|
گزاره سراسر غلط: پایان قلعهنویی
زمانی برای بازیابی
علی کمانگری
وقتی دوربین تلویزیون حوالی دقیقه ۳۰ بازی استقلال – سپاهان، نمای بستهای از امیر قلعهنویی را میگرفت، پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر، تنها روی صندلی سبز پلاستیکی نشسته و سر خود را پایین گرفته بود، تو گویی زودتر از ما پی برده بود که تیمش هیچ دستاوردی از این مسابقه نخواهد داشت. باخت ۲-صفر به استقلال، امیر را مجبور به استعفایی خودخواسته کرد، قبل از آنکه اولین حکم اخراج مربیگری در کارنامهاش ثبت شود. با این حال همین استعفا هم باعث شد تا قلعهنویی برای اولین بار یک لیگ را به پایان نرساند، پایانی تلخ برای مربی که فصل را با آرزوهای بسیار آغاز کرده بود. با در اختیار داشتن یکی از سه اسکوآد کامل فصل، با گل نخوردن در ۹ هفته ابتدایی، با صدرنشینی تا هفته ۱۲،۱۳. اما مصدومیت عزت پورقاز ستون خط دفاعی تیمشان و گئورگی گولسیانی بهترین بازیکن این فصلشان، آغاز مشکلات متعدد سپاهان شد. سپاهان تا زمان حضور همزمان این دو مدافع میانی در ۷۵٪ بازیهای خود کلینشیت کرده بود و تا زمان حضور حداقل یکی از این دو نفر، تنها سه امتیاز با صدر جدول فاصله داشت.
دومین مشکل عمده سپاهان این فصل، موقعیتهای بسیار زیادی بود که توسط مهاجمان این تیم از دست میرفت. زردپوشان نصف جهان در فصلی که کیروش استنلی را در بسیاری از بازیها در اختیار نداشتند، باید از شهباززاده و قربانی برای پرکردن جای خالی مهاجم برزیلی استفاده میکردند. این دو مهاجم روی هم با ۲۶۸۲ دقیقه حضور در رقابتهای لیگ، تنها ۵ گل را به ثمر رساندند، در حالی که کیروش با ۱۵۴۸ دقیقه حضور، به تنهایی 6 گل را به ثمر رسانده است. سپاهان در حالی که با فرصتسوزیهای مهاجمان خود و اشتباه مهرههای جایگزین خط دفاعیاش هفته به هفته از صدر جدول دورتر میشد، با تصمیم غیرقابل توجیه بازی نکردن مقابل پرسپولیس، تیر خلاص را به خود وارد کرد. بعد از آن مسابقه، فشارها روی امیر قلعهنویی چندین برابر گذشته شد و تا نقطه استعفا هم این فشارها ادامه داشت. در واقع هواداران سپاهان، درست یا غلط، امیر را مقصر اصلی اتفاقات آن روز میدانستند و هرگز نتوانستند او را ببخشند. امیر هم در کنترل این فشارها ناکام بود و این بار سنگین روانی مشخصاً از کادرفنی به بازیکنان هم انتقال پیدا کرده بود.
۶ قهرمانی در تمامی رقابتها در ۷ دوره ابتدایی حضور در لیگ و صفر قهرمانی در هرگونه رقابتی در ۷ فصل اخیر. این کارنامه امیر قلعهنویی در ۱۴ فصل حضور خود در لیگ برتر بوده است. البته نباید فراموش کرد قلعهنویی در این هفت سال هم توانسته تراکتور، ذوبآهن و سپاهان را در شرایطی به سهمیه آسیایی برساند که یک فصل قبل از حضور امیر در شرایط مساعدی نبودند. با این حال به نظر میرسد در نقطه حاضر، او به دوری کوتاه مدت از فوتبال و بازیابی تفکراتش نیاز دارد. چرا تیمهای او دیگر در «قلعهتایم» گل نمیزنند؟ چرا تیمهای سرمربی عادت اوجگیری خود در هفتههای پایانی را با از دست دادن امتیازات متوالی در این هفتهها عوض کردهاند؟ آیا سبک بازی ارسال از جناحین امیر به انتهای خود در فوتبال ایران نزدیک شده؟ آیا او نیاز دارد همانند چند سال پیش بار دیگر ترکیب کادرفنی خود را تغییر دهد؟ اینها پرسشهایی است که امیر در مدت استراحتش بهتر از هر کسی میتواند پاسخشان را دریابد.
فرشاد کاسنژاد
پایان امیر قلعهنویی یکی از غلطترین گزارهها درباره او است. مربی پس از سختترین شکستها تمام نمیشود، بلکه همیشه فرصت هست و فوتبال بازی ناتمام است و اگر پایان داشت و متوقف میشد، چنین شگفتانگیز نبود. شروع دوباره و حکایتهایی که قلعهنویی بعد از این میسازد، میتواند از جذابترین ماجراهای فوتبال ایران باشد. بیایید نکتهها و موضوعاتی را که درباره او در ذهن داریم، مرور کنیم:
۱- امیر قلعهنویی شکستهای بزرگ را در مربیگری تجربه کرده. شکستهایی که مربیان دیگری را تا سالها از چرخه مربیان درجه اول دور کرده اما امیر قلعهنویی یک توانایی منحصر به خودش در فوتبال ایران دارد، افتان و خیزان دوباره به امیر قلعهنویی تبدیل میشود و بین شکست و موفقیت فاصلهها را کوتاه میکند. شاید از او بربیاید که دوباره چنین کند.
قلعهنویی در استقلال به سیاهترین روزها رسید، روزهای تیره و تار که دیگر انگار پایان یک مربی باشد اما او نشان داد که خیلی زود میتواند همه چیز را به نفع خودش تغییر دهد و تندترین منتقدانش را به این باور برساند که من، امیر قلعهنویی، یک مربی هستم. سخت میبازم اما برمیگردم، به بدترین روزها میرسم اما دوباره بهترین روزها را میسازم. قلعهنویی در دوره کاری جدیدش با سپاهان پیش از بار آخر نیز به روزهایی رسید که نتوانست به توقعات پاسخ دهد و تصور میشد که چیزی به جداییاش از سپاهان باقی نمانده است، اما او توانست به باشگاه بفهماند که تکرار موفقیتهای پیشین سپاهان با قلعهنویی ممکن است و به زمان نیاز دارد. قلعهنویی توانست اعتبار کافی را برای دریافت این فرصتهای حرفهای برای خود بسازد و این کار هر کسی نیست. مربیان دیگری در موقعیتهای ناخوش قلعهنویی، نمیتوانند اعتماد باشگاه را جلب کنند. امیر قلعهنویی اما حتی از موضع بالا این اعتماد را جلب کرد و البته بار آخر دیگر نمیتوانست این اعتبار را بازتولید کند.
۲- آنها که دوست دارند پایان قلعهنویی را اعلام کنند، به موضعگیریهای مرسوم مجازی مشغولاند. امیر قلعهنویی جایگاهش را در مربیگری مدیون موضعگیریهای مجازی یا اطوارهای خارج از فوتبال نیست. او وسط زمین فوتبال ستاره است. خوب و بدش در وسط زمین روشن میشود، حکایت مربیگریاش را در فوتبال میسازد و شاید به همین دلیل در مقابل تندترین انتقادات کم نمیآورد چون میداند که سرانجام بازی را وسط زمین او میبرد.
امیر قلعهنویی به مرد کهنهکار فوتبال تبدیل شده، عمری را در مربیگری گذرانده و آن سالها که یک مربی جوان شناخته میشد دیگر گذشته و فقط خاطرههایی از آن سالها به یاد مانده اما فراموش نکنیم که همین چند ماه پیش تنها گزینه ایرانی برای تیم ملی و خود برای به مقصد رساندن پروژهاش با سپاهان، پیشنهاد فدراسیون فوتبال را رد کرد.
۳- ما اجازه نداریم با سلایق خود انکارش کنیم. شاید در سالهای دور طیفی در فوتبال ایران قلعهنویی را نپسندیده باشند، به رفتارش و به سیاق مربیگریاش و به طریق دستیابیاش به موفقیتها انتقاد کردهاند اما گذر زمان نشان داده که قلعهنویی مرد کارهای سخت بوده و ساختن آن تیمهای موفق و پروژههای موفق مربیگری در تهران و اصفهان شاید در میان نسل تازه مربیان به آسانی تکرار نشود. هنوز زمان لازم است تا در میان مربیان ایرانی قلعهنویی دیگری تکرار شود و بتواند موفقیتها را در یک دوران طولانی به نام خود سند بزند. این شوخی نیست که در یک دوران حرفهای بیتکرار باشید.
مرور حکایت قلعهنویی در مربیگری نشان میدهد که او دورانی سخت را گذرانده، دورانی طولانی با انتقاداتی که شدت داشتند و میتوانستند هر مربی را از تک و تا بیندازند، اما مقابله قلعهنویی در فضایی پر از انتقاد نیز جذاب و از ماجراهای پرمخاطره یک مربی حرفهای است. وقتی از امیر قلعهنویی حرف میزنیم از کدام قلعهنویی حرف میزنیم، کدام وجه او را میبینیم، کدام دورانش را، کدام موفقیتها و کدام ناکامیها، کدام کجرفتاریها و کدام مدارا، دوران جوانی یا دوران نقد جوانی؟ وقتی از قلعهنویی حرف میزنیم، از تمام این دوران حرف میزنیم، از یک چهره که در طی دوران تغییر کرده، خود را ساخته، آموخته شده، مویی سپید کرده، مثل یک مربی واقعی، همیشه برای پیروز شدن، همیشه برای جنگیدن و بردن، مردی که پایان نداشته باشد، کوتاه نیاید. پایان او یک گزاره غلط است و دیدن دوباره او در تقلا برای موفقیت از جذابیتهای آینده در لیگ خواهد بود.
حامد لک ۹۰ دقیقه تا پیوستن به پرسپولیس
دروازه بان تیم فوتبال ماشین سازی که سابقه حضور در تیم هایی مثل صبا، فولاد، تراکتور و... را دارد، در حالی به عنوان گزینه اصلی دروازه پرسپولیس در فصل آینده پای میز مذاکره با مربیان پرسپولیس قرار گرفته که بوژیدار رادوشوویچ دروازه بان اهل کرواسی بعد از جدایی علیرضا بیرانوند در قد و قواره یک گلر اصلی نشان نداده و همین مسئله تردیدهایی را در دل مربیان پرسپولیس ایجاد کرده است.
رادوشوویچ که در دوره حضور علیرضا بیرانوند باعث رقابت جویی، بازی های پرتعدادی را برای پرسپولیس با درخشش خود از کار درآورد، در پی جدایی بیرانوند متزلزل ظاهر شده و در مسابقه دیروز نیز سه بار مقابل حمله وران گل گهر تسلیم شد. اگرچه تنها روی یک گلرمقصر بود و یکی دو سیو خوب نیز از خود نشان داد.
اما در حالی که گفته میشد پرسپولیس برای جانشینی بیرانوند روی چهره هایی مثل علیرضا حقیقی و رشید مظاهری نظر دارد، دروازه بان ۲۹ ساله تیم ماشین سازی جلوتر از بقیه با مربیان پرسپولیس به توافق رسیده و اگر اتفاقی نیفتد در پایان فصل قرارداد خود را با سرخپوشان امضا میکند تا به آرزوی همیشگی اش بازی در پرسپولیس برسد. لک این فصل عضو تیم ماشین سازی تبریز بوده و از گلرهای موفق این فصل محسوب میشود. بنابر اطلاع خبرنگار ما پرسپولیسی ها همچنین نیم نگاهی نیز به پیام نیازمند دروازه بان ملی پوش سپاهان دارند اما او یک فصل دیگر با سپاهان قرارداد دارد و جدایی اش از این تیم مقدور نیست. نیازمند تنها در شرایطی میتواند از سپاهان جدا شود که یک پیشنهاد خارجی داشته باشد.
با جدایی بیرانوند و حضور او در تیم آنتورپ بلژیک، بدون شک پست دروازه بانی در تیم پرسپولیس به یکی از چالش های یحیی گلمحمدی تبدیل خواهد شد. چرا که در غیبت مرد شماره یک تیم ملی کار پرسپولیس برای پیدا کردن مهره ای در سطح او، ممکن نیست. به خصوص که دیگر ملیپوشان فوتبال ایران تحت قرارداد تیم های دیگر هستند و آزاد کردنشان تقریبا ناممکن است.
در عین حال باید به این نکته هم اشاره کرد که شاید این فرصتی برای حامد لک باشد که بتواند در سطحی بالاتر بتواند خود را در قواره یک گلر درجه اول نشان بدهد و او در سال های خوبش فصول خوبی را پشت سر گذاشته اما باوجود حضور در اردوهای تیم ملی پیش از جام جهانی ۲۰۱۴ هرگز فرصت این را پیدا نکرده که زیر نگاه جدی میلیون ها هوادار فوتبال قرار بگیرد. این اتفاقی است که برای حامد لک در فصل آینده به احتمال بسیار زیاد رخ خواهد داد و او جدال مخفی را از علیرضا حقیقی گلر سابق پرسپولیس و دروازه بان فعلی نساجی که نمایش های خوبی را هم در این فصل داشته، برده است. انتخابی که ظاهراً زیر نظر داوود فنایی مربی دروازه بان های پرسپولیس صورت گرفته است.حامد لک شب گذشته دروازه بان تیم ماشین سازی در دیدار با تراکتور بود و نتوانست مانع از شکست تیمش در این بازی حساس شود. او حالا یک بازی حساس را در برابر صنعت نفت خواهد داشت و پس از آن شاید برای نهایی کردن قرارداد خود راهی تهران شود.
نقشههای مجیدی برای پرسپولیس
استقلال شب گذشته به مصاف پیکان رفت و انتهای هفته جاری نیز در بوشهر مقابل شاهین صفآرایی خواهد کرد تا پرونده فصل جاری رقابتهای لیگ برتر برای این تیم به طور کامل بسته شود. البته خاتمه لیگ به معنای پایان کار استقلالیها نخواهد بود و اتفاقاً تازه مأموریت فوق العاده مهم و حساس آنها در جامحذفی آغاز میشود. مأموریتی که اولین مرحله آن (و به نوعی مهمترین قسمت کار) کنار زدن پرسپولیس از گردونه جامحذفی خواهد بود. بدون شک فاتح آن مسابقه قسمت اعظمی از مسیر قهرمانی این جام را طی کرده و فرهاد مجیدی برای تحقق این امر انگیزه فوق العاده زیادی دارد.فرهاد در قالب بازیکن، مربی و سرمربی دربی پایتخت را تجربه کرده و آمارش به نوعی در سطح متوسط است، اما فراموش نکنیم این مربی جوان در قامت سرمربی به پرسپولیس نباخت و تا آستانه شکست حریف سنتی نیز پیش رفت. حالا باید دید مأموریت تمام نشده او در بهمن ماه سال گذشته، اواخر هفته آینده به طور کامل اجرا میشود یا نه؟
آغاز نبرد
مجیدی اولین بار در تیر ماه ۷۶ با پیراهن استقلال مقابل پرسپولیس صفآرایی کرد و از آن مسابقه اصلاً خاطره خوشی ندارد، چون در نهایت آبیپوشان با سه گل مغلوب شدند. اتفاقاً پس از همان جدال بود که ناصر حجازی فقید بابت اعتماد بیش از حد به مجیدی و استفاده از این بازیکن به عنوان مهره ثابت در حالی که فقط ۴۸ ساعت قبل از بازی رضایتنامهاش برای حضور در جمع استقلالیها صادر شده بود، مورد انتقاد قرار گرفت. البته فرهاد زیر نظر حمایت حجازی در استقلال بزرگ و بزرگتر شد.
اولین پیروزی
سرمربی کنونی استقلال اگرچه در اولین مسابقهای که همراه با این تیم مقابل پرسپولیس برگزار کرد، شکست خورد ولی برای چشیدن طعم پیروزی در دربی انتظار فراوانی کشید. فرهاد مجیدی اولین بار در پاییز سال ۸۹ توانست لذت برتری مقابل پرسپولیس با لباس استقلال را مزه کند. شیرینی آن پیروزی دوچندان بود، چون استقلال مسابقه را با حساب یک- صفر به سود خودش تمام کرد و فرهاد در آخرین دقیقه بازی تک گل پیروزیبخش آبیپوشان پایتخت را به ثمر رساند. مجیدی تا قبل از آن بازی ۱۰ مرتبه دیگر نیز فضای دربی را تجربه کرده بود، اما حاصل تمام مسابقات قبلی برایش یا شکست بود و یا مساوی.
روزهای خوش تکرارنشدنی
پس از کسب اولین پیروزی همراه با استقلال مقابل پرسپولیس، روزهای خوش فرهاد در نبرد پایتخت آغاز شد. مجیدی از ابتدای پاییز ۸۹ تا اواخر خزان سال ۹۰، چهار بار برتری در دربی را تجربه کرد و اتفاقاً گلهای بسیار حساسی نیز در این مسابقات به ثمر رساند. آن مقطع برای هواداران استقلال نیز فوق العاده شیرین و ارزشمند است. مقطعی که البته حالا مدتهاست انتظار تکرارش را میکشند ولی حداقل در شرایط عادی بعید است به این زودیها دوباره آن وقایع تکرار شوند. در واقع فرهاد مجیدی تا امروز ۴ مرتبه طعم شیرین پیروزی در جدال سنتی فوتبال ایران را چشیده و قطعاً هفته آینده میخواهد برای پنجمین مرتبه به این مهم دست یابد.
۱۸ مسابقه
فرهاد طی ۲۳ سال گذشته (از تیرماه ۷۶ که برای اولین بار در جدال استقلال- پرسپولیس حاضر شد) در مجموع ۱۸ بار فضای دربیها را تجربه کرده که حاصل آن کسب چهار پیروزی، ۹ تساوی و تحمل پنج باخت بوده است. آخرین برتری مجیدی با لباس استقلال مقابل پرسپولیس آذر ۹۰ حاصل شد و حالا مجیدی میخواهد این بار به عنوان سرمربی این طلسم ۹ ساله را بشکند. از این تعداد مسابقه، مجیدی در ۱۶ بازی به عنوان بازیکن حضور داشته و دو جدال را نیز تحت عنوان مربی و سرمربی روی نیمکت استقلال سپری کرده است.
از بازیکن ذخیره تا حضور کامل
حکایت شکل حضور مجیدی در دربیها به عنوان بازیکن جالب توجه است. او از ۱۶ مرتبهای که مقابل پرسپولیس تحت عنوان بازیکن استقلال به میدان رفت، در ۶ مسابقه به طور کامل بازی کرد و دقیقاً در ۶ مسابقه هم تحت عنوان بازیکن ثابت وارد زمین شده ولی در جریان کار تعویض شده است. فرهاد در ۴ بازی هم تحت عنوان یار ذخیره به میدان آمده است.
رؤیای پیروزی پنجم
اگرچه مربیان هر دو تیم تلاش میکنند تا ذهن شاگردان خود را از جدال هفته آینده دور نگه دارند ولی باید به این واقعیت اذعان کرد از همین حالا شمارش معکوس دربی پایتخت نه تنها برای هواداران بلکه برای تمام ارکان دو تیم آغاز شده است. فرهاد مجیدی بهمن ماه سال گذشته در چارچوب لیگ برتر تا آستانه مغلوب کردن پرسپولیس جلو رفت، اما برخی اتفاقات در آخرین دقایق بازی او را از رسیدن به این افتخار مهم محروم کرد. حالا فرهاد میخواهد روند ناکام نشدن خود مقابل پرسپولیس در قالب سرمربی را تداوم بخشد و چهارشنبه هفته آینده پنجمین پیروزی را مقابل پرسپولیس در کارنامه ورزشی خود ثبت کند. پنجمین و البته مهمترین پیروزی برای سرمربی جوان آبیها. البته فراموش نکنیم او برای تحقق این امر حریف سرسختی به نام یحیی گلمحمدی را پیش روی خود میبیند.
مدد جباری: بعد از ۳۰ سال آبروی مرا بردند
مدد جباری هم گویا گرفتار خشم فرهاد مجیدی شده است. اما او به این رفتارها اعتراض دارد. جباری درباره علت عدم اجازه حضور او در تمرینات و بازیهای تیم فوتبال استقلال گفت: به خدا نمیدانم مشکلم چیست. مرا تا دم درِ رختکن میبرند اما فرهاد مجیدی بدون اینکه مستقیم صحبتی انجام دهد، به سعید رمضانی سرپرست تیم میگوید جلوی چشم سرمربی نباشم. نمیدانم چرا نمیگویند جرم من چه چیزی بوده که پس از 30 سال آبروی مرا بردند، آن هم کسی که میان استقلالیها و پرسپولیسیها عزت و احترامی دارد.تدارکات تیم فوتبال استقلال با ابراز ناراحتی از رفتاری که با او صورت میگیرد، گفت: وقتی زن و شوهری با هم اختلافی دارند، در دادگاه مشکلاتشان را میگویند و سپس جدا میشوند. من گدای فوتبال هستم اما گدای مجیدی نیستم. شما آبروی مرا نزد بازیکنی که 2 روز است به استقلال آمده، بردید. جباری گفت: چطور تا رختکن همراه تیم هستم اما یک نفر دیگر باید به من بگوید جلوی چشم مجیدی نباش؟ چه اشتباهی مرتکب شدهام که باید این رفتارها را ببینم؟ پس از این همه سال، در خلوت خودم اشک میریزم و کسی نیست با من صحبت کند. چقدر برای تیم زحمت کشیدم، آیا اعضای تیم میدانند چطور لباسهایشان آماده میشود؟ ماهی 70،80 هزار تومان قبض پول تلفن همراه من است که به خاطر استقلال پرداخت میکنم. بارها از جیب خودم برای تیم هزینه کردم اما با من اینگونه رفتار کردند. مجبورم با این شرایط خودم بروم تا بیشتر از این آبرویم ریخته نشود.
وی در پایان گفت: محمد دانشگر را چرا اخراج کردید؟ چون از اتوبوس جا ماند و تماس گرفت برگردید تا مرا سوار کنید؟ آیا دلیل اخراج بازیکنی که پایش در بازی با سپاهان آسیب دید، این بود؟
یادداشت
چالش بر سر واژگان
حسین محمدی
درگیر ودار مسائل بغرنج ورزش از جمله معیشت ورزشکاران، تعویق مسابقات به دلیل کرونا و تعطیلی نسبی جامعه ورزش، فدراسیون سه گانه در اقدامی قابل توجه تصمیم به تغییر نام گرفته و زین پس با نام «ترای اتلون» خوانده می شود. واژه ای نامانوس و بیگانه در زبان فارسی و رشته ای که باوجود فعالیت 20 ساله در کشور نتوانسته در جایگاه اصلی خود قرار بگیرد.
اساسا یکی از مهمترین رویکردها در مواجهه با مشکلات تغییر صورت مسائل است و گاهی به جای ریشه یابی و حل مشکل با اسامی بازی می کنیم. مثلا وقتی مجموعه ای دچار مشکل می شود تنها اسم جابه جا می شود; مدیر سابق از جایی به جای دیگر منتقل و مدیر جدید منصوب می شود در حالی که مشکلات باقی است و تنها اسم ها عوض شده. فدراسیون سه گانه هم در جدیدترین اقدام خود دست به تغییر اسم زده در حالی که مشکل آن بنیادی تر از تغییر نام بوده است.
در اولین نگاه به واژه «ترای اتلون»، بیگانه بودن آن با زبان فارسی و معیار جامعه مطرح می شود. درست است که فرهنگستان زبان فارسی اغلب واژگانی را انتخاب می کند که رایج و مرسوم نیست اما در خود ورزش تصمیمات درستی گرفته شده و نام های خوبی انتخاب شده است. در مورد مسئله اسامی فدراسیون ها تاکنون سه رفتار اتخاذ شده است:
۱.اسامی که از انگلیسی به فارسی تبدیل و صورت اصلی را حفظ کرده اند؛ چراکه معادلی فارسی برای آن وجود نداشته است برای مثال والیبال، بسکتبال و فوتبال اسامی رشته هایی هستند خارجی که جایگزین داخلی نداشته اند.
۲.رشته هایی که جایگزین داخلی داشتهاند و برای آنها معادل فارسی قرار داده شده است برای مثال شنا، پرورش اندام و دوومیدانی.
۳. رشته هایی که معادلی در فارسی برای آن ها وجود نداشته و واژه ای برایشان انشا شده است مانند همین رشته ترکیبی (شنا، دو و میدانی و دوچرخه سواری) سه گانه.
ریشه مشکلات فدراسیون سه گانه یا ترای اتلون نام آن نبود بلکه خود این رشته و اداره آن به عنوان فدراسیون بود. فدراسیونی که تاکنون نتوانسته در المپیک و حتی با وجود حضور در بازی های آسیایی مدالی کسب کند. تیم ها و باشگاه های ما از استانی به استان دیگر، مجموعه ای به مجموعه دیگر جابه جا می شوند اما مشکلات کماکان باقی می مانند چراکه فکر می کنند مسائل با تغییر نام و صورت قضایا درست می شوند.
ورزش سه گانه از سال 1380 و به صورت انجمن زیر نظر فدراسیون دوومیدانی شروع به کار کرد و از سال 1385 به عنوان یکی از فدراسیون های ورزشی کشور در کنار فدراسیون های کشتی، تکواندو و وزنه برداری شناخته می شود. یعنی رئیس فدراسیون ترای اتلون که وسعت کارش از بسیاری از انجمن ها و هیئت های استانی برخی رشته ها کمتر است به عنوان فدراسیون از آن یاد می شود. تعداد کل بیمه شدگان ترای اتلون کاران کشور چه تعداد است؟ ممکن است این ایراد جمعیتی بر رشته تنیس و شمشیر بازی هم وارد شود اما این رشته ها را نمی توان در قالب فدراسیونی دیگر گنجانید چون ساز و کار متفاوتی دارند . اما فدراسیون سه گانه یک رشته ترکیبی میان دوومیدانی، شنا و دوچرخه سواری است، به عبارتی ورزشی میان رشته ای است که باید زیر نظر یکی از سه فدراسیون شنا، دوومیدانی یا دوچرخه سواری اداره شود. شاید یکی از مهمترین دلایل موفق نبودن این رشته در این سال ها همین عدم شناخت درست برای قرار دادن سه گانه در اختیار یکی از فدراسیون های یاد شده، باشد.
مشکل این رشته اصل فدراسیون بودن آن است نه سه گانه یا ترای اتلون بودن آن. نباید برای چنین رشته هایی که نقش مهم و اثر گذاری در جامعه ندارند چنین عمل کرد و ساز و کار فدراسیونی در نظر گرفت. درست است که این فدراسیون بودجه کمی دریافت می کند. اما هزینه های جاری آن با دیگر فدراسیون ها برابری می کند و این مشکلی است که باید با بازگشت به قبل از سال 85 و تبدیل به انجمن این رشته از هزینه اضافی جامعه ورزش کاسته شود.
روزنامه ابولا خبر داد؛
طارمی تصمیم قطعی خود را برای فصل بعد گرفت
با ادعای روزنامه پرتغالی ابولا، مهدی طارمی تصمیم خود را برای بازی در تیم پورتو در فصل بعد گرفته و منتظر توافق دو باشگاه ریوآوه و پورتو برای انجام این انتقال است.
مهدی طارمی مهاجم ایرانی تیم فوتبال ریوآوه پرتغال در فصل اول حضورش در این تیم موفق شد با ۱۸ گل، عنوان آقای گلی مشترک فوتبال پرتغال را از آن خود کند.
در حال حاضر تیم هایی چون بنفیکا، براگا، اسپورتینگ لیسبون و پورتو از مشتریان طارمی هستند.
روزنامه «ابولا» در شماره امروز شنبه خود، خبر و عکسی از مهدی طارمی در صفحه نخست خود کار کرده است. با ادعای ابولا، مهدی طارمی تصمیم قطعی خود را برای فصل بعد گرفته و قصد دارد به اژدها (لقب تیم پورتو) اضافه شود.
ابولا اعلام کرده است که طارمی منتظر توافق پورتو و باشگاه ریوآوه است.
گفته می شود ریوآوه قصد دارد طارمی را به مبلغ ۱۰ میلیون یورو به فروش برساند.
روزنامه «ojogo» خبر داد که طارمی به خاطر حضور در اردوهای تیم ملی فوتبال ایران که قرار است با سوریه و ازبکستان بازی کند، از تیم ریوآوه اجازه گرفته تا در تمرینات پیش فصل حضور نداشته باشد.
یادداشت
بازی بازی، اما به شیوه تازه
اردشیر لارودی
تکلیفمان با عبدالله ویسی روشن است! فوتبالش زبان دارد! محتاج شرح و بسط کلامی نیست! هرچه میگوید، به زبان فوتبال و با زبان حرکت و علائم میگوید! و این روزها که پیکان در انتهای جدول محکوم است به بردن و برنده شدن، گویش و لهجه فوتبال آقای ویسی، واضحتر، صریحتر و سلیستر است! اینکه موی دماغ هر تیم باشد! سفت و نَپَز باشد! یقه هر تیمی را باید گرفت، چه نفت آبادان باشد، چه استقلال تهران و سپس سپاهان با حال و اوضاع جدیدش! استقلال را باید دید که مقابل پیکان چه خواهدکرد؟ با تدبیر میآید یا شانسی؟ فرهاد مجیدی که تیمش بازی به بازی از خودش راضیتر مینماید (اما از خودراضی و از خود متشکر نیست) مقابل عبدا... ویسی که مربیگریاش مدیریتی و پادگانی نیست، چه خلاقیتی به کار میبرد؟
دردسرهای استقلال
پیکان برای این بازی خط و نشان کشیده است: «استقلال به دردسر خواهد افتاد»! و ما بیتابانه انتظار میکشیم تا ببینیم پیکان، چگونه مجیدی و یارانش را به دردسر میاندازد!
و فرهاد مجیدی که برابر سپاهان، دو جور خیلی متفاوت، یک بازی تهاجمی و برنده را به نمایش گذاشت، در این مسابقه که «خاص» بودن خودش را دارد، از غیبت مردان مصدومش چه اهرمی میسازد برای تسلط بر حریف! کاری که در بازی با سپاهان، موجب پیروزی شد! بازی ویسی- مجیدی، به ۱۰ دلیل جنبههای تماشایی دارد! گلزنترین تیم لیگ- استقلال با ۵۰ گل زده- میآید که گل بزند و میآید که برنده باشد! ولی هر بازی، حکایت خود را دارد و پیکان، سپاهان نیست! ویسی هم مثل قلعهنویی کار نمیکند!
تراکتور و پرهیز از اشتباهات
تراکتور چرا این اواخر کم آورده است؟ آیا ربطی دارد به خستگی تیم؟ آیا مربوط میشود به نحوه استفاده از بازیکنان جوانتر یا باتجربهتر؟ و آیا دوباره با علی دایی مذاکره کردن، ریشهدار و لو رفته نیست؟در جواب هرچه بگوییم، واقعیت را عوض نخواهد کرد: ... تراکتور باید از یکسری اشتباهاتش، درسها بیاموزد! مدیریت تیم و اداره تیمهای ورزشی «قلق» خودش را دارد! و این نکتهای است که سپاهان هم باید بیاموزد! چه از حریفان بالای جدولی و چه از تیمی مثل نساجی قائمشهر که با تجدید نظر در ارکان مدیریتیاش، خود را شناخت و حالا به قدرت بازیاش پی برده و ایمان آورده است!پرسپولیس که کار خود را در لیگ نوزدهم به خوبی تمام کرد، میداند که حق ندارد ببازد! پس، از این پس باز هم با پرسپولیس پرانگیزه روبهرو خواهیم شد! پرسپولیسی که جامحذفی را هم میخواهد و پرسپولیسی که هزار بار با استقلال بازی کند، بار هزار و یکمش، چیز دیگری است!
و این چنین است که گلگهر میآید تا نشان دهد که حالا تیمی شده است که باید رویش حساب ویژهای باز کرد! گلگهری که مزه بردن را چشیده است و خیلی هم لذت برده است!
حوزه دخالت پولدارهای اروپایی
حذف تیم آتالانتای ایتالیا در لیگ قهرمانان اروپا درحالی که تا دقیقه نود یک- صفر جلو بود! نکات بسیاری داشت. آتالانتا به پاریسن ژرمن ۲- یک باخت با گلهای دقیقه ۹۰ و ۹۳!حذف تیم اتلتیکومادرید، برابر لایپزیش از تیمهای شرق آلمان! تازه جناب سیمئونه، مثل قصاب جوانمرد، از بازی حریف خود لایپزیش، تعریف و تمجید و تشکر هم کرده است! خُب، اگر جای خرپولهای اروپایی، پرپولهای خودمان بودند چه میشد؟ چقدر نااهلانه ورود میکردند؟ چطور براساس قانون «چهار دیواری اختیاری» پول کلانشان را به رخ کشیده و «من میگویم، من فرمان میدهم» بهراه میانداختند؟ چرا خرپولهای اروپا، مثل پرپولهای ما، وارد هر کاری که فنی است و صلاحیت ورود لازم دارد، نمیشوند؟ چرا آنجاها پول تنها ملاک ارزشها به شمار نمیآید؟ چرا غیر از نتیجه، مسائل دیگری هم مطرح است و به شدت هم رعایت میشود؟ چرا خرپولهای اروپایی قبول دارند که پول از آنها و فکر و اندیشه و خبرگی از اهل خبره، در کنار هم مفیدند، نه به جای هم؟به همین دلیل است که «ساری» با یووه قهرمان سری A میشود، ولی میرود و جای خود را به «پیرلو» میدهد و همه هم استقبال میکنند!
آتش خشم فرهاد: آقا مدد هم اخراج شد؟
شاید خیلی ها گمان می کردند اخراج دانشگر از استقلال، زمینه صلح و صفا در استقلال باشد اما این روزها حتی از آشتی کنان های مصلحت جویانه نیز خبری نیست.مجیدی می خواهد منهای حاکمیت خود در استقلال از نظر مسائل فنی، به لحاظ مدیریتی هم خودی نشان بدهد؛ به همین دلیل محمد دانشگر، آخرین موردی نیست که با برخورد قاطعانه مجیدی مواجه شد. حالا خبر می رسد قدیمی ترین عضو فعلی استقلال - یعنی آقا مدد جباری - که سال های سال به عنوان مسول تدارکات در این تیم حضور دارد با اقدام مدیریتی فرهاد مواجه شده است. آقا مدد عمده ترین شهرت خود را مدیون جمله معروف استقلالی های قدیمی است. امیر قلعه نویی به دفعات گفته آن زمان رختکن استقلال در پشت وانت آقا مدد خلاصه می شد؛ از منظر دیگر اما آقا مدد به جعبه سیاه استقلال هم معروف است. زیرا او در سال های گذشته از ناصر حجازی بگیرید تا منصور پورحیدری، قلعه نویی و مربیان خارجی و داخلی دیگر، یک پای ثابت استقلال بوده و هرگز صدایی از این مسول تدارکات به بیرون درز پیدا نکرده است. هنوز از دلایل ناراحتی فرهاد مجیدی از آقا مدد اطلاعی دردست نیست اما گفته می شود شدت این دلخوری به حدی بوده که برای نخستین بار به مدد جباری اجازه ورود به رختکن استقلال داده نشده است!
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20081/79902
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20081/79903
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20081/79904
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20081/79905
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20081/79906
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20081/79907
|
عناوین این صفحه
- گزاره سراسر غلط: پایان قلعهنویی
- حامد لک ۹۰ دقیقه تا پیوستن به پرسپولیس
- نقشههای مجیدی برای پرسپولیس
- مدد جباری: بعد از ۳۰ سال آبروی مرا بردند
- یادداشت
- یادداشت