|
سقوط یک امپراطوری
مهدی طاهرخانی
این خط پایان بود؛ نقطه انتهایی و جایی که باید به نشانه تسلیم 2 دست را بالا برد. دریافت ۸ گل در طول ۹۰ دقیقه همان چیزی بود که بارسا احتیاج داشت تا سرانجام تن به تغییرات بنیادین بدهد. در اینکه بایرن شبی رویایی و بیمانند را پشتسر گذاشت هیچ تردیدی نیست اما موضوع مهم برای بارسا پایان یک دوران بود. چرا این ۸ گل رویید؟ هیچ چیزی یکشبه خلق نمیشود. همه چیز از وقتی آغاز شد که مدیریت باشگاه به دست یکی از ضعیفترین مدیران تاریخ بارسا افتاد؛ نیمار به واسطه ضعفهای موجود در قرارداد رفت و مدیریت باشگاه عوض آنکه نگران آینده و تعویض پلکانی نسل باشد حدود ۴۰۰ میلیون یورو برای ۳ خرید اشتباه هزینه کرد؛ کوتینیو، دمبله و گریزمن. با این ۴۰۰ میلیون یورو بارسا قادر بود براحتی جانشینهای پیکه، البا، بوسکتس و اینیستا را پیدا کند اما همه چیز صرف نمایش پیدا کردن جانشین نیمار شد. به این ۸ گل نگاهی گذرا بیندازید؛ شبیه همان گلهای فاجعه رم و آنفیلد نبود؟ بارسا دو سال است اینچنین خارج از نوکمپ تحقیر میشود اما خیلیها تصور میکنند این باختهای پرگل تنها یک حادثه است. اما نه؛ رم ۳ گل زد، لیورپول ۴ گل و بایرن ۸ گل.
همه این ۱۵ گل درست در همین مرحله بود و خارج از نوکمپ. اینها هیچ کدام اتفاقی نیست. به ۸ گل نگاه کنید و ببینید رد پای سمدو و لنگله تا چه حد مشهود است. این دو در شرایط پرس وحشتناک حریف، همان اشتباهاتی را مرتکب شدند که عینا در رم و آنفیلد توسط دیگران تکرار شده بود. البته سمدو عنصر مشترک هر ۳ دیدار است و مربی بایرن فیلیک بهدرستی چشم اسفندیار را دید و کور کرد. نه اینکه سمدو و لنگله و پیکه عامل اصلی این فاجعه باشند؛ آنها نمایش همیشگی خود را ارائه دادند اما تفاوت در میل بایرن به گلزنی بود. این سلسله اشتباهات به دفعات در لالیگا تکرار شد و به همین دلیل بارسا جام را به رئال تقدیم کرد.
این نمایش ناامیدکننده بارسا بود که نشان داد دیگر صبر و تحمل حتی برای یک روز هم وقت تلف کردن است. نخست از همه باید مدیریت تعویض شود؛ همان افرادی که آرتور ملو ۲۳ ساله و آیندهدار بارسا را به یووه هدیه دادند تا یک بازیکن بالای ۳۰ سال دیگر را به ترکیب تیم مسن اضافه کنند. مشکل بارسا دقیقا مشابه سال ۲۰۰۸ است؛ زمانی که پپ آمد و با بیرون کردن رونالدینیو تن به بزرگترین خانهتکانی یک دهه اخیر داد. نه شاهکارها یکشبه خلق میشوند و نه فجایع آنی به وجود میآیند.
بارسا با پپ پلهپله ویران کرد و ساخت و به دوران طلاییاش رسید و درست بعد از رفتن انریکه، آجر به آجر خراب کرد تا به ویرانه امروز برسد. شاید یک باخت ۲ بر یک هم میتوانست همه چیز را تمام کند اما گویا خدا در این شب هواداران بارسا را دوست داشت تا با این ۸ گل، زلزله واقعی را پدید بیاورد؛ زلزلهای که بعد از فاجعه رم و آنفیلد باید به وقوع میپیوست اما شاهد هیچ اتفاقی نبودیم جز همان روند غلط در هدر دادن پول؛ از دمبله تا کوتینیو و گریزمن. بارسا برای خط دفاعی سالهاست فرصت دارد از پیکه دل بکند اما خریدهایش مدافعان متوسط و ارزانقیمتی مثل لنگله و اومتیتی بودند. نه از چشمه لاماسیا خبری بود و نه استعدادیابهای باشگاه توانستند حتی یک مدافع معمولی را جذب کنند. نمایش لنگله و پیکه جمعهشب ملغمهای از گافها و اشتباهات عجیب بود. از زمانی که آنها دنی آلوز را از دست دادند، هیچ گزینهای را پیدا نکردند تا دستکم بعد از ۳ سال سرمایهگذاری حالا ادعا کنند صاحب یک دفاع راست در حد و اندازههای بارسا هستند. جوک یعنی همین سمدو؛ مدافع بیاعتماد به نفسی که اتوبان یکطرفهای را برای بایرن افتتاح کرد. بایرن هر چه از راست بارسا زد، گل شد. مقصر کیست؟ بدون تردید کیکه ستین که آن همه اشتباه را دید اما دست به تعویض نزد. عوض آنکه در نیمه دوم سرجی روبرتو را جانشین سمدو کند، او را از زمین بیرون کشید تا عملا جبهه راست را دو دستی به بایرن ببخشد.
هیچ فاجعهای اتفاقی رخ نمیدهد؛ بارسا زمانی تحقیر شد که جانشین والورده را از دل یک گاوداری کشف کرد! در اینکه نباید در میان فصل دست به کادر فنی میزد، عقاید مختلفی وجود دارد اما چرا باید هدایت بارسا یه یک مربی درجه ۲ بدون هیچ کاریزما و کارنامهای سپرده شود؟ کیکه ستین نه جوان بود نه تئوریسین و نه ذاتا شجاع؛ که اگر ذرهای شهامت و جرات در وجودش میدمید دقایق آخر همان لحظاتی که مسی توپ لو میداد و راه میرفت، او را بیرون میکشید تا ثابت کند هیچ بازیکنی در جهان از تیم بزرگتر نیست. اما ستین ترسو و مغموم، شوکزده و مبهوت 2 دستش را به نیمکت خالی تکیه داده بود و چنان به زمین مینگریست که یک چوپان به مرتع گرگزده! این آخر خط بود. آخر همه لفاظیها پشت کلمات گولزنکی بسان فلسفه ما، لاماسیا، فوتبال تیکی تاکا. نه، هیچ تاکتیکی در هیچ تیمی پیاده نمیشود اگر عناصر کافی و لازم در آن تیم نباشند. بارسا سال هاست عناصر تاثیرگذار آن فوتبال را یک به یک از دست میدهد و تصور میکند با جانشینان ژاوی و اینیستا هم قادر به همان نمایش است. اما نه، پیکه وقت رفتنش فرا رسیده. بوسکتس دیگر توان قبل را ندارد. دل بستن به معجزههای مسی همیشه جوابگو نیست. اینها را 2 سال قبل هم بعد از فجایع رم و آنفیلد میشد استنباط کرد اما اشتباهات بارتمئو آنقدر تکرار شد که رسیدیم به شب سیاه لیسبون ،این مجازات همان تیمی است که فاجعه رم و آنفیلد را به هیچ انگاشت تا حقارت ۸ گله را به جان بخرد.
قهرمان غیرمنتظره
یولین ناگلزمان مربی لایپزیگ قبل از بازی یکچهارم نهایی مقابل اتلتیکومادرید از تایلر آدامز و بقیه بازیکنانش خواست از سایه بیرون بیایند و آن نور روشنی را که همواره برای ستاره سابقشان، تیمو ورنر میدرخشید، در آغوش بگیرند.
ورنر خودش را با زندگی جدید در لندن و تیم چلسی منطبق میکند اما از آپارتمانش مشاهده کرد تیم سابقش چطور درخواست ناگلزمان را اجابت کرد و این هافبک تیم ملی آمریکا، آدامز، غیرمحتملترین بازیکن تیم بود که گل پیروزی را زد تا لایپزیگ، ۱۱ سال بعد از تأسیس رسمی باشگاهش برای نخستین بار به جمع ۴ تیم برتر لیگ قهرمانان اروپا برود. اتلتیکو قبل از مسابقه شانس بیشتری داشت، میگفتند با آسانترین قرعه مواجه شده اما از نظر تاکتیکی کم آورد. لایپزیگ اما فوقالعاده روان بازی کرد؛ آنتی تز بازی شیوه روخی بلانکو که مبتنی بر ترس از فضای بسته است قبل از آنکه مجبور شوند از غنای هجومیشان استفاده کنند. اتلتیکو میخواست کشتی بگیرد اما لایپزیگ ایدههای خودش را داشت. این پیروزی را به حساب هوش تاکتیکی ناگلزمان بگذارید و تأیید درک عالیاش از جریان ۹۰ دقیقهای بازی به نحوی که برای هر تعویضش برنامه داشت.
وقتی ژوائو فلیکس در دقیقه ۵۸ به بازی آمد به نظر میرسید دیگو سیمئونه یک برگ برنده دیگری از کلاهش بیرون آورده مثل مارکوس یورنته در بازی یکهشتم نهایی مقابل لیورپول در اسفند. فلیکس از استعداد خودش استفاده کرد و با نفوذ به سمت راست لایپزیگ، لوکاس کلوسترمان که غیر از این صحنه عالی بود، مجبور به خطا کرد و خودش پنالتی را گل کرد. این سوپرتعویض ۱۱۳ میلیون پوندی میتوانست بلیت اتلتیکو به نیمهنهایی باشد اما یک بازیکن تعویضی دیگر بود که تیتر اخبار را به خود اختصاص میدهد. همینطور که فلیکس داشت برای خود در ذهنش نقشه پیروزی در مسابقه را میریخت، ناگلزمان خنثی کردن این نقشه را در سر میپروراند و آدامز را به کنار زمین فرستاد.
مأموریت اول این بازیکن این بود که خلأ به وجود آمده در دفاع لایپزیگ که ناشی از حرکات فلیکس بود را پر کند و او را از کار بیندازد. آدامز در دفاع، بین بال-مدافع راست تا هافبک وسط در حرکت بود و به شدت از سوژه خودش مراقبت میکرد؛ در حمله اما او هرگز در ۲۸ مسابقه برای لایپزیگ گل نزده بود و این کار به دیگران محول شده بود اما بعد از جدایی ورنر دیگر این خبرها نبود، همه چیز عوض شده است. در میانه وظایف دفاعی آدامز یک فرصت هجومی نادر پیش آمد. این موقعیت نتیجه فلسفه ناگلزمان بود: فرصت را تصاحب کنید و در موقعیت فوتبالی، معادل آفتابپرست باشید. وقتی آدامز خودش را به محوطه جریمه اتلتیکو نزدیک کرد، فضایی برایش ایجاد شد که معمولاً با آن آشنا نیست. مارسل سابیتزر یک توپ عمقی دقیق برای مدافع چپ استثنایی تیم، آنجلینو فرستاد که او پاس به عقب داد و آنجا آدامز بود که روی خط محوطه جریمه قرار داشت. او تأملی کرد تا آماده زدن ضربه شود، بعد با پای راستش به توپ نواخت. توپ به استفان ساویچ خورد و تغییر جهت داد تا یان اوبلاک، بهترین دروازهبان جهان مغلوب شود. ناگلزمان جشن شادی گرفت و آدامز در حالی که بیشتر شگفتزده بود تا هیجانزده، در محاصره دوستان و همتیمیها قرار گرفت. آدامز بعد از مسابقه گفت: «از این جور محاصرهها استقبال میکنم!»
آدامز خیلی وقت است که بازیکن چندپسته و همه کاره لایپزیگ به حساب میآید -او میتواند همه جای دفاع و خط میانی بازی کند- و این وظیفه بسیار سخت و غالباً قدرناشناختهای است. او چسب تیمی است که معمولاً چندان مورد تحسین قرار نمیگیرد اما آنها که نزدیک به باشگاه هستند، میگویند بازیکنان این تیم جدانشدنی هستند. با آنها که آدامز را میشناسند، صحبت کنید تا متوجه شوید چندان از بازی او در این دیدار شگفتزده نشدهاند. جس مارش مربی افسی سالزبورگ که چهار سال در نیویورک و به عنوان کمک مربی در لایپزیگ مربی این بازیکن ۲۱ ساله بوده، به شما خواهد گفت که آدامز آرزوی هر مربی است. او درک خارقالعادهای از بازی دارد و بازی خوانیاش کمنظیر است. او همواره به سبک خودش در روند بازی تأثیرگذار است اما نه از آنها که تیتر اخبار را به خود اختصاص دهند.
اما پنجشنبه شب در مقابل جایگاه خالی از تماشاگر در لیسبون پرتغال، هفت هفته بعد از آخرین مسابقه رسمیشان، آدامز درخواست ناگلزمان را اجابت کرد. او یکی از آن استعدادهای درخشان و جوان تیم ملی آمریکا است که در اروپا نامی برای خود دست و پا میکند. با کریستین پولیشیچ چلسی، وستون مک کنی در شالکه و جووانی رینا در بوروسیادورتموند، تیم ملی آمریکا استخوانبندی محکم و قابل اتکایی در ۱۲ سال آینده خواهد داشت. به نظر میرسد انگار هر هفته قرار است یک استعداد در تیم ملی مردان آمریکا خودش را ثابت کند و میتوان انتظار داشت هر بار یک صفت خاص و بیسابقه را به خودشان اختصاص میدهند. حالا آدامز اولین بازیکن تیم ملی مردان آمریکا است که در یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا موفق به گلزنی میشود. مطمئناً افتخارات بیشتری در راه است.
حالا مبارزه پیش روی لایپزیگ تکرار هنرش در برابر پاریسنژرمن است. قطعاً پاریسیها مثل اتلتیکو عقب نمینشینند؛ دایوت اوپامکانوی فوقالعاده باید راهی پیدا کند که نیمار را از بازی بیرون کند یعنی همان کاری که در این مسابقه با دیگو کاستا کرد اما ناگلزمان برای این بازی برنامه خواهد داشت. چشم او به یوسف پولسن و پاتریک شیک است که فشار بیاورند و طرح تاکتیکی پاریسنژرمن را خنثی کند، سابیتزر را برای پرسه زدن در وسط زمین دارد، آنجلینو و نوردی موکیله را برای سانتر کردن مورد استفاده قرار میدهد و کوین کمپل را مقابل خط دفاع سه نفرهاش میگذارد تا دائماً از آنها حمایت کند و بعد به نیمکت نگاه میکند تا تغییر لازم را صورت بدهد.
حتی بدون ستاره سابقشان در خط حمله، ورنر -که در فصل ۲۰۱۹ توانست ۳۴ گل بزند-لایپزیگ تیم بسیار خطرناکی در حمله به نظر میرسید تا اینکه اتلتیکو، فلیکس را آورد. آنها این توانایی فوقالعاده را دارند که از سیستمی به سیستم دیگر، از چینشی به چینش دیگر، از دفاع به حمله و برعکس تغییر وضعیت دهند. آنها وحشتی ندارند، در خونشان چنین چیزی وجود ندارد.
آدامز بعد از بازی گفت: «ما با این پیروزیها خودمان را گم نمیکنیم. همچنان برای خود هدف تعیین میکنیم و بعد برای عبور از آن تلاش میکنیم. ما فقط به دنبال این هستیم که هر بازی بهتر شویم.»
باشگاه همچنان برای رسیدن به اهداف بزرگتر گام بر میدارد و بازیکنانش هم همینطور. آدامز مثال کاملی از این جهت است و در شبی که بیشتر تمرکز روی کسی بود که در خط حمله لایپزیگ حضور نداشت، یک قهرمان غیرمحتمل برخاست و پاسخ داد. ورنر را ندارید؟ مشکلی نیست.
باز هم مارادونا و «دست خدا»
در خبرها آمده بود که «پائولو سورنتین» فیلمساز ایتالیایی برنده جایزه اسکار، خود را برای ساختن فیلمی با نام «دست خدا» آماده میکند. نام فیلم ما را از پرده نقرهای سینما به مستطیل سبز فوتبال میبرد، گواینکه این فیلم هیچ ربطی به جهان فوتبال ندارد و در ژانر و گونهای دیگر ساخته میشود، اما برای ما وسیلهای میشود تا سفری به دل تاریخ داشته باشیم و به بازنگری زندگی مردی بپردازیم که پر از تناقض و پارادوکس است. نابغهای که زندگی آشفته و پر از جنجال و حواشی را سپری میکند. زندگی زناشویی ازهمگسیخته، اعتیاد به مواد مخدر، کتکزدن خبرنگاران و بستریشدن در بیمارستانهای مخصوص روانپریشان، اتخاذ مواضع سیاسی افراطی و چندین مسئله دیگر که در میان این همه سیاهی هنوز زندگیاش بر همان مدار میگذرد.
او متولد ۳۰ اکتبر ۱۹۶۰ در بوئنوسآیرس و زننده گل قرن در مقابل انگلستان است اما این مرد چهره ماندگاری در تاریخ کشورش دارد. باید به سال ۱۹۸۲ سفر کنیم، سفری ذهنی برای زدودن گردوغبار روزگار از چهره مردی که بین افتخار و ویرانی دومی را انتخاب کرده است.
۳۸ سال پیش در دوم آوریل ۱۹۸۲ به دنبال اشغال جزایر فالکلند به دست دولت آرژانتین که به زبان اسپانیایی «مالویناس» خوانده میشود، خانم تاچر، نخستوزیر وقت انگلستان برای بازپسگیری این جزایر وارد جنگ با آرژانتین شد. جنگی که ۷۴ روز طول کشید و به مرگ ۲۵۵ بریتانیایی و ۶۴۹ آرژانتینی منجر شد. این جنگ با حمله و اشغال جزایر آرژانتینیها آغاز شد و با شکست و تسلیم این کشور به پایان رسید. این شکست موجب سقوط حکومت نظامی آرژانتین به رهبری ژنرال «لئوپولد گالتیری» شد. تحقیر آرژانتین باعث ایجاد یک نوع یأس عاطفی در میان مردم این کشور شد. چهار سال طول کشید تا غرور ضربهخورده و حیثیت لکهدارشده مردم آرژانتین به فراموشی سپرده شود و این «دیگو مارادونا» بود که از کشور و مردمش اعاده حیثیت کرد.
در جام جهانی ۱۹۸۶ او بدون هیچ ارتشی، وارد قلعه انگلستان شد. گل دوم او که از سوی فیفا «گل قرن» نامیده شد، میلیونها آرژانتینی را به خیابانها آورد. او با طی مسافتی ۶۰ متری، ۹ انگلیسی را یکی پس از دیگری از سر راه برداشت و بعد از عبور از «پیتر شیلتون»، دروازهبان انگلیسی، وارد دروازه این تیم شد.
او بدون هیچ رفراندومی پرزیدنت آرژانتین شد.
این پیروزی او را تبدیل به یک «قدیس» کرد. عجیب است که سورنتینو آماده ساخت سریالی برای تلویزیون است که «پاپ جدید» نام دارد و این نام بیشباهت به وضعیت مارادونا پس از آن مسابقه نفسگیر و تاریخی نیست. او امروز ۶۰ ساله است؛ زمانی که از او سؤال شد گلی را که با دست زدی همه دنیا به مدد امواج ماهوارهای از گیرندههای خود دیدند، او آن را «دست خدا» نامید. حیرتانگیز بود که همه دیدند به جز «بن ناصر» داور تونسی مسابقه.
اصولا دست در زندگی مارادونا نقش بسیار مهمی دارد. زمانی که ۱۰ سال داشت و در خانوادهای بسیار فقیر زندگی میکرد در شبی که باران بسیار شدیدی میبارید، او زیر باران سیلآسا با توپ مندرس خود مشغول بود؛ ناگهان توپ به داخل چالهای عمیق که پر از آب بود، افتاد و دیگوی خردسال برای دستیابی به توپ به درون چاله پرید و در آب فرو رفت و فقط یکی از دستهایش از آب بیرون بود و با فریادی از روی استیصال کمک خواست. او در آستانه غرقشدن بود اما تقدیر او چنین بود که حیاتش برای روزهای بزرگتر ادامه یابد و گلی که با دست به انگلستان زد، به سرنوشت این دست، بُعدی افسانهای داد و سرانجام در فینال ۱۹۹۰ جام جهانی ایتالیا وقتی با یک پنالتی مشکوک جام را به آلمانها باختند، با سیمایی که اشک آن را پوشانده بود و به نوعی به تطهیر این چهره تعبیر میشد، مقابل ژائوهاولانژ، رئیس برزیلی وقت فیفا قرار گرفت؛ مردی که با همه سلولهایش به مارادونا نفرت میورزید. زمانی که برای اهدای جایزه نزدیک او رفت و دستش را برای فشردن دست مارادونا دراز کرد، مارادونا دست خود را عقب کشید و این صحنهای بود که در پیشگاه تاریخ رخ داد و میلیونها تماشاگر در سراسر دنیا ناظر تحقیر قدرتمندترین شخصیت فوتبالی جهان شدند.
یک بار دیگر مارادونا دست خود را نمادی ساخت برای اعتراض به تبعیض و بیعدالتی.
«امیر کوستاریکا» فیلمساز برجسته بوسنیایی در مستندی که به زندگی مارادونا میپردازد، کلیسایی را نشان میدهد که زوجهای جوان در آنجا زندگی مشترکشان را آغاز میکنند و همان طور که به کلیسا نزدیک میشویم زمین فوتبالی را میبینیم که داماد قبل از این که وارد کلیسا شود، باید توپی را که به سوی او میآید با دست وارد دروازه خالی کند؛ بدون این کار عقد صورت نمیگیرد.
همانطور که همتای ایتالیایی فیلمساز در فیلم خودش تصویری تکاندهنده از مارادونا در یک آسایشگاه روانی نشان میدهد که پیرامون او بیماران روانی در حرکتاند، او با صورتی آماسیده و ورمکرده روی تختخواب است و همسرش با چهرهای اشکبار به او مینگرد. مارادونا به همسرش میگوید اینجا یک نفر میگوید من ناپلئون هستم همه باور میکنند، دیگری میگوید من پاپ هستم، همه باور میکنند اما وقتی من میگویم مارادونا هستم هیچکس باور نمیکند.
نابغهای که خود، مردم را به این باور رساند.
اخبار
چرا بیل دوست ندارد از رئال دل بکند؟
نیمکتنشین است و در اکثر بازیها بازی نمیکند. این جمله ساده اما برای یک بازیکن بسیار ناراحتکننده است. گرت بیل اما ظاهراً توجهی به آن ندارد. بهرغم بیتوجهی زیدان به او، گرت روی نیمکت مینشیند، لبخند تحویل دوربینها میدهد و حرکات بامزه انجام میدهد تا نشان دهد از شرایط موجود ناراضی نیست اما چرا بیل دوست ندارد رئال را ترک کند؟ حتی اگر فلورنتینو پرس هم راضی به ضرر مالی در مورد جدایی بیل شود اما دلایل دیگری از سوی این پسرک ولزی وجود دارد که نمیخواهد تیمش را یا بهتر بگوییم زندگی لاکچریاش در مادرید را از دست بدهد!
مادرید تحت سلطه بیل
برای گرت بیل بعد از اینکه لندن را ترک کرد مادرید به خانه اولش تبدیل شده است. او هر آنچه خواسته و اراده کرده را در این شهر برای خود فراهم کرده است. خانه لاکچری، بازی در زمین گلف، حضور در کمپ تمرینی رئال و بازی در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو چهار لوکشینی است که همگی دسترسی نزدیک بههم دارند و کمتر از ۱۵ دقیقه بیل را به جایگاه دلخواهش میرساند.
خانه ۶.۵ میلیون پوندی
گرت در منطقه لافینکا سکونت دارد. منطقهای که مختص ثروتمندان و فوتبالیستهاست. در این منطقه زیدان، بنزما و راموس همسایه بیل هستند. خانه لاکچری که بیل ساکن شده ۶.۵ میلیون پوند قیمت دارد. جالب اینجاست قبل از او کاکا بازیکن برزیلی یک دهه پیش رئالیها آنجا زندگی میکرد. امکانات لاکچری این خانه بیل را حسابی به آنجا وابسته کرده است. گرت برای این خانه که مجموعاً ۱۵۰۰ متر میشود ماهی ۱۰۰ هزار پوند اجاره بها پرداخت میکند. استخر، باشگاه، فضای سبز و... بخشی از امکانات عمارت گرانقیمت بیل است.
کلکسیون ماشین
خانه گرت بیل ۶ گاراژ دارد که او میتواند ماشینهایش را در امنترین حالت ممکن آنجا پارک کند. یکی از تفریحات گرت لذت ماشینسواری و سرعت است. گرت بیل هر از چندگاهی با یک ماشین دیده میشود. یکبار مرسدس بنز SLS سوار میشود که ۱۶۵ هزار پوند قیمت دارد، یکبار بنتلی کنتیننتال زیر پایش است که قیمتش ۱۵۲ هزار پوند میباشد، لامبورگینی ۱۵۶ هزار پوندی دارد و آئودی Q۷ اهدایی اسپانسر باشگاه هم ماشین محل تمرینش است. سوگولی ماشینهای گرت اما فراری ۲۳۰ هزار پوندیاش است که برای قرارهای خاص از آن استفاده میکند.
عاشق گلف
منتقدانش بر این باور هستند تعداد بازیهای بیل در زمین گلف بیشتر از حضورش در زمین فوتبال برای رئال است. آنها اعتقاد دارند اولویت بیل بازی در زمین گلف است و برای بازی کردن هزینه میکند. در واقع گلف جزو تفریحات بیل است که هرگز نباید قطع شود.
خرج عروسی
گرت در زندگی شخصی عاطفی خود هم هزینههای زیادی را متحمل میشود. او با اما جونس از دوران مدرسه آشنا شد، سال ۲۰۱۶ نامزد کرد و سال ۲۰۱۹ مراسم ازدواج را برپا کرد. جشن ازدواج این زوج در هتلی پنج ستاره واقع در جزیره مایورکان به بهترین شکل ممکن برگزار شد. گرت و همسرش سر جمع ۶۰ مهمان را برای این مراسم دعوت کردند و گوشیهای موبایل مهمانها را جلوی در گرفتند تا فیلم و عکسی از این مهمانی منتشر نشود.
آقای هزینه
اما جونس برای زندگی خودش هم کلی خرج روی دست بیل گذاشت. پدرش که به جرم تخلف مالیاتی در آمریکا بازداشت شده بود و عمهاش به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده بود، باعث شد گرت هزینههای دادرسی و وکالت آنها را بپردازد. تفریحات لاکچری این زوج هم بخش دیگری از هزینههایی بود که آقای بیل باید پرداخت میکرد!
حقوق ۶۰۰ هزار پوندی
میگویند گرت بیل حسابی روی دست باشگاه خرج میگذارد. خرجی که با نیمکتنشینی او تقریباً هیچ آوردهای برای تیم ندارد. گفته شده بیل هفتگی ۶۰۰ هزار پوند از باشگاه دستمزد میگیرد تا بتواند این همه خرجهایی که دارد را تأمین کند. البته این رقم بدون در نظر گرفتن مالیات است. حالا رئالیها از مخارج بیل خسته شدند و بیل هم از اینکه در تیم بعدیاش تا چه اندازه میخواهد به زندگی جدید عادت کند نگران است!
دیدار با عراق برقرار است؛
سرمربی سوریه: با تیم ملی فوتبال ایران بازی نمیکنیم
سرمربی تیم ملی فوتبال سوریه میگوید بازی تدارکاتی این تیم مقابل ایران لغو شده است. «نبیل معلول» سرمربی تیم ملی فوتبال سوریه گفت: باوجود تعویق دیدارهای انتخابی جام جهانی، ما برای آماده سازی تیم ملی سوریه تلاش می کنیم. وی افزود: از انجام بازی دوستانه با ایران عذرخواهی شده است ولی دیدار با عراق برقرار است.به گفته سرمربی تیم ملی فوتبال سوریه، فدراسیون فوتبال این کشور به دنبال برگزاری دو بازی تدارکاتی دیگر در ماه های اکتبر و نوامبر است.
در بازی تدارکاتی رقم خورد؛
درخشش قوچان نژاد در شب غیبت آرین روبن
تیم فوتبال زوله هلند با درخشش مهاجم ایرانی خود در دیداری تدارکاتی مقابل خرونینگن به پیروزی رسید.
تیم های فوتبال پک زوله و خرونینگن هلند روز گذشته در دیداری تدارکاتی به مصاف هم رفتند که این بازی با دو گل به سود زوله به پایان رسید.
رضا قوچان نژاد مهاجم ایرانی تیم زوله، چهره ویژه این مسابقه بود. قوچان نژاد که ابتدای بازی نیمکت نشین بود، در نیمه دوم وارد زمین شد و توانست در دقایق 48 و 92 برای زوله گلزنی کند.
اخبار
مسی در دوراهی
مجازات در لیسبون (شکست ۸ بر ۲ بارسلونا برابر بایرن مونیخ) نشان داد لیونل مسی در فوریه دلیل داشت که در مصاحبه با موندو دپورتیوو گفت: «اگر می خواهیم لیگ قهرمانان را فتح کنیم باید پیشرفت کنیم.» حرف های ستاره آرژانتینی در بالاترین سطح رقابت های باشگاهی به واقعیت تبدیل شد. اکنون باید دید تحقیر بارسا مقابل بایرن چه تاثیری در آینده کاپیتان آبی اناری ها خواهد گذاشت. مذاکرات برای تمدید قرارداد مسی متوقف شده است. باید یادآوری کرد که قرارداد ستاره آرژانتینی سی ام ژوئن سال آینده به پایان می رسد و این بازیکن از یکم ژانویه ۲۰۲۱ آزاد است تا با هر باشگاهی مذاکره کند. خوسپ ماریا بارتومئو که حداقل یک سال از ریاستش باقی مانده است تنها چهار ماه فرصت دارد تا عکس تمدید قرارداد را نشان دهد تا بتواند کمی ریاست خود را رنگ و لعاب بدهد، دورانی که اکنون از آن به عنوان پایان یک عصر یاد می شود. مسی با دو راهی عمیقی روبرو است. از یک طرفدر بارسلونا بزرگ شده و گزینه نماندن در نوکمپ یک آرمان دور از دست محسوب میشود اما با توجه به شرایط بد بارسا امکان ترک کاتالونیا وجود دارد. مهاجم بارسلونا دید چگونه تیمی که در جهان فوتبال حمکرانی می کرد و اجازه داد شش بار برنده توپ طلا شود قدرت خود را از دست داده است. ستاره آرژانتینی بالاتر از همه چیز خواهان پیروزی و فتح جام است. او مانند همه بارسایی ها دید چگونه پولی که از انتقال نیمار (۲۲۲ میلیون یورو) به دست آمد برای قراردادهایی صرف شد که به درد تیم نخورد. نکته دردناک دیدار برابر بایرن این بود که دو بازیکنی که قرار بود جای خالی نیمار را پر کنند بازی را از روی نیمکت شروع کردند (عثمان دمبله و آنتوان گریزمان). در مصاحبه ای که مسی درباره عدم موفقیت بارسا در لیگ قهرمانان صحبت کرده بود به علاقه خود نسبت به بازگشت مهاجم برزیلی اشاره کرد.ستاره آرژانتینی درباره نیمار گفت: از لحاظ ورزشی او یکی از بهترین های جهان است و دوست دارم که به بارسلونا برگردد. او انسان خیلی شادی بود و درون زمین و بیرون از آن سرگرم کننده بود. همچنین باعث می شد بازیکنان به شکل متفاوتی شاد شوند. از نحوه جدایی اش ناراحت شدم اما در نهایت ما می خواهیم برنده شویم و بهترین ها را در اختیار داشته باشیم. او می تواند به ما کمک زیادی کند. اشتیاق زیادی برای بازگشت دارد و همیشه نسبت به ترک بارسا احساس پشیمانی کرده است. تحقیر بارسا برابر بایرن خیلی روی مسی تاثیر داشت و او برای این که از شرایط گذر کند نیاز به زمان دارد. زمانی که سال گذشته بارسا از نیمه نهایی لیگ قهرمانان حذف شد مدتی طول کشید تا ستاره آرژانتینی صحبت کند. این اتفاق پیش از فینال کوپا دل ری مقابل والنسیا رخ داد. اکنون کاپیتان آبی اناری ها مانند بقیه بازیکنان منتظر تصمیمات هیات مدیره است که قرار است دوشنبه جلسه برگزار کنند. ابتدا درباره انتخاب سرمربی جدید تصمیم گیری خواهد شد. مسی همیشه ترجیح داده است روی ژاوی ارناندس شرط بندی کنند اما امکان امضای قرارداد با سرمربی السد سخت است.همچنین نیاز به یک رهبر مناسب در سیاست های ورزشی باشگاه وجود دارد که در این راستا برکناری اریک آبیدال لازم است. پس از اخراج والورده مسی با آبیدال برخورد داشت. رابطه آبیدال با دیگر بازیکنان هم خوب نیست. به همین خاطر بارسایی ها در وضعیت متزلزلی قرار دارند. مسی چهار ماه دیگر بازیکن آزاد خواهد شد و از طرح باشگاه خشنود نیست. می توان دید که دوران ستاره آرژانتینی در این تیم به پایان خود نزدیک شده است و در ژانویه بازیکن آزاد خواهد بود.
تحقیر آماری بارسلونا تلختر از شکست
برتری ۸ بر ۲ بایرنمونیخ مقابل بارسلونا در تاریخ رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا جاودانه شد. جاودانگی که بعدها بایرنیها با ورق زدن تاریخ به نیکی از فلیک، کوتینیو، لواندوفسکی، مولر، گنبری و... یاد میکنند. در طرف مقابل هم سرافکندگی ابدی نصیب کیکه ستین و بازیکنانش خواهد شد.
لوانگلسکی: قبل از بازی توماس مولر برای توصیف بهتر خط حمله بایرن به لواندوفسکی اشاره کرد و از او با نام لوانگلسکی نام برد. روبرت در شصتمین بازی در لیگ قهرمانان موفق شد ۵۰ گله شود تا رکورد جدیدی را ثبت کند. فقط کریس رونالدو بود که با تعداد بازی کمتری به ۵۰ گل رسید.
۸ تاییها: ۸ گل بیش از آنکه برای بارساییها عذابآور باشد، بایرنیها را خوشحال کرد و به رکوردی جدید رساند. باواریاییها تنها تیمی هستند که موفق شدند در مرحله حذفی ۸ گل به ثمر برسانند و رکورد قابل توجهی را ثبت کنند.
مثبت ۳۰۰ میلیون یورو ضرر: بارسلونا در این مسابقه به لحاظ مالی هم متضرر شد. این باشگاه برای عثمان دمبله، آنتوان گریزمن و فیلیپه کوتینیو بالای ۳۰۰ میلیون یورو هزینه کرد. هزینهای که در این مسابقه جز ضرر برایش چیزی نداشت. یکی که اصلاً خوب نبود و بازی نکرد، یکی تعویضی بود و عملکرد جالبی نداشت و دیگری هم در لباس بایرن با گل و پاس گل پاسخ بیمهریها را داد. در واقع بارسا برای خرید این وینگر برزیلی کلی هزینه کرد تا آخر سر او را به بایرن قرض بدهد و برایش مشکل درست کند!
غیبت غولهای اسپانیایی: این ناکامی که گریبان بارسا و رئال را در لیگ قهرمانان گرفته در تاریخ کمسابقه بوده است. این دو تیم درحالی از رسیدن به مرحله نیمهنهایی باز ماندند که از سال ۲۰۰۷ تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده بود و هر بار یک تیم در این مرحله حضور پیدا میکرد.
مولر قاتل مرحله حذفی: توماس مولر موفق شد گل شماره ۲۳ خود را برای بایرن در مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا به ثمر برساند. او حالا پشتسر کریس و مسی در جایگاه سوم قرار دارد. کریس ۶۷ گل زده است و مسی ۴۷ گل.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20082/79897
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20082/79898
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20082/79899
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20082/79900
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4338/20082/79901
|
عناوین این صفحه
- سقوط یک امپراطوری
- قهرمان غیرمنتظره
- باز هم مارادونا و «دست خدا»
- اخبار
- اخبار