|
جنگ به «گردان چلوکبابیها» هم احتیاج داشت
دو سیخ کوبیده برای ناهار رزمندهها!
در دوران ۸ ساله دفاع مقدس، به غیر از تجهیزات نظامی مورد نیاز، تشکلهای مردمی، حامی و پیشتیبان جبههها برای تأمین مواد غذایی، لباس و ... رزمندگان بودند. در طول این ۸ سال روزی نبود که از مساجد، حسینیهها یا بازارهای سراسر کشور، کامیونهایی پر از کمکهای مردمی به سمت جبههها راه نیفتد.
کمکهای مردمی برای موادغذایی مردم عمدتا به شکل انواع کنسروها یا ارزاق خشک برای طبخ غذاهای ساده بود تا رزمندهها با مصرف آنها، برای ادامه نبرد و دفاع از خاک کشور توان لازم را داشته باشند.
در میان این کمکها به تلاش یک گروه از جهادگران برای پخت چلوکباب در میدانهای نبرد برخوردیم؛ آنها میخواستند رزمندهها، غذای خوب بخورند؛ همین!
اعتباری که نانوایی و کمک به نیازمندان ایجاد کرده بود
اهالی خیابان آذربایجان تهران و نمازگزاران مسجد حضرت ولیعصر(عج) در دوران دفاع مقدس با کمک کاسبهای محل، برای تهیه مواد غذایی و لباس تلاش خیلی زیادی کردند، اما یک بار که مرحوم سیدعلی حسینیپناه برای رساندن کمکها به جبههها میرود، میبیند بهترین غذای رزمندهها در نهایت، قیمه سیبزمینی است. آقاسید که علاقه زیادی به رزمندهها داشته، تصمیم میگیرد در جمع یک گروه نه چندان حرفهای که کارشان طبخ غذا نبوده، برای پختن چلوکباب به جبههها برود!
این گروه از کسبه، یک راننده مینیبوس و یک مکانیک تشکیل میشده که در نهایت برای طبخ کباب میتوانستند سر آتش بایستند. بنابراین تصمیم گرفتند برای جذب نیروهای لازم و متخصص با چلوکبابیهای محل وارد مذاکره شوند.
«سیخگیر» احتیاج داریم!
مرحوم سیدعلی حسینیپناه در منطقه شمیرانات، نانوایی داشت، اما بعدها با نقل مکان به منطقه حشمتالدوله از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۵۲ نانواییاش را در مِلک مسجد حضرت ولیعصر(عج) برپا میکند. نان آقای حسینیپناه زبانزد محل بود؛ طوری که صفهای چند متری به خصوص در روزهایی که منتهی به تعطیلات بود، جلوی نانواییاش تشکیل میشد. حتی از دربار برای تهیه نان قندیهای مشهور او میآمدند و نان میبردند. شاطر محل، اعتبار زیادی بین مردم داشت و بعدها هم که نانوایی را به فرشفروشی تبدیل کرد، چون حواسش به نیازمندان بود، حرفش سند بود؛ طوری که اگر برای کاری «یا علی» میگفت، دیگران پشتش راه میافتادند.
فرزندش میگوید: «هربار که بنا بود این جمع راهی منطقه شود، پدرم دوره میافتاد و با چلوکبابیها صحبت میکرد تا کبابزن و به قول قدیمیها «سیخگیر» خود را به جبههها بفرستند. کسبه هم وقتی میدیدند حاجآقا حسینیپناه پای کار است و هدف هم کمک به جبهههاست، تعدادی از نیروهای خود را راهی میکردند. در این جمع ۱۸ تا ۲۰ نفره حداقل ۴ تا ۵ نفر سیخگیر حضور داشت تا بتوانند به سرعت گوشت را به سیخ بزنند و آماده کباب شدن کنند.»
فرزند آقاسید ادامه میدهد: «زمان حضور در هر منطقه به افراد اعلام میشد که اگر سابقه و تجربه کار در کبابی را دارند، به این گروه کمک کنند که هر دفعه دو ـ سه نفر هم این چنین میآمدند.»
آماده کردن ۸ هزار سیخ کباب در ۱۶ ساعت
برنامه گردان چلوکبابیها از این قرار بود که ابتدا با جذب کمکهای مردمی و به خصوص کسبه، هزینه لازم برای خرید حداقل ۳۵ گوسفند و یک گوساله را تهیه میکردند. بعدش از چلوکبابیها و قصابیهای محل و اطراف، افرادی را جذب میکردند و در نهایت با مینیبوس قرمز آقا سیدعلی میرعبدالعظیمی (عظیمی) که در آن زمان ۲۷ سال داشت، راهی جبههها میشدند. عظیمی در این باره میگوید: «به محض ورود در یک منطقه اول از گردانهای حاضر و تعداد رزمندهها ارزیابی انجام میدادیم و به فرماندهان و مسوولان پشتیبانی گردانها اعلام میکردیم، بنا داریم فردا ناهار چلوکباب بدهیم. خود این اعلام، تعجب فرماندهان را در پی داشت، اما استقبال خیلی زیادی هم از این غذا میکردند. در نهایت برای آماری در حدود ۸ تا ۱۰ هزار نفر با ارزیابی آشپزها، گوسفند و گوساله از همان منطقه میخریدیم. بعد از نماز مغرب و عشاء ذبح گوسفندها و گوساله را شروع و بعد گوشتها را چرخ میکردیم. این کار تا نصف شب ادامه داشت. بعد شروع به سیخ زدن کبابها میکردیم. واقعا کار هر کسی نبود. ما حدود ۱۶ ساعت سرپا کار میکردیم؛ چون زدن ۸ هزار سیخ کباب کوبیده به ذهن آدم هم نمیآید. حتی کسی که کارش هم هست، باور نمیکند اما سیخگیرهای حرفهای که همراه گردان بودند، با عشق و علاقه این کار را انجام میدادند.»
کار که خالص باشد، خدا برکت میدهد
تصور کنید ۸ هزار سیخ کباب بناست آماده شود و به مرور روی ذغال و آتش روغن بیندازد! در این کار باید جایی برای نگهداری این همه سیخ کباب آماده شده وجود داشته باشد تا نوبت به کباب کردن برسد. برای نگه داشتن این سیخها، رزمندههای گردان چلوکبابیها دست به یک ابتکار زدند. عظیمی میگوید: «اولین بار که راهی جبههها شدیم با یک وانت رفتم سراغ جهاد سازندگی و گفتم زه چوبی میخواهم. گفتند چندتا احتیاج دارید؟ من گفتم کل وانت را پر کنید و آنها هم انقلتی نیاوردند و کلی زه چوبی به من دادند. با زهها به صورت افقی و عمودی، پایههایی درست کردم و روی هم کنار دیوار تا چند متر بالا بردم و سیخها را روی آنها چیدیم. مشابه طبقاتی که این روزها در چلوکبابیها وجود دارد، با چوب درست کردم تا سیخگیرها، سیخها را بعد از آمادهسازی روی آن بگذارند تا بعدش برود روی منقل. این ابتکار و خلاقیتها را خدا میرساند؛ چون کار ما مخلصانه بود. برای پختن کباب روی منقل نیز حداقل ۴ نفر بالای سر یک منقل ۲۰ متری میایستادند تا مراقب باشند، کبابها نسوزد.»
دو سیخ کوبیده نوش جان هر رزمنده
گردان چلوکبابیها در مجموع ۳ روز در یک منطقه حاضر میشد. روز اول به بررسی تعداد رزمندهها و خرید گوسفند و گوساله میگذشت. روز دوم ناهار چلوکباب میدادند و در نهایت روز سوم نیز بارها را جمع کرده و به تهران برمیگشتند. آنها در مجموع ۴۰ مرتبه راهی مناطق مختلف جبهه اعم از دوکوهه، قصرشیرین، سرپلذهاب و ... شدند که اولین بار به منطقه دوکوهه اعزام شدند. عظیمی میگوید: «در دوکوهه در یک آشپزخانه مستقر شدیم و به آشپزها اعلام کردیم شما برای ناهار فردا فقط زحمت برنج را بکشید. ما بنا داریم برای رزمندهها کباب کوبیده بپزیم. به فرماندهان و مسوولان پشتیانی گردانها هم اعلام کردیم، فردا ناهار کباب است. خیلی خوشحال شدند. به آنها گفتیم فردا ساعت ۱۰ برای بردن غذا بیایید. روی قابلمهها مشخص بود که هرکدام برای کدام گردان است و ما هم برای هر رزمنده ۲ سیخ کوبیده قرار دادیم. در نهایت تا ساعت ۱۲ هر گردان قابلمه کباب و برنج خود را میگرفت.»
خبریه که امروز چلوکباب دادین!
اولین باری که آنها کباب طبخ کردند و به دست رزمندهها رساندند، فضای جبههها عوض شد. رزمندههایی که یک دفعه روی برنج خود دو سیخ کباب کوبیده دیده بودند، با شوخی میپرسیدند: چی شده؟ قراره حملهای بشه که دارید ما رو پروار میکنید؟ عظیمی میگوید: «در کردستان بعد از توزیع غذاها، ۱۵ ـ ۱۶ رزمنده که از قم به جبهه آمده بودند، پشت یک وانت سوار شده و پیش ما آمدند. این جوانها از ما میپرسیدند ماجرا چیه؟ تا حالا کباب به ما نداده بودند؟ اگر چیزی میدانید به ما بگویید. گفتیم برنامه ما همین است و در جبههها کباب میدهیم. در نهایت تشکر کردند و رفتند.»
سیگاری که ترک شد، اما دوباره برگشت
حاج آقا حسینیپناه رفتار و منش مخلصانهای داشت. در زمان حضور در پشت جبههها مغازه فرشفروشی او محل رفت و آمد رزمندهها بود. جوانان محل قبل از حضور در جبههها پیش او میرفتند تا یک چای بخورند و به محض بازگشت هم پیش او میرفتند و اخبار منطقه را به او میدادند. اگر خبری از جبههها میرسید که فلان چیز مورد نیاز است، حاجی بدون درنگ و با کمک مردم و به مدد اعتبارش، آن را تهیه میکرد و ظرف ۲۴ ساعت به جبههها میفرستاد. او علاقه بسیاری هم به جوانان داشت؛ به حدی که اگر خبر شهادت یکی میرسید، خیلی متاثر میشد. سیدمحمد حسینیپناه فرزندش میگوید: «پدرم چند سال سیگار میکشید، اما کنار گذاشت و به قول خودش توبه کرد، اما بعد از شهادت جوانهای محل، هنگام خاکسپاری یکی از جوانها به دلیل شدت فشار دوباره سیگار کشیدن را آغاز کرد.»
دشت متفاوت حاجی کبابی جبههها
او زمانی که در تهران و پشت جبههها بود، مدام دنبال رفع نیاز رزمندهها و یا کمک رساندن به نیازمندان بود. عظیمی میگوید: «روزی به مغازه او رفتم و دیدم حالش گرفته است. به او گفتم ناراحتی حاجی. گفت امروز دشتی نداشتهام. گفتم حاجی الان یک طاقه ۶ متری معامله کردید. با تشر گفت: منظور من این دشتها نیست. کار خیری نکردهام. برای نماز به مسجد رفتیم، بعد از نماز جوانی کنار حاجی نشست و در گوشش مطالبی گفت. او بلافاصله دسته چکاش را درآورد و برایش مبلغی نوشت. به او سُقلمهای زدم که بالاخره امروز دشت کردید! حاجی با همان مدل خاص خود گفت: بله!» این رفتار مهربانانه و دستگیریهای مرحوم سیدعلی حسینیپناه او را در جبههها به «حاجی کبابی» معروف کرده بود و محبوب رزمندهها بود.
کباب زدن زیر باران خمسه خمسه
جوانان بسیاری از مسجد حضرت ولیعصر(عج) به شهادت رسیدند که یکی از آنها شهید احمد جهانبخش فرمانده لشکر ۴۲ قدر بود که لشکر مهندسی جبههها محسوب میشد. بعد از شهادت احمد از حاجی حسینیپناه و گردان چلوکبابیها دعوت کردند تا در آنجا کباب بپزند. فرزند حاجی حسینیپناه که در آن زمان نوجوان ۱۵ سالهای بود و همراهشان راهی شده بود، میگوید: «کاروان ما از مسجد راه افتاد و همراه ما جمعی از اعضای هیأت دیوانگان حسینی شامل حاج منصور ارضی، حاج حسن خلج، حاج مجید چمنی و ... هم بودند که به آبادان رفتیم. عراقیها منطقه را با خمسه خمسه معروف خود میزدند، اما گردان در تاریکی شب در یک گاراژ مکانیکی کباب زد و میان رزمندهها توزیع کرد.»
نخواستم دل آشپزهای گردان بشکند
اخلاق حاجی در جبههها زبانزد بود. غلامحسین شیخی قمصری از اعضای گردان چلوکبابیها میگوید: «در یکی از اعزامها بنا داشتیم به یک منطقه برویم، اما راه را گم کردیم. در سیاهی شب با مینیبوس پیشمیرفتیم که از اطراف حدس زدیم به منطقه عراقیها نزدیک میشویم. به سرعت دور زدیم و برگشتیم و خدا را شکر آنها ما را ندیدند. به منطقه رزمندههای خودی رسیدیم. از آنها سوال کردیم شام خوردید؟ گفتند نه! حاجی گفت روزی این رزمندههاست. بساط کباب را اینجا پهن میکنیم. حاجی با تعدادی از بچهها برای خرید گوشت رفت و ما نیز در آشپزخانه مشغول آمادهسازی شدیم. به محض رسیدن حاجی، چند جنگنده دشمن رسیدند که مقر را بزنند. نیروهای خودی رگباری از تیر راه انداختند و آنها موفق نشدند و رفتند. ما گوشتها را برای چرخ کردن آماده میکردیم که یکباره حاجی آمد و گفت: «کار تعطیل است، گوشتها را بگذارید و برویم» ما بدون حرفی پذیرفتیم و بساط را جمع کردیم و راه افتادیم. در مینیبوس حاجی گفت: آشپزهای این گردان از اهل تسنن بودند. تصور کردند ما بنا داریم جای آنها را بگیریم. به همین خاطر دلخور شدند. نخواستم دل آنها بشکند.»
اگر عاقبتبخیری میخواهی دستگاه
امام حسین(ع) را ترک نکن
خیرخواهی و کمکرسانی حاجی حسینیپناه این روزها در میان نمازگزاران و مسؤولان مسجد حضرت ولیعصر(عج) همچنان پابرجاست و آشپزخانه این مسجد برای کمک به نیازمندان فعال است. در شرایط کنونی کشور نیز مسجدیها، بستههای ارزاق برای نیازمندان تهیه میکنند. حسینیپناه با اشاره به خوابی که از پدرش دیده میگوید: «پدرم به آشپزخانه امام حسین (ع) بسیار اعتقاد داشت که حتی به من توصیه میکرد اگر میخواهی عاقبت به خیر شوی این دستگاه و آشپزخانه را رها نکن. خواب ایشان را دیدم که جلوی در آشپزخانه ایستادم و پدرم با اسب سفیدی سمت در پشتی آمد و یک بغل پول هم با خودش داشت. از اسب پیاده شد و فریاد زد: سیدمحمد! بابا! بیا این پولها را بگیر و در این آشپزخانه خرج کن. مرتبهای دیگر نیز خواب ایشان را دیدم و پرسیدم کم به ما سر میزنید که ایشان گفت: من اینجا خیلی سرم شلوغ است و باید کارهایی را در جهنم و بهشت انجام دهم. ماجرا را از عالمی در قم جویا شدم. او گفت: روح پدرتان در برزخ آزاد است و گویی در آن دنیا نیز در حال دستگیری از افراد برای رفع مشکلاتشان است.»
حاج سیدعلی حسینیپناه متولد سال ۱۳۰۰ بود که سال ۱۳۸۰ به جمع شهدا پیوست. خانه ابدی او در بهشت زهرای تهران، در قطعه ۸۰ قرار دارد. اگر گذرتان در هفته دفاع مقدس به بهشت زهرا افتاد، سراغ «حاجی کبابی» جبههها هم بروید.
سقوط پرواز توسعه گردشگری چابهاربا لغو شهر فرودگاهی و سکوت متولیان
فرودگاه نظامی کنارک ۲۰ شهریور تعطیل شد، استاندار سیستان و بلوچستان اعلام کرد که نیروی هوایی شرط بازگشایی این فرودگاه نظامی را تعطیلی پروژه شهر فرودگاهی چابهار دانسته است بنابراین فرودگاه کنارک ۲۶ شهریور پس از آنکه مسافران یک هفته سرگردان بودند باز شد. این اتفاق برای اولین بار نیست هر چند وقت یک بار مسئولان فرودگاه نظامی کنارک پروازهای این فرودگاه را لغو و بازگشایی آن را بدون زمان اعلام میکنند.
شهر فرودگاهی چابهار یک پروژه عظیم است که شامل هتل و پروازهای بینالمللی است بنابراین با کارکرد نظامی فرودگاه کنارک تفاوت دارد. همچنین این فرودگاه قرار است تا پایان سال ۱۴۰۰ ساخته شود. اما پروازهایی که اکنون در کنارک انجام میشود نه تنها بیشتر داخلی و نظامی است بلکه پروازهای بینالمللی آن نیز محدود به یکی دو کشور شده است.
از طرفی منطقه آزاد چابهار با کنارک حدود ۵۰ کیلومتر فاصله دارد. مزیت آزاد بودن منطقه چابهار این بود که بتواند ورود کالا و گردشگر را تسهیل کند در واقع گردشگران میتوانستند مانند همه مناطق آزاد دیگر، بدون ویزا وارد این منطقه شوند اما از آنجا که فرودگاه کنارک در فاصلهای دور از چابهار قرار دارد نمیتواند چنین امکانی را ایجاد کند. بنابراین وجود یک فرودگاه بینالمللی فارغ از امکاناتی که شهر فرودگاهی خواهد داشت، میتواند به توسعه منطقه آزاد چابهار کمک بسیار زیادی کند. اما به واقع چرا چنین امکانی به شهر چابهار داده نمیشود و هر بار به دلایل مختلف این پروژه مسکوت نگه داشته میشود؟
این درحالی است که همه متولیان دولتی در پی توسعه این شهر از استان محروم سیستان و بلوچستان هستند به عنوان مثال توسعه سواحل مکران و یا رشد صنعت گردشگری همواره از تأکیدات متولیان بوده است. مقام معظم رهبری نیز بارها بر توسعه سواحل مکران تاکید داشتهاند.
مغایرت با سیاستهای توسعه منطقه
تعطیلی فرودگاه نظامی کنارک و در پی آن شرط بازگشایی فرودگاه با لغو پروژه شهر فرودگاهی چابهار با سیاستهای کلی توسعه این منطقه مغایرت دارد این موضوع مورد انتقاد نه تنها گردشگران این منطقه بلکه فعالان و سرمایه گذاران گردشگری آن نیز هست. منوچهر ملک زاده یکی از سرمایه گذاران صنعت گردشگری در چابهار است که در واکنش به لغو پروژه راه اندازی شهر فرودگاهی چابهار گفت: چابهار به عنوان یک منطقه آزاد تجاری به فرودگاهی نیاز دارد که بینالمللی باشد و پروازهای خارجی در آن انجام شود. ما هنوز در حوزه حمل کالا و ورود گردشگران به منطقه آزاد و انجام پروازهای خارجی مشکل داریم. چون فرودگاه نزدیک به این منطقه یعنی فرودگاه کنارک خارج از منطقه آزاد است بنابراین بارهایی که از دوبی و یا کشورهای اطراف می آیند اگر در منطقه آزاد وارد نشود، قاچاق محسوب میشوند. در حالی که اگر شهر فرودگاهی در چابهار وجود داشته باشد، پروازهای مختلف بینالمللی در این منطقه انجام میشود و گردشگران نیز میتوانند برای چنج ویزا به این محدوده سفر کرده و بدون ویزا مدتی را در منطقه گردش کنند.
وی در ادامه بیان کرد: ما با کمبودهایی نیز در فرودگاه کنارک مواجه بودیم در حالی که وجود شهر فرودگاهی این کمبودها را رفع میکند. همچنین ارتباط بین آبهای گرم با وجود یک فرودگاه بینالمللی ایجاد خواهد شد. چابهار میتوان با کشورهای آسیای میانه، پاکستان، هند عمان، امارات، قطر و کشورهای همسایه ارتباط گردشگری و اقتصادی داشته باشد.
انتظار ما پیشرفت شهر چابهار است ما هتل و پروازهای چارتری ایجاد کردیم تا شاهد رونق این شهر باشیم چون معتقدیم هر چه امکانات بیشتری وجود داشته باشد، پروازهای خارجی نیز بیشتر خواهد شد اما اکنون پروازهای عمان و قطر نیز دیگر به کنارک نمیآیند. باید تمام تلاش خود را کنیم تا هر چه سریعتر شهر فرودگاهی ایجاد شود چون یکی از راههای پیشرفت اقتصادی ایجاد راههای ارتباطی و توسعه راههاست. مانند راه آهن، فرودگاه یا جادههای دوبانده و اسکله.
فرشید عیدوزهی نیز از سرمایه گذاران گردشگری چابهار و مدیر یکی از هتلهای این منطقه آزاد در یادداشتی انتقادی در واکنش به موضوع تعطیلی چند روز پیش فرودگاه کنارک و لغو پروژه شهر فرودگاهی چابهار نوشته است: اینکه گفته میشود ما بیشتر از اینکه از تحریمهای بیرونی و ظالمانه آسیب ببینیم، متأثر از تنگناهای داخلی هستیم، مصداق عینی تعطیلی فرودگاه نظامی کنارک بود در شرایط کنونی تحریمهای جهانی، اقتصاد ما را به شدت دستخوش تغییر قرار داده و با محدودیتهایی مواجه شدهایم، اما باز هم فعالان اقتصادی در تلاش هستند تا کشور روی پای خود بایستد و شعار جهش تولید محقق شود. لکن در این برهه زمانی میبینیم به جای اینکه تلاش فعالان اقتصادی ارج نهاده شود و حمایت شوند، تحریمهای داخلی رخ نمایان میکند و بدیهیترین شرایط کسبوکار هم از فعالان اقتصادی دریغ میشود.
فرودگاه ایرانشهر جایگزین مناسبی نیست
عیدوزهی همچنین درباره فرودگاه ایرانشهر نیز نوشت: شاید گفته شود که فرودگاه ایرانشهر میتواند تقاضای پروازی چابهار را پوشش دهد. افرادی که این نظریه را مطرح میکنند، یا در مسیر چابهار به ایرانشهر تردد نکردهاند یا خود را به خواب میزنند. اغراق نیست اگر بگوییم مسیر چابهار به ایرانشهر جاده مرگ است. ۳۰۰ کیلومتر جاده دوطرفه با حجم بالای تردد کامیونها و خودروهای سنگین حمل سوخت و مشتقات پتروشیمی. این جاده هر ساله حجم بالایی از تصادفات شدید حتی منجر به مرگ و میر را دارد؛ در چنین شرایطی اگر بخواهیم مسافران پروازی را هم به این جاده منتقل کنیم، با افزایش تردد، شاهد افزایش حوادث خواهیم بود، حوادثی که بدون تردید جبران ناپذیر خواهد بود.
عدنان حسینی مدیر گردشگری منطقه آزاد چابهار گفت: فرودگاه کنارک باز شد تا شهر فرودگاهی چابهار تعطیل شود. درحالی که ما به فرودگاه بینالمللی در چابهار نیاز اساسی داریم این فرودگاه نه تنها میتواند گردشگران خارجی را به این منطقه بیاورد بلکه میتواند با داشتن هتل در حوزه ترانزیت مسافر نیز نقش داشته باشد و گردشگران بدون ویزا را نیز بپذیرد. اما چند سالی است که اجازه نمیدهند چنین اتفاقی بیفتد. از سوی دیگر فعالیتهای زیادی نمیتوان در فرودگاه نظامی کنارک داشت چون به هر حال این فرودگاه با هدف نظامی ایجاد شد ما توانستیم چند میلیارد تومان برای بهسازی فضای این فرودگاه هزینه کنیم اما هنوز نمیتوانیم یک کیوسک راهنمای گردشگری آنجا داشته باشیم. این فرودگاه برای گردشگری مناسب نیست. از طرفی به منطقه آزاد دور است. چه اشکالی وجود داشت که هم کنارک مسافر میپذیرفت و هم در چابهار مسافر خارجی داشتیم؟
وزیر میراث فرهنگی سال گذشته با حضور در منطقه آزاد چابهار گفته بود: چابهار با توجه به موقعیت راهبردی و داشتن ظرفیتهای مناسب تفریحی و سیاحتی پس از تکمیل زیرساختها به قطب گردشگری ایران تبدیل میشود. اقدامات خوبی برای زیرساختهای گردشگری چابهار و کنارک در حال انجام است و این منطقه آینده درخشانی در جذب توریسم دارد.
وقتی همه چیز یک معلم آموزش بچهها است
برگزاری کلاس قرآن در پارک
این روزها که خبرهای تلخ و ناراحت کنندهای درباره ویروس منحوس کرونا میشنویم اتفاقهای جالبی هم رخ میدهد که نشان میدهد با وجود کرونا هم میتوان ضمن رعایت ضوابط بهداشتی به فعالیتها ادامه داد.
امیرحسین کاکازاده معلم جوان قرآن کریم است که به تدریس قرآن و سرود بچههای دبستانی مشغول است که با شیوع کرونا و تعطیلی مدارس و مراکز فرهنگی دست از فعالیت نکشید و به فکر روشهای جایگزین افتاد.
او ابتدا کلاسها را به صورت مجازی برگزار کرد و به این صورت ضمن تدریس پیگیر تمرینهای بچهها در منزل هم بود که این کار هنوز هم ادامه دارد.
این معلم جوان در حرکتی دیگر برای بچههایی که امکان حضور در کلاس مجازی را هم نداشتند اقدام به تولید کلیپهای آموزشی کرد تا بچهها با دیدن این کلیپها از آموختن قرآن کریم باز نمانند.
اما کاکازاده در باز هم دست از کار برنداشت و اخیراً با برگزاری کلاسهای خود در فضای باز امر آموزش را دنبال میکند تا به این صورت لطمهای به آموزش بچهها وارد نشود.
این معلم قرآن درخصوص این اقدامش گفت: با شیوع کرونا امر آموزش در کشور با اختلال روبرو شد و حتی زیرساختهای خوبی هم برای آموزش مجازی وجود نداشت اما با این حال ما بلافاصله کار را در فضای مجازی آغاز کردیم و کلاسها به صورت مجازی برگزار میشد.
وی ادامه داد: عدم دسترسی برخی از دانشآموزان به نت و یا نداشتن گوشی هوشمند تلفن همراه سبب شد برخی نتوانند از کلاسهای مجازی هم استفاده کنند، زیرا رده سنی بچهها کمتر از ۱۰ سال است و داشتن گوشی هوشمند برای سن آنها مناسب نیست و از طرفی هم والدین برخی از این عزیزان هر دو شاغل بودند از این رو امکان حضور برخی از بچهها در کلاس مجازی وجود نداشت از این به فکر تولید کلیپهای آموزشی افتادم. این کلیپها را برای والدین بچهها ارسال میکردم تا در ساعات حضور والدین در منزل بچهها از آن استفاده کنند. همچنین برخی از این کلیپها به منظور استفاده عموم خانوادهها در خبرگزاری فارس منتشر شد. کاکازاده درباره جدیدترین اقدامش گفت: پس از چند ماه برگزاری کلاسها به صورت مجازی احساس شد که نیاز است در جلساتی حضوری هم با بچهها رفع اشکال کنم و هم دروسی که به دلیل حساسیت باید حضوری ارائه میشد را تدریس کنم. از این رو با هماهنگی با والدین مقرر شد این کلاسها هفتهای یکبار به صورت حضوری و در فضای باز برگزار شود. نهایتاً با رعایت همه دستورالعملهای بهداشتی کلاسها در یک پارک و البته با حضور و نظارت والدین برگزار میشود.این معلم قرآن درخصوص موضوعات کلاسها گفت: این کلاس در قالب قصههای قرآنی و سرودهای مذهبی و قرآنی برگزار میشود که طی آن ابتدا سرودی کوتاه آموزش داده میشود و در ادامه قصهای از قرآن به صورت مصور و نمایش گونه اجرا میشود و در انتها کلاس به فعالیتهای دانشآموزی و بیان نکات قرآنی و سرگرمیهای کودکانه میگذرد. همچنین یادگیری سورههای کوچک، بیان دانستنیهای قرآنی و انجام تکالیف از دیگر برنامههای این کلاس است. وی از مشارکت مطلوب والدین در برگزاری این کلاس خبر داد و گفت: تمام امور و هماهنگی این کلاس به همت مادران گرامی بچهها تدارک دیده شده است و من سهم ناچیزی در این راه دارم که جا دارد از آنها تشکر کنم.
همانطور که این معلم قرآن گفت مادران دانشآموزان نقش زیادی در برگزاری این کلاسها به صورت حضوری داشتند از این رو در ادامه با چند نفر از اولیای دانشآموزان درخصوص این اقدام معلم قرآن گفتوگو کردیم.
خانم صداقت مادر محمدصدرا صداقت از جمله مادرانی است که انس با قرآن فرزندش را از دغدغههای مهمش عنوان کرد و گفت: دوست داشتم به فرموده مولایمان عمل کنم که در وصیتشان به امام حسن علیهالسلام تعلیم قرآن را مقدم بر هر تعلیمی دانستند. انس با قرآن و ارتباط با قرآن و اینکه ذهن فرزندم قبل از هر چیز دیگری با مفاهیم و آموزههای قرآن عجین شود دغدغهام بود، از این رو از مولا مدد خواستم این مسیر را برایمان فراهم کنند.وی ادمه داد: به دنبال معلمی بودیم که خود عامل به قرآن باشد تا با روح و جانش بر روح و جان فرزندانمان تأثیر بگذارد و این مفاهیم را به آنان انتقال دهد و به لطف خدا معلمی در مسیر راهمان قرار گرفت که علاوه بر اخلاص و انسشان با قرآن چنان بر روح و قلب بچهها نشستند که رابطی باشند برای پیوند قلب فرزندانمان با قرآن.این مادر درپاسخ به سؤال که با وجود شرایط کرونا چرا آمورش قرآن فرزندتان این قدر مهم است؟ گفت: اگر چه شرایط، سخت و استرس و اضطراب قسمتی از وجودمان شده اما هیچ چیزی نمیتواند موانع رسیدن ما به اهدافمان باشد از این رو با کمک دیگر مادران شرایط را با اهدافمان جور کردیم و در محیطی امن و با رعایت کامل موازین بهداشتی به سمت تحقق اهدافمان رفتیم، خداوند هم شرایط را برایمان فراهم کرد.خانم محققی مادر محمدصدرا محققی این دوران را دوران خیلی سختی برای خانوادهها و فرزندان دانست و گفت: بچهها دوران طولانی را در خانه، دور از مدرسه و دوستانشان گذرانده بودند و از نظر روحی و عاطفی به ارتباط با دوستان و مربیانشان و دور بودن از فضای استرسزایی که بیماری ایجاد کرده و حضور در فضاهایی که معنویت آنها را تقویت کند نیاز داشتند. با وجوداینکه نسبت به سلامتی آنها نگرانی داشتیم و هنوز هم داریم ولی با توکل به خدا و به برکت همین قرآن، با رعایت شیوه نامههای بهداشتی بدون مسئله کلاسها را برگزار میکنیم.
اخبار
به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س)
دهمین نمایش از سری نمایشهای عروسکی قندک و نبات تولید شد
همزمان با ایام شهادت حضرت رقیه (س)دهمین قسمت از سری نمایش عروسکی قندک و نبات در فرهنگسرای رازی تولید شد.
به گزارش امتیاز، در این نمایش قندک و نبات دو عروسک شیطان ودوستداشتنی که خواهر و برادر هستند به همراه پدر بزرگ و مادر بزرگشان به مرور وقایع این ایام و شهادت حضرت رقیه (س) می پردازند و تلاش می کنند این واقعه حساس و مهم را با زبانی کودکانه به مخاطبینشان که کودکان مهد و پیش دبستانی هستند انتقال دهند.
علاقه مندان می توانند برای دیدن نمایش عروسکی مذکور به اینستاگرام فرهنگسرای رازی به آدرس farhangsara_raziویا کانال آپارات منطقه به آدرسwww.aparat.com/razi_farhangsaraمراجعه و یادر صورت تمایل به کسب اطلاعات بیشتر با تلفن 55420585تماس بگیرند.
پناهیان در همایش ملی مجازی فعالان عرصه اربعین سخنرانی میکند
حجت الاسلام صالح پورمند، مسئول امور بینالملل جامعه ایمانی مشعر با اشاره به برگزاری همایش ملی مجازی فعالان عرصه اربعین اظهار کرد: جامعه ایمانی مشعر هر ساله این همایش را به صورت حضوری با شرکت پرشور هیأتداران و موکبداران ایرانی و عراقی برگزار میکرد ولی امسال با توجه به شرایط موجود امکان برگزاری حضوری آن وجود نداشت.
وی با بیان اینکه امسال این همایش در روز یکشنبه ۳۰ شهریورماه از ساعت ۵ به صورت مجازی آغاز خواهد شد، عنوان کرد: اربعین و فرصتهای پیشرو برای ایران و عراق محوریت اصلی برگزاری این همایش است.
مسئول امور بینالملل جامعه ایمانی مشعر با اشاره به اینکه عراقیها هرساله میگفتند موکبهای ایرانی برای زائران ایرانی برپا میشوند، اظهار کرد: امسال چند موکب سلامت به منظور رفع این موضوع راهی عراق میشوند.
وی افزود: ایرج مسجدی سفیر ایران در عراق، حجت الاسلام علیرضا پناهیان، حاج حسین یکتا، هاشم علی حیدری، رحیم آبفروش و داود صالحی از جمله سخنرانان این همایش در قم خواهند بود که به صورت مجازی برای حاضران در سطح کشور پخش میشود.
پورمند از اهمیت برگزاری اربعین باشکوه در ایران یاد کرد و گفت: هرسال از چند روز مانده به اربعین گروهی از مداحان شاخص و چندین میلیون نفر برای زیارت عازم عراق میشدند و این شکوه را در آن کشور رقم میزدند اما باتوجه به اینکه امسال راهپیمایی اربعین در ایران نیز وجود ندارد باید بدنبال راهکاری برای باشکوه برگزار کردن این مراسم باشیم.
مسئول امور بینالملل جامعه ایمانی مشعر در پایان با اشاره به اینکه دعوت نامه این همایش برای بیش از دو هزار و ۵۰۰ نفر ارسال شده است که تاکنون حضور هزار نفر به صورت مجازی قطعی شده است، خاطرنشان کرد: برگزاری فرصت ویژه پیاده روی ایران و عراق، اطلاع رسانی دقیق و همسوسازی مدیران هیأتها، تحلیل آخرین وضعیت فرهنگی سیاسی عراق، تقویت مواسات و همدلی و تبیین ایدهها و ظرفیتهای اربعین در ایران ازجمله مباحثی است که در این همایش مورد بحث قرار میگیرد.
چاپ دوازدهم کتاب «مربعهای قرمز» در آستانه انتشار تقریظ رهبر انقلاب
چاپ دوازدهم کتاب «مربعهای قرمز» به هفته دفاع مقدس رسید.
این کتاب روایتی است از بازیگوشیهای کودکانه سربازان امام خمینی(ره) تا روزهای امدادگری و شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه.
«مربعهای قرمز» ناگفتههایی از جنگ و سبک زندگی جهادی حاکم بر روزهای جنگ، سبک بندگی کردن آنها که صفحه به صفحه رشد کردند و پایشان به آسمان باز شد. ناگفتههای نوجوانانی که از بازی و شیطنت در خیابان چهارمردان قم و نشستن پای درس اخلاق آیتالله احمدی میانجی از پشت خاکریزهای جبهه سر در آوردند؛ کتابی سرشار از رفاقتهای آسمانی و پر از ترش و شیرینهای جنگ. لبریز از نقطه رهایی و انقطاع و پر از مربعهای قرمز و سراسر آرزوی شهادت.
برشی از کتاب:
یادم نیست روز عید غدیر بود یا چندروز بعد که آقامهدی به مقر آمد. حضورش برایمان حکم عیدی را در آن عید داشت. نفس از کسی درنمیآمد. روی زمین خنک به خط نشسته بودیم. آقامهدی میگفت و بغض به گلویمان چنگ میانداخت. دورمان را کوههای بلند گرفته بود. باد خودش را از روی آب سد بین صفهای بچهها جا میکرد و مورمورمان میشد.
عملیات پاسگاه زید لغو شده بود. آقامهدی سرش را زیر انداخته بود و برایمان توضیح داد. چهقدر تشنهی آتش بودیم. بااین خبر بچهها را به خاک دوختند. کوههای دورمان تبدیل به غصه شد و روی دلمان نشست. حال آقامهدی هم بهتر از ما نبود:
ـ راه شهادت هنوز باز است. این عملیات نشد عملیات بعدی.
سعی میکرد دلداریمان دهد. دیدم که چندنفر بین صفها اشکشان را با سرشانهشان پاک کردند. فکرش را هم نمیکردیم عملیات لغو شود. آقامهدی هنوز امید داشت. خواست که لشکر را خالی نکنیم. اینکه نیروهای گردان جمع باشند برای لشکر یک امتیاز است آن هم نیروهای آموزشدیده و آماده عملیاتی مثل ما.
اگر میرفتیم به این راحتی نمیشد جمعمان کنند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4360/20262/80768
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4360/20262/80769
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4360/20262/80770
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4360/20262/80771
|
عناوین این صفحه
- دو سیخ کوبیده برای ناهار رزمندهها!
- سقوط پرواز توسعه گردشگری چابهاربا لغو شهر فرودگاهی و سکوت متولیان
- برگزاری کلاس قرآن در پارک
- اخبار