|
مدیرکل ارزیابیهای پزشکی سازمان لیگ فوتبال فاش کرد:
حَشیش معضل جدید قلیانیهای فوتبال ایران!
مدیرکل ارزیابیهای پزشکی سازمان لیگ فوتبال گفت: گاهی اوقات ممکن است تنباکو به حشیش آلوده باشد که حشیش جزو مواد ممنوعه است.
به گزارش خبرگزاری فارس، زهره هراتیان درباره شکلگیری ایفمارک و فعالیتهای آن گفت: از سال 2015 ایران جزو مراکز مورد تایید فیفا قرار گرفت. بخشی از تجهیزات با پروژههایی که آن زمان تعریف شده بود کار را تکمیل کردیم. 500 هزار دلار برای ما تجهیزات ارسال شد.
مدیرکل ارزیابیهای پزشکی سازمان لیگ فوتبال درباره اختلاف کیروش با ایفمارک، یادآور شد: بر سر ساختمان و یکسری مسائل بود. مهمترین نکته اینکه 500 هزار دلار برای تیم ملی بوده غیرممکن است. برای فیفا که گزارش مالی را هر سال تعریف میکند این پول را برای جای دیگر هزینه نمیکند.
هراتیان درباره سرویسدهی به کشورهای همسایه، عنوان کرد: نیاز به زمان دارد. کسانی که این کار را میکنند به خاطر این بوده که ایفمارک هنوز جوان و نوپاست و این نوید را میدهم که در آینده به کشورهای همسایه خدمت دهد. بخش مالی ایفمارک زیر مجموعه سازمان لیگ است.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه از تستهای لیگ برتری ایراداتی مطرح شده، گفت: ما معایناتی که انجام میدهیم زیر نظر فیفاست و برخی را اضافه کردیم. ما یک کار بینالمللی انجام میدهیم و نمیتوان فقط یک کار معاینه انجام داد به همین دلیل تکنولوژی جدید را انجام میدهیم. وقتی برای موردی نظر متضاد هم باشد کمیسیون پزشکی تشکیل داده میشود. ایفمارک نمیگوید اگر کسی رباط صلیبیاش پاره است بازی نکند بلکه به مدیرعامل باشگاه میگوید که بازیکنی که شما میخواهید با او قرارداد ببندید چه مشکلاتی دارد. نقش ما اطلاعرسانی به باشگاه است تا از نظر مالی با مشکل روبهرو نشود.
هراتیان درباره هزینههایی که از بازیکنان گرفته میشود، عنوان کرد: ما به ازای هر بازیکن بسته به خدماتی که ارائه میدهیم 3 تا 4 میلیون تومان میگیریم. مربیان با ما در تماس هستند و ما خروجیها را میتوانیم به آنها بگوییم. مورد داشتیم بازیکن خارجی مشکل داشته و از قرارداد 600 هزار دلاری جلوگیری کردهایم.
مدیرکل ارزیابیهای پزشکی سازمان لیگ فوتبال سطح پزشکی باشگاههای لیگ برتر، یادآور شد: رشته تخصصی پزشکی - ورزشی نوپاست. خروجی اینها که بین 10 تا 20 نفر است باعث شده از پزشکان عمومی علاقمند استفاده کنیم. در چند سال اخیر لیگ حرفهای ما پزشک و فیزیوتراپ دارند. ما اطلاعات را به پزشکان میدهیم در سطح بالا کار کنند.
هراتیان در ادامه صحبتهایش درباره استفاده از قلیان و سیگار و فعالیتها در این زمینه، عنوان کرد: یکسری داروها را وادا تحت نظر دارد و شاید سالهای بعد بگوید جزو مواد ممنوعه است. علم ثابت کرده دخانیات باعث سرطان میشود بنابراین بازیکن حرفهای وقتی الگوی سلامت است اجازه ندارد چیزی را تبلیغ کند که برای سلامتی ضرر دارد. باشگاهها باید بندی را بگذارند که رفتارهای بازیکنان بدآموزی نداشته باشد. گاهی اوقات تنباکو آلوده به حشیش بوده و حشیش هم جزو مواد ممنوعه است به همین دلیل ورزشکار باید مراقب باشد.
وی درباره انجام لیگ و اینکه پروتکلها اجرایی میشود، گفت: فدراسیون پزشکی پروتکلی را ابلاغ کرد و ما در اجرا کاربردیتر کردیم. براساس همان تیمها تست میگیرند. برای برگزاری جلسات متعددی داشتیم که فردا یا پس فردا به باشگاهها ابلاغ میشود و تغییری نداشتیم. اگر تغییری بوده براساس دستورالعملهای فیفا بوده است.
مدیر ایفمارک درباره تستهای کرونا در برنامه ورزش و مردم خاطرنشان کرد: نامهای فردا ابلاغ میشود که تیمها با آزمایشگاههایی که اعلام کردیم و ناظر ما هم هست، 3 روز مانده به بازی تستها را انجام دهند. چهارشنبه باید جواب تستها به دست ما برسد.
نمایشگاه جعلی تعصب باشگاهی
فرشاد کاسنژاد
تعصب باشگاهی وجوه تجاری دارد. باشگاهها برای ایجاد دلبستگی بیشتر کوشش میکنند تا بازیکنانی را طی سالهای طولانی حفظ کنند که آنها نماد عشقورزی به باشگاه باشند، همانچه هواداران را به دلبستگی بیشتر وا میدارد و این برای باشگاه درآمد بیشتری خلق میکند.این اما در فوتبال ایران رایج نیست که باشگاه با نظر به وجوه تجاری این نمایش خلق درآمد کند. نمایش -اغلب- جعلی تعصب باشگاهی در این دوران جدید به کار افزایش تعداد فالوور در اینستاگرام میآید و اگر کاربردی برای ایجاد دلبستگی بین هواداران داشته باشد، باشگاه را صاحب منافع بیشتری نمیکند، چه بسا باشگاه با قدرت فشار مجازی بیشتر بازیکن، فقط مجبور به پرداختهای بیشتر و قراردادهای گزافتر شود.
واکنشهای هواداران مجازی پرسپولیس به عکسی از شجاع خلیلزاده که لوگوی الریان، تیم جدیدش را میبوسد، از اغراقی چندسویه خبر میدهد که در فوتبال غیرحرفهای رایج است. نه شجاع خلیلزاده با ۳ فصل بازی در پرسپولیس، نقش نمادین و شخصیت ماندگار ورزشی در باشگاه پرسپولیس دارد که جداییاش رفتاری دور از تعصب باشگاهی تلقی شود و نه بوسهاش به لوگوی باشگاهی مثل الریان نشانه واقعی علاقه به باشگاه جدید است. الریان ۵ دهه در ورزش قطر سابقه دارد اما برای یک بازیکن ایرانی نمیتواند جذابیت و وابستگی عاطفی داشته باشد که در قطر به الریان پیوسته و به لوگوی باشگاه بوسه بزند. این بوسه فقط به کار عکاسهای تبلیغاتی باشگاه میخورد.
یادآوری این خاطره طنزآلود شاید جالب باشد که اوایل دهه هشتاد یک بازیکن خارجی میخواست از استقلال به صنایع اراک منتقل شود و در یک مصاحبه سفارشی که در روزنامه مشهوری در آن زمان منتشر شده بود، به نقل از او نوشته بودند که «از کودکی عاشق صنایع اراک بودم». این مصاحبه شاید خندهدار به نظر برسد که یک بازیکن برزیلی از کودکی عاشق صنایع اراک است، در حالی که باشگاه صنایع اراک ۲ سال قبل از این مصاحبه تأسیس شده بود. اما این یک مثال است از مضحکهای به نام تعصب غیرواقعی باشگاهی.
آنچه در فضای هواداری شبکههای اجتماعی میگذرد، نمیتواند جریانی خودجوش باشد. به این معنا که تحت تأثیر کانالها و حسابهای پرمخاطب هواداری در اینستاگرام، جریانها تولید میشوند و به چنان اغراق و اغلاط و لودگیهایی دچارند که نمیتوان بر اساس آن به بررسی هر موضوعی نشست. نوعی توجه بیهوده به جریانهایی زرد و خالی از مفهوم رایج است و همهمهای میسازد که صدایی شنیده نمیشود. از این همهمه بسیاری از جریانهای دلالی بازیکن بهرهمند میشوند، بازیکنان فضایی بدون نقد واقعی را تجربه میکنند و فقط مشتی تحسین و فحاشی در موقعیتهای مختلف میشنوند. برای مدیران موقعیت لاپوشانی اشتباهات و فساد پدید میآید و آشفتهبازاری راه میافتد که بیا و ببین. در این فضا هر نقدی،
طرفداری یا تخریب تلقی میشود و به شکلی بیمارگونه همه چیز تحت تأثیر یک شلوغبازار مجازی است. موجها میآیند و تخریب میکنند و میروند و موج بعدی هر دم در راه است. اسم این همه بیهودگی را میگذارند تولید محتوای مجازی.در این فضا، تعصب باشگاهی به جای اینکه در یک مسیر حرفهای به اعتبارسازی برای باشگاه منجر شود، به یک جریان بیهدف، پر از اغراق و دغل تبدیل میشود که همواره در جدل با فوتبال است، به جای آنکه در عشق به فوتبال کارکرد داشته باشد.
کریمی با دستمزد ۳۶ میلیاردی در تیم قطر
حمیدرضا عرب
زمزمه حضور علی کریمی در پرسپولیس را مسئولان باشگاه استقلال با اینکه میدانستند رقیب سنتی دیگر نمیتواند سهمیه لیگ برتری جذب کند، جدی گرفتند و مذاکرات دوبارهای با وکیل کریمی انجام دادند تا شاید در نهایت تمدید قرارداد این بازیکن نیز محقق شود، اما رایزنیهای تازه با مدیر برنامههای شماره ۶ بهجهت ماندن در استقلال بینتیجه ماند و هافبک خلاق آبیها پاسخ روشنی به سران باشگاه استقلال برای ماندن نداد. پرسپولیسیها حتی بهجهت تلافی قرارداد استقلال با نادری میتوانستند کریمی را بهعنوان بازیکن آزاد به خدمت بگیرند اما آنها نیز اعتبار کافی برای راضی کردن این بازیکن در اختیار نداشتند، ضمن اینکه کریمی اساساً در فکر لژیونر شدن بود، ضمن اینکه اساساً نمیخواست با رفتن به پرسپولیس دل هواداران استقلال را که برای تمدید قراردادش از سوی استقلال ۲ ماه سرگردانی کشیدند بیش از این خون کند.
در روزهایی که باشگاه استقلال در تلاش بود کریمی را با دستمزد ۷میلیاردی در ترکیب خود نگه دارد، باشگاه افسی قطر نیز رایزنیهایی با این بازیکن انجام داده که در نهایت موفق شد این بازیکن را جذب کند. پیشتر صحبت از حضور کریمی در الریان هم بود اما این باشگاه جایی برای جذب بازیکن جدید نداشت و این باشگاه افسی قطر یا همان القطر بود که در نهایت موفق شد ستاره استقلال را به خدمت بگیرد.
قطریها به کریمی رقمی حدود یکمیلیون و ۲۰۰هزار دلار پیشنهاد دادند که معادل ریالی این پیشنهاد رقمی در حدود ۳۴ تا ۳۶میلیارد تومان است، اما بهطور قطع با توجه به نوسانات قیمت ارز نمیتوان دستمزد ریالی کریمی را بهدقت محاسبه کرد اما باید توجه داشت اگر این پیشنهاد را دست پایین هم بگیریم با مبالغی که در داخل به کریمی داده میشد تفاوت آشکاری دارد.
کریمی که صدای عقد قراردادش با القطر به همه جای آسیا رسید، با باشگاههای ترکیهای نیز مذاکراتی داشت اما پیشنهاد مالی ترکها اصلاً خوب نبود و او در نهایت از حضور در این کشور صرفنظر کرد تا به عضویت باشگاه قطری درآید.
البته پیشنهادهایی در حدود یکمیلیون دلار یا حتی بیشتر از سوی تیمهای قطری به بازیکنان ایرانی عادی است و حتی سابقه داشته مبالغ بالاتری برای فوتبالیستهای ایرانی در نظر گرفته شود و حقیقتاً آنچه بازیکنان فوتبال ایران را برای رفتن به قطر ترغیب میکند تفاوتهای دستمزدی است که در ایران نسبت به قطر دریافت میکنند و بیتعارف هیچ بازیکنی راضی نمیشود از خیر این حجم پول درشت بگذرد و با تیمهایی قرارداد ببندد که حتی از پرداخت یکسوم پیشنهاد تیمهای قطری نیز عاجزند.
جدایی کریمی از استقلال بدون شک محمود فکری را در خط میانی با مشکلاتی مواجه خواهد کرد. او که بارها به مدیران باشگاه استقلال درباره تمدید قرارداد با کریمی توصیههای بسیاری کرده بود حالا باید بهدنبال جانشینی برای این بازیکن باشد. گفته میشود مهدیپور از پتانسیل مناسبی برای پر کردن جای خالی کریمی برخوردار است و میتواند یک کریمی تازه در استقلال باشد، اما باید توجه داشت خو گرفتن با شرایط بازی در استقلال خود پروسهای زمانبر است و بعید است مهدیپور آنقدر حرفهای باشد که بتواند در زمان اندکی به یک جانشین قابل توجه برای بازیکنی تبدیل شود که استقلال در یک سال اخیر بشدت به او وابسته بود.
به هر حال جدایی کریمی از استقلال را باید یک شکست بزرگ برای مدیران کنونی باشگاه استقلال دانست. شاید اگر برخی مدیران استقلال بخصوص عبدیان که در روزهای اخیر به فکر جذب نادری بود مذاکراتی جدیتر را با علی کریمی انجام میداد این بازیکن به ماندن ترغیب میشد، اما انگار مرغ استقلالیها یک پا داشت و آنها نمیخواستند بیش از آن دستمزدی که برای کریمی در نظر گرفتهاند هزینه کنند.
به هر حال حالا با این تصمیم باشگاه استقلال به نقطهای رسیده که یکی از کلیدیترین بازیکنانش را از دست داده است و روشن نیست در فقدان بازیکنی اثرگذار همچون کریمی که دریایی از استعداد و تأثیرگذاری بود استقلال در خط میانی چه شرایطی را تجربه کند و آیا بتواند به یکی از مدعیان قهرمانی تبدیل شود یا خیر؟ با جدایی کریمی از استقلال به نظر میرسد بهنوعی موازنه میان رفتههای استقلال و پرسپولیس هم رعایت شد و آبیها نیز یکی دیگر از مهرههای کلیدی خود را از کف دادند. پیشتر نیز روزبه چشمی استقلال را ترک کرده بود.
او نه نیکبخت است نه هاشمینسب
محمد قراگزلو
برخلاف آنچه در مورد جدایی شجاع خلیلزاده از پرسپولیس اتفاق افتاد و کادر فنی و همبازیانش از او حمایت کردند رفتن محمد نادری به تیم رقیب نه تنها به مذاق مربیان تیمش خوش نیامد بلکه آنها را به شدت عصبانی کرد ضمن اینکه هیچکدام از همبازیهای او اقدامش را برنتابیده و به نوعی با این حرکت نادری جا خوردند. کادر فنی پرسپولیس دوست داشت محمد نادری را حفظ کند تا جناح چپ خط دفاعیاش با حضور این بازیکن و سعید آقایی تبدیل به منطقهای شود که با حضور دو بازیکن باکیفیت دل هر مربیای را قرص میکند. به همین منظور نادری با حمید مطهری به وزارت ورزش رفت تا امور مربوط به دریافت رضایتنامهاش از کورتریک حل شود.
بعد از چند بار رفت و آمد به باشگاه پرسپولیس به نظر میرسید ماندن نادری در جمع سرخها قطعی شده و کادر فنی نیز مثل هواداران تقریباً از این مسأله اطمینان حاصل کرده بودند اما مدافع چپ سرخها در نهایت پرسپولیس را دور زد و به خاطر رقم سنگین پیشنهادی استقلال سر از اردوی رقیب درآورد.
نادری در حالی استقلالی شد که مربیان و همبازیانش در پرسپولیس بارها در جلسات خصوصی به او تأکید کرده بودند اگر قصد جدایی از پرسپولیس را دارد به هر تیمی برود جز استقلال چرا که در این صورت فوتبال او و تمام وجوه فنی بازیگریاش تحت تأثیر حاشیهها قرار خواهد گرفت اما نادری به این همه نصیحت و پیشنهاد گوش نداد و با دور زدن پرسپولیس انتخابی کرد که برایش گران تمام خواهد شد.
کافی است همین حالا سری به صفحات هواداری پرسپولیس در فضای مجازی بزنید تا ببینید نادری در چه موقعیت عجیبی گرفتار شده اما موضوع اساسی اینجاست که این بازیکن کم سن و سال روحیه مبارزه و کنار آمدن با این همه فشار و هجمه را ندارد و همین نکته است که میتواند آینده این فوتبالیست خوش نقش را به شکلی جدی تهدید کند.
بعد از انتقال نادری به استقلال برخی این جابهجایی را با رفتن نیکبخت از استقلال به پرسپولیس یا انتقال مهدی هاشمینسب به استقلال مقایسه کردند اما واقعیت این است که نه نادری از نظر جایگاه فنی به جایگاه آن روز نیکبخت و هاشمینسب رسیده بود نه اینکه مثل این دو بازیکن قدرت مبارزه یا کنار آمدن با این حجم از انتقادها را دارد.
هاشمینسب و نیکبخت با حضور در بالاترین سطح فوتبال ایران و تداوم موفقیتهایشان و البته رسیدن به پیراهن تیم ملی در حالی به تیم رقیب رفتند که بالا و پایین فوتبال را دیده بودند و به نوعی در این فوتبال گرگ بالان دیده به حساب میآمدند. در واقع آنها در جامعه فوتبالی که هر بازیکن برای گرفتن حقش به مقدار متنابهی پررویی و جسارت نیاز دارد در آن مقاطع حساس میتوانستند گلیمشان را از آب بیرون بکشند و به نوعی با هجمههایی که علیهشان راه افتاده بود جنگیدند و کنار آمدند اما نادری اینطور نیست. نادری پسر آرام و سر به زیری است که به سختی دو جمله متوالی حرف میزند و روی مقابله با این همه حمله و انتقاد را ندارد.
شرایط البته به گونهای است که او نمیتواند چشم و گوشش را به این همه فشاری که به او وارد میشود ببندد و مطمئناً تحت تأثیر این انتقادها قرار خواهد گرفت که میتواند روی فوتبالش تأثیر منفی بگذارد. تحمل این شرایط روانی برای بازیکنی که مدام مصدوم میشود حتماً فوقالعاده دشوار خواهد بود که باید دید نادری از پس مقابله با آن برخواهد آمد یا نه.
در عین حال از همین حالا حاشیههای مربوط به تقابل هواداران پرسپولیس و نادری شروع شده .اینکه هواداران پرسپولیس دنبال آگاهسازی کورتریک از غیر قانونی بودن صدور رضایتنامه این بازیکن برای استقلال رفتهاند تازه اول ماجراست و پیشبینی میشود انواع و اقسام این حاشیهها گریبان شماره ۲۶ سابق سرخها را بگیرد که توان زیادی از او خواهد گرفت.
اخبار
انتخابهایی بدون اثری از شایستهسالاری!
سپهر ستاری
باشگاه پرسپولیس روز گذشته و پس از حواشی مختلف سرانجام مدیرعامل جدید خود را شناخت و جعفر سمیعی، رییس حراست وزارت ورزش به عنوان مدیرعامل جدید این باشگاه معرفی شد تا رسما کار خود را در این باشگاه آغاز کند. سمیعی چهارمین مدیر باشگاه پرسپولیس در یک سال گذشته است؛ موضوعی که نشان میدهد این باشگاه علی رغم نتایج خوبی که کسب کرده، چقدر در زمینه مدیریتی بیثبات بوده و شرایط سختی را تجربه کرده است. اوضاع در دیگر تیم پرطرفدار پایتخت یعنی استقلال هم چندان بهتر نیست؛ آبیها سال گذشته در چنین زمانی امیرحسین فتحی را به عنوان مدیرعامل خود میدیدند ولی او پس از ماجرای استراماچونی استعفا داد و پس از این اتفاق، اسماعیل خلیلزاده، علی فتحالله زاده و احمد سعادتمند هر کدام مدتی مدیریت استقلال را بر عهده داشتند و اکنون هم احمد مددی سرپرست موقت باشگاه است و احتمالا او هم به زودی جای خود را به گزینه دیگری خواهد داد تا چرخه تغییرات در این دو تیم ادامه پیدا کند.در چنین شرایطی که این دو باشگاه پرطرفدار پایتخت در بدترین شرایط مدیریتی به سر میبرند، انگشت اتهام به سوی وزارت ورزش و جوانان است که با انتخابهای عجیب خود و تغییرات فراوان باعث شده این دو باشگاه چنین اتفاقاتی را تجربه کنند. وزارتی که انتخابهایش نه بر اساس شایستهسالاری، که به واسطه روابط صورت میگیرد و با همین روند در چند سال اخیر هزینههای فراوانی به این دو باشگاه تحمیل کرده و منابع مالی را هدر داده است. علی رغم تمامی این اتفاقات اما، وزرات هرگز تغییر رویه نداده و همچنان شاهد حضور گزینههای عجیب در راس دو باشگاه هستیم؛ نفراتی چون سمیعی و مددی بدون سابقه خاصی اکنون سکاندار بزرگترین تیمهای باشگاهی ایران شدهاند. انگار وزارت ورزش و تصمیمگیرانش هیچ درکی از اهمیت این دو باشگاه برای هواداران پرشمار خود ندارند و کار را به جایی رساندهاند که پای مجلس شورای اسلامی هم به بحران سرخابیها باز شود. تجمعات ماههای اخیر هواداران این دو تیم مقابل درب مجلس آن هم در شرایط کرونایی نشان میدهد هواداران تا چه اندازه از شرایط تیمهای خود ناراضی هستند و با ناامیدی از وزارت خانه مقابل مجلس تجمع کردند تا بلکه نمایندگان صدای آنها را بشنوند و فکری به حال این دو تیم کنند با وجود تمام این اعتراضات و شرایط سختی که دو تیم تجربه میکنند، خود اعضای وزارت ورزش با افتخار از تصمیمهای عجیب خود برای سرخابیها دفاع میکنند و به نوعی پشت چهار قهرمانی پرسپولیس و نایبقهرمانیهای استقلال پنهان شدهاند. کاش تصمیمگیران این دو باشگاه یک بار درباره متر و معیار انتخابهای عجیب و غریب خود صحبت کنند و به همه بگویند مدیران دو باشگاه براساس چه سابقهای انتخاب شده و از چه فیلترهایی رد شدهاند. این روزها میانگین عمر مدیریت در استقلال و پرسپولیس به کمتر از سه ماه رسیده و در این فاجعه نقش وزارت ورزش که در جزییترین اتفاقات این دو باشگاه هم دخالت میکند، پررنگتر از عوامل دیگر است.
چالش استقلال؛ قهرمانی با ۲-۵-۳
فوتبال ایران مدت هاست از سیستم ۲-۵-۳ عبور کرده؛ کمتر تیمی در رده های سنی پایه و کمتر تیم باشگاهی در لیگ های مختلف با این شیوه بازی می کند و شاید بتوان گفت نسل امروز خیلی با این شیوه از بازی آشنا نیست. استقلال اما با هدایت محمود فکری قصد دارد با این شیوه بازی کند؛ و این راهی بود که آبی ها فصل گذشته با استراماچونی شروع کردند. در ابتدا استقلال امتیازاتی از دست داد اما هر چه جلوتر می رفت با این سبک آشنا می شد تا جایی که با به دست آوردن امتیازات لازم مدعی قهرمانی شد. از بازی های دوستانه استقلال این چنین بر می آید که آبی ها بار دیگر می خواهند با این سیستم رجوع کنند؛ چالش آنها در فصل جدید قهرمانی با سیستم ۲-۵-۳ است و اگر این اتفاق رخ دهد نگاه ها در فوتبال ایران نسبت به این سیستم تغییر خواهد کرد. فصل های متمادی است که تیم های باشگاهی در ایران با شیوه ۲-۴-۴ خطی و کمتر لوزی و ۱-۳-۲-۴ بازی می کنند. تیم هایی که تصمیم می گیرند با این شیوه بازی کنند به خاطر ارایه بازی تهاجمی در برابر حریف است و اینکه نفرات بیشتری در حمله داشته باشند. هر چند در سیستم چهار دفاعه هم از بین مدافع راست یا چپ یکی می تواند در حمله شرکت کند. از عیب های بزرگ این سیستم فضای خالی پشت دو بازیکن کناری یا پیستون ها است. آنها مدام باید در حمله باشند و تیم حریف بعد از توپ گیری با پاس های سریع و بلند می تواند از فضای پشت آنها برای طراحی حمله استفاده کند و تنها کافی است از یک مهاجم سرعتی در ترکیب بهره ببرد. این اتفاق فصل گذشته چندین بار برای استقلال در بازی ها رخ داد و تیم های حریف سعی می کردند در ضد حمله به استقلال آسیب بزنند. اتفاقا یکی از تیم هایی که از این حربه در بازی با استقلال بهره گرفت تیم محمود فکری یعنی نساجی بود. نساجی در بازی رفت و در قا ئمشهر در حالی که مربی تیم رضا مهاجری بود به دلیل ارایه بازی ترکیبی بازی را دو بر یک باخت اما در بازی برگشت محمود فکری تصمیم به تجمع تیم در منطقه یک سوم دفاعی و استفاده از ضد حملات گرفت که بازی در حالی با نتیجه یک بر یک خاتمه یافت که تیم نساجی فرصت های خوب دیگری هم برای گلزنی داشت.استقلال مهیای بازی با این شیوه می شود. اولین آزمون در بازی با مس رفسنجان رقم می خورد. البته همه شیوه ها بازی دارای حسن و نقطه ضعف هستند و این تلاش بازیکنان در زمین است که می تواند نقاط قوت را برجسته و نقاط ضعف را کمرنگ کند. آنچه که در نهایت موجب نتیجه گیری تیم آبی در زمین می شود تلاش بازیکنانش است نه سیستم و شیوه بازی. استقلال در سایه تلاش برای قهرمانی می تواند دست به یک کار بزرگ دیگر هم بزند. همان طور که اشاره شد تغییر نگاه ها در فوتبال ایران به سیستم ۲-۵-۳ است.
اخبار
های کجا شیر پیا؟
احسان محمدی
بعد از مصدومیت شاید دردناکترین تجربه هر فوتبالیست، نشستن روی نیمکت است. آنها که در یک لیگ محلی هم روی نیمکت نشستهاند میدانند چه تجربه تلخی است. تمام مدت امیدواری که سرمربی نوبت را به تو بدهد تا بروی توی زمین و شایستگیات را جوری ثابت کنی که دیگر به نیمکت برنگردی، این حس آنقدر قوی است که گاهی حتی شیطان نشسته روی شانه چپات آرزو میکند یکی از بازیکنان مصدوم شود ... . این دومی را البته همه به شدت تکذیب میکنند. البته تا زمانی که امکان مصاحبه با شیطان ممکن نشود! از علیرضا بیرانوند چه خبر؟ مدتهاست جز یک شعبدهبازی در رختکن، مشاجره در برنامه تلویزیونی با رسولپناه و آنفالو کردن شجاع خلیلزاده خبری از او نیست. در آخرین بازی آنتورپ هم نامش در لیست ۱۸ نفره نبود. دلیل؛ مصدومیت! به نیمکتنشینی بیرانوند عادت نداریم اما بیشتر از ۱۰۰ روز است او را در زمین ندیدهایم. ورود به بلژیک و تجربه زندگی در یک کشور اروپایی برای دروازهبانی که حتی در قلب تهران هم به شدت به فرهنگ لُری پایبند بود و از قول همبازیهایش در تیم ملی، بیوقفه ترانههای محلی را به آواز میخواند البته که یک تجربه متفاوت و شوک فرهنگی؛ آن هم در روزهای کرونایی که با یک کره زمین متفاوت روبهرو هستیم. علیرضا بیرانوند کنار نشسته است و شاهد درخشش امیر عابدزاده در لیگ پرتغال است؛ دروازهبانی که گاه ذخیره سوم او در تیم ملی بود. او کنار نشسته است و ستاره شدن حامد لک را میبیند و احتمالاً به زودی رشید مظاهری که زیر نور پروژکتورهای آبی قرار گرفت بیشتر دیده و تحسین میشود، او کنار نشسته است ولی احتمالاً سیدحسین حسینی بعد از یک فصل ناکامی دنبال فرصتی است تا با قدرت اعتبارش را دوباره برگرداند، او کنار نشسته است و پیام نیازمند اندک اندک دارد به بیشتر پوشیدن پیراهن تیم ملی عادت میکند. بیرانوند بیش از هر وقت دیگری نفس داغ رقیبان را پشت یقهاش حس میکند. پوشیدن شماره یک تیم ملی، مثل دو صدمتر است، گاهی آنقدر فاصلهها نزدیک است که یک دم و بازدم اشتباهی میتواند آدم را از داشتناش محروم کند. اسکوچیچ حتماً با دقت در حال بررسی نفر به نفر بازیکنانش در مسیر منتهی به جام جهانی است. او از کنار تجربه بیرانوند نمیتواند به سادگی بگذرد اما دروازهبانی که در تیم باشگاهیاش بازی نکند به سختی این شانس را دارد که شماره یک تیم ملی شود. بیرانوند باید خیلی زود خودش را در بلژیک به تیم اصلی تحمیل کند. جای شماره یک فوتبال ایران که تا ابد با مهار پنالتی او در خاطرهها به یاد آورده میشود روی نیمکت ذخیرهها نیست، گرچه دروازهبانی یک پست بسیار دشوار است و در میان دروازهبانهای ایرانی که لژیونر شدهاند فقط امیر عابدزاده کارنامه قابل دفاعی دارد. نیما نکیسا، علیرضا حقیقی، سوشا مکانی و ... هرگز نتوانستند ستاره شوند. اصطلاح «شیر پیا» بین لرها و لکها معادل «شیرمرد» است. در روزهایی که هیچ خبر دلگرمکنندهای از علیرضا بیرانوند نمیرسد میشود با همان لحن و لهجه خودش از او پرسید: های کجا شیر پیا؟ کجایی شیرمرد؟
وقتی لمپارد حرف قلعهنویی را میزند!
با همه فراز و فرودها امیر قلعهنویی هنوز موفقترین مربی تاریخ لیگ برتر ایران است. رزومه او آن قدر قدرتمند هست که همین حالا بعد از سالها نتیجه نگرفتن، باز بازار کار دارد و با یک قرارداد قابل توجه روی نیمکت گلگهر سیرجان نشسته است. با این همه اگر قرار باشد یکی از بارزترین ویژگیهای امیر در این سالها را به یاد بیاوریم، باید به گارد او علیه مربیان خارجی اشاره کنیم. قلعهنویی سردمدار ضدیت با بسیاری از مربیان خارجی بوده که در این سالها وارد فوتبال ایران شدهاند. از او نقل قولهای زیادی در مذمت موبورها و چشم رنگیها در حافظه فوتبال ایران به یادگار مانده است.قلعهنویی همیشه اعتقاد داشته اینجا «مرغ همسایه غاز است» و اگر یک خارجی نتایج او را میگرفت، مجسمهاش را میساختند. برای پیدا کردن آخرین نطق امیر علیه مربیان خارجی اتفاقا نیازی نیست راه خیلی دوری برویم. او همین چند روز پیش پیرو شایعاتی که درباره رقم بالای قراردادش با گلگهر منتشر شده بود، گفت: «وقتی مارک ویلموتس ۱۰۰ میلیارد تومان قرارداد میبندد، ارزش مربیان داخلی هم همین است ولی قرارداد من خیلی کمتر از این رقمهاست.» شکست ویلموتس در تیم ملی و رسوایی فدراسیون فوتبال در عقد قراردادی ناشیانه و پرحفره با مربی بلژیکی حالا باعث شده مربیان ایرانی با ترجیعبند «چه چیز ما کمتر از ویلموتس است» به دفاع از حقانیت خود بپردازند. نکته جالب اما میدانید کجاست؟ جایی که فرانک لمپارد، هافبک پیشین چلسی و سرمربی کنونی این تیم هم دیروز مشابه سخنان قلعهنویی در ایران را در مورد فضای حاکم بر فوتبال انگلستان به زبان آورد! بخشی از مصاحبه لمپارد را پیش از بازی با کراسنودار روسیه در لیگ قهرمانان اروپا بخوانید: «تنها مربی انگلیسی تیمهای بزرگ در لیگ برتر هستم ولی آن احترامی که بقیه مربیان دارند به من گذاشته نمیشود. فصل قبل که میخواستم هدایت چلسی را بر عهده بگیرم، خیلیها از من سوال میکردند واقعا در مورد این تصمیم مطمئن هستم؟ این برای من ناراحتکننده بود. چرا یک مربی جوان انگلیسی نباید بتواند در یک تیم بزرگ مربیگری کند؟ در بقیه کشورها نیز این شرایط وجود دارد.» موضوع روشن است. فوتبال حرفهای مرز ندارد. مردم دوست دارند کسی سرمربی تیم محبوبشان باشد که بتواند نتایج بهتری بگیرد. در این میان شناسنامه و پاسپورت او کوچکترین اهمیتی ندارد. توجه داشته باشید که انگلستان مهد فوتبال جهان است اما افکار عمومی وقتی مربیان خارجی را موفقتر میبیند، طبیعتا به آنها اقبال بیشتری نشان میدهد. وقتی یورگن کلوپ آلمانی به حسرت ۳۰ ساله لیورپول در لیگ برتر پایان میدهد و حتی این تیم را قهرمان اروپا هم میکند، طبیعی است که بازار داشته باشد. وقتی آنچلوتی ایتالیایی در همین چلسی قهرمان لیگ و حذفی میشود و تنها دبل تاریخ باشگاه را به جا میگذارد، مسلم است که مردم او را از یاد نمیبرند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20483/81806
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20483/81807
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20483/81808
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20483/81809
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20483/81810
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20483/81811
|
عناوین این صفحه
- حَشیش معضل جدید قلیانیهای فوتبال ایران!
- نمایشگاه جعلی تعصب باشگاهی
- کریمی با دستمزد ۳۶ میلیاردی در تیم قطر
- او نه نیکبخت است نه هاشمینسب
- اخبار
- اخبار