|
پرافتخارترین مربیان تاریخ فوتبال؛ مردانِ جام
اصلیترین هدف در فوتبال چیست؟ بیشک کسب جام. هر مربی در هر سطحی از فوتبال دنیا که کار کند، به بالا بردن جام میانیشد و این ماهیت فوتبال است. جام گرفتن لذت دارد و علاوه بر افتخار، اعتبار هم همراه خودش میآورد. اگر لیست پرافتخارترین مربیان تاریخ را مرور کنیم متوجه خواهیم شد که در بالاترین ردهها مربیانی قرار گرفتهاند که کسب جامهای متوالی آنها را بهعنوان یک مربی صاحب سبک و بزرگ بر سر زبانها انداخته است؛ در واقع آنها با قهرمانیها و شاد کردن هواداران تبدیل به یک بُت شدهاند. حالا این مربیان پرافتخار تاریخ فوتبال چه کسانی هستند؟
ژوزه مورینیو (۲۵ جام)
زمانی که بهعنوان دستیار-مترجم بابی رابسون کار میکرد، حتی به او توجه نمیکردند و خیلیها اسمش را هم نمیدانستند، اما حالا لقب «آقایخاص» را به خودش اختصاص داده و یکی از پرافتخارترین مربیان تاریخ فوتبال است. ماجراجویی ژوزه مورینیو از پورتو شروع شد. همان سال ۲۰۰۲ که آمد نشان داد جام گرفتن را بلد است. ۲ قهرمانی در لیگ برتر پرتغال کسب کرد، در جامحذفی و سوپرجام به قهرمانی رسید و جام یوفا را هم گرفت. اما نقطه اوج کارش و زمانی که شناخته شد، قهرمان کردن پورتو در فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۳ لیگ قهرمانان اروپا بود. در انگلیس و با مربیگری چلسی جاودانه شد. ۳ قهرمانی لیگبرتری که به آنها خیلی مینازد، ۳ قهرمانی در جاماتحادیه، یک قهرمانی در جامحذفی و یک قهرمانی در جام خیریه به افتخاراتش اضافه شد. در ایتالیا هم ۲ مرتبه قهرمان سری A شد و به افتخارات اینتر قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا را هم افزود. در رئال مادرید قهرمان لالیگا شد و جامحذفی هم برد. در روزهای دشوار با منچستریونایتد جام اتحادیه و لیگ اروپا را برد. حالا امیدوار است به ۲۵ جامی که دارد با تاتنهامِ کمافتخار، اضافه کند.
وتمار هیتسفلد (۲۵ جام)
ژنرال قبل از اینکه بهعنوان مربی وارد بوندسلیگا شود هم افتخاراتی داشت و هرچه دارد به دوران حضورش روی نیمکت دورتموند و بایرنمونیخ ختم نمیشود. او اولین جام خودش را با تیم آرائو در رقابتهای جامحذفی سوئیس کسب کرد. تحتعنوان مربی گراسهاپر بیشتر شناخته شد، چرا که ۲ قهرمانی سوپرلیگ سوئیس را بهدست آورد و ۲ مرتبه هم در جامحذفی به جام رسید. اما وقتی همه اروپا از آوازه هیتسفلد خبردار شدند که او دورتموند را متحول کرد. زنبورها با اوتمار ۲ مرتبه قهرمان بوندسلیگا شدند و علاوه بر ۲ قهرمانی در سوپرجام آلمان، در آن فینال تاریخی لیگ قهرمانان اروپای فصل ۱۹۹۷-۱۹۹۶، یوونتوس را بردند و آخرین جامشان را کسب کردند. انتقال بین دورتموند و بایرنمونیخ همیشه جنجالی بوده، حتی اگر یک مربی باشد. هیتسفلد از سال ۱۹۹۸ افتخارآفرینی را به بایرن آورد. ۵ قهرمانی بوندسلیگا، ۳ قهرمانی جامحذفی، ۴ قهرمانی سوپرجام و یک قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا هم به افتخاراتش اضافه شد. سرجمع او هم ۲۵ جام در دوران مربیگریاش که حالا تمام شده، کسب کرده است.
لوئیس فلیپه اسکولاری (۲۶ جام)
همه جامهای فیل بزرگ یک طرف، قهرمانی جام جهانی ۲۰۰۲ همراه تیم ملی بزریل هم یک طرف. لوئیس فلیپه اسکولاری جامهای رنگارنگی گرفته که جالب است بدانید چندتای آنها در آسیا بوده. اصلاً او نخستین جامش را در خاورمیانه گرفت. او دهه ۱۹۸۰ یا در برزیل مربیگری میکرد یا در تیمهای عربی. سرانجام جام امیر کویت را با القادسیه گرفت. اما وقتی برزیلیها بیشتر به تواناییهای اسکولاری ایمان آوردند که با گرمیو در کوپا لیبرتادورس جام گرفت و سپس قهرمان سری A شد. با پالمیراس هم همین افتخارات را تکرار کرد و جامحذفی هم برد. او بعد از مربیگری در تیمهای ملی برزیل و پرتغال دوباره به رده باشگاهی برگشت. با چلسی جامی کسب نکرد، اما در بنیادکار ازبکستان هم یک مرتبه قهرمان لیگ این کشور شد. گوانگژو اورگراند متمول با افقی روشن افتخارات بسیاری با فیل بزرگ بهدست آورد، از جمله ۳ قهرمانی در سوپرلیگ چین و قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا. اسکولاری هم مجموعاً ۲۶ جام گرفته.
جوک استاین (۲۶ جام)
احتمالاً خیلیها این مربی اسکاتلندی را نمیشناسند، یا حداقل به طور کامل اطلاعی از افتخارات او ندارند. طبیعی هم هست چرا که از افتخارات جوک استاینِ بزرگ فقط یکی بیرون از اسکاتلند بهدست آمده. او اسطوره مربیگری در باشگاه سلتیک است و برای هواداران این تیم مثل سرالکس فرگوسن است برای طرفداران منچستریونایتد. استاین با دانفرملاین و هیبرنین ۲ قهرمانی کسب کرد، اما بیشتر جامهایش بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۸ به افتخاراتش اضافه شد، وقتی مربی سلتیک بود. ۱۰ قهرمانیِ سلتیک در لیگ اسکاتلند با مربیگری او بهدست آمده و ۸ قهرمانی هم در جامحذفی این کشور دارد. اما قهرمانی تاریخیاش فصل ۱۹۶۷-۱۹۶۶ در جام باشگاههای اروپا به ثبت رسید. در فینال سلتیک، اینتر را برد و این تنها قهرمانیشان در جام باشگاههای سابق و لیگ قهرمانان فعلی بود. استاین در مجموع ۲۶ جام معتبر بهدست آورد. استاین مربی تیم ملی اسکاتلند هم بود و تا زمان مرگش در سال ۱۹۸۵ این تیم را هدایت میکرد.
والری لوبانُفسکی (۲۹ جام)
بیشک محبوبترین مربی در شوروی سابق و اوکراین کسی جز والری لوبانُفسکی فقید نیست. اگرچه او به غیر از تیمهای ملی امارات و کویت هدایت تیمی خارج از شوروی و اوکراین را برعهده نداشته، اما افتخاراتش در فوتبال اروپا قابل احترام است. لوبانُفسکی اولین جامش را با دنیپرو دنیپروپتروفسک بهدست آورد و پس از آن جامها را دیناموکیف درو کرد. ۸ قهرمانی در لیگ شوروی و ۵ قهرمانی در لیگ اوکراین از جمله این افتخارات است. ۲ مرتبه دینامو را به قهرمانی جامدرجام اروپا رساند و تیمش با درهمکوبیدن بایرنمونیخِ قدرتمند در سال ۱۹۷۵ در سوپرجام اروپا قهرمان شد. والری شوروی را سال ۱۹۸۸ به فینال جام ملتهای اروپا هم رساند که در نهایت با شکست از هلند افتخار قهرمانی در این مسابقات به او نرسید. لوبانُفسکی ۲۹ جام معتبر کسب کرده و چند جام دیگر هم دارد که در این لیست حساب نشده است.
پپ گواردیولا (۳۰ جام)
پپ نه تنها شکوه و افتخار را به نوکمپ بازگرداند، بلکه تبدیل به یک مربی صاحبسبک و بینظیر شد که آبیاناریها را با «تیکیتاکا»ی جذاب تبدیل به تیمی دوستداشتنی کرد. گواردیولا قهرمانی را با بارسلونای B آغاز کرد. در اولین فصلی که مربی تیم اول کاتالانها شد، سهگانه بهدست آورد. او ۴ سال بینظیر در نوکمپ داشت و ۱۴ جام خودش یعنی تقریباً نیمی از افتخاراتش را آنجا کسب کرد. پپ ۳ قهرمانی لالیگا و ۲ قهرمانی لیگ قهرمانان با بارسلونا به افتخاراتش افزود. به بایرنمونیخ که رفت هرچه افتخار بود بهدست آورد، به غیر از قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا. او ۳ فصل متوالی سینی قهرمانی بوندسلیگا را از نزدیک لمس کرد و ۲ فصل هم جامحذفی را برد. سوپرجام و جامجهانی باشگاهها هم جامهایشان در دستان پپ قرار گرفت. افتخارآفرینیهایش با منچسترسیتی ادامه پیدا کرد و فصل پیش دبل قهرمانی در لیگ برتر را جشن گرفت. اینجا هم هنوز حسرت قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را دارد. او مجموعاً ۳۰ جام کسب کرده و با توجه به اینکه فقط ۴۹ ساله است، بسیاری اعتقاد دارند پرافتخارترین مربی تاریخ خواهد شد.
میرچیا لوچسکو (۳۴ جام)
لوچسکوی رومانیایی در کشورش، ترکیه و اوکراین افتخارات پرشماری کسب کرد. او بود که شاختاردونتسک را تبدیل به حاکم فوتبال اوکراین کرد. اولین قهرمانیاش را در دسته دوم رومانی با تیم کوروینول بهدست آورد و سپس سال ۱۹۹۰ دینامو بخارست را به قهرمان لیگ رومانی رساند. برشا را با قهرمانی در سری B به سری A آورد و با راپید بخارست یک قهرمانی دیگر در لیگ رومانی برای خودش رقم زد. در سوپرلیگ ترکیه هم با گالاتاسرای قهرمان شد و هم با بشیکتاش. لوچسکو بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۶ به افتخارات شاختار ۲۲ جام افزود. علاوه بر ۸ قهرمانی در لیگ، در جام یوفای فصل ۲۰۰۹-۲۰۰۸ تیمش با شکست وردربرمن جام قهرمانی را بالای سر برد. با زنیت فقط یک سوپرجام به دست آورد و بعد از ۲ سال مربیگری در تیم ملی ترکیه، حالا دیگر مربیگری نمیکند. او ۳۴ جام معتبر در دوران کاریاش بهدست آورده است.
سرالکس فرگوسن (۴۹ جام)
تاریخ منچستریونایتد به قبل از سرالکس فرگوسن و بعد از او تقسیم میشود. وقتی فرگی به اولدترافورد گام گذاشت یک برهه جدید در تاریخ شروع شد. تصور کنید او ۴ سال ابتدایی حضورش در منچستریونایتد حتی یک جام هم کسب نکرده بود، اما پس از آن ۳۷ جام گرفت. شیاطین سرخ فاصله زیادی با لیورپول در تعداد قهرمانیها داشتند و حالا پرافتخارترین تیم لیگ انگلیس هستند. فرگی اسطوره مربیگری در تمام دنیا به شمار میرود. اما فراموش نکنید پیش از ۱۳ قهرمانی در لیگ برتر و قهرمانیهایی در لیگ قهرمانان اروپا، جام جهانی باشگاهها، جام حذفی، جام اتحادیه و جام خیریه، او در آبردین هم چندین جام برده بود. آنجا ۳ جام قهرمانی در لیگ اسکاتلند را گرفت و بعد از جداییاش آبردین دیگر قهرمان نشد. علاوه بر ۴ قهرمانی در جام حذفی، در جامدرجام اروپای فصل ۱۹۸۳-۱۹۸۲ با شکست رئال مادرید تیمش قهرمان شد. چند وقت بعد هم هامبورگ را در سوپرجام بردند و قهرمان شدند. سرالکس برازنده لقب «مرد جامها» است. او ۴۹ جام قهرمانی معتبر در دوران مربیگریاش داشت.
این رقص آخر نیست
هانسی فلیک این تابستان مثل میلیونها نفر دیگر جذب «آخرین رقص» شد؛ سریال مستندی درباره نسل طلایی شیکاگوبولز متشکل از مایکل جردن، اسکاتی پیپن و بقیه که هفت سال بعد از نخستین قهرمانیشان دوباره انگیزه و اشتیاق لازم را برای اینکه یکبار دیگر بر NBA مسلط شوند، پیدا کردند. درسی که فلیک از این سریال گرفت این بود که ورزشکاران استثنایی یک نقطه مشترک دارند؛ چیزی که نهتنها از معمولیها بلکه از ستارهها نیز متمایزشان میکند. فلیک مربی بایرنمونیخ میگوید نشانه قهرمانهای واقعی و قهرمانهای حقیقی این است که هیچوقت تسلیم نمیشوند و هیچوقت سیر نمیشوند: «آنها ادامه میدهند، از این سال به سال بعد.»
این تابستان کمی فرق داشت. فلیک تجربه مشابهی را پشت سر گذاشت. هفت سال بعد از نخستین سهگانه، بایرن دومی را به دست آورد. از بیرون، پیروزیها را پایان یک چرخه تلقی میکردند همانطور که در سال ۲۰۱۳ چنین تصوری وجود داشت، مانوئل نویر، جروم بواتنگ و توماس مولر همگی نقشهای کلیدی داشتند اما حالا نویر ۳۴ ساله است، بواتنگ ۳۲ ساله و مولر ۳۱ساله. آنها بازماندههای تیم یوپ هاینکس هستند. هشت قهرمانی متوالی در لیگ به دست آوردهاند. آنها دوبار با هاینکس، پپ گواردیولا، کارلو آنچلوتی و نیکو کوواچ کار کردهاند. آنها به بازتعریف موفقیت در بایرن کمک کردهاند؛ باشگاهی که بردن دوگانه داخلی یک وظیفه برایش حساب میشود اما زمان در حال گذر است.
اما فلیک اینطور فکر نمیکند. او بیش از یک دهه است که نویر، بواتنگ و مولر را میشناسد؛ از وقتی کمکمربی تیم ملی آلمان بود و شک ندارد هنوز خیلی کارها از اینها برمیآید: «این آخرین رقص آنها نیست.»
موفقیت در ورزش میتواند مثل یک مخدر عمل کند. امروز باشکوه فردا را خیلی دور جلوه میدهد، آنقدر دور که نباید نگرانش بود. انگار حال تا ابد ماندنی است. بولز نمونه مطالعاتی خوبی است. جردن و پیپن ستارههایی بودند که به نظر میرسید موفقیت را به خود چفت کردهاند. میتاختند و بولز میتاخت. هیچکس فکرش را نمیکرد وقتی از تیم جدا شوند چه اتفاقی میافتد. بعد از رفتن آنها، تیم یکی از بدترینهای NBA شد. شش سال طول کشید تا دوباره به مرحله پلیآف برسند.
برای مدتی تصور میشد سرنوشت مشابهی در انتظار بایرن است، البته نه در آلمان، جایی که تفوق تیم تضمین شده بهنحوی که ممکن است بیشتر فصل را در شرایط بحرانی سپری کنند و بعد قهرمان شوند، بلکه در اروپا.
همین تابستان سال گذشته، بازیکن سابق تیم، دیتمار هامان از جمله کسانی بود که از لزوم خانهتکانی در بایرن حرف میزد و اینکه باشگاه به پنج یا شش بازیکن نیاز دارد برای اینکه با بهترینهای قاره رقابت کند. خیلیها احساس میکردند هسته مرکزی تیم -گروهی که شامل خاوی مارتینس و روبرت لواندوفسکی نیز میشود، وارد دهه چهارم زندگی شدهاند- پیر شده و سبک بازیشان آنقدر کسالتبار است که یارای رقابت با پویایی لیورپول یورگن کلوپ یا شور و شوق منچسترسیتی پپ گواردیولا را ندارد.
حالا که به عقب برمیگردیم میبینیم همه آن نگرانیها بیمورد بوده و شایعه درباره سقوط و افول بایرن کاملاً اغراقشده بود. در واقع بایرن نیازی به بازسازی ندارد چون این پروسه قبل از این شروع شده است.
در سال ۲۰۱۷ بایرن آکادمی جدیدش را افتتاح کرد، پر از بازیکنان مستعدی که میتوانند بایرن و آلمان را به قهرمانی سال ۲۰۳۰ برسانند. باشگاه بهخوبی متوجه نیاز به تولید استعدادهای بومی شده؛ اتفاقی که بعد از مولر کمی رنگ باخت اما دوباره جان گرفت. ظرف چند سال بعد نگاه به نقلوانتقالات هم تغییر کرد و همانطور که حسن سالی حمیدزیچ، مدیر ورزشی باشگاه اشاره کرد با نگرشی مبتنی بر دو اصل دنبال شد؛ جذب ستارههای آماده مثل لروی سانه که تابستان از منچسترسیتی خریداری شد و استعدادیابی در سراسر جهان برای پیدا کردن پدیدهها. باشگاه شوکه شد، البته فقط کمی، از تصمیم جیدون سانچو برای رفتن به بوروسیادورتموند که به این نتیجه رسید راه یافتن به تیم اول در این باشگاه کوتاهتر، سریعتر و روشنتر است. بایرن میخواست ثابت کند جای مناسبی برای استعدادهاست. در این دو سال توانستهاند آلفونسو دیویس را از ونکوور، کریس ریچاردز از دالاس، جمال مصیلا از چلسی، الکساندر نوبل از شالکه و تانگوی نیانزو را از پاریسنژرمن جذب کنند.
نتیجه روشن است؛ هسته مرکزی بایرن شاید نامهای آشنایی داشته باشد اما تیم این باشگاه پر از جوان است؛ ریچاردز ۲۰ ساله، دیویس ۱۹ ساله و مصیلا ۱۷. بازیکنان ثابتی مثل لئون گورتزکا، سرژ گنابری، یاشوا کیمیش و بنژامین پاوار ۲۵ ساله یا جوانتر هستند. باشگاه به فکر آغاز یک حکومت بود نه برپا داشتن یادبود افتخارات قبلی. مشکل در اجرای همزمان این دو کار بود؛ راه دادن بازیکنان جوان به تیم همزمان با تداوم پیروزی و موفقیت. بعد فلیک آمد که ابتدا بهعنوان مربی موقت جانشین کوواچ اخراجی شد و حالا قهرمان آلمان و اروپاست؛ چیزی که شاید خودش هم انتظارش را نداشت.
اما تواناییهای او دقیقاً با وظایفش همخوانی داشت. قدرت او در شخصیتش بود. کسانی که با او کار کردهاند میگویند میتواند در هر موقعیتی حرف درست را بزند. خودش البته میگوید شنونده خیلی خوبی است: «همیشه احساس میکنم چیزهایی هست که باید یاد بگیرم و برای همین میشنوم.» این در مورد ستارههایش صدق نمیکند. میگوید تلاش کرده جوی به وجود بیاید که بازیکنان قدرت حرف زدن در تمرین را داشته باشند ضمن اینکه بازیکنان محصول آکادمی خودباوری لازم برای آمدن به دفتر او را در خود احساس کنند: «باید با بازیکنان جوان رابطه برقرار کنیم. کار من بهعنوان مربی پیشرفت دادن بازیکنان است. اگر آنها سؤال داشته باشند بهتر است جوابشان را بدانم.»
شاید اینها ذاتی باشد اما به روزهای کار او در تیم ملی مربوط میشود که بهعنوان بخشی از کارش باید با باشگاهها و مربیهایشان در سراسر اروپا حرف میزد، کارشان را میدید و به نتیجه میرسید که بهترین راه برای گرفتن بهترین بازی از بازیکنان چیست. او به یاد میآورد آرسن ونگر تمرین را متوقف میکرد تا مطمئن شود بازیکنان ایدههایش را بهخوبی دریافتهاند. رابطهای که ژوزه مورینیو با بازیکنانش ایجاد کرده بود، برایش شگفتانگیز بود.
فلیک میگوید: «موفقیت و پیروزی یک امر جمعی است.» بازیکنانش به آن احترام میگذارند. بواتنگ که میخواست در آیندهای نزدیک از بایرن برود، متقاعد شده قراردادش را تمدید کند چون دوباره از کارش لذت میبرد. دیویس از زمانی که فلیک برای بازیکنان جوان میگذارد، قدردانی میکند. الیور کان که قرار است از ژانویه بهعنوان مدیر اجرایی کارش را شروع کند، از پیشرفت تیم بعد از قهرمانی اروپا شگفتزده شده. بایرن در باد موفقیتهایش نخوابیده، امروز شاد است اما به فردا فکر میکند. لیسبون برای این تیم آخر خط نبود اول خط بود.
فلیک طرفدار کلمات قصار است؛ بارها از یک عبارت آلمانی برای بیان باورهایش استفاده کرده. بعضیها بولد شدهاند، بعضیها را بارها استفاده کرده، بعضیها را برای نشان دادن سبک رسیدن بایرن به قله اروپا به کار میبرد و از این جملات و عبارات لذت میبرد. او میگوید: «در آلمانی یک ضربالمثل داریم که میگوید موفقیت ملک شخصی نیست، اجارهای است و در جای اجارهای هر روز باید به فکر باشی.»
اخبار
تماشاگر بیشتر و شاید مرگ جذابیت فوتبال!
رسول مجیدی
سهشنبهشب عاقبت جوزپ ماریا بارتومئو، رئیس باشگاه بارسلونا از سمتش استعفا داد. لابد شما هم اخبار را خواندهاید و مطلعید. به نظر من نکته مهم استعفای او نه شکستش در پروژه بارسا و شخص مسی، که در حرفهای بعد از استعفایش است. او در جریان سخنرانی آخر اعلام کرد آبیاناریها از لحاظ تئوری با پیوستن سوپرلیگ اروپایی موافقت کردهاند. سوپرلیگ اروپایی یا لیگ برتر اروپا؟ همانکه این چند وقت شایعهاش در رسانهها میپیچید؟ ظاهراً ماجرا جدیتر از این حرفهاست.
سایت ایرنا روز گذشته گزارش موجز و مختصری درباره این جام کار کرده بود: «این تورنمنت که تحت عنوان «لیگ برتر اروپا» مطرح شده است، با حمایت جیپی مورگان چیس و اختصاص یک خط اعتباری ۵میلیارد یورویی به سازماندهندگان این تورنمنت برگزار خواهد شد.» در صورت اجرایی شدن این تورنمنت، نخستین نسخه آن در سپتامبر ۲۰۲۲ یعنی چند ماه پیش از جامجهانی قطر برگزار خواهد شد. بر اساس گزارش رسانههای مختلف از جمله اسکایاسپورتس، رئال و اتلتیکومادرید بههمراه بارسلونا به شکلی فعال پیگیر این سناریو هستند.
مالکان باشگاههای منچستریونایتد و لیورپول یعنی گروه ورزشی فِنوی و خانواده گلیزر، به نظر اصلیترین ایفاگران در تأمین بودجه از طریق بورس والاستریت هستند. با این حال الکساندر چفرین، رئیس یوفا در گفتوگو با رویترز مخالفت نهاد مطبوعش را اعلام کرد: «در درجه اول ما برای جلوگیری از برگزاری این تورنمنت هر کاری از دستمان بربیاید خواهیم کرد. مطمئن نیستم باشگاهها خواستار یک سوپرلیگ باشند. آنها تنها با تهدید برنامه خود را پیش میبرند و در این کار موفق بودهاند.»
چفرین که حرفهایش جالب و قابل تأمل به نظر میرسد گفته: «این تغییرات بهوضوح به سود فدراسیونهای کوچک و متوسط نیست. فرآیند آن خوب نیست. باشگاهها هیچ چیزی در مورد آن نمیدانند. شکاف موجود در این تورنمنت بهمرور وسعت گرفته و موافق این موضوع هستم که این شکاف بدتر و بدتر خواهد شد.» خلاصه اینکه پولدارها و معروفهای اروپا میخواهند یک لیگ مجزا برای خودشان داشته باشند و از لیگ قهرمانان بیرون بیایند؛ چیزی شبیه به زلزله در تاریخ فوتبال باشگاهی دنیا.
اینطوری دیگر خبری از بازیهای معمولی نیست و فقط تیمهای بزرگ با یکدیگر رقابت خواهند کرد. تیمهای اسمورسمدار هم نگران جایگاه لیگیشان نیستند چون در پایان فصل در هر رتبهای قرار بگیرند، سهمیهشان در لیگ برتر اروپا تضمینشده است. چه چیزی بهتر از این؟
ولی بیایید با هم روراست باشیم. بازیهای این چند سال اخیر که دو غول اروپایی با همدیگر رقابت کردهاند را با بازیهایی که یک طرف تیم متوسطی بوده و یک طرف تیم قوی مقایسه کنید. کدامشان زیباتر بوده و پرگلتر؟ کاری به تیمهای ضعیف که نتایج یکطرفهای رقم میزنند ندارم اما مگر جذابیت سال گذشته لیگ قهرمانان به درخشش آتالانتا و لایپزیگ نبود؟ و مگر نه اینکه خیلی وقتها بازی بزرگان با هم تبدیل به یک مسابقه سرد و بیروح میشود؟ لیگ برتر اروپا شاید از لحاظ بیننده تلویزیونی و درآمد به نفع باشگاهها باشد، شاید تماشاگران بیشتری جذب کند اما قطعاً هوداران واقعی فوتبال را دلزده خواهد کرد.
خط دفاعی بحرانزده لیورپول
یورگن کلوپ حتماً به این فکر میکند که چرا تا این حد بدشانس شده است. برای مدتی طولانی، او لبخند طرفداران لیورپول را میدید، اما حالا با اخم و ناراحتی آنها روبهرو است. مشکل هم ارتباطی به نتایج این تیم ندارد. لیورپول این هفته در لیگ قهرمانان دوباره پیروز شد و توانست میتیلند را در اولین بازی خانگیاش در آنفیلد در این فصل اروپا شکست دهد، اما این پیروزی بهای سنگینی داشت.
مشکلات لیورپول در پست دفاع میانی آشکار است و حالا فابینیو هم مصدوم شده است. این بازیکن برزیلی بهدلیل مصدومیت سایر مدافعان لیورپول به عقبتر رفته و در قلب خط دفاعی قرار گرفته بود، اما تنها ۲۸ دقیقه در میدان دوام آورد و مصدوم شد. او به زمین افتاد، سرش را تکان داد و پشت پای راستش را گرفت. آیا مشکل او از ناحیه همسترینگ است؟ کلوپ گفت: «او گفت میتوانسته به بازی ادامه دهد، اما قدرت استارت زدن را نداشته است، به همین دلیل هم تعویض شد. باید ببینیم چه میشود. همه چیز بعد از معاینات مشخص خواهد شد.» ویرجیل فاندایک ماهها غایب خواهد بود و یوئل ماتیپ هم که ۱۰ روز پیش در بازی با اورتون به میادین برگشته بود، در همان مسابقه آسیبی نامشخص دید و در تمرینات شرکت نکرده است. به این ترتیب گزینههای دفاعی لیورپول بسیار اندک هستند. در حال حاضر تنها مدافع بزرگسال آماده لیورپول، جو گومز است. لیورپول حالا باید این ملیپوش انگلیسی را پیش از بازی شنبه با وستهم در پر قو نگه دارد. گومز در ادامه بازی لیورپول با میتیلند در کنار ریس ویلیامز قرار گرفت؛ بازیکن ۱۹ سالهای که در آکادمی لیورپول پرورش یافته است. او فصل گذشته را بهصورت قرضی در تیم کیدرمینستر در لیگ ملی شمال گذراند که دسته ششم فوتبال انگلیس است. ویلیامز روز شنبه برای تیم زیر ۲۳ سالههای لیورپول با هدایت بری لوتاس مقابل چلسی بازی کرد و گل هم زد، اما سه روز بعد آزمون اصلی او فرا رسید. او البته سابقه بازی در لیگ قهرمانان را داشت و در روز نخست در آخرین دقایق بازی با آژاکس به میدان رفته بود، اما این آزمون بسیار بزرگتری برای این بازیکن نوجوان بود. البته ویلیامز خوب کار کرد. سبک بازی او تا حدی یادآور فاندایک است. این مدافع در کار با توپ خونسرد است، در هوا خوب میجنگد و با اعتماد به نفس پاس میدهد.
اخبار
مروری بر چند خبر کوتاه
گزینه سیتی برای جانشینی گواردیولا کیست؟
قرارداد پپ گواردیولا با منچسترسیتی رو به اتمام است و دو طرف هیچ مذاکره ای برای تمدید قرارداد نداشتند. از طرف دیگر نتایج ضعیف منچسترسیتی در فصل قبل و حذف به وسیله لیون فرانسه از لیگ قهرمانان اروپا، باعث شده است مسوولان منچسترسیتی اعتماد خود را به پپ گواردیولا از دست بدهند و به سراغ یک مربی جوان رفتند که نتایج خوبی با لایپزیگ کسب کرده است و فصل قبل توانست این تیم را به نیمه نهایی لیگ قهرمانان بیاورد.
ژولین ناگلزمن، سرمربی آلمانی می تواند پاسخ خوبی از سوی منچسترسیتی به یورگن کلوپ آلمانی در لیورپول باشد. این مربی جوان و صاحب سبک و ایده توانایی های خود را در بوندسلیگا به خوبی اثبات کرده است و آماده رفتن به تیمی بزرگتر و برداشتن قدم های بعدی است.
به نظر می رسد همه چیز به نتایج این فصل منچسترسیتی مرتبط است و در صورتی که این تیم نتواند قهرمانی در لیگ قهرمانان یا لیگ برتر را به دست بیاورد، احتمالا پپ گواردیولا جای خود را به ناگلزمن خواهد داد.
منچسترسیتی بعد از برتری برابر مارسی در لیگ قهرمانان در بازی بعدی خود باید در لیگ برتر به دیدار شفیلدیونایتد برود و سپس در لیگ قهرمانان اروپا در سومین دیدار مرحله گروهی با المپیاکوس یونان بازی خواهد داشت.
پیولی:
از اول برای تعویض زلاتان برنامه داشتیم
در جریان پیروزی 3-0 آث میلان بر اسپارتا پراگ در لیگ اروپا زلاتان ابراهیموویچ ستاره بزرگ روسونری که در نیمه اول یک پنالتی را از دست داد در نیمه دوم وارد زمین نشد تا مشخص شود که او بین دو نیمه تعویض شده است. استفانو پیولی سرمربی میلان در پایان بازی گفت تعویض زلاتان بین دو نیمه از پیش از شروع بازی جزئی از برنامه های میلان بوده است.
بعد از گلزنی براهیم دیاز برای میلان در نیمه اول زلاتان در دقیقه 36 ضربه پنالتی را به تیر افقی دروازه کوبید و فرصت گلزنی را از دست داد. او بین دو نیمه با رافائل لیائو تعویض شد و لیائو چند دقیقه بعد از شروع این نیمه گل دوم میلان را به ثمر رساند و روسونری در نهایت با گل دیوگو دالوت موفق شد حریف چک خود را 3-0 شکست دهد. پیولی در پایان بازی گفت: « ما تعویض زلاتان را از قبل برنامه ریزی کرده بودیم. زلاتان یک قهرمان است و احتمالاً می خواست ادامه بدهد ولی ما روز یکشنبه یک بازی خیلی دشوار داریم و برای من مهم بود که تعادل را از همه نظر حفظ کنم».سرمربی میلان در ادامه درباره پیروزی تیمش گفت: « تیم ما می داند درون زمین چه باید بکند و بازی را چطور بخواند. ما قبل از این هم مقابل رم عملکرد خوبی داشتیم و البته می توانستیم برخی لحظات را بهتر کنترل کنیم. ولی ما امروز از فضاهایی که در اختیارمان بود بهترین استفاده را کردیم. این را باید اعتراف کنم که همه بازیکنان میلان آنقدر خوب کار می کنند که انتخاب ترکیب یازده نفره اصلی روز به روز برایم دشوارتر می شود.»
بدترین رکورد ۱۷ ساله یوونتوس در اروپا
شکست ۲-۰ یوونتوس در بازی خانگی دیشب مقابل بارسلونا باعث شد بیانکونری بدترین رکورد خود در نزدیک به دو دهه اخیراً را ثبت کند. یوونتوس با اینکه فصل گذشته موفق شد یک بار دیگر قهرمان سری آ شود ولی به نظر می رسد امسال برای بیانکونری فصل متفاوتی خواهد بود. شکست مقابل بارسلونای تنش زده که تازه با استعفای رئیس باشگاه مواجه شده بود نشان داد آندرهآ پیرلو در فصل جاری چه کار دشواری برای هدایت یوونتوس خواهد داشت.
با اینکه یووه در بازی دیشب ستاره بزرگ خود کریستیانو رونالدو را در اختیار نداشت ولی عملکرد این تیم ناظرین بازی را به یاد بازی قبلی بیانکونری مقابل بارسلونا در استادیوم آلیانز شهر تورین انداخت. دیداری که سه سال پیش در مرحله گروهی لیگ قهرمانان برگزار شد. دیداری که با تساوی بدون گل به پایان رسید ولی یوونتوس مثل دیشب عملکردی ضعیف داشت و به ندرت در محوطه جریمه بلوگرانا دیده شد. بازی دیشب بار دیگر به یوونتوس و پیرلو یادآوری کرد که قهرمان ایتالیا اگر بخواهد بار دیگر به یکی از شانسهای مهم قهرمانی در اروپا تبدیل شود راه درازی در پیش دارد.
«هالک»؛ سگ غول پیکر مسی چقدر میارزد؟
لیونل مسی، فوق ستاره آرژانتینی بارسلونا، در سال ۲۰۱۶ یک سگ کوچک را به همراه همسرش آنتونلا وارد خانهاش کرد. این سگ در آن زمان بسیار کوچک بود بود اما با توجه به نژادی که دارد رشد قابل توجهی داشته و تبدیل به سگی غول پیکر شده است. این نژاد از سگ که به «برودکس» مشهور است بسیار عضلانی و تنومند است. مسی حدود ۴ سال است که این سگ را نگهداری میکند و آن را در پرورش داده است، اما قیمت اینگونه از سگها اکنون چقدر است؟نام سگ لیونل مسی «هالک» است و واضح است که این اسم به خاطر جثه و عضلاتی که این گونه از سگها دارند، بر روی او گذاشته شده است. چرا که شخصیت هالک هم بسیار تنومند بود. سگ بزرگ و حیوان خانگی مسی از نژاد برودکس است، این نژاد یکی از بزرگترین نژادهای سگهای فرانسوی است. قیمت آنها بین ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ پوند است و در طول سالها با ظرفیتهای مختلف به کار گرفته شده اند؛ از کشیدن گاری و حمل اشیای سنگین گرفته تا نگهبانی از گله ها. در طول تاریخ هم این سگ ها در قلعه های اروپایی نگهبانی دادهاند. اما «آقای هالک» کاملاً به شکل یک حیوان خانگی توسط لئو مسی پرورش داده شده است.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20484/81802
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20484/81803
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20484/81804
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4388/20484/81805
|
عناوین این صفحه
- پرافتخارترین مربیان تاریخ فوتبال؛ مردانِ جام
- این رقص آخر نیست
- اخبار
- اخبار