|
اقتباس از شاهنامه و خلق شخصیت خیالی برای تولید رمان گرافیکی
چاپ کتابهای کمیک استریپ تولید داخل، رواج چندانی بین ناشران کشور ندارد و تنها عناوین و ناشران انگشتشماری بودهاند که اقدام به انتشار چنینکتابهایی کردهاند. در گزارشی که در ادامه میآید، قصد داریم کار یکی از این ناشران را در زمینه تولید داستان مصور یا رمانهای گرافیکی را بررسی کنیم.
انتشارات هورخش که از دل استودیوی تولید انیمیشن سینمایی هورخش بیرون آمد، مدتی است به تولید کتابهای کمیک استریپ ایرانی اشتغال دارد. اثری که این ناشر تولید کرده مجموعه کتابهای داستانی و مصور «آخرین داستان» است. اما پیش از ورود به متن گزارش، بد نیست توضیح مختصری درباره تفاوت «رمان گرافیکی» و «رمان کمیکاستریپ» داشته باشیم.
کمیکها و رمانهای گرافیکی (گرافیک نوول) از نظر ساختار باهم تفاوتهایی دارند. البته هر دو، قصههای خود را با تصویر روایت میکنند. یکرمان گرافیکی، شروع، میانه و پایان دارد. حتی اگر یک رمان گرافیکی جزئی از یکسری رمان گرافیکی باشد، نسخه کاملی از یک داستان را روایت میکند. به همیندلیل طولانیتر و مفصلتر از یک اثر کمیک است که میتواند جزئی از یک قصه بزرگ باشد.
رمانهای گرافیکی طیف گستردهای از ژانرها و موضوعات را در برمیگیرند، در حالیکه کمیکها معمولاً طنز و مبتنی بر ابرقهرمان و فراواقعیت هستند. از طرف دیگر کمیکها با سرعت بیشتری نسبت به رمانهای گرافیکی منتشر میشوند، مثلاً ممکن است کمیکها بهشکل هفتگی یا ماهانه منتشر شوند. نکته مهم دیگری که تفاوت این دو قالب را مشخص میکند، در میزان شناختهشدن آنهاست. انتشار آثار کمیک در بسیاری از کشورها رواج دارد و مردم با این ژانر نسبت به رمانهای گرافیکی آشنایی بیشتری دارند.
شروع کار با جمشید و ضحاک
از آنجا که قصه انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» بر دوران حکومت ضحاک ماردوش تمرکز داشته، رهگذر تصمیم میگیرد سراغ قصه «جمشید شاه» برود که پس از ناپدید شدنش ضحاک به پادشاهی رسید. در نتیجه دو جلد نخست رمانهای گرافیکی «آخرین داستان» با عنوان «جمشید طلوع» منتشر شدند و مربوط به روایت آغاز پادشاهی جمشید بودند. دو جلد بعدی هم با عنوان «جمشید غروب» به دوران افول پادشاهی جمشید اختصاص داشتند.
رهگذر بر این باور بوده که دوران پادشاهی جمشید، دوران طلایی تاریخ اساطیری ایران محسوب میشود و دورانی بوده که به دوستور یزدان و خواست جمشید، گلههای پربار مهیا میشود، مرگ از میان مردمان برمیخیزد و گرسنگی و تشنگی برمیافتد. او جمشید را اسطورهای میداند که تنها در اساطیر کهن ایرانیان مشاهده نشده بلکه در قالب خدایان هندی و اروپایی هم خود را نشان داده و پایه باورهای اساطیری بسیاری از مردمان جهان بوده است.
در ادامه روند تولید رمانهای سری نخست «آخرین داستان» که «سری جمشید» نامیده میشوند، محمد چرمشیر نمایشنامهنویس و پژوهشگر، بازنویسی دیالوگها را بهعهده میگیرد و دوجلد «جمشید طلوع» را ویرایش میکند. چرمشیر خاطراتی از کتابهای کمیک استریپ داشته و درباره انگیزهاش از همکاری با این پروژه میگوید: کتابهای ۲۸ جلدی تن تن، تنها کمیکهایی بودند که در ایران مورد استقبال قرار گرفتند. درحالیکه در کشورهای دیگر، آثار مشابه بهعنوان صنعت مطرحشده بودند. به خاطر همین در کاری که هنرمندان هورخش انجام دادند، خیلی نگران نبودم. میدانستم قرار است در زمانی معین اثری را روی میز مخاطبان قرار دهیم. در نتیجه با خود گفتم این اقدام کمک میکند این عرصه که هنوز چشماندازش میان غبار قرار دارد، برای مردم ما روشنتر شود.
اقتباس از شاهنامه
یکی از مواردی که در مجموعه «آخرین داستان» قابل بررسی است، اقتباس از شاهنامه است. رهگذر معتقد است تبدیل قالب شعر به سینما یا انیمیشن، ملزم اعمال تغییراتی در روایت است. با همینرویکرد، تغییراتی در روایت داستان انجام شد و از ابوالفضل خطیبی عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی که سالهاست به پژوهش در شاهنامه اشتغال دارد، کمک گرفته شد. خطیبی در اینباره میگوید: برخی تصور میکنند یکهنرمند، نقاش یا فیلمساز که روی شاهنامه کار میکند، باید اثرش را موبهمو، عین متن شاهنامه روایت کند. پس خلاقیت هنرمند چه میشود؟ خلاقیت هنرمند هم مهم است. قصه شاهنامه باید از صافی ذهن هنرمند بگذرد. من متأسفم که شاهنامهدوستان تصور میکنند، اگر داستانی یا نقاشی با کمی فاصله از شاهنامه نقل شود، خوب نیست.
خطیبی معتقد است باید دست هنرمند را برای تولید و بروز خلاقیت باز گذاشت اما در ضمن باید تاکید کرد کار هنرمند، برداشتی آزاد یا اقتباس از شاهنامه بوده است. اینشاهنامهپژوه درباره رمان گرافیکی مورد بحث گفت:
فکر میکنم شاید کارهای تحقیقاتی و آکادمیکی که امثال ما در زمینه شاهنامه انجام میدهند، خوانندگان محدودی داشته باشد. چون مباحث بسیار خشک و پژوهشی هستند. اما دستاندرکاران تولید رمان گرافیکی «آخرین داستان» با نسلهای متعددی سروکار دارند و از این نظر، کار آنها مهمتر از ماست. این کار هم سختیهای خودش را دارد بهویژه که در کشور ما، کتابخوانی به پایینترین سطح رسیده و کسانی که در این حوزه دست به تولید میزنند، انگیزه و سرمایه خود را به خطر میاندازند.
پایان سری «جمشید» در مجموعه «آخرین داستان»
«سری جمشید» رمان گرافیکی مورد اشاره، با کتاب «جمشید غروب ۲» به پایان رسید که آبان سال ۹۷ منتشر و رونمایی شد. هرکدام از عناوین سری «جمشید» با شمارگان هزار نسخه منتشر شده بودند و طی حدود ۲ سال پس از انتشارشان، به چاپ دوم رسیدند. در چاپ دوم، مجلدات اول و دوم این سری با یکدیگر تلفیق شدند و اتفاق دیگری که رخ داد، این بود که انتشارات هورخش، موفق به امضای قرارداد با انتشارات مارکوزیا در انگلستان شد؛ مبنی بر چاپ و انتشار نسخه مکتوب و الکترونیکی رمانهای سری «جمشید».
ورود وزیر خیالی جمشید به ماجرا
پس از سری اول، دومین سری از رمان گرافیکی «آخرین داستان»، با عنوان «ارشیا» در ۲ جلد منتشر شد. ارشیا وزیر دربار جمشید بوده که پس از او، وزیر ضحاک میشود. البته باید اشاره کرد که این شخصیت، زاده ذهن نویسنده این مجموعه یعنی اشکان رهگذر است و در انیمیشن «آخرین داستان» هم نقش مهمی داشته که پرویز پرستویی جای این شخصیت صداپیشگی کرده است.
در نتیجه بنا بر این گذاشته میشود در ادامه داستان، گذشته ارشیا روایت شود. در خلال روایت این گذشته، قصه شخصیتهایی چون تهمورث (پدر جمشید) هم روایت شد. رهگذر درباره چگونگی خلق شخصیت ارشیا میگوید: این شخصیت که میانههای کار در ذهنم شکل گرفت، از گفتمانی که بین همکاران در نگارش فیلمنامه به وجود آمده بود، متولد شد. چون ما نیاز به حضور شخصیتی خاکستری داشتیم که بتواند زمینههای دراماتیک قصه را ایجاد کند و در بخشی از فیلمنامه هم، منطق آن را به وجود آورد. ارشیا آرامآرام شکل گرفت و بسط و گسترش پیدا کرد. بخشهایی از زندگی این شخصیت در فیلمنامه بود که آن را خارج کرده و وارد رماناش کردیم. در مجموع، شخصیت ارشیا زاده این اندیشه است که در صنعت سرگرمی، نیازمند اسطورههای نو هستیم.
اولینجلد «ارشیا» اسفند ۹۷ و دومی جلدش هم آبان ۹۸ منتشر شد. این دو کتاب پیش از اکران نسخه سینمایی «آخرین داستان» منتشر و رونمایی شدند.
تعویض نویسنده، غلبه تخیل و خلق دوزخ ضحاک
همانطور که اشاره شد، آخرین جلد از سری رمانهای گرافیکی «آخرین داستان»، «دوزخ ضحاک» است که به قلم فرد دیگری نوشته شد و رهگذر آن را ننوشته است. علت این امر هم خداحافظی رهگذر با جهان شاهنامه و در دستگرفتن پروژههای دیگر بود. بهاینترتیب کیاوش جاهد پارسا که طراح کاراکتر و استوریبرد نسخه انیمیشن «آخرین داستان» است، نگارش داستان این کتاب را به عهده گرفت.
در شاهنامه فردوسی، زمانی که فریدون، ضحاک را به بند میکشد به حکم یزدان او را در البرز کوه زندانی میکند. علت اینکه چرا فریدون، ضحاک را نکشت، در شاهنامه اینگونه بیان شده که کشتن او باعث پراکندهشدن بدیها میشده است. نویسنده کتاب «دوزخ ضحاک» در اثر خود سراغ ضحاک بهبندکشیده در البرز رفت و به این موضوع پرداخت که ظاهراً کسانی در پی کشتن ضحاک هستند.
کتاب پیشرو، با این جملات شروع میشود:
«ضحاک، سپهداری از سرزمین مردیسگرد، بعد از آنکه به ناحق بر تخت جمشیدشاه تکیه زد، با قیام کاوهی آهنگر روبهرو شد و سپس آفریدون او را شکست داد. یزدان پاک به آفریدون فرمان داد تا از کوباندن گرز گاوسارش بر سر ضحاک و انتقام، دوری کند؛ او را به دماوندکوه ببرد و به زنجیر بکشد. چراکه با کشتن ضحاک سیاهی و تباهی در جهان ریشه میدواند و پایدار میشود. پس ضحاک در قلب مقدس دماوندکوه به اسارت کشیده شد.»
رمان گرافیکی «دوزخ ضحاک» قرار بود خرداد امسال رونمایی شود که این اتفاق بهدلیل شیوع بیماری کرونا لغو شد و کتاب، بدون برگزاری مراسم مذکور، به کتابفروشیها فرستاده شد.
قضیه من، جویس و آن کتاب دستنیافتنی
مجتبا هوشیار محبوب، رماننویس و منتقد ادبی به مناسبت انتشار دومین مجلد ترجمه فرید قدمی از «اولیس» نوشت که پس از انتشار این ترجمه حتی یک نقد منصفانه که مولفش صاحب بغض نباشد، روی آن نوشته نشد.
خوب یا بد من خیلی سال پیش سرسامِ جویس گرفتم. بدش احتمالاً این بود که هضم ِ جویس مکافات بود و من مصر بودم در همان زمانِ نوجوانی به طور کامل درکش کنم. هر کتابی از او، یا درباره او منتشر میشد میگرفتم و میبلعیدم. کلی کتاب میشد. اما مسئله این بود که به غیر از آثاری که درباره او یا شاهکارِ مشهورش بود؛ از او جز «دوبلینیها» و کتاب مستطاب «چهرهی مرد هنرمند در جوانی» فارسی نشده بود و بعدها هم که نمایشنامه نه چندان پراهمیت «تبعیدیها»یش فارسی شد، هنوز تو نخِ شاهکارهایش «اولیس» و finnegans wake -که به غلط و ناگزیری بارها به «بیداری فینیگانها» ترجمه شده- مانده بودیم. تکلیف یک جورهایی با finnegans wake که ترجمه ناپذیر است مشخص بود. باید قیدِ ترجمه فارسی را میزدیم. اما «اولیس» با همه دشواریهای معروفش میتوانست فارسی شود. و شده بود.
سالها بود که همه در انتظار ترجمه منوچهر بدیعی بودند و هر چند وقت یکبار به واسطه انتشار یکی از پارههای «اولیس» یا حاشیهای بر آن، امید بسته بودند، که اولیس به هر ضرب و زوری که شده از سانسور فرار میکند و به دستمان میرسد. اما موضع بدیعی هم سفت و سختتر از اینها بود که کوتاه بیاید. میگفت کلمهای از آن حذف نمیکنم. بارها این را گفت. بعد یک چیزی میگفت که امیدوار میشدیم و با خودمان میگفتیم بنا به فلان حرفش لابد قرار است بخشی از حذفیات به زبان ایتالیایی و بخشی به زبان اصلی منتشر شود و چشممان به جمال شاهکار قرن بیستم روشن شود. بعد دوباره چند وقت بعد امیدمان به خاکستر مینشست. بعد بدیعی بخش هفدهم از کتاب - بخشی سراسر نوآوری؛ همان بخشی را که نبوغِ جویس دیوانهمان میکرد- منتشر میکرد و با خودمان میگفتیم این بار لابد خبری هست. اما نه، نبود. بدیعی گفته بود اگر قرار بود «اولیس» را منتشر کند، حالا دیگر واقعاً منصرف شده؛ چون از همین بخش هفدهم مگر چقدر در بازار کتاب یا میان مخاطبان حرفهای استقبال شده است که فکرِ انتشار ِ بقیه کتاب را در سر داشته باشد. بازی میخوردیم یا نه، در هر صورت آن اواخر فهمیدیم که ترجمه بدیعی هرگز منتشر نخواهد شد. آن موقع بود که باید با همان انگلیسی لهی که بلد بودم «اولیس» میخواندم. با هزار جور بدبختی میرفتم جلو، خسته میشدم و دوباره یک روز بعد از ظهر شروعش میکردم و سرانجام عطایش را به لقایش میبخشیدم. یکجورهایی با مدرنیسمِ آقای نویسنده، زبانورزیهای مشهورش، جریان سیال ذهن یا تکگویی درونیهایش و دامنه وسیع تأثیر گذاریاش بر نویسندگان و شاعرانِ مدرن و آوانگارد که گوش عالم را پاره کرده بود، وداع کردیم. در تمام این سالها که صرفاً از جویس و اولیسش خواندیم، نه خودِ کتاب را، چنان از اولیسی که در ذهنمان هست کاخی عظیم و هزارتو ساختیم که ارتباط گرفتن با متنِ اصلی سخت شد. چنان در انتظار امری غیرعادی و محیرالعقول ماندیم، که همه نویسندگان دنیا هم دور هم جمع میشدند نمیتوانستند ذرهای راضیمان کنند.
تا اینکه چند سال پیش بود که فرید قدمی به من گفت میخواهد «اولیس» را فارسی کند. آن روزها هنوز کارِ خبر میکردم. پرسیدم: «جدی میگی؟» و وقتی دیدم تأیید کرد، واقعاً هنوز مردد بودم. نمیدانم چرا اینطور فکر میکردم، اما یادم میآید با خودم گفتم سریع خبرش کنم تا پشیمان نشده. او چنین آدمی نبود البته و گفته بود حتا که کار را شروع هم کرده، اما چشمِ ما بدجور ترسیده بود حقیقت. در آن روزهای آخرِ خبرنگاری میخواستم گفتوگوی مفصلی هم داشته باشم درباره همین ترجمه اولیس که خودش گفت: «حالا بگذار بعد…».
چهار سالی گذشت. خبر آمد جلد اولِ اولیس در نشر مانیا هنر به ترجمه فرید قدمی منتشر شد. جلد اول، کتاب اول. قرار است کتاب در شش جلد منتشر شود و حالا که دارم این کلمات را مینویسم، جلد دوم هم منتشر شده. واقعاً مسخره است که کلافِ قصه به اینجا که رسید هزار جور گره خورد و بسیار اسفناک که خودِ جامعه ادبی علت العلل بودند و شروع کردند به غر و لند و بغض پراکنی. من چند بار از حب و بغضهای ادبی نوشتهام. سالهای روزنامهنگاری حسابی از این جهت مجربم کرده. بدخواهیهای غیرعلنی و علنی تا دلتان بخواهد دیدهام. اعتراضها و گلهها شروع شد. کسانی که حتا یک فصل از Ulysses را نخوانده بودند گفتند خوب فارسی نشده و آنها که کتاب قدمی را هنوز تورق نکرده بودند، کردند تو بوق و کرنا که نسخه سانسور شده است. دریغ از حتا یک نقدِ منصفانه که مولفش صاحب بغض نباشد. اصلاً همه فراموش کردند که داریم درباره شاهکارِ قرن بیستم حرف میزنیم. شاهکاری که حالا باید بعد از صد سال بخوانیم. برای همین هم میتوان با حدسی قریب به یقین گفت که هنوز بخش عمدهای از جامعه ادبی ما برایش مهم نیست، که جویس را بشناسد. این نویسنده جایش برای ما هنوز در موزههای ادبی است. حواشی برایمان اهمیت بیشتری دارد.
چیزی که حالا میخواهم از آن بنویسم، درباره ترجمه دیگر این کتاب توسط خانم پدرامنیاست. الان اصلاً لازم نمیبینم بنویسم چرا ترجمه قدمی را ترجیح میدهم. مسئله این نیست. نه. میگویم کسانی که گمان میکنند آن ترجمه ارجح است، آن را بخوانند، اگر قرار است واقعاً بخوانندش. همین.
گمان میکنم حواشیِ دور و بر این کتاب، غالباً برای نشناختن و نخواندنِ جویس است. یعنی یکجورکاهلیست به نظرم. برای همین پیشنهاد کردهام که اگر بخشی از اهالی جامعه کوچک ادبیِ ما کارِ خانم پدرامنیا را ارجح میدانند، همان را بخوانند. موقعیتِ مواضعِ جاروجنجالکنندگان بیآنکه چنین گفته باشند، این است: «ما ترجمه منوچهر بدیعی را مو به مو خواندهایم و با متنِ جویس تطبیق دادهایم. یک شاهکار است.» یا «متنِ یولیسیز جویس را خواندهایم، و همینطور فارسیِ قدمی و پدرامنیا را؛ باید بگوییم فرید قدمی با همه ایراداتی که به ترجمه خانم پدرامنیا گرفته، ترجمهایست به قدر کفایت متعالی.» یا گزارههایی از این دست. در غیر این صورت بیراه نیست اگر بگوییم این حواشی فقط برآمده از حب و بغض است، نه چیز دیگر.
دربارهی متنِ فارسی شده فرید قدمی از اولیس و تصورم از ترجمه او بعدها باید بنویسم. حالا زیاد نوشتم برایتان؛ باقی برای بعد.
با مصوبه شورای سیاستگذاری؛
نمایشگاه کتاب تهران در سال جاری برگزار نخواهد شد
ایوب دهقانکار اعلام کرد: طبق مصوبه این شورا سی و سومین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال جاری برگزار نخواهد شد.
سخنگوی شورای سیاستگذاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با اشاره به جلسه غیر حضوری این شورا (روز شنبه مورخ ۲۸ تیرماه) گفت: بنا بر اعلام صریح دولت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تکلیف همگانی در پیشگیری از شیوع ویروس کرونا و در راستای مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا، توصیههای وزارت بهداشت مبنی بر ضرورت رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و پرهیز از برگزاری هرگونه تجمع در سطح کشور و همچنین نبود چشمانداز روشن در امکان برگزاری نمایشگاه در ماههای آتی، شورای سیاستگذاری نمایشگاه کتاب تهران برگزاری این دوره از نمایشگاه را در سال جاری منتفی دانست.
دهقانکار با اشاره به اهمیت و ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نمایشگاه کتاب تهران به عنوان بزرگترین رویداد فرهنگی کشور گفت: شورای سیاستگذاری علاقمند بود حتیالامکان این نمایشگاه در سال جاری برگزار شود. دلیل اصلی طمأنیه و تأمل شورا در اعلام لغو نمایشگاه نیز امید به برگزاری آن در ماههای اخیر بود.
سخنگوی شورای سیاستگذاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران افزود: اعضای شورا در این جلسه ابراز امیدواری کردند دولت و مجلس محترم در حمایت مادی و معنوی از صنعت نشر کشور به عنوان یکی از صنایع مادر و اثرگذار عرصه فرهنگ از هیچ کوششی دریغ نورزند. بعلاوه، اعضای شورا تصریح کردند از معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتظار میرود نسبت به امکانسنجی برای حمایت بهینه از صنعت نشر کشور از طریق برنامههای حمایتی جایگزین اقدام نماید.
دهقانکار در پایان خاطر نشان کرد: اعضای شورای سیاستگذاری سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ضمن قدردانی و سپاس از زحمات مدافعان سلامت ابراز امیدواری کردند با تلاش تیم پزشکی کشور و همدلی و همراهی ملت بزرگ ایران شاهد ریشهکنی این ویروس منحوس و برگزاری باشکوه نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال آتی باشیم.
در این جلسه که ریاست آن را محسن جوادی بر عهده داشت؛ محسن چینیفروشان، ایرج ضرغام، مهدی فیروزان، علیرضا سبحانینسب، هومان حسنپور، ابراهیم حیدری، مهدی اسماعیلیراد، فریدون عموزاده خلیلی، محمدجواد مرادینیا، میثم نیلی و ایوب دهقانکار حضور داشتند.
ارزیابیهای متعدد شهرهای گردشگری
۴ شهر پایلوت سه ستاره گرفتند
سال ۹۶ محمد محبخدایی معاون سابق گردشگری سازمان وقت میراث فرهنگی در یک نشست خبری پر سوال درباره طرحی صحبت کرد به نام شهرهای گردشگری. نظرش هم بر این بود که شهرها باید از نظر گردشگر پذیری ارزیابی شوند و شهری که معیارهای لازم را ندارد، خود را برای پذیرش گردشگران آماده کند.
محمد محبخدایی با اعلام اینکه در طرح شهر گردشگر برنامهریزیها باید علاوه بر تمرکز بر جامعه ساکن شهرها، گردشگران و زمان خالی آنها را نیز در نظر بگیرد، گفته بود: بهعنوان مثال ساعت پروازها تنها نباید متمرکز بر جامعه ساکن باشد، بلکه میتوان ساعات پرواز را بهگونهای تنظیم کرد که گردشگران امکان بیشتری برای برنامهریزی سفرهای خود و زمان مناسبتری برای بازدید از جاذبههای گردشگری شهرهای کشور داشته باشند.
در تمام مدت مسئولیت او و علی اصغر مونسان، همواره روی این طرح تاکید میشد اما اقدام قابل ملاحظهای درباره آن نمیشد تا این طرح ملموستر باشد. همان زمان هم آنقدر این طرح مبهم بود که تقریباً کسی جواب سوالش را از سازمان وقت میراث فرهنگی نمیگرفت تا بداند بالاخره شهر گردشگر چیست.
ابلاغ اجرای طرح به شرکت مادرتخصصی
حالا بعد از گذشت دو سال شرکت مادر تخصصی توسعه ایرانگردی و جهانگردی به عنوان بازوی اجرایی وزارت میراث فرهنگی قصد ارزیابی و رتبه بندی شهرهای گردشگری را دارد. اما مدیرعامل این شرکت میگوید که نمیداند طرحی که آقای محبخدایی گفته بود چیست ولی میداند در این طرحی که دو سال است معاونت گردشگری روی آن کار کرده و به آنها ابلاغ شده ارزیابی تخصصی و رتبهبندی برندهای گردشگری شهری (شهر گردشگر) انجام خواهد شد.
خشایار نیکزادفر به خبرنگار مهر میگوید: برخی معیارها برای انتخاب شهر گردشگر تعریف شده است مانند آینده نگری برند، تأثیرگذاری عاطفی، مدیریت تعاملات، وفاداری مخاطبان به برند، محیط و اتمسفر، دسترس پذیری و تحرک پذیری، اوقات فراغت و مهمان نوازی و …. هر کدام از این معیارها تعریف جداگانهای دارند ما با این معیارها به شهرها وزن میدهیم و هر شهری ارزیابی میشود.
وی ادامه میدهد: در این طرح خودارزیابی نیز وجود دارد و همه این مسائل را مورد بررسی قرار میدهیم تا یک شهر بتواند رتبه بگیرد. ما نقاط بهبود شهرهایی که میخواهند برند گردشگری شوند، را توصیه میکنیم برخی از شهرها اصلاً ستاره ندارند و باید خودشان را به معیارهای حداقلی ما برسانند.
شهرهای گردشگری که تنها ۳ ستاره گرفتند
نیکزادفر ادامه میدهد: براساس این معیارها و ارزیابیهای انجام گرفته، شهرها دارای ستاره میشوند. شهر مستعد توسعه گردشگری یک ستاره، شهر متعهد به گردشگری دو ستاره، شهر گردشگر پذیر سه ستاره شهر مقصد گردشگری چهار ستاره و شهر دوستدار گردشگری دارای ۵ ستاره خواهد بود. بر این اساس تا کنون ۴ شهر به عنوان پایلوت ارزیابی شدهاند. شیراز، همدان، کرمان و یزد هر کدام سه ستاره را براساس این ارزیابیها به دست آوردهاند.
وی درباره اینکه چطور شهرهای مهم گردشگری ما در این ارزیابی تنها دارای سه ستاره شدهاند میگوید: بالاخره این شهرها با استانداردهایی که ما مد نظر داریم سه ستاره کسب کرده اند. همانطور که هتلها برای گرفتن ستاره ارزیابی میشوند این شهرها نیز بررسی شدند. ما نقاط بهبود را به آنها توصیه میکنیم اگر میخواهند به رده بندی شهرهای گردشگری برسند باید چه کارهایی را انجام دهند. دوباره برای بررسی به آن شهرها میرویم و ارزیابی مجدد انجام میشود ممکن است در ارزیابی بعدی این رتبهها جابهجا شود.
براساس گفته نیکزادفر؛ وزیر میراث فرهنگی این طرح را به رئیس جمهور نیز ابلاغ کرد و قرارداد آن هفته پیش منعقد شد. قرار است مجری طرح را به همه شهرداریهای کشور معرفی کنیم. طرح ما آماده است و مجری هم انتخاب شده است یعنی ۵۰ درصد کار انجام شد ۵۰ درصد بقیه با شهرهایی است که بخواهند این کار را انجام دهند. ما باید تحریک تقاضا کنیم و از آن طرف باید از این طرح استقبال شود و هزینههایش را هم شهرداریها بدهند.
یک ارزیابی دیگر و خوشحالی یزد!
حالا در یک خبر جدیدتر و پر سوال، اداره کل میراث فرهنگی استان یزد خبر از ارزیابی شهر یزد داده است و اینکه توانسته بالاترین رتبه شهرهای گردشگری را به دست آورد در این خبر که بازخورد زیادی هم داشت آمده: براساس امتیاز بندی عملکرد شاخصهای تخصصی سال ۱۳۹۸، معاونت گردشگری استان با کسب ۸۵ امتیاز از مجموع ۱۰۰ امتیاز، رتبه اول کشور را بهدست آورد. پس از یزد، استانهای مازندران، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و غربی، کردستان، کرمان و اردبیل قرار گرفتند.
ارزیابی و رتبهبندی استانها در حوزه گردشگری شامل نرخ رشد گردشگران خارجی، برگزاری دورههای آموزشی توانمندسازی، بروزرسانی آمار و بانکهای اطلاعاتی، اجرای طرحهای پیشران و خلاقانه، معرفی توانمندیها و ظرفیتهای گردشگری، تدوین و بازنگری برنامه توسعه گردشگری، تعداد پروژههای عملیاتی شده، ارتباط مؤثر با بخش خصوصی و تشکلها، خدمات اطلاعرسانی و راهنمای مسافران، نرخ رشد تعداد آموزشدیدگان، تعداد شکایات ارائه شده از عملکرد مدیران، استفاده از فناوریهای نوین و تعداد تشکلهای حرفهای گردشگری بوده است.
اخبار
لیبرالیسم محافظهکار به بازار اندیشه ایران آمد
کتاب «لیبرالیسم محافظهکار» که گزیدهای از نوشتههای مهم متفکران روز آنگلوساکسون به شمار میرود چندی پیش با ترجمهای از مرتضی مردیها توسط انتشارات علمی و فرهنگی در ۹۴۴ صفحه و بهای ۸۵ هزار تومان روانه بازار نشر و اندیشه ایران شد. به دلیل استقبال قابل توجه مخاطبان از این اثر طی ۱۰ روز نخست پس از انتشار به چاپ دوم رسید.
مردیها در این کتاب از متفکرانی چون استیون پینکر، کیت ویندشاتل، پل جانسون، مارک لیلا، الن بلوم، جورج نش، بوث فالر، کریستینا هاف سامرز، جیمز ویلسون، رابرت پاتنام، درک باک، هری لوئیس، نیل گراس، پیتر سینگر توماس اسکنلون، سوزان ولف، ریچارد پوسنر، جروج ویل، آلن راین، و سوزان بلکمور آرا و نظراتی تازه در حوزه زیست و رفتار و تفکر اجتماعی منتشر شده است.
این کتاب به گفته مترجم گزیدهای از آرا و نوشتههای این متفکران در کتابهای مختلف آنهاست که در ایران تاکنون ترجمه و منتشر نشده است و نویسندگان آنها نیز در قید حیات هستند. همچنین مردیها در مقدمه کوتاهش بر کتاب تأیید کرده است که گرایش سیاسی و فکری صاحبان آثار در این کتاب از از مدهای رایج روشنفکری نیست و در حوزه فکری انگلوساکسون شامل آمریکا، کانادا، انگلستان و استرالیا تعریف میشود. مقالات انتخاب شده در این کتاب در موضوعات مختلف فکر سیاسی، فرهنگ، اخلاق، حقوق و تاریخ است و به شیوهای به آنها پرداخته است که چشماندازی کلان به برخی از مشکلات و مسائل موجود در آنها باز میکند.
مرتضی مردیها در بخشی از مقدمه خود بر این کتاب مینویسد: ترجمه کتابهای حوزه فلسفه و علوم انسانی به زبان فارسی به ویژه در مواردی که اثر نه یک کتاب درسی و آموزشی بلکه حاوی کلان فکرهایی است که جهتگیریهای کلی و تحلیل فکری و فرهنگی و سیاسی نویسنده را معلوم میکند، از تعادل و تناسب کافی برخوردار نبوده است. در کتابفروشیهای معتبر قفسههایی دیده میشود حاوی صدها کتاب ترجمه شده از معدودی نویسنده آلمانی فرانسوی یا درباره آنها که بسا در زبان و فرهنگ میدا از کسیری از این شهرت و حرمت علمی برخوردار نیستن. در برابر، بسیاری از متفکران و نویسندگان طراز اول دنیا گاهی حتی یک کتاب در میان کتب ترجمه شده فارسی ندارند.
علت عمده این اریب، تا حدودی زیاد، فضای مسلط روشنفکری و دانشگاهی است که بسیاری از مترجمان به تاشی از انتخاب کتاب برای ترجمه ترغیب میشوند. حتی اگر اینطور متفکران و نوشتههایشان را سرشار از خطا و آثارشان را برای جامعه ایران سربار از خطر ندانیم، لااقل میتوانیم بپذیریم که برای ایجاد نوعی تعادل در آثار ترجمه شده، به گونهای که بتوان آثار برگردانده شده به فارسی را مشتی نمونه خروار از تولید فکر جهانی دانست، لازم است برخی هم به ترجمه آثار متفاوت با جهتگیریهای فکری و سیاسی مسلط روی آورند. این کتاب متأثر از چنین دغدغهای تدوین شده و امید دارم کسان دیگری هم در این ترمیم وتغییر جهتگیری مساهمت کنند.»
نمایشگاه کتاب پکن آنلاین برگزار میشود
امکان بازدید برای همه
نمایشگاه کتاب بینالمللی پکن بالاخره به صورت عمومی به انتظار مردم پاسخ داد و اعلام کرد مراسم امسال به خاطر پاندمی کووید -۱۹ به صورت آنلاین برگزار میشود. نمایشگاه کار خود را از روز بیستوششم آگوست آغاز میکند.
نمایشگاه که امسال Smart BIBF 2020 (نمایشگاه هوشمند) نامیده شده، در بیانیهای گفت رخداد امسال «منابع آنلاین غنی فراهم میکند تا ناشران شانس برگزاری نمایشگاهها، شبکهسازی و مذاکره مجازی را داشته باشند». این منابع به مدت یک سال در دسترس خواهند بود.
ثبت نام برای شرکت در این نمایشگاه به صورت رایگان انجام میشود تا مشارکت در آن افزایش پیدا کند، اما غرفهداران میتوانند از خدمات ویژه پولی هم بهره ببرند تا «بتوانند به مخاطبان خود یک تجربه کامل و غنی ارایه بدهند».
پلتفرم این نمایشگاه اجازه برگزاری رخدادهای حرفهای را به غرفهداران میدهد و فرصتهای شبکهسازی فراهم میکند و همچنین یک مرکز حقوق رسمی راهاندازی میکند تا دسترسی بینالمللی افزایش پیدا کند. یک «لینک حقوق هوشمند» جدید خدمات هماهنگسازی آنلاین ارایه میکند و از غرفهداران دعوت میکند کاتالوگهای خود را آپلود کنند، محتواها و ویدیوهایشان را به نمایش بگذارند و با دعوتهای تککلیکی کتاب معرفی کنند. این خدمات تا روز سیویکم دسامبر ۲۰۲۰ رایگان خواهند بود.
همچنین بخش «یادگیری هوشمند» نمایشگاه شامل کنفرانسهای آنلاین با سخنرانان متخصص و برگزاری مسترکلسهای ویژه میشود. در این مسترکلسها که لایو استریم میشوند، جدیدترین روندهای صنعت نشر و مطالعههای بینالمللی بررسی میشوند.
مهمان ویژه امسال که کوبا است، یک برنامه کامل از فعالیتهای آنلاین ارایه میکند که بر فرهنگ این کشور تمرکز دارند.
لینگ لین مدیر نمایشگاه کتاب پکن گفت: «ما تصمیم گرفتیم این وضعیت سخت را تبدیل به فرصتی مثبت برای ارتباط برقرار کردن با غرفهداران از طریق خلق کردن یک نمایشگاه کتاب هوشمند بکنیم تا بتوانیم همچنین به ناشران یک نمایشگاه کامل ارایه بدهیم و مخاطبان یک پلتفرم جهانی داشته باشند».
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4319/19928/79280
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4319/19928/79281
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4319/19928/79282
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4319/19928/79283
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4319/19928/79284
|
عناوین این صفحه
- اقتباس از شاهنامه و خلق شخصیت خیالی برای تولید رمان گرافیکی
- قضیه من، جویس و آن کتاب دستنیافتنی
- نمایشگاه کتاب تهران در سال جاری برگزار نخواهد شد
- ۴ شهر پایلوت سه ستاره گرفتند
- اخبار