|
خاطره بازی با «وضعیت سفید»؛ 10 سال بعد
عباس غزالی بازیگری در سریالهای تلویزیونی را با آثاری همچون «رستگاران» به کارگردانی سیروس مقدم آغاز کرد اما با نقش بهروز در سریال «وضعیت سفید» حمید نعمت الله به شهرت رسید و یک شبه ره صد ساله را پیمود.
کاراکتر بهروز تا سالها در اذهان زنده ماند و خود غزالی هم نقش آفرینی در قالب شخصیت بهروز را یک نقطه عطف در کارنامه بازیگری خود میداند.
این بازیگر از همکاری با حمید نعمت الله به نیکی یاد میکند و میگوید که آرزوی هر بازیگری است که با کارگردانی همچون نعمت الله کار کند.
به بهانه پخش سریال وضعیت سفید از آیفیلم ۲ برای مخاطبان فارسی زبان تاجیک و افغان این کانال، گفتگویی داشتهایم با عباس غزالی که در زیر میخوانید.
* از نقش «بهروز» بگویید و اینکه ابتدا چه جذابیتهایی این کاراکتر برای خودتان داشت؟
همه شخصیتهای سریال «وضعیت سفید» روی کاغذ رنگ و بویی خاص خودشان را داشتند و درست و دقیق به آنها پرداخته شده بود. به اصطلاح، هر کدام سر جای خودشان بودند. بهروز هم در این مجموعه شناسنامه خاص خودش را داشت و نسبت به بقیه کاراکترها از شمایل متفاوتی برخوردار بود. در زمان صحبت با آقای نعمت الله درباره شخصیت بهروز احساس میکردم که این کاراکتر به لحاظ تفاوتها و ویژگیهای رفتاری که دارد باید به تیپ نزدیک شود. کمی به کاریکاتور نزدیکش کردیم به لحاظ تیپی، با آن شلوار و آن مدل مو و ماشین شورلتی که صاحب میشد و طوطیای که از وسط قصه همیشه همراهش بود.
زمان صحبت با آقای نعمت الله درباره شخصیت بهروز احساس میکردم که این کاراکتر به لحاظ تفاوتها و ویژگیهای رفتاری که دارد باید به تیپ نزدیک شود. کمی به کاریکاتور نزدیکش کردیم به لحاظ تیپی، با آن شلوار و آن مدل مو و ماشین شورلتی که صاحب میشد و طوطیای که از وسط قصه همیشه همراهش بودالبته بهروز درگیر اعتیاد هم بود و همین ویژگیها دست به دست هم میداد تا ما برای این شخصیت به تیپ نزدیک شویم. خود من از تیپ صرف در بازیگری لذت نمیبرم و به نظرم باید تیپ را تراشید و با آن زندگی کرد تا بشود تیپ- شخصیت. شخصیتپردازی کاراکترهایی مثل بهروز آسان نیست اما با کمک آقای نعمت الله توانستیم این مهم را انجام دهیم. کاراکتر بهروز برایم بسیار بسیار جذاب بود و دو سال با آن زندگی کردم.
در رنگ آمیزی کاراکتر بهروز حتی به این موضوع هم فکر کردیم که این شخصیت عشق آرتیست بازی دارد و به نوعی، یک شومن است. خودش را در هر صحنه از زندگی شبیه آرتیستها میبیند و زندگی را یک صحنه نمایش میداند. حتی برای صداسازی بهروز هم به هنرپیشههای قدیمی فکر کردم. به آقای نعمت الله پیشنهاد دادم که صدای بهروز شبیه به صدای آقای چنگیز جلیلوند باشد که ایشان پس از کمی تامل پذیرفتند. در نتیجه، دیالوگهای بهروز را با این صداسازی اجرا کردم.
* آدمی شبیه بهروز را قبلاً در جامعه یا اطرافیان دیده بودید؟
همچنان افراد زیادی را در جامعه داریم که عاشق هنرپیشههای قدیمی هستند. فیلمفارسی هنوز برای خیلیها نوستالژیک و محبوب است. حتی بعضیها تیپ ظاهری و نوع پوششان را شبیه هنرپیشههای قدیمی درمیآورند. من هم چنین افرادی را دیده بودم اما باید توجه داشت که برای خلق یک شخصیت باید شناسنامهای را برایش به وجود آورد. یکی از لایههای شخصیتی بهروز برون گرایی، شارلاتان بودن و آرتیست بازی است اما وجوه دیگری هم داشت که من باید با تکنیک طراحیاش میکردم.
* حرکات خاص بهروز مثل حالتهای صورتش و به خصوص حرکات زیاد بدنیاش از قبل طراحی شده بود یا به هنگام تصویربرداری درآمد؟
درباره کاراکتر بهروز با آقای نعمتالله خیلی گپ زدیم. ایشان حتی روی پیشنهاد در مورد صداسازی برای بهروز مکث و تردید داشتند. اما در سکانسی که بهروز برای به دست آوردن یک اتاق در خانه پدری شلوغ میکند و آن دیالوگ معروف و مخاطب پسند «مامان، مادر، ننه، سرپرست، این یکی اولادت کجا بایست بخوابه؟» را میگوید، آقای نعمتالله به من گفتند یادت هست یک صداسازی برای بهروز داشتی، اینجا که دارد هوچی گری میکند دیالوگها را با آن صداسازی بگو. من اجرا کردم و آقای نعمت الله گفتند از این به بعد، هر چه هست را با همین صداسازی اجرا کن. مثل اینکه خیلی خوششان آمده بود. دیگر با همین فرمان جلو رفتیم. در مورد حرکات صورت و بدن بهروز هم با آقای نعمت الله در مورد ویژگیهایی که خودم دارم صحبت کردیم و آنهایی را که به درد شخصیت بهروز میخورد، لحاظ کردیم. من از انعطاف بدنیام برای آقای نعمتالله گفتم که برای بهروز استفاده شد. سعی کردیم حرکات چهرهاش هم شبیه هنرپیشههای فیلمفارسی باشد.
* از خودتان چه چیزهایی به کاراکتر بهروز اضافه کردید؟
به طور قطع بازیگر برای نقش آفرینی در قالب یک شخصیت باید مطالعه داشته باشد و از تکنیک برای خلق آن بهره بگیرد. شرط اول اما تعامل و همکاری با نویسنده به عنوان خالق اولیه قصه است. باید ببیند نویسنده چه در فکرش داشته که چنین قصهای را روی کاغذ پیاده کرده است و کارگردان قرار است چگونه این قصه را اجرا کند. وقتی در این موارد به یک جمعبندی رسید دیگر به تواناییهای خودش بازمی گردد که چگونه برای کاراکتر شناسنامه سازی کند و در قالب آن فرو برود.
* بهروز چه وجوه مشترک اخلاقی و شخصیتی با خودتان داشت؟
هر کاراکتری میتواند شباهتهایی به خود بازیگر داشته باشد، اما لزوماً این گونه نیست. شاید خیلی هم متفاوت باشد. بهروز خیلی از من دور بود و یکی از معدود اشتراکاتش با عباس غزالی میتوانست عشقش به خانواده باشد.
* شما در سالهای جنگ و بمباران و موشک باران باید سه چهار ساله بوده باشید و دهه ۶۰ را در آن مقطع درک نکردهاید. خودتان چقدر شناخت و علاقه به این دهه دارید؟
من در آن مقطع سن چندانی نداشتم و فقط چند فریم مثل خاموشی و آژیر قرمز و پنجرههای چسب خورده را به یاد دارم و اینکه همراه همسایهها به داخل زیر زمین میرفتیم. خاطراتی در همین حد در ذهنم بود اما به منابعی که درباره آن مقطع زمانی وجود دارد رجوع کردم، مثل آلبومهای عکس، خاطرات بزرگترها و مطالبی که دربارهاش نوشته شده است. به طور طبیعی با درک آن سالها بهتر میشود خود را در آن برهه احساس کرد.
* تلاش بهروز برای ترک اعتیاد چقدر برای خود شما تدریجی بود و سعی کردید دربیاید؟
بهروز کمکم از فضای اعتیاد زده میشود، به خصوص پس از کتکی که از مواد فروشان خرده پا میخورد. برای مثال، سکانسی را میبینیم که در آب میافتد و میگوید «خدا، طیب و طاهرم کن.» یا مثلاً در سکانس دیگری وقتی که برای رزمندگان مربا درست میکنند به پای دیگ میرود و اشک ریزان بسمالله میگوید و عزمش را جزم میکند که اعتیاد را ترک کند اما به سختی میتواند. به هر حال، او برای مدتهای زیادی گرفتار اعتیاد بوده است. بعد میبینیم که قرصی میشود و در ادامه و پس از کش و قوسهای فراوان، وقتی برای آخرین مرتبه آزمایش خون میدهد به او میگویند که پاک است.
* رفتارهای بهروز با منیژه (همسرش) برایتان تناقضی نداشت؟ از طرفی او را دوست دارد و گاهی هم با او خیلی تند میشود.
خاطرم هست در ابتدا خانم گلستانی احساس نگرانی میکرد و میگفت این بهروز و منیژه به عنوان زن و شوهر خیلی با هم تفاوت دارند. اما آقای نعمت الله با اطمینان جواب داد که برای ما که از بیرون میبینیم ترکیب جالبی شده است. بهروز همیشه عاشق منیژه بود، اما خیلی جاها از مظلومیت او سوء استفاده میکرد و بر سرش داد میکشید. بیشتر درگیری شان هم به خاطر اعتیاد بهروز بود.
* همکاری با حمید نعمت الله چگونه تجربهای بود؟ نعمتالله از پیشنهادات استقبال میکرد؟
فکر میکنم آرزوی هر بازیگری است که با کارگردانی مثل حمید نعمتالله کار کند. نقطه عطف کارنامه بازیگری من بازی در نقش بهروز است. ارتباط خیلی خوبی با آقای نعمتالله برقرار کرده بودیم و پیشنهادات را واقعاً میپذیرفت. نعمت الله از جمله کارگردانانی است که به پیشنهاد بازیگر اهمیت میدهد.
امیدوارم یونس از تواناییهای خودش بیشتر استفاده کند. پس از سریال وضعیت سفید به شکل آگاهانه در هیچ فیلم و سریال دیگری هم بازی نکرد، اما الان آماده است تا دوباره جلوی دوربین برود* با برادرتان هم همبازی شده بودید اما او دیگر بازی نکرد چرا؟
امیدوارم یونس از تواناییهای خودش بیشتر استفاده کند. پس از سریال وضعیت سفید به شکل آگاهانه در هیچ فیلم و سریال دیگری هم بازی نکرد، اما الان آماده است تا دوباره جلوی دوربین برود.
* برادرتان توسط شما به نعمت الله معرفی شد؟
خیر. اتفاقاً جالب است که بدانید یونس قبل از من انتخاب شده بود. یعنی اول یونس برای نقش امیر انتخاب شد و بعد من برای نقش بهروز. من را آقای نعمتالله از قبل میشناختم اما یونس پیش از این در فیلم «در میان ابرها» آقای روحالله حجازی بازی کرده بود که جالب است بدانید نوید محمدزاده یک نقش فرعی در آن فیلم داشت و بازیگر نقش اصلی یونس بود.
آقای نعمتالله از خیلی بازیگران برای نقش امیر تست گرفته بودند اما نظرشان بر یونس بود. یونس خودش قصد نداشت بازی کند اما بعد با اصرار زیاد پذیرفت. خود من برای دو نقش بهروز و شهاب (دوست امیر که بعدها شهید میشد) مدنظر بودم. نقش بهروز کاندیداهای زیادی داشت مثل حامد بهداد و بابک حمیدیان و… حتی چند نفرشان تست گریم هم داده بودند. در نهایت اما قرعه به نام من افتاد و نقش بهروز را بازی کردم.
* چه بازخوردی از مخاطبان برای نقش بهروز گرفتید؟
همه بازخوردها خوب بود. با گذشت ۱۰ سال از تولید سریال وضعیت سفید هنوز مرا با نقش بهروز میشناسند و به همین نام صدا میکنند. لطف دارند و ابراز احساسات میکنند. حتی دیالوگهای بهروز را همچنان حفظ هستند. در بازبخش ها هم واکنشهای مثبت زیادی میبینم.
* مشغول بازی در فیلم یا سریالی شدهاید؟
پس از سریال «شاهرگ» که در شرایط سخت کرونا به پایان رسید ترجیح میدهم فعلاً کار نکنم. در این شرایط سخت، تمرکز لازم را برای شروع پرانرژی یک کار ندارم. خیلی دوست دارم درگیر یک کار جدید شوم اما فعلاً با شرایط کرونا ترجیح میدهم دست نگه دارم، چرا که جلوی دوربین پروتکلهای بهداشتی را هم نمیتوان رعایت کرد.
«خون و نفت» رونمایی شد
به نقل از روابط عمومی سازمان هنری رسانهای اوج، مراسم رونمایی مستند سینمای «نفت و خون» عصر روز چهارشنبه ۱۴ آبان با حضور رستم قاسمی وزیر اسبق نفت و احمد سبحانی سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در ونزوئلا، در کافه نخلستان سازمان اوج برگزار شد.
در ابتدای این مراسم مصطفی شوقی کارگردان «نفت و خون» در سخنانی اظهار کرد: به دلیل ضرورت نیاز بود تا مراسم رونمایی این مستند در چنین شرایطی برگزار شود چرا که «نفت و خون» درباره ماجرایی است که حداقل برای ما ایرانیها در میان انبوه اخبار بد و ناگوار ۸-۹ ماه اخیر خیلی مورد توجه قرار نگرفته و این خبر خیلی خوب در میان حجم عظیمی از اخبار بد و ناگوار گم شد.
وی افزود: مستند «نفت و خون» درباره یک افتخار بزرگ برای ایران داست و آن هم به مقصد رسیدن نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا بدون کوچکترین آسیبی است. در ساخته شدن این مستند دو نفر نقش تعیین کننده داشتند، اول آقای رستم قاسمی که عملاً قهرمان این قصه و ماجرا است و نفر دوم احسان محمد حسنی که ایده ساخته شدن این مستند متعلق به او بود و در کنار این دو نفر باید از مهدی مطهر به عنوان تهیهکننده کار تشکر کنم که «نفت و خون» هفتمین تجربه مشترک ما محسوب میشود.
در ادامه این مراسم، احمد سبحانی سفیر اسبق ایران در ونزوئلا در تحلیل اهمیت ساخت این مستند گفت: اتفاق موفقیت نفتکشهای ایرانی در رساندن محموله خود و پس از آن توقیف نفتکشهایی که پرچم ایران را نداشتند ثابت کرد که باید قدرتمند باشید و همین اقتدار باعث شد تا نفتکشهای ما ماموریت خود را به سلامت انجام دهند.
وی افزود: زمانی رهبر انقلاب در دیدار با هوگو چاوز فرمودند که «ما هیچ چارهای نداریم جز اینکه قوی شویم» و در این موضوع به عینه تمام دنیا قدرت ایران را دیدند چرا که آمریکاییها با وجود هم تهدیدات قدرت اینکه جلوی نفتکشهای ایرانی را بگیرند نداشتند و ما برای اولین با در تاریخ حتی از زمان کورش توانستیم به دورترین مناطق جهان دسترسی پیدا کنیم و اگر تا دیروز آمریکاییها در خلیج فارس و در نزدیکی قلمرو خودمان ما را تهدید میکردند ما امروز به نزدیکی خاک آمریکا رسیدهایم و از این منظر مستند «نفت و خون» میتواند اثری مهم در به تصویر کشیدن این اقتدار قلمداد شود.
در بخش بعدی این مراسم رستم قاسمی وزیر اسبق نفت در سخنانی ضمن تقدیر بابت ساخته شدن چنین مستندی بیان کرد: اواخر جنگ تحمیلی دشمن نفتکشهای ایرانی را مورد هدف قرار میداد و به همین دلیل طرحی با عنوان «مقابله به مثل» طراحی شد که هر نفتکشی غیرایرانی وارد خلیج فارس شود مورد هدف قرار گیرد. بعد از اعلام موضع ایران، به عنوان اولین نفتکش، نفتکش آمریکایی «بریشتون» با تبلیغات فراوان و اسکورت کامل نیروی دریایی آمریکا و حضور دهها خبرنگار وارد خلیج فارس شد. آن روز یک روز تاریخی بود و همه دنیا منتظر ایران بودند که چه عکسالعملی نشان میدهد.
قاسمی ادامه داد: برخلاف تصور آمریکاییها که ایران اقدامی انجام نمیدهد این کشتی با آن همه تبلیغ در مقابل دوربینها هدف قرار گرفت و منفجر شد و برای آمریکائیها باورکردنی نبود که با آن همه تکنولوژی و هیبت وارد خلیج فارس شوند و ما جرات کنیم و کشتی «بریشتون» را منفجر کنیم اما آن اتفاق افتاد و شما سرنوشت بریشتون در خلیج فارس را با سرنوشت نفتکشهای ایرانی در دریای کارائیب مقایسه کنید. ما امروز فرسنگها دورتر از خلیج فارس و در دریای کارائیب حضور پیدا کردیم و با وجود آنکه رئیس جمهور آمریکا شخصاً ما را تهدید کرد که نمیگذاریم کشتیهای ایرانی وارد ونزوئلا شوند و حتی ناو آمریکایی هم به سمت کشتیها حرکت کرد اما با وجود همه تهدیدها هرگز جرات هیچ عکسالعملی را نداشتند و محموله ما با اقتدار کامل وارد ونزوئلا شد که در «نفت و خون» هم این اقتدار به تصویر کشیده است.
در پایان این بخش از پوستر مستند «نفت و خون» با حضور رستم قاسمی و احمد سبحانی رونمایی شد و از عوامل سازنده مستند شامل مصطفی شوقی کارگردان، مسعود ساکی تدوینگر، محمد امین عاشوری آهنگساز و مهدی مطهر تهیهکننده تقدیر شد.
روایت رادیویی ارشا اقدسی از صحنه ای که مرگ را در آن به چشم دید
ارشا اقدسی که ۱۵ آبان مهمان تلفنی منصور ضابطیان در برنامه «پنجشنبه جمعه» بود، در ابتدا درباره وضعیت جسمانی خود گفت: الان از اتاق ام آر آی بیرون آمدهام، آسیبهای مختلفی داشتم ولی فرصت رسیدگی به آنها را نداشتم و الان در این وقت شب فرصتی پیدا کردم تا یک پکیج کامل ام آرآی داشته باشم!
وی درباره نظرش نسبت به شغلی که دارد و اینکه چقدر دوستش دارد، بیان کرد: بدلکاری کاری نیست که دوستش داشته باشم بلکه عاشقش هستم!
بدلکار و بازیگر فیلم و سریالهای ایرانی و خارجی در پاسخ به این سؤال که آیا تا به حال به مهمانیای رفتهای که کسی تو را نشناسد، اظهار کرد: بله بسیار زیاد! البته خیلی اهل مهمانی رفتن نیستم ولی اینکه در جایی کسی شما رو نشناسد گاهی جالب است و حس آزادی خاصی به انسان میدهد!
اقدسی خاطرهای از کارهای بدلکاری خود را اینطور بیان کرد: حدود ۱۵ سال پیش هنگام ضبط فیلم «مخمصه» آقای سجادی، صحنهای بود که در آن استاد مرحومم پیمان ابدی با ماشین از روی جایی پرشی انجام میداد و من باید با موتور از زیر آن رد میشدم. در آنجا بود که مرگ را با چشمان خودم از نزدیک دیدم و لحظهای فکر کردم که همه چیز تمام شد. نگاهم به اگزوز ماشین بود و فکر نمیکردم که دیگر از زیر آن زنده بیرون بیایم. حتی وقتی که با موتور رد شدم و روی زمین خوابیدم سرم را بالا آوردم و فکر کردم مردهام و چیزهایی که میبینم مربوط به بعد از مرگم است! صحنهای فوقالعاده ترسناک و در عین حال هیجانانگیز بود.
بدلکار فیلم «خروج» حاتمیکیا درباره علاقهاش به بازگشت به دوران کودکی توضیح داد: دلتنگی برای دوران کودکی دو نوع است، یا حسرت آن دوران را دارید یا اینکه از شدت خوب بودن آن دوران برای آن دلتنگ شوید. من دوران کودکی فوقالعادهای داشتم و خیلی خوب از آن دوران استفاده کردم و حسرتی در این باره ندارم و اگر فرصتی بود که دوباره آن دوران را تجربه کنم قطعاً به همان میزان از آن لذت میبردم.
برنده جایزه SAG برای فیلم جیمز باند عنوان کرد: گاهی بعضی از آسیبدیدگیها بر اثر اشتباهات پیش افتاده و ساده است. مثلاً چند شب پیش حین بازی فوتبال یکی از دوستان هنگامی که میخواستم توپ را به او پاس بدهم مشت من و توپ را با هم شوت کرد و دست من آسیب دید.
«پنجشنبه جمعه» با اجرای منصور ضابطیان و به تهیهکنندگی زهرا قائدی هر هفته پنجشنبه و جمعه ساعت ۲۲ همزمان با پخش صوتی از رادیو ایران به صورت تصویری نیز از سایت این شبکه رادیویی پخش میشود.
اخبار
گسست محسوس از نگاه ۱۳ هنرمند در گالری طراحان آزاد
گالری طراحان آزاد میزبان نمایشگاه گسست محسوس است ، نمایشگاهی که تلاش دارد با ارائه آثاری شاخص از ۱۳ هنرمند ایرانی، از منظری جالب توجه برشی از جنبش های هنری و تحولات اجتماعی را روایت می کند.
به گزارش امتیاز؛ گسست محسوس با کیوریتوری تکین آغداشلو و نمایش آثاری از رضا آرامش، سینا چوپانی، قاسم حاجی زاده، خسرو حسن زاده، هدی زرباف ، کوروش شیشه گران، طلا مدنی، امیر کمند، هومن مرتضوی، فرهاد مشیری، شیرین علی آبادی، محمد رضا میرزایی، نیکزاد نجومی و منوچهر یکتایی از نهم آبان آغاز به کار کرده است.
برای معرفی این نمایشگاه این متن نیز منتشر شده است:
«بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکا که از ویرانیهای این جنگ خسارت ناچیزی دیده بود، توانست در راستای توسعه اقتصادی، صنعتی و تکنولوژی، از منظر فرهنگی نیز به سرعت تبدیل به قدرت تاثیرگذار و اول جهان شود، و خلا جایگاه از دست رفته اروپا را پر کند. این تحول عمده باعث جابجایی مرکز ثقل هنری دنیا از شرق به غرب اقیانوس اطلس شد و نیویورک به زودی به پاریس جدید دنیای هنر بدل گردید. اگر تا قبل از جنگ جنبشهای هنری یکی پس از دیگری در شهرهای مهم اروپا زاده میشدند، اکنون این هنرمندان آمریکایی بودند که جنبشهای هنری جدید را به دنیا معرفی میکردند. ابسترکت اکسپرسیونیسم، پاپ آرت و مینیمالیسم از مهمترین جنبشهای هنری مدرن همگی از «دنیای نو» بیرون میآیند، هر چند آبشخور هر سه آنها را میتوان در جنبشهای هنری اروپایی مانند سورئالیسم و کوبیسم یافت. محوریت آمریکا در هنر تجسمی تا امروز و در جنبشهای هنری دوران پسامدرن و نیومدیا نیز ادامه دارد.
هنر ایران نیز بالطبع از این تاثیرپذیری به دور نبوده و نیست. در دوران قاجار هنر تجسمی ایران به اقتباسگیری از هنر اروپا میپردازد و در راس آن دارالفنون نسل جدید هنرمندان ایرانی را بر اساس نظام آکادمیک اروپایی پرورش میدهد. در دهههای آتی نیز گرایشهای مدرن در ایران با تحصیل هنرمندان ایرانی در اروپا و بازگشت آنها به ایران به اوج میرسد، و سعی در تلفیق هنر ایران و غرب به مشغولیت ذهنی بخش عمدهای از هنرمندان ایرانی تبدیل میشود. «نوسنتگرایی» و دغدغه هویت و مکتب ملی همزمان با جنبشهای روشنفکری ایران و تقابل ایدههای «غربزدگی» و «غربستیزی» با سیاست رسمی حکومت ایران که بر مبنای روابط نزدیک با غرب، به ویژه آمریکا بنا شده بود، چشمگیر است.
بعد از انقلاب این مرزبندی و گسست در هنر رسمی با اعمال نظر مستقیم قدرت اعمال میشود. چیزی که ژاک رانسییر فیلسوف فرانسوی آن را «گسست محسوس» Distribution of the Sensible مینامد. از دید رانسییر آفرینش اثر هنری ذاتا امری سیاسی و «زیبایی شناسی هسته اصلی سیاست است». بر این اساس است که تیره شدن روابط ایران و آمریکا بعد از انقلاب را میتوان به عنوان گسستی تعبیر کرد که برپایه حذف قطب اول نفوذ فرهنگی دنیای معاصر شکل گرفته و فرهنگ «متهاجم» این کشور در خارج از مرزبندی هنر قابل عرضه در ایران قرار میگیرد. هنرمندان ایرانی بسیاری اما - چه در دایاسپورا و چه در ایران - همچنان تحت تاثیر این غول فرهنگیِ غیرقابل انکار کار میکنند و میآفرینند. «گسست محسوس» نمایشگاه گروهیای است از آثار ۱۴ هنرمند ایرانی از نسلهای گوناگون که تحت تاثیر جنبشهای هنری، فرهنگ عامه یا تحولات اجتماعی آمریکا خلق شدهاند.» در این نمایشگاه آثار متنوعی دیده می شوند که برخی شان نگاه منتقدانه سر سختی به بخش هایی از فرهنگ آمریکایی دارند.
این سومین نمایشگاهی ست که تکین آغداشلو آن را کیوریتوری می کند؛ او پیش تر در سال ۱۳۹۷ نمایشگاهی با رویکرد هنر معاصر زیر عنوان «بازنگری در خانه خیابان عبده» را در یک خانه قدیمی طراحی و سپس در گالری دستان نمایشگاهی را کارگردانی کرد؛ او هنرمند و طراح متولد تهران، فارغ التحصیل کارشناسی هنرهای تجسمی از دانشگاه رایرسون تورنتو و برنده جایزه اینتر اکسس و سیمپاتیکو در رشته هنرهای نیو مدیا است. آثار او پبش از این در شش نمایشگاه گروهی در گالری هایی مانند تی آی ال لندن ، آزینگتون و ایمج سنتر تورنتو به نمایش بوده است. گسست محسوس تا بیستم آبان ماه در گالری طرحان آزاد به تماشا است.
سانحه برای دو هنرمند موسیقی نواحی
دامون شش بلوکی پژوهشگر و ازعضو شورای علمی سیزدهمین جشنواره ملی موسیقی نواحی ایران گفت: متاسفانه با خبرشدم استاد محمدتقی محیط و استاد حسین علی حسینی که به همراه استاد محمد عزیزی (از گروه شاهسون) جهت اجرای برنامه در جشنواره موسیقی نواحی به کرمان آمده بودند در مسیر بازگشت به محل سکونتشان در ساوه دچار سانحه رانندگی شدهاند. وی افزود: این سانحه به دلیل تصادف اتومبیل این عزیزان با یک دستگاه تریلی بوده است. طبق آخرین تماسی که بنده داشتم استاد محمدتقی محیط و حسین علیحسینی به علت وخامت حال با هلیکوپتر به بیمارستان ٩ دی منظریه خمینی شهر اصفهان منتقل و استاد عزیزی در بیمارستان اردستان تحت عمل جراحی قرار گرفته است. این در حالی است استاد حسین علی حسینی در ناحیه مغز دچار لختگی خون شده که پزشکان امیدوارند این لختگی زیاد نباشد تا بتوانند به راحتی عمل جراحی را انجام دهند. اما درباره استاد محیط که هم اکنون در حالت کما قرار دارد باید به این نکته اشاره کنم که این هنرمند از ناحیه لگن و دنده دچار شکستگی شده و هنوز هم به هوش نیامده است.شش بلوکی بیان کرد: اجرای این دو هنرمند ایل شاهسون، یکی از بهترین اجراهای دوره سیزدهم جشنواره موسیقی نواحی بود که دارای ساختارهای فنی و ویژهای بود که تاکنون کمتر مخاطبی شاهد چنین اجراهای قدرتمندی بوده و میتوان گفت که حضور این دو هنرمند بزرگ ایل شاهسون که به اعتقاد بنده از بهترینها هستند یکی از نقاط قوت جشنواره امسال بود. شرایطی که اگر چه میتواند برای همه دارای ارزشهای زیادی باشد اما بد نیست بدانید همین عزیزان در حوزه دریافت مستمری و ماجراهای مرتبط با صندوق اعتباری هنر به قدری دارای مشکل هستند که چنین اتفاقات ناگواری برایشان دلم را آزرده میکند.این پژوهشگر ضمن ارائه توضیحانی از پیشینه فعالیتهای هنری هنرمندان سانحه دیده در عرصههای بین المللی و ملی گفت: از هنرمندان و هنردوستان و عزیزان تقاضای دعا برای سلامتی این دو هنرمند عزیز داریم و از عزیزان مسئولی که در این مناطق یاد شده حضور دارند میخواهم به نمایندگی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از آنها عیادت و موجبات دلگرمی آنها را فراهم کنند که قطعاً هنرنمایی آنها در جشنواره موسیقی نواحی ایران یک ارزش واقعی به معنا و مفهوم واقعی کلمه بود. به هر حال گمان میکنم در این شرایط یک تماس تلفنی هم میتواند شرایط روحی مناسبی را برای خانواده این هنرمندان فراهم کنند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4392/20515/81919
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4392/20515/81920
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4392/20515/81921
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4392/20515/81922
|
عناوین این صفحه
- خاطره بازی با «وضعیت سفید»؛ 10 سال بعد
- «خون و نفت» رونمایی شد
- روایت رادیویی ارشا اقدسی از صحنه ای که مرگ را در آن به چشم دید
- اخبار