|
نامه دکتررضا داوری اردکانی به مریم امینی؛
کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» پر از درس و تذکر است
دکتررضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی در نامهای به «مریم امینی» همسر شهیدسیدمرتضی آوینی درباره کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» نوشت: این کتاب بهخصوص برای اهل فرهنگ و سینما، کتابی خواندنی و پر از درس و تذکر است و علاوه بر مزایای تحقیقی که دارد، سعی نویسنده در نزدیک شدن به آنچه هست و روی میدهد و علاقهاش به فهم اندیشه و عمل و رفتار غیر اروپاییان شایسته ستایش است.
به گزارش امتیاز، در متن نامه دکتررضا داوری اردکانی به مریم امینی درباره کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» آمده است: سرکار خانم امینی، سلام عرض میکنم و ممنونم که کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» با نگاهی به مستندهای سید مرتضی آوینی را که خانم آینس دوویکتور، استاد دانشگاه سوربن نوشته و آقای محمدمهدی شاکری ترجمه کردهاند، برایم فرستادهاید. شاید بدانید که من سروکار چندان با فیلم و هنر سینما ندارم و به این جهت حد خود نمیدانم که کتاب روایت جنگ را چنانکه یک سینماشناس توقع دارد، نقد کنم بهخصوص که اکنون هم در سن و سالی هستم که خواندن کتاب برایم دشوار شده است و در نوشتن از همیشه کندتر و ناتوانتر شدهام. اما نمیتوانستم و نخواستم کتابی را که بخش عمده آن صرف تحلیل فیلمها و تحقیق در آثار مستند دوست عزیز گرانمایهام سید مرتضی آوینی شده است، نخوانم و اکنون که خواندهام، دریافت خود را به اجمال برایتان مینویسم.
این کتاب با نظر سیاسی در آثار آوینی نمینگرد
داوری اردکانی در ادامه این نامه نوشته است: از مزایای کتاب این است که درباره آثار آوینی با ملاک سیاسی حکم نمیکند و با نظر سیاسی در آثار آوینی نمینگرد. دشواری قضیه آنجاست که اولاً فیلم جنگی نمیتواند سیاسی نباشد و ثانیاً آوینی مدافع صریح انقلاب و شهید آن بوده است، پس چگونه میتوان دفاع او را دفاع از یک سیاست و گروه و حزب سیاسی ندانست؟ اروپاییها هنوز خردشان در قیاس با جهان توسعهنیافته چندان پریشان نشده است که معنی و جایگاه نظرها و کارها را درنیابند و به جای تأمل برای درک و فهم روابط امور به ظاهر اکتفا کنند یا هر چیزی را با چیز دیگر بیامیزند و قصد و غرض سیاسی را باعث و راهبر نظر و عمل و حتی منشأ ابداع هنری بدانند.
آوینی انقلاب را نه جانشین شدن یک سیاست و حکومت به جای حکومت دیگر، بلکه انقلاب در جانها و آغاز عصری دیگر که در آن صفا و امید و آزادی و آسایش مردم، جای ریا و دروغ و افسردگی و استبداد و قهر را بگیرد، میدانست. اگر آوینی جنگ و دفاع رزمندگان و روحیات و اقوال آنها را ضبط و ثبت کرده است، قصدش تبلیغ سیاسی نبوده و برای تبلیغات و حتی برای تلویزیون فیلم نساخته است.
نویسنده به درستی دریافته است که او شرایط دشوار و واقعیت بسیار تلخ را گاهی به قصّه تبدیل کرده است (ص ۱۸۲) آوینی «در حالی که تماشاگر را به درون قصه میبرد و همزمان او را در برابر سختی زندگی روزمره قرار میدهد، هرگونه منطق زمانی خطی را نفی میکند و با گسستهای زمانی بازی میکند؛ برخلاف مستندی سازمانی که باید متوجه پیشرفت اقدامات دولتی باشد یا فیلمی در خدمت حکومت که باید مخاطب را در مورد اقدامات انجام شده متقاعد کند ...» (ص ۱۸۳) حتی وقتی جهادگران در روستاها را نشان میدهد، جهادگر «مظهر سیاست قوی دولت نیست بلکه تجسم توجهی هدفمند و گوشی شنواست» (ص۱۸۶)
توجه کنیم که مثلاً مسائل فیلم (هفت قصه از بلوچستان) پیچیدهتر از انتظارات مخاطب از یک برنامه تلویزیونی مخصوص فعالیتهای جهاد سازندگی است. نه حرکت جمعی عظیمی در آن وجود دارد نه شعاری نه اتفاقنظر آشکاری و نه فردایی سرورانگیز و شادمانه. فیلم وصف فلاکت زندگی روستاییان است و وضع روحی و اخلاقی آنها را چنان نشان میدهد که گویی انقلابی روی نداده است (ص۱۸۶)
آوینی در رؤیای مدینه آسمانی بود
در بخش دیگری از نامه داوری اردکانی درباره کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» میخوانیم: نویسنده در کتاب خود با تمهید دو مقدمه مهم برای خواننده، شرایطی فراهم میآورد که تفاوت نگاه آوینی و خاص بودن آن را دریابد. در ابتدا، فصلی درباره فیلم جنگی و اوصاف و تاریخ آن مینویسد و سپس به فیلمهای جنگی که در ایران ساخته شده است، میپردازد و مثلا نشان میدهد که فیلمهای «سینمای جنگی» جنگ ایران و عراق را مشخصاً بر اساس اسطورههای بزرگ هالیوودی در ساختارهای رواییای بررسی میکنند که معرف جنگها در غربند ... ص ۱۲۷.
نویسنده راه دیگری را هم در مستندسازی گشوده میبیند که به نظر او، از آن راه، دگرگونی اساسی در سینمای ایران پدید آمده است. این دگرگونی عمده تحت تأثیر مستندسازانی است که از دوربین بهره میگیرند تا وجوه پنهان ایران مدرن و شکوفا را به تصویر بکشند. وجوهی مثل زندگی روزمره فقیرترینها با عقاید و باورهای دینی سنتی و عامیانه که رژیم شاه به عمد آنها را پنهان میکرد. بیتردید، فروغ فرخزاد شاعر با مستند «خانه سیاه است» ۱۳۴۲ اولین مستند سازی است که روزنی را در سینما گشود که تاکنون به صورتی گسترده، قوانین روایی و فیلمسازی را به خدمت گرفته است (ص ۱۳۹) نویسنده میخواهد به درستی بگوید که آوینی در پی این مستندسازان آمده است. و برای اینکه بگوید آوینی چگونه کار ثبت و صورتبندی جنگ را آغاز کرده است، جملهای از ژان لوکگدار نقل و شرح میکند. عبارت ژان لوکگدار این است که دوربین و تکنیکهای تصویربرداری (و صدابرداری و تدوین) بیشتر با مسائل اخلاقی سر و کار دارند و از جمله آنها اینکه چگونه نمایش دهیم. به دنبال چه تأثیری بر تماشاگران هستیم. به نظر او شیوههایی و از جمله مقهور ساختن مخاطب غیر اخلاقیاند و به اینجا میرسد که ابزارهای خاص سینما میتواند حامل خفقان یا از خود بیگانگی مضاعف باشند یا برعکس فضاهای آزاد و خودگردان عاطفی و فکری ایجاد کنند. پیداست که به قول نویسنده، آوینی و همکارانش، پیرو ژان لوک گدار نبودهاند اما همان نکتهبینیها و نگرانیهای اخلاقی او را داشتهاند (صص ۱۸۸-۱۸۹)
آوینی با دوربین و تصاویری که از جبهه جنگ و جنگندگانش میگرفته است، چه میکرده و به مدد آنها چه میخواسته است بگوید؟ نویسنده با طرح بحث ظاهر و باطن در تشیع و حفظ ظاهر در عین رجوع به باطن، مقصد آوینی را نه تصویر جنگ بلکه نشان دادن حقیقت دانسته و کوشیده است با رجوع به هانری کُربن و وصفی که او از تشیع و عرفان شیعی میکند، راهی برای تفسیر گفتارهایی که معمولاً آوینی بر تصاویر میافزود، بیابد. گرچه کُربن با انقلاب میانه¬ای نداشت و آوینی هم کربنی نبود. رؤیای مدینه آسمانی کُربن نمیتوانست برای جهانی که امید از آن رخت برمیبندد، بیجاذبه باشد. آوینی هم در رؤیای مدینه آسمانی بود (و این چیزیست که بعضی گروهها و اشخاص سیاسی سیاست ناشناس هرگز به آن فکر نکردند و تعلق خاطر به انقلاب را به خشونت طلبی و روح استبدادی و فاشیسم و ... نسبت میدادند و میدهند) اما به هیچ گروه سیاسی نپیوست و از هیچ سیاست خاص حمایت نکرد هر چند که شاید تیرگی و پوشیدگی افق زمان را از یاد برد و به پدید آمدن یک نظم آسمانی و اخلاقی آن هم در جهانی که جهل و فقر در آن همهکاره است امید بست (من هم در این راه همراه و شریک او بودم) این خوشبینی اگر برای خرد همگانی و فهم رایج سیاسی امری عادی بود با فکر تاریخی مناسبتی نداشت و مشکل جهانی بود. وقتی زمان پست مدرن فرارسیده بود و جهان دیگر چشماندازی نداشت و زمانه، زمانه وفاداری و امید نبود و کُربن به ما ایرانیان یادآوری میکرد که فردای خود را در گذشتهای که آن را از یاد بردهایم و از طریق رجوع به عالم خیال مجرد بجوییم. طبیعی بود که کسانی آن را یک بشارت تلقی کنند ولی تا آنجا که من میدانم، آوینی نه به طرح کُربن بلکه به استقلال کشور و آزادی مردم و پدید آمدن یک جامعه معنوی و اخلاقی فکر میکرد.
آوینی و من به این راه رویایی دلبستگی داشتیم
در ادامه این نامه آمده است: نویسنده کتاب روایت جنگ هم به ما میگوید که آوینی در جنگ نه صرف خشونت و کسب پیروزی و افتخار بلکه جلوه و ظهور حقیقت را میدیده است. جنگ حتی اگر امری ناگزیر باشد، غایت و مطلوب نیست. رزمندگان هم نه برای اظهار دشمنی با این و آن میجنگند، بلکه در آزمایش خطیر مقابله با ظلم و فساد و خودپالایی و در راه تهذیب خویش قدم برمیدارند. مقصد جنگ، غلبه و پیروزی نیست بلکه آزاد شدن و آزادی است. در انقلاب این امید بوجود آمد که دوران تکرار امروز بی فردا به سر آمده است و کم کم دارد راهی برای رهایی و آزادی گشوده میشود. این دلبستگی چندان قوت داشت که زشتیها را از نظرها میپوشاند.
آوینی و من به این راه رویایی دلبستگی داشتیم. وقتی راه توسعه بسته یا فراموش میشود و روح توسعهنیافتگی غلبه میکند دو راه بیشتر وجود ندارد یا به فرو رفتن در مرداب تباهی باید تسلیم شد یا برای یافتن راه برونشد، به آینده رؤیایی و امثال آنچه کربن تعلیم میکرد پناه برد. این راه گرچه در ابتدا، امن و بیخطر و کوتاه به نظر میرسد و روندگان زیادی هم دارد، معلوم نیست که به کجا میرسد و چه بر سر روندگانش میآید. در چنین شرایطی باید به خدا پناه برد.
در انقلاب، مردم ایران به راه خدا و دین میل کردند و به خصوص جوانان در ابتدای راه که راه جنگ و خون و شهادت هم بود، صفا و وفاداری نشان دادند. فضیلت آوینی این بود که آیینهای در برابر جنگ قرار داد تا زیبایی صفا و تعلق به آزادگی را نشان دهد. در پایان بخش چهارم از فصل چهارم که عنوانش «در میانه امر مرئی و نامرئی» است، نویسنده به این نتیجه رسیده است که آوینی بیننده را دعوت میکند که صرفاً به آنچه بر صفحه تلویزیون نقش میبندد اکتفا نکند. او کار آوینی را یادآور تمثیلی میداند که کراکوئر، منتقد و محقق سینما به آن متوسل شده است. «کراکوئر به افسانه پرسئوس اشاره میکند که با استفاده از آیینهای- که در واقع سپر صیقلی اهدایی آتنا به او بود- به مصاف گورگون رفت و بدون اینکه مستقیم به چشمان کشنده او نگاه کند با نگاه در آیینه از نگاه مرگبار او در امان ماند.» به نظر کراکوئر «ما زشتیها و پلشتیهای واقعیت را نمیبینیم و نمیتوانیم ببینیم ...» (ص ۲۸۳)
آیا تصاویر سینما با آینه آتنا شباهت دارد که هم میپوشاند و هم آشکار میکند. مراد نویسنده اینست که آوینی هم ساز و کاری ایجاد کرده است که به بیننده اجازه میدهد پلشتیهای جنگ را نبیند و نگاهش را از جنگ برگیرد تا خودش را با دیدن آن کور نکند و از این راه معنای حقیقی جنگ را دریابد (ص ۲۸۳)
راستی آیا میتوان به طور کلی زشتیها و مخصوصاً پلشتیهای جنگ را ندید و معنی آن را دریافت؟ مراد نویسنده صرفاً ندیدن پلشتیهای جنگ در تصویر و روی پرده سینما و تلویزیون است. گویی فیلمساز سپری دارد که زشتیها را میپوشاند اما بیننده چه باید بکند و در تصویری که زشتیهایش حذف شده است، چگونه معنی را دریابد. ظاهراً میان فیلمساز و بیننده پیوند تفاهمی وجود دارد و با این نسبت، بیننده معنای پنهان در پس پرده و پشت تصویر را میبیند. با این وصف بسیار مشکل است که بدانیم آوینی چه آینهای داشته است که به نظر نویسنده میخواسته است راهی به سوی جامعه آخرالزمانی رسته از دوری و بیگانگی آدمی از حقیقت خویش بگشاید. نویسنده هم این راه را دشوار میبیند و مخصوصاً متذکر است که پیمودن آن در سینما دشواریها و پیچیدگیهای خاص دارد.
کتاب «روایت جنگ...» پر از درس و تذکر است
نمیدانم شما که از هر کس از هر حیث به آوینی نزدیکتر بودید، درباره نوشته خانم دوویکتور چه نظری دارید. من هم که با آن عزیز گرانمایه دوستی و همنوایی داشتم، لازم نیست او را از طریق فیلمهایش بشناسم. من سپر آیینهوار آوینی را تا حدودی میشناسم و شاید گاهی در آن نظر کرده باشم. در آینه آوینی، جهان متجدد به پایان راه خود رسیده است و تصویر این راه رو به پایان، چنین القا میکند که عالم و آدمی از نو ساخته خواهد شد. او طلیعه ظهور این عالم و آدم نو را در انقلاب و در جنگ پیدا کرد و تصویری از آن ساخت. دریغا که آیینه زشتیهای اطراف این طلیعه آرزویی را پوشاند. من هم که در آن آیینه نظر میکردم بسیار چیزها را که میبایست ببینم ندیدم. سپر آتنا در مواقع خاص و خطیر باید به کار برده شود نه برای گشایش راهی به آینده. این سپر وسیله حفظ آینده نزدیک است و امروز را مینماید. فردا و پسفردا دوباره باید در آن نظر کرد و دید که چه پیدا و چه پوشیده است. در این تماشا ممکن است زشتی و پلشتی چندان غلبه کند که آیینه از عهده پوشاندن آن برنیاید. متأسفانه آوینی خیلی زود ما را ترک کرد و به خیل جوانانی پیوست که شهید صفا و وفا بودند و صفا و وفایشان را تصویر کرده بود. او رفت و درد و دریغ فقدانش نصیب ما شد و فرصت نیافت که آیینهاش را روبروی زمانه پس از جنگ بگیرد و تصویرهای تازه بسازد و اگر فرصت می¬یافت کسی نبود که وقتی آیینه نقش زشتی به او مینمود آن را پنهان بدارد، هیچکس نمیتواند بگوید که فردای مردمان ادامه امروزشان است یا با امروزشان چه تفاوتی دارد ولی آنان که آینه فهم و «قدح آینه کردار» میجویند یا دارند، آنچه را که میبینند و مییابند بازمیگویند بخصوص اگر در کار تصویرسازی، استاد باشند. کتاب روایت جنگ بخصوص برای اهل فرهنگ و سینما، کتابی خواندنی و پر از درس و تذکر است و علاوه بر مزایای تحقیقی که دارد، سعی نویسنده در نزدیک شدن به آنچه هست و روی میدهد و علاقهاش به فهم اندیشه و عمل و رفتار غیر اروپاییان شایسته ستایش است. البته اشاراتی هم دارد که میبایست تفسیر شود. من در این مقام این کار را روا ندانستم و نکته آخر اینکه اگر کتاب به کار آوینی نپرداخته بود، آن را نمیخواندم اما اکنون که خواندهام از خواندنش خوشحالم و فکر میکنم علاوه بر اهل سینما که باید آن را بخوانند، علاقمندان به مسائل اجتماعی و سیاسی هم در آن نکات آموختنی بسیار مییابند. از اینکه با فرستادن کتاب، عهد مودّت را تجدید کردید خوشحال و سپاسگزارم.»
کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» نوشته «انیس دوویکتو» بهار امسال در چهلمین سال آغاز دفاع مقدس توسط انتشارات بنیاد سینمایی فارابی و نشر واحه منتشر شد.
ادبیات کودک ایران برای چه کسی تولید می شود؟
اصغر سیدآبادی در پنجمین جلسه از سلسله نشستهای شبانه با موضوع ادبیات کودک و نوجوان درباره حجم بازار کتاب کودک و نوجوان را با حذف کتابهای کمک آموزشی، تقریباً ۲۰ درصد حجم کلی بازار کتاب ایران ذکر کرد و گفت: در حال حاضر برای کتاب کودک، سه بازار دولتی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نهاد کتابخانهها، نمایشگاههای مدارس و …)؛ بازار طبیعی که از دهۀ هفتاد با شکلگیری شهر کتابها و سپس با فروشگاههای تخصصی و بزرگ کتاب کودک و نوجوان رشد کرد؛ و بازار کوچک اما مهم دیگری به نام امتیاز کتاب وجود دارد که به زبانهای دیگر، فیلم، بازی یا فضاهای دیجیتال اختصاص داشته و هنوز در کشور ما گسترده نشده است. وی با بیان این موضوع که ادبیات کودک ایران ترکیبی از تمام ایدهها و پاسخگوی نیاز و سلیقۀ تمام افراد است و باید به این تنوع تن داد و به آن ایمان آورد، تصریح کرد: از صمد بهرنگی که هنوز کتابهایش در کشورهای خارجی نیز خوانده میشود گرفته تا امثال نوید سیدعلیاکبر و نسل جدیدتری که احتمالاً خواهند آمد و به ایدههای جدید نزدیکتر خواهند شد، همه از ادبیات دوران خود متأثر بودهاند؛ به زبان فارسی و در چارچوب الگوی قصهنویسی ایرانی و با بهرهگیری از تجارب جهانی نوشته و مینویسند و یکی از مشکلات بازار این است که این تنوع را نادیده میگیرد و سعی دارد آن را به شکلی واحد در بیاورد. سیدآبادی با تأکید بر این موضوع که اگر بخواهیم ادبیات کودک را در بازار خرید و فروش کتابهای غیر درسی در نظر بگیریم، میبینیم که آمار این داد و ستد از لحاظ رسمی در صدر جدول کتاب است و در حال حاضر کتاب کودک رو به رشدترین بخش اقتصاد نشر ایران محسوب میشود، خاطرنشان کرد: ما اگر با صدای خودمان وارد گفتوگوی ادبیات کودک و نوجوان جهانی بشویم موفق خواهیم بود که اگر چیزی برای عرضه نداشته باشیم، مصرفکنندهایم. هر نویسندهای وقتی موفق است که صدای خودش و یک صدای متمایز و خوب و شنیدنی باشد. اینها مستلزم این است که اولاً وضعیت ما با دنیا عادی شود؛ چرا که ما در تحریم هستیم و فشار اقتصادی دنیای ما را کوچک کرده است.
این نویسنده و پژوهشگر با بیان اینکه مفاهیم اصلاح و انقلاب نه با ادبیات کودک بلکه با هیچ حوزۀ ادبی سازگار نیست، یادآور شد: ما در حاشیۀ ادبیات کودک جهان و مثل جهان سومِ ادبیات کودک جهانیم که بخشی از آن هم به اقتصاد و ساز و کارهای حقوقی بستگی دارد. در حوزه ادبیات کودک نباید بدبین بود به اینکه همه چیز خراب شده و باید از نو آن را ساخت. میتوان پذیرفت که نوشتن، گفتوگو، نقد رادیکال و حرکت در فضایی که چندان هم قطببندی شده نیست و آدمها در آن رفت و آمد دارند و ذهنیت آنها میتواند تغییر هم داشته باشد، امکانپذیر است.
در ادبیات کودک نیاز به رنسانس و تحول داریم
حسین شیخالاسلامی، منتقد، مترجم و نویسنده نیز در این نشست مجازی که با حضور عدهای از علاقهمندان به مطالعات و ادبیات کودک و نوجوان انجام شد، گفت: هر چند در دهۀ اخیر به خاطر فعالیت یکی دو ناشر اوضاع نشر بهتر شده، اما دولت یا حاکمیت یا جریانهای اصلی پول یا هر چیزی از این جنس تشخیص میدهد که بهتر است ما نهادی به نام ادبیات کودک داشته باشیم و به عدهای از افراد فرصت میدهد که هر آنچه میخواهند را بنویسند. همین موضوع باعث شده که غیر از استثنائات، در طول سه دهه این کارها عموماً چاپ شده و در چرخهای معیوب خریداری شده و دوباره به فروش برود تا همین عده دوباره همان آثار را بنویسند. شیخالاسلامی با ذکر این نکته که ما باید ادبیات را با صنایع دیگر پیوند بزنیم، افزود: ما به جای اینکه بگوییم قصهنویس باید کتاب بنویسد باید بگوییم قصهنویس باید بازی و فیلم و اپلیکیشن بنویسد؛ چون نهاد نشر هم دچار وابستگی به پول نفت و ترجیح ایدئولوژیک وجود حیات نهاد ادبیات کودک است. چه پیش ار انقلاب و چه اکنون، کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان و شورای کتاب کودک به عنوان دو نهاد اصلی این حوزه، هر دو با تصمیم و حمایتهای دولت ساخته شدهاند و زایش و تولد آنها طبیعی نیست و زمانی که حیات یک مجموعه گلخانهای است، منتقدان و نظریهپردازان نمیتوانند از آن تحلیل درستی داشته باشند.وی در بخش دیگری از این برنامه با بیان اینکه نهاد ادبیات آنقدر مسموم شده و با واقعیت بازار بیربط است که شاید بهتر باشد به جای نقد آنان برویم سراغ یک نسل جدید و کاری به کار آنچه در دهۀ شصت و هفتاد بر سر ادبیات کودک آمد نداشته باشیم، افزود: ما در حال حاضر تورم نویسنده و ناشر داریم. این در حالی است که بچههای ما که الان بازار طبیعی کتاب برای آنها شکل گرفته و به طور مثال پدر و مادرهایشان در سال ۱۰۰ میلیارد کتاب غیر کمک درسی میخرند، ۳۲۰ میلیارد فقط برای یک بازی و ۹۵۰ میلیارد برای یک فیلم خارجی میپردازند و بازار طبیعی کتاب ایران آن قدر کوچک است که در میان این اعداد و ارقام اصلاً دیده نمیشود.وی با اشاره به این موضوع که از هر ۳۰ نفر انگلیسیزبان حداقل یک نفر کتابی از نیل گیمن را خوانده و زمانی که قرار است کتابی از وی چاپ میشود، قبل از انتشار کتاب، قرارداد بازی، فیلم و سریال آن بسته شده، اضافه کرد: چیزی که ما به اسم سنت ادبیات کودک ایران داریم و صمد بهرنگی آن را شکل داده و بعد تغییر شکل داده و نسلی دیگر آن را مدرنیزه و تلاش برای اقتصادیکردنِ آن کرده، در مسیری که برای نزدیکشدن به کودک واقعی پیمود، شکست خورده است. این را باید رها کرد و به کودکان ایرانی اندیشید که جز فرهنگیترین قشر منطقهاند و سرانۀ آنها در استفاده از محصولات فرهنگی خیلی بالاست. ادبیات کودک ایران راه را پرت رفته است و به صورت کامل در توهم است. پس باید با بیتوجهی مطلق به آنچه که رخ داده به جامعۀ جهانی پیوست، چرا که در ایران هم کتابهای خارجی بیشتر خوانده میشود.
شیخالاسلامی خاطرنشان کرد: با حذف هر جریانی مخالفم، اما به جد معتقدم چیزی که به شکل کلاسیک سنت ادبیات کودک شناخته میشود در ایران به انسداد رسیده و در شکل فعلی قابل اصلاح نیست اما طبیعتاً اقتصاد خود را دارد. ما نیاز به یک رنسانس و تحول در ادبیات کودک نیاز داریم و نشانههای آن را هم میبینیم و در این تحول بیش از آن که سنت نقش داشته باشد، فضای عمومی بینالمللی مؤثر است و این تغییر بیش از آنچه از جنس اصلاح باشد از جنس تحول انقلابی خواهد بود.
اخبار
رادیو دراما تقدیم می کند
رو نمایی ازدو نمایش رادیویی جدید
پردیس تئاتر تهران همزمان با روز جهانی کودک و در ادامه برنامه های رادیو دراما در روز جمعه 30 آبانماه از دو نمایش کودک رو نمایی می کند.
به گزارش روابط عمومی پردیس تئاتر تهران دو نمایش رادیویی بازی در رستوران و بزن بریم که دیر شد هدیه پردیس تئاتر تهران در دوران کرونایی است که در ژانر طنز و مناسب کودکان و خانواده های محترم تهیه و تقدیم می شود.
بر اساس این گزارش این دو نمایش کاری ازگروه تئاتر الف مثل احساسبه نویسندگی و کارگردانی رضا فقیهی و با صدا پیشگی رضا فقیهی ،مرجان خرسند،فریده خزایی و فخر الدین فیض زاده و صدا برداری علی فیروزان و میکس و مستر امیر صالح نجاری آماده و در فضا های مجازی پردیس تئاتر تهران به آدرس آپارات و اینستاگرام yun.ir/07f5hdوpardistheater Tehran و همچنین سایتهای تی وال،تبیان و نمایش نت بارگذاری شده است.
علاقه مندان می توانند برای استفاده برنامه های رادیو دراما به آدرسهای فوق مراجعه و یا برای کسب اطلاعات با تلفن 33034205تماس بگیرند.
«بارانداز» به کانال اردوی
شبکه سحر می آید
تله فیلم «بارانداز» کاری از مهدی کرم پور از کانال اردوی شبکه سحر پخش می شود.
به گزارش امتیاز، تله فیلم «بارانداز» با محوریت کشتی که ورزش اول ایرانیان است، داستان واقعی درباره زندگی و فعالیت ورزشی کشتی گیران را روایت می کند که در ورزش به قهرمانی اکتفا کرده و منش پهلوانی را فراموش می کنند و ماجراهایی را رقم می زند که بیینده را با خود همراه می سازد. این تله فیلم محصول سیما فیلم بوده و بر اساس فیلمنامهای از فرهاد توحیدی با کاراکترهای کاملا برپایهی شخصیتهای واقعی است. مجید مظفری، امیریل ارجمند، سپیده علایی، کیانوش گرامی و فرزاد حسنی از جمله نقش آفرینان این فیلم هستند. «بارانداز» به تهیه کنندگی محمد پیرهادی و مدیریت دوبلاژ هادی زینلی، 2 آذر ساعت 21 به وقت تهران به مدت 96 دقیقه از کانال اردوی شبکه سحر پخش خواهد شد.
ولادمیر آوانسیان درگذشت
امیر حسین معینی -دوست و همکار آوانسیانفرید - از درگذشت این مجموعهدار آثار تاریخی به دلیل کهولت سن خبر داد.
او با بیان اینکه مرحوم آوانسیان به دلیل کهولت سن، چند روز در بیمارستان فیروزگر تهران بستری بود و سپس درگذشت، افزود: قرار است پیکر وی در آرامستان ارامنه در جاده خاوران به خاک سپرده شود.
معینی با بیان اینکه نام اصلی آوانسیان ولادیمیر بود، اما بین دوستانش به»ادیک» معروف بود، ادامه داد: آنها از ترکیه به گروزنی مهاجرت کرده و سپس به بادکوبه رفته و در سال 1938میلادی از بادکوبه به تبریز آمده بودند.
او با بیان اینکه آوانسیانفرید در 7 یا 8 سالگی در یک زرگری در تبریز مشغول به کار شده و آنجا قلمزنی میکرده، به صحبتهای آوانسیان درباره آغاز علاقهمندیاش به مسکوکات قدیمی گفت: «زمانی که مسکوکات را به مغازه میآوردند، آنها را قیچی میکردند که تقلبی بودنشان معلوم شود و سپس آنها را ذوب میکردند تا به صورت صفحه و مفتول در بیاوردند تا بعد به طرح دلخواه برسانند. آنجا من سکههایی که دیگر رایج نبودن را میدیدم. اولین سکههایی که از آنها خوشم آمد و نگهداشتم دو هزار دیناری و 2 ریالی رضاشاهی بود. یکسال بعد از ماجراهای فرقه دموکرات به تهران آمدیم.»
وی با بیان اینکه آوانسیان نقاشی را از کودکی دوست داشته و از 25 سالگی به صورت جدی شروع به انجام این کار نیز کرده و از سوی دیگر در دورهای نیز در خیابان جمهوری به کار کفاشی مشغول بوده، ادامه میدهد: مرحوم آوانسیان به جمعآوری کبریت، تمبر، اسکناس، مدال و سکه علاقه داشته است.
به گفتهی معینی؛ آوانسیان مقالههای نیز دربارهی سکههای یادبود اتحادیه جهانی آشوریان و نگاهی به زندگی مرحوم ادوارد ژوزف در مجله سکه های شرقی منتشر کرده بود.
*سکهشناسی که تجربهاش او را تراز اول کرد
علی شهیدی - استاد ایرانشناسی و زبانهای باستان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران - نیز درباره آوانسیان گفت: مرحوم آوانسیان دربخش سکه شناسی به خصوص در حوزه میراث مشترک ایران و ارمنستان تبحر زیادی داشت.او با تاکید بر اینکه تخصص ویژهی وی در شناخت سکههای خاندانهای پادشاهی قدیم ارمنستان مانند «آرشاکونیاتس» بوده، افزود: مرحوم آوانسیان در زمینه تاریخ اسکناس و تمبرهای ایران و ارمنستان نیز صاحب نظر بود و جامعه متخصص تمبرشناسی وی را به عنوان یک کارشناس درجه یک میشناختند، به همین دلیل نیز او مورد مراجعه بسیاری از متخصصان دانشگاهی و موزهای بود و به عنوان یک شخصیت تراز اول معمولا از وی در این زمینه سوال پرسیده میشد.
وی با تاکید بر وقت زیادی که مرحوم آوانسیان برای جوانان در حوزه سکهشناسی میگذاشت، ادامه داد: این سکهشناس دانش خود در این زمینه را با تجربه به درست آورده بود و در قالب رسمی و آکادمیک درس نخوانده بود اما به کارشناسی خبره در این زمینه تبدیل شده بود که کارشناسان موزهدار ارمنستان و ایران برای سوالات خود در این زمینه نخست به وی مراجعه میکردند و او نیز پاسخ را با روی گشاده و صمیمی میداد.
اخبار
در شبکه سحر «پرچم بالاست»
مجموعه مستند «پرچم بالاست» از کانال بالکان شبکه سحر پخش می شود.
به گزارش امتیاز، این مجموعه مستند با تهیه کنندگی آرش جعفریان و کاری از گروه اجتماعی شبکه سه سیما است. تخصص و مهارت تیم تولید کننده در حوزه مستند طبیعت و تلفیق مباحث ورزشی و هیجانی با امور معنوی به خصوص مفهوم انتظار فرج حضرت صاحب الزمان (عج) این مستند را به برنامه ای خاص و خلاقانه در تاریخ برنامه سازی و مستند های طبیعت ایران تبدیل کرده است. در «پرچم بالاست» شاهد کوهنوردی و طبیعت گردی یک تیم حرفه ای با حضور ورزشکاران زبده ای هستیم که با سفر به نقاط مختلف طبیعت ایران به ماجراجویی می پردازند و مخاطبان و بینندگان کانال بالکان را با طبیعت بکر، سرسخت و متنوع کشورمان آشنا می کنند. آرش» و «مهران» دو عضو این تیم حرفه ای هستند که همراه گروه با سفر به مناطق پرخطر کشورمان به انجام ورزش های تخصصی همچون کوهنوردی، غارنوردی، دوچرخه سواری، آفرود، صخره نوردی و... می پردازند. آن ها بر روی خودروهای خود پرچمی برافراشته اند که بر روی آن با خط خوش نوشته اند «خواهد آمد» که اشاره نام برنامه نیز به همین پرچم است. مستند «پرچم بالاست» از شنبه 1 آذر ساعت 17:30 به وقت تهران در 4 قسمت 40 دقیقه ای بر روی آنتن کانال بالکان شبکه سحر است. زبانگردانی و ترجمه این مستند به زبان بوسنیایی توسط سارنگ اسفندیاری انجام شده است.
«میزگرد سیاسی» از شبکه سحر می پردازد؛
ابهام در وضعیت حقوقی قره باغ کوهستانی
ابهام در احیای کامل تمامیت ارضی آذربایجان و نارضایتی اپوزیسیون و برخی از تحلیل گران آذری از مفاد توافق نامه صلح، امشب در برنامه «میزگرد سیاسی» (کمپاس) از کانال آذری شبکه سحر بررسی می شود.
به گزارش امتیاز، مسکوت ماندن رژیم حقوقی جدید برای قره باغ در توافق نامه صلح روسیه، تاکید «الهام علی اف» بر اعطا نشدن هیچ گونه امتیاز خاص به منطقه قره باغ و اظهارات «ولادیمیر پوتین» درباره لزوم حل وضعیت حقوقی قره باغ در فرآیند آتی صلح از محورهای اصلی برنامه «کمپاس» است.
قهرمان نورانی کارشناس و تحلیل گر مسائل سیاسی در استودیوی برنامه به تلاش های فرانسه برای کسب امتیازات ویژه برای ارامنه ساکن قره باغ و امکان شناسایی استقلال قره باغ توسط دولت «جو بایدن» اشاره خواهد کرد. همچنین الخان شاهین اوغلو دیگر کارشناس «کمپاس» به صورت ارتباط اسکایپی به تحلیل مواضع روسیه در مناقشه قره باغ برای مخاطبان و بینندگان کانال آذری شبکه سحر سخن می گوید. «میزگرد سیاسی» (کمپاس) شنبه 1 آذر ساعت 20:40 به وقت تهران با اجرای محمدرضا مهرافزا بر روی آنتن کانال آذری شبکه سحر است. قهرمان نورانی تهیه کننده «میزگرد سیاسی» است.
جنگ روانی حمله نظامی آمریکا
به ایران «روی خط» کانال اردوی شبکه سحر
برنامه زنده « روی خط»، شایعات رسانه های غربی در حمله آمریکا به ایران و بازتاب آن در رسانه های شبه قاره را در کانال اردوی شبکه سحر بررسی می کند.
به گزارش امتیاز، شایعه حمله و تهدید نظامی آمریکا به عنوان یک جنگ روانی علیه ایران و قوت گرفتن این شایعه در رسانه های تصویری و مطبوعات شبه قاره هند به نقل از نیویورک تایمز و دیگر رسانه های غربی با حضور دکتر علی واصف؛ استاد دانشگاه از آمریکا، دکتر ظفر بنگش؛ رئیس موسسه اسلامی در کانادا، دکتر صفدر رضا؛ تحلیلگر سیاسی از پاکستان به صورت اسکایپ در برنامه امشب «روی خط» تحلیل خواهد شد. «روی خط» به تهیه کنندگی سعید دیانتی و اجرای سید راشد عباس نقوی 1 آذر ماه ساعت 19:30 دقیقه به وقت تهران به طور زنده به روی آنتن کانال اردوی شبکه سحر خواهد رفت.
به دنبال «شهر جهانی گردو»
تویسرکان در دایره نگاه دوربین مستند جدید العالم قرار گرفت
طلای سبز در مستند جدید «شهر جهانی گردو» یعنی تویسرکان به مخاطبان عرب زبان شبکه العالم معرفی می شود.
به گزارش امتیاز، گردو از درختان ارزشمندی است که به عنوان یک محصول صادراتی دارای جایگاه خاصی بوده و شهر تویسرکان(همدان) به عنوان بهشت گردوهای ایران معروف است. محمد معین مقامی تهیه کننده شبکه العالم همراه تیم مستند ساز، این بار به شهر زیبای تویسرکان سفر کرده و مراحل کاشت، داشت، برداشت و همچنین فرآوری گردو در این شهر را به تصویر کشیده است. وی در این باره ضمن تاکید بر شهرت جهانی تویسرکان و ثبت آن در فهرست سازمان مالکیت فکری جهانی «وای پو» اشاره کرد: با کشاورزان و تولید کنندگان این منطقه در خصوص کیفیت، طعم بی نظیر و ویژگی های منحصر به فرد این گوی سبز تویسرکان و همچنین آغازعملیات گردو تکانی درختان باغ های این شهرستان و چگونگی باغداری و صنایع جانبی مرتبط با این محصول و نیز صادرات آن به اقصی نقاط دنیا گفت وگو کرده و آنان اطلاعات بسیار مفیدی برای علاقه مندان بیان خواهند کرد. تهیه کنندگی و کارگردانی این مستند بر عهده محمدمعین مقامی بوده و علا قاسمی آن را روایت کرده است. امیرحسین عزیزی و نیما محسنی نیز تصویربردار و تدوینگر این مستند جذاب هستند.«شهر جادویی گردو» فردا 2 آذر ساعت 21 به وقت تهران از شبکه العالم پخش خواهد شد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4404/20620/82245
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4404/20620/82246
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4404/20620/82247
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4404/20620/82248
|
عناوین این صفحه
- کتاب «روایت جنگ در دل جنگ» پر از درس و تذکر است
- ادبیات کودک ایران برای چه کسی تولید می شود؟
- اخبار
- اخبار