شرکت پستی قبول کرده که این صفحات را به مقصد برساند!»
افراد نزدیک به ایوانکوویچ در ایران در این خصوص به «فرهیختگان» گفتند این مربی از این اقدام باشگاه بهشدت دلشکسته شده و اینکه بعید است او حاضر شود در ادامه راه با سرخها کنار بیاید چراکه جمعآوری 1300 صفحه مدرک علیه مربیای که این همه جام آورده است تنها درقبال مفسدان اقتصادی و اختلاسگران اتفاق میافتد و این کار در شأن باشگاهی مثل پرسپولیس و سرمربیای نظیر برانکو نبوده است.
حمله به مدیران و معاونان باشگاه
در ادامه این اتفاقات هواداران پرسپولیس برای گرفتن انتقام از فردی که اقدام به جمعآوری مدرک علیه سرمربی محبوبشان کرده به پیج مدیران و معاونان باشگاه حملهور شدند و با الفاظی نهچندان جالب از خجالت آنها درآمدند.
البته در این بین آنها به هر کسی که مشکوک بودند حملهور شدند و با جملات مختلفی، افراد حاضر در باشگاه را به باد انتقاد گرفتند. در این بین حملات به صفحات معاون بینالملل، معاون حقوقی و معاون اجرایی باشگاه بیش از سایرین بود که البته بهنظر میآید این شکوائیه ارتباطی با بخش بینالملل نداشته و حتی بر اساس شنیدهها ترجمه این صفحات را هم به بخش بینالملل واگذار نکردهاند و این موضوع با هماهنگی مهدی رسولپناه و البته مهدی خواجهوند، معاون حقوقی باشگاه صورت گرفته است.
در این بین حسین خبیری هم با انجام مصاحبهای از این شکایت اعلام برائت کرد و عنوان داشت این اقدام نباید صورت میگرفت تا بدین شکل او هم از گزند هواداران پرسپولیس خلاص شود.
گزارش روز
جنجال ویلا در فوتبال ایران!
در شرایطی که فوتبال ایران بعد از تعطیلی نزدیک به 120 روز بهدلیل شیوع ویروس کرونا کارش را از سر گرفته؛ ولی داستان جدیدی بر حاشیههای بیپایان این رشته ورزشی در ایران اضافه شده است. حاشیهای که اسم رمزش «ویلا» است و به نظر میرسد میتواند باب جدیدی در راستای مبارزه با اتفاقات ریز و درشت در فوتبال باز کند؛ البته به شرط آنکه ادعاهای مطرحشده کاملا درست باشد و بر اساس هیجان لحظهای عنوان نشده باشد.
داستان جدید مربوط به جدال فولاد با استقلال در اهواز است که آبیها بازی را دو بر یک واگذار کردند. شکست استقلال که نه؛ بلکه جدال لفظی فرهاد مجیدی با داور مسابقه به سوژه داغی تبدیل شده است. طبق گزارش فارس و ادعای مطرحشده، مهدی سیدعلی، داور آن بازی، بهدلیل الفاظ نادرستی که فرهاد مجیدی به کار برده، او را از کنار زمین اخراج کرده است. الفاظی که حالا عنوان شده در گزارش بازی آمده که مجیدی خطاب به سیدعلی گفته «من ویلای شمال ندارم که بخواهم به تو بدهم». اتهامی مستقیم به داور مسابقه که به عقیده مجیدی با کارت قرمزهایش مأموریت داشت استقلال را بازنده دیدار کند. فرهاد مجیدی البته بعد از بازی سطح اتهاماتش را گستردهتر کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت: «ویلای امیردشت...! کار در شهرداری به کمک فامیل...! عضو رایگان مدرسه فوتبال...! معرف ویزای اسپانیا...! شام و ناهار در رستوران تهرانسر...! تکوتنها هستم؛ اما هرگز مقابل بیعدالتی سکوت نمیکنم. مردم خیلی زود متوجه حقیقت خواهند شد». بعد از این صحبتها کلیدواژه «ویلای امیردشت» وارد فضای فوتبال شده؛ ولی هنوز دقیقا کسی از جزئیات آن خبر ندارد.طبق گزارشی که تسنیم به نقل از یکی از اعضای استقلال نوشته، به ظاهر شب قبل از بازی پیامی به دست فرهاد مجیدی میرسد که به او اطلاع میدهند مراقب داور مسابقه باشد. ظاهرا جزئیات ویلا هم در آن پیام به دستش رسیده است. حالا اینکه اتهامات فرهاد مجیدی درست باشد یا غلط، موضوعی است که باید خیلی جدی پیگیر آن بود؛ به ویژه الان که دستگاه قضائی قرارش را به برخورد جدی با فساد در هر زمینه گذاشته است. البته کمیته داوران فدراسیون فوتبال هم بیانیهای صادر کرده و حق صحبت کردن از داور مسابقه یادشده را گرفته؛ ولی اتهامات آنقدر سنگین است که برای راستی آزماییاش باید هر طور شده، کمیته اخلاق با فوریت به آن ورود کند؛ ورودی که اگر مشخص شود اتهامات صحت ندارند، آن وقت باید طرحی اندیشید تا مانع از شکلگیری جریانی شود که علیه داوران و به بهانه فرار از شکست مطرح میشود.
البته این تنها جنجال اخیر «ویلا» در فوتبال ایران نیست. همین چند وقت پیش، تسنیم به گزارشی درباره دلالان فوتبال اشاره کرد که مدیر برنامههای بازیکنان با قراردادهای عجیب و غریب آنها را وادار به خرید ویلا از اشخاص مشخص در شمال کشور میکنند. در بخشی از این گزارش آمده است «دلالهای دوجانبه نیز که منحصربهفرد هستند، برای بازیکنان تحت قرارداد خود، شرط و شروط میگذارند. به شرطی آنها را به تیمهای دیگر منتقل میکنند و با شیوههای خود ارقام بازیکنان را بالا میبرند که بازیکن بخشی از مبلغ قرارداد خود را به خرید ویلای معرفیشده از سوی آنها در مناطق شمال کشور اختصاص دهد. بخشی از این گروه دلالی که این اقدام را میکنند، در اصل، هم دلال بازیکن هستند و هم دلال خریدوفروش ویلا که کمیسیون خود را از فروشنده ویلاهای شمال کشور نیز دریافت میکنند. دو ویلادار سرمایهدار، مسلما با این کار هم خیلی راحت اقدام به فروش ویلای خود میکنند و هم با فروش مجموعه ویلاهای خود به بازیکنان فوتبال برای خود اعتبار میخرند یا تبلیغ میکنند». ماجرای رسیدگی به آن پرونده هم به اندازه همین جنجال جدیدی که متن اینستاگرامی فرهاد مجیدی به پا کرده، اهمیت دارد. دیگر موضوعی که کلیدواژه ویلا همین اواخر در فوتبال ایران هم سروصدا کرد، فسادی در بر نداشت؛ ولی بیانکننده اوج بیمسئولیتی بازیکنانی بود که به ظاهر باید الگوی جوانان باشند. این موضوع مربوط به گزارش بلندی است که روزنامه خبر ورزشی در روزهایی که تیمها میجنگیدند تا برای سلامتی بازیکنانشان، مانع از برگزاری مجدد لیگ برتر شوند، منتشر کرده است. در بخشی از آن گزارش آمده بود «تصاویری که منتشر شده، نشان میدهد بسیاری از بازیکنان فوتبال کشور ویروس کرونا را به شوخی گرفتهاند یا به نوعی در مصاحبههایشان شنونده را فردی صاحب درک تصور نکردهاند. دو هفته قبل گروهی از بازیکنان تیمهای مختلف که همسنوسال و رفیق هستند، به تور سهروزه در ییلاق النزه منطقهای بین ماسال و شاندرمن در استان گیلان رفتند و...». امید نورافکن، بازیکن سپاهان، یکی از مطرحترین چهرههایی بود که در آن ویلا در کنار دوستان و دیگر بازیکنان فوتبال دیده میشد. نورافکن یکی از سرشناسترین چهرهای لیگ برتر بود که چند هفته بعد تست کرونایش مثبت شد. البته اینطور نیست که ویلا فقط این اواخر در فوتبال جنجال آفریده باشد یا دستکم آوردن اسمش مصادف با یک مورد حاشیهای باشد.فارغ از تمام اتفاقات ریز و درشتی که داستانهای ویلا و فوتبالیستها را رقم زده، یکی از مهمترین آنها مربوط به سال 1396 است که با حکم قضائی ویلای یکی از فوتبالیستهای مشهور و اسبق تیم ملی واقع در لواسان به نفع دولت مصادره شد. باشگاه خبرنگاران جوان در آن سال اینطور به گزارش پرداخته است: «پسر یکی از فوتبالیستهای مشهور تیم ملی فوتبال که خود نیز سابقه بازی در تیمهای مختلف را دارد، بابت خرید برنج وارداتی از دولت به صورت ترهینی حدود ۲۵ میلیارد تومان از سال ۱۳۹۳ به شرکت بازرگانی دولتی باید پرداخت میکرد؛ اما با توجه به خلف وعده و نپرداختن آن بالاخره دولت موفق شد به گفته یک مقام مسئول در وزارت جهاد کشاورزی ویلای ۳۵ میلیاردی او واقع در لواسان را مصادره کند. از سال گذشته پرونده بدهی ۲۵ میلیاردی پسر فوتبالیست مشهور و اسبق تیم ملی در رسانهها مطرح شد که این چهره فوتبالی از دولت و وزارت جهاد کشاورزی در سال ۱۳۹۳ حدود ۲۵ میلیارد تومان برنج به صورت ترهینی و از طریق به رهن گذاشتن ویلای خود در لواسان خریداری کرده و فروخته بود؛ اما همچنان پول دولت را بابت خرید و فروش این برنجها پرداخت نکرده است. در پی انتشار این خبر مسئولان وزارت جهاد کشاورزی نیز در قالب مصاحبههای متعدد در این زمینه اعلام کردند که دولت مطالبه خود را به صورت قانونی از این فوتبالیست پس میگیرد و اگر این فوتبالیست تا تاریخ مشخصشده بدهی خود را نپردازد، ویلای او که به رهن گذاشته شده، به نفع دولت مصادره خواهد شد».
یادداشت
اسطوره صامت
بهروز رسایلی
به ذهنتان فشار بیاورید لطفا، آیا هیچ موردی را به یاد میآورید که یک اظهارنظر از فرهاد مجیدی یا یک کنش غیرفنی از او بیرون مستطیل سبز، به سودش تمامشده باشد؟ به شکل شگفتانگیزی وضع فرهاد از این نظر نامطلوب است. شاید بتوان او را اسطوره صامت خواند؛ کاراکتری که هر قدر خاموشتر باشد، مقبولتر است. او انگار ستارهای است که فقط در سایه میدرخشد. نور برایش خوب نیست، در معرکه بودن آزارش میدهد و احتمال خطا و لغزش را برای او بالا میبرد.
تا وقتی مجیدی فوتبال بازی میکرد، مشکل چندانی وجود نداشت. فوتبال زبان خودش را دارد. شما میتوانی ماهها مصاحبه نکنی، اما در عوض با تمرین مستمر و درخشش در زمین مسابقه مورد تحسین عام و خاص باشی. این تقریبا همان کاری است که فرهاد در دوران بازیگری و مخصوصا سالهای آخر فوتبالش انجام داد و محبوبیت زیادی هم جمع کرد؛ گرچه همان زمان هم گهگاهی رفتارهای بیرون از زمین او به زیانش تمام میشد؛ مثل آن بیانیه معروف علیه امیر قلعهنویی یا جریان فوتسال بازی کردنش با رئیس دولت سابق. با این همه اما درخشش مجیدی در زمین به اندازهای بود که این ناپرهیزیهای جسته و گریخته را پوشش میداد و تصویر او را در ذهن هوادارانش بیعیب و نقص باقی میگذاشت.حکایت دوران مربیگری اما زمین تا آسمان فرق دارد. اینجا دیگر آدم تنها نیست. مسئولیت یک تیم بر عهده اوست و چارهای جز «کنشگری» وجود ندارد. مربیان دستکم هفتهای دو بار باید مصاحبه کنند، رفتارشان کنار زمین رصد میشود و شکل مدیریت کردنشان در تیم، مورد ارزیابی قرار میگیرد. این حساسیتها مخصوصا در مورد تیمهای بزرگی مثل پرسپولیس و استقلال بسیار بیشتر است. به همین دلیل هم وقتی مجیدی تصمیم گرفت وارد دنیای سرمربیگری شود و در حوزه باشگاهی این کار را مستقیما با استقلال شروع کرد، بسیاری به او هشدار دادند که مراقب رفتار و گفتارش باشد. فرهاد اما نشان میدهد این توصیهها را چندان جدی نگرفته است. او کماکان نخستین چیزی را که به ذهنش میرسد میگوید و مینویسد و نخستین کاری را که بهنظرش درست میآید انجام میدهد. در همین فقره آخر، حاشیهسازیهای او در بازی با فولاد مورد سرزنش قرار گرفت، اما مجیدی به جای ندامت از آنچه انجام داده، فاز افشاگری و پاکسازی برداشت. این هم یک حاشیه بیثمر دیگر برای استقلال است؛ درست مثل حملات فصل گذشته مجیدی به وزارت ورزش که فورا ناچار شد آن را به انتقاد از وزارت خارجه(!) تغییر بدهد.بدون تعارف مجیدی اعتباری را که در دوران خاموشی ذره ذره جمع کرده بود، حالا با این هیاهوی کاذب خروار خروار از دست میدهد. رفتارهای کنونی او اما یک قربانی بزرگ دیگر هم دارد که نامش «استقلال» است. امروز زلف آبیها به زلف فرهاد گره خورده و خیر و شرشان یکی شده است؛ پس مجیدی یا باید پوست بیندازد و حرفهای بودن را یاد بگیرد یا سرنوشت این تیم بزرگ را فدای ماجراجوییهای شخصیاش نکند؛ جز این راهی نیست و اگر خود مجیدی زودتر انتخابش را انجام ندهد، هواداران این کار را در موردش انجام خواهند داد.
اخبار
خبر ویژه رئیس سری آ برای هواداران ایتالیایی
ایتالیا حالا رفته رفته وضعیت بهتری را در رابطه با ویروس کرونا تجربه می کند چرا که آمار مرگ و میر در این کشور به شکل چشمگیری کاهش یافته و تعداد مبتلایان به این ویروس ترسناک نیز کم تر از قبل شده است. سینما ها و تئاتر ها دوباره بازگشایی شده اند و با رعایت فاصله اجتماعی به کار خود ادامه می دهند پس دلیلی برای بسته ماندن درب ورزشگاه ها وجود ندارد. حالا و در همین رابطه رئیس سری آ یعنی پائولو دال پینو در این باره می گوید: « «ما باید محتاط و صبور باشیم اما اطمینان داریم که اگر وضعیت سلامتی به بهبود خود ادامه دهد، بازگشت تدریجی هواداران به ورزشگاه ها یک واقعیت خواهد بود؛ شاید تا حدود یک ماه آینده.»
واکنش اینستاگرامی آرتور ملو به یوونتوسی شدن
آرتور ملو بعد از قطعی شدن انتقالش به یوونتوس، در صفحه اینستاگرام خود نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و نوشت: « از علاقه زیاد یوونتوس به منظور انتقال به این گروه بسیار سپاسگزار هستم. این موضوع را می دانم که باید به یک باشگاه بزرگ بروم. چالشهای زیادی در انتظار ما خواهد بود که یوونتوس باید در برابر همه آنها پیروز شود.» آتور همچنین در ادامه به زبان اسپانیایی در رابطه با ادامه فصل با بارسلونا نیز نوشت: « اکنون تمام تمرکزم را روی زمانی که در آن قرار داریم، خواهم گذاشت. هدف های بزرگی در بارسلونا داریم و تا لحظات پایانی فصل تمام تلاش خود را در زمین مسابقه به کار خواهیم گرفت. برای هم تیمی ها و طرفداران.»
اولتیماتوم جدی ستارههای بارسلونا به سرمربی
حرفهای سوارز، اولین اولتیماتوم جدی به ستین بود. پیش از این در زمان والورده (سرمربی سابق بارسا) و در همان بازیهای ابتدای این فصل نیز چنین انتقاداتی از سوی بازیکنان شنیده میشد. مهاجم اروگوئهای با وجود اینکه در این فصل مشکل مصدومیت زانو داشت و چندین بازی را در این فصل به همین دلیل از دست داد. او همچنان بار تیم را در بازیهای خارج از خانه به دوش میکشد جایی که توانسته ۷ گل از ۱۳ گل تیمش را به ثمر برساند. ستین دقیقه ۸۱ سوارس را از بازی بیرون کشید و گریزمن را به زمین فرستاد و بارسلونا در دقیقه ۸۸ گل تساوی را دریافت کرد و سه امتیاز را با یک امتیاز عوض کرد. همین موضوع باعث عصبانیت بیشتر سوارز شد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4306/19817/78768
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4306/19817/78769
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4306/19817/78770
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4306/19817/78771
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4306/19817/78772
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4306/19817/78773
|
عناوین این صفحه
- ویچ داریم تا ویچ
- پرسپولیس دوباره به مربى رسید
- طعنه برانکو به لایحه پرسپولیس؛ کدام شرکت پست؟
- جنجال ویلا در فوتبال ایران!
- یادداشت
- اخبار