|
قصه سفرهای خطرناک ایوان کلیما در قرن دیوانه
زندگی با ترس و امید (2)
پرونده بررسی آثار ایوان کلیما نویسنده اهل جمهوری چک که از سال ۹۶ باز شده، در نهمینقسمت به نقد و بررسی یکی از مجموعهداستانهای ایننویسنده رسیده است. تا به حال چند رمان، مجموعهداستان و کتاب نظری را از ایننویسنده بررسی کردهایم که در آنها به موضوعاتی مانند خفقان کمونیستی، پدیدههای اجتماعی مثل احتکار، جستجوی خدا و اعتقاد، خاطرات کلیما از اسارت، اقلیم اجتماعی و تاریخی شهر پراگ، مفهوم آزادی و اسارت، بررسی قلم فرانتس کافکا و … پرداختهایم.
در ادامه قصد داریم مجموعهداستان «سفرهای خطرناک من» را از ایننویسنده بهعنوان نهمینمطلب پرونده بررسی کنیم. اینکتاب سال ۲۰۰۴ منتشر شده و ۱۲ داستان کوتاه را از کلیما در بر میگیرد که بیشترشان درباره سالهای کودکی و دوران اسارت او و خانوادهاش توسط نازیها و سپس دوران استیلای کمونیستها هستند.
«سفرهای خطرناک من» با ترجمه رضا میرچی توسط انتشارات روزنه منتشر شده و بیشتر داستانهایش هم به اسم افراد و آدمها هستند. بهعبارت سادهتر نام شخصیت اصلی داستان بر پیشانی آن یعنی نامش قرار دارد. همه داستانها هم راوی اولشخص دارند که همان کلیمای کوچک است و دارد جهان را از دریچه نگاه خود میبیند. داستانهای کوتاه ایننویسنده بهطور عمومی، حالت از مستندگونگی را در خود دارند و اینویژگی در کتاب موردنظر هم خود را بهطور صریح نشان میدهد. کلیما ابایی از این ندارد که خود را در داستانها حضور بدهد و در «سفرهای خطرناک من» هم مثل کتاب «کار گل» که مربوط به برهه بزرگسالی او است، مشغول روایت زندگی خود و مشاهداتش از حیات یک کودک در اروپای جنگزده قرن بیستم است.
* محاکمه _ جنایت و مکافات
اینداستان درباره محاکمه یکی از افسران خشن اس.اس بهنام رودی در لیتومیرژیسته است که کلیما همراه با پدرش در محاکمه او شرکت کرده است. اینداستان را که سال ۲۰۰۴ نوشته شده، میتوان از نظر محتوایی مقابل داستان «منگله» که در ادامه بررسی میشود، قرار داد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، مادر کلیما صلاح را در آن میدانسته که پسرش ترزین اشتات و جنگ را بهکل فراموش کند اما کلیما روزهای زیادی را پای رادیو مینشسته تا گزارشهای مربوط به دادگاه نورنبرگ (محاکمه جنایتکاران جنگی نازی) را بشنود.
رودی یکی از همانجنایتکارانی است که کلیما در داستان خود، قبل و بعدِ اینشخصیت را پیش روی مخاطب گذاشته است. «او در حافظه من بهعنوان یک اساس قد بلند، قوی، خشن و بیرحم نقش بسته بود.» اینْ مربوط به قبلِ شخصیت؛ اما رودیای که به دادگاه آورده میشود، تصویر متفاوتی نسبت به تصورات ذهنی کلیما درباره اینمرد دارد: «در میان آنها (نگهبانها) مردی که تقریباً به چشم نمیآمد با کت و شلوار گل و گشاد از جنس الیاف کاغذ و پیراهن مچاله با یقه باز…» چنین توصیفاتی باعث میشود نویسنده داستان در روایتش بگوید: «به نظرم رسید آن مرد را هرگز در زندگی ندیدهام و هنوز انتظار میکشیدم که رودی بزنبهادر را بیاورند.» این هم یکی از مسائلی است که در موضوعاتی مثل جنگ، خشونت، انسان و… وجود دارد. اینکه اونیفورم جنگی روحیه آدمها را تغییر میدهد و کلیما هم رودیِ بدون اونیفورم را به جا نمیآورد چون با آن تصویر ذهنی مطابقت ندارد: «او را نشناختم. بدون اونیفورم، رودی قادر مطلق نبود. صرفاً ناشناس، زندانی بیحال و پژمرده بود.»
شخصیت رودیِ که البته در آشوویتس هم حضور داشته، شبیه ردولف هُس فرمانده اردوگاه مرگ آشوویتس و شخصیت اصلی داستان «مرگ کسب و کار من استِ» روبر مرل است و پیشتر به او پرداختهایم («اعدامی و جلاد هردوجانیاند / زمانیکه دلار چندمیلیارد مارک آلمان بود») عمده شباهت رودی و ردولف هس در این است که جنایات خود را با دستور مافوق توجیه میکنند: «چون خواسته مافوقم بود.» کلیما در اینداستان، مانند رویکردش در کتاب «قرن دیوانه من»، یکی از ترسهای خود را از زندگی در جهان قرن بیستم نشان میدهد؛ ترس از اینکه توجیهات افرادی مثل رودی، مورد پذیرش قرار گیرد: «پدرم مرا به راهرو برد و پرسید که تشنه یا گرسنه نیستم. ولی من نمیتوانستم حتی به غذا یا نوشیدنی فکر بکنم. میترسیدم که دادگاه خواسته وکیل او را انجام دهد و بپذیرد که رودی فقط یک جز جایگزینپذیر بوده.»
یکشباهت دیگر رودی و ردولف هوس هم در این است که هر دو در نهایت به دار آویخته شدند. جمله پایانی کلیما در داستان «محاکمه» اینچنین است: «رودی روز بعد به دار آویخته شد.» در اینداستان، یکلحظه مهمِ مواجهه هم وجود دارد؛ لحظهای که کلیمایِ کودک با رودیِ جنایتکار چشمدرچشم میشود و در نگاه او دنبال چیزی میگردد. احتمالاً کلیما دنبالِ همانتصویر قدیمی و قدرتمند از جانی تبهکار است اما نگاه مردی را میبیند که بدونقدرت، به سمت مرگ میرود. احتمالاً همینلحظه بوده که سالها بعد باعث شده کلیما چنینداستانی بنویسد و واقعیت قدیمی را در قالب نوشتههای خود محصور و حفظ کند: «یکلحظه چشمش بر من متوقف شد. دیگر نگاه یک مرد قدرتمند نبود، نگاه مردی بود که میدانست خواهد مرد و به شدت به دنبال کسی است که در این لحظه با او همراه باشد.»
کلیما انتقاد و گلایه کنایهواری هم به وضعیت پس از جنگ و پرشدن جهان از جلادهای دیگری دارد که شاید شبیه رودی و رودولف هس نباشند، اما بالاخره همچنان نسلشان ادامه دارد. بحث او هم با اشاره به سخنان قاضی محاکمه و ناظر به بحث توجیه جنایت است: «دوباره دادستان شروع به صحبت کرد. از حضار خواست تا متوجه عواقب وخیم وضعیتی شوند که در آن قلدرهای بیسواد، اربابان سرنوشت بشر شوند و قادر به پنهان کردن فجیعترین جنایات خود، قتل زنان و کودکان بیدفاع باشند، در حالی که بهانهای به عنوان دستور از بالا دارند.»
درمجموع، درست است که دادگاهی مثل دادگاه نورنبرگ برگزار شد اما همه جانیان در آن محاکمه نشدند و خود برگزارکنندگان محاکمه یعنی قدرتهای غربی، بعدها خود مرتکب جنایتهایی بدتر از جنایات نازیها شدند؛ چه متعلق به بلوک شرق بودند چه بلوک غرب.
رودلف هُس فرمانده اردوگاه آشوویتس (نفر اول از سمت راست) و یوزف منگله (فرشته مرگ) نفر دوم از سمت چپ
* منگله _ رو در رو با فرشته مرگ
یوزف منگله معروف به فرشته مرگ، پزشک اردوگاه آشوویتس بود که با نظارت و انتخاب او، دو صف از زندانیان تازهوارد تشکیل میشد؛ یکصف به سمت مرگ میرفت و صف دیگر بهسمت کار اجباری یا آزمایشهای پزشکی غیرمجاز و غیرانسانی. افرادی که منگه آنها را دارای شرایط جسمی مناسب قلمداد میکرد، به یکی از دو صف میرفتند و آنهایی هم که اوضاع جسمیشان مناسب تشخیص داده نمیشد، به صف مرگ میپیوستند. در برههای از زندگی کلیما، فرصتی پیش آمده تا با منگهای که پس از جنگ جهانی دوم مخفی شده بود، دیدار کرده و با او گفتگویی داشته باشد.
اینداستان که شرح آن دیدار است، مثل جلسه محاکمهای برای جنایتکاری مثل رودی است که البته جانی و محکوم آن، در نهایت فرار کرده و بهطور ظاهری به سزای عملش نمیرسد. چون منگله پس از مدتها زندگی مخفی در نهایت، در سواحل برزیل غرق شد. بههرحال منگله در گفتگویی که با کلیما داشته، از همان مواضع و آموزههای فلسفه نازیسم استفاده کرده است؛ مثل اینکه «جنگ مثل طبیعت بیرحم است و اجازه زندگی به شکستخورده و ضعیف نمیدهد.»
شروع اینداستان، درباره اولینسفر کلیما به غرب است. همانطور که میدانیم در دوران استیلای کمونیستها، اجازه سفر خارج از کشور به نویسندگان یا افراد مختلف، داده نمیشد یا بهسختی صادر میشد. در اینداستان هم کلیما ۲۰ سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، برای افتتاح اجرای یکی از نمایشنامههایش، با قطار به دوسلدورف میرود و اینجمله را هم در روایتش دارد که «به من اجازه داده شد سفر کنم.» کلیما اینسفر را اولینبرخورد خود با آنبخش از جهان عنوان میکند که فکر میکرده آزاد است. بد نیست به اینجمله او هم توجه داشته باشیم. چون بهروایت کلیما او فکر میکرده آنبخش از جهان یعنی غرب آزاد است و زمانی که داستان را نوشته _ که سالها پس از دیدارش با منگله بوده _ تعبیر دیگری از آزادی غربی داشته است. خلاصه کلیما در قطاری که به دوسلدورف میرفته، دختر مردی را میبیند که پیشتر عضو اس.اس بوده و حالا مادرش حاضر نیست با آنمرد زندگی کند. چون گذشته جنایتکارانهای داشته است. دختر برای کلیما تعریف میکند که هرازگاهی به دیدار پدرش میرود اما در ایندیدارها، فقط پیرمرد بازنشسته مهربانی را مقابل خود میبیند که در مورد فرزندانش از او سوال میکند و علاقهمند به شنیدن درباره کار اوست. تصویر چنینپیرمرد مظلومی را شاید بتوان با رودیِ جنایتکار که در دادگاه حضور پیدا کرده یا رودولف هُسی (فرمانده اردوگاه آشوویتس) که لباس زندانیان را به تن کرده، مشابه دانست. چون هرسه، دوران جنگ خود را پشت سر گذاشته و به جنایتهایشان به چشم یکگذشته و خاطره نگاه میکنند نه چیزی که همیشه همراه انسان باشد.
کلیما در اینداستان به شرایط پس از جنگ جهانی دوم که منگلهها هم از آن کنار گذاشته شدهاند اما کمونیستها روی کار هستند، نیش و کنایه میزند و از لفظ «وحشتناک» برای اینکار استفاده میکند: «گفت: وحشتناک است وحشتناک. معلوم نبود منظورش کدام بود؛ اینکه نمیتوانستم نمایشنامه خود را بنویسم یا وجود اردوگاه آشویتس.» پس از نظر او، هر دو شرایط وحشتناک است. کلیما در اینداستان در گفتگو با دختر مردی که قبلاً عضو اس.اس بوده، ایدئال خود از برخورد با چنانجنایتکاری را اینگونه مطرح میکند: «سعی خواهم کرد او را به دادگاه بکشانم.» پس ایننظر قطعی و رسمی او درباره افرادی مثل منگله است. خلافِ رویکرد تقدیرگرایانه و تابآورانهای که در داستانهای کودکانه کلیما در اینکتاب دیدهایم، او در اینداستان با دشمنش روبرو میشود و سعی میکند محاکمهاش کند. در واقع داستان «منگله» دادگاهی است که کلیما برای محاکمه یوزف منگله برپا کرده است.
نگاهی که کلیما در جلسه رویارویی با منگله به او دارد، اینگونه است: «نگاهش نفرتبار، و یا حتی زشت نبود، نگاهی مرده بود.» اما از آنطرف، نگاه منگله و دوستانش هم به کلیما از زبان زنی که کلیما را پیش منگله میبرد، اینگونه بیان میشود: «دوست مرا مقصر میدانند که در طول جنگ طبق دستورات جنایتکارانه حزب و پیشوای آن عمل کرده. اما کسانی که حتی در زمان صلح واقعاً جرم و جنایت انجام میدهند، همانطور که خوب میدانید، حزب شما و پیشوایان آن هستند.» بنابراین همانطور که کمونیستها، نازیها را جنایتکار میدانند، نازیها هم کمونیستها را جانی میخوانند. برای مخاطبی که داستان را نخوانده، باید اینگونه خلاصه کنیم که کلیما بهواسطه دختری که در قطار میبیند، با زنی مواجه میشود که بناست او را نزد منگله به خانهای امن و مخفی ببرد. همین زن که کلیما را نزد منگه میبرد، به او میگوید فقط ۴۰ دقیقه فرصت دارد با منگله گفتگو کرده و سوالاتش را بپرسد چون پرواز هواپیمای منگله ساعت مشخصی دارد. تنها عامل تمایل منگله به انجام اینمصاحبه، اینگونه بیان میشود: «تنها یک واقعیت ایشان را به این امر واداشت، اینکه متوجه شدیم شما عضو حزب کمونیست هستید.» البته کلیما در کتاب «قرن دیوانه من» خود درباره اینکه چه شد مدت کوتاهی عضو حزب کمونیست شد، توضیح داده است ولی بههرحال او سالهاست از کمونیسم بیزاری میجوید.
اما در دادگاهی که کلیما برای منگله برپا میکند، اینمساله با مخاطب داستان در میان گذاشته میشود که «باور نکردنی است که فردی که صدها هزار نفر را مستقیماً برای کشتن میفرستد، میتواند احساس بیگناهی داشته باشد.» همینمساله را میتوان در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، در اروپا و سپس در اعمالِ قرن بیستم و یکم قدرتهای بزرگ غربی جهان هم شاهد بود. استنباط کلیما این است که منگله گناه خود را درک نکرد و متوجه دلیلی که باید برای آن مجازات میشد، نشد. شاید علت اینحرف کلیما این باشد که منگله در گفتگویشان میگوید: «انسانگرایانی که امروز نسبت به همه معتادان، احمقها، منحرفان و مجرمان اعلام حمایت میکنند، در نهایت بشریت را به نابودی میکشانند. آزمایشهایی که انجام دادم در راستای همین تکامل بود.» منگله هم در دادگاه کلیما، مثل رودی و هوس از دستور مافوق صحبت میکند و برآشفته میگوید: «چند بار دیگر میخواهید بشنوید که جنگ بود؟ در مورد همهچیز پیشوا تصمیم میگرفت. همچنین با تصمیم او، میلیونها آلمانی کشته شدند.» توجیه مهم منگله این است که همه آنهایی که به آشوویتس وارد میشدند محکوم به مرگ بودند و او با انتخاب برخی از آنها برای آزمایشهای پزشکی، در حقشان لطف کرده و زندگیشان را طولانیتر هم کرده است.
کلیما داستان «منگله» را سال ۲۰۰۳ نوشته و کنایه مهم دیگری که در آن، به جنایتکاران تاریخ بهویژه کمونیستها زده، این است که «هنوز کار زیادی برای مقابله با افراد مشابه او (منگله) داریم.»
جملات پایانی داستان «منگله» نیز اینگونهاند: «آنزمان نامهای کوتاه به هیلده نوشتم و از او تشکر کردم که سبب دیدار من با مردی شد که متاسفانه بهعنوان یک انسان مرده بود. البته دیگر هرگز او (هیلده) را ندیدم.»
آلمان مجازاتهای تولید محتوای مجرمانه در فضای مجازی را تشدید کرد
دو سال پیش که نمایندگان بوندستاگ، قانون منع نفرتپراکنی در شبکههای اجتماعی را تصویب کردند، بسیاری از کارشناسان مدعی شدند که این قانون یکی از سختگیرانهترین قوانین جهان در ارتباط با شبکههای اجتماعی است. اما حالا با گذشت دو سال، دولت آلمان با کمک پارلمان این کشور، محدودیتهای بیشتری را برای تولید محتوای مجرمانه در فضای مجازی ایجاد کرده است.
بر اساس قوانین جدید، هر گونه توهین، تهدید، تهمت و دروغ در اینترنت، جرم محسوب میشود و حتی لایککنندگان چنین پستهایی نیز مجازات خواهند شد. همه چیز از سال ۲۰۱۷ آغاز شد. در آن سال، حجم نظرات و مطالب نژادپرستانه در شبکههای اجتماعی آلمان افزایش داشت. از اینرو، پارلمان آلمان، قانونی را تصویب کرد که به موجب آن، مسئولان فیسبوک، توییتر و یوتیوب موظف بودند، محتویات مجرمانه را ظرف ۲۴ ساعت پاک کنند. از جمله مواردی که در آن زمان به عنوان جرم شمرده شده بود، میتوان به اقدام علیه نظم عمومی، ترغیب افراد برای ارتکاب جرم و تأیید آن، مزاحمت جنسی، نفرتپراکنی، تشکیل گروههای تروریستی و توهین به پیروان ادیان اشاره کرد.
بر اساس این قانون، هر شرکتی که قوانین را نقض میکرد، مجبور بود که جریمهای تا سقف ۵۰ میلیون یورو پرداخت کند. شرکتهای اینترنتی همچنین موظف بودند تا سالانه گزارشی درباره چگونگی حذف مطالب منتشر شده و دلایل آن ارائه کنند. این قانون کمی بعد در سال ۲۰۱۸ به اجرا درآمد و بلافاصله با انتقاد بسیاری از مسئولان و کاربران شبکههای اجتماعی مواجه شد. مخالفان معتقد بودند که این قانون باعث محدود شدن آزادی بیان در شبکههای اجتماعی میشود. برخی نیز میخواستند تا این قانون اصلاح شود. با همه مخالفتها، این قوانین دو سال در آلمان به اجرا درآمد و حالا هم مسئولان دولت و نمایندگان مجلس آلمان تصمیم گرفتهاند تا محدودیتهای بیشتری برای فعالیت در فضای مجازی این کشور ایجاد کنند.
بر اساس قوانینی که به تازگی به تصویب پارلمان فدرال آلمان رسیده است؛ هر گونه توهین، تهدید، تهمت و دروغ در اینترنت، جرم محسوب میشود و حتی لایککنندگان و تاییدکنندگان چنین پستهایی نیز مجازات خواهند شد. کریستینه لامبرشت، وزیر دادگستری فدرال در این باره میگوید: «این قوانین پیام روشنی برای همه کاربران شبکههای اجتماعی و وبسایتهای اینترنتی دارد. ما با تصویب این قوانین به همه اعلام کردیم که نشر محتوای مجرمانه را نمیپذیریم و با آن مقابله میکنیم. از نگاه من، چنین اقداماتی در اینترنت به خشونت در جامعه دامن میزند.»
از جمله قوانینی که به تازگی تصویب شده است، میتوان به قانون مقابله با تهدید آنلاین اشاره کرد. براساس این قانون، هرگونه تهدید به صدمات جسمی، تجاوز یا آسیب مالی، دو سال زندان درپی خواهد داشت. پیش از این، تنها تهدید به مرگ افراد، مشمول دو سال زندان میشد که در قوانین جدید به ۳ سال افزایش یافته است. توهین به افراد نیز میتواند تا دو سال حبس در پی داشته باشد.قانونگذار اینبار حتی برای کسانی که مطالب نژادپرستانه را تایید میکنند نیز مجازاتهایی را در نظر گرفته است. در این راستا، تایید مطالب نژادپرستانه، بازنشر پست یا نوشتن دیدگاه مثبت زیر آن نیز جریمه دارد.
بر اساس قوانین جدید، چنانچه مطلب نژادپرستانه به صورت گسترده در شبکههای اجتماعی پخش شود و آرامش و نظم عمومی را مختل کند، آنگاه دادگاه درباره مجازات مجرمان تصمیم خواهد گرفت.همچنین بند ۱۸۸ قانون جزا که تاکنون، تنها از سیاستمداران فدرال در مقابل بدنامی و تهمت حمایت میکرد، از این پس، شامل سیاستمداران محلی نیز خواهد شد. ترور والتر لوبکه، شهردار کاسل در سال ۲۰۱۹ زمینه این تغییر را ایجاد کرد. کریستینه لامبرشت، وزیر دادگستری فدرال و گروهی از نمایندگان بوندستاگ خواهان این تغییر شدند. لامبرشت همچنین نگران است که ترور نژادپرستانه در شهر هاناو و حمله تروریستی به هاله دوباره تکرار شود.
او میگوید: «حملات تروریستی نشان میدهند که تهدیدات اینترنتی، بهسرعت عملی میشوند. اما براساس قوانین جدید، شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر، موظفند تا پستهایی با محتوای مجرمانه را بلافاصله حذف و یا به پلیس جنایی فدرال ارسال کنند. این اقدامات از گسترش تجاوز جنسی، تبلیغات نئونازیها و خشونت در شبکههای اجتماعی و وبسایتهای اینترنتی جلوگیری میکند. در جرایمی مانند قتل یا حمله تروریستی، پلیس به رمز عبور کاربران نیز دسترسی خواهد داشت.»
علاوه بر اینها، از این پس توهین به پزشکان، پرستاران و پرسنل پزشکی در اورژانسها نیز پنج سال زندان بهدنبال خواهد داشت. پیشتر، این قانون درحمایت از نیروی پلیس، پرسنل آتشنشانی و سربازان اجرا میشد.این قوانین در حالی تصویب شدهاند که بسیاری از نمایندگان احزاب در بوندستاگ با آن مخالف هستند. به طور مثال، سبزها و حزب دموکرات آزاد آلمان از رایدادن به این قوانین خودداری کردند. نمایندگان این احزاب معتقدند که با تصویب این قوانین، دادههای کاربران بهطور گسترده و بدون بررسی قانونی در دسترس پلیس قرار میگیرد.
همچنین نمایندگان حزب آلترناتیو برای آلمان نیز این قوانین را مغایر با آزادی بیان عنوان کردهاند. با این وجود، نمایندگان اتحادیههای مسیحی، قوانین جدید را مدافع آزادی بیان میدانند. به گفته آنها، این قوانین باعث سرکوب عقاید کاربران اینترنت نمیشود، بلکه در راستای حمایت از آزادی بیان وضع شده است.
اخبار
تاریخ اروپای مدرن به روایت ۱۱ مورخ خواندنی شد
کتاب «تاریخ اروپای مدرن» نوشته تی. سی. دبلیو بلنینگ و با ترجمه ابراهیم عامل محرابی از سوی انتشارات علمی و فرهنگی روانه بازار کتاب شد. این کتاب را یازده فیلسوف و مورخ برجسته جهان تالیف و در قالب کتابی در انتشارات آکسفورد منتشر کردهاند. این کتاب نگاهی به تاریخ اروپا از انقلاب کبیر فرانسه تا اواخر قرن بیستم انداخته است و بنابر گفته تدوینکننده آن روایتی است از چگونگی تعریف رابطه تازه اروپا و جهان.در بخشی از مقدمه این کتاب میخوانیم:
وقتی این بحث مطرح میشود که اروپاییان مردن نه تنها قاره خود بلکه جهان را دگرگون ساختند، پای پیروزی در میان نیست بلکه عکس آن صادق است. ایشان آنچه نمیتوانستند مستقیماً زیر سلطه خود درآورند، به شیوههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به بند میکشیدند. چیزی که گاه به عنوان «آمریکایی شدن» جهان توصیف میشود، به دست اخلاف اروپاییانی محقق شد که آمریکای شمالی را به تسخیر خویش درآورده و اکثر بومیان آن را از بین برده بودند. ریشه اروپایی فرهنگی که بعدها با موفقیتی خیره کننده در قرن بیستم از آمریکا به خارج صادر شد، به ویژه از نام فراگیر ترین نماد آن پیداست: همبرگر!
این کتاب در فصل نخست خود با عنوان انقلاب از بالا و از پایین روایتی از سیاست اروپایی از انقلاب فرانسه تا جنگ اول جهانی بیان کرده است. در مقاله دوم کتاب، موضوع صنعتی شدن اروپای مدرن و در مقاله سوم مدرن سازی نظامی اروپا مورد توجه قرار گرفته است. در فصل چهارم به مساله رسانهها و طبقات در جامعه اروپای قرن نوزدهم اشاره شده و در فصل پنجم مساله تجاریسازی و تکریم فرهنگ اروپایی مورد توجه قرار گرفته است. در فصل ششم موضوع سیاست اروپا در فاصله سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۴۵ مورد توجه قرار گرفته و در ادامه در فصل هفتم فراز و نشیبهای اقتصادی قرن بیستم اروپا مورد توجه قرار گرفته است.
در فصل هشتم موضوع هنر جنگ در اروپا از سال ۱۹۱۸ و در فصل نهم جامعه اروپایی در قرن بیستم مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل دهم موضوع مدرنیسم و پست مدرنیسم در اروپا مورد توجه قرار گرفته و در فصل یازدهم نیز موضوع وحدت اروپا مورد کنکاش قرار گرفته است.
انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را در ۵۱۰ صفحه با قیمت ۵۱ هزار تومان منتشر کرده است.
مرزهای تایلند برای جبران بخشی از ضرر گردشگری تدریجی باز می شود
بر اثر شیوع ویروس کرونا صنعت گردشگری در جهان ۳.۳ تریلیون دلار تاکنون خسارت دیده است و در این میان سهم تایلند ۴۷ میلیارد دلار بوده است. با توجه به بسته بودن مرزها و نبود امکان ورود گردشگر همچنان این صنعت در حال ضرردهی است و دولت تایلند با تزریق کمک به این صنعت و درخواست از مردم برای افزایش سفرهای داخلی در صدد جبران این خسارت است. برآوردها حکایت از این دارد که جبران این ضرر غیرممکن به نظر میرسد چرا که ۱۸ درصد تولید ناخالص ملی تایلند از صنعت گردشگری است.
از این میزان درآمد ۱۲ درصد از ورود گردشگر خارجی و تنها ۶ درصد از توریسم داخلی تأمین میشود. گزارشها حاکی است تایلندیها سالانه ۴۰۰ میلیارد بات در سفرهای خارجی هزینه میکنند که در صورت چرخش آن به سفرهای داخلی، درآمد گردشگری داخلی ۹۰۰ میلیارد نزدیک به مقدار درآمد سال گذشته توریسم که ۱.۲۸ تریلیون بات بود خواهد شد.
وزارت گردشگری تایلند همچنین اعلام کرده تا ماه سپتامبر ۲.۷ میلیون نفر شاغل در زمینههای گردشگری و بویژه اقامتی به جمع بیکاران خواهند پیوست و تنها راه چاره باز کردن مرزها بر روی گردشگران خارجی برای جریان یافتن نقدینگی است. در همین راستا و با وجود اینکه بخش خصوصی به ادامه وضعیت اضطراری و بسته بودن مرزها اعتراض دارند، دولت برای یک ماه دیگر وضعیت اضطراری را تمدید و ورود خارجیان را ممنوع اعلام کرد. برنامهای که دولت برای بازگشایی تدریجی مرزها برای گردشگران بین المللی اعلام کرده بدین گونه است که مرحله اول بازگشایی در ماه آگوست مختص کشورهایی خواهد بود که در ۳۰ روز گذشته هیچ گزارش ابتلاء نداشته باشند و در صورت عدم انتقال ویروس به داخل تایلند، مرحله دوم با ورود بیشتر از کشورهای امن دیگری آغاز و در صورت موفقیت مرحله دوم، مرحله سوم با ورود گردشگر از تمامی نقاط جهان آغاز خواهد شد.
ترجمه «تریستانو میمیرد» چاپ شد
قصه گذشته مرد مبارز و نهضت مقاومت
رمان «تریستانو میمیرد» نوشته آنتویو تابوکی بهتازگی توسط نشر نگاه منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب صد و چهاردهمین عنوان از مجموعه «چشم و چراغ» است که اینناشر از ادبیات جهان منتشر میکند. آنتونیو تابوکی از نویسندگان ادبیات معاصر ایتالیاست که در سال ۱۹۴۳ متولد و سال ۲۰۱۲ در ۶۸ سالگی درگذشت. او یکی از نویسندگانِ مخالف فاشیسم در کشورش بود که در سالهای نخستوزیری برلوسکونی هم انتقادات تندی را متوجه اینسیاستمدار میکرد. ایننویسنده که از علاقهمندان فرناندو پسوآ شاعر پرتغالی بود و تعدادی از آثار او را ترجمه کرده بود، در ایتالیا متولد و در لیسبونِ پرتغال از دنیا رفت. نسخه اصلی کتاب «تریستانو میمیرد» سال ۲۰۰۴ منتشر شد و داستانش درباره یکی از قهرمانان نهضت مقاومت ایتالیا بهنام تریستانو است که در مقطع شروع داستان، در یکماه شرجیِ آگوست، در حال احتضار است. او یک نویسنده را کنار بستر خود خوانده تا وقایع و اتفاقات زندگیاش را برای او روایت کند. در نتیجه مخاطب کتاب در حال خواندن گذشته تریستانو خواهد شد... ترجمه فارسی اینکتاب با ۲۰۰ صفحه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.
اخبار
برنده جایزه ادبی استرگا ایتالیا ۲۰۲۰ معرفی شد
بنیاد ماریا گفردو بلونچی که حامی جایزه ادبی سالانه استرگا ایتالیا است اعلام کرده که ساندرو ورونسی توانست امسال با رمان «کشتی تسئوس» برنده این جایزه که با پشتیبانی اتاق بازرگانی رم برگزار میشود، بشود.
به خاطر قوانین فعلی فاصلهگذاری اجتماعی دولت ایتالیا، مراسم نهایی اهدای این جایزه نمیشد مثل هر سال به صورت عمومی در ویلا جیولیا برگزار شود؛ اما برگزارکنندگان تصمیم گرفتند مراسم کوچکی برگزار کنند که طی آن جایزه در بالکن مکان تاریخی نیمفائوم به برنده اهدا شد.
این مراسم که جیورجیو زانکینی مجری آن بود، به صورت زنده از شبکه رای تره برای عموم پخش شد. کورادو اوجیاس مجری و خبرنگار معروف ایتالیایی و همچنین آنتونیو اسکوراتی برنده سال ۲۰۱۹ جایزه استرگا از مهمانان ویژه برنامه بودند.
اعضای هیات داوران روی هم رفته ۶۰۵ رای داشتند که رمان ورونسی با کسب ۲۰۰ رای موفق به کسب جایزه شد. بعد از او جیانریکو کاروفیلیو با رمان «اندازه زمان» در رتبه دوم قرار گرفت و ۱۳۲ رای را به خود اختصاص داد. والری پارلا با رمان «آلمارینا» که ۸۶ رای گرفت سوم شد. جیان آرتورو فراری با «پسر ایتالیایی» و ۷۰ رای چهارم شد و دنیل منکارلی با «همه رستگاری میخواهند» و ۶۷ رای در رتبه بعدی قرار گرفت.برای انتخاب برنده این جایزه، منتقدان و نویسندگان، تعدادی چهره خارجی که توسط ۲۰ نهاد فرهنگی ایتالیایی انتخاب شده بودند، شماری از کتابخوانهای برگزیده که توسط کتابفروشیهای مستقل معرفی شدند و همچنین حلقههای کتابخوانی دانشگاهها، افرادی بودند که حق رای داشتند.
از جمله چهرههای شناختهشدهای که امسال رای دادند میتوان از بندتا سیبراریو و آلبرتو رولو که به ترتیب در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۱۷ فینالیستهای دریافت جایزه استرگا بودند، والتر باربریس تاریخدان و رییس خانه نشر آیناودی، مارکو بازوکی ایتالیاشناس و استفانو کولتا مدیر شبکه رای اونو نام برد.
برنده این جایزه در چندین برنامه کتابخوانی و تور کتاب که از سوی بنیاد جایزه ترتیب داده میشود شرکت خواهد کرد تا کتابش را به مردم معرفی کند.
امسال هفتادو چهارمین دوره اهدای جایزه استراگا یا جادوگر ایتالیا برگزار شد. این جایزه مهمترین جایزه ادبی این کشور است که از سال ۱۹۴۷ پایهگذاری شد و امسال با توجه به بیماری کرونا و شیوع گسترده آن در ایتالیا، اهمیت خاصتری هم داشت.
ساندرو ورونسی ۶۱ ساله و متولد فلورانس است. او رماننویس، مقالهنویس و روزنامه نگار است و در رشته معماری دانشگاه فلورانس تحصیل کرده است. وی از جوانی شروع به نویسندگی کرد و تاکنون به جز کتابهای غیرداستانی ۱۵ رمان و مجموعه داستان کوتاه نوشته است. جدیدترین رمان وی همین «کشتی تسئوس» است که سال ۲۰۱۹ منتشر شد.
یککتابفروشی قدیمی در قم تعطیل شد
مشکلات اقتصادی و ضربه کتابسازها
حسین قوامیان ناشر و مدیر فروشگاه کتاب جهان کتاب در قم، در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: کتابفروشی دارالفکر قم که سابقه ۶۰ سال فعالیت در زمینه عرضه کتاب دارد، بهتازگی تعطیل شده است. اینکتابفروشی پیش از انقلاب، بسیاری از کتابهای دینی، حوزوی، رسالات مراجع تقلید و رساله امام خمینی (ره) را چاپ کرده بود.
وی افزود: چاپ مجموعه تفسیر المیزان اثر علامه طباطبایی هم در سالهای پیش از انقلاب، از دیگر موارد موجود در کارنامه مسئولان اینکتابفروشی است. چراکه آنها بهجز کتابفروشی ناشر هم هستند و چاپخانهای داشتند. اما بهدلیل مشکلات اقتصادی، ناچار شدند سال گذشته چاپخانه خود را تعطیل کنند. در مجموع انتشارات دارالفکر با بیش از هزار عنوان کتاب دینی و مذهبی، سال گذشته چاپخانه خود را بست و امسال هم کتابفروشیاش را تعطیل کرد.
مدیر فروشگاه کتاب جهان کتاب، در ادامه گفت: همانطور که میدانیم کتابفروشی ویترین عرضه کار است و وقتی یک کتابفروشی مذهبی بسته میشود، جایگزینی ندارد. چون کتاب مذهبی مثل کتاب عمومی نیست. متاسفانه اینوضعیت دارد روز به روز بیشتر شده و تعداد کتابفروشیها مذهبی کمتر و کمتر میشود که اینوضع، باعث بروز یک نگرانی مهم بین کتابفروشان و ناشران شده است.
قوامیان گفت: یکی از مشکلات بزرگی که باعث زمینخوردن انتشارات دارالفکر و کتابفروشیاش شد، این بود که بخشهای مختلف به موازات اینناشر، دست به کتابسازی میزدند و کتابهای ایننشر را بهصورت مشابه منتشر میکردند. طبیعی است که دارالفکر هم که نیروهای زیادی دارد، باید حقوق و بیمه آنها را بپردازد. اما وقتی کتابفروشها نمیتوانند مشکلی مثل مساله حق بیمه را حل کنند، طبیعی است که به اینوضعیت دچار میشوند. بخش لوازمالتحریر فروشگاه جهان کتاب که میتواند کمکی به دخل و خرج فروشگاه کند، مشمول مالیات است و مالیات پرداخت میکند. در حال حاضر دارالفکر چاپخانه و کتابفروشیاش را از دست داده و تنها بهصورت یکناشر به فعالیت ادامه میدهد.
وی در پایان گفت: اتفاقی که باعث ناراحتی است، این است که هرسال دوستان وزارت ارشاد، در ایام عید نوروز به ناشران سر زده و از نزدیک با مشکلاتشان آشنا میشدند. اینکار در باقی ایام سال هم رخ میداد اما از وقتی که مشکلات به دارالفکر حمله کردند، هیچکس نه از وزارت ارشاد و نه از اتحادیه سراغ اینناشر و کتابفروشی نیامد. حتی یک دلجویی ساده هم انجام نشد. طبیعی است که چنینوضعیتی باعث دلسردی و بیانگیزگی در ناشر و کتابفروش میشود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4310/19850/78937
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4310/19850/78938
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4310/19850/78939
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4310/19850/78940
|
عناوین این صفحه
- زندگی با ترس و امید (2)
- آلمان مجازاتهای تولید محتوای مجرمانه در فضای مجازی را تشدید کرد
- اخبار
- اخبار