|
ترویج و گسترش فرهنگ و حرکتهای جهادی برای آبادانی ایران اسلامی
در محل معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی، تفاهم نامه همکاری سازمان دانشجویان این نهاد و سازمان بسیج دانشجویی با محوریت توسعه حرکت ها و گروه های جهادی به امضا رسید.
مهدی عباسی، سرپرست سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی با اشاره به اینکه در آستانه چهلسالگی جهاد تلاش میکنیم فرهنگ جهادی به جامعه یادآوری شود، گفت: جهاددانشگاهی همواره دغدغههای جدی در حوزۀ ترویج گفتمان و حرکت جهادی در بین دانشجویان داشته است.
وی افزود: جهاددانشگاهی در سالهایی که کمتر به این موضوع توجه میشد، تلاش کرد حرکتی را آغاز و این نگاه را در جامعه دانشگاهی ترویج نماید.
وی تصریح کرد: بسیج دانشجویی نیز این موضوع را با قوت پیش برده و گفتمانسازی و نهادسازی را در این خصوص انجام داده است.
عباسی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری در گفتگوهای مختلف با اعضای جهاددانشگاهی و جمعهای دانشجویی و تاکید بر توسعه اردوهای جهادی بین دانشجویان اذعان داشت: با عنایت به نگاه مثبت جامعۀ دانشگاهی به حرکتهای جهادی، لازم است مجموعههایی که در حوزه فرهنگی، اجتماعی جوانان و دانشجویان فعالیت میکنند، با همافزایی بیشتر در این حوزه قدم بردارند.
وی با بیان اینکه جهاددانشگاهی بهعنوان مجموعهای جوان، همواره بهدنبال توانمندسازی دانشجویان در عرصۀ ایفای نقش و مسئولیت اجتماعی آنها بوده است گفت: برپایی اردوهای جهادی از موفقترین سازوکارهای جلب مشارکت دانشجویان در عرصه محرومیتزدایی و آبادانی کشور است.
عباسی افزود: این تفاهمنامه آغاز خوبی برای همکاری و همافزایی دو مجموعه برمبنای مسئولیتهای مشترک و با اهتمام جدی نسبت به محقق کردن آنها است.
وی افزود: امیدواریم این تفاهمنامه سرآغازی برای تعمیق هرچه بیشتر گفتمان جهادی در بین دانشجویان و جوانان باشد و شاهد خیزش دانشجویان در اردوی جهادی در راستای آبادانی و توسعه کشور باشیم.
سرپرست سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی تأکید کرد: تلاش مجموعه جهاددانشگاهی و سازمان دانشجویان به عنوان شبکه فراگیر دانشجویی جهاددانشگاهی در سراسر کشور بر این است که فرهنگ و الگوی جهادی را به یک گفتمان همگانی تبدیل کنیم.
عباسی در پایان تاکید کرد: سامانه ویژه ثبتنام دانشجویان داوطلب علاقهمند به شرکت در اردوی جهادی و حوادث غیرمترقبه نیز هفته آینده توسط سازمان دانشجویان رونمایی خواهد شد.
صادق میرزاده مفرد، معاون عملیات جهادی سازمان بسیج دانشجویی نیز با اشاره به اینکه در حال حاضر ۱۸۰۰ گروه جهادی در دانشگاههای مختلف فعال هستند، گفت: اردوها و حرکت جهادی امروز به بلوغ خوبی رسیده است و شاید کمتر دانشگاهی داشته باشیم که گروه جهادی نداشته باشد.
وی تصریح کرد: آنچه امروز در جامعه به عنوان گروه و فعالیتهای جهادی شناخته می شود، میوه و شجره جهاد سازندگی است که در ابتدای انقلاب شکل گرفت. امروزه، در فضای جهادی این موضوع برند شده است که موضوعات و مشکلات کشور صرفاً به دست حاکمیت حل نمیشود، بلکه نیاز به اتحاد مردمی دارد که بهترین شکل آن، گروههای جهادی است.
وی افزود: در برههای نیز کار جهادی بهعنوان ویترین امور فرهنگی بوده است، ولی در چند سال اخیر، توانسته به عنوان کار فرهنگی موثر در بین مردم بروز کند و به عنوان راهگشا و بازوی توانمند در کنار بقیه ارگانها دیده شود.
وی با اشاره به شهدایی مثل «شهید حججی» و «شهید بلباسی» اظهار داشت: در در دو دهه اخیر ۳۹ شهید در اردوهای جهادی تقدیم جامعه شده است.
معاون عملیات جهادی بسیج دانشجویی با اشاره به اینکه مطالبه عمومیشدن کار جهادی، مطالبه رهبری بوده است، گفت: امروز امیدواریم با این تفاهمنامه مخاطب بیشتر و در قالب متنوعتری در فعالیتهای جهادی در کنار خودمان داشته باشیم و بتوانیم به شیوههای مختلف افراد بیشتری را در دانشگاه درگیر کار جهادی کنیم.
مفرد تأکید کرد: این تفاهمنامه صرفاً منجر به کار جهادی به معنای اردوهای عملیاتی نخواهد شد، بلکه با توجه به ظرفیت جهاددانشگاهی، فعالیتهای پژوهشی و علمی نیز در قالب اردوهای جهادی قابل انجام است.
جلسه امضای تفاهم نامه همکاری بین سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی و بسیج سازندگی با موضوع برگزاری اردوهای جهادی، با حضور صادق مفرد معاون عملیات جهادی بسیج دانشجویی کشور، عادل تقوی مدیرکل اداره راهبری امور فرهنگی جهاددانشگاهی و مهدی عباسی سرپرست سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی برگزار شد.
در بخشی از این تفاهمنامه آمده است:
به منظور توسعه خدمترسانی و اشاعه و تعمیق فرهنگ و حرکتهای جهادی و همچنین گسترش فعالیتهایمحرومیتزدایی و آبادانی ایران اسلامی مورد تأکید حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، این تفاهمنامه بین سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی و معاونت عملیات جهادی سازمان بسیج دانشجویی منعقد میشود. با امضای این تفاهمنامه طرفین حد اعلای تلاش خویش را در موضوع این تفاهمنامه مبذول داشته و از هیچ کوششی در این جهت دریغ نخواهند نمود.
عادل تقوی، مدیر کل اداره راهبری امور فرهنگی جهاددانشگاهی نیز بیان کرد: امروز دو نهاد با هدفهای مشترک در کنار همدیگر قرار گرفتهاند تا بتوانند با کمک همدیگر، ظرفیتهای جهادی را افزایش دهند.
وی با تاکید بر اینکه حوزههای جهادی بیشتر از اینکه در مناطق محروم برکت ایجاد کنند، موجب تحقق هدف فرهنگ توانمندسازی دانشجویان شده است اذعان داشت: تنها مهارتهای ظاهری نباید مد نظر قرار گیرد، بلکه مهارتهای معنوی نیز باید در اولویت باشد و دانشجویان بتوانند در دوران دانشجویی در فضای دانشگاه جنبههای روحی و معنوی خود را نیز تقویت کنند.
ایمان؛ جایی که پای عقل میلنگد
تشابه و تفاوتهای کییرکگور و نیچه
دومین قسمت از پرونده بررسی کتاب «ترس و لرز» که در آستانه عید قربان منتشر میشود، به بیان کلیاتی درباره اینرساله فلسفی اختصاص دارد. در قسمت اول، بهاین مساله اشاره کردیم که سورن کییر کگور ایمان را تناقضی بزرگ میداند که با عقل و فلسفه قابل درک نیست و اگر ایمان، چنینذات پارادوکسیکال و متناقضی نداشته باشد، حضرت ابراهیم (ع) در زندگی و ماجرای قربانیکردن فرزندش خاسر و زیانکار است.
پیشگفتار کییر کگور، سرآغاز مطلب و بخشِ مدیحه برای ابراهیم، ۳ بخشی بودند که در قسمت اول اینپرونده به آنها پرداختیم و تذکراتی هم در زمینه مفاهیم زورآزمایی با خدا و امر محال بیان کردیم. اینمطالب و مقدماتی که برای بحث تدارک دیدیم، در اینپیوند قابل دسترسی و مطالعه هستند: «خسران خلیل درصورت عدم وجود ایمان / چرا ابراهیم پدر ایمان است؟»
اما در بخش دوم پرونده قصد داریم، همچنان نگاه کلی به مساله و موضوع مورد نظر «ترس و لرز» داشته باشیم و جزئینگری را به قسمتهای بعد موکول کنیم. البته در اینبخش ذات متناقض ایمان و لنگیدن پای فلسفه و عقل در توجیه آن را بهطور مشروح توضیح میدهیم. در اینقسمت از پرونده، به ذات ایمان و مساله تناقض درون آن، تفاوت پارادوکس ایمان از وسوسه، تفاوت پارادوکس ایمانی و پارادوکس شیطانی، میپردازیم. بهعلاوه نگاهی هم به نظریات ژان وال فیلسوف فرانسوی درباره کییر کگور و ترسولرزش داریم که در بخش پایانی اینقسمت به طرح تفاوت و تشابهات کییر کگور با نیچه میانجامد.
مشروح دومین قسمت از پرونده بررسی کتاب «ترس و لرز» در ادامه میآید:
اگر بخواهیم حرف آخر را، همانْ اول بزنیم باید بگوییم کییر کگور معتقد است ایمان را نمیتوان با فلسفه فهمید بلکه با درک پارادوکس است که میشود ایمان را فهمید. او به اینسوال که «آیا من ابراهیمام؟» پاسخ منفی میدهد و بهدلیل شوریدگی ناشی از تلاش برای درک حضرت ابراهیم (ع) است که به رگینه نامزدش، پشت کرده و از ازدواج با او صرفنظر میکند. چون در آشوبهای درونی خود میخواسته طعم دلکندن (همان ترک نامتناهی که خودش میگوید) و ایمان ناشی از آن را درک کند. اینفیلسوف دانمارکی در «ترس و لرز» درباره مفاهیمی مثل تنهایی عظیم، اخلاق، وسوسه، ایمان، درون و برون، خواست فردی، گناه و … صحبت کرده که برخی از اینمفاهیم در برخیفرازها با یکدیگر همپوشانی دارند. مثلاً در باب قربانیکردن اسماعیل یا اسحاق توسط حضرت ابراهیم (ع)، وسوسه همان امر اخلاقی است که ابراهیم باید از آن گذر کرده و وارد ساحت ایمان شود. کییر کگور همچنین معتقد است به لطف ایمان، درون از برون برتر است. او از قاعده فردیت هم صحبت میکند و از جایگاهی گفته که در آن، خودآیینی و دیگرآیینی به وحدت میرسند.
از نظر نگارنده، اگر واقعیات زندگی کییر کگور را بدانیم، بهتر میتوان رساله «ترس و لرز» را فهمید. او با نوشتن اینکتاب در واقع در پی کالبدشکافی شوریدگی و افکار درونی خود بوده است. یعنی درگیری جدیای با اینفکر داشته که آیا میتوانسته مانند حضرت ابراهیم (ع) عمل کند یا خیر؟ بهعبارتی آیا ایمان دارد یا نه؟ او معتقد بوده «ترس و لرز» بهترین کتابش است و برای جاودانهکردن نامش کافی است. اگر به یاد داشته باشیم، در قسمت اول پرونده درباره چگونگی جاودانهشدن حضرت ابراهیم (ع) از دید کییر کگور اشاراتی داشتیم. بههرحال کییر کگور درباره جاودانهشدن نامش پس از مرگ هم دغدغه داشته و ایندغدغه را میتوان در ایندغدغهاش دید که نام انسان، بهتر است مثل قهرمان تراژدی ماندگار شود یا قهرمان ایمان؟
در نسخه ترجمهای که عبدالکریم رشیدیان از «ترس و لرز» ارائه کرده، مقدمهای به قلم ژان وال فیلسوف معاصر فرانسوی درج شده که بد نیست پس از پژوهشی که روی نظریات سوزان لی اندرسن داشتیم، به نظریات وال هم در اینباره بپردازیم. ژان وال در مطلب خود برای اشاره به «ترس و لرز» از لفظ «دیالکتیک تغزلی» استفاده کرده که اینبهرهبرداری زبانی را هم میتوان تائید دیگری بر ایننکته دانست که «ترس و لرز» بیش از آنکه فلسفی باشد، عرفانی و شاعرانه است. ئی.دی.هیرش فیلسوف آمریکایی هم «ترس و لرز» را دشوارترین کتاب کییر کگور دانسته که در آن، بیش از هر اثر دیگرش، تلاش کرده خواننده را سرگردان کند. او گفته در حالیکه به نظر میرسد «ترس و لرز» فریادی است که کییر کگور توسط آن رگینه را طلب میکند، اما در آثار بعدیاش اینملاحظه را دارد که طلب یکنعمت از خدا، گناه است و فقط باید از خدا خواست هرچه میخواهد عطا کند. که به نظر میرسد اشاره هیرش همان مفهوم «راضی به رضای خدا» و مقام «رضا» و «تسلیم» ی باشد که ما در عرفان اسلامی مطرح میکنیم.
همانطور که اشاره کردیم، کییر کگور در کتابی که پیش رو داریم، حضرت ابراهیم (ع) را از زاویه دید خود و براساس مشکلات و چالشهای زندگی خود دیده است. ژان وال هم در مطلب خود اینموضوع را با اینجملات بیان کرده است: آیا او (کییر کگور) جرات دارد خودش را در چشم دختر موردعلاقهاش _ مثل ابراهیم که خود را در چشم اسحاق پسرش سیاه کرد_ سیاه کند؟ و آیا جرات شکستن قلب آن دختر را مثل _ ابراهیم که قلب اسحاق را شکست _ دارد؟
ذات ایمان و مساله تناقض در دید کییر کگور
کییر کگور برای ذات ایمان، حالتی دوگانه یا پارادوکسیکال و متناقض متصور است. او میگوید ایمان در آنِ واحد هم خودپرستی (همان فردگرایی) است هم گذشت مطلق. چون فرد باید خواسته مطلق یا خدا را مافوق خواسته خود قرار دهد. در همینزمینه فراموش نکنیم که کییر کگور که در پی ایمان بود، نامزدش را به خاطر عشقی که به او داشت، از خود راند. ژان وال هم در مطلب خود (درباره نظرگاه کییر کگور درباره ایمان و در واقع آنایمانی که در «ترس و لرز» تشریح میشود)، میگوید ترس و لرز، تماماً پرسشی است مضطربانه. چون فرد نمیتواند بداند برگزیده است یا نه، بلکه پاسخ را در همان اضطرابش برای اینپرسش حس خواهد کرد. در واقع پاسخ اینسوال در خود پرسش و در آن اضطراب است. با اینحساب، مومن (فرد با ایمان) در مخاطره و چالشی همیشگی زندگی میکند.
در نوشتههای کییر کگور در اینکتاب، نتیجه نیست که مهم است بلکه شیوه رسیدن به نتیجه است که اهمیت دارد. شیوه رسیدن به نتیجه هم، همان اضطراب است. از دید کییر کگور نشانه ایمان داشتن، همین اضطراب است و او به قول ژان وال، ایناضطراب را یگانه تضمین ایمان میداند. این دید کییر کگور با دیدگاه شریعتی و طریقتی اسلامی متفاوت است چون در ایندیدگاه، نشانه ایمان را، آرامش و سکینه قلبی میدانیم اما کییر کگور معتقد است آنچه (حقانیتِ) مریم مقدس، حواریون یا ابراهیم را توجیه میکند، وحشت و اضطراب آنهاست. بحث کلی او در اینزمینه، کلیدواژه «به آرامش رسیدن در اضطراب» است. از نظر او قهرمان ایمان، مضطرب است اما پیروز است. شهسوار ایمان در همانحال که اضطراب را تجربه میکند شادی درکناپذیری را هم احساس میکند. ایناضطراب مدنظر کییر کگور و لذت توامان آن را شاید بتواند به خوف و رجا تعبیر کرد. یعنی امید و ترس توامان برای آمرزیدهشدن.
بحث دیگر کییر کگور درباره ذات ایمان، این است که ایمان، رابطه خصوصی با خداست. او در ضمن، ایمان را یک شور میداند که از فردیت و نامیرایی زاده شده و هر حرکت نامتناهی (در مراحل پیشین رسیدن به ایمان) با شور تصدیق میشود. شور اعظم هم آن است که امر ناممکن را انتظار میکشد. حضرت ابراهیم (ع) هم، ناممکن و خدا را میخواهد و با او زورآزمایی میکند. یعنی همانطور که گفتیم، فرد با ایمان با خدا زورآزمایی میکند اما با بیقدرتیاش خدا را خلع سلاح میکند و از طرف دیگر با همه ناتوانیاش خود را به خدا تسلیم میکند. کییر کگور معتقد است ایمان یک معجزه است که هیچکس از آن محروم نیست چون آنچه تمام زندگی انسان در آن متحد است، شور است و ایمان یک شور است.
در بحث پارادوکسیبودن ایمان، کییر کگور در جایی از رساله میگوید «با ایمان من از هیچچیز دست نمیکشم، برعکس همهچیز را به دست میآورم، درست به همانمعنا که میگویند آنکس که به اندازه دانه خردلی ایمان دارد، میتواند کوهها را جابهجا کند.» (صفحه ۷۵ به ۷۶) در توضیح همینبحث است که میگوید ابراهیم از اسحاق دست نکشید، بلکه بهعکس با ایمان او را به دست آورد. او در ادامه بحث ذات متناقضبودن ایمان، تعریف خود از اَبَرمرد را هم ارائه میکند. یعنی میتوانیم در این بحث ابرمردی را که چندصباح بعد، نیچه از منظر خود تعریف کرده، از دید کییر کگور اینگونه بیابیم: «شگفتانگیز همانا زیستن است بدینگونه با سعادت و شادمانی در هر لحظه به لطف محال، دیدن شمشیر معلق در هر لحظه بالای سر معشوق، و با اینهمه نه یافتن آرامش در رنج ترک، بلکه یافتن لذت به لطف محال.» ابرمرد مد نظر کییر کگور که همان ابراهیم خلیلالله است، چنین رفتاری دارد.
در بخش اول پرونده اشاره کردیم که کییر کگور انتقاداتی به عقلگرایان معاصر خود داشته است. ژان وال هم در تفسیر آرای کییر کگور درباره ایمان میگوید او معتقد بود باید در اعتقاد زندگی کرد و ایمان را که شرابی است مردافکن به چیز دیگری، یعنی به آب بیمزه عقلانیت هگلیان تبدیل نکرد. وال، خطای عظیم مکتب هگلی را از نظر کییر کگور اینباور میداند که «میتوان از ایمان فراتر رفت.» اما به قول کییر کگور نهتنها نمیتوان از ایمان فراتر رفت بلکه حتی نمیتوان به او رسید. اینفیلسوف در صفحه ۹۷ کتاب خود مینویسد: «فلسفه جدید بیسروصدا به خود اجازه داده ایمان را با «بیواسطه» جایگزین کند. اگر شخص چنین کند انکار اینکه ایمان در همه اعصار وجود داشته مضحک است. با این شیوه، ایمان به همراه سادهای برای احساس، خلق و خو، غرابت اندیشه، هیستری و غیره تبدیل خواهد شد.» کییر کگور باور داشت فلسفه جدید شاید حق داشته باشد بگوید شخص نباید در ایمان توقف کند، اما هیچچیز به فلسفه اجازه نمیدهد اینتلقی را از ایمان داشته باشد.
کییر کگور میگوید مومن پیروزی را در شکستاش پیدا میکند و سعادت را در شور نگونبختانهاش مییابد. مومن یا شهسوار ایمان با دستکشیدن از همهچیز، همه و بیش از آن را به دست میآورد. اسحاق وقتی ابراهیم برای بار دوم او را به دست میآورد، بیش از بار اول به ابراهیم شادی میبخشد. ایوب هم به گفته کییر کگور در تکرار، همهچیز را بهطور مضاعف به دست آورد. بحث کلی این است که مومن از امر زمانمند دست شسته است. او معتقد است دو حرکت ترک و دستشستن و ایمان، یکی پس از دیگری ایجاد نمیشوند بلکه در آن واحد یکدیگر را کامل میکنند. این هم همان ماهیت پاردوکسیکال است که عقل از درک آن قاصر است.
بنابراین شاهدیم که کییر کگور خلاف جهت عقلگرایی هگل که میخواست با عقل به ایمان برسد و از آن عبور کند، حرکت میکند و بر این باور است که عقل نمیتواند ایمان را توجیه کند.
نظر صریح کییر کگور و خواندن فاتحه عقل
اما اگر بخواهیم موضع صریح و مستقیم کییر کگور را درباره غیرعقلانی بودن ایمان ذکر کنیم، باید به صفحه ۸۱ کتاب اشاره کنیم که او در آن، فاتحه عقل را در مساله ایمان میخواند و میگوید پارادوکس ایمان، چنین پارادوکسی است: «پارادوکسی که هیچ استدلالی آن را نمیگشاید، زیرا ایمان دقیقاً از همانجایی آغاز میشود که عقل پایان مییابد.»
تمایز پارادوکس ایمان از وسوسه
جایی از رساله «ترس و لرز» هست که کییر کگور به تمایزِ پارادوکس ایمان از وسوسه اشاره میکند و ضمن اینکه میگوید فرد به سهولت میتوند ایندو را با هم اشتباه بگیرد، تاکید میکند که اگرچه بسیاری از افراد به اقتضای سرشتشان از پارادوکس بیزارند اما این هم دلیل نمیشود ایمان را به چیز دیگری تبدیل کنیم که برای آنها پذیرفتنی باشد. بلکه آنان که ایمان دارند باید معیاری بیاورند تا پارادوکس را از وسوسه متمایز کند. و اینحرف هم بهنوعی در تقابل با موضع عقلگرایان قرار دارد. یعنی ابتدا باید ایمان را پذیرفت و سپس در پی توجیه آن برآمد نه اینکه ابتدا آن را (با عقل) توجیه کرد و سپس پذیرفت.
آموزش زبان فارسی در فقیرترین کشور آسیای مرکزی
هنوز از مدت حضورم در قرقیزستان یک ماه نمیگذرد. در موردش زیاد شنیده و خوانده بودم؛ از زمینهها و ظرفیتهای فرهنگیاش و از فضای بکر و شرایط مساعدش. اینجا بنیه اقتصادی خوبی ندارد یعنی قابل مقایسه با همسایگان و دور و برش نیست. شاید بشود گفت فقیرترین کشور آسیای مرکزی است، ولی در سالهای اخیر یعنی از زمان عسگر آقایف بدین سو درش و آغوشش به روی موسسات و سازمانهای خارجی کاملاً باز و گشوده است. این کشور را قبلاً فقیرترین کشور آسیای مرکزی میگفتند که می تواند امروز هم این گفته صدق داشته باشد ولی قرقیزستان امروزه صفت تفضیلی دیگری را نیز در کنار نام خود دارد و می تواند به آن ببالد: دموکراتترین کشور آسیای مرکزی!
صدها سمن داخلی و خارجی؛ غربی و شرقی در حوزههای مختلف در این کشور به ثبت رسیده و در حال فعالیت هستند؛ آن هم در کشوری ۶ میلیون نفری. همه چیز فعلاً خوب پیش میرود. تناقض و تضادی به چشم نمیخورد. البته از بُعد افراط گرایی چیزهایی گفته میشود چون از بین همین قرقیزها هم در صفوف افراط گرایان تعدادی بودند و هستند؛ چه در سوریه و چه در همین منطقه. ولی فعلاً که همه چیز آرام است. البته اینطورها هم که ما میگوییم آرام نیست. شاید این آرامش از نوع آرامش قبل از طوفان است. نمیدانم یعنی نمیخواهم قضاوت بکنم. بدون استثنا تمامی رهبران منطقه از ناحیه افراط گرایی و تروریسم دلواپس و نگران هستند ولی خداوکیلی این دلواپسی هیچ شباهتی به آن دلواپسیهای کشور ما ندارد!!! بخصوص پس از نابودی داعش در سوریه و گزارشها و گمانه زنیها از انتقال داعشیها به افغانستان و افزایش اقدامات و تحرکات آنها در مرزهای جنوبی این کشورها.
در قرقیزستان زبان فارسی پیشینه دارد و اقبال. دوستان قبلی ما در رایزنی فرهنگی درطول ۱۰ سالی که از تاسیس نمایندگی میگذرد هر کدام به سهم و وسع خود تلاشهایی در خصوص زبان فارسی داشتهاند؛ هر کدام دری را گشودهاند و اتاقی را تجهیز. در دانشگاهها و مدارس مختلف این جمهوری؛ زبان فارسی با عناوین مختلف تدریس میشود. بعضاً نیز این کار آموزشی در رایزنی فرهنگی و یا در الهدی بوده؛ الهدایی که شاید خودیها هم زیاد نمیدانند فلسفه وجودیش برای چیست؛ چه اگر میدانستند فکری و تدبیری جدی برایش میکردند. استارتش را خوب زدهاند حتی بهتر از رایزنی فرهنگی. دفترش ملکی است و در یکی از بهترین نقاط شهر واقع شده است بر عکس رایزنی فرهنگی که نمیدانم زمانی که چنین جایی را برای دفتر فرهنگی ایران پسند کردهاند انتخابشان بر کدامین اساس و ملاک بوده است؟!
اساتیدی بعضاً از ایران برای زبان فارسی به صورت کوتاه مدت و مقطعی آمدهاند و بعضاً نیز از بین ایرانیان مقیم برای پرکردن خلا موجود به امر آموزش زبان فارسی اهتمام کردهاند. خام زلیخا ثقفی جزو همینهاست که البته تلاشها و دغدغههایش برای زبان فارسی و فرهنگ ایران زمین در قرقیزستان ستودنی است. در دورههای کوتاه مدت دانش افزایی زبان فارسی در ایران هم قرقیزها سهمی داشتهاند هرچند اندک. بخاطر حجم زیاد کارها هنوز موفق نشده ام از همه دانشگاه ها و مراکزی که زبان فارسی در آنها تدریس می شود بازدید کنم. این مهم در برنامه کاری ام است و بیش و پیش از من؛ النورا خانم مسئول آموزش و نیز آسیه خانم مترجم نمایندگی دغدغهمندتر هستند برای زبان فارسی و فعالیتها و زحمات و تلاشهای شبانهروزیشان حقیقتاً قابل ارج گذاری است. در حد چند بازدیدی که داشتم هم از دانشگاه آرابایف؛ هم دانشگاه علوم انسانی؛ هم از یکی از مدارس و نیز دیدار با استادان و مدرسان زبان فارسی؛ چیزهای زیادی دستگیرم شده که بیشتر و عمدتاً نقاط ضعف و آسیبها و کمبودهاست تا نقاط قوت و داشتههای ما در حوزه زبان فارسی و اتاقهای ایران و امثالهم. موارد و نکاتی عجالتاً احصا شده است که ذیلاً اشاره وار بدانها میپردازم:
نبود بازار و زمینه کار برای دانشجویان و فارغ التحصیلان زبان فارسی. این مسئله تنها مختص و محدود به قرقیزستان نیست. هر دانشجویی طبیعتاً در انتخاب رشته تحصیلی و تداوم باکیفیت و باانگیزه آن بیش و پیش از همه به فکر آینده شغلی خود از ناحیه رشته تحصیلی است که برایش وقت می گذارد و هزینه می کند.
۱. عدم برخورداری اتاقهای ایران از امکانات و تجهیزات مناسب و به روز و بعضاً غیرفعال ماندن این اتاقها. کشورهای دیگر نیز در دانشگاهها و مراکز آموزشی دارای اتاق و مرکز آموزشی هستند و وضعیت اتاقهای ایران قابل مقایسه با اتاقهای سایر کشورها نیست و بالطبع این موضوع نیز بر انگیزه دانشجویان تاثیر منفی میگذارد.
۲. نبود منابع و متون آموزشی مناسب و جدید و نیز نبود سیستم آموزشی یکپارچه.
۳. عدم اعزام استاد از ایران و خلا در تامین استادان مجرب و استفاده از ایرانیان مقیم بعنوان استاد (که صرفاً زبان فارسی میدانند و هیچگونه سابقه آموزشی و تدریس ندارند.)
۴. سهم کم دانشجویان قرقیز در دورههای دانش افزایی زبان فارسی در ایران.
۵. هزینههای بالای ثبت نام و شرکت در دورههای دانش افزایی زبان فارسی در ایران.
۶. غیرفعال بودن برخی اتاقهای ایران و یا عدم استفاده مناسب و بهینه از ظرفیت اتاقهای ایران. اتاق و مرکز ایرانشناسی فردوسی در کتابخانه ملی قرقیزستان از جمله بارزترین آنهاست.
۷. نبود مجمع و یا تشکلی ثبت شده در حوزه زبان فارسی در قرقیزستان.
۸. عدم برگزاری اردوهای دانشآموزی و دانشجویی در قرقیزستان.
۲۵ فروردین ۹۸
اخبار
حاک» و «آرش کمانگیر» به بازار نشر آمدند
دو کتاب «ضحاک» و «آرش کمانگیر» نوشته ساقی گازرانی با ترجمه سیما سلطانی توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شدهاند. ایندو کتاب، از عناوین مجموعه «تاریخنگاری ایرانی: از حاشیه به متن» هستند که عنوان دیگرش «روایتهای خاندان رستم و تاریخنگاری ایرانی» است.
عنوان فرعی کتاب «ضحاک»، «تاریخ از دل اسطوره» است و نسخه اصلیاش سال ۲۰۱۹ توسط انتشارات میج در آمریکا منتشر شده که با واگذاری حق کپیرایت در ایران، ترجمه و چاپ شده است.
ساقی گازرانی در اینکتاب به عناصری از داستان ضحاک در افسانههای ایرانی میپردازد که حاصل بازنویسیهای تاریخنگاریاند و نخستینشان آمیختهشدن اسطوره اژیدهاک اَوِستا با داستان آستیاگ آخرین شاه ماد است. گازرانی سپس به تفسیر و تحلیل میپردازد و اینموضوع را پیش میکشد که دو خاندان از خاندانهای اشکانی چه تغییراتی در قصه ضحاک ایجاد کردهاند. او همچنین به اینمساله پرداخته که انگیزه یافتن جد و نیای باستانی برای هریک از این دو خاندان چگونه به اعمال تغییرات در داستان ضحاک انجامید. آخرین مسالهای هم که ایننگارنده به آن پرداخته، این است که چرا و چگونه تبار ضحاک در دوران شکلگیری تاریخنگاری اسلامی و سپس توصیف فردوسی از ضحاک، تبدیل به مسالهای بحثبرانگیز شد.
عناوین اینکتاب بهترتیب عبارتاند از: مقدمه، آستیاگ چگونه مار شد؟، معمای بابِل، ضحاکِ خاندان کارن و ضحاکِ خاندان سورن، عرب یا ایرانی: دعوا بر سر نژاد ضحاک، نتیجهگیری، جدولها، پیوستها، کتابشناسی، نمایه.
اینکتاب با ۹۶ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۸ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
«آرش کمانگیر» هم عنوان فرعی «جای خالی داستان آرش در شاهنامه» را با خود دارد. اینکتاب هم ۲ بخش اصلی دارد که بهترتیب عبارتاند از «جای خالی داستان آرش کمانگیر در شاهنامه» و «جدول: تفاوت روایتها در عناصر مهم داستان». پس از ایندوبخش هم کتابشناسی آمده که از دو فصل الف و ب تشکیل شده است؛ الف: کتابها و مقالات غیرفارسی و ب. کتابها و مقالات فارسی و عربی. پیوست و نمایه هم در ادامه اینکتابشناسی چاپ شده است.
گازرانی میگوید اینکه داستان آرش را باید در شاهنامه جست، توقعی دور از ذهن نیست، زیرا اینداستان بهطور کلی به مجموعه حماسههای ملی ایران تعلق دارد که شاهنامه مهمترین روایت آن به حساب میآید. با اینهمه در کمال شگفتی میبینیم داستان آرش در شاهنامه فردوسی نیست. او در کتاب خود، خط سیر افسانه آرش را دنبال کرده و میگوید اینقصه خوشبختانه تبار جذابی دارد. او میگوید روایتهای متفاوتی از داستان آرش وجود دارد که هدف از بررسیشان تامل در علت پیدایش چنینتفاوتهایی است. اینهم یکی از موضوعاتی است که در کتاب پیشرو به آن پرداخته شده است.
نویسنده کتاب برای رسیدن به پاسخ اینسوال که چرا داستان آرش در شاهنامه نیامده، از روش تاریخی استفاده کرده و سراغ تاریخ اشکانیان و گزارشهای سکهشناسی و همچنین تاریخهای اوایل عصر اسلامی رفته است. داستان آرش کمانگیر از نظر گازرانی، قطعهای از پازل بزرگ داستانهای سنت شاهنامهنگاری است که اینسنت برای ایرانیان پیش از اسلام، به مثابه تاریخ شفاهی و سپس کتبی عمل کرده است.
اینکتاب هم با ۵۶ صفحه، شمارگان ۲ هزار نسخه و قیمت ۱۳ هزار و ۸۰۰ تومان منتشر شده است.
انتخاب بهترین کتاب جنایی سال ۲۰۲۰ بریتانیا
از میان ۶ فینالیستی که اندکی بیش از یک ماه پیش به فهرست نهایی جایزه رمان جنایی تیکستون راه یافته بودند آدرین مککینتی عنوان بهترین خالق رمان جنایی انگلیس و ایرلند را برای «زنجیر» از آن خود کرد.
این کتاب درباره یک آدمربایی است که با آدمرباییهای بعدی می تواند حل شود
برنده در مراسمی مجازی معرفی شد تا جایزه ۳ هزار پوندی خود را دریافت کند.
آدرین مککینتی نویسنده متولد بلفاست در سال ۱۹۶۳ است. خانواده وی پس از آنکه از خانهشان بیرون رانده شدند از او خواستند تا قلم را پایین بگذارد و به عنوان راننده و گارسن کار کند تا بتوان به زندگی ادامه داد. اکنون امتیاز رمان «زنجیر» وی در بیش از ۲۰ کشور فروخته شده و با عقد قراردادی ۷ رقمی با یونیورسال قرار است این کتاب به فیلم هم درآید. این نویسنده با تاکید بر اینکه از بردن جایزه شگفتزده شده است، گفت دو سال پیش داشت به عنوان راننده «اوبر» کار میکرد و در یک بار گارسن بود.وی یادآوری کرد که مردم فکر میکنند یک کتاب که نوشتی پرفروش میشود و همه چیز تغییر میکند. وی افزود: اما من ۱۲ کتاب نوشتم که کاملاً همه چیز مخالف این بود و بعد شروع به نوشتن این کتاب کردم که با کتابهای قبلیام فرق داشت و حالا این کتاب کاملاً زندگیام را تغییر داده است.با وجود این نخستین رمان او که سال ۲۰۰۳ با عنوان «میتوانم مرده باشم» منتشر شد عنوان بهترین رمان جنایی یک نویسنده نوقلم را از سوی اتحادیه کتابخانههای آمریکا کسب کرد و ادامه آن هم «حیاط مرده» یکی از رمانهای پرفروش پابلیشرز ویکلی در سال ۲۰۰۶ شد. آمار جدید کتابخوانی مربوط به دوران قرنطینه حاکی از این است که مخاطبان کتابهای جنایی در این دوران افزایش یافتهاست.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4326/19983/79548
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4326/19983/79549
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4326/19983/79550
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4326/19983/79551
|
عناوین این صفحه
- ترویج و گسترش فرهنگ و حرکتهای جهادی برای آبادانی ایران اسلامی
- تشابه و تفاوتهای کییرکگور و نیچه
- آموزش زبان فارسی در فقیرترین کشور آسیای مرکزی
- اخبار