|
آبیها حسن روحانی را میخواهند؟
باشگاه استقلال تا به اینجای رقابتهای لیگ برتر آنطورکه باید نتیجه نگرفته است؛ این نظر هواداران این باشگاه است وگرنه طبق آمار، استقلال همین حالا رتبه سوم جدول را دارد و تا صدر، اختلافش فقط دو امتیاز است؛ هرچند شاید حضور رقیب سنتیشان در رده دوم جدول، آنهم با یک بازی کمتر، هواداران این باشگاه را آزار دهد. تساوی آخر استقلال که در این فصل با محمود فکری کارش را شروع کرده، با صنعت نفت، هواداران آبیپوش را اسیر دوگانگی کرده؛ عدهای میگویند تفکرات این مربی به درد استقلال نمیخورد و عدهای دیگر با اشاره به مقایسهاش با مربیان قبلی و کارنامه بهترش، میگویند باید به فکری و مجموعهاش زمان داد. البته که به غیر از مباحث فنی، حواشی زیادی که در همین پنج هفته در باشگاه استقلال و روی نیمکت این تیم هم رخ داده وضعیت را کمی پیچیدهتر کرده است؛ از لفظهای زشتی که فکری بعد از بازی فولاد به زبان آورد تا اختلافنظر در امور فنی بین دستیارانش و اشاره زودهنگام به دستهای پشتپرده برای نتیجهنگرفتن. فکری در همین بازی آخر استقلال هم بهجای آنکه اشتباهات احتمالی فنیاش را بپذیرد، پیکان انتقاد را سمت داور مسابقه گرفت و با اشاره به قضاوت بد او گفت که «نمیخواهند ما نتیجه بگیریم و میداند این جریانات از کجا آب میخورد». در کنار همین موارد، روز گذشته در فضای رسانهای، شایعات سریعی به راه افتاده که اگر فکری قرار باشد با همین دستفرمان جلو برود و با اینهمه بازیکن نتیجه نگیرد، بهزودی جایش را به یک مربی دیگر خواهد داد.
این موارد دست به دست هم داد تا سرمربی جدید استقلال روز گذشته برابر خبرنگاران قرار بگیرد و در گفتوگویی بسیار طولانی از مشکلاتی که سر راهش قرار گرفته حرف بزند. او دلایل زیادی برای چرایی جو این روزهای تیمش مطرح کرد و دست آخر با اشاره به اینکه در مقایسه با قبلیها بهتر کار کرده، درخواست داشت از طرف استقلالیها حمایت شود تا در ادامه مسیر، شاهد موفقیت تیمشان باشد.
البته که او در بخشی از صحبتهایش به دو مورد خاصتر اشاره کرده که یکی با جنجال مواجه و دیگری چندان جلب نظر نکرد؛ هرچند مورد دوم به نظر زیرکانهتر بود. او ابتدا درباره هجمهای که نسبت به تیم و حواشی زیادش صورت گرفته واکنش نشان داد و با تحریککردن رقبای پرسپولیس، نام این تیم را به «پیروزی» تغییر داد تا شاید بهنوعی دل آن عده از هواداران استقلال را که این روزها از نتایج تیمشان راضی نیستند هم با همین کریخوانی ریز به دست بیاورد. «این هجمهها غیرمنصفانه است. ما اگر این را هم درست کنیم فردا یک عکاس میآید و میرود روی ساختمانهای کناری عکس میاندازد و میگوید چمن تمرین استقلال زرد است. درحالیکه شما میبینید ما چه امکاناتی داریم. زمین و امکانات دیگر ما خوب است اما شیطنتها علیه ما خیلی زیاد است. یکسری هجمهها بعد از آن اتفاقاتی که در مدیریت قبلی باشگاه پیروزی (پرسپولیس) اتفاق افتاده بود، با یک خبر کذب دعوا بین من و وریا غفوری تمام هجمهها را به سمت استقلال آوردند. متأسفانه استقلالیها هم این خبر کذب را در آغوش گرفتند. از همان موقع به بعد هم این همجه روی استقلال ماند. خواهش من این است که استقلالیها هوشیار باشند تا خیلی راحت از آنها بازی نگیرند».
این بخش از صحبتهای محمود فکری روز گذشته با واکنش تند هواداران پرسپولیس مواجه شد و آنها چنین رفتاری را بیاحترامی نسبت به باشگاه پرسپولیس توصیف کردند. البته بخش مهمتر صحبتهای محمود فکری مربوط به جایی بود که او از «ارکان نظام» درخواست کمک به استقلال را کرد! فکری دوباره با پیشکشیدن این موضوع که عدهای از «مسئولان نظام» طرفدار تیم خاصی هستند سعی کرد حمایتهایی را که از پرسپولیس میشود، برجسته کند؛ اما همزمان خودش هم درخواست مشابهی کرد. «من یک خواهشی هم از مسئولان نظام دارم که استقلالی هستند. تیمهای مختلف طرفدارانی دارند که از مسئولان نظام هستند و هوای آن تیمها را دارند اما مسئولان استقلالی باید ما را بیشتر کمک کنند. کار ما کار سادهای نیست و کار بزرگی است، فکری یا مدیران باشگاه بهتنهایی نمیتوانند این کار را انجام دهند. باید تمام مجموعه استقلالی ایران به ما کمک کنند تا استقلال را جمع کنیم. استقلال واقعا مشکل داشته و الان کمکم در حال جمعشدن است اما نیاز مبرم به کمک داریم. از طرف رسانه، هواداران و مسئولان استقلالی».
مشخص نیست منظور محمود فکری از «مسئولان نظام» وزرا یا نمایندههای مجلس است یا آن عده از مسئولانی که با بدنه نظام ارتباط بیشتری دارند؛ هرچه که باشد در مجموع برای او و باشگاه استقلال تفاوتی نمیکند و میخواهد مسئولان، استقلالیبودن خودشان را هم در حرف و هم در عمل نشان دهند، شبیه به کاری که دولتیهای طرفدار پرسپولیس کردهاند؛ از وزیر ارتباطات تا معاونان وزارت امور خارجه.
البته در این چندساله عبارت «وزیر پرسپولیسی» هم همواره نقل محافل استقلالیها بوده تا از دیدگاه خودشان از این راه، اعتراضشان به حمایتهای مسعود سلطانیفر از باشگاه پرسپولیس را نشان دهند. حالا که محمود فکری هم درخواست کرده مسئولان استقلالی نظام به تیم او کمک کنند، این موضوع باید پیگیری شود که او و هواداران استقلال از چه فرد یا افرادی در بین مسئولان انتظار دارند؟
در اولین گام، بعید است فکری و باشگاه استقلال منظورشان نمایندههای مجلس باشد. آنها نیک میدانند همانطورکه بسیاری از نمایندگان مجلس پرسپولیسی هستند، بسیاری دیگر هم طرفدار باشگاه استقلال هستند. پس نگاه این باشگاه به حمایت افرادی با درجه سیاسی بالاتر است؛ احتمالا به وزرای کابینه چشم امید داشته باشند.
برخلاف یکی، دو وزیر پرسپولیسی که علاقهشان به باشگاه سرخپوش تهرانی را مشخص کردهاند، بقیه وزرا ترجیح دادهاند سلایق رنگیشان پنهان بماند ولی یحتمل از رفتاری که با وزرای پرسپولیسی شده، نگران این هستند که مورد غضب نیمه سرخ قرار بگیرند.
اگر منظور استقلالیها وزرای کابینه کنونی نباشد چه؟ آنها پیشتر در سطح ریاستجمهوری طرفدار داشتهاند؛ دیگر بر کسی پوشیده نیست که محمود احمدینژاد استقلالی بود و با پرسپولیسیها کریخوانی داشت. پس طبیعی است که نگاه این باشگاه در بحث حمایت دوباره نگاهی به بالاتر باشد. شاید فکری و استقلال چشم امید به سیدحسن خمینی داشته باشند؛ جایی که برخلاف بسیاری از اعضای این خانواده، سیدحسن و فرزندش سیداحمد، استقلالی از آب درآمدهاند. اما آیا سیدحسن و سیداحمد، نفوذی برای تغییر موازنه فوتبالی به سود استقلال دارند؟ شاید بله، شاید هم خیر.
البته که نمیشود از نماینده مجلس، وزیر و چهرههای سیاسی مطرح حرف زد ولی سراغی از ریاستجمهوری نگرفت؛ آیا استقلالیها میخواهند در سطح ریاستجمهوری حمایت شوند؟ محمد خاتمی، رئیسجمهور دولت اصلاحات، پرسپولیسی بود و حتی در حل مشکل چندین لژیونر این تیم کمک قابلتوجهی به سرخها کرد. احمدینژاد هم که روایتش در بالا نقل شد و هنوز هم بسیاری از هواداران پرسپولیس آخرین جامهای استقلال در لیگ را که در زمان او به دست آمد، مورد نقد قرار میدهند. اگر محمود فکری و باشگاه استقلال با توجه به گرایشهای رنگی رؤسای جمهور قبلی، حسن روحانی را نشانه رفته باشند چه؟ آیا آنها میخواهند رئیسجمهور از این تیم حمایت و مشکلاتشان را به حداقل برساند؟
کسی بدش نمیآید مشکلاتش توسط بالاترین فرد دولت حلوفصل شود ولی اگر چنین درخواستی درست باشد، آیا این موضوع به آن معنی است که حسن روحانی استقلالی است؟ برخلاف محمد خاتمی و محمود احمدینژاد، اطلاعات زیادی درباره گرایش رنگی حسن روحانی در دست نیست؛ معروفترین روایت درباره سلیقه رنگی روحانی این است که میگویند پیشتر در جمع بازیکنان تیم ملی بعد از صعود به جام جهانی ۲۰۱۴ با یکی از بازیکنان استقلالی تیم ملی خوشوبش گرمی داشته و روایت شده که او بازیکن مورد علاقه حسن روحانی است. با استناد به همان مورد، حسن روحانی را یک فرد استقلالی معرفی کردهاند؛ بااینحال همین چندوقت پیش یکی، دو اتفاق فوتبالی رخ داد که شایعه آبیبودن حسن روحانی را مطرح کرد، آنهم بدون اینکه اسمش به میان بیاید؛ ماجرا مربوط به کریخوانی هواداران باشگاه استقلال با محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات، در صفحه اینستاگرام وزیر جوان بود. او در پاسخ به یکی از هواداران استقلال که نوشته بود «وزیر استقلالی هم ندارند که از تیمشان حمایت کند»، عبارت جالبی نوشت: «نهتنها وزیر، بلکه مقام بالاتر از وزیر استقلالی هم در کابینه داریم. خیلی از سیاسیون دوست ندارند بگویند طرفدار چه تیمی هستند». اشاره به مقام بالاتر از وزیر در کابینه کنونی میتواند معنای مشخصی داشته باشد!
بههرحال، آنچه مشخص است اینکه مجموعه کنونی استقلال نمیخواهد رقابت را به پرسپولیسیها ببازد؛ چه در زمین مسابقه، چه کنار زمین و چه در کریخوانیهای سیاسی. آنها با وجود تغییرات گستردهای که در سطح فنی داشتهاند ولی رویکردشان در مواجهه با اتفاقات رخداده چندان تغییر نکرده و شدتش بیشتر هم شده است؛ با صدای بلندتری اشتباهات داوری را (فارغ از درست یا غلط بودنش) فریاد میزنند، از حمایتهای پشتپرده صحبت میکنند و «نمیخواهند موفق شویم»ها را چندین بار در همین پنج هفته تکرار کردهاند و از حمایتهای یکجانبه هم گلایه کردهاند. آنها حالا میخواهند در همهچیز با رقیب سنتیشان سهیم باشند، حتی در حمایتهای سیاسیون از تیم مورد علاقهشان.
لیگ برتر، نمایشگاهی برای قماربازان
شاید توئیتها و کامنتهای حاوی تأسف برای بدنامی سلبریتیهایی که سایتهای بت را تبلیغ میکنند، کافی به نظر برسد اما واقعیت این است که کمی دورتر از این فضا، جریانی به نام شرطبندی و قمار رایج است و خیل کسانی که زندگیشان درگیر این ماجراست، با تأسف احتمالی ما برای سلبریتیها چندان تغییری در جریان زندگی آنها ایجاد نمیشود. باید مواظب زندگیهای کوچک اطرافیان بود، شاید به فکر یک دوست که هر کدام از ما میتوانیم داشته باشیم و با اعتیاد به قمار فوتبال هر بار تکهای از زندگیاش را گم میکند.
شرطبندی فوتبال، درآمدهای نجومی که میتواند برای فوتبال بسازد و فساد بیشترش در حالتی که بساطش مخفیانه پهن است، معمای فوتبال ایران است. این معما با اعلام پی در پی ممنوعیت و هشدارهای پلیسی حل نمیشود و گرایش به آن قابل انکار نیست. شاید روزی روزگاری مثل ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها درباره این موضوع هم در فوتبال ایران بحثهایی مطرح شود.
فوتبال ایران از حجم وسیع معاملات در سایتهای شرطبندی بیبهره است. باشگاهها نمایشی را میسازند که سایتهای شرطبندی به واسطه همان، هیجان برای قمار تولید میکنند اما سهم فوتبال ایران از این گردش مالی صفر است. قمار فوتبال در ایران منع قانونی دارد و بعید است فوتبال ایران بتواند مثل ورزش اسبدوانی وارد این بازار مالی شود اما فوتبال ایران از فساد در شرطبندی بیبهره نیست. بارها و بارها اخباری درباره تأثیر شرطبندی در فوتبال ایران مثل بمب منفجر شده اما هرگز درباره این موضوع احکامی روشن صادر نشدهاند.
حتماً تصاویری را به یاد میآورید که بارها در شبکههای اجتماعی پربازدید شده، تصاویری از گل خوردن تعمدی در لیگهای سطح پایین ایران و حتی لیگهای پایه که میتوان شرطبندی را درباره آنها حدس زد اما اگر منتظر هستید که درباره این اتفاقات جدی و مصمم تحقیق کنند، انتظار بیهودهای دارید.
واقعیت این است که بخشی از چرخ اقتصاد فوتبال جهان با شرطبندی میچرخد. مثالش اینکه حدود نیمی از تیمهای لیگ برتر انگلیس با اسپانسرهای بنگاههای شرطبندی قرارداد دارند. فقط کافی است چند خبر درباره رابطه بنگاههای شرطبندی و فوتبال بخوانید تا از اهمیت پولسازی این بنگاهها برای فوتبال اروپا مطلع شوید. شرطبندی فوتبال در ایران ریشههای قدیمی دارد. زیر ساعت امجدیه از دیرباز پاتوق شرطبندها بود. بازیکنان و مربیان فوتبال آنها را میشناختند. عدهای از شرطبندها طرفداران قدیمی فوتبال بودند که ارتباطات سنتی با چهرههای فوتبال داشتند. پرشمار هم نبودند. جمعی کوچک که حشمت مهاجرانی یک بار برای تعریف وضعیتشان از واژه پاکباخته استفاده کرده بود.
اگر از سه دهه پیش بحث شرطبندی فوتبال را شروع کنیم، با تکه کاغذهایی به نام توتو مواجه میشویم. تا سالهای اخیر که آن تکه کاغذها به سایتهای شرطبندی برای مخاطبان این بازی تبدیل شده است. مثل تبدیل رسانههای کاغذی به رسانههای مجازی. بازی همان است، شکل اجرایش از روی کاغذ به سایتها و اپلیکیشنها آمد. توتو به یک بازی محلی در شهرهای کوچک تبدیل شده بود. با پدیدهای که شبکه گسترده محلی پیدا کرده بود، به آسانی نمیشد مقابله کرد.
در شکل سنتی شرطبندی فوتبال، از آنها که زیر ساعت امجدیه مینشستند تا توتو، بیشک ردپای فساد در فوتبال هم وجود داشت. آنها چه بسا بارها توانسته بودند در اتفاقات بازی نقش داشته باشند و بازیکن یا حتی مربی را همراه خود کنند. گرایش به شرطبندی در سالهای دور هم در برخی چهرههای تأثیرگذار فوتبال وجود داشت و روایتهای سینه به سینه و دقیقی از شرطبندی چهرههای بزرگ وجود دارد.
اما گسترش شرطبندی در سالهای اخیر با سایتهای شرطبندی رخ داده، سایتهایی که قمار فوتبال در ایران را به دوران تازهای کشانده است. قشر جوان و حتی نوجوان دسترسی و تبحر بیشتری در این کار پیدا کردهاند و شرطبندی به یک تفریح دائمی و اعتیاد تبدیل شده. انکار اینکه این پدیده گسترش یافته چیزی را عوض نمیکند و به رغم ممنوعیت قانونی شرطبندی فوتبال در ایران، جلوگیری از گسترش سایتهای شرطبندی آسان نیست. سلبریتیها با اشتهار خود رغبت بیشتری برای مخاطب ایجاد میکنند و به رغم واکنش منفی هواداران به تبلیغ این سایتها تن میدهند، نکتهای که نشان میدهد حجم گردش مالی چشمگیر است.
مددی مدیرعامل، آصفی و نامداری عضو هیاتمدیره؟
طی روزهای اخیر و بعد از اینکه انتقادات زیادی نسبت به وزارت ورزش مبنیبر عدمپیگیری برای انتخاب مدیرعامل استقلال صورت گرفت این وزارتخانه به تکاپو افتاد تا هر چه سریعتر نسبت به این امر اقدام کرده و با روشن کردن تکلیف مدیرعامل استقلال پرونده این قضیه را ببندد. این درحالی است که هنوز بعد از برکناری احمد سعادتمند از مدیرعاملی استقلال علاوهبر اینکه مدیرعامل جدید مشخص نیست بلکه هنوز فرد دیگری جایگزین او در هیاتمدیره نشد و از آن زمان این باشگاه با سرپرستی احمد مددی و یک عضو غایب هیاتمدیره پیگیری میشود.
البته درخصوص شکاف مدیریتی و اختلافات بین سرپرست و هیاتمدیره در این چند روز به تفصیل به این موضوع پرداخته و از جوانب مختلف آن را بررسی کردهایم اما همان طور که اشاره کردیم جنبوجوشهای اخیر در وزارت ورزش نشان میدهد که احتمال زیاد طی روزهای آینده و چه بسا امروز و فردا تغییر و تحولاتی در امر مدیریت استقلال انجام خواهد شد.
بعد از اینکه مددی بهعنوان سرپرست استقلال انتخاب شد و با حضور کارگزار جدید اختلافات عیان شد و کار تا جایی پیش رفت که اعضای هیاتمدیره اعلام کردند درصورت تداوم حضور مددی آنها حاضر به ادامه همکاری با استقلال نیستند. با این حال وزارت ورزش که قبلا طبق ادعاها انتخاب مدیرعامل جدید را به هیاتمدیره واگذار کرده بود نسبت به انتخاب مددی بهعنوان مدیر جدید پافشاری کرده تا این شکاف در جمع مدیران استقلال بیشتر از هر زمان دیگری بشود. این درحالی است که بامداد جمعه نیز مهدی عبدیان یکی از اعضای هیاتمدیره با یک استوری مشکوک و بحث برانگیز که «سکوت شاید بهتر باشد» نسبت به وقایع اخیر واکنش نشان داده تا این گمانهزنی مطرح شود احتمالا شایعه مدیریت مددی صحت داشته و امروز و فردا حکم مدیرعامل از طرف وزارت امضا خواهد شد.
نکته قابل توجه اینکه بهجز این موضوع از راهروهای وزارت نیز شنیده میشود حمیدرضا آصفی، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه و عضو اسبق هیاتمدیره استقلال نیز بهعنوان نفر پنجم این هیاتمدیره حکم خود را دریافت خواهد کرد هرچند زبده شیرکوهی در آستانه خروج از هیاتمدیره قرار دارد که درصورت وقوع این امر به احتمال زیاد فردی که بهعنوان مدیرعامل انتخاب میشود پازل اعضای هیاتمدیره را تکمیل خواهد کرد. همه اینها درحالی است که با قوت گرفتن شایعه مدیرعاملی مددی از هواداران این تیم گرفته تا پیشکسوتان و سایر دستاندرکاران سابق اجرایی در این باشگاه نسبت به این موضوع بهطور جدی واکنش نشان داده و اعتراضهایی را مطرح کردند و جالب اینکه اعتراضها بهگونهای است که برخی عنوان میکنند درصورت انتخاب مددی او در مدیریت حتی روی دست مدیرانی مثل فتحی، افشارزاده و افتخاری بلند شده و احتمالا با ناکامی بزرگی مثل مدیران سابق این باشگاه را ترک خواهد کرد.
احتمال حضور نامداری
گفته میشود بهجز آصفی درصورتی که زبده شیرکوهی از جمع آبیپوشان رفتنی شود و قرار بر این باشد که مدیرعامل در جمع اعضای هیاتمدیره نباشد بهطور حتم یک فرد دیگر برای این سمت انتخاب میشود. از نامداری بهعنوان نفر پنجم اسم برده شده است و این درحالی است که نامداری طی ماههای اخیر هزینههای زیادی برای موفقیت استقلال انجام داده و حتی طبق شنیدهها پیشپرداخت بازیکنان تمدیدی نیز توسط نامداری به آنها پرداخت شده است. البته زبده یک ماهی در جلسات هیاتمدیره استقلال شرکت نکرد و همین موضوع بهانه را بهدست وزارت برای تغییر او داده است هرچند این عضو هیاتمدیره در این مدت اخیر خود را فعال نشان داده و میلی برای خروج از هیاتمدیره استقلال از خود نشان نداده است.
از چاله به چاه؟
در این بین اما نکته قابل توجه اینکه این اراده در بین مسئولان وزارت ورزش بهوجود آمده تا به هیاتمدیره و بحث مدیرعاملی استقلال سر و سامان ببخشند اما اینکه به هر قیمتی بهسرعت بخواهند این اتفاق بیفتد چه بسا یاد دوران ناکام مدیران قبلی دوباره زنده شده و باز هم آبیها را از چاله به چاه میاندازند. درحالی که در این مقطع برخی اعتقاد دارند که بعد از سالها استقلال به یک هیاتمدیره همسو و منسجم رسیده که دست بردن در ترکیب آن میتواند مشکلات جدی و جدیدی را برای این باشگاه ایجاد کند و به همین منظور منتقدان که در سالهای اخیر بعضا وزارت ورزش را در ناکامیهای این باشگاه مقصر میدانند معتقدند این اقدام نیز میتواند در جهت تخریب این باشگاه برآمده و موانع جدیدی در راه موفقیت ایجاد کند.
اخبار
کجا رفت آن همه خلاقیت آقای منصوریان؟
علیرضا منصوریان یکی از مربیان جوان است که امیدهای بسیاری به آینده او میرفت اما روند نتیجهگیری ملیپوش سابق تیم ملی فوتبال ایران درعرصه مربیگری به گونهای شده که ادامه این روند، عمر مربیگری او را زودتر از آنچه تصور میشود به پایان میبرد. شاید در عمر مربیگری منصوریان، او تنها در تیم نفت تهران تا حدی موفق بود اما در تیم ملی امید، پاس همدان، استقلال، ذوبآهن و تراکتور تا بدین جا نتایج مناسبی کسب نکرده است.
منصوریان در زمان مصاحبه و استفاده از واژهها و اصطلاحات عامهپسند سعی میکند موفق عمل کند (که البته گافهای خاص خودش را داشته) اما صحبت اینجاست که چرا این هافبک خلاق سابق، امروز خلاقیتی بسان دوران بازیکنیاش در عرصه مربیگری ندارد؟
او در تیم تراکتور تا قبل از اخراج شامگاه سهشنبه، از ۱۵ امتیاز ممکن ۶ امتیاز کسب کرد و حداقل نصف امتیازهای مورد نظر را نیز نتوانست کسب کند اما در مصاحبه قبل از بازی با فولاد درباره آمار تماشاگران تراکتور صحبت میکند و در مصاحبه بعد از بازی نیز در ابتدای مصاحبه دو سه کلمه ترکی بیان میکند تا شاید این گونه دل هواداران تراکتور را به دست آورد، گویی ترکی صحبت کردن برای پرشورها جام و قهرمانی به همراه میآورد. نکتهای که در ذهن منصوریان مغفول مانده، این است که برای موفقیت در یک تیم نیازی نیست سکوها را با خود همراه کنید، چه اگر تیمتان زیبا بازی کند یا حداقل نتیجه مورد نظر را کسب کند، هوادار خودبهخود طرفدار شما خواهد شد. اکنون این سوال مطرح است که منصوریان در این مدت چه آوردهای برای تراکتور داشته است؟ آیا به علم فوتبالی تیم اضافه کرده است؟ آیا مربیای که در ابتدای فصل تیم را خودش بست، بازیکنان را خودش انتخاب کرد، تمریناتش را سر وقت آغاز کرد و هر آنچه میخواست مالک متمول باشگاه در اختیارش گذاشت، خروجیاش چند کلمه ترکی صحبت کردن است یا قاعدتا بعد از ۵ بازی، روند حرکتی مثبتی باید در تیم دیده میشد؟ در بررسی شرایط یک مربی موفق فوتبال، در هیچ کجا اشاره به ارتباط مناسب با تماشاگران دیده نمیشود و قاعدتا اگر شما به عنوان یک مربی عملکرد فنی خوبی از خود نشان داده باشید، خواهناخواه هواداران تیم شما را دوست خواهند داشت. در این باره میتوان ژوزه مورینیو را مثال زد؛ مربیای که بعد از ناکامی در چلسی و منچستریونایتد یک سال بیکار بود و سپس به تاتنهام پیوست. هر چند در بدو ورود به تاتنهام نسبت به موفقیت ژوزه تردید قائل بودند اما سرمربی پرتغالی با کسب نتایج مناسب در تیم لندنی، نگاه هواداران این تیم را به خود جلب کرده است.
شاید بهتر بود منصوریان به جای آنکه وقت خود را صرف یاد گرفتن زبان ترکی کند و در کنفرانس خبری خود وعده این را بدهد که نیمی از زمان کنفرانسش را به زبان ترکی صحبت خواهد کرد، به دانش مربیگری خود اضافه میکرد تا بعد از ۵بازی، برکنار نشود. اگر بخواهیم منصوریان را در ایران با افراد دیگری مقایسه کنیم به نام جواد نکونام میرسیم. نکو نه قلمبه سلمبه صحبت میکند و نه به اهوازیها وعده صحبت کردن به زبان جنوبی داده است. سابقه مربیگریاش نصف مربیگری منصوریان هم نیست اما تا اینجا و با توجه به بضاعت تیمهای تحت مربیگریاش، یکی از بهترینها بوده است. مقایسه جایگاه فولاد و تراکتور خود گواه ادعای ما است.
منصوریان در تیم ملی به سرمربیگری قطبی در جام ملتهای آسیا، به عنوان دستیار وی را همراهی میکرد و در زمان مربیگری کارلوس کیروش در تیم ملی، مسؤولیت تیم ملی امید را داشت و البته ارتباط نزدیکی هم با کیروش داشت اما اینکه چرا روند نتیجهگیری او در سالیان اخیر درخور توجه نبوده، خودش بهتر از هرکسی میتواند به این سوال پاسخ مناسبی دهد.
بهقول حکیم ابوالقاسم فردوسی:
به دانش گرای و بدو شو بلند
چو خواهی که از بد نیابی گزند
ز دانش در بینیازی بجوی
و گر چند سختیت آید به روی
در حسرت جریمه؛ استقلال کم گل میزند؟
آمار و ارقام دروغ هم میگویند؟ این سوالی است که بعد از دیدن آمار استقلال در ۵ هفتهای که گذشت به ذهن میرسد. تیمی که براساس دادههای متریکا در چندین فاکتور رتبه ۱ یا ۲ را در اختیار دارد و در چند فاکتور دیگر هم از بهترینهای لیگ است.
شوت به سمت دروازه از آن بخشهایی است که استقلال در آن رتبه اول را در اختیار دارد و بهترین تیم لیگ برتر است. اگر فکر میکنید شاگردان فکری فقط در شوت رکورددار هستند و این شوتها به دلیل خارج از چارچوب بودن ثمرهای برای شاگردان آبی نداشته است اشتباه فکر میکنید. رتبه ۲ برای استقلال در تعداد شوت به چارچوب ثبت شده است. یعنی آنها دومین تیم لیگ هستند که بیشترین شوت در چارچوب را به سمت دروازه حریفان زدهاند.
مالکیت، تعداد پاس و تعداد نبرد موفق هم دیگر فاکتورهایی است که براساس این آمار استقلال در آنها دوم است. در ادامه باید به رتبه چهارم برای دقت پاس هم اشاره کرد تا فکر نکنید که پاسهای آنها به جای بازیکن خودی به اوت و بازیکن حریف میرسد.شاید کمی عجیب به نظر برسد اما این آمار، مربوط به تیم محمود فکری است که با ارائه نمایشش در میدان و نتایجی که روی اسکوربورد نقش میبندد حسابی هوادارانش را شاکی کرده.
سوالی که مجدد مطرح میشود همین است که آیا آمار دروغ میگویند؟ این همه رتبه ۱ و ۲ در آمار استقلال چرا تاثیری در کیفیت بازی و نتایج این تیم نداشته است. اگرچه استقلال در حال حاضر بهترین عملکرد ۵ هفته اول را در چند سال اخیر با فکری داشته و فعلا سوم است اما هواداران این تیم اصلا از روند تیمشان راضی نیستند. نگاهی دقیقتر به بازی استقلال و صنعت نفت شاید تا حدودی نشان دهد که استقلال چرا تا به حال نتوانسته از این برتری عددیاش در آمار به نتایج دلخواه برسد.
آمار استقلال در محوطه جریمه
استقلالیها این آمار را در شرایطی ثبت کردهاند که در اکثر دقایق، بازی درمیانه میدان جریان داشته است. استقلال در ۹۰ دقیقه بازی مقابل صنعت نفت ۱۲ بار در محوطه جریمه صنعت نفت توپ را لمس کرده است. از این ۱۲ بار، ۵بار مربوط به ۵دقیقه پایانی بازی است که شاگردان فکری با حمله همه جانبه و تعویضهایشان قصد داشتند یک امتیاز بازی را به سه امتیاز تبدیل کنند. یعنی بازیکنان این تیم در ۸۵ دقیقه بازی فقط ۷ بار در محوطه صنعت نفت توپ را لمس کردهاند. از این ۱۲ لمس توپ یک بار قائدی به سمت دروازه شوت زد که در بازگشت احمد موسوی با یک لمس توپ و یک شوت دروازه فلاحزاده را باز کرد. یعنی از ۷ لمس توپ در محوطه جریمه و ۲ ضربه به سمت دروازه از این منطقه، یک گل حاصل شده است. از ۵لمس توپ دقایق پایانی هم ۲کرنر برای شاگردان فکری به دست آمد.
نتیجه ۹۰ دقیقه تلاش شاگردان فکری در ۹۰ دقیقه در محوطه جریمه حریف اینطور خلاصه میشود. ۱۲ لمس توپ، ۴ ضربه به سمت دروازه، ۱ گل و ۲ کرنر. یعنی تمام اتفاقات مهم بازی در زمانی افتاده که بازیکنان استقلال توانستند در داخل محوطه توپ گرفته و حرکتی انجام دهند. اتفاقی که در کل بازی فقط ۱۲ بار افتاده و بخشی از آن هم فقط مربوط به 5 دقیقه پایانی بازی بوده است. به غیر از این بقیه دقایق بازی، نفع چندانی در روند بازی استقلال نداشته است.
عددی که از آمارهای گفته شده برای استقلال کلیدیتر است همین ۱۲ است. عددی که با توجه به هر استانداردی برای تیمی مثل استقلال بسیار پایین است. بالاتررفتن این آمار ارتباط مستقیمی با بالا رفتن تعداد گلها و خطرات ساخته شده استقلال داشته باشد. برخلاف اعداد دیگر که بالا بودنشان تا الان سود چندانی برای محمود فکری نداشته است.
از علیمنصور تا استراما؛ شهرخودرو علیه استقلال
بازی کردن با شهر خودرو، این فصل برای استقلالیها معنی و مفهومی حساستر از هر سال دارد. روی نیمکت حریف، مهدی رحمتی ستاره سالهای گذشتهشان نشسته که با انگیزه زیادی روبرویشان قرار میگیرد و شاید، یکی از گزینههای مربیگری استقلال در سالهای آینده هم باشد. مهمتر از آن اما، سرنوشت مشترک سه مربی استقلال از حریف این تیم است. فرهاد مجیدی، آندرهآ استراماچونی، وینفرد شفر و علیرضا منصوریان، چهار مربی آخر استقلال هستند که سه نفرشان، بعد بازی با شهر خودرو یا از این تیم جدا شدند یا روی لبه تیغ قرار گرفتند. امتیازگیری نه چندان خوب استقلال، توقف مقابل صنعت نفت و پیکان و حاشیههای تیم، باعث شده این بازی برای فکری هم حساسیت بیشتری داشته باشد. شاید مربیان قبلی استقلال هم، فکر نمیکردند بازی با شهر خودرو تا این برایشان حساس شود.
دستهای منصوریان
اولین مربی استقلال که مقابل شهرخودرو باخت و روی لبه تیغ رفت، علیرضا منصوریان بود. منصوریان لیگ هفدهم بعد از یک برد در ۴بازی ابتدایی، با شهرخودرو که آن زمان پدیده نام داشت بازی کرد. آنها در تهران، ۲گل خوردند و مسابقه را واگذار کردند. دقایق پایانی مسابقه، منصوریان که حسابی مورد غضب هواداران استقلال قرار گرفته بود، به شکل عجیبی دستهای مهاجری مربی حریف را گرفت و با او بازی را تماشا کرد. رفتاری که مدتها سوژه رسانهها و شبکههای اجتماعی بود. منصوریان، پس از پایان مسابقه حاضر به استعفا نشد اما جایگاهش آنقدر به خطر افتاد که میشد پایان او روی نیمکت آبی پوشان را حدس زد. عمر مربیگری منصوریان در استقلال، فقط دو هفته دیگر ادامه داشت.
اخراج باورنکردنی
وینفرد شفر، جانشین منصوریان هم در بازی با پدیده شغلش را از دست داد. استقلال لیگ هجدهم که برای قهرمانی میجنگید، ۴هفته مانده به پایان لیگ در مشهد با پدیده بازی کرد. بهنام برزای، تک گل تیم گلمحمدی را زد و فشار سنگین استقلال تا دقیقه نود، نتوانست نتیجه را برگرداند. با این شکست، استقلال هنوز شانس مناسبی برای قهرمانی داشت و بد هم نتیجه نگرفته بود، ولی مدیران باشگاه در تصمیمی غافلگیر کننده حکم به برکناری شفر دادند. فرهاد مجیدی، سه هفته پایانی روی نیمکت استقلال نشست و این تیم را هدایت کرد. شفر در مصاحبههایش، بارها تاکید کرد تا چه حد از تصمیم باشگاه غافلگیر شده است.
صدرنشینی تلخ
استقلال از لیگ پانزدهم تا امروز، فقط با استراماچونی صدرنشینی را تجربه کرده است. شادی که خیلی برایشان دوام نیاورد. استقلال استراما، از هفته ششم نتایج فوق العادهای گرفت و هفته سیزدهم، با شهر خودرو بازی کرد. مسابقهای که دهها هزار تماشاگر را به آزادی کشاند و با برد استقلال به پایان رسید. استقلال، در صدرجدول قرار داشت و اوضاع، به نظر خیلی خوب بود. پس از مسابقه اما، همه چیز ناگهان تلخ شد. استراما از استقلال رفت و نامه فسخ قراردادش را به باشگاه فرستاد. با برگزاری بازیهای عقب افتاده، استقلالیها صدرجدول را از دست دادند و از سه بازی بدون سه مربی، فقط 4 امتیاز گرفتند. استراما بر خلاف منصوریان و شفر، با پیروزی مقابل شهرخودرو، پرونده حضورش در استقلال را بست.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4419/20737/82805
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4419/20737/82806
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4419/20737/82807
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4419/20737/82808
|
عناوین این صفحه
- آبیها حسن روحانی را میخواهند؟
- لیگ برتر، نمایشگاهی برای قماربازان
- مددی مدیرعامل، آصفی و نامداری عضو هیاتمدیره؟
- اخبار