|
قصه «ققنوس» چرا ناتمام ماند؟
سرانجام عجیب یک جایزه موسیقایی
سرگذشت پرفراز و نشیب فعالیتهای موسیقایی در کشورمان همواره تحتتأثیر خط مشی سیاسی و فرهنگی دولتهای مختلف دچار تغییرات زیادی شده و میشود که در چارچوب گزارشها، مقالات و نوشتارهای مختلف پژوهشی-رسانهای مورد واکاوی قرار گرفتهاند.
در مقاطعی اما برخی از رویدادها و اتفاقات در تقویم تحولات موسیقی ایران به ثبت رسیدهاند که بانیان و طراحانشان با اطمینان خاطر و انرژی فراوان درباره آنها سخن میگفتند، گویی در مدت زمانی کوتاه قرار است تمامی اتفاقات و رویدادها مرتبط با حوزه موسیقی، تحت تأثیر آن فعالیت قرار بگیرد اما چنین نشد.
«گمشدههای موسیقی ایران» عنوان سلسله گزارشهایی است که گروه هنر خبرگزاری مهر در قالب آن به مرور همین رویدادها، تحولات و وعدههای فراموششده میپردازد. عمده تمرکز و هدف تدوین این مجموعه گزارش البته ضمن بازخوانی تحولات، ترویج «تمرکز» و «تفکر دوباره» در مدیران و سیاستسازان حوزه موسیقی کشور برای تأمل روی موضوعاتی است که بهتر میبود پیش از رسانهای شدن یا برگزاری مراسم افتتاحیه و ماجراهایی از این دست، برنامهریزی واقعبینانهتری درباره دامنه اثرگذاری آنها صورت میگرفت تا در نیمه راه نمانند.
در چهارمین گام از سلسله گزارشهای «گمشدههای موسیقی ایران» به سراغ جایزه موسیقایی «ققنوس» از دستاوردهای نیمه تمام دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفتهایم که نطفه پیدایش آن از سال ۱۳۹۳ توسط یکی از مشاوران معاونت هنری وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کلید خورد اما به دلایلی نا معلوم همانند تعدادی دیگر از پروژههای ناتمام دیگر به آرشیو خاک خورده رویدادها و فعالیتهایی در وزارت ارشاد پیوست.
این جایزه قطعاً یکی از گمشدگان موسیقی ایران در سالهای اخیر است که آمده بود جای خالی رویدادهایی چون «جشنواره موسیقی مقاومت» را در قالبی کاربردی و همراه با معرفی بیشتر فعالیت هنرمندان در عرصه ساخت و تولید نماهنگ را پر کند. کما اینکه از همان دوره اول افرادی که در آن به عنوان برگزیده معرفی شدند، شرایطی از داوری و قضاوت را پیش روی کارشناسان و مخاطبان موسیقی قرار داد که گویا ماجرا جدیتر از این حرفاست و باید منتظر رویدادی بود که میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.
آنچه میخوانید روایت، بازنمایی و انعکاس برخی از رویدادهای رسمی منتشر شده در رسانهها پیرامون جایزه موسیقایی «ققنوس» است که نقطه آغازین آن حدود شش سال پیش با ابتکار جلال مشفق مشاور درجه یک علی مرادخانی معاون هنری وقت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و از مردان پرنفوذ این مجموعه کلید خورد، اما به دلایلی نامعلوم که به احتمال فراوان بهانه کمبود بودجه میتواند مهمترین دلیل توقف آن از زبان مدیران برگزاری اش باشد، در همان دوره اول به سرنوشتی دچار شد که اکنون حتی کمتر هنرمندی میتواند نام آن را در میان چندین رویداد و جشنواره به همین نام به خاطر آورد. جشنواره یا جایزهای که در زمان برگزاری خود با اما و اگرهای بسیاری رو به رو شده و موجب ایجاد سوالاتی شد که همچنان در برگیرنده ابهامات زیادی است.
قصه یک جایزه که مرداد ۹۳ با مصاحبه آقای آهنگساز کلید خورد
مرداد ماه سال ۱۳۹۳ بود که بهروز صفاریان آهنگساز و تنظیمکننده صاحب نام موسیقی کشورمان که در آن زمان رابطه بسیار نزدیکی با حلقه مدیریتی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مشاوران او از جمله جلال مشفق داشت از تلاش برای راه اندازی اولین جایزه موسیقایی «ققنوس» توسط بخش خصوصی خبر داد.
او در گفتگو با خبرنگار مهر بود که ضمن تشریح تازهترین فعالیتهای موسیقایی خود گفت: «به همراه تعدادی دیگر از همکارانم مشغول تدوین مقدمات برگزاری اولین جایزه موسیقایی «ققنوس» هستیم که به اعتقاد من حرکت جدیدی در عرصه موسیقی پاپ کشورمان است و میتواند سرآغاز خوبی برای ارتقای سطح کیفی آثار این حوزه باشد. قرار است با انتشار یک فراخوان سراسری از تمامی علاقهمندان موسیقی دعوت کنیم تا نمآهنگها و کلیپهای تصویری خود برگرفته از ملودیهای مجاز تولید شده در موسیقی پاپ را تولید و به دبیرخانه فستیوال ارسال کنند که بعد از طی این مرحله تمامی آثار توسط هنرمندان و کارشناسان صاحبنام موسیقی و سینما بررسی و در نهایت آثار برگزیده معرفی میشوند. […] با توجه به برنامهریزیهایی که انجام گرفته مهر ماه امسال تصمیم داریم اگر مشکلی پیش نیاید این رویداد موسیقایی را برگزار کنیم و تصور میکنم بعد از برگزاری اولین جشنواره موسیقی پاپ که سال ۷۶ برگزار شد این تنهاترین رویداد موسیقایی پاپ باشد که با حضور یک تیم حرفهای از اهالی موسیقی برگزار میشود، البته بخش خصوصی برگزارکننده جایزه موسیقایی ققنوس خواهد بود.
فراخوان اول جایزه ققنوس منتشر شد
تقریباً ۱۷ روز بعد از این اظهارات بهروز صفاریان بود که در روز ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که سکان مدیریت آن در دستان پیروز ارجمند از مدیران و آهنگسازان باسابقه موسیقی کشورمان بود، با هدف آنچه از آن «تقدیر از نماهنگهای موسیقایی» عنوان شده بود، فراخوان نخستین جایزه «ققنوس» را منتشر کرد.
هنرمندان عرصه موسیقی و نماهنگ بر اساس مطالب مندرج در این فراخوان میتوانستند با موضوع دفاع مقدس و مقاومت ملی، صلح جهانی، عرفان و معنویت، مسائل اجتماعی، عاشقانههای اصیل و هر نوع روایت از سایر موضوعات که در جهت ارزشهای متعالی بشر قرار داشته باشد، آفریدههای هنری خویش را به دبیرخانهی جایزه ققنوس ارسال کنند.
بر اساس نظر هیأت داوران هم جوایز به بهترین شاعر، آهنگساز، تنظیم کننده، خواننده، کارگردان، تدوینگر، جلوههای ویژه، فیلمبردار و تهیه کننده تعلّق میگیرد. این ماجرا نیز در شرایطی طراحی میشد که جایزه ققنوس به نماهنگی اهدا میشد که از بالاترین ظرفیتهای موجود در عرصه موسیقی، ادبیات و تصویر استفاده کرده و در انتقال بهترین مفهوم به وحدت هنرمندانهای رسیده باشد.
در اولین دوره برگزاری جایزه «ققنوس» علی معلم مدیر مسئول ماهنامه «دنیای تصویر»، حسین مهدویان مستندساز، فرشاد فرشته حکمت کارگردان و مدرس سینما، ستار اورکی آهنگساز و علی اوجی تهیه کننده موسیقی مرحله اول ارزیابی و انتخاب آثار رسیده به جشنواره را به عهده داشتند. این در حالی است که محمد اصفهانی، محسن چاوشی، مهدی یغمایی، رضا صادقی، احسان خواجه امیری، محسن شریفیان، حامد زمانی، سیروان خسروی، رضا یزدانی، بنیامین بهادری، اشکان خطیبی، سعید مدرس، بهرام رادان، گروه پالت هم از جمله هنرمندان و گروههای شاخصی بودند که آثارشان به مرحله نهایی انتخاب جایزه راه یافته بود
بعد از انتشار فراخوان اولین جایزه «ققنوس» بود که خیلیها به جدی بودن ماجرا ایمان آوردند و تصور کردند که این بار وزارت ارشاد عزم جدی برای جایگزینی یک رویداد موسیقایی کاربردی در ازای تعطیلی جشنوارههایی چون جشنواره موسیقی مقاومتی دارند که اما و اگرهای زیادی داشت و میتوانست شرایط خوبی را در جریان فعالیتهای موسیقایی کشورمان ایجاد کند اما بازهم در نیمه راه متوقف باقی ماند.
وقتی پیش بینیهای یک کارشناس موسیقی درست از آب در آمد!
رضا مهدوی یکی از این منتقدان بود که بر خلاف جلال مشفق معتقد بود: «جشنواره موسیقی مقاومت با تغییر رویکرد تبدیل به جایزه موسیقی «ققنوس» شده است که بدون بخش اجرای زنده و کنسرت موسیقی تنها به ارزیابی نماهنگها خواهد پرداخت و ممکن است این ساختار جدید باعث تضعیف آن شود. در این مسئله مهم این است که با چه شکل و تدبیری و با چه چشمانداز و هدفی این تغییر رویکرد در نحوه برگزاری جشنواره «موسیقی مقاومت» روی داده است که طبیعی است در هر دورهای با تغییر ساختار مدیریت فرهنگی و هنری، مسئولان جدید با داعیه اصلاح نواقص موجود، سعی در مرتفع کردن مشکلات و موانع داشته باشند و به ارتقای کیفی رویدادهای فرهنگی و هنری بیاندیشند که البته در مورد جایزه موسیقی «ققنوس» تا نخستین دوره آن برگزار نشود نمیتوان پیشداوری کرد که آیا موفق خواهد بود و یا بهتر است این جشنواره به همان سبک و سیاق گذشته خود که چهار دوره آن را با نام جشنواره «موسیقی مقاومت» شاهد بودیم بازگردد.
مدیر اسبق مرکز موسیقی حوزه هنری در یک گفتگوی رسانهای که به نظر میآمد پیشبینی درستی از آینده جایزه «ققنوس» داشت، توضیخ داده بود: تجربه نشان داده است که تغییر رویکرد و تحول در امور فرهنگی و هنری معمولاً دفعی و سلیقهای بوده است و تا این شکل از تغییرات را شاهد هستیم نه تنها نباید انتظار ارتقای کیفی رویدادهای فرهنگی و هنری را داشت بلکه باید منتظر تنزل کیفی آنها نیز بود؛ نمونه بارز این مسئله را در جشنواره معتبر «موسیقی فجر» مشاهده میکنید که هر سال با برخی تغییرات به جای رشد کیفی، نسبت به دورههای پیشین خود در سطح نازل کیفی برگزار میشود. این در حالیست که «موسیقی فجر» ۳۰ دوره خود را تاکنون پشت سر گذاشته اما به دلیل سوءمدیریت موجود تاکنون نتوانسته است به جایگاه واقعی خود در عرصه بینالمللی دست یابد؛ با این فرض تغییر ماهیت جشنوارهای همچون «موسیقی مقاومت» و تبدیل شدن آن به جایزه موسیقی «ققنوس» با سابقه کم چهار دوره برگزاری آن ریسک بزرگی است که ممکن است به مبادی ارزشی این نوع موسیقی لطمه وارد کند.
وی تأکید کرده بود: دوستان مسئول در دفتر موسیقی ارشاد قرار است از این پس در پی برگزاری این جایزه موسیقی، با حذف بخش تأثیرگذار جشنواره یعنی اجرای زنده و کنسرتهای موسیقی با موضوع مقاومت، تنها به بررسی موسیقیهای ضبط شده با این موضوع و مضمون آن هم در قالب کلیپ و نماهنگ که از سوی تولیدکنندگان به دبیرخانه ارسال میشود بسنده کنند تا پس از آن با برقراری یک نظام حمایتی، امکان پخش آنها از رسانه ملی و یا تکثیر آنها در قالب لوحهای فشرده و ورود به شبکه نمایش خانگی را فراهم نمایندو باید مطمئن شد که آیا رسانه ملی مبادرت به پخش نماهنگهای برگزیده جایزه «ققنوس» خواهد کرد؟ […] بهتر آن است که دوستان برگزارکننده جایزه موسیقی «ققنوس» به شیوه جدید برگزاری این جشنواره یعنی بررسی آثار موسیقی مقاومت آن هم در قالب نماهنگ، به عنوان بخش مکمل جشنواره نگاه کنند یعنی بخشی به اجرای زنده و پویای موسیقی مقاومت با حضور گروههای فعال در این زمینه اختصاص یابد و بخش دیگر منحصر به بررسی و ارزیابی نماهنگ و کلیپهای موسیقی مقاومت شود.
برگزیدگان دوره اول جایزه ققنوس کدام هنرمندان بودند؟
اما در این مجال بد نیست نیم نگاهی به اسامی برگزیدگان اولین جایزه ققنوس باشیم که در دوران فعالیت خود آثار شاخصی را نیز در حوزههای مختلف موسیقایی و تصویری خلق کرده بودند.
در این مراسم حسین و محمد بوشهری جایزه بخش جلوههای ویژه در ویدئو کلیپ برای نماهنگ «عاشقتم» را دریافت کردند. در بخش تدوین نیز مستانه مهاجر برای تدوین نماهنگ «هفته عشق» با صدای بنیامین بهادری و در بخش تصویربرداری وحید امینی برای تصویربرداری از نماهنگ «تو هر راهی که تو باشی» به عنوان هنرمندان برگزیده انتخاب شدند. جایزه بهترین ترانه هم به علیرضا قزوه برای نماهنگ «ماهیا» به خوانندگی محمد اصفهانی تعلق گرفت. دربخش «بهترین شعر استفاده شده در نماهنگ نیز زنده یاد سید حسن حسنی برای آهنگ «سراب» به خوانندگی محمد اصفهانی به عنوان هنرمند برگزیده معرفی شد. جایزه بهترین پویانمایی هم به فاطیما یثربی برای نماهنگ «کافه رؤیا» به خوانندگی رضا یزدانی تعلق گرفت.
قطعه «ببخشید» ساخته بهنام کریمی به عنوان «بهترین ویدئوکلیپ عاشقانه» و قطعه «کافه رؤیا» به خوانندگی رضا یزدانی بهترین موسیقی نماهنگ عاشقانه به عنوان آثار منتخب جوایز خود را دریافت کردند. حسین و محمد بوشهری برای نماهنگ «لبیک» به خوانندگی حامد زمانی هم جایزه بهترین کارگردانی کلیپ را گرفتند.
نماهنگ «ماهیا» به خوانندگی محمد اصفهانی و آهنگسازی علیرضا کهن دیری در بخش بهترین کلیپ دفاع مقدس و نماهنگ «قصه دختر بچه و خیابان» با تهیه کنندگی اشکان خطیبی در بخش بهترین نماهنگ با موضوع اجتماعی آثاری بودند که به عنوان کارهای برگزیده انتخاب شدند. ضمن اینکه در بخش بهترین ویدئو کلیپ نیز گروه موسیقی «پالت» ضمن اجرای قطعهای ضد جنگ که با همکاری تعدادی از هنرمندان آلمانی صورت گرفته بود جایزه بهترین کلیپ را دریافت کرد. این در حالی است که در بخش بهترین کلیپ با موضوع دینی مذهبی هم نماهنگ «کلاغ رو سیاه» به خوانندگی محسن چاووشی و تهیه کننده سازمان هنری رسانهای اوج و در بخش بهترین کلیپ با موضوع عاشقانه در جهت تحکیم خانواده قطعه «لیلا» به خوانندگی مازیار فلاحی آثار برگزیده انتخاب شدند. این در حالی است که یکی از کلیپهای مجموعه «کاکوبند» که مدیریت آنها به عهده جلال مشفق است به عنوان اثر برگزیده اولین دوره جایزه «ققنوس» معرفی شد!
بخش بعدی مراسم به تجلیل از عبدالله گیویان اولین هنرمند سازنده نماهنگ در ایران اختصاص داشت که در این بخش علی مرادخانی معاون هنری وزیر ارشاد لوح تقدیر و جایزه این بخش را به وی اهدا کرد.
«راه ناتمام» را با نگاه سفارشی نساختم
زندگی جذاب یک آهنگر
مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، مصطفی رزاقکریمی درباره ساخت مستند پرترهای از زندگی اصغر قندچی گفت: ساخت مستند «راه ناتمام» یک سال زمان برد و حاصل تلاشی بیوقفه از سوی تیمی بزرگ و منسجم بود. حتی در روزهای اوج کرونا تولید این مستند ادامه یافت و مجموعه دوستان من که به عنوان عوامل فیلم در تولید حضور داشتند، از جمله سعید وزیری تهیهکننده، حامد عزیزی پژوهشگر، رضا تیموری فیلمبردار، مهران کرمی تدوینگر، صمیمانه همراهیام کردند تا این فیلم در حوزه کارآفرینی ساخته شود.
این کارگردان با اشاره به اینکه «راه ناتمام» به سفارش اتاق بازرگانی تهران و مرکز گسترش ساخته شده، گفت: من به این کار نگاه سفارشی نداشتم و میخواستم نگاهی به تاریخ معاصر از دیدگاه صنعتی و شیوه موفقیت آدمها داشته باشم. البته بُعد شخصی زندگی اصغر قندچی هم برای من اهمیت داشت؛ در واقع این فیلم چند لایه است و ابعاد مختلف زندگی این فرد مدنظر ما قرار گرفته است.
وی ساخت چند پروژه دیگر با موضوع اصغر قندچی را مانعی برای ساخت مستند در اینباره ندانست و اظهار کرد: پیش از پروژه به من گفتند که فیلم دیگری با موضوع قندچی ساخته شده، اما برای من این موضوع اهمیت نداشت چرا که زاویه دید، بینهایت و نوع روایتها متفاوت است. زمانی که مستند «خاطراتی برای تمام فصول» را میساختم، هفده فیلم درباره مجروحان شیمیایی ساخته شده بود، اما از دید من نگاه فیلمساز به سوژه است که اهمیت دارد و خوشبختانه آن مستند موفقیتهایی در جشنوارههای داخلی و خارجی به دست آورد و حتی در نشستی با عنوان کشتار توسط سلاحهای جمعی مطرح شد.
رزاقکریمی درباره اصغر قندچی توضیح داد: او آهنگری در جنوب شهر تهران بود و زندگی جذابی داشت. نتوانست مدرسه برود و با تلاش موفق شد کارآفرینی نمونه شود. قندچی سختکوش بود و مشکلات زیادی در زندگی داشت. ما برای رسیدن به سناریوی مورد نظرمان تحقیقات میدانی و بازنگریهای لازم را انجام دادیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که علاوه بر فراز و فرودهای زندگی وی که بسیار جذاب و دراماتیک است، باید شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی آن دوران را بررسی کنیم تا براساس این روند بتوان تاریخ معاصر ایران را از بُعد صنعت معرفی کرد.
کارگردان مستند «راه ناتمام» با بیان اینکه محمدسعید وزیری به عنوان تهیهکننده فیلم همکاری خوبی با او داشته است، گفت: خودروهای ماک سنگین جادهای تنها با مجوز اجازه حرکت دارند و تهیهکننده فیلم هماهنگیهای لازم برای ورود این خودروها به جاده و جلب همکاری عوامل حرفهای مورد نظر را به طور مطلوب انجام داد. مصاحبههای بسیاری با افرادی چون سعید لیلاز، سیدمصطفی هاشمیطبا هم انجام دادیم که از برخی از آنها در تصاویر و بخشی تنها در تحقیقات مورد استفاده قرار گرفت. وی عنوان کرد: آقای حمیدیمقدم مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هیچگاه در طول پروژه خود را کنار نکشید و با ما در ارتباط بود. این موضوع که مدیر و تهیهکنندهای، نگرانیهای مستندساز را برطرف کنند بسیار اهمیت دارد. ۳۴ سال است که در حوزه مستندسازی فعالیت دارم و این نخستین تجربه همکاری مستقیم من با مرکز گسترش محسوب میشد و میتوان گفت تجربه بسیار خوبی بود.
روایت سینمایی«بازیدراز»
اختلافی با افخمی برسر «فرزند صبح» ندارم
محمدرضا شرفالدین تهیهکننده سینما که به تازگی برای فیلم سینمایی «بازی دراز» به کارگردانی یاسمن نصرتی پروانه ساخت دریافت کرده است، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این فیلم بیان کرد: ما امیدواریم بتوانیم این فیلم را اواسط تابستان فیلمبرداری کنیم ولی هنوز اقدامی برای جذب بازیگر نکردهایم. با توجه به اینکه قرار است «بازی دراز» در کرمانشاه فیلمبرداری شود در نظر داریم از افراد محلی بیشتر استفاده کنیم و بازیگرانی داشته باشیم که به زبان کردی مسلط باشند.
وی افزود: قصه «بازی دراز» مرتبط با منطقه کرمانشاه و درباره اتفاقات اول جنگ است. ضمن اینکه در نظر داریم فیلم را برای جشنواره «مقاومت» آماده کنیم. درباره اکرانش هم باید بگویم که فعلاً نمایش آنلاین یکی از گزینههای جدی برای همه فیلمهاست، سینما به این صورت پیش میرود و کاری نمیشود کرد بنابراین احتمالش خیلی زیاد است که «بازی دراز» را در بستر ویاودیها به نمایش بگذاریم.
شرفالدین در بخش دیگری از صحبتهایش درباره سرانجام پروژه پرحاشیه «فرزند صبح» به کارگردانی بهروز افخمی بیان کرد: من تمام حقوق فیلم را برای ادامه کار واگذار کردهآم چون بعد از مدت زیادی که گذشت، دیگر نمیتوانستم کار کنم و واقعاً خسته شده بودم. فیلم شرایط خاصی در تولید و اکران داشت و سرمایهگذار خودش باید تکلیف «فرزند صبح» را مشخص میکرد. این بود که اختیار چنین تصمیماتی را به طور کلی به سرمایهگذار واگذار کردم.
این تهیهکننده ادامه داد: با این وجود من تهیهکننده قسمت تولید «فرزند صبح» هستم. ممکن است تهیهکننده نمایش آن فرد دیگری باشد. نسخه اولیه تغییر کرد. من آن زمان به دلیل شرایط حقوقی و قراردادی که داشتم مجبور بودم یک نسخه آماده کنم و تحویل جشنواره بدهم که البته در ادامه آقای افخمی خودش دست به تدوین زد و نسخهای دیگر تهیه کرد که من آن نسخه را هنوز ندیدهام اما اطمینان دارم که نسخه بهتری است.
وی افزود: من همان نسخهای را قبول دارم که آقای افخمی تدارک دیده است، چون این جزو حقوق لاینفک کارگردان است که نسخه نمایش فیلم را خودش قبول داشته باشد. این برای من هم پسندیدهتر است که نسخهای به نمایش دربیاید که امضای کارگردان رویش باشد. در آن زمان با توجه به اینکه بهروز افخمی در ایران نبود ما در آن شرایط خاص مجبور بودیم که به وظیفه حقوقی خودمان عمل کنیم. من قراردادی داشتم و باید فیلم را تحویل میدادم. کارگردان که نباید تحویل میداد، بالاخره کارگردان متعهد به تهیهکننده است نه سرمایهگذار و این تهیهکننده است که متعهد به سرمایهگذار است از همین رو من طبق قراردادم باید نسخهای از فیلم را در فرصت مشخصی تحویل میدادم که آن فرصت تمام شده بود اما فیلم آماده نبود. من بر اساس آن سیناپسی که در دست داشتم فیلم را تدوین کردم و سلیقه شخصی خودم را اعمال نکردم. تاکید میکنم که در حال حاضر نسخه آقای افخمی حرفهای و طبق روال سینما به نتیجه رسیده است. من هم اختلافی با آقای افخمی ندارم.
شرفالدین در پایان اظهار کرد: امام آمد که به ما یاد بدهد تنها خودمان را نبینیم و نفسمان را کنار بگذاریم، از همین رو من به دنبال اسم خودم در تیتراژ نیستم. حتی اگر اسمم پای فیلم نباشد یک کلمه هم اعتراض نمیکنم. بالاخره من تعهدی داشتم که آن را در حد توانم انجام دادم و حالا فرقی نمیکند اسمم در میان عوامل باشد یا نباشد.
اخبار
وضعیت اجرای «روزهای رادیو» مشخص نیست
تلاش برای از یاد نرفتن تئاتر
محمد رحمانیان نویسنده و کارگردان تئاتر درباره وضعیت اجرای عمومی نمایش «روزهای رادیو» که اسفند ماه به دلیل بحران کرونا متوقف شده بود، به خبرنگار مهر گفت: قرار بود اداره کل هنرهای نمایشی راه کاری برای اجرای گروههایی که اجرایشان متوقف شده بود بیندیشد. در جریان هستم قرار بر این بود که برای اجرای نمایشهای «قهوه قجری» و «روزهای رادیو» راه حلهایی ارائه شود اما متأسفانه تا الان هیچ حمایت و شرایط اجرایی برای ما مشخص نشده است.
وی ادامه داد: علی رغم اینکه محمد دشتگلی مدیر پردیس تئاتر شهرزاد برای اجرای «روزهای رادیو» پیشقدم شد و تلاش کرد که این نمایش اجرا شود اما متأسفانه به دلیل عدم همکاری اداره کل هنرهای نمایشی با وجودی که نمایش آماده است، هنوز اتفاقی برای اجرای نمایش نیفتاده که البته نمیدانم بعداً قرار است چه در انتظار کار باشد.
این کارگردان تئاتر درباره نحوه حمایتی که از اداره کل هنرهای نمایشی انتظار دارد، توضیح داد: منظور من از حمایت همان حمایتی است که وزارت ارشاد و سازمان سینمایی از فیلمهای در حال اکران میکند؛ حمایتهایی نظیر تبلیغات و پرداخت کمک هزینه برای اکران و هر چیزی که باعث میشود مردم دوباره این اشتیاق را پیدا کنند که به دیدن فیلمهای سینمایی بنشینند. همین اتفاق باید برای تئاتر هم رخ دهد. چون تا امروز هیچ حمایتی صورت نگرفته است و از طرف دیگر با اوج گرفتن دوباره بیماری کرونا و اینکه اعلام شده از این هفته همه باید در مکانهای سرپوشیده با ماسک حضور داشته باشند، نمیدانم چه اتفاقی در انتظار ماست چون شاید تماشاگران بتوانند برای یکی دو ساعت ماسک به صورت بزنند ولی بازیگران که نمیتوانند با ماسک اجرا کنند پس طبیعتاً شرایط مناسب برای اجرا فراهم نیست اما من همچنان خوشبینم و امیدوارم که راه کارهایی برای اجرای نمایش اندیشیده شود.
رحمانیان با اشاره به اهمیت سلامت بازیگران و عوامل نمایش بیان کرد: مهمترین مساله سلامت گروه و بازیگران است که با دستورالعملهای جدیدی که اعلام شده عملاً نمیشود کار را اجرا کرد. از طرف دیگر باید حمایت مالی از گروههایی که ۴ ماه است درگیر این مساله هستند، صورت میگرفت که نگرفت. گروه نمایش «روزهای رادیو» از دوم اسفند کارش را تعطیل کرده و بیش از ۴ ماه است که درگیر این بحران است. در طول این مدت بازیگران را آمادهباش نگه داشتیم تا ببینیم در نهایت قرار است چه اتفاقی بیفتد.
کارگردان نمایش «عشقه» درباره دیگر فعالیتهایش بیان کرد: این روزها برای من زمان خوبی برای نوشتن است. نگارش نمایشنامه «عشق روزهای کرونا» به پایان رسیده است. این اثر نمایشی، نمایشنامهای اپیزودیک است که شامل ۷ قطعه میشود که همگی در ارتباط تماتیک با یکدیگر قرار دارند و شخصیتها از قطعهای به قطعه دیگر حرکت میکنند. فرمی که برای نگارش نمایشنامه انتخاب کردهام شباهتهایی با فرم نمایشنامه «چرخ و فلک» آرتور شنیستلر دارد. این نمایشنامه با ۱۰ بازیگر قابل اجراست و هر بخش به شکلی نوشته شده است که با ۲ بازیگر قابلیت اجرا داشته و امکان روی صحنه رفتن در همین روزهای کرونایی را داشته باشد.
وی متذکر شد: همچنین نمایشنامهای با عنوان «یک تک گویی برای یرما» را هم در این دوران نوشتهام که روزهای آخر نگارشش را سپری میکند. این متن براساس ترجمه احمد شاملو از نمایشنامه «یرما» لورکا شکل گرفته و یک مونولوگ برای یرما است که امیدوارم کار خوبی از کار دربیاید. همچنین دو سه نمایشنامه دیگر نیز از قبل در دست نگارش داشتهام که در حال تمام کردنشان هستم.
کارگردان نمایش «مانیفست چو» درباره برگزاری کارگاههای آموزشی «کروناخوانی» یادآور شد: دومین دوره کارگاههای «کروناخوانی» از چند روز آینده آغاز خواهد شد. در دوره دوم این کارگاه چند نمایشنامه، ترانه، داستان کوتاه، فیلمنامه و خاطره تولید شد چون این کلاسها که به صورت مجازی برگزار میشوند، کارگاه نوشتن هستند و هنرجویان همه شکلهای نوشتن را بر اساس علاقه خودشان تجربه میکنند. در دوره دوم هم قرار است همین اتفاق رخ دهد و هنرجویان جدید روی مساله کرونا از زوایای مختلف کار میکنند.
وی در پایان صحبتهایش عنوان کرد: تنوع دیدگاههای هنرجویان در این کارگاه برای من بسیار جالب بود و قصد دارم آنها را به چاپ هم برسانم. در این دوره از دیدگاه یک پزشک و کارمند دور کار گرفته تا دیدگاه شخصی که معلولیت دارد با مساله کرونا روبرو شدیم و هرکدام از زاویه دید خودشان با این بیماری روبرو شده بودند که بسیار جالب بود. این کارگاهها با ظرفیت محدود برگزار میشود چون من باید فرصت مطالعه و تصحیح متون بچهها را داشته باشم. امثال من همه این فعالیتها را انجام میدهند تا تئاتر یادشان نرود بنابراین امیدوارم شرایطی فراهم شود تا بتوانیم تئاتر را حفظ کنیم.
استقبال از خروج«سینماداران» از خانه سینما
پیام این تصمیم روشن است
جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران در واکنش به خروج انجمن سینماداران از خانه سینما، بیانیهای را صادر کرد.
در متن این بیانیه که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته، آمده است:
«به نام خدا
خروج انجمن سینماداران از خانه سینما، در یک کلام محصول تدبیری است برآمده از هوشمندی، آیندهنگری صنفی و حرکتی صحیح در مسیر منافع عمومی سینمای ایران که در صورت تحلیل واقعبینانه میتواند آغازگر تحولی عمیق در خانه سینما شود.
خانه سینما بهعنوان موسسهای غیردولتی متشکل از دستاندرکاران سینما تشکیل شد و بعدها با ادعای جامعیت اصناف سینمای ایران بنایی نهاد تا تمامی صنوف هویت صنفی خود را وامدار و برگرفته از خانه سینما بدانند. در این ساختار معیوب صنوف بدون استقلال صنفی و حقوقی، تابع ضوابط تشکیلاتی و مجری سیاستهای راهبردی خانه قرار گرفتند، تا جایی که در این دایره بسته حتی فاقد هرگونه استقلال مالی و حقوق مالکانه نسبت به اموال خود بودند. این تصمیماتِ پُر از ایراد و ابهام، ساختار نوپای خانه را چنان متزلزل نمود که در سالهای بعد زمینه ساز چالش و منازعاتی شد که خانه سینما همچنان با عوارض آن دست به گریبان بوده و هست، چنانکه صنوف سینمایی را امروز با بحران جدی هویت صنفی مواجه کرده است. در این گذار متاسفانه خانه سینما بدون توجه به این مهم که صنوف بسته به نوع اشتغال آنها دارای خاستگاه، منافع و مطالبات متفاوت و حتی متعارضی هستند، جمع اضدادی را پدید آورد که در ساختار صنفی هیچ کشوری در دنیا تا کنون نمونه و نظیر نداشته است.
خانه سینما متاسفانه از ابتدا بر مبنای نظامهای تک ساحتی کارگری که ریشه در تفکرات سیاسی پوسیده و مضمحل شده داشت، ایجاد شد و بر همین مبنا حضور و فعالیت همه صنوف بدون هر گونه استقلال و تحت لوای یک نگاه قیممآبانه تا جایی پیش رفت که نهایتاً الزامات قانونی برای استمرار خدمات بیمهای صنوف را ملزم به ثبت حقوقی مستقل، آن هم در قالب صنوف کارگری نمود، تکلیفی که متاسفانه به دلیل عدم انطباق با ماهیت صنوف فرهنگی و هنری، خود زمینه بروز اختلافات، تکرویها و انشقاق را بیش از پیش فراهم آورد تا جایی که امروز یکی از مهمترین صنوف سینمایی، حیات خود را در خروج از خانه سینما مییابد، تصمیمی که هرچند با تاخیر ولی پیام روشنی دارد. لذا جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران به عنوان نخستین نهاد صنفی مدنی سینمای ایران که از وزارتین ارشاد و کشور دارای پروانه فعالیت است؛ بر خود تکلیف میداند این تصمیم و اقدام مدبرانه و جسورانه انجمن سینماداران ایران را ارج نهاده و آن را گامی بلند در جهت استیفا حقوق اعضا خود قلمداد کند، اقدام خردمندانهای که اگر به دیگر صنوف کارفرمایی تسری یابد بی شک بهرهمندی از برکات آن در ابتدا نصیب خانه سینما خواهد شد، خروجی که زمینه را برای حضور پررنگ سایر صنوف کارگزاری در اداره خانه مهیا ساخته و کدام عقل سلیمی است که آن را موجب تحول و شکوفایی خانه آن هم به دست صنوف کارگزاری نداند؟ چنانکه «زمانه به مردم شد آراسته / وزو ارج گیرد همی خواسته».
با این اوصاف ضروری است خانه سینما بپذیرد که امکان حراست توامان از حقوق تمامی صنوف اعم از کارفرما و کارگزار را نداشته و با کنارگذاشتن این لجاجت پنهان، برای نیل به نهادی قدرتمند و موثر، به جدا شدن صنوف کارفرمایی و حضور صنوف مستقل و با منشا شغلی مشترک نیاز دارد.
خانه سینما بپذیرد با صنوف مستقل کارگزاری، نمایندگان واقعی و آشنا به مشکلات آنها برای اداره خانه انتخاب خواهند شد، نمایندگانی که دغدغههای فراموش شدهای همچون برقراری رفاه بدون تجسس و تبعیض، امنیت شغلی پایدار و عدالت در توزیع منابع را اولویت خواهند داد.
و آخر اینکه خانه سینما بپذیرد با صنوف مستقل و تحت نظارت کلان خانه در کنار دیگر صنوف خارج از خانه سینما (تهیهکنندگان و سینماداران) حقوق به حق همه اعضا در یک وفاق و همدلی صنفی پیگیری، استیفا و در نهایت منافع عمومی سینمای ایران تامین و محافظت خواهد شد.
در پایان میبایست تاکید کنیم سینمای ایران از رهگذر سیاستگذاریهای واقعیتنگر؛ با حذف رویکردهای حزبی در اداره صنوف و ممانعت از ایجاد رانت و قبیله پروری؛ با حساسیت بر ورود سرمایههای پاک؛ با شفاف سازی در توزیع منابع و تبدیل حداکثری قوای حاکمه به ناظره و النهایه با داشتن جامعه صنفی پویا و مطالبهگر است که روزهای پرفروغ و درخشان گذشته را مجدد تجربه خواهد کرد.
که به فضل الهی محقق خواهد شد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4308/19837/78862
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4308/19837/78863
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4308/19837/78864
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4308/19837/78865
|
عناوین این صفحه
- سرانجام عجیب یک جایزه موسیقایی
- زندگی جذاب یک آهنگر
- اختلافی با افخمی برسر «فرزند صبح» ندارم
- اخبار