|
همه چیز مشکوک است!
محمد قراگزلو
روز پنجشنبه گذشته بازی پرسپولیس – فولاد لغو شد. مسابقهای که قرار بود پنجشنبه شب ساعت ۲۱ برگزار شود. خبر لغو را نه از سایت سازمان لیگ بلکه از خبرگزاریها فهمیدیم. خبر لغو این بازی حدوداً ۳۱ ساعت قبل از مسابقه در خبرگزاریها و سایتهای فوتبالی منتشر شد. آن هم در حالی که رسانه رسمی سازمان لیگ این خبر را حداقل تا سه ساعت بعد از آن اعلام نکرده بود.
خبر لغو بازی پرسپولیس – فولاد در شرایطی حوالی ساعت ۱۴ چهارشنبه در سایتهای خبری منتشر شد که دقایقی قبلترش یحیی گلمحمدی در نشست خبری این مسابقه شرکت کرده و مفصل درباره این دیدار حرف زده بود. اما دلیل لغو این مسابقه چه بود؟ اینطور که مشخص است زمان کافی برای قرنطینه بازیکنان مثبت کرونایی فولاد تمام نشده بوده و به این دلیل بازی این تیم مقابل پرسپولیس دو روز عقب افتاد تا این زمان کامل شود. اما سؤال اینجاست که چرا سازمان لیگ و ایفمارک زودتر به این نتیجه نرسیده بودند که این دوره قرنطینه تا پنجشنبه تمام نمیشود؟
ظاهراً روز گذشته جلسهای در سازمان لیگ بوده و به این نتیجه میرسند که بازی باید لغو شود اما دکتر هراتیان مسئول ایفمارک در پاسخ نمایندگان باشگاه پرسپولیس که میپرسند چرا زودتر به این نتیجه نرسیدید، میگوید منتظر بودند تا نمونههای فولادیها منفی شود. تا عصر روز سهشنبه غیر از شایعات هیچ خبری درباره لغو احتمالی بازی پرسپولیس – فولاد شنیده نشده بود تا اینکه گفته شد ارتباط باشگاه فولاد با اتوماسیون سازمان لیگ قطع شده است.
فولاد دو بازی قبلیاش مقابل نساجی و نفت مسجدسلیمان را به خاطر ابتلای بازیکنانش به کرونا از دست داد اما ظاهراً قرار بوده اطلاعات مربوط به تستهای اخیر بازیکنان فولاد که توسط ایفمارک راستیآزمایی شده توسط آن سیستم اتوماسیون مبادله شود که قطعی این سیستم همه چیز را به هم میریزد. فولادیها از قطعی این سیستم فیلم هم گرفته و روی سایت خود منتشر کردهاند.
بعد از این ماجرا سعید آذری در پستی اینستاگرامی به این مسأله اشاره کرده و با کنایه به نوعی معترض هم شد و گفت حتی از طریق سنتی هم ارتباط این باشگاه با سازمان لیگ برقرار نشده است. اما کنایه اصلی سعید آذری متوجه پرسپولیس بود جایی که نوشت: «اگر بخواهند یک مسابقه را به علت درصد بالای ابتلا کنسل کنند کرونا همکاری میکند ولی در بعضی موارد نمیشود چون کرونا روی بعضی از رنگها کارایی ندارد، خود به خود درصدش کاهش پیدا میکند تا آن مسابقه انجام بشود، کرونای دل بخواه همینه دیگه.»
دیروز ظهر کاروان فولاد برای بازی با پرسپولیس راهی تهران شد اما حالا که بازی این تیم مقابل پرسپولیس لغو شده باید از سعید آذری پرسید آیا رنگ خاصی باعث لغو مسابقه و تعویق آن شده؟ پرسپولیسیها به این ماجرا اعتراض نکردند اما به این ماجرا مشکوکند چون همه چیز خیلی دیر و به شکلی عجیب اتفاق افتاده و قابل توجیه نیست هر چند بینظمی در فوتبال ایران و سازمان لیگ چیزی نیست که برای اهالی فوتبال و پرسپولیسیها تازگی داشته باشد.
پرسپولیسیها مشکوکند که فولاد باعث این تعویق ۴۸ ساعته شده باشد چرا که ظاهراً تیم نکونام در هفته گذشته کامل نبوده و به خاطر دیر اضافه شدن بازیکنانی که کرونا گرفته بودند تنها دو روز فرصت تمرین با تمام نفراتش را داشته است.
از سوی دیگر پرسپولیسیها که حالا باید زمان رزرو هتل محل اردویشان را هم تغییر دهند به این معترضند که با تعویق ۴۸ ساعته این مسابقه تمام برنامههایشان به هم ریخته است.
آنها پیک تمرینیشان را طوری برنامهریزی کرده بودند که برای پنجشنبه شب در فرم مسابقه و بهترین حالت ممکن باشند اما حالا مجبورند برنامه تمرینی را تغییر داده و امشب و فرداشب هم تمرین کنند. پرسپولیسیها میگویند اگر میدانستند بازی دو روز عقب میافتد برای روزهای سهشنبه و چهارشنبه هم برنامه تمرین سنگینی در نظر میگرفتند اما حالا شرایطشان کاملاً به هم ریخته است.
از سوی دیگر این تعویق برنامه ذهن بازیکنان و کادر فنی پرسپولیس را که برای مسابقه پنجشنبه شب آماده شده بودند به هم خواهد ریخت و این چیزی است که حتی بیشتر از مسائل فنی میتواند تأثیر منفی بگذارد.
بازی با فولاد در حالی به تعویق افتاد که یحیی گلمحمدی در نشست خبری قبل از این مسابقه هم شرکت کرد. اتفاقی که نمونهاش را در هیچ کجای دنیا نمیتوانید پیدا کنید. پرسپولیسیها میگویند چرا قبل از اینکه این نشست خبری برگزار شود خبر لغو را نداده بودند و این کار چه توجیهی دارد؟
از سوی دیگر حالا برنامه بازی بعدی پرسپولیس هم تحتالشعاع این تصمیم قرار خواهد گرفت. هر چند برای اولین بار در این چند هفته پرسپولیس دیرتر از سایر مدعیان بازی خواهد کرد اما فاصله بازی این تیم مقابل فولاد و نفت مسجد سلیمان به چهار روز تقلیل پیدا خواهد کرد و حالا پرسپولیسیها منتظرند تا سازمان لیگ زمان این بازی را هم تغییر داده و حداقل یک روز عقب بیندازد.
ما آماتورهای خود حرفهای پندار
میثم مختاری
حتما اخبار تغیرات مربیان لیگ برتری را در این چند روز خوانده و شنیدهاید و بابت هر کدام از آنها چدین علامت تعجب در ذهنتان شکل گرفته است. اجازه بدهید در حالیکه فقط پنج هفته به پایان لیگ باقی مانده است، با هم دوباره این اخبار را مرور کنیم. هومن افاضلی که بعد از حاضر نشدن استقلالیها در جم به دلیل چند بازیکن کرونایی در این تیم، به شدت عصبانی شده بود، با ژستی که نشان از تعهد و تعصب بالای او نسبت به تیم پارس داشت، ادعا میکرد که بازی میبایست سه بر صفر به سود پارس شود. بعد از اینکه کمیته انضباطی رای به تکرار این مسابقه داد، همون افاضلی از سمت خود استعفا داد و همه ابتدا فکر کردیم که به خاطر اعتراض به این رای و شاید کمتحرکی مدیران باشگاه در اعتراض به این رای باشد. اما هومن بعد از استعفا سریع خود را به تبریز رساند و سرمربی ماشینسازی شد. جالب است که بدانید ماشینسازی هم مثل پارس برای بقا میجنگد و اتفاقا در این چند هفته باقیمانده با پارس جنوبی جم بازی دارد. اما چطور نیمکت ماشینسازی خالی شد؟
رضا مهاجری که این فصل با نساجی شروع کرده بود و بعد از چند بار استعفا، بالاخره از قائمشهر رفت، با شروع لیگ بعد از تطیلات کرونایی به ماشینسازی آمد. مهاجری در همین دو هفته که هدایت ماشینسازی را بر عهده داشت، طبق پروتکل تیمهای تحت فرمان زنوزی، به برگزاری مسابقات در شرایط افزایش آمار کرونا اعتراض میکرد و یکبار هم از خود نپرسید که اگر این شرایط را قبول ندارد، چرا هدایت ماشینسازی را قبول کرد. بعد از دو باخت، مهاجری هم قصد ترک تبریز کرد و به ذهن ما این طور متبادر شد که حتما به خاطر دو باخت و یا ناراحتی از رعایت نشدن صحیح پروتکلهای بهداشتی است. اما گویا او عزم سفر به سیرجان را کرده بود. حالا ماندهایم که آن اعتراض به برگزاری مسابقات در دوران کرونا را باور کنیم، یا قرارداد با دو تیم در سه هفته را.
البته بماند که مسئولان گلگهر ترجیح دادند با همان مجید جلالی ادامه دهند و احتمالا از امروز مصاحبههای رضا مهاجری در مذمت انجام مسابقات در ایام کرونایی بیشتر هم خواهد شد. جالب اینجا است که هفته دیگر، گلگهر باید به مصاف ماشینسازی برود و احتمالا رضا مهاجری با اطلاع از وضعیت ماشینسازی، روی این سه امتیاز هم حساب کرده بود. البته کار گلگهر به همین جا ختم نشد و این تیم مجتبی سرآسیایی را که مربی شهرخودرو بود و استعفا داده بود را قصد دارد کنار مجید جلالی بنشاند. سوال دیگری که به ذهنمان میرسد این است در این روزهای بیتعهدی، یعنی سرآسیایی به چه چیزی در آینده خواهد رسید که شهرخودرو حاضر در آسیا و فعلا در منطقه کسب سهمیه لیگ قهرمانان را رها کرده و دستیار جلالی در تیم گلگهری شده که چیزی به سقوطش نمانده است؟ و اصلا در سیرجان چه خبر است که همه دوست دارند بالای سر گلگهر در حال سقوط باشند، حتی به عنوان دستیار؟
نکته جالب توجه دیگر اینکه مصطفی صداقت، دستیار سرآسیایی در شهرخودرو هم به اردوگاه تراکتور رفته است که قرار است هفته دیگر برای کسب سهمیه با هم بجنگند. آیا میشود ظنی بهتر از فروش اطلاعات شهرخودرو به تراکتور، بابت این انتقال داشت؟ دیگر تغییر عجیب در لیگ، حضور پاشازاده روی نیمکت شاهین است. پاشازاده فصل را با شهرداری ماهشهر در لیگ دو شروع کرد. دو هفته قبل مربی سپیدرود در لیگ آزادگان شد و دو بار فقط روی نیمکت این تیم نشست و حالا هم حداکثر برای ۵ مسابقه هدایت شاهین در لیگ برتر را برعهده گرفته است. واقعا باید حظ کرد! از این همه پیشرفت در یک سال و صعود از دسته دو به لیگ برتر.
این فصل تغییرات مربیان لیگ برتر شدت بیشتری گرفته و البته برخی از آنها بابت نپرداختن دستمزد و شیوع کرونا بوده است. اما این تغییرات اخیر در تیمهای پایین جدول، واقعا مضحک است. نکته جالب توجه این است که همه این مربیان خودشان استعفا دادهاند و هیچکدام اخراج نشدهاند. بعد همین افراد در کانون مربیان مینشینند و دم از حرفهایگری و انتقاد از اخراج زودهنگام مربیان میزنند و میگویند باید برای ساختن تیم باید به ما فرصت دهید. برادران بزرگوار شما خودتان فرصت را از خود میگیرید. صندلی مربیگری در لیگ برتر برای شما مثل همان صندلیهای بازی کودکی است که آهنگ میگذاشتند و باید به دور آن میچرخیدید و هر زمان آهنگ به اتمام میرسید، هر کسی بر روی صندلی نشسته بود، برنده بود. الان هم در تیمهای ته جدولی انقدر جابجا میشوید تا در زمان سوت پایان لیگ، خدایی نکرده بر روی نیمکت تیم سقوطکننده ننشسته باشید. برای شما تخصص و تعهد و اعتبار هیچ اهمیتی ندارد.
انتخاب اسکوچیچ برای تیم ملی، هر عیبی که داشت، حداقل این مزیت را داشت که به جمع زیادی از مربیان ایرانی نشان بدهد که هنوز از مرحله آماتوری به فعالیت حرفهای نرسیدهاند که بخواهند گزینه شوند.
چرا فکر میکنید ما نمیفهمیم؟
رسول بهروش
امیرحسین صادقی میهمان شبکه ورزش بود و بار دیگر سخنانی کمعمق و غیرمفید به زبان آورد. مدافع پیشین استقلال که مدتهاست درگیر نمایش انفرادی «من از همه عصبانیترم» شده است، بار دیگر در این برنامه اظهارات تکراری و کلیشهای در مورد قصور عمدی وزارت ورزش برای ناکام گذاشتن استقلال به زبان آورد و از تعلقات رنگی پسر وزیر به تیم مقابل حرف زد؛ چیزهایی که مشابهش را در حجم ویرانگر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دیدهایم. البته این همنوایی اصلا عجیب یا تصادفی نیست؛ چرا که همین آقای صادقی ساعاتی قبل از حضور در شبکه ورزش با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش خطاب به هواداران استقلال گفته بود: «میهمان تلویزیون هستم؛ چه بگویم دلتان خنک میشود؟» به این ترتیب روشن میشود برخی پیشکسوتان فوتبال ایران که حالا لقب پرطمطراق «کارشناس» را هم یدک میکشند، نهتنها قادر نیستند به هواداران کمسال و هیجانی حاضر در فضای مجازی سرمشق درست بدهند، بلکه خودشان از این فضا خط میگیرند! تأسف بزرگتر اما برای تلویزیون دولتی ایران است؛ دستگاهی که در مقام ادعا برای خودش جایگاه فرهنگسازی تصویر کرده، اما عملا به بازتولید اباطیل مخرب موجود در شبکههای مجازی میپردازد.
البته شاید هم آقایان دوست دارند با دعوت از چنین چهرههایی، فقط چند دقیقه از برنامههای کممخاطبشان در شبکههای اجتماعی وایرال شود. صداوسیما مدتهاست که بهای سنگینی بابت این دیده شدنهای چند دقیقهای میپردازد.
از اوضاع اسفبار تلویزیون که بگذریم، میرسیم بهخود امیرحسین خان صادقی؛ کسی که تامل در سخنانش نشان میدهد بعضا حتی از درک معانی کلماتی که بهکار میبرد هم عاجز است. او در این مصاحبه در حالی بهشدت علیه وزارت ورزش موضع گرفت و فراری دادن استراماچونی را نقطه آغاز مصیبتهای استقلال قلمداد کرد که خودش قبلا به دفعات علیه مربی ایتالیایی اظهارنظر کرده بود. واقعا چرا امثال صادقی گمان میکنند مردم ایران تا این حد فراموشکار هستند و متوجه تغییر مواضع نمیشوند؟ ده ماه پیش با شروع قهرهای استرا، صادقی در مورد او گفته بود: «من به رفتار اشتباه او انتقاد دارم. در روزهای اخیر مدام گفتهاند استراماچونی قهر کرده است. من دلیل قهر او را نمیدانم. اصلا استراماچونی با چه زمینه، نگرش و طرز تفکری وارد باشگاه بزرگ استقلال شده است؟ حدود یکماه با این مربی مذاکره شده و علی خطیر باید جواب بدهد چه زمینهای از فوتبال ایران و باشگاه استقلال به استراماچونی نشان داده که اکنون این مسائل پیش میآید. از او میپرسم آیا نمیداند ایران کجاست؟ اگر نمیداند تاریخچه کشورمان را بخواند. زمانی یک سوم جهان برای ایران بوده است.»
حتی وقتی استراماچونی برای همیشه از ایران رفت هم صادقی کوتاه نیامد و گفت: «متأسفانه هواداران از استراماچونی بت درست کرده و او را بزرگ کردند. استقلال از همه این نامها بالاتر است و هواداران نباید افسوس کسی را بخورند که نمیخواست بماند. شاید برای ما استقلال همهچیز باشد، اما امثال استراماچونی این چیزها را متوجه نمیشوند و دنبال قرارداد حرفهای خود هستند.» امروز اما امیرحسین فهمیده تحسین شدن و گرفتن فالوئر و لایکهای کیلویی در مرثیهسرایی برای مربی ایتالیایی است؛ پس مواضع قبلیاش را پس گرفته و دست همه را از پشت بسته است.
فقط هم امیرحسین نیست. به یکی مثل مهرداد میناوند نگاه کنید؛ دوره گابریل کالدرون به سردمدار جریان تخریب او تبدیل شد و از هیچ تلاشی برای در هم کوبیدن این مربی تازهوارد و موفق خودداری نکرد. پاداش او برای مشارکت در این پروژه، همکاری با اسپانسر رسمی باشگاه بود. بعد هم که تغییرات مدیریتی اتفاق افتاد، میناوند با تندترین ادبیات ممکن علیه مدیران جدید موضع گرفت، اما دیری نپایید که دوباره همکاریاش با آنها را شروع کرد؛ اصلا انگار نه انگار خانی آمده و خانی رفته، انگار نه انگار باشگاه پرسپولیس متحمل هزینه گزاف میلیاردی شده و برای یک نیمفصل باید پول کامل دو کادرفنی را بدهد. کاش میدانستیم امثال میناوند و امیرحسین صادقی چرا فکر میکنند ما هیچی نمیفهمیم؟
به دنبال حل مشکلات یا به دنبال برندسازی؟
عرفان حاج بابایی
اعضای هیئت مدیره باشگاههای ایرانی حضوری فشرده و بیش از حد در رسانهها دارند. همچنین اعضای هیئت مدیره باشگاه های سرشناس و معروف در ایران همیشه یکی از عوامل مشکلات پرتعداد این باشگاه ها بوده اند. اعضایی که به عنوان مثال در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس با حکم وزیر ورزش و جوانان به عضویت این دو تیم درمی آیند تا در قامت افرادی که مسئولیت غیرفنی و مدیریتی دارند، تمام تلاش خود را برای حل مشکلات اقتصادی باشگاه و همچنین کسب درآمد و تامین امکانات لازم به کار بگیرند.
با این حال گویی نقش این افراد کاملا در شرایط این روزهای فوتبال ایران تغییر کرده است. اعضای هیئت مدیره این باشگاه ها ظاهرا پیش از آن که تمام تلاش و استعداد خود را برای حل مشکلات این تیم ها به کار ببندند، بیشتر به دنبال این هستند که با استفاده از پست و مقامی که به اعتبار نام استقلال یا پرسپولیس و یا حتی سایر تیم ها به دست آورده اند، برای خود یک برند شخصی بسازند تا بعدها بتوانند از آن منتفع شوند. یکی از ساده ترین راه ها برای تحقق این امر هم حضور مدام و مستمر در فضای رسانه ای است.
اعضای هیئت مدیره باشگاه ها به طور منظم با خبرگزاری ها مصاحبه می کنند یا به عنوان مهمان حضوری و یا تلفنی راه خود را به برنامه های زنده ورزشی در رادیو یا تلویزیون باز می کنند و به همین طریق مدام در معرض توجهات هستند. به این وسیله آن ها کم کم تعداد بیشتری فالوئر در فضای مجاز جذب می کنند و از صفحه شخصی خود در این شبکه اجتماعی به عنوان رسانه ای پر مخاطب بهره های زیادی می برند. این در حالی است که اگر شاید بخشی از این تلاش برای چهره شدن و دیده شدن در راه حل مشکلات باشگاه ها نظیر بدهی ها، عدم وجود درآمد پایدار و فقر امکانات سخت افزاری به کار گرفته می شد، قطعا باشگاه های ایرانی شرایط بهتری پیدا می کردند.
عضو هیئت مدیره آرسنال یا بارسلونا را میشناسید؟
روندی که مدیران باشگاه های اروپایی برای اداره باشگاه ها در پیش گرفته اند کاملا متفاوت با آن چیزی است که در ایران وجود دارد. اعضای هیئت مدیره باشگاه های اروپایی به هیچ عنوان تا این اندازه در مقابل دوربین ها و رسانه ها نیستند و مدام اخبار آن ها در کانال های هواداری یا خبرگزاری ها نمی چرخد بلکه تمرکز آن ها بر اداره هرچه بهتر باشگاه است و آن ها تلاش می کنند تا با سودآوری و بازدهی بیشتر، تیم را رو به جلو ببرند. در آن باشگاه ها مدیرعامل به عنوان نماینده مدیران باشگاه تنها کسی است که پاسخگوی هواداران و رسانه ها است اما در ایران بقیه اعضا هم به اندازه مدیرعامل در این امور دخالت می کنند چرا که خوب می دانند به زودی و با حکمی جدید، باید صندلی خود را به عضوی دیگر بدهند پس، از فرصت اندک در باشگاه برای مشهور کردن خود در جامعه استفاده می کنند تا نان آن شهرت را پس از ترک باشگاه بخورند.این چرخه باطلی است که فقط در فوتبال ایران وجود دارد.کسی هم نیست که از آقایان عضو در هیات مدیره بپرسد که دستاورد شما غیر از مصاحبه کردن برای باشگاه هایی که در آن فعالیت می کنید چه بوده است؟
یادداشت
چرا کویر را شخم میزنی؟
سام ستارزاده
عقبماندن تراکتور از کورس قهرمانی و حتی سهمیه را میتوان پیش از تساوی پرشورها با استقلال بحرانزده یا شکست آنها مقابل نساجی پیشبینی کرد. تراکتور امسال امتیازاتش را در مستطیلهای سبز ورزشگاهها از دست نداد؛ بلکه در مستطیلهای سفید روزنامهها و رنگی سایتها به حراج گذاشت. زمانی که مصاحبههای مالک و مسئولین باشگاه به خشم آغشته میشدند تا بوی انصراف از لیگ بدهند؛ در حالی که خودشان بهخوبی میدانستند نه توانایی انصراف را دارند و نه کشاندن کل لیگ به تعطیلی در حیطه آنهاست و در نهایت دو روز مانده به ازسرگیری لیگ، ناچار خواهند شد حضور ناگزیرشان در دیدارهای باقیمانده لیگ نوزدهم را به شکلی پوپولیستی به خواست هواداران گره بزنند. ساکت الهامی سرمربی سرخهای تبریز، پس از تنها پیروزی پساکرونایی تیمش مقابل نفت آبادان، بهدرستی به بزرگترین سد پیشروی اهدافش اشاره کرد: «پس از شروع تمرینات به دلیل کرونا نتوانستیم با تیمهای لیگ برتری هماهنگی داشته باشیم تا بازی تدارکاتی انجام دهیم.» بهقول آقای الهامی، بازی تراکتور با نساجی یک دیدار تدارکاتی برای گرگهای سفید بهشمار میرفت. تراکتور و ماشینسازی، تنها تیمهای لیگ بودند که مسابقات را بدون بازی دوستانه از سر گرفتند؛ چرا که برای تکمیل فیلمنامه تهدید به انصراف خود به این کار نیازی نداشتند. خلأ تیمهای ترکتبار لیگ در اصل دیدارهای دوستانه نیستند؛ بلکه برنامهریزی است. کمبودی که در فصل گذشته هم یقه تراکتور را گرفت و آنها را از منطقه سهمیه بهزیر کشاند. بیبرنامگی که پارسال با بیاعتمادی به جان توشاک و محمد تقوی نمایان شد، این روزها با نوسان میان اظهار بیمیلی مالک به حضور در ادامه لیگ برتر و اصرار سرمربی به رویارویی با تیمی با ۹ بازیکن مبتلا و بهشوخی گرفتن این موارد در نزدیکی میکروفونهای فعال پخش زنده بهوضوح قابل شنیدن است. شکی نیست که محمدرضا زنوزی دو سال است که دلسوزانه از جیب خود برای فوتبال تبریز هزینه میکند. او تا همین امروز هم موفقترین مالک خصوصی ۱۰ سال گذشته فوتبال ایران بوده، اگر صنعتیهای متمول وابسته به دولت را درنظر نگیریم. با این حال، شاید خود ایشان هم به نتیجه رسیده باشد که یک تراکتور هرچقدر با انرژی کویر را شخم بزند، محصولی درو نخواهد کرد. زنوزی اگر بهجای تنشزایی پساکرونایی، برای بازیابی آمادگی بدنی بازیکنان تیمش و فراهمکردن شرایط ایمن برای بازگشت شجاعی، دژاگه و حمزاوی نقشه میریخت، قطعاً بخت تکرار درخشش ابتدای فصل پرشورهای تبریز را هم داشت. در همین حین هم، تیم سبز زنوزی به همکاریاش با محمدرضا مهاجری پایان داد؛ در حالی که از عقد قرارداد با وی سه هفته هم نمیگذشت. بدون رویآوردن به برنامهریزی بلندمدت و ثبات ساختاری و اجرایی، بعید است مالک دو باشگاه تبریزی بتواند به زودی و آسانی موفقیت را برای تیمهایش بخرد.
مربیانی که مربیگری را زیر سؤال میبرند
آرمن ساروخانیان
دیروز فوتبال ایران روزی عجیب و شاید تاریخی را پشت سر گذاشت. سه تیم پایین جدولی لیگ برتر سرمربیان جدیدی انتخاب کردند و نکته اینجاست که تمام مربیان شاغل بودند و با رها کردن تیمشان به تیم جدید پیوستند. در فاصله شش هفته به پایان لیگ نوزدهم مهاجری از ماشینسازی به گلگهر رفت، پاشازاده از سپیدرود در لیگ یک به شاهین بوشهر پیوست و افاضلی با رها کردن پارس جنوبی جم قرار است روی نیمکت ماشینسازی بنشیند. چنین رفتاری که در فوتبال ایران به تدریج باب میشود در نقطه مقابل تعهد و مسئولیتپذیری است که از مربیان انتظار داریم به آن پایبند باشند. مهاجری پس از حضور در نساجی و ماشینسازی تصمیم گرفته سومین نیمکت مربیگری در لیگ نوزدهم را تجربه کند. او تنها دو بازی روی نیمکت تیم تبریزی نشست و پس از دو شکست این تیم را رها کرد تا به سیرجان برود. در واقع مدیران گلگهر مأموریت نجات تیمشان از سقوط را به کسی سپردهاند که در دو تیم قبلی نتیجه نگرفته و مهمتر از آن به قراردادش هم وفادار نبوده. مگر شرایط گلگهر چه تفاوتی با ماشینسازی دارد که این مربی حاضر شده اولی را برای دومی رها کند؟ اگر قرار باشد که تمام مربیان با دریافت اولین پیشنهاد که از قرارداد فعلیشان کمی بهتر است به تیم جدید بروند، چه فاجعهای در انتظار فوتبال و لیگ خواهد بود؟ قانون بازیکنان را از حضور در سه تیم مختلف در یک فصل بر حذر داشته و مهمترین دلیلش جلوگیری از تخلفات احتمالی این جابهجاییهای پرشمار است. برای مربیان چنین محدودیتی وجود ندارد، ولی اگر این رویه باب شود، لازم است که سازمان لیگ برای آن فکری کند و جلوی چنین رفتاری را بگیرد. هومن افاضلی هم با رفتن به ماشینسازی تمام جملات زیبایی که در روزهای گذشته به زبان آورده بود را زیر سؤال میبرد. او در هفته منتهی به بازی با استقلال که رکورد مصاحبه را شکست بارها از تعهدش به پارس جنوبی گفت، ولی ناگهان این تیم را رها کرد تا به ماشینسازی برود. مورد پاشازاده هم جالب است که فصل را در لیگ دو با شهرداری بندر ماهشهر شروع کرد و به تازگی در لیگ یک مأموریت نجات سپیدرود از سقوط را به عهده گرفته بود. او که در این سالها با مثالهایی از فوتبال حرفهای آلمان منتقدی دائمی برای مربیان استقلال بوده، تیم رشتی را فقط پس از دو بازی تنها گذاشت تا به بوشهر برود و این بار مأموریت نجات شاهین در لیگ برتر را به عهده بگیرد. قطعاً مربیگری در لیگ برتر از نظر درآمد و توجه رسانهای نسبت به لیگ یک جذابتر است، ولی نه به این بها که با اولین پیشنهاد تیم در حال سقوط را رها کنید. پاشازاده قطعاً خودش هم تأیید خواهد کرد که چنین رفتاری در فوتبال اروپا و آلمان مورد قبول نخواهد بود و تصویر خوبی از یک مربی نمیسازد. خوشبختانه باشگاه سپیدرود مثل ماشینسازی نسبت به جدایی سرمربیاش بیتفاوت نبود و از پاشازاده بابت رعایت نکردن قراردادش شکایت کرده است. در صورتی که فدراسیون برخورد قاطع و سختگیرانهای با این عهدشکنیها داشته باشد، از تکرار آن در سالهای آینده جلوگیری خواهد شد.
گزارش
مروری بر مهمترین اخبار فوتبال ایران؛
از پیام جدید استراماچونی برای استقلالیها تا کرونایی شدن آقا معلم
هادی شاه مرادی
کاپیتان ذوبآهن بازی با فولاد را از دست داد
قاسم حدادیفر کاپیتان با اخلاق و خوشتکنیک تیم فوتبال ذوبآهن با اخراج در بازی روز گذشته برابر ماشینسازی تبریز، دیدار بعدی تیمش مقابل فولادخوزستان را از دست داد. ذوبآهن که در ورزشگاه خانگی برابر ماشینسازی شکست خورد کار سختی را برابر فولاد آماده خواهد داشت، قرمز پوشان اهوازی باید فردا در دیداری مقابل پرسپولیس قرار بگیرند و پس از آن برای مسابقه با ذوبآهن به اهواز باز خواهند گشت.
کامیابینیا: دنبال پنجمین قهرمانی پیاپی هستیم
کمال کامیابینیا درباره شرایط تیم فوتبال پرسپولیس، پس از شکست ماشینسازی و اینکه به نظر میرسد قهرمانی سرخپوشان قطعی شده است، اظهار داشت: خدا را شکر با تیم دوم جدول فاصلهای ۱۴ امتیازی ایجاد کردیم و خوشبختانه توانستیم پس از شروع مجدد مسابقات لیگ برتر، همه بازیها را با پیروزی پشت سر بگذاریم. تمام تمرکز ما روی تیم خودمان است و فکر میکنم تا الان، ۸۰ درصد از راه قهرمانی را طی کردهایم. تمام هدف ما این است که در شش بازی پایانی هم بهترین عملکرد را داشته باشیم و از لحاظ امتیازی هم رکورد بزنیم. وی در پاسخ به این پرسش که آیا پرسپولیس میتواند فصل آینده هم برای پنجمین بار پیاپی قهرمان لیگ برتر شود یا خیر، تصریح کرد: طرز تفکر بازیکنان و کادر فنی پرسپولیس، رسیدن به موفقیتهای بزرگ است و اگر در زمینه کادر فنی، مدیریت و بازیکن ثبات ایجاد شود، قطعاً میتوان به موفقیت رسید. اگر از این تیم و بازیکنان حمایت شود، پرسپولیس سالها میتواند در فوتبال ایران پرچمداری کند.
جمشیدی: مجسمه داور را در اصفهان
نصب میکنیم!
احمد جمشیدی درباره داوری دیدار ذوبآهن و ماشینسازی گفت: واقعا باید به حال فوتبال ایران تاسف خورد، اتفاقاتی که در بازی ذوبآهن با ماشین سازی رخ داد به هیچوجه قابل پذیرش برای مردم شریف اصفهان، کارگران و پرسنل زحمتکش کارخانه و باشگاه ذوبآهن و همچنین عدالتخواهان جامعه فوتبال ایران نیست و نخواهد بود. عضو هیأت مدیره باشگاه ذوبآهن یادآور شد: اطمینان داشته باشید که داور این دیدار به منفورترین چهره برای مردم اصفهان تبدیل شد و هرگز آن چه با بیعدالتی علنی در چمن ورزشگاه فولادشهر انجام داد، فراموش نخواهد شد. این داور بایستی در یکی از برنامههای سراسری و پر بیننده فوتبال رسما از مردم اصفهان عذرخواهی کند و در غیر اینصورت تندیس این شخص را بهعنوان یک چهره منفور در شهر اصفهان به نمایش عموم مردم خواهیم گذاشت.
استراماچونی: کار در استقلال تجربهای فراتر از فوتبال بود
شبکه «اسکای اسپورت» ایتالیا به بهانه بررسی عملکرد بازیکنان تیم اینترمیلان و آنتونیو کونته سرمربی این تیم گفتگویی را با آندرهآ استراماچونیانجام داد. شبکه اسکای که قبل از انجام این گفتوگو، خبر مصاحبه با استراماچونی را اطلاعرسانی کرده و با استقبال هواداران استقلال مواجه شده بود، درباره تجربه کار این مربی در ایران هم سؤالاتی پرسید. استراماچونی در پاسخ گفت: کار در ایران و استقلال تجربهای فراتر از فوتبال بود. به رابطهای که بین من و هواداران استقلال شکل گرفته، افتخار میکنم.سرمربی سابق استقلال ادامه داد: ارتباط بسیار خوبی با مردم و شهر وجود داشت؛ محرکی بسیار قوی برای انجام بهترین عملکرد در لیگ قهرمانان آسیا. من دنیای شگفت انگیز و غیر قابل باوری را کشف کردم.
امیدوارم ترابی به اروپا برود نه لیگهای عربی
بیژن ذوالفقارنسب در ارتباط با نقاط ضعف و قوت تیم فوتبال پرسپولیس اظهار داشت: پرسپولیس تیم خیلی خوبی است، اما برای تکرار قهرمانی در فصل بعد و موفقیت در آسیا، به تقویت نیاز دارد. بیشترین خطی که تیم یحیی گلمحمدی در آن به تقویت نیاز دارد، خط حمله است. علی علیپور بازیکن خیلی خوبی است، اما پرسپولیس باید مهاجمی بهتر از او در اختیار بگیرد تا در کنار علیپور یک زوج خوب را تشکیل دهند. وی در خصوص آینده بازیکنانی مثل مهدی ترابی که فرصت لژیونر شدن دارند، تصریح کرد: امیدوارم بازیکنی مثل ترابی اگر از پرسپولیس میرود، لژیونر شود، چون در ایران بهترین تیمی که میتوانند بازی کند، در حال حاضر پرسپولیس است. اگر این بازیکنان میخواهند لژیونر شوند هم امیدوارم به اروپا بروند تا در فوتبالشان پیشرفت کنند نه لیگهای کشورهای عربی.
مجید جلالی هم کرونایی شد
دکتر محمد موقریپور گفت: متاسفانه به طور قطعی ۱۲ نفر از بازیکنان و کادر فنی تیم فوتبال گلگهر سیرجان به کرونا مبتلا شدهاند.وی افزود: صبح روز گذشته از اعضای این تیم نمونه گیری برای تست کرونا توسط آزمایشگاه کرونای دانشکده علوم پزشکی سیرجان گرفته شد، سپس در تایید نهایی مشخص شد که دوازده نفر از اعضای تیم گل گهر نتیجه آزمایش کرونایشان مثبت است.یکی از این ۱۲ نفر اعضای تیم گل گهر سیرجان، مجید جلالی سرمربی تیم است. با این وجود نظر به اینکه این تعداد بیش از ۲۵ درصد اعضای تیم گل گهر سیرجان است، به احتمال زیاد دیدار امروز این تیم مقابل شاهین بوشهر از سری مسابقات لیگ برتر فوتبال کشور لغو میشود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4317/19909/79187
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4317/19909/79188
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4317/19909/79189
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4317/19909/79190
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4317/19909/79191
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4317/19909/79192
|
عناوین این صفحه
- همه چیز مشکوک است!
- ما آماتورهای خود حرفهای پندار
- چرا فکر میکنید ما نمیفهمیم؟
- به دنبال حل مشکلات یا به دنبال برندسازی؟
- یادداشت
- گزارش