|
وحید گلستان: اندیشیدن با دوربین؛ فرصتی جذاب برای نوجوانان
برپایی آنلاین المپیاد فیلمسازی اصالت کار را مخدوش نمیکند
عضو شورای برنامهریزی محتوایی المپیاد فیلمسازی نوجوانان گفت: برپایی آنلاین المپیاد فیلمسازی نوجوانان ایران اصالت کار را مخدوش نمیکند و نوجوانها در همراهی آنلاین با المپیاد، در بخش قابلتوجهی از رشد فرآیندی حاضر خواهند بود.
به گزارش ستاد اطلاعرسانی جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان، «وحید گلستان» کارگردان سینما و عضو شورای برنامهریزی محتوایی المپیاد فیلمسازی نوجوانان با بیان این که امسال شیوع کرونا و شرایط اجتماعی متأثر از آن باعث میشود که بخش قابل توجهی از فرآیند المپیاد به صورت آنلاین و غیرحضوری برگزار شود، گفت: این یک انتخاب نیست، بلکه یک اجبار است. اما نکته مهمتر این است که ما باید در نظر بگیریم المپیاد اصالتا فرصت بروز کشف استعداد یا رشد همهجانبه توانمندیهای مختلف نوجوانها است. حضور نداشتن آنها در این رویداد، بیشک میتواند محدودیت قابلتوجهی ایجاد کند، اما اصالت کار را نمیتواند مخدوش کند. حتما نوجوانها با تلاش و همراهی بهصورت غیرحضوری و آنلاین با المپیاد، در بخش قابلتوجهی از رشد فرآیندی حاضر خواهند بود، به این معنا که آن چه در آغاز اهمیت دارد؛ طول مسیر ساخته شدن یک ایده یا فیلم است که بیشتر از محصولش، ما را به یک آدم قویتر و توانمندتر تبدیل میکند.
او اظهار داشت: در واقع نوشتن ایده برای یک نوجوان یا ساخت یک فیلم قبل از این که بخواهد آنها را به عنوان یک فیلمساز با توانمندی بالا معرفی کند؛ میتواند بخش طبیعی از رشد نوجوانانه باشد تا بر ترسهایشان غلبه کنند، بتوانند بخشهایی از وجودشان که بروز پیدا نکرده بروز دهند، استعدادهایشان را کشف کنند و به نمایش بگذارند. سپس بتوانند آگاهانهتر برای رقم زدن آینده بهتر خودشان و جامعه تلاش کنند.
گلستان تأکید کرد: با این دیدگاه، معتقدم محدودیت امکان حضور، هر چند بیشک در روند المپیاد فیلمسازی نوجوانان تأثیرگذار است، اما باعث توقف کار نمیشود و این مسیر پر انرژی ادامه خواهد داشت.
عضو شورای سیاستگذاری المپیاد فیلمسازی نوجوانان در ادامه با مثبت ارزیابی کردن دورههای پیشین المپیاد، گفت: به ویژه دوره سوم، ویژگیهای بارزی – از جمله توجه به ایدهها و ایجاد عدالت بیشتر- داشت و این عدالت، برای طیف بیشتر نوجوانانی که امکان تیم شدن یا دسترسی به ابزار برای تیمشدن را نداشتند اما از اندیشه، ایده و ظرفیتهای بالایی برخوردار بودند، به چشم آمد.
این سینماگر و کارشناس امور آموزشی گفت: مهمترین بخش یک فیلم در ابتدا اندیشه، ایده و فیلمنامه است. فکر میکنم سال گذشته نوجوانان حاضر در المپیاد، فرصت بهتر نشان دادن خودشان در این زمینه را داشتند و آمار کمی و کیفی هم از گزارشهای دوره سوم المپیاد، همین موضوع را اثبات میکند.
برخی فیلمها گرفتار معضل «چهرهفروشی» شدهاند
محافظهکار نیستم
فیلم سینمایی «پسرکشی» به کارگردانی محمدهادی کریمی بهتازگی در قالب اکران آنلاین عرضه شده است. فیلمی که از گزینههای اکران عمومی در نوروز ۹۹ بود اما به دلیل شیوع کرونا و تعطیلات تحمیلی به سینمای ایران، ناگزیر از تن دادن به شرایط نهچندان ایدهآل اکران آنلاین شد.
با وجود این شرایط اما محمدهادی کریمی در بخش نخست گفتگوی مشروح خود با خبرگزاری مهر تأکید کرد که این فیلم را اثری «خوش اقبال» میداند که در شرایط امروز سینمای ایران، ساخته شده و فرصت مواجهه با مخاطبان را هم پیدا کرده است.
کارگردان فیلم سینمایی «پسرکشی» در بخش دوم و پایانی این گفتگو به تشریح نقطهنظرات خود درباره فضای حاکم بر سینمای ایران و نیز تأثیر نظام سرمایهداری بر فرآیند فیلمسازی پرداخته است.
با ما در این مصاحبه همراه باشید:
* به نظر میرسد سابقه مطالعات و نوع تحصیلات شما در نگاهی که به روانشناسی شخصیتها در سینما دارید بیتأثیر نیست. فقدان روانشناسی درست از کاراکترها در سینمای ایران یکی از معضلات جدی است. از نگاه یک روان درمانگر چه تحلیلی از شخصیتپردازیهای امروز سینمای ایران دارید؟
مشکل اصلی شخصیتپردازی در سینمای ایران این است که فیلمنامهنویس (که ممکن است کارگردان هم باشد)، نسبت به شخصیتها حب و بغض دارند، از همان ابتدا حتی اسم کاراکتر را هم برمبنای دوست یا دشمن خود میگذارند! البته این امر فینفسه بد نیست برای یک کاتارسیس در خلوت شاید درمانگرایانه برای فرد نویسنده باشد اما وقتی اثر برای مخاطب است، این دیگر سم است، یعنی نکته دقیق ماجرا این است که چطور فردیت خودمان را در طول ساخت اثر داشته باشیم اما اثری شخصی و یا محفلی یا برای خود نسازیم.
در کل، آدمها در فیلمهای ایرانی خیلی از یک متر و میزان و شابلونی فراتر نمیروند. مثلاً یک زن طبقه متوسط تهرانی میخواهیم که بالای بلوار کشاورز هم به دنیا آمده باشد، اما نمیپرسند خب در این شخصیت چه چیزی باید باشد که مخاطبی که یک زن طبقه متوسط تهرانی در آن سن و سال نیست هم بتواند با او همذات پنداری کند، چرا که اصل در شخصیتپردازی این قبیل نشانهها و آدرسها نیست، آن چیزهایی است که در همه انسانها مشترک است؛ ایمان، یقین، تردید یا موارد اخلاقی که وجود دارد مثل حسد یا طمع یا حالات هیجانی روحی مثل خشم و شهوت و …
پس اگر شما در آن خانم مثلاً «طمع» را پررنگ کرده و آن را جلو بیاورید، دانشجو، کشاورز، کاسب، مرد و زنی هم که فیلم را میبیند و به نوعی طمع کار است یا طمع داشته با آن همراه میشود و آن شخصیت را درک میکند. اصولاً در هر فیلم خوب در دوتا سه دقیقه اول ممکن است یک بازیگر آشنا را بینیم و او را دنبال میکنیم یا بازیگری که نا آشناست ولی میدانیم دارد بازی میکند، از دقیقه ۵ بازیگر دیگر نباید دیده شود و نقش دیده میشود اما از جایی به بعد باید بهجای نقش خودمان را ببینیم. اتفاقی که در فیلمهای خوب جهان رخ داده است.
اما متاسفانه این روزها در بعضی از فیلمها، از ابتدا تا انتها بازیگر دیده میشود نه نقش، چه برسد به همذات پنداری! در این فیلمها معمولاً بازیگر آشنا و عمدتاً در بورس را میآورند که تا انتها مخاطب او را ببیند که یک «چهره فروشی» محض است، البته از آن بدتر زمانی است که بازیگر قرار نیست حتی در نقشش دیده شود قرار است با خود خارج از جهان آن فیلم دیده شود.
این فیلمها به مرحله «عکس فروشی» در واقع میرسند! یک جاهایی نیز فیلم «نقش فروشی» میکنند، متاسفانه در سینمای ما، شخصیتها معمولاً ما به ازای خارجی دارند. خیلی وقتها میگوییم این کاراکتر بدمن است، چرا؟ چون پولدار است! ممکن است این فیلم را در هند نمایش دهید ولی کسی متوجه این بد بودن نشود، چرا که در آنجا پولدار کسی است که خیلی مورد الطاف کائنات قرار گرفته و الزاماً بدمن نیست!
زمانی در سکانس در «عروسی خوبان» در پسزمینه آرم بنز شعارهای انقلاب را میدیدیم، یک نفر نوشته بود اگر این فیلم را در آلمان نمایش دهند، آنها اصلاً متوجه نمیشوند منظور ما این است که سرمایهداری آرمانهای ما را، هدف گرفته است! چون این نمادسازی در زادگاه بنز معنایی ندارد.
به همین دلایل کمی کشف شخصیتها در فیلمها برای مخاطب ایرانی آسان شده، چرا که از قبل گویا این شخصیتها برایش کاملاً آشنا هستند و برای همین بیشتر منتظر حادثه در داستان میماند. در حالی که اتفاقاً در جامعه ما درام شخصیت محور است که جواب میدهد. یعنی شخصیتها هستند که مدام باید مواجهه داشته باشند و حاصل آن نیروی پیشران قصه باشد، برای شخصیتپردازی هم قبل از تحصیلات و قبل از کتاب خواندن و یا نوشتن، «زیست» مهم است. شما باید زیست داشته باشید، آدم زیاد ببینید، همه جا رفته باشید، دیده باشید و برخورد کرده باشید.
* فارغ از این زاویه نگاه شما به گذشته، زمانی که فیلمنامههایی مانند «رستگاری در هشت و بیست دقیقه»، «اتانازی» «دختران انتظار» و «شمعی در باد» را مرور میکنیم که شما نوشتهاید، در همه آنها دست روی سوژههای ملتهب روز گذشتهاید، اما در کارنامه کارگردانی شما کمتر این مواجهه صریح با سوژههای ملتهب اجتماعی دیده میشود. این نشانه محافظهکاری شما نیست؟
من این را محافظهکاری نمیدانم، ولی به این نتیجه رسیدهام که اگر بخواهم امروز فیلمی از جنس «رستگاری …» بسازم، ممکن است در طی چند ماه در جستجوگر نامها، به نامی پر مراجعه تبدیل شوم و ممکن است بسیاری از درها از همه جهات روی من باز شود، اما فکر میکنم که آن فیلم نمیتواند مخاطبی را که هدف من است پیدا کند. فیلم زمانی تأثیرگزار است که حتی آن کسی که شما نقدش کردهاید با آن همراه شود. در گذشته بعضی از فیلمها ساخته شد که خیلی درها هم ناگهان روی سازندگانشان باز شد، اما تنها اثرش این بود که در جبهه مخالف هم سینمایی به نام استراتژیک یا ارگانی پا بگیرد تا جواب این فیلمها را بدهد، این در حالی است که بهتر است اینها خارج از سینما جواب هم را بدهند.
هرچند که اگرچه «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» یا «مارال» بهشدت سوژههای ملتهبی داشتند اما من قصدم به شدت مصلحانه بود و در ثانی تلاش میکردم نان ملتهب بودن سوژه را نخورم و در حد توانم نوشتهام سینما باشد، از اینرو آدمهای داستانم مفهوم بودند تا مصداق، به خاطر همین یک آقای منتقدی در ورآیتی برای «مارال» نوشته بود که وقتی «مارال» را دیدم فکر کردم که اگر همسران ابراهیم پیامبر اگر همدیگر را تحمل میکردند و برهم سخت نمیگرفتند، شاید الان جنگی بین عموزادهها وجود نداشت.
منهای درستی یا غلطی این تحلیل، مارال که در اینجا به نظر ملتهب میآمد برای دیگری در جایی دیگر مداقهای بود پیرامون ایمان و یقین و اینکه چرا باید نو به نو ایمانمان را تازه کنیم و یک فیلم معنوی به شمار میآمد، شما الان هم «مارال» را ببینید فکر نمیکنید که این فیلم به حوادث یا موضوعات زمان خاصی از ایران بستگی دارد، چراکه فیلم تاریخ مصرف فیلم ندارد، شما میگویید من محافظهکارم اما واقعیت این است که میخواهم آنقدر سیال باشم که وقتی میخواهم به چیزی بپردازم، هیچ مضمون مد روز پسندی مستقیم من را در هیچ مسیری نبرد و موضوعات ملتهب همیشه از این دست موضوعات روز پسند است.
* ولی با همه این اوصاف تصمیم ندارید خودتان یکی از همین فیلمنامههای ملتهب اجتماعی را کارگردانی کنید؟
(با خنده) دیگر از «پسرکشی» ملتهبتر؟ فکر میکنم در شرایط فعلی باید خودمان را هم با سوژههای ملتهب نقد کنیم، چراکه نقد علیه بالادست و فیالمثل دولت در اینستاگرام و تلگرام و تاکسی وجود دارد و به قدر کفایت هم هست، در چنین شرایطی من اگر مثلاً پدربزرگم را نقد کنم خیلی کار درستتری کردهام، واقعیت این است که این روزها همه در حال توییت کردن اعتراضهای خود هستند اما هیچ حرف عمیقی مطرح نمیشود. جنس من طرح این گونه و اعتراض به این سبک نیست، خاطرات و خطرات زیادی را از دوران روزنامه نگاری تا اینجا که در محضرتان هستم از سر گذراندهام، شاید و احتمالاً شنیدنیتر و جذابتر و ملتهب تر از خاطرات و توییت ها و پستهایی که گذاشته میشود، اما واقعاً داب من این نیست … اول من باید جهان درونم را اصلاح کنم.
*در صحبتهایتان چند جا به تقابل هنرمندان با سرمایه اشاره داشتید و اینکه سانسور هم بر عهده سرمایه گذاشته شده، آیا شما با حضور پر رنگ سرمایه در سینما و یا مثلاً سریالهای شبکه نمایش خانگی که در سالهای اخیر بازارشان گرم شده است، مخالفید؟
بهنظرم در آسیبشناسی این حوزه این جمله مارکس که بسیار هم درست است و ما بهشدت به آن بیاعتنا بودهایم، بسیار تعیینکننده است؛ مارکس میگوید «سرمایه ایدههایش را خودش مشخص میکند و مجریان آن ایده را نیز خود انتخاب میکند».
دولت میخواهد عرصهای را مراقبت کند که پولش را کس دیگری میدهد اما این امر امکانپذیر نیست، این فرمایش شما کاملاً درست است که بازگشت به آن نوع سینما محال است چرا که سرمایه مجریانش را خودش میآورد. سرمایه است که میگوید این تعداد سالن را به این فیلم باید بدهیم و پولی که صرف ساخت سالن یا تجهیز آن کرده در ظاهر برهان قاطع است و شما بهعنوان وزارت ارشاد تا یک جایی میتوانید بگویید که نه ما به شما دستور میدهیم که آن فیلم را در آن تاریخ نمایش دهید، اگر ما در سینما یک دهه بسیار درخشان داشتیم در آن دهه سینما با کمکها و حمایتهای دولتی سرپا ایستاده بود، از یک جایی به بعد رها شدیم، سرمایه آمد اما به جای آنکه این سرمایه سینما را صنعت کند، به خردهکاسبکاری جزء تبدیل کرد و وجهه فرهنگیاش را هم از آن گرفت.
حالا در شبکه نمایش خانگی هم سرمایه میگوید این سریالها باید با این کارگردانها و این بازیگران ساخته شود، الان این اتفاق افتاده است که وزارت ارشاد نباید این مجوزها را بدهد و از جای دیگری مجوز باید دریافت کنند، که البته برای صاحبان سرمایه ماجرا خیلی راحتتر میشود! چرا که دریافت مجوز از تلویزیون خیلی راحتتر است.
* یعنی معتقدید قدرت سرمایه در این بازار نه تنها کم نمیشود که زیاد هم میشود؟
- شوربختانه ما باید بپذیریم که سرمایهگذاری که آمده، اوست که تعیین میکند چه چیزی باید ساخته شود. اما همین سرمایهگذار را میشود، متقاعد کرد که برای منافع درازمدتش فکر و سرمایه گذاری کند. ارشاد میتواند بگوید اگر میخواهید وارد کار ساخت شوید، و قرار است در آینده تهیهکننده و یا تبدیل به یک شرکت بزرگ فیلمسازی شوید، باید با فیلمهای فرهنگی و با مضامینی درست جلو بیایید حداقل از سر کاسبکاری مبتذل نسازید، در این صورت روند کمپانی شدن و یا تهیهکننده شدن شما تسریع میشود.
یعنی باید سرمایه گذار بداند که اگر در یک فیلم فرهنگی که جریان اصلی سینما است سرمایهگذاری کند، برایش بهتر است، تا یک شبه فیلم سخیف، یا اگر بگویند آقای سرمایهگذار اگر شما فیلمهای فرهنگی پرمخاطب بسازید که مورد تایید نخبگان جامعه قرار بگیرید، میتوانید از مالیات تولید فیلم معاف شوید. باید سرمایهگذار را با مقاصد اقتصادی قانع کرد، یعنی گفته شود که اگر فیلمهایی از این دست بسازید از مالیات معاف میشوید، یا کمپانی میشوید و …او خودش به این سمت میآید. با سرمایهگذار باید با زبان سرمایه صحبت کرد. اشکال ما این است که با یک سرمایهگذار با زبان نصیحت و پند و اندرز و تو مایه خبر امواتت فلان فیلم را بساز یا نساز صحبت میکنیم، که معلوم است جواب نمیدهد، باید کاری کنیم که آن سرمایهگذار زمانی که کار فرهنگی میکند، سود بیشتری هم ببرد و ناخود آگاه به این سمت کشیده میشود.
بلاتکلیفی «میهمانی از کارائیب»
رعایت پروتکلهای بهداشتی سخت است
قاسم قلیپور تهیهکننده فیلم سینمایی «میهمانی از کارائیب» به کارگردانی و نویسندگی لطفالله فراهانی که به تازگی پروانه ساخت دریافت کرده است، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره زمان ساخت این فیلم سینمایی گفت: ما قبل از عید نوروز درخواست پروانه ساخت کرده بودیم و فکر میکردیم فصل مناسب برای ساخت این اثر بهار است ولی با توجه به شرایط موجود هنوز برای «میهمانی از کارائیب» اقدامی نکردهایم و این پروژه به تعبیری بلاتکلیف است.
وی افزود: در واقع در شرایط کرونایی فعلی و موقعیت فیلمها در اکران، مصلحت نمیبینیم که کار ساخت این اثر را آغاز کنیم چون رعایت پروتکلها سخت است و این وضعیت مدت فیلمبرداری را افزایش میدهد.
قلیپور بیان کرد: «میهمانی از کارائیب» یک فیلم کمدی نیست بلکه یک فیلم اجتماعی است. البته با توجه به اینکه ما فصل فیلمبرداری را از دست دادهایم زمان تقریبی فیلمبرداری ما مشخص نیست اما در صورتی که کار را آغاز کنیم بخشی از این فیلم در تهران و بخشی در شهرستان ضبط میشود. ضمن اینکه ممکن است تغییراتی در فیلمنامه اعمال کنیم از همین رو وضعیت ما کمی مبهم است.
این تهیه کننده در پایان گفت: لطفالله فراهانی یک کارگردان فیلم اولی اما در حوزه تئاتر از هنرمندان قدیمی تئاتر است و من هم در همین حوزه پیشینهای داریم یعنی از بیش از ۴۰ سال پیش با هم آشنا بودیم و به همین دلیل تصمیم به همکاری گرفتیم.
چه خبر از جشنواره موسیقی نواحی
گزینههای میزبانی در دست بررسی است
احمد صدری پژوهشگر و مدرس دانشگاه که طی روزهای گذشته با صدور حکمی بهعنوان دبیر سیزدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران معرفی شد در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن اشاره به فعالیتهای انجام گرفته در ستاد جشنواره بعد از دریافت حکم خود، توضیح داد: با وجود اینکه شرایط کرونایی هر گونه برنامهریزی قطعی در نحوه برگزاری رویدادهای مختلف را تحتتاثیر خود قرار داده و جشنواره موسیقی نواحی نیز از این قاعده مستثنا نیست، اما ما در دبیرخانه جشنواره تمام تلاش خود را میکنیم تا نحوه برنامهریزی و طراحی پلان اجرایی به شکلی باشد که چارچوب این رویداد مبتنی بر دوران کرونایی و دوران پساکرونایی برگزار شود. شرایطی که به طور حتم کار ما را به دلیل دو برابر شدن کارها زیاد میکند اما امری ضروری است که باید مبتنی بر آن حرکت کنیم.
وی افزود: طبیعتاً آرزوی ما این است که شرایط موجود دوران کرونا به شکلی باشد که این ویروس منحوس شرّ خود را از جهان دور کند تا همه چیز به روال عادی بازگردد و ما بتوانیم در تاریخ مقرر جشنواره موسیقی نواحی را برگزار کنیم. اما اکنون این شرایط وجود ندارد. پس آنچه مهم است برنامهریزی برای برگزاری مجازی جشنواره یا شرایط اجرای آثار موسیقایی در قالبی متفاوت است. ما برای هر دوی این نحوه برگزاری برنامهریزی داریم اما هنوز نمیتوان درباره قطعیت اجرا شدن طرحها صحبت کرد. چرا که میزبان جشنواره نیز مشخص نیست و همکاران بنده در معاونت هنری و دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول بررسی گزینههایی هستند تا درباره میزبانی به قطعیت برسند.
دبیر سیزدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران گفت: غیر از استان کرمان که طی سالهای گذشته میزبان برگزاری جشنواره موسیقی نواحی بود و بنده نیز در چند دوره افتخار همکاری با عزیزان در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی این استان را داشتم، یک استان دیگر نیز برای میزبانی از دوره سیزدهم جشنواره موسیقی نواحی اعلام آمادگی کرده که قرار است از سوی مراجع بالادستی ستاد جشنواره موسیقی نواحی این موضوع بررسی و به زودی تصمیم نهایی در این رابطه گرفته شود. البته درباره برگزاری جشنواره آنلاین هم باید بگویم تا زمان مشخص نشدن ماجرای میزبانی جشنواره هنوز نمیتوانیم به شرایط مطمئنی اشاره کنیم.
صدری در بخش دیگری از صحبتهای خود تاکید کرد: با توجه به شرایط کرونایی امسال فراخوانی برای بخشهای مختلف جشنواره موسیقی نواحی منتشر نمیشود، اما به طور خاص میتوانم به این موضوع اشاره کنم که محور اصلی جشنواره موسیقی نواحی ایران در حوزه شرکت کنندگان، هنرمندان پیشکسوت مناطق مختلف کشورمان هستند که قطعاً روی این شرایط برنامهریزی ویژهای خواهیم داشت و در آینده پس از نهایی شدن برخی از شرایط اجرایی جشنواره پیرامون آن اطلاعرسانی میکنیم.
این پژوهشگر درباره موضوع محتوایی جشنواره موسیقی نواحی در دوره سیزدهم گفت: آنچه تاکید من برای برگزاری جشنواره موسیقی نواحی امسال است، تمرکز روی اجرای آثار کلام محور است که به اعتقاد من در دوره معاصر میتواند دربرگیرنده مفاهیم ارزشمندی در حوزههای تاریخی و اجتماعی بوده و در ارتقای سطح موسیقی این گونه کمک شایان توجهی کند. کما اینکه در همین سالها هنرمندان و پژوهشگران بسیاری بودهاند که تلاشهای زیادی را برای اجرایی شدن چنین شرایطی انجام دادند که امیدوارم در این دوره از جشنواره بتوانیم به این اهداف دست پیدا کنیم.
وایرالشدن غیراخلاقی برخی مجریان درفضای مجازی
«عید همدلی» عنوان ویژهبرنامهای بود که از عید قربان تا عید غدیر خم روی آنتن شبکه دو سیما رفت، برنامهای با اجرای «باربد بابایی» که محوریت آن حمایت از پویش «اطعام عید غدیر» و گفتگو با چهرههای فرهنگی و هنری بود.
برخی بریدههای «عید همدلی» در زمان پخش، به فضای مجازی هم راه پیدا کرد و به اصطلاح وایرال هم شد؛ از اعتراض ضمنی برزو ارجمند به توقیف سریال «کتونی زرنگی» و موضعگیری داریوش ارجمند درباره حضور نوید محمدزاده در تبلیغات بازرگانی تا موارد عجیبتری مانند پیشنهاد افسانه بایگان برای استفاده از «کروناز» به جای «کرونا»!
به بهانه همین بازتابها و از منظر تجربه اجرای برنامهای با سروشکل عیدانه اما در عین حال گفتگومحور و خبرساز، سراغ باربد بابایی رفتیم که پیش از این با اجرای مسابقه استعدادیابی «شب کوک» در قاب تلویزیون به شهرت رسیده بود و آخرین حضورش در مقام مجری به اجرای مسابقه زنده «تب تاب» در شبکه سه بازمیگشت.
«عید همدلی» که محصول گروه معارف شبکه دو و مرکز رسانه سازمان تبلیغات اسلامی بود و با کارگردانی وحید سعیدی و سردبیری احمد رنجبر به مدت ۱۰ شب روی آنتن شبکه دو رفت، فرصتی ویژه برای باربد بابایی بود تا حضوری جدیتر در برنامههای ترکیبی و گفتگومحور تلویزیون داشته باشد.
در ادامه گفتگوی مهر با باربد بابایی درباره تجربه اجرای این برنامه را میخوانید؛
* برای شروع از همکاری با گروه سازنده «عید همدلی» بگویید. چطور به این گروه پیوستید و چه شد که اجرای این ویژه برنامه مناسبتی را پذیرفتید؟
پیشنهاد اجرای این برنامه از طریق یکی از دوستانم در شبکه دو به دستم رسید. البته من خیلی اهل ویژه برنامهها و پروژههای کوتاه مدت نیستم و اغلب در برنامههایی که در زمینه موسیقی نیستند هم شرکت نمیکنم اما وقتی گفتگو شکل گرفت و دیدم فضای این برنامه مناسب است و گروهی پشت آن است که تمام تلاشش را برای ارایه یک برنامه خوب دارد ترغیب شدم. از طرفی مدتی بود از تلویزیون دور بودم و به سمت تلویزیونهای اینترنتی رفته بودم، به همین دلیل فکر کردم که با این کار میتوانم برگشت خوبی به تلویزیون داشته باشم.
* چرا مدتی از تلویزیون فاصله گرفته بودید؟
بعد از برنامه «تب تاب» که ادامه پیدا نکرد، در تلاش بودم که برنامههایی در زمینه کاری اصلی خودم یعنی موسیقی را داشته باشم اما سازمان صدا و سیما خیلی فضای تخصصی به حوزه موسیقی اختصاص نمیدهد. این مدت هم در تلاش بودم که در تلویزیون برنامهای داشته باشم که محور اصلی آن موسیقی باشد، که میسر نشد.
اما در تلویزیونهای اینترنتی براساس قوانینی که ساترا تعیین کرده، فضای مناسبتری برای برنامههای موسیقایی مهیا بود قراردادهایی را با یکی از تلویزیونهای اینترنتی بستم و قرار بود پس از محرم و صفر به تولید برنامه بر بستر اینترنت بپردازیم.
در این فاصله وقتی پیشنهاد «عید همدلی» آمد، فکر کردم شاید بتوان تلاش مجددی کرد و برنامهای را در این رسانه با محوریت موسیقی تولید کرد. چون به هر حال تلویزیون فراگیرتر است و ترجیح خودم این است که با تلویزیون کار کنم.
* به برنامه «تب تاب» اشاره کردید. چرا با وجود ایده خوب و اجرای قابل قبولی که داشت آن اتفاق که باید را نتوانست رقم بزند؟
سه عامل باعث شد «تب تاب» موفق نشود و به نتیجه خوبی نرسد. اول از همه حذف کدهای دستوری از تلویزیون به دستور وزارت ارتباطات بود. این کار باعث شد خیلی از برنامههای تلویزیونی مانند «تب تاب» حامیان مالی خود را از دست بدهند. دومین مساله وجود دو نگاه متفاوت در حوزه تهیهکنندگی بود. نگاههایی که فرسنگها از هم فاصله داشت و این موضوع باعث به وجود آمدن دوگانگی در هر لحظه از برنامه میشد. سومین موضوع هم به تصمیم مدیران شبکه سه در آن برهه از زمان بر میگردد که بدون هیچ توضیح خاصی خواستند که ساخت برنامه «تب تاب» متوقف شود.
* چقدر تلاش کردید در «عید همدلی» از کلیشههای مرسوم برنامههای مناسبتی و گفتگوهایی که صرفاً برای پر کردن آنتن انجام میشود پرهیز کنید؟
با احترام به همه مجریهای سازمان که بسیار کاربلد هستند، من در ۲۲ سال فعالیتم به هر حال به یک سری تکنیکها رسیدهام. مثلاً در زمان مصاحبه با داریوش ارجمند میدانستم که ایشان اشراف زیادی به همه موضوعات دارند و عموماً به گونهای است که از لابهلای حرفهایشان چیزهای زیادی دیده و شنیده میشود. برای همین سعی میکردم سوالات کوتاه بپرسم تا میهمان بیشتر صحبت کند.
از طرفی من مجری بداههای هستم و سعی میکردم سوال کم و جواب بیشتر داشته باشیم تا میهمان حرفهایش را بزند چون مردم هم به این روش بیشتر علاقه دارند. همچنین همان کار تیمی که دربارهاش صحبت کردم، دکور بسیار خوب و گسترده اما با تجهیزات مینیمال و خوش رنگ و لعاب، باعث شد ظاهر برنامه و اجرا دیده شود.
* عید همدلی پویشی را راهاندازی کرد تا سنت اطعام در عید غدیر را زنده کند. این پویش هم بازخوردهای خوبی داشت. به نتایجی که در این پویش میخواستید رسیدید؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم، روز اول که میخواستم درباره این پویش در برنامه حرف بزنم، خیلی اعتقادی به آن نداشتم و با خودم گفتم با اوضاع روحی و اقتصادی که مردم با آن دست به گریبان هستند، نهایتاً ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار نفر شاید به این پویش بپیوندند. اما صبح روز آخر وقتی خودم عدد ۴ میلیون و ۲۰۰ عدد را بر روی سیستم دیدم که به این تعداد غذا طبخ و پخش شده، خیلی برای خودم جای تعجب داشت. این عدد نشان از همدلی تمام بود و کاملاً از هرگونه شعاری دور بود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4334/20053/79861
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4334/20053/79862
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4334/20053/79863
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4334/20053/79864
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4334/20053/79865
|
عناوین این صفحه
- برپایی آنلاین المپیاد فیلمسازی اصالت کار را مخدوش نمیکند
- محافظهکار نیستم
- رعایت پروتکلهای بهداشتی سخت است
- گزینههای میزبانی در دست بررسی است
- وایرالشدن غیراخلاقی برخی مجریان درفضای مجازی