|
ستاره ای در قلب یوونتوس
تمام همتیمیهایش کنار زمین خسته جمع شده بودند و مشغول حرکات کششی و سرد کردن پس از یک جلسه تمرین سخت در گرمای تابستان. اما «وستون مککنی» گویی هنوز هم انرژی برای سوزاندن داشت. تیم فوتبال آمریکا در حال استفاده از کمپ تمرینی تیم «کلیولند براون» برای آمادهسازی خود جهت حضور در جام طلایی ۲۰۱۹ بود و مککنی تصمیم گرفت همبازیها و افراد حاضر در کمپ را سرگرم کند. از این رو سمت تجهیزات تیم فوتبال آمریکایی «کلیولند براون» رفت. در آنجا بود که او شروع کرد به ارسال پاسهای چند ده متری با دقتی خاص و مثالزدنی. حتی از فاصله ۴۰ متری هم تور دروازه را به لرزه درآورد تا گلِ سرسبدی باشد برای تمام حرکات جذابش.
«گرگ برهالتر» مربی تیم فوتبال آمریکا در خصوص وستون میگوید: «به او نگاه میکنید و با خود به این نتیجه میرسید که از نظر فیزیکی به راحتی میتواند یک بازیکن فوقالعاده در لیگ راگبی و فوتبال آمریکایی باشد. او ورزشکار بینظیری است و حتی خود بازیکنان تیم کلیولند هم که آنجا حضور داشتند، از نمایش او لذت بردند.»
آن دقایق پس از تمرین، ارزش مککنی را در چشم مربیان و همبازیهایش بالاتر نیز برد و همین استعداد، انرژی بدون مرز، میل به سرگرمی و چارچوبِ اخلاقیِ کاریاش بود که روی هم برای او در سن ۲۲سالگی، انتقال قرضی از شالکه به یوونتوس را رقم زد. دست تقدیر نیز روی شانههای مککنی قرار گرفت تا از استعدادش در فوتبال استفاده کند. زمانی که او شش سال داشت، پدرش «جان» که در عضویت ارتش بود، با گزینه تغییر همیشگی مکان خدمتش مواجه گشت و از میان آلاسکا و آلمان گزینه دوم را برگزید. جایی که وستون برای نخستین بار در آنجا با فوتبال آشنا شد.
«تینا» به عنوان مادر خانواده، هر روز وستون را به باشگاه محلی فونیکس اوترباخ میبرد تا فرزندش فعالیت تکمیلی فوتبال آمریکایی را پی بگیرد. در نخستین بازی مککنی هشت گل به ثمر رساند تا به سرعت او به رده سنی هشت سالهها ارتقا پیدا کند. جالب اینکه او چندان درباره ورزشی که در آن موفق بود، اطلاعاتی نداشت. در حقیقت تا زمانی که سال ۲۰۰۷ تیم مردان آمریکا برای دیدار دوستانه برابر لهستان راهی شهر «کایزرسلاترن» یعنی شهر محل زندگی وستون شد؛ او چندان با فوتبال آشنا نبود اما در همان زمان به واسطه ملاقات با چند ستاره، با ورزش فوتبال آشنایی پیدا کرد. حتی «لاندن داناوان» نیز امضای خود را زیر کفشهای وستون انداخت تا یادگاری ارزشمندی به کودکی مشتاق فوتبال بدهد. کودکی که از آن روز تصمیم گرفت یک روز برای تیم ملی آمریکا به میدان برود.
پس از سه سال خانواده مککنی به آمریکا بازگشت و وستون فوتبالش را در دالاس ادامه داد؛ جایی که به یکی از بهترین هافبکهای «Box To Box» در فوتبال آمریکا تبدیل شد و مرتب نامش در ترکیب تیم ملی جوانان ایالات متحده قرار میگرفت. شیب پیشرفت او به شدت تند بود و «برد فیدل» مربی تیم نوزده سالههای تیم ملی آمریکا چنان تحت تاثیر مککنیِ هجده ساله قرار گرفت که نامش را در لیست تیم بیست سالهها ثبت کرد. «تاب راموس» مربی وقت تیم بیست سالهها در این خصوص میگوید: «نخستین بازخورد من از وستون این بود که او بازیکنی با انرژی نامحدود در میانه میدان است. بازیکنی قدرتمند و سربازی پرتوان برای تیم.»
همزمان ستاره پرفروغ در حال اتخاذ تصمیمی مهم برای ادامه فعالیتش بود؛ او پیشنهاد بورسیه در دانشگاه ویرجینیا را مقابل خود دید، از طرفی دالاس نیز به شدت تمایل به حفظ او داشت. اما در همان حین ناگهان شالکه علاقه خود را به صورت رسمی نشان داد تا وستون با فرصت بازگشت به آلمان و بازی در بوندسلیگا روبهرو شود. راموس در این باره گفت: «او در کمپِ ما در کالیفرنیا بود و شرایط آنجا مهیا شد. وستون از دالاس نزد من آمده بود و بعد آنجا را به قصد آلمان ترک کرد. به من گفت که تجربه زندگی در آلمان را داشته و آلمانی میتواند صحبت کند. به نظر میرسید او مدتها برای رسیدن چنین پیشنهادی منتظره مانده و زمانی که آن فرصت در خانهاش را زد، درنگ نکرد.»
باشگاه شالکه از «نوربرت الگرت» مربی تیم زیر ۱۹ سالههای خود که به پرورش افرادی مانند «مسوت اوزیل»، «مانوئل نویر» و «لروی سانه» کمک کرده، خواست تا برنامههای باشگاه را برای جوان آمریکایی توضیح دهد. بعد از آن مککنی و خانوادهاش برای توری جذاب به «فلتینس آرنا» ۶۲ هزار نفری برده شدند. زمانی که آنها در مرکز زمین حضور داشتند، تینا رو به پسرش کرد و گفت: «اینجا روزی نام تو را فریاد خواهد زد.» آرزویی که با ابراز امیدواری وستون پاسخ داده شد.
تواناییهای مککنی در همان ابتدای حضور در گلزنکرشن، بسیاری را تحت تاثیر قرار داد اما اصول کاریاش بالاتر از آن، میان اطرافیان زبانزد خاصوعام گشت. به عنوان مثال الگرت گفت: «وس انسانی نشاطبخش است و جو صمیمی و خوبی در تیم ایجاد میکند. اما در زمان لازم او به سرعت از شوخی و خنده به جدی بودن تغییر حالت میدهد و تماماً روی بازی تمرکز میکند.»
«نیک تیتیگ» هماتاقی ۱۲ ساله مککنی پیش از انتقالش به یوونتوس نیز نظر جالب در این خصوص در میان گذاشت: «او همواره در رختکن میرقصید و شاد بود اما در زمان لازم، به طور کامل جدی میشد و روی هدف خود و تیم به طور کامل تمرکز میکرد.»
بلوغ و تعهد وستون، پیشرفت سریع او در رده جوانان را رقم زد؛ ۹ماه پس از انتقال به آلمان، به تیم نخست شالکه رسید و ماهِ می ۲۰۱۷ نخستین بازی خود را برای تیم انجام داد. از همان روز میشد حدس زد که او در فصل بعدی، به یکی از بازیکنان اصلی تیم تبدیل خواهد شد. در ماه نوامبر، رویای ۱۲ سالهاش را به کتاب خاطراتش افزود و در دیداری دوستانه برابر تیم ملی پرتغال جا پای داناوان و دیگر ستارگانی که آنها را در هفت سالگیاش ملاقات کرده بود گذاشت و نخستین دیدار ملی خود را تجربه کرد. او در بیستمین دقیقه بازی با نفوذ به محوطه جریمه حریف، به سومین بازیکن تاریخ آمریکا تبدیل شد که در نخستین بازی ملی خود گلزنی میکند! به این ترتیب مککنی در سطح ملی هم ارزشهای خود را به سرعت نشان داد.
برهالتر اینگونه میگوید: «فقط کافیست با مربیان یا همبازیهایش بپرسید؛ وستون انرژی فراوانی دارد و تمرین برای او هرگز تمام نمیشود. او همیشه نفر آخر است که زمین را ترک میکند.» شالکه فصل ۲۰۱۷ به نایب قهرمانی در بوندسلیگا رسید اما سومدیریت و فروش بازیکنان، باعث شد تیم اسیر بحران شود. آن هم در زمانی که مککنی عضو ثابتی از تیم نخست به حساب میآمد. ستاره آمریکایی، در این دوران بد، مانند یک رهبر رفتار کرد و همزمان تعهد، انرژی و شخصیتش از او یک شخص محترم در تیم ملی ساخت.
مککنی خارج از میدان هم نشان داد انسان بزرگی است و مانند «مارکوس رشفورد» ستاره باشگاه منچستریونایتد کنار «تایلر آدامز» و «پولیسیچ» - همتیمیهای خود در تیم ملی آمریکا - برای افراد بیبضاعت در اقدامی خیرخواهانه، غذا فراهم کرد. او در مبارزه علیه ناعدالتی اجتماعی هم با ۲۲ سال سن یک چهره مهم بود و بازوبندی با عبارت «عدالت برای جرج» بر دست بست و در انتقاد از اقدامات و سیاستهای ناصحیح «دونالد ترامپ» هم ترسی از خود بروز نداد. تیتیگ در اینباره میگوید: «فکر میکنم این یک موضوعی احساسی برای او است و من خوشحالم که میتواند به ترویج باورهای خود بپردازد. افراد کمی چنین کاری انجام میدهند.»
مککنی پس از رشد در شالکه، تابستان ۲۰۲۰ در انتظار انتقال به لیگ برتر انگلیس بود؛ حتی تمام اطرافیانش انتقال به این لیگ را گامی منطقی میدانستند اما ناگهان سر و کله یوونتوس به عنوان یکی از بزرگان جهان پیدا شد. علاقه بانوی پیر به ستاره آمریکایی به حدی شگفتانگیز بود که مککنی تا لحظه رسمی شدن، آن را باور نداشت!
برهالتر در این خصوص میگوید: «وقتی یک مربی همانند آندرهآ پیرلو دست روی نام شما میگذارد، شما را میخواهد و فکر میکند شما در تیمش میتوانید مهره تاثیرگذاری باشید، بسیار بعید است که پاسخ منفی از دهان شما خارج شود. اما تجربه دریافت چنین پیشنهادی قطعاً نصیب هر کسی نمیشود. یونتوس یکی از بزرگترین باشگاههای جهان است و پوشیدن پیراهن آن رویایی.»
حالا و در گام بعدی از فوتبالش، کنار «کریستیانو رونالدو»، «پائولو دیبالا» و «جورجیو کیلینی»، «جیانلوئیجی بوفون» تمرین میکند، با آنها به میدان میرود و از تکتکشان نکاتی کلیدی میآموزد. راموس در مورد مککنی میگوید: «او از آن دست بازیکنانی است که شما در آنها نقطه ضعف نمیبینید زیرا هر روز، نسبت به روز قبل، سختتر و بیشتر تلاش میکنند و این به معنای پیشرفت روزانه است.» داستان مککنی روایتیست از پا گذاشتن به سرزمینهای رویایی و رسیدن به قلههایی که روزی دستیابی به آنها برایش تنها یک آرزو بود و حالا هدفی در دسترس.
چرا آرسنال در گلزنی مشکل دارد
وقتی میکل آرتتا، محصول آکادمی بارسلونا و دستیار سابق پپ گواردیولا هدایت آرسنال را برعهده گرفت، به نظر می رسید که او فوتبالی روان و تهاجمی را به نمایش خواهد گذاشت اما در حقیقت وضعیت این گونه نبوده است زیرا سیستم آرتتا در آرسنال کاملا روی استحکام دفاعی تمرکز دارد. فقط پنج تیم در این فصل لیگ برتر انگلیس کم تر از آرسنال گل زده اند و زدن 9 گل در 8 مسابقه لیگ برتر، بدترین آمار گلزنی آرسنال طی 22 سال گذشته بوده است. چهار تیم از پنج تیمی که کم تر از آرسنال گل زده اند، در انتهای جدول قرار دارند. اما واقعا آرتتا یک مربی دفاعی است؟
تقویت خط دفاعی آرسنال، اولین واکنش آرتتا
وقتی آنتونیو کونته توانست در فصل 17-2016 با چلسی قهرمان لیگ برتر انگلیس شود، بسیاری از مربیان لیگ برتر انگلیس به خوبی سیستم 3-4-3 او در چلسی را تقلید و پیاده سازی کردند، تا جایی که حتی آرسن ونگر هم در آن فصل ایده هایش را طبق این سیستم پیاده سازی کرد. تصمیم میکل آرتتا برای استفاده از سیستم 3-4-3 کونته به جای سیستم 1-3-2-4، یک واکنش مستقیم برای پوشش ضعف دفاعی آرسنال بود و این سیستم به آرسنال کمک کرد تا آن ها بتوانند کلین شیت کنند. گرچه آرسنال بازیکنان مستعد و خلاقی در زمینه بازیسازی دارد اما آن ها در حال حاضر فاقد نظم دفاعی و زهر لازم در خط حمله هستند. با توجه به انجام نشدن چندین خرید جدید، بهترین راه برای سرمربی تیم برای رویارویی با این مشکل، قرار گیری در موقعیتی است که حین ضدحمله حریف، وضعیت تیم آسیب پذیر و سست نباشد.
آرسنال، دومین خط دفاعی برتر در انگلیس اما آمار خط حمله ضعیف است
آرتتا از پایه در حال ساختن آرسنال است و به دنبال ساختن پایه های محکمی در دفاع است که تیم، پیشرفتش را از آن جا شروع کند. اگر تیم سه گل بزند اما چهار گل بخورد، این یعنی خبری از امتیاز نیست اما تمرکز زیاد روی نقش های تدافعی بازیکنان ممکن است آزادی عمل را از بازیکنان بگیرند و این چیزی نیست که بازیکنان خلاق از آن لذت ببرند. به همین خاطر، قدرت آرسنال در مقابل دروازه حریف کاهش می یابد. برای درک بهتر این مسئله، فقط شش تیم در لیگ برتر نسبت به آرسنال موقعیت های کم تری در جریان بازی ایجاد کرده اند. البته نکته مثبت ماجرا این جاست که آرسنال طی هشت هفته فقط ده گل دریافت کرده و این یعنی آن ها از این حیث، دومین تیم برتر در لیگ برتر انگلیس هستند و البته شکستن خط دفاعی آرسنال آسان نیست. در بازی آرسنال و منچستریونایتد که به پیروزی 1-0 توپچی ها انجامید، فقط دو شوت به سمت چارچوب دروازه آرسنال زده شد که البته هیچ کدام مزاحمتی برای برند لنو ایجاد نکرد.
بازی آرسنال، کاملا وابسته به تاکتیک های از پیش تعیین شده؛ خبری از مهارت های انفرادی نیست
آرتتا به طور مداوم کنار زمین با فریاد زدن، به بازیکنانش دستورات تاکتیکی می دهد و از این طریق می خواهد اطمینان حاصل کند تا بازیکنان وظایف تعیین شده شان را بدون معطلی انجام دهند؛ برای مثال الکساندر لاکازت بارها در بازی فریاد «برو لاکا» را می شنود. در زمین تمرینی، وقتی بازیکنی اشتباه کند، آرتتا می تواند تمرین را متوقف کند، موردهای خاصی را به بازیکنانش گوشزد کند و خطاها را برطرف کند اما در زمین بازی باید به بازیکنانی که قرار است دستوراتش را پیاده کنند، اعتماد داشته باشد. یکی از نگرانی هایی که هواداران آرسنال دارند، از بین رفتن جذابیت بازی ها است چرا که سرمربی تیم به دنبال کنترل تمام احتمالات مسابقه و محدود کردن اتفاقات ناگهانی بازی است. مشخصا بیشترین نمود این مسئله در فاز دفاعی است به خصوص وقتی آرسنال از بالا حریف را پرس می کند اما این مسئله در حمله هم دیده می شود، همه چیز باید تحت برنامه ریزی و ساختار پیش برود و فضای کمی برای خودنمایی بازیکنان و استفاده از تکنیک فردی وجود دارد. آرسنال گل های کمی می زند زیرا مشخصا برنامه آن ها روی دفاع کردن است.
تاکتیک آرتتا مقابل منچستریونایتد، برابر استون ویلا جواب نداد
بازی کردن با یک مدافع بیشتر برای استفاده از سیستم سه دفاعه، مشخصا منجر به از دست دادن یک بازیکن در خط حمله یا میانه زمین می شود. پیرامریک اوبامیانگ، خطرناک ترین مهره خط حمله آرسنال هم به گوشه ها متمایل می شود و این یعنی عمق خط حمله آرسنال قدرت کافی را ندارد. لاکازت یک مهاجم 9 کاذب با خصوصیات دفاعی بیشتری است که بار پرس کردن را به دوش می کشد و او نیز برای مهاجم نوک بودن، گزینه ایده آلی نیست. آرسنال در برد مقابل منچستریونایتد نشان داد که موثرترین بازیکنان تیمش، در پست وینگر حضور دارند. این یعنی همه چیز به جناحین می رود و در واقع حضور اوبامیانگ به عنوان وینگر چپ، بوکایو ساکا به عنوان وینگ بک چپ و کیرون تیرنی به عنوان مدافع مرکزی چپ، باعث شد جناح راست منچستریونایتد آسیب پذیر شود اما تیم آرتتا با استفاده از همین سیستم، 3-0 مقابل استون ویلا شکست خورد.
در این دیدار هم خطرناک ترین مهاجم آرسنال یعنی اوبامیانگ از مقابل دروازه دور شد و کارایی او در پست وینگر پایین آمد. از الکساندر لاکازت به عنوان یک مهاجم کاذب استفاده شد که بیشتر نقش یک هافبک تهاجمی داشت. در کارهای دفاعی، لاکازت به آرسنال برتری عددی می داد اما در خط حمله، او نتوانست خطرساز شود. نقشه لمس توپ اوبامیانگ در آن بازی مشخص بود که پست بازی او برای یکی از بهترین مهاجمان لیگ، ایده آل نیست. اوبامیانگ وقتی از جناح چپ بیرون می آید تا با پای تخصصی خود شوت بزند، طبیعتا موقعیت های مناسب تری برای گلزنی می یابد. دو گل در هشت بازی که یکی از آن ها پنالتی بوده، نشان می دهد تئوری آرتتا در خصوص اوبامیانگ، در آن حدی که او امیدوار بود، کارایی ندارد.
راه حل برای حل شدن مشکل بازی یکنواخت و قابل پیش بینی آرسنال می تواند استفاده از مهارت های انفرادی بازیکنانی چون نیکولاس پپه و مسوت اوزیل در خط حمله باشد اما عملکرد ضعیف دفاعی آن ها باعث می شود کارایی سیستم آرتتا پایین بیاید. پپه می تواند به راحتی موقعیت گلزنی ایجاد کند اما اگر به دفاع کمک نکند و اجازه دهد یار حریف از کنارش بگذرد، شکستن سیستم دفاعی آرسنال چندان دشوار نخواهد بود. تلاش های آرتتا برای برقرار کردن تعادل در دفاع و حمله، باعث می شود بازی های آرسنال از جذابیت کم تری نسبت به گذشته برخوردار باشد. پیروزی 1-0 در خانه منچستریونایتد یک نتیجه عالی برای آرسنال اما در عین حال عملکردی کسل کننده بود که حتی می توانست با پیروزی منچستریونایتد هم همراه شود. همچنین نمرات xG (شانس های ساخته شده برای گلزنی) در بازی آرسنال و استون ویلا که xG استون ویلا نسبت به آرسنال بیشتر بود (1.49 به 1.39) یعنی آرسنال مقابل استون ویلا خیلی کم جلو می رفت و در یک سوم دفاعی خود مقابل این تیم بسیار ضعیف ظاهر شد.
مالکیت بالا؛ شوت های کم
آمار مربوط به بازی آرسنال و استون ویلا، یک نمای کلی از کل فصل آرسنال را نشان می دهد؛ داشتن مالکیت بالا، پاس های زیاد و البته شوت های کم به سوی دروازه حریف. آرسنال با وجود پاس های بالا، در زمین انتقال توپ و ساخت موقعیت ضعیف عمل می کند. تیم آرتتا رتبه سوم بیشترین تعداد پاس را در لیگ برتر دارد اما آن ها در زمینه شوت زنی، سیزدهم هستند. البته از سوی دیگر، زیاد هم گل نخورده اند. منچسترسیتی و لیورپول بسیار خطرناک هستند زیرا مهاجمان آن ها از جلو به راحتی پرس انجام می دهند اما آرتتا همچنان باید از کنار زمین بر سر اوبامیانگ و لاکازت در هر بازی فریاد بزند تا مطمئن شود آن ها وظایف دفاعی شان را انجام می دهند. تیری آنری، هم تیمی سابق آرتتا یک بار توضیح داده بود که سیستم گواردیولا هم بسیار منظم و وابسته به قواعد است. گواردیولا به آنری گفته بود کار من رساندن شما به یک سوم دفاعی حریف است و کار شما گلزنی. آیا آرتتا می خواهد راه گواردیولا را ادامه دهد؟ هیچ تضمینی برای موفق شدن وجود ندارد و در حال حاضر آرتتا، به دنبال استفاده از عناصر سازنده ای است که در آینده آزادی عمل بیشتری به بازیکنانش در حمله کردن بدهد. اطمینان حاصل کردن از ثبات دفاعی، تاثیر بازیکنانی چون اوبامیانگ، پپه و ویلیان را کاهش می دهد اما این بیش از این که به سود یا ضرر آرسنال باشد، به سود شخص آرتتا است. تا الان آرتتا آن مربی تهاجمی نبوده که هواداران آرسنال از او انتظار داشتند.
اخبار
گلزن ترین هافبک های حال حاضر فوتبال دنیا
یکی از نکات موفقیت باشگاه در رقابتهای مختلف نقش حمایتکننده هافبکهای پشت مهاجم و مشارکت در گلزنی است. مشارکتی که به جز پاس گل اگر در بخش گلزنی هم باشد یک گام تیم را در جهت موفقیت بیشتر سوق میدهد.
برونو فرناندز: یک سال نیست که به منچستر آمده اما به خوبی توانسته به ستاره تیم در خط میانی تبدیل شود. قبل از اینکه به یونایتد بیاید ۲۰ گل همراه با ۱۳ پاس گل در بنفیکا داشت. او همین روند را در یونایتد ادامه داد به طوری که در ۱۶۰ بازی اخیر مجموعاً روی ۱۴۶ گل مؤثر واقع شده است. او در فصل جدید ۷ بازی انجام داده و ۵ گل زده است. برای یک هافبک فوقالعاده نیست!
کوین دبروینه ; با ۱۳ گل و ۲۰ پاس گل توانست به عنوان بهترین بازیکن لیگ برتر خودش را معرفی کند. کوین با وجود درخششی که داشت تابستان جایگاهش را در خطر دید. شایعه جذب مسی باعث شد کوین هم احساس خطر کند. با این حال بهترین پلیمیکر و ستاره موردعلاقه پپ گواردیولا میباشد.
مارکو رویس ; هنوز هم خیلیها اعتقاد دارند اشتباه کرد که به تیمی دیگر نقل مکان نکرد. او اما به دورتموند وفادار ماند و همانجا جاودانه شد. مارکو رویس که این هفته دروازه بایرن را باز کرد در فصلی که گذشت به جز ۱۹ پاس گلی که داد ۱۱ بار هم برای زنبورهای وست فالن گلزنی کرد. او از سال ۲۰۱۳ تاکنون تقریباً ۳۰ مسابقه را در هر فصل انجام داده است.
آنخل دیماریا: وینگر پاریسنژرمن در فصل گذشته توانست حسابی خوش بدرخشد. ثبت ۱۱ گل و ۲۰ پاس گل برای دیماریا نشان میدهد به اندازه کافی در امر گلزنی به مهاجمان تیمش سرویس میدهد. نکته جالب در خصوص دیماریا این است که در ۵ فصل اخیر بالای ۱۰ گل به ثمر رسانده است.
لوئیس میگل: هافبک تیم ملی پرتغال با پیراهن باشگاه بنفیکا توانسته در امر گلزنی صاحب جایگاه ویژهای شود. او در فصل گذشته ۱۸ گل و ۱۴ پاس گل داشته و نقش ویژهای در موفقیت تیمش داشته است. میگل در این دو بخش حسابی به مهاجمان تیمش کمک میکند.
پیشبینی درست از آب در آمد
دلیل شادی گل مهدی طارمی با ملیپوش پرتغال چه بود؟
یک روزنامه پرتغالی اقدام مهدی طارمی مهاجم ایرانی پورتو در تقسیم شادی با بازیکن نیمکت نشین بعد از گلزنی را تشریح کرد.
مهدی طارمی مهاجم ایرانی تیم فوتبال پورتو در دیدار گذشته این تیم مقابل پپورتومیننز موفق به گلزنی شد. این بازی در نهایت با برد پورتو تمام شد.
طارمی بعد از به ثمر رساندن گل و شادی با بازیکنان داخل زمین، روی چمن ورزشگاه سجدهای به نشانه شکر خدا زد و سپس به سمت نیمکت رفت.
روزنامه «اوجوگو» نوشت مهاجم ایرانی پورتو به سمت «روماریو بارو» بازیکن نیمکت نشین این تیم رفت که در تیم زیر ۲۱ سال پرتغال هم عضویت دارد.
این روزنامه ضمن اعلام اینکه بارو یکی از دوستان نزدیک طارمی محسوب میشود نوشت: این بازیکن پرتغالی روز یکشنبه به طارمی گفته بود که این مهاجم ایرانی مقابل پورتومیننز بازی میکند و گلزنی میکند. این پیش بینی درست بود و دلیل اینکه طارمی برای تقسیم شادی به سمت بارو رفت همین موضوع بوده است.
سیامک نعمتی:
تیم قدرتمندی را شکست دادیم
امیدوارم روند تیم ملی ادامه داشته باشد
بازیکن تیم ملی ایران گفت: مسابقه تدارکاتی خوبی با یکی از تیم های قدرتمند اروپا برگزار کردیم.
سیامک نعمتی درباره برد تیم ملی فوتبال ایران مقابل بوسنی در دیدار تدارکاتی گفت: بازی خیلی خوبی بود. بوسنی یکی از تیمهای قدرتمند اروپاست که نشان داد از کیفیت بالایی برخوردار است و بازیکنان خوبی دارد.
بازیکن تیم ملی ایران افزود: خدا را شکر توانستیم مقابل بوسنی نمایش خیلی خوبی داشته و به پیروزی مهمی برسیم.
او درباره شرایط برگزاری اردوی تیم ملی با هدایت دراگان اسکوچیچ عنوان کرد: شرایط اردو و دیدار تدارکاتی از هر نظر خوب بود. بازی دوستانه خیلی عالی را پشت سر گذاشتیم و این برد را به تمام مردم ایران تبریک میگویم.
نعمتی خاطرنشان کرد: امیدوارم بتوانیم این روند خیلی خوب را ادامه داده و در رقابتهای مقدماتی جام جهانی حضور قدرتمندی داشته باشیم.
نماینده مالزی رسماً از لیگ قهرمانان آسیا انصراف داد
با اعلام کنفدراسیون فوتبال آسیا، تیم فوتبال جوهردارالتعظیم مالزی از حضور در لیگ قهرمانان آسیا انصراف داد و امتیازات و نتایج گذشته این تیم حذف شد. سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا امروز به صورت رسمی اعلام کرد که تیم جوهردارالتعظیم مالزی از ادامه حضور در مسابقات قهرمانان آسیا انصراف داده است. به این ترتیب نتایج دو بازی گذشته این تیم در گروه هفتم حذف شد و تغییراتی در جدول این گروه به وجود آمد. در جدول گروه هفتم سه تیم ویسل -کوبه ژاپن، گوآنگژو چین و سوآن سامسونگ کره جنوبی حضور خواهند داشت.علت انصراف جوهردارالتعظیم مخالفت مسئولان کشور مالزی با سفر این تیم به کشور قطر محل برگزاری بازیهای لیگ برتر آسیا بودند.
بایرن بزرگی خود را نشان داد
بایرن مونیخ با برتری در دیدار حساس و سنتی درکلاسیکر برابر بروسیا دورتموند، سرانجام موفق شد در فصل جدید بوندسلیگا از لایپزیش پیشی بگیرد و حالا با 2 امتیاز بیشتر از «ردبولها» به صدر جدول ردهبندی تکیه بزند. پیروزی 3 بر 2 باواریاییها برابر «زنبورهای وستفالن» در دیدار شنبه، بیشتر جوانبی که چنین دیداری را خاص میکند در دل خود گنجانده بود. همه جوانبی که میتوانند به طرق مختلف احساسات شما را خدشه دار کنند و چند دقیقه بعد شما را به اوج آسمانها بفرستند. دقیقهای شما را به زانو درآورند و بعد تخت پادشاهی را به شما پیشکش کنند.
جو پیش از این مسابقه، بیشتر از هر چیزِ دیگری به جدال و دوئل تنبهتن میان دو شوالیه دو تیم مربوط میشد؛ یک طرف «روبرت لواندوفسکی» و در سوی دیگر «ارلینگ برات هالند». نام نخست، در سال جاری به افتخاراتش بیش از پیش افزوده و جنگجوی دوم از دید بسیاری به چشمِ جانشین لوا دیده میشود. مهاجمی عاشقِ یوگا و مدیتیشن که گویی قرار است مهاجم نخست دهه جدید باشد.
اما حتی چنین مهاجمان بااستعدادی هم در زمین وابسته به عملکرد ده نفر دیگر است. در واقع تفاوت در زمین دقیقاً جای رقم خورد که لوا در تیمی توپ میزند که همه بازیکنانشان از انرژی و اعتماد به نفس بالایی بهره میبرند و از همه مهمتر آنکه اشتباهاتشان را خودشان در میدان تصحیح میکنند. باواریاییها به علت مصدومیت، مهرههای تاثیرگذار خود را از دست میدهند، گل دریافت میکنند و گاهی راهشان به سمت موفقیت و پیروزی مسدود میشود اما هر اشتباه را به چشم یک درس میبینند، خود را اصلاح میکنند و سپس با چارچوب ساده خود با اعمال فشار از زمین حریف، پرسینگ سنگین و بهرهمندی از وینگرهای تیزبال، به حریفشان ضربهای سنگینتر و مهلکتر از قبل وارد میسازند.
البته هالند نیز بازیکنان مستعدی را پشت سر خود میبیند اما آنها بیشتر به انجام حرکات انفجاری انفرادی تمایل دارند و «لوسین فاوره» تا این لحظه نتوانسته بازیکنان تحت فرمانش را به سطحی بالاتر برساند. با توجه به مهلت مانده از قراردادِ فاوره و عدم تمایل باشگاه به تمدید آن، شاید دیگر هرگز هم چنین فرصت را پیدا نکند!
با مصدومیت «بنجامین پاوارد»، «بونا سار» به عنوانِ خرید روز پایانی سرخهای مونیخی، در ترکیب اصلی باواریاییها قرار گرفت. ستاره ۲۸ ساله تا پیش از این فصل، هرگز در لیگ قهرمانان اروپا یا پیراهن تیم ملی کشورش (فرانسه) حتی یک دقیقه هم بازی نکرده بود. همه میدانستند که او برای پر کردن لیست به بایرن پیوسته اما شنبه، بازیکن شماره ۲۰ سرخپوشان، خود را در ترکیب تیم فاتحِ سهگانه و جانشین بازیکن قهرمان جهان، آن هم در جدال با جدیترین حریفش میدید.
در امری نهچندان غافلگیرکننده، دورتموندیها نیز او را به عنوان نقطه هدف مشخص کردند و اغلب با «جیو رینا»، «رافائل گوئررو» و «مارکو رویس» به دنبال استفاده از روزنههایی بودند که بونا قادر به پوشش آنها نبود. اما زنبورها گویی فراموش کردند که مزیت بایرن آن است که خیلی زود با شرایط جدید وفق پیدا میکند!
فشار و پرس بایرنیها در ادامه رقابت، سختتر پیگیری شد تا دورتموند نتواند توپ را با دقت و به دلخواهش جلو ببرد. هر زمان که سار نفوذ میکرد، سایر باواریاییها اطمینان مییافتند که فضای پشت سر او را به طور کامل پوشش دادهاند. پروسه نیز مشخص بود؛ «ژروم بواتنگ» برای پوشش به سمت راست میرفت، «دیوید آلابا» بازی فشردهتری را به نمایش میگذاشت و «لوکاس هرناندز» نیز در نقش یک مدافع میانیِ اضافه به ایفای نقش میپرداخت.
زردپوشان وستفالن هم با بهرهمندی از ستارهای همچون هالندِ سریع و قدرتمند، به استفاده از تکفرصتهایشان در جریان مسابقه میاندیشیدند. او حتی یک مرتبه به خوبی «توماس مولر» را پشت سر گذاشت اما پرچم کمکداور مانع از پیشروی بیشتر او شد چرا که ارلینگ در تله آفساید باواریاییها گیر افتاده بود. هالند سپس در صحنهای با خطا، بواتنگ را نقش بر زمین کرد و در ادامه نگاه عصبانی مدافع کهنهکار آلمانی به او صحنه جالبی خلق کرد.
بایرن حملات هالند را با حرکت تند و تیز «سرژ گنابری» پاسخ داد؛ ستارهای که «توماس مونیه» را خیلی راحت پشت سر گذاشت و توپ را برای لوا ارسال کرد تا مهاجم لهستانی توپ را به تور دروازه بچسباند. هر چند داور ویدیویی این گل را به درستی مردود اعلام کرد اما همین گل نشان داد که بایرن تا چه حد میتواند خطرناک باشد.
سپس قسمت بد داستان برای تیم تحت رهبری «هانس دیتر فلیک» رقم خورد؛ جایی که پاس ضعیف از سوی سار به سمت «یاشوا کیمیش» باعث شد او توپ را از دست بدهد و در تلاش برای بازپسگیری آن با هالند درگیر شود. اشتباهی روانی و فیزیکی از سوی کیمیش میتوانست برای او کارت قرمز به همراه داشته باشد اما اتفاقی تلختر برایش رقم خورد؛ مصدومیتی سنگین که شاید حتی برایش به قیمت از دست رفتن رقابتهای جام ملتهای اروپا تمام شود. کیمیش از زمین خارج و به جایش «کورونتا تولیسو» پا به مستطیل سبز گذاشت. در آن لحظات برای دقایقی اینگونه تصور شد که فاوره با بیرون رفتن موتور محرکه بایرن، راه نفوذ و شکست رقیب را یافته است.
در ادامه و در دقایق پایانی نیمه نخست، گوئررو از جناحی که سار در آن حضور داشت، نفوذ کرد و با ارسال خوبِ توپ، باعث گلزنی رویس شد. به نظر دورتموند در راه کسب پیروزی بود اما آخرین دقیقه وقتهای اضافه نیمه نخست بود که «توماس دیلِینی» روی گنابری در پشت محوطه خطا کرد. لواندوفسکی، گنابری و آلابا پشت توپ ایستادند و سرانجام پس از چند دقیقه مکالمه، آلابا توپ را به تور دروازه «رومن بورکی» رساند. میگویند که یکی از بدترین اتفاقات در فوتبال، گل خوردن پیش از سوت پایان نیمه اول است ولی اگر این گل، گل تساویبخش از سوی رقیب باشد، شرایط کمی بدتر نیز میشود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4397/20555/82149
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4397/20555/82150
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4397/20555/82151
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4397/20555/82152
|
عناوین این صفحه
- ستاره ای در قلب یوونتوس
- چرا آرسنال در گلزنی مشکل دارد
- اخبار
- بایرن بزرگی خود را نشان داد