|
تصاویر لباسهای کودکان ما هویت ندارد
مرضیه زارع، دکترای پژوهش هنر با گرایش طراحی پارچه و لباس و عضو هیئت علمی دانشگاه، به بیان تفاوت تصویرسازی و طراحی لباس پرداخت و عنوان کرد: تصویرسازی یعنی کشیدن تصویر زیبا به عنوان یک اثر هنری در یک ژورنال یا چاپ بر روی پارچه. در تصویرسازی بر روی جنبههای دکوراتیو و تزئینی لباس تمرکز میشود اما در طراحی لباس، طراح طرحی را که قرار است دوخته و به بازار عرضه شود را ارائه میکند. طرحی است که قرار است وارد بازار شده و به لباسی تبدیل شود که در اختیار مصرف کننده قرار گیرد.
وی ادامه داد: تصویر سازی هنر ارائه لباس به زیباترین شکل ممکن در ژورنال است به نحوی که مورد توجه طراحان، تولید کنندگان و مردم قرار گیرد. تصویرساز در اصل یک تصویرگر است و گاهی نیز تصاویری را میکشد تا نقش یک تیشرت شوند.
زارع با تأکید بر جایگاه بینارشتهای تصویرسازی گفت: تصویرگر طراح نیست بلکه رشته تصویرگری مقولهای است که سه شاخه گرافیک، طراحی و نقاشی و طراحی لباس را در خود دارد. در این شاخه از رشته طراحی لباس زیبا کشیدن جایگاه بسیار مهمی دارد و در آن چیزی که کشیده میشود باید جنسیت سازی، اندام شناسی و تناسبات بدن مانکن رعایت شود و میزان زیبا کشیدن به نسبت کاربردی بودن مهمتر است.
زارع در پاسخ به این سوال که تصویرسازی چه جایگاهی در هنر صنعت مد جهان دارد؟ گفت: یکی از گرایشهایی که رشته طراحی لباس دارد تصویرسازی لباس است. کسانی که بخواهند در حوزه چاپ پارچه ورود کنند یا بخواهند در مجلات مد کار کنند این افراد در این رشته تحصیل میکنند. این رشته به واسطه اینکه بخش هنر رشته طراحی لباس را در بر میگیرد در جهان مد بسیار پرطرفدار است.
این استاد دانشگاه کشورمان با تأکید بر اینکه تصویرسازی یکی از قطعههای پازلی است که در هنر صنعت مد و لباس جایگاه مهمی دارد و باید به آن به خوبی پرداخته شود تا هنر صنعت مد و لباس یک کشور بتواند به رشد و موفقیت بالایی در جهان مد برسد، گفت: اگر بخواهیم لباسهایمان را به جهان عرضه کنیم باید تصویرسازی مورد توجه قرار گرفته و به رشد و بالندگی در کشور برسد.
زارع در پاسخ به این سوال که وضعیت هنر تصویرسازی لباس در ایران چگونه است؟ گفت: در ایران تصویرسازی از طراحی لباس منفک نیست و کسی که تصویرسازی میکند را به عنوان یک طراح لباس میشناسیم و فقط در چند دانشگاه این رشته به صورت مجزا مورد توجه قرار دارد و در حال تربیت دانشجو در این رشته هستند؛ یعنی به صورت تخصصی به مسئله تصویرسازی توجه نشده است.
وی ادامه داد: در دانشگاهها و مراکز آموزشی مسئله تصویرسازی و طراحی لباس درهم آمیخته شدهاند ما به هنرجویانی که میخواهند وارد بخش طراحی یا تولید لباس شوند یاد میدهیم که جنسیت پارچه خود را به خوبی بر روی پارچه طراحی و مشخص کنند در حالی که برای فردی که میخواهد لباس طراحی کند این مسئله مهم نیست؛ چرا که او باید بتواند با پارچه یک اثر بدیع طراحی کند. ولی در ایران به اشتباه مسئله تصویرسازی وارد حوزه طراحی لباس شده و مطرح میشود اگر یک طراح نتواند طرحی زیبا بکشد نمیتواند طرح خود را ارائه کند.
زارع در ادامه سخنان خود به صورت تخصصی به مسئله تصاویر منتشر شده بر روی لباس کودک و نوجوان پرداخت و گفت: تصویرساز یکی از افرادی است که در پروسه نقش بستن یک تصویر بر روی لباس کودک و نوجوان فعالیت میکند.
وی در خصوص شرایط تصویرسازی بر روی لباس کودک و نوجوان، گفت: تصاویر کنونی بر روی لباس کودکان ما هویت ندارد. البته این مسئله در مورد لباس بزرگسالان هم صدق میکند. وقتی دنیا به سمت پسا مدرن حرکت کرد، قرار شد سنت و مدرنیته با هم تلفیق شوند. اما ما همچنان سنت را به شکل سنت استفاده میکنیم و مدرنیته غرب را به شکل اغراق شده بر روی لباسهایمان میآوریم و همین موجب شده اکنون بچههای ما دچار یک بی هویتی محض شوند.
وی ادامه داد: مفاهیمی که در شاهنامه، امثال الحکم و منابع عمیق ادبی و تصویری که در فرهنگ اصیل ایرانی وجود دارد و حتی قصه گویی مادران برای بچههایشان میتواند به صورت کاملاً مدرن برای بچههای امروزی به تصویر دربیاید و با توجه به دنیای بچهها نقش همه لباسهایی باشد که ما امروز در بازار میبینیم.
زارع با ابراز تأسف از اینکه در بازار لباس ایران آنقدر که تصاویر مربوط به انیمیشنها یا سوژههای خارجی میبینیم سوژههای ایرانی نمیبینیم، در خصوص دلیل این مسئله گفت: ما یا درست هویت المانهای فرهنگیمان را نشناختهایم و یا اینکه درست به ان پرداخته نشده است و حواسمان نبوده که نسلی از بچهها در حال تربیت هستند که با رسانههای مختلف احاطه شدهاند و دلشان میخواهد که در عین داشتن هویت ایرانیشان متصل به مفاهیم جهانی مد هم باشند و این مفاهیم جهانی به حدی آنها را احاطه کردهاند که متأسفانه بسیاری از مواقع حتی بچههای ما داستانهای ایرانی را نمیدانند و المانهایی که در هر یک از مظاهر هویت ایرانی بوده را نمیشناسند.
وی تأکید کرد: این وظیفه ما طراحان و تصویرسازان حوزه مد و لباس است که این المانها و شخصیتها را با پژوهش و کار علمی شناسایی و متناسب با کودکی بچههای امروز آنها را برای لباس کودک بازطراحی کند. باید دهکده بزرگ جهانی که امروزه از آن یاد میشود هم در طراحی لباسمان اتفاق بیفتد و مظاهر سنت و مدرنیته در حوزه مد و لباس با هم ترکیب شوند تا بتوانیم در صنعت مد و لباس کودک به درستی به پیش برویم.
این پژوهشگردر پاسخ به این سوال که اولین گام برای حرکت به سمت طراحی لباس کودک و نوجوان شاخص و فاخر ایرانی در جهان چیست؟ گفت: اولین مسئله مورد نیاز این است که طراحان و فعالان عرصه لباس باید کتاب بخوانند تا تفکرشان با ادبیات، جامعه شناسی، روانشناسی و مردم شناسی امیخته شود. هنر نباید تا این حد از بسیاری از آموزههای سایر علوم دور بماند. چون چه در حوزه طراحی لباس و چه تصویرسازی نیاز داریم که همه چیز را گرد هم بیاوریم چرا که در طراحی لباس با انسانها سرو کار داریم و باید همه مسائل مرتبط با انسانها را کنار هم بیاوریم و این کار ممکن نیست مگر اینکه طراحان و فعالان عرصه مد و لباس در حوزههای مختلف کتاب بخوانند و تیمهایی با حضور متخصصان از رشتههای مختلف تشکیل دهند.
وی اضافه کرد: حتی وقتی میخواهیم تصویرسازی کنیم باید به مدد یافتههای پژوهشی شروع به تصویرگری و طراحی لباس کنیم. اگر چنین کردیم اتفاقهای خاص رخ خواهد داد اما تا زمانی که پایه و اساس پژوهشی عقبه طراحی و تصویرسازی ما نباشد نمیتوانیم کار شاخصی ارائه کنیم.
زارع اضافه کرد: در پژوهشهایی که بر روی جامعه اماری سه هزار نفره انجام دادهام، متوجه شدم که مبنای کاری بسیاری از طراحان جست و جو کردن در سایتها و نرمافزارهای مد است و وقتی از طراحان سوال میشد که آیا در مورد رنگها و فرمهای اصیل ایرانی اطلاع دارید، مشخص میشد که اطلاعات بسیاری از آنها کم یا سطحی است.
وی اضافه کرد: در هر جای دنیا وقتی میخواهند طراح و تصویرگر تربیت کنند ابتدا به آنها یاد میدهند که کتاب بخوانند و هویت خود را بشناسند، المانهای فرهنگی خودشان را عمیق درک کنند و بعد وارد جرگه طراحی و تصویرگری لباس شوند، اما متأسفانه در ایران اینگونه نیست.
این استاد دانشگاه کشورمان با اشاره به حساسیتهای بیشتر تصویرسازی برای لباس کودک و نوجوانان، گفت: طراحان نباید گروه سنی بچهها و نوجوانان را از دست بدهند، چون در این حوزه بسیار ضعیف هستیم. طراحی و تصویرسازی برای لباس کودک هم از نظر مالی و هم از نظر فرهنگی بسیار مهم است. طراح و تصویرسازی که میخواهد برای بچهها کار کند باید با بچهها حرف بزنند، با آنها بازی کنند، وارد دنیای بچهها شوند و در کنار بچهها کتابهای بچه گانه بخوانند تا بتوانند بچهها را درک کنند و وقتی در خصوص دنیای کودکان به اندازه کافی ذهنیت پیدا کردند، مطالعه بر روی حوزههای مختص کودکان را انجام دهند و بعد وارد دنیای طراحی لباس برای این نسل بسیار مهم و گروه سنی حساس شوند؛ گروهی سنی که از نوزادی شروع میشود.
وی از طراحان و فعالان عرصه پوشاک خواست در سِتهای مادر و کودکی که طراحی میکنند نخواهند که بچهها را شبیه بزرگترها کنند. بچهها به دنیای بچگی خودشان نیاز دارند و اگر بچهها بچگی نکنند قطعاً بزرگی خوبی نخواهندداشت بنابراین طراحان به بچهها دنیای بچگی خودشان را بدهند و به بزرگترها دنیای خودشان را.
نویسندههایی که پشتک وارو میزنند
این مترجم و منتقد ادبیات کودک و نوجوان درباره اعتقادی مبنی بر نبود و یا کمبود خلاقیت و نوآوری در نوشتن کتابهای کودک و نوجوان اظهار کرد: ابتدا باید از خلاقیت تعریفی ارائه دهیم و بگوییم منظورمان از خلاقیت چیست. خلاقیت یعنی آفریدن. باید ببینیم لازمه این خلاقیت چیست. مطلبی را از پابلو نرودا شاعر شیلیایی میخواندم که نوشته بود بدون اندیشه و عشق نمیشود شعر یا ادبیات آفرید؛ در واقع اگر به اندیشه محض رو بیاوریم میشود فلسفه. و اگر عشق و عاطفه نباشد چه چیز را میخواهید درباره انسانی که فقط ماهیچه و استخوان نیست و قلب و مغز هم دارد، بیان کنید؟ نمیتوان خشم، نفرت، شوق، شور و شیدایی را در قالب ادبیات بدون توجه به عشق و اندیشه آفرید، البته میشود چیزی دم دستی آفرید که دیگر ادبیات نیست.
او افزود: برای خلاقیت و نوآوری باید سخن جدید گفت. به قول مولانا «هین سخن تازه بگو تا دل و جان تازه شود/وارهد از حد جهان بیحد و اندازه شود». کسی میتواند نویسندهای خلاق باشد که بتواند جهان ادبی نو خلق کند؛ کسی که اندیشه روزآمد داشته باشد و اهل اندیشه و تعمیق در مسائل باشد و درباره پیشینه ادبیات خود و جهان مطالعه گسترده داشته باشد.
اقبالزاده در ادامه گفت: گذشته از برخی نویسندگان خوب، نویسندگانی داریم که چندسال است خطی خاص را تکرار میکنند؛ در واقع برخی از آثار آنها به خاطر بعضی از نوآوریها مورد توجه قرار گرفت، این استقبال آنها را به اشتباه انداخت و با توهم اینکه مفهوم ادبیت و زیباییشناسی فقط تخیل است و تکنیک، بیتوجه به کلیت ساختاری، داستانهایی مینویسند که رگههایی از خلاقیت در آنها هست، اما آنچنان تخیل خود را رها میکنند که به سیل ویرانگر خلاقیت بدل میشود. در تشبیهی باید بگویم باران به موقع و بجا موجب آبادانی و سرسبزی میشود، اما باران نابهنگام، اگر برایش مسیل تدارک نشده باشد، عکس آنچه مورد انتظار است، عمل میکند.
او تاکید کرد: گاهی در افسانههای شفاهی صحنههای شگفتانگیز و محیرالعقول دیده میشود که در آن چارچوب پذیرفتنی است، اما فانتزی مدرن منطق خاص خود را دارد، ممکن کردن جهان ناممکن از طریق پیرنگ و چفت و بست محکم روایی و کنشهای باورپذیر داستانی. واقعیت این است که خلاقیت و نوآوری با هنجارگریزیهای سبکی و زبانی و فرمی و نگاه بدیع شکل میگیرد، اما نمیتوان گفت هر نوع قاعدهگریزی و قاعدهافزایی الزاما به آفرینشی نو بدل میشود. در کار کودک و نوجوان، چنین پشتک واروهای شعبدهوار مانند سیل مخرب است. متاسفانه در بسیاری از موارد حتی زیباییهای کلاسیک آنها را هم از بین میبرد. به واقع، برخی از نویسندگان سراغ افسانهها رفته و شروع به بازآفرینی کردهاند که به نوعی بازی با متن است که در آن تخیل لازمه و خمیرمایه متن است، اما این تخیل باید در چارچوب تفکر عمیق باشد. بهرهگیری از خلاقیت مانند درست کردن یک گردنبند مروارید است؛ اگر یک مروارید تک را بر گردن حیوان بارکش بیندازید (که در جایگاه خود حرمت دارد) بیفایده است، مروارید باید جایگاه متناسب خود را داشته باشد و به کل پیکره بخورد.
اقبالزاده خاطرنشان کرد: تاکید میکنم نویسنده در کنار تفکر عمیق باید با یک نگاه گسترده نوآوریها و دستاوردهای ادبیات معاصر و ادبیات جهان را بشناسد. کسی نیست که بگوید من کل ادبیات جهان را میشناسم و یا با نوآوریهای جهان امروز آشنا هستم، اما اگر نویسنده تفکر مدرن و انتقادی نداشته باشد و دستاوردهای ادبی را نشناسد، دچار تکرار و کپیبرداری میشود. در واقع نویسندهای نوآور است که در پس کارش، چه آگاهانه چه ناخودآگاه، بر آفرینش کلیت متن یا اثر ادبی تسلط داشته باشد. ممکن است کسانی بگویند پس با آثار سوررئال در ادبیات و هنر و یا نقاشیهای کوبیستی چه باید کرد؟ نویسندگان خلاق و مطرح اینگونه آثار پشتوانهای از تجربه عینی و شناخت نظری دارند. بگذارید مثالی از پابلو پیکاسو بیاورم؛ او در اوج محبوبیت و شهرت بود که خانمی ثروتمند برای سفارش تابلو به او مراجعه کرد. پیکاسو میگوید «دستمزد من برای تابلوهای نقاشی خیلی بالاست»، آن زن که شوق داشتن تابلویی از پیکاسو را به هر قیمت داشته، پاسخ میدهد «قیمت مهم نیست، لطفاً کارتان را انجام دهید». پیکاسو یک ماه وقت میخواهد. پس از یک ماه آن خانم مراجعه میکند، وقتی قیمت تابلو را میپرسد، سرش سوت میکشد و با حیرت میگوید «چرا آقای پیکاسو؟ شما فقط یک ماه وقت گذاشتید»؛ پیکاسو میگوید «سرکار خانم! ۴۰ سال و یک ماه». در واقع همانطور که سالها طول میکشد که کربن نهفته در اعماق زمین به الماس بدل شود گوهر هم به خون دل گوهر شود.
او سپس با اشاره به سخن هگل درباره حفظ، حذف و ارتقا گفت: میخواهم یک مثال ساده درباره خلاقیت بزنم. سالاد را درنظر بگیرید؛ شما با ترکیب خیار، گوجه، پیاز، ادویه، لیموترش و روغن زیتون چیز جدیدی خلق میکنید که خاصیتی متفاوت و فراتر از همه آنها دارد. شما بخشهایی از داشتههایتان را دور ریخته و بخشهایی را نگه داشتهاید و یک چیز جدید را خلق و با ادویه و افزودنی آن را ارتقا دادهاید. ادبیات هم چنین چیزی است، اما به مراتب پیچیدهتر؛ مانند کاری که نیما در شعر ما کرد. او ادبیات کهن ما را میشناخت، با ادبیات جدید کشورهای دیگر به واسطه آشنایی با زبان و ادبیات فرانسه سعی کرد فراتر از تکرار و اوزان عروضی و قالبهای کهن شعری خلق کند که پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. آن زمان بزرگان دانشگاهی ما او را مسخره میکردند و به او میخندیدند. میگویند زمانیکه نیما در کنگره نویسندگان در سال ۱۳۲۵ شعر میخواند، فروزانفر سرش را پایین میانداخت و آرام میخندید و میگفت این فرد حتی با وزنها هم آشنا نیست.
این مترجم با تأکید بر اینکه نوآوری و خلاقیت باید پاسخگوی نیازهای فرهنگی، هنری، ادبی و اجتماعی باشد و ظرفیتهای جدیدی در جامعه ایجاد کند، بیان کرد: برخی از دوستان ما به جای نوآوری، پشتک وارو میزنند و در تکنیک غرق میشوند. بله برای نوآوری باید تکنیکها را شناخت، اما باید آنها را از هضم رابع گذراند و از آنها عبور کرد، اگر عامیانه بگویم وگرنه باعث رودل میشود! آقای حسین علیزاده درباره استاد شجریان به درستی گفت، او همه تکنیکها را میشناخت، اما از آنها گذر کرد تا به تکنیک خاص خود رسید و به گفتمان توامان موسیقایی و اجتماعی تاثیرگذار دست پیدا کرد. شعرهای متناسبی انتخاب کرد و متناسب با زمانه خود آثاری جدید خلق کرد. به نظرم کافی نیست که فقط تکنیکها را بشناسیم بلکه باید بتوانیم از آنها عبور کنیم.
کتاب «برسد به دست امام» نمایانگر فضای فکری و اجتماعی دهه 60 است
آئین رونمایی و بررسی کتاب «برسد به دست امام» با مشارکت انتشارات روایت فتح روز یکشنبه ۳۰ آذرماه در فرهنگسرای امام (ره) برگزار شد. این کتاب شامل مجموعه نامههای جوانان و نوجوانان به امام خمینی (ره) است که توسط محسن دریالعل گردآوری و تنظیم شده است.
فرزانه مردی مدیر اجرایی انتشارات روایت فتح درباره روند انتشار کتاب «برسد به دست امام» گفت: در تابستان سال ۹۷ بازدیدی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی داشتیم و اولین بار این نامهها را در آنجا دیدیم. با دیدن نامههای جوانان و نوجوانان به امام خمینی (ره)، فکر کردیم چه سندهای خوبی از آن زمان است و میتوان حرف دل بچهها با امام (ره) را در آن مشاهده کرد. آشنایی با نوع نگارش و طرز فکری که در نامهها دیده میشود، برای امروز ما درسآموز است. همچنین فضای دهه ۶۰ در نامهها به خوبی حس میشود و نوجوان امروز با خواندن کتاب میتواند به نگاه درستی نسبت به آن سالها دست یابد.
وی با اشاره به اهمیت انتشار این نامهها در قالب کتاب گفت: قطعاً کسی که جامعهشناس یا روانشناس باشد، میتواند با خواندن این نامهها به فضای فکری و اجتماعی دهه ۶۰ پی ببرد و کتاب از این جهت نیز اهمیت دارد. فکر میکنم کتاب برای آموزگاران هم مناسب است و در زمینه تربیت نوجوانان مؤثر خواهد بود.
مردی با بیان اینکه نامهها به طور کامل چاپ شده و در آن دخل و تصرف و ویراستاری صورت نگرفته است، افزود: سعی کردیم رعایت امانت را داشته باشیم و فقط غلطهای املایی در کروشه اصلاح شده است. نامهها در عین سادگی بسیار ارزشمند است و نوجوانان در آن حرف دلشان را بسیار بیآلایش به امام (ره) میزنند.
وی اظهار کرد: در روزگار فعلی و با گسترش فضای مجازی، آماده کردن بستری برای ایستادن در مقابل هجمههای فرهنگی میتواند اثرگذار باشد و چاپ چنین کتابهایی در کنار تولیدات رسانهای دیگر باید از اولویتهای دستگاههای فرهنگی باشد. من اعتقاد ندارم که جوانان امروز با انقلاب بیگانهاند، کما اینکه مدافعان حرم از همین نسل هستند و در راه ارزشهای انقلاب اسلامی مجاهدت میکنند.
مدیر اجرایی انتشارات روایت فتح انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) را یک حقیقت زنده دانست و گفت: امام (ره) با صحبتهایی که خطاب به نوجوانان میکردند، فضای خاصی را به وجود میآوردند و نوجوانان در این فضا جسارت پیدا کردند. در دفاع مقدس شاهد نقشآفرینی نوجوانان بودیم و عرق ملیای که در جنگ مشاهده میشود، حاصل جسارتی است که حضرت امام (ره) منشأ آن بودهاند. فرزندان همان جوانان هستند و علیرغم همه سختیها و مشکلات، محکم و مقاوم در این راه ایستادهاند.
مردی اضافه کرد: کتاب «برسد به دست امام» به تازگی چاپ شده و قصد داریم با نویسندگان نامهها ارتباط برقرار کنیم تا خاطرات و حس و حال امروزشان را مطرح کنند و در صورت امکان در چاپهای بعدی به کتاب اضافه کنیم. امیدوارم با توزیع گستردهتر کتاب، بتوانیم نویسنده نامهها را پیدا کنیم و با آنها در ارتباط باشیم. فراهم کردن شرایط برای تهیه کتاب صوتی از این کتاب هم دیگر برنامهای است که برای آن داریم. در آن سالها نامههای فراوانی خدمت حضرت امام نوشته شده و میتوانیم در ادامه سراغ موضوعات و اقشار دیگر هم برویم.
مدیر اجرایی انتشارات روایت فتح در پایان از فرهنگسرای امام (ره) برای برگزاری این نشست تشکر کرد. قرائت دو نامه از کتاب «برسد به دست امام» پایانبخش مراسم بود.
اخبار
کتاب «نظریه معنویت در قرآن» منتشر شد
کتاب «نظریه معنویت در قرآن» نوشته محمدمسعود سعیدی «عضو هیئت علمی گروه حکمت و کلام جدید پژوهشکده اسلام تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی» منتشر شد.
مسألۀ اصلی این پژوهش این است که نظریۀ معنویت در دیدگاه قرآن چیست؟ یعنی پرسش از مجموعهای منسجم از مفاهیم، گزارهها و ایدههای قرآنی است که میتواند یک نظریه را دربارۀ معنویت شکل دهد؛ یعنی مجموعهای نظاممند که بعد از بیان ویژگیهای معنویت، زمینهها و شرایط علّی و مداخلهگر در ظهور و رشد آن در افراد جامعه و کنشهای اجتماعی مرتبط با آن و آثار وجود یا عدمش در زندگی فردی و اجتماعی را توضیح میدهد.
انگیزۀ اولیۀ پژوهش حاضر، فهمیدن این نکته بوده است که آیا میتوان دیدگاه قرآن دربارۀ معنویت را به گونهای تحصیل کرد که با دیدگاه گروههای دینی و معنویِ جدید دربارۀ آن، تا جایی که ممکن است بیطرفانه و جامعگرایانه قابل مقایسه باشد؟ مقایسهای که بتواند برای کسانی که در این گروهها هستند نیز حتیالمقدور الزامآور باشد؛ بنابراین، هدف این پژوهش، بهدست آوردن نظر قرآن دربارۀ معنویت با اتخاذ رویکردی تطبیقی بوده است.
این تحقیق، تبیین تکوین و رشد معنویت در جامعه بر مبنای دیدگاههای قرآن است، ولی نه به شکل استفادۀ پیشینی از چارچوبی نظری، و آزمون فرضیهای که از دل آن چارچوب استخراج میکنیم، بلکه به شکل نظریهپردازی دادهمحور با استفاده از آیات قرآنی؛ در این روش، فرضیهای در ابتدای پژوهش وجود ندارد، زیرا هدفِ پژوهش آزمون فرضیه نیست، بلکه هدف، کشف فرضیهها و پردازش آنها برای رسیدن به یک نظریه به روش نظریۀ زمینهای میباشد؛ در واقع، این تحقیق از نوع تحلیل کیفی متن است و متن مورد تحلیل، کل قرآن کریم میباشد.
در روش نظریهپردازی دادهبنیاد، تکنیک اصلی کدگذاری متن است؛ کدگذاری باز جهت استخراج مفاهیم، فروکاهیِ مفاهیم جهت شکلگیری مقولات، کدگذاری محوری جهت ربطدهی مقولهها بههم، کدگذاری فرایند جهت استنباط فرایندهای مهم و مرتبط و کدگذاری گزینشی جهت یکپارچهسازی و پالایش نظریه؛ مفاهیم، متغیرها و روابط آنها در روش نظریهپردازی دادهمحور، در ضمن کدگذاریها تولید (کشف) و پرورانده میشود.
اگر معنویت را فرایند نسبتاً پایدارِ جستجوی امر قُدسی در زندگی فرض کنیم، معنویت نوعی شیوۀ رفتاری خاص در زندگیِ برخی از انسانها خواهد بود که آدمی در آن به دنبال ارتباط با قدرتی برتر و منزّه در باور خود است.
بنا بر فرض بالا، قرآن امر قدسی را که شایسته است آدمی در جستجوی او باشد، الله مینامد و صفاتی را برای او بیان میکند که مشوّق معنویت است؛ قرآن مردم را به جستجوی امر قدسی ترغیب مینماید و ملازمات و شرایط زمینهای تحقق معنویت را یادآوری و از موانع آن پرهیز میدهد، و با هدف تشویق انسانها به رفتار جستجوگرانۀ معنوی، پیامدهای زندگیِ همراه با معنویت را توصیف مینماید.
اگر مقصودمان از نظریۀ معنویت، مجموعه گزارههایی باشد که ویژگیها، ملازمات، بسترهای تکوین، فرایندها و عملکردهای منتهیشونده و پیامدهای معنویت را بیان میکنند، در این صورت، آن چه را که در این کتاب تشریح میشود، میتوانیم نظریۀ قرآن دربارۀ معنویت بدانیم و معنویتهای نوپدید را با آن، به طور نسبتاً همهجانبه و بیطرفانه مقایسه نمائیم.
چاپ ترجمه رمان پلیسی جدید لاپنا
رمان «کسی که میشناسیم (همه ما چیزی را پنهان میکنیم)» نوشته شاری لاپنا بهتازگی با ترجمه عباس زارعی توسط انتشارات آموت منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب، سال ۲۰۱۹ منتشر شد و به فهرست کتابهای «گلوب اند میل» راه پیدا کرد. از اینرمان سال گذشته ترجمه دیگری توسط نشر البرز منتشر و راهی بازار نشر شده بود.
شاری لاپنا نویسنده کانادایی، متولد سال ۱۹۶۰ است و با چند رمان تریلری که طی چندسال پیش از او ترجمه و منتشر شده، در ایران شناخته میشود. او از سال ۲۰۰۸ نویسندگی را آغاز کرد و پیش از آن، وکیل و مدرس زبان انگلیسی بود. معما، تعلیق و هیجان از جمله عنصرهای همیشگی رمانهای ایننویسنده هستند. «زن همسایه»، «غریبهای در خانه» و «مهمان ناخوانده» عنوان ۳ کتاب ایننویسنده هستند که پیشتر ترجمهشان توسط نشر آموت و دیگر ناشران ایرانی عرضه شده است.
بستر مکانی داستان «کسی که میشناسیم» یکی از حومههای آرام و سرسبز شهر نیویورک است. در اینآرامش، نوجوانی بهطور مخفی و دزدانه وارد خانه همسایهها شده و با استفاده از رایانههایشان، از اطلاعات و رازهای مخفیانهشان آگاه میشود. بهاینترتیب بعضی از اسرار همسایهها را افشا میکند اما کسی از هویت او خبر ندارد.
داستان مذکور اینگونه شروع میشود و با رسیدن دو نامه بینام و نشان و گستردهشدن شایعات ادامه پیدا میکند. همسایهها نسبت به هم بدبین میشوند و اینمیان، جسد یکی از زنان همسایه پیدا میشود. حالا معمای دیگری به معمای پیشین اضافه شده است؛ قاتل اینزن کیست؟ آدمهایی که شاری لاپنا در اینداستان طراحی کرده، هرکدام بخشی از حقیقت را پنهان میکنند و پیدا کردن راهحل معما بسیار دشوار مینماید...
اینکتاب با ۳۰۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۴۹ هزار تومان منتشر شده است.
اخبار
آیفیلمیها در تماشای «آینههای نشکن»
مجموعه تلویزیونی «آینههای نشکن» به کارگردانی جواد اردکادنی در نوبت پخش از آیفیلم فارسی قرار گرفت.
به گزارش امتیاز، مجموعه تلویزیونی «آینههای نشکن» که در سال ۱۳۸۷ از شبکه دو سیما پخش شد، قرار است جایگزین «فاکتور ۸» شود.
در خلاصه داستان «آینه های نشکن» آمده است: در آستانه سفر بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران، یک شبکه جاسوسی میکوشد با نفوذ به یکی از مراکز تحقیقات هستهای، با انتقال آلودگی اتمی دلایل کافی برای متهم کردن ایران به خروج از مسیر صلحآمیز هستهای فراهم کند.
در «آینههای نشکن» صبا کمالی، آزیتا حاجیان، سعید نیکپور، ثریا قاسمی، علی قربانزاده، جمشید شاهمحمدی، قاسم زارع، مجید مشیری، سعید داخ، مهدی صبایی و عاطفه رضوی نقشآفرینی میکنند.
این سریال از جمعه ۵ دی، هر روز ساعت ۱۶ روی آنتن میرود. بازپخش آن نیز در ساعتهای ۱۲ شب و ۸ صبح خواهد بود.
پاتریس لومومبا در «عکس های تکان دهنده» هیسپان تی وی
هیسپان تی وی در این قسمت از برنامه «عکس های تکان دهنده» عکسی از پاتریس لومومبا، رهبر استقلال کنگو از استعمار بلژیک قبل از قطعه قطعه شدن بدنش را مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
به گزارش امتیاز، «عکس های تکان دهنده» که در هر قسمت به یکی از ماندگارترین و تاثیرگذارترین عکس های تاریخ می پردازد، در این قسمت تصویری از پاتریس لومومبا را با دستانی که از پشت با طناب بسته و توسط چندین سرباز احاطه شده ، انتخاب کرده است.
در این عکس دوربین سرباز ارتش کنگو صحنه های پیش از مرگ پاتریس لومومبا را ثبت میکند که تا چند هفته قبل نخست وزیر کشورش بود. تصویر به فاصله کمی از قطعه قطعه شدن و به اسید انداخته شدن پیکر لومومبا، در سراسر جهان منتشر می شود و بسیاری از نشریات و رسانههای معتبر آن را بازنشر میکنند. هرگز کسی نام عکاس را اعلام نکرد، اما عکس او یکی از مهم ترین لحظات تاریخِ مبارزات سیاسی قرن بیستم را ثبت کرد و توانست در دوره بلند مدتی به عنوان نماد مبارزات سیاسی آفریقاییها و جهانیان باشد.
«عکسهای تکاندهنده» به کارگردانی کیانوش الطافی کاری از واحد برنامههای شبکه پرس تیوی است که برای مخاطبان اسپانیایی زبان شبکه هیسپان تیوی زبانگردانی شده است و روزهای جمعه ساعت 3:15 به وقت تهران پخش میشود. تکرار این برنامه همان روز ساعات 06:15، 10:15و 19:15 روی آنتن هیسپان تیوی میرود.
«عزیز جهان» به چاپ ششم رسید
کتاب «عزیز جهان» داستان شیرین و پرفراز و نشیب زندگی دکتر عبدالعزیز خضری پزشک متخصص اورولوژی و جراح است که با زبانی جذاب بر اساس واقعیت نوشته شده است.
دکتر عبدالعزیز یا همان عزیز خضری عمر خود را وقف خدمت به محرومین و نیازمندان کرده و تا زمان انتشار کتاب بیش از پانزده هزار عمل جراحی رایگان انجام داده است. نویسنده شیعهمذهب، اکبر صحرایی، داستان دکتر خضری اهل سنت را نوشته و خواننده را شیفته شخصیت و منش و زندگی پربار او میکند. خواننده کتاب در متن این داستان واقعی، از سویی با سبک زندگی مردمان منطقهای در جنوب ایران آشنا میشود و از جزئیات متنوع و جذابی از آداب و سنتهای آن مردم آگاه میگردد و از سوی دیگر بخشی از تاریخ سیاسی و اجتماعی دوران پهلوی را مرور میکند. تصویر زندگی سخت مردم در دوران قحطی و بیماریهای فراوان و شرح شیوههای طبابت سنتی در همان محیط بسته و کوچک با دقت تمام ترسیم شده است. نویسنده از ابتدای کتاب تصویری مثبت و دلپذیر از همزیستی مطلوب میان سنّیها و شیعیان به دست میدهد و ما را با کودکی آشنا میکند که پس از فراگرفتن کتابهای فقه اهل کتاب در مکتبخانه، برای درس نهجالبلاغه استاد دارد و کلمات امام علیعلیهالسلام را با شوق و رغبت فرامیگیرد. لابهلای داستان تصاویر متنوعی از خاطرات پراکنده و رنگارنگ دکتر خضری، از تحصیل و زندگی در اصفهان و شیراز تا خدمت در مراکز درمانی مختلف و تجربههای پزشکی متفاوت و خاص بیان شده است. در این میان گاهی مطایبات خواندنی و خندهداری هم هست که نمیتوان بدون خنده از آنها گذشت. این پزشک متخصص میتوانست در بهترین شرایط زندگی کند، اما بهجای تلاش برای موقعیتهای شخصی و آسایش و رفاه خانوادگی خود، زندگیش را صرف رسیدگی به مشکلات مردم گرفتار روستاها و نقاط دورافتاده کرده است.داستان فداکاری دکتر خضری و همسر وفادارش برای همراهی با مردم محروم و نیازمند آنقدر شیرین است که باید خواند. آن دو عرق ریختن در بندرلنگه و روستاهای جنوب کشور را بر اقامت در آمریکا و برخورداری از بهترین فرصتهای آسایش ترجیح دادند و ثابت کردند که ارزشهای انسانی و اعتقادی بر هر چیزی اولویت دارد.او حتی وقتی برای دوره تکمیلی تخصص خود در انگلستان با پیشنهادهای وسوسهانگیز روبرو میشود، ماندن در بریستول را قبول نمیکند و در روزهای پرشور آغاز انقلاب به ایران میآید تا در آغاز انقلاب و دوران دفاع مقدس باز هم شریک درد و رنج هموطنان خود باشد. در بخشی از کتاب میخوانیم: «برق نگاه بیمار زجرکشیدهای که مداوا شده، با هیچ لذتی قابلقیاس نبود. یک پزشک زمانی میتواند ذرهای از حس خدا را در زمان خلقت آدم درک کند که مریض دردکشیده را طبابت میکند.»این کتاب در ۳۸۳ صفحه و با قیمت ۵۸ هزار تومان روانه بازار شده است .
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4427/20807/84095
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4427/20807/84096
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4427/20807/84097
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4427/20807/84098
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4427/20807/84099
|
عناوین این صفحه
- تصاویر لباسهای کودکان ما هویت ندارد
- نویسندههایی که پشتک وارو میزنند
- کتاب «برسد به دست امام» نمایانگر فضای فکری و اجتماعی دهه 60 است
- اخبار
- اخبار