|
سردرگمی بین قصه کودکانه و دنیای وحشت
خیلی باید کفگیر یک فیلمساز به ته دیگ بخورد تا یک اثر موفق را بیآنکه نکته جدیدی به آن اضافه کند، دوباره بسازد! نمی توان درک کرد که چرا در سالهای اخیر، سنت «بازسازی» در هالیوود اینقدر رونق گرفته است؟ مگر نسخه اصلی فیلمها چه کم دارد که یک بار دیگر همان تجربه بدون هیچ ظرافت تازهای قرار است، تکرار شود؟ حالا شاید بازسازی فیلمهای خیلی قدیمی بهدلیل کیفیت پایین تصویر یا حتی تکنولوژی بسیار ابتدایی جلوههای ویژه و فیلمبرداری توجیهی داشته باشد، ولی دیگر فیلمهای نسبتا جدید چرا؟
«جادوگران» ساخته رابرت زمکیس دقیقا مصداق بارز تکرار بیظرافت یک تجربه موفق است. این تکرار جز اینکه تازگی و جذابیت اثر سلف خود را کم کند، هیچحاصل دیگری ندارد. نیکلاس روگ در سال 1990 فیلمی با همین عنوان و با همین داستان از روی رمان «جادوگران» نوشته رولد دال اقتباس کرده بود، یعنی کار زمکیس این بوده که فیلم نیکلاس روگ را دیده، از روی آن یادداشتبرداری کرده و نکاتی را که بهنظرش جالب نبوده تغییر داده و حاصلش شده فیلم جدیدی با نام تکراری «جادوگران».
جالب است که حتی نسخه زمکیس از سلف خود عقبتر است، زیرا اگر مقایسه کنیم، امتیاز فیلم او فقط جلوههای ویژه بهتر و رنگولعاب بیشتر است وگرنه در پختگی قصه و انسجام کلی فیلم، رابرت زمکیس ضعیفتر نیز عمل کرده است.
مهمترین ضعف فیلم این است که تکلیف خود را مشخص نمیکند که بالاخره میخواهد مایههای گروتسک نسخه قبلی را نگه دارد یا فیلمی مناسب مخاطب کودک بسازد که روی موقعیتهای کمدی بنا شده است؟
اگر قرار است فیلمی برای مخاطب کودک ببینیم که در ردهبندی سنی سینمای هالیوود، PG محسوب شود، پس چرا در گریم و رفتارهای جادوگر اعظم با بازی آن هاتاوی اینقدر وحشتآفرینی وجود دارد؟ این گریمهای ترسناک و سکانسهای دلهرهآور که حتی ممکن است مخاطب بزرگسال را نیز در لحظاتی شوکه کند، برای چیست؟ فیلمساز در به تصویر کشیدن چهره جادوگر اعظم آنقدر افراط کرده که پس از اعتراض مدافعان حقوق معلولان به استفاده فیلمساز از انگشتان ناقص و شکاف دست برای ایجاد ترس بیشتر، کمپانی «برادران وارنر» مجبور به عذرخواهی شد!
بهنظر میرسد هدف فیلمساز این بوده یک فیلم کمدی با مایههای فانتزی و ماجراجویانه بسازد که برای کودکان نیز جذاب و شیرین باشد، اما بازی و گریم ناهماهنگ هاتاوی مانع این هدف شده است. از آنجا چنین حدسی میزنم که کلیت فیلم بر همان محور کمدی و فانتزی کودکانه میچرخد اما هرگاه این هنرپیشه وارد میشود، گویی فیلم دیگری میبینیم. برای مثال نگاه کنید به شیوه تعامل و ارتباط پسرک نقش اول با مادربزرگ مهربانش که چقدر همدلیبرانگیز و کودکانه است. به یاد بیاورید ابتدای فیلم را که مادربزرگ برای آنکه پسرک حال خوبی پیدا کند، کیک ذرت میپزد و چنان از رنگ و مزه آن تعریف میکند که ما نیز هوس میکنیم آن را امتحان کنیم! یا در مثالی دیگر، پسربچه تپلی به نام برونو در فیلم حضور دارد که او نیز توسط جادوگر اعظم تبدیل به موش میشود. بار زیادی از شوخطبعی و قند فیلم را همین پسربچه به دوش گرفته است و صحنههای مرتبط با گرسنگی و غذا خوردن او، لبخند بر لب مخاطب میآورد. این شخصیت نیز نمودی از نیت واقعی فیلمساز است که نوعی صاف و سادگی توام با شوخطبعی را میخواسته نمایش دهد تا کودکان هم با فیلم ارتباط برقرار کنند. همین ویژگی را درباره تیپ شخصیتی مدیر هتل داریم که کاریکاتوری از متانت و جنتلمن بودن کارکنان هتلهای لوکس را نشان میدهد. درست مشابه آنچه در «هتل بزرگ بوداپست» دیدهایم. از مجموع این مثالها نتیجه میگیریم که فقط خود آن هاتاوی وصله ناجور این فیلم است. حتی رنگبندی فیلم مناسبتی با شخصیت او ندارد. فیلم پر است از رنگهای شاد و تصاویر پرانرژی که سنخیتی با ترسناک بودن جادوگرهای فیلم ندارد.
هاتاوی در این فیلم، چیزی شبیه به کاراکتر هارلی کوئین (با بازی مارگو رابی) در فیلم «جوخه انتحار» را اجرا کرده که ترکیبی از اغواگری، زیبایی فریبنده و البته خشونت است. دوز ترسناک بودن شخصیت جادوگر اعظم در این فیلم، بهمراتب بالاتر از «جوخه انتحار» است. بههمین دلیل گریم آن هاتاوی که ترکیبی از گریم واقعی و جلوههای رایانهای است، شمایلی بسیار ترسناک برای او ایجاد کرده است که از الگوی دلقک وحشتناک پیروی میکند.
توجه کنید که هاتاوی با همان چهره زیبا و نجیبی که دارد، در این فیلم نیز لبخندها و نگاههای زن گربهای «شوالیه تاریکی برمیخیزد» را تکرار کرده اما در سکانسهایی که غریبهای حضور ندارد، سرش طاس و دهانش گشاد و دندانهایش تیز و دستانش زشت و وحشتناک میشود.شاید بار اصلی خوفناکی در شخصیت جادوگر اعظم، همین دو چهرهای بودن او باشد که یک چهرهاش زیبایی اغواگر و چهره دیگرش هیولایی ترسناک است.
احتمال دارد این میزان ترسناک شدن کاراکتر جادوگر اعظم، دستپخت گیرمو دل تورو باشد که در نوشتن فیلمنامه و در تیم تهیهکنندگان به رابرت زمکیس کمک کرده است. او در فیلم «هزارتوی پن» دقیقا همین فضای رعبآور را با هیولاهای خوفناک اجرا کرده بود و کلا استاد پیوند زدن سینمای کودک به سینمای ترسناک است. بهدلیل ضعف فیلم در قرار دادن تمرکز کافی روی قهرمان (پسرک سیاهپوست که تبدیل به موش میشود) حضور ضدقهرمان (جادوگر اعظم) بهمراتب با اقتدارتر از قهرمان بهچشم میآید و هماهنگی قهرمان و مادربزرگ، بهسختی در انتها میتواند جادوگر اعظم را مهار کند. بهعبارت دیگر، جادوگر اعظم با بازی آن هاتاوی، شخصیتی بسیار کلیدی در فیلم است که بار مهمی از درام را بر دوش میکشد. همین اقتدار و نقش پررنگ باعث میشود ترسناک شدن بیش از حد این کاراکتر پاشنه آشیل فیلم باشد. در اصل باید بگوییم که فیلم در شناسایی مخاطب خودش ناشیانه عمل کرده است.
نکته جالب این است که اگر به نقاشیهای کوئنتین بلیک، تصویرگر آثار رولد دال ازجمله رمان «جادوگران» نگاه کنیم، متوجه میشویم طرحها بهشدت کودکانه و لطیف هستند. جادوگر اعظم در نقاشیهای کتاب اصلی، ظاهری کاملا انسانی و غیرترسناک دارد. شمایل جادوگر در نقاشیهای بلیک تا این اندازه لطیف است که در نگاه اول ممکن است متوجه نشویم که سوژه نقاشی او انسان نیست. این امر نشان میدهد هم کاراکتر جادوگر اعظم در فیلم نیکلاس روگ با بازی درخشان آنجلیکا هیوستون و هم کاراکتر جادوگر اعظم در فیلم زمکیس، بهمراتب ترسناکتر و غیرکودکانهتر از رمان منبع الهام از آب درآمدهاند. این موضوع برای فیلم زمکیس معنایی بدتر دارد، زیرا مولفهها و لحن کمیک فیلم با وجه ترسناک شخصیت جادوگر اعظم همخوانی ندارد.
با تمام این اشکالات معتقدم که اگر فیلم نیکلاس روگ را نبینیم و برای اولینبار با «جادوگران» رابرت زمکیس مواجه شویم، احتمالا یک تجربه سرگرمکننده و جذاب خواهیم داشت. فیلم زمکیس در ایجاد حس همدلی بین مخاطب و قهرمانش بسیار عالی عمل میکند. روابط بین شخصیتها مخصوصا رابطه مادربزرگ با نوهاش و موشها بسیار گرم و واقعی است. بهطورکلی فیلم متعلق است به اکتاویا اسپنسر که نقش یک مادربزرگ مهربان و دوستداشتنی را بهخوبی ایفا کرده است.
در فیلمنامه نیز «جادوگران» کاملا سر پاست. از ریتم نمیافتد و آنقدر دراماتیک است که با غافلگیریها و تعلیقهای فراوان میتواند مخاطبش را تا آخرین لحظه سرگرم کند. از نظر غنای پلات، «جادوگران» شباهت زیادی به انیمیشنهای درخشان پیکسار دارد که همواره از الگوی جواب پس داده سهپردهای به استانداردترین شیوه ممکن پیروی میکنند. جذابیت این انیمیشنها در همین است که پیچیدگی خاصی ندارند و صرفا با استفاده از سادهترین تمهیدهای روایی مثل لو رفتن ناگهانی نقشه قهرمان یا سر رسیدن ضدقهرمان درست موقع بزنگاه، لحظات دلنشین و مهیجی را برای مخاطب فراهم میکنند. بنابراین چهبسا اگر زمکیس این فیلمنامه را نیز مثل «سرود کریسمس» بهصورت انیمیشن میساخت، معضل ترسناک شدن کاراکتر جادوگر اعظم گریبانش را نمیگرفت و حتی توجیه بیشتری برای تکرار دوباره تجربه موفق نیکلاس روگ وجود میداشت.
چرا کنسرتهای آنلاین حاشیه دار شد؟
با شیوع ویروس کرونا در کشور، موسیقی وارد فضای قرنطینه شد. در ابتدا برخی از نوازندگان و هنرمندان نواختن روی پشت بامها و بالکنها را آغاز و به مرور هنرمندان مطرح نیز از صفحات مجازی خود اجراهایی را به صورت زنده برگزار کردند که همزمان توسط میلیونها بیننده قابل دسترسی بود.
در ادامه این اجراهای ساده خانگی به کمک برخی سازمانهای متولی از جمله شهرداری و وزارت ارشاد، شکل برنامه ریزی شدهتری به خود گرفت و جایش را به اجرای کنسرتهای آنلاین رایگان داد. اما پس از مدتی این قالب هم به فراموشی سپرده شد تا تلاشها بار دیگر به سمت برگزاری کنسرتهای حضوری با حفظ پروتکل ها سوق پیدا کند که به دلیل خطرات احتمالی شیوع بیماری و هشدارهای مکرر مراکز علمی و درمانی و البته پیش بینی ضررهای احتمالی از سوی برگزار کنندگان کنسرت ها، به دلیل کاهش ظرفیت سالن ها، این رویه بیشتر از چند بار امکان عرض اندام نیافت.
در چنین شرایطی برگزاری آنلاین کنسرتها همچنان راه حلی مناسب برای به جریان افتادن فضای موسیقی در کشور به نظر میرسید. اما از آنجا که به مرور از وجه احساسی غالب بر فضای کرونایی کم شده بود، این مساله که هنرمندان مانند هر قشری در جامعه نیازمند کسب درآمد هستند، وجهی پررنگ تر به خود گرفت و البته در این مسیر مثل همیشه عده ای هم با سوءاستفاده از فضای ایجادشده به دنبال سودجویی های اقتصادی خود بودند.
به هر طریق، کنسرت های آنلاین پس از مدتی به سمت بلیط فروشی رفت و در کنار آن، برخی هنرمندان هم تلاش کردند تا جریان برگزاری کنسرت های آنلاین را همچنان در جامعه حفظ کنند.
در همین راستا نخست همایون شجریان یک اجرای آنلاین را با فروش بلیت و حاشیه های بسیار به لحاظ مشکلات فنی پخش برگزار کرد و پس از آن سیروان خسروی این رفتار را ادامه داد و اجرایی از پیش ضبط شده را با بلیت ۵۰ هزار تومانی ارائه داد.
در روزهای اخیر بابک جهانبخش ـ خواننده پاپ ـ هم قصد برگزاری یک کنسرت آنلاین با فروش بلیت ۵۵ هزار تومانی را داشت که حاشیه های زیادی دامن گیرش شد تا جایی که در حساب رسمی خود در اینستاگرام متنی را منتشر و تاکید کرد، «هیچکس زوری بلیط نمیخره و تماماً یک انتخابه شخصیه! مثل سینما رفتن و اکران یک فیلم رو دیدن...»
او همچنین در بخشی از متن خود با ابراز پشیمانی برای برگزاری کنسرت آنلاین نوشته بود، «... در نهایت چقدر بد که باید همیشه یک تومار توضیح بدیم و آخرش به خودم بگم اصلاً چه کاری بود که اینهمه زمان بذاری تهش هم حرف بخوری!»
حاشیه هایی از این دست البته با پرسش هایی از این قبیل هم مواجه می شود که در نهایت هنرمندان موسیقی در شرایط کرونا بجز برگزاری کلاس های آموزشی و کنسرت های آنلاین از چه طریق می توانند کسب درآمد کنند؟ و البته آیا بهتر نیست سازمان های متولی امر همانند وزارت ارشاد و شهرداری به رویه حمایتی خود ادامه می دادند تا همزمان امکان بهره گیری مردم از جریان موسیقی و همچنین ارتزاق هنرمندان فراهم باشد؟
رویه ای که البته در مقیاسی محدود دوباره از سر گرفته شده و قرار است دومین دوره کنسرتهای آنلاین موسیقی ایرانی ـ دستگاهی به مدت چهار شب و در هر شب دو اجرا، روزهای بیست و هفتم تا سی آذرماه سال جاری در تالار رودکی برگزار شود.
شهرام صارمی، نوازنده کمانچه و پژوهشگر موسیقی در گفت و گویی می گوید: در ۱۰ ماه اخیر، اقتصاد موسیقی به شدت لطمه خورده است. کنسرت آنلاین باید از خیلی وقت پیش آغاز و زیرساختهای آن برای پخش با کیفیت و با اینترنت پرسرعت برای دو طرف منتشر کننده و بیننده فراهم میشد. اگر طی این مدت این زیرساختها آماده میشد، اکنون این اجراها میتوانستند مخاطب قابل توجهی را جلب کنند. همچنین این شرایط به وجود میآمد که به جای برگزاری کنسرتهای آنلاین با قیمت بلیت ۵۰ هزار تومان، اجراهایی با قیمت بلیت ۲۰ هزار تومان برگزار کرد؛ به گونه ای باشد که به مردم در این وضع فشار نیاید. درواقع در بحث درآمدزایی موسیقی از راه آنلاین نباید به رقم بالا فکر کنیم، بلکه باید به تعداد مخاطب فکر کنیم.
او ادامه داد: به نظر من کنسرتهای آنلاین در شرایطی که هنرمندان موسیقی امکان برگزاری کلاسها تدریس و برگزاری کنسرت را ندارند و برخی از آنها با مشکل مالی مواجه هستند، باید بلیتی باشد؛ ولی با قیمت پایین و تعداد مخاطب بالا. اگر آن زمان به دنبال کنسرتهای آنلاین میرفتند و رها نمیکردند، اکنون کنسرتهای آنلاین ساختار پیدا کرده بود، اشکالات آن رفع شده بود، روشهای آن به روز شده بود و مردم هم عادت پیدا کرده بودند که اگر قرار است این کنسرتها با هزینه پایین برگزار شود، استفاده کنند. ولی به این جریان ورود نکردیم و اکنون که قصدش را داریم، هر روز حاشیهای برای آن به وجود میآید.
این هنرمند موسیقی در ادامه درباره حمایت نهادهای دولتی از هنرمندان موسیقی برای برگزاری رایگان اجراهای آنلاین، توضیح داد: اگر نهادهای فرهنگی و هنری مرتبط با موسیقی مانند وزارت ارشاد، حوزه هنری، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، صدا و سیما جمع شوند و این برنامهها را به صورت رایگان برای مردم برگزار کنند، هنرمندان موسیقی نیز به حداقل دستمزد قانع میشوند تا مردم خوشحال شوند. ولی این امر اگر هم اتفاق افتاده بنا بر دلایلی ادامه دار نبوده است.
او ادامه داد: از طرفی برگزاری حضوری کنسرتها از ابتدای شیوع کرونا که همه منتظر ماندند که چه خواهد شد، نباید تعطیل میشد؛ زیرا اکنون بعد از هشت ماه تغییری ایجاد نشده است. البته نباید فراموش کنیم که قرار بود سالنهای کنسرت با یک سوم ظرفیت (سالن ۳۰۰ نفره با ۱۰۰ نفر) کنسرت خود را برگزار کنند و گروه های موسیقی نیز زیر هفت نفر باشند تا بتوانند فاصله اجتماعی را رعایت کنند. باید برای این کار همکاری میشد تا قیمت سالنها پایین آورده و به قیمت یک چهارم ظرفیت سالن برسد و ارشاد هم در صدور مجوز کمک کند. به نظر من اگر همکاری میشد، حتی در بدترین شرایط هم امکان برگزاری کنسرتها وجود داشت. تمام این اقدامات مدیریت و همت میخواهد که وجود ندارد. اگر این کارها دست بخش خصوصی بود تا کنون ۱۰۰ کنسرت برگزار شده بود.
با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی؛
«شهربانو» برای ارائه به فجر۳۹ آماده شد
فیلم سینمایی «شهربانو» به کارگردانی مریم بحرالعلومی و تهیهکنندگی پگاه احمدی که با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده، برای ارائه به سیونهمین جشنواره فیلم فجر آماده شد.
به گزارش امتیاز، مریم بحرالعلومی که پس از فیلم موفق «پاسیو» امسال نخستین فیلم بلند با پروانه ساخت سینمایی خود با نام «شهربانو» را ساخته است، عنوان کرد: فیلم برای ارائه به دبیرخانه جشنواره آماده است، پروانه نمایش آن صادر شده است و این روزها مشغول آمادهسازی تیزر و پوستر فیلم هستیم.
بحرالعلومی ادامه داد: برای حضور در جشنواره امسال ثبتنام میکنیم و شانس شرکت در جشنواره از دست نمیدهیم. او افزود: برای «شهربانو» و تمام دوستان و همراهانم در این فیلم آرزوی موفقیت و درخشش دارم.
«شهربانو» فیلمی مادرانه با مضمونی آسیبشناسانه و اجتماعی است که مبتنی بر چالشی در یک خانواده روایت میشود.
عوامل سازنده این فیلم عبارتاند از: کارگردان: مریم بحرالعلومى، نویسنده فیلمنامه: پژمان تیمورتاش، مدیرفیلمبردارى: مسعود امینى تیرانى، مدیرصدابردارى: على کیان ارثى، طراحی و ترکیب صدا: محمود موسوینژاد، طراح صحنه: بابک کریمى طارى، طراح لباس: فرحناز نادرى، طراح گریم: امید گلزاده، تدوین: سینا گنجوى، آهنگساز: امیریل ارجمند، تصحیح رنگ: سامان مجدوفایی، عکاس: پویان بحق، مشاور رسانهاى: مریم قربانىنیا، برنامهریز: حبیب قلیزاده، دستیار اول کارگردان: مجید مافی، مدیرتدارکات: حسین میرزامحمدى، مدیرتولید: روحاله مهاجرى، سرمایهگذاران: مریم بحرالعلومی - بنیاد سینمایی فارابی، تهیهکننده: پگاه احمدى، مجرى طرح: مریم بحرالعلومى.
بازیگران: فرشته صدر عرفایی، بهناز جعفری، گلاره عباسی، سامان صفاری، محمدولی زادگان، علی کیان ارثی و بهرنگ علوی، با حضور یوسف تیموری و با صدای افتخاری مهلقا باقری.
تلوزیون اسکار به سودربرگ، شر و کالینز رسید
به نقل از هالیوود ریپورتر، «استیون سودربرگ» «استیسی شر» و «جسی کالینز» تهیه کنندگی پوشش تلویزیونی مراسم اسکار ۲۰۲۱ را عهده دار شدند.
این اولین بار است که پوشش برنامه تلویزیونی اسکار به کارگردان برنده اسکار، تهیه کننده نامزد اسکار و تهیه کننده نامزد امی واگذار می شود.
با این وجود که هنوز مشخص نیست آکادمی علوم و هنرهای سینمایی به چه شکلی مراسم نود و سومین اسکار را با توجه به بحران شیوع کرونا در ۲۵ آوریل برگزار خواهد کرد، این سازمان اعلام کرد که با «استیون سودربرگ»، «استیسی شر» و «جسی کالینز» توافق کرده که این مراسم را به صورت پوشش تلویزیونی از شبکه ABC پبه روی آنتن ببرد.
سودربرگ کارگردان کهنه کار هالیوودی است که در سال ۲۰۰۰ با فیلم «ترافیک» اسکار را ازآن خود کرد. استیسی شر نیز دو بار در بخش «بهترین تهیه کننده» نامزد اسکار شده که اولین نامزدی اش اتفاقا برای تهیه کنندگی فیلم دیگر سودربرگ در سال ۲۰۰۰ با عنوان «ارین بروکوویچ» بوده و دومین نامزدی اسکار نیز برای تهیه فیلم کوئنتین تارانتینو در سال ۲۰۱۲ با عنوان «جنگوی زنجیر گسسته»(Django Unchained) . در همین حال، کالینز تجربه قابل توجهی در کسب جوایز تلویزیونی دارد از جمله «گِرَمی ۲۰۱۹»، که نامزد جایزه امی شده است. وی همچنین قرار است مراسم بعدی «جوایز گرمی» و «سوپر بول» را تولید کند.
دیوید روبین ، رئیس آکادمی و داون هادسون، مدیرعامل آکادمی در بیانیه ای گفتند: اسکار آتی فرصت مناسبی برای نوآوری و پوشش متمایز تلویزیونی مراسم است. این یک تیم رویایی است که برای شرایط کنونی مراسم اسکار بهترین انتخاب محسوب می شوند. آکادمی از همکاری با آنها برای نمایش یک رویداد که نشان دهنده عشق جهانی به فیلم خواهد بود، هیجان زده است.
جوایز آکادمی اسکار (Academy Awards) مراسم اعطای جوایز سالانه آمریکا که توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک به بهترین آثار صنعت سینما جهان اهدا میشود. این مراسم یکی از شاخصترین مراسم اهدای جوایز در جهان است و بزرگترین جایزه در زمینه سینما است و هر ساله در بیش از ۱۰۰ کشور جهان بهصورت زنده پخش میشود. جایزه اسکار یکی از نُه جایزه از جوایز آکادمی است. جوایز آکادمی در بخش رسانه به عنوان قدیمیترین مراسم اهدای جوایز بهشمار رفته و جوایزی نظیر جایزه گرمی برای موسیقی، جایزه امی برای تلویزیون و جایزه تونی برای تئاتر پس از آن شکل گرفتند. آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک توسط لویی بی میر مدیر استودیو مترو گلدوین مایر ایجاد شد.
اولین مراسم اسکار در روز پنجشنبه، ۱۶ مه ۱۹۲۹ در هتل روزولت در هالیوود، کالیفرنیا برگزار شد. جوایز آکادمی برای اولین بار در سال ۱۹۳۰ در رادیو و در سال ۱۹۵۳ برای اولین بار در تلویزیون پخش شد. آخرین دوره جوایز آکادمی، نود و دومین دوره جوایز اسکار در سالن تئاتر دالبی هالیوود، لس آنجلس برگزار شد.
نمایش جوایز اسکار در دورههای مختلف شاهد تغییرات و اتفاقات مهمی شد. جوایز اصلی در یک جشن که مستقیماً از تلویزیون پخش میشود، اغلب در ماه مارس بعد از سال مربوط و ۶ هفته پس از اعلام اسامی نامزدان اعطا میشوند. این جشن بسیار مجلل و باشکوه است و تمامی مدعوین بر روی فرشی قرمز رنگ که توسط برجستهترین طراحان مدروز آماده شده راه میروند. بر اساس تخمینها هر سال بیش از یک میلیارد نفر به صورت زنده یا ضبط شده این جشن را تماشا میکنند.
این جشن برای اولین بار در سال ۱۹۵۳ از تلویزیون انبیسی پخش شد. از آن زمان تا سال ۱۹۶۰ از انبیسی و سپس از شبکه ایبیسی تا سال ۱۹۷۱ و مجدداً توسط انبیسی پخش شد.
اخبار
با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی؛
«رمانتیسم عماد و طوبا» تا هفته آینده برای ارائه به فجر ۳۹ آماده میشود
فیلم بلند سینمایی «رمانتیسم عماد و طوبا» بهکارگردانی کاوه صباغزاده و تهیهکنندگی مهدی صباغزاده تا هفته آینده برای ارائه به فجر ۳۹ آماده میشود.
به گزارش امتیاز، کاوه صباغ زاده گفت: نودونه درصد کار انجامشده است و تا هفته آینده فیلم آماده نمایش میشود.
او ادامه داد: فرم شرکت در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر را آماده کردیم و امیدواریم اولین نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر باشد او در خصوص جشنواره امسال و موفقیت دومین فیلم بلند سینمایی خود که با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی تولید شده عنوان کرد: نمیدانم فیلم چقدر بتواند نظر داوران را جلب کند اما گروه سازنده «رمانتیسم عماد و طوبا» تمام تلاش خود را کردهاند تا فیلم خوبی را بسازند و همه اعضای گروه تمام توان خود را به کار گرفتهاند. صباغزاده گفت: خیلی خوشحالم که جشنواره قرار است به شکلی متفاوت برگزار شود چرا که با این وضعیت پاندمی به وجود آمده بعید میدانم تا چند ماه آینده این مشکل بهطور کامل برطرف شود و به نظرم برگزاری جشنواره حداقل کمک میکند تا تعداد فیلمهایی که امسال ساختهشدهاند، مقداری از بلاتکلیفی درآیند و از تراکم فیلمها جلوگیری میکند. اگر جشنواره امسال برگزار نمیشد و به سال آینده موکول میشد، برپایی آن از هر لحاظ، هم داوری و هم انتخاب از بین تعداد فیلمهای بالا، سختتر بود. امیدوارم جشنواره امسال با توجه به رعایت تمام پروتکلهای بهداشتی بهخوبی برگزار شود و هیچ آسیبی به هیچ انسانی وارد نشود. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: وقتی سرنوشت برای اولین بار عماد و طوبا را روبروی هم قرارداد، هر دو خوب میدانستند که عشق بیشتر یک مهارت است تا هیجان و تپش قلب و خارش پوست.. در «رمانتیسم عماد و طوبا» بازیگرانی مانند:حسام محمودی، الناز حبیبی، علی انصاریان، مرتضی علی عباس میرزایی، ستایش تارانی،سانیا رمضانی، سام ولی پور به ایفای نقش پرداختهاند.
در آستانه برگزاری جشنواره سینماحقیقت؛
پوستر و لوگوی مستند سینمایی «ایساتیس» رونمایی شد
پوستر و لوگوی مستند بلند سینمایی «ایساتیس» در آستانه آغاز چهاردهمین جشنواره «سینماحقیقت» و با طراحی مازیار علیاری رونمایی شد.
به گزارش امتیاز، پوستر و لوگوی مستند بلند سینمایی «ایساتیس» آخرین ساخته علیرضا دهقان فیلمساز جوان کشورمان در آستانه برگزاری چهاردهمین جشنواره «سینماحقیقت» رونمایی و منتشر شد.
این پوستر توسط مازیار علیاری هنرمند گرافیست طراحی شده است. علیاری، طراحی نشان شبکه پویا، نهال و بانک گردشگری و دو دوره جایزه سرو نقرهای انجمن طراحان گرافیگ ایران و جایزه دو دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر را در کارنامه حرفه ای خود دارد.مستند سینمایی «ایساتیس» در بخش «مسابقه ملی» چهاردهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» حاضر است و با 15 فیلم دیگر رقابت میکند. در خلاصه این فیلم آمده است: «داستان دستهای مردمانی که از خاک کیمیا ساختند و از نیستی به هستی رسیدند. داستانی کهن از منزلت حقیقی آب؛ از اندیشه های نو در رانش آب. داستان پر فراز و نشیب شهری که قرنهاست چون عقیق بر دل خاک خشک و خالی کویر میدرخشد. داستان گفتگوی مهربان ادیان و عطر ایمان...» ابوالحسن تهامینژاد، نصرالله مدقالچی، زهره شکوفنده و مریم شیرزاد راویان این مستند سینمایی هستند.
برگزاری «فجر39» بهانه رفع تکلیف نشود
بهمن کامیار تهیهکننده فیلم سینمایی «زمستان بود» به کارگردانی وحید پرشاد درباره آخرین وضعیت این پروژه گفت: به تازگی فیلمبرداری این اثر به پایان رسیده و وارد مرحله تدوین شده از همین رو تمام سعی ما بر این است که کارهای فنی «زمستان بود» به نحوی پیش برود که برای حضور در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر آماده شود در واقع در نظر داریم فرم حضور در این رویداد سینمایی را پر کنیم.
کامیار بیان کرد: «زمستان بود» داستان مادری است که برای کشف اتفاقات و حواشی که حول محور دخترش در تهران به وجود آمده است سفری را آغاز میکند و در نهایت نقاط و مطالب پنهانی برایش روشن میشود درواقع این فیلم داستان یک سفر شهودی برای مادری است که نگران فرزندش است.
ما در هر صورت حضور در جشنواره را مغتنم میشماریم ولی بحث من درباره جایگاه جشنواره فیلم فجر و شأن آن در میان جشنوارههای فرهنگی و هنری است که به عنوان سرآمد آنها شناخته میشود بنابراین وقتی این جشنواره از آن رونق، آن جایگاه و آن شأن و شخصیت برخوردار نباشد، این امر روی بقیه جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی و هنری هم تأثیر میگذاردکارگردان «مرداد» با اشاره به روند ساخت «زمستان بود» توضیح داد: ما برای «زمستان بود» چند مرحله پیشتولید انجام دادیم، اما به دلایل مختلف از جمله کرونا و تداخل برنامه کاری بازیگران، دو مرحله پیشتولید را متوقف کردیم ولی با توجه به اینکه وحید پرشاد دوست داشت حتماً فیلم را تولید کند، ساخت آن را آغاز کردیم. البته با رعایت پروتکلهای بهداشتی کار را به نحوی پیش بردیم که با کمترین آسیب همراه شد، خوشبختانه عوامل هم خیلی خوب موارد بهداشتی رعایت کردند ضمن اینکه امکانات هم فراهم بود و بدون هیچ آسیبی فیلمبرداری کار تمام شد. این را هم باید عنوان کنم که وحید پرشاد پیش از این چند فیلم بلند ساخته بود اما آثارش مجوز ویدئویی داشتند یعنی و «زمستان بود» هرچند تجربه اول تو در زمینه فیلمسازی بلند محسوب نمیشود اما اولین فیلم بلند او با پروانه سینمایی است.
وی با اشاره به برگزاری جشنواره فیلم فجر گفت: با توجه به شرایطی فعلی سی و نهمین جشنواره فیلم فجر متفاوتتر از هر دوره دیگری برگزار خواهد شد چون تعداد فیلمهای متقاضی و آماده شده مثل سالهای قبل نخواهد بود. ما پیش از این هرساله چیزی حدود صد فیلمِ متقاضی حضور در جشنواره را داشتیم ولی امسال به دلیل شرایط کرونایی روند تولید تعدادی از فیلمها در مراحل پیش تولید و حتی بعدتر از آن متوقف شد و بالطبع شرایط حضور در جشنواره ندارند. اما با توجه به اینکه امسال این رویداد سینمایی هیأت انتخاب ندارد باید ببینیم اساساً ساز و کار ورود به جشنواره به چه شکل خواهد بود. از طرفی بخش نگاه نو دیگر وجود ندارد و با توجه به اینکه اکران برای عموم مردم هم نداریم پس جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم را هم نخواهیم داشت. در هر صورت فکر میکنم با توجه به اینکه سال آخر دولت فعلی است، دوستان ترجیح دادهاند جشنواره را به هر صورت و به هر شکل برگزار کنند ولی به نظرم اگر قرار بر این باشد که فیلمها نمایش داده نشوند فکر نمیکنم جشنواره قابل اعتنایی داشته باشیم.
کامیار ادامه داد: ما در هر صورت حضور در جشنواره را مغتنم میشماریم ولی بحث من درباره جایگاه جشنواره فیلم فجر و شأن آن در میان جشنوارههای فرهنگی و هنری است که به عنوان سرآمد آنها شناخته میشود بنابراین وقتی این جشنواره از آن رونق، آن جایگاه و آن شأن و شخصیت برخوردار نباشد، این امر روی بقیه جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی و هنری هم تأثیر میگذارد من امیدوارم همت اصلی برگزارکنندگان جشنواره بر این باشد که حداقل بتوانند برای اهالی رسانه و منتقدان ساز و کاری را فراهم کنند که فیلمها برای آنها به نمایش گذاشته شود. واقعیت این است که اگر فیلمها صرفاً توسط هیأت داوران دیده شود، اتفاق جذابی نخواهد افتاد.
وی تاکید کرد: به هر حال یکی از کارکردهای فجر برای ما فیلمسازان این است که فیلم بعد رسانهای و تبلیغات پیدا میکند و نگرشی که رسانهها در آن ایام نسبت به فیلم دارند باعث میشود که آثار در اکران موفقیت بیشتری داشته باشند بنابراین اگر قرار است فیلمها برای اهالی رسانه و منتقدان نمایش داده نشوند به نظرم دیگر کار جشنواره به خوبی انجام نمیشود و برگزاری آن بیشتر یک رفع تکلیف و یک ادعا میشود که بگویند جشنواره را در چنین شرایطی هم برگزار کردیم.
این تهیهکننده و کارگردان سینما در پایان درباره دیگر فعالیتهای خود گفت: در تیرماه در مقام کارگردان، پیش تولید «یک بغل دریا» را شروع کردم اما ما به موج دوم کرونا خوردیم و کار را تعطیل کردیم به این امید که بتوانیم در مهر و آبان ماه کارها را از سر بگیریم ولی متأسفانه موج سوم کرونا آغاز شد که شدیدتر بود. پس با توجه به اینکه در مراحل پیش تولید بودیم ترجیح ما این بود که دست نگه داریم تا اوضاع و احوال بهتر شود بنابراین در صورت مساعد بودن شرایط کار تولید «یک بغل دریا» را در زمستان آغاز میکنیم.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20733/82755
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20733/82756
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20733/82757
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20733/82758
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4418/20733/82759
|
عناوین این صفحه
- سردرگمی بین قصه کودکانه و دنیای وحشت
- چرا کنسرتهای آنلاین حاشیه دار شد؟
- «شهربانو» برای ارائه به فجر۳۹ آماده شد
- تلوزیون اسکار به سودربرگ، شر و کالینز رسید
- اخبار