|
جواد بیاد در دایره تکامل از معنویت می گوید
سفیر پنج کشور اروپایی در گالری مژده
هم زمان با آغاز سال نو میلادی، نمایشگاه «دایره تکامل» جواد بیاد در گالری مژده در دو روز نخست برگزاری شاهد دیدار پنج سفیر و کنسول کشورهای اروپایی و همسران شان بود.
به گزارش امتیاز؛ برخی تابلوهای این نمایشگاه اشاراتی به حضرت مسیح و حضرت مریم دارد و در امتداد رویکرد کنش نقاشانه جواد بیاد، معنویت و نقطه وصل بودن خداوند را یادآوری می کند.
تا این لحظه سفرای فنلاند، هلند، سوئیس، اتریش و کنسول چک به همراه همسران شان در کنار اقشار مختلف مردم با رعایت فاصله اجتماعی و قوانین بهداشتی از آثار دایره تکامل دیدن کردند.
جواد بیاد درباره نام نمایشگاه گفت:»دایره ، همان چرخه ی تکامل است ، و دایره ها در آثارم و چه از لحاظ کمپوزسیونی که دایره وار به رقص در آمده و چه دایرهای رنگی که در آثار رسم شده مصداق چرخه روزگار و چرخه تکامل است و البته یادآوری می کند همه ما در دایره کره زمین هم سرزمین هستیم.»
این هنرمند در خصوص مضمون آثارش گفت:»پروردگار منان ،فرستادگانی را از جانب خود برای ما انسانها، برای رسیدن به تکامل و رشد بشریت مامور فرمود تا اینکه، با وارد شدن در مسلک ناب تجلی ،سعادتمند شویم. خداوند مظهر تفاهم است و این ما بودیم که سوءتفاهم را بوجود آوردیم.»او خاطر نشان کرد:» آثار من در بُعد معناگرا و بر پایه معنویت هستند، و این ظرافت در قسمت سوژه و ترسیم پس زمینه و حواشی اثر با خطوط نامنظم و خطوط اولیه، همان مصداق روند تکامل برای مخاطب است.»او گفت:» سوژه ها در آثار من اکثرا مفهوم همان تکامل هستند که برای رسیدن به تکامل حقیقی باید از حداقل ها فاصله گرفت و به حداکثرها رسید، برای این رسیدن باید پرواز کرد، و پروازی برای خروج، خروج از تجملات، خروج از دنیا گرایی و... پرواز نماد یک حرکت هست، حرکتی سبک و ارامش بخش برای درک مهربانی پروردگار.»او در خصوص تاکیدش بر معنویت در آثارش گفت: « از دیرباز تا امروز شادی و غم، ظلم و مهربانی بوده و انسان بدون دین از مدار مدیریت حاکم بر نفس و تفکر سالم خارج می شود، انسان بدون دین در رنج هست و انسان با دریافت دین حقیقی در آسایش درونی کامل تر می شود.» مجموعه دایره تکامل تا ۲۶ دی ماه در گالری مژده دایر است و علاقمندان می توانند با هماهنگی قبلی و رعایت تمامی قوانین بهداشتی از ساعت ۱۵ تا ۱۹ از این آثار در گالری مژده به نشانی سعادت آباد، علامه شمالی، هجدهم شرقی، پلاک ۲۷ دیدن کنند.
کارد به استخوان سینما رسید، کاری بکنید
در نخستین روزهایی که ویروس منحوس کرونا قدم به خاک ایران گذاشت، سینماها جزء اولین مکانهایی بودند که بدون هیچمتولی و برنامه خاصی تعطیل شدند. باور اولیه سینمادارها و اهالی رسانه این بود که این تعطیلی نهایتا تا قبل از نوروز بهپایان میرسد و با ورود سال جدید، خبری از این تعطیلیها و محدودیتها نخواهد بود. اما سینماها چون هیچمدیریت کلانی را پشت خود نمیدیدند، اولین مکانهایی بودند که تعطیل شدند و جزء آخرین مشاغل و صنوفی بودند که پس از تحمل چهارماه تعطیلی و خانهنشینی، تحت شرایطی عجیب گشایش یافتند.
این اتفاق تنها منحصر به سالنهای سینما نبود و تولیدات سینمایی و تلویزیونی را نیز شامل میشد. درکنار تمام این موارد، خانهنشینی اجباری سینماگرانی که تنها حرفه اصلی آنها همین بود و به این ترتیب، محل ارتزاق آنها بسته شده بود نیز به دغدغه مهمی تبدیل شد که ضرورت رفع آن بهموازات مشکلات دیگر مطرح شد. دولت هم در این آشفتهبازار کرونایی، کمترین توجه خود را به اهالی فرهنگ گذاشت تا امروز که بیش از 10 ماه از ورود کرونا به ایران میگذرد، با جدیت اعلام کنیم که تقریبا هیچصنف و رسته شغلی بهاندازه سینما و سینماگران، از بابت محدودیتها و تعطیلات کرونایی، متضرر نشده و خسارت ندیدهاند.
در همین ارتباط یکی از تهیهکنندگان کهنهکار سینمای ایران گفت: «در این چندماه، بسیاری از مشاغل با محدودیتهایی همراه شدند. آنهایی هم که محدودیتهایشان زیاد بود، توانستند بهصورت جستهوگریخته فعالیتهایی داشته باشند، اما آن دسته از مشاغلی که نتوانستند هیچفعالیتی ولو بهصورت غیرقانونی و قاچاقی داشته باشند؛ یک، سینمادارها بودند، دوم مشاغل مربوط به هتلداری و توریسم و در آخر هم تالارهای پذیرایی که در این چندماه بیشترین ضرر و زیانها را به جان خریدند.»
تهدیدهای بیاثر به اعتراض
در تمام این چندماه، رسانهها پر شدهاند از بازتاب و انعکاس مشکلات ریز و درشتی که اهالی فرهنگ با آنها دست به گریبان بودند. دیگر عقب افتادن اجارهخانه محل چندانی از اعراب نداشت و پای قرضهای دستی که برای خریدهای مایحتاج ضروری زندگی مهم بودند، به این چرخه باز شد. همین چندماه پیش بود که یکی از چهرههای شناختهشده سینمای ایران از مطالبات دستی بدنه سینما از او سخن گفته بود و اینکه این وضعیت برای بسیاری از همکارانش رخ داده و معلوم نیست چه آیندهای در انتظار آنها باشد.
با این وجود، گهگاه در برخی محافل سخنهایی مبنیبر اعتراضهای صنفی شکل میگرفت که کار اجرایی برخی از این اعتراضها، حتی به طراحی دعوت به تجمع نیز کشید اما هیچیک از آنها حتی تا امروز هم اجرایی نشد.
از دیگر سو، از گوشهوکنار خبر میرسید که طی این مدت، سینماگران بسیاری در محافل و مجالس خود با مقامات دولتی و مدیران فرهنگی و سینمایی، این وضعیت بغرنج را گوشزد کرده و حتی نقشهراههایی را برای آنان ترسیم کردهاند تا در آینده بتوانند بهشکل هوشمندانهای از این گرداب نجات پیدا کنند؛ نقشهراههایی که نهتنها مورد توجه قرار نگرفت، بلکه بهواسطه شیوع موج سوم کرونا، شرایط را وخیمتر هم کرد.
سینماهای سراسر کشور که از ابتدای اسفندماه تا نیمههای تیرماه بهصورت یکسره تعطیل بودند، از اواسط آبانماه نیز تعطیل شدند و این تعطیلی تا امروز هم ادامه پیدا کرده است. البته که طی چند روز گذشته، برخی شهرهای کشور که وضعیت کرونایی آنها زرد شده است، اجازه بازگشایی سینماها را پیدا کردند. با وجودی که این روزها، بیش از 300 شهر کشور وضعیت زرد را تجربه میکنند، عموم این شهرها، شهرهایی هستند که یا سینما ندارند یا مالکان آن سینماها، فعلا بهواسطه استهلاک موارد مصرفی ترجیح میدهند که در سینماهای خود را باز نکنند. بنابراین وضعیت بسیاری از کلانشهرهایی که چندین پردیس سینمایی دارند، نارنجی است و طبق شیوهنامههای ستاد ملی کرونا، مجاز به بازگشایی سینماها نیستند، مثلا طی روز گذشته و طبق اطلاعاتی که سمفا بهعنوان معتبرترین و اصلیترین نهاد موثق در این زمینه در اطلاع ما قرار داد، کمتر از 15 سینمای فعال تا ساعت 16 مشغول به فعالیت بودند که این تعداد سینما، کمتر از 100 بلیت در سراسر کشور فروختهاند.
طبق شیوهنامه عجیبی که ستاد ملی کرونا وضع کرده است، سینماها در گروه مشاغل سه قرار دارند و نمیتوانند در وضعیت قرمز و نارنجی فعالیتی داشته باشند. اینکه چرا سالنهای سینمایی در رده مشاغل ردیف سه قرار گرفتهاند، سوالی است که مدیران ستاد ملی کرونا باید به آن پاسخ دهند. وقتی سقف سینماها بلند است، وقتی مخاطبان قرار است با فاصله چندمتری از یکدیگر بنشینند، وقتی تمام پروتکلهای بهداشتی توسط سینمادار رعایت میشود و وقتی مخاطبان قرار نیست بیشتر از 90 دقیقه در این فضا بمانند، آن وقت چرا باید سینماها تعطیل شوند؟ آن هم در شرایطی که در ایام کرونایی، حتی 20 درصد از ظرفیت یک سالن نیز پر نمیشد، آن وقت استدلال عقلی و مناسب ستاد ملی کرونا برای قرار دادن سینما در ردیف مشاغل گروه سه، با چه ضرورت و لحاظ کردن چه آسیبهایی اتخاذ شده است؟ همین چندهفته پیش بود که برخی مدیران سینمایی با یک ذوقزدگی خاصی از درخواست انتقال سینماها به مشاغل گروه 2 سخن گفتند و اینکه قرار است در این باره، جلساتی را با ستاد ملی کرونا برگزار کنند اما گویا این پیشنهاد آنها هم به در بسته خورده که با کاهش آمار مبتلایان و قربانیان کرونا، باز هم سینماها نمیتوانند در شهرهای نارنجی فعالیتی داشته باشند.
از دیگر سو، حجم تولیدات سینمایی نیز به مقدار زیادی کاهش پیدا کرده است. بهطوریکه امسال، کمتر از 40 فیلم سینمایی توانستند مقابل دوربین بروند و این درحالی است که این آمار برای سالیان گذشته، حداقل دو برابر این میزان بوده است.
رکود عمیقی که کرونا به سینما و سینماگران ایرانی وارد کرده است، با کمترین توجهی از سوی دولتمردان همراه بوده و متاسفانه سکوت سرشار از ناگفتههای این صنف که در اثر آبروداری و حفظ شأن بدنه سینما استمراریافته، توسط مدیران فرهنگی کشور درک نشده و بیلان کاری این صنف را با تغییر مواجه نساخته است.
تمام حمایتهای دولتیها
درمقابل این آبروداری سینماگران و صورتهایی که بر اثر تکرار سیلیهای زمانه سرخ نگهداشته شده، دولتیها همان قولهای نیمبندی را که در 6ماهه اول سال داده بودند هم در نیمه دوم ادامه ندادند. در ابتدا مبلغی به خانه سینما اعطا شد که آن خانه این مبالغ را بهصورت سلیقهای میان برخی اعضا پخش کرد. در ادامه، یک سبد کالا تعریف شد که آن سبد هم میان برخی اعضا پخش شد.
یکی از اعضای خانه سینما گفت: «وقتی عیدی 500 هزار تومانی خانه سینما به برخی اعضا داده شد و این ناعدالتی برای چندمین سال متوالی ادامه یافت، سروصداها و اعتراضها کار را بهجایی رساند که مدیران خانه را مجبور کرد تا با طراحی سیستمی، به شناخت اعضای نیازمند پرداخته تا لااقل سبد کالای خود را به شکل منصفانهتری تقسیم کنند. در آن سامانه، طی حدودا 40 سوالی که مطرح شد، اطلاعات بسیاری از متقاضی گرفته شد اما در آخر باز هم سبد کالا به من و بسیاری از دوستانم که واجد اصلی این سبدها بودیم، تعلق نگرفت. حالا سوال من از مدیران خانه سینما این است که وقتی من با زن خانهدار و یک فرزند محصل، در شرایطی که مستاجر هستم و کار ثابت یا متفرقه هم ندارم و بیمه تامین اجتماعی مرا هم خودشان پرداخت میکنند و از دیگر امکانات نظیر اتومبیل شخصی هم بهرهمند نیستم، مشمول این عیدی و سبد کالا نشدهام، آیا باید بپذیریم که آن چند هزارنفری که توانستهاند عیدی و سبدکالا بگیرند، وضعیتشان از من بدتر است؟»
این قبیل اعتراضها، باز هم مانند سالیان گذشته از سوی وزارت ارشاد، سازمان سینمایی و البته خانه سینما بیپاسخ گذاشته شد و طبیعتا در ادامه نیز تکرار خواهد شد.
در ادامه وزارت ارشاد که از حمایت اهالی هنر موفق بیرون نیامد، توپ را به زمین سینمادارها انداخت و اعلام کرد که در ازای هر پرده، 10 میلیون تومان وام پرداخت خواهد کرد که سینمادارها میتوانند با ارائه مدارکی، این وامها را دریافت کرده و چندماه بعد با سود به آنها بازگرداند؛ شوخی بزرگ که از همان ابتدا از سوی سینماگران با استقبال روبهرو نشد و دستمایه شوخی گریهآور آنها قرار گرفت. قطعا بهترین کاری که وزارت ارشاد برای سینمادارها انجام داد، این بود که بدهی آنها به دفاتر پخش را در قالب وامی آماده و تقدیم کرد.
البته این تمام هنرنمایی وزارت ارشاد در این مدت نبود و این نهاد مبلغ یکمیلیونو 500 هزار تومان بهتمامی اعضای صندوق اعتباری هنر پرداخت کرد و البته که با رایزنیهایی، اعضای این صندوق را در زمره دریافت وام یکمیلیون تومانی ایام کرونا و کمکهزینه ماهیانه 100 هزار تومانی قرار داد.
این تمام کمکها و تلاشهایی بود که وزارت ارشاد و شاخههای آن برای حمایت از سینمادارها و اهالی سینما انجام داد؛ کمکهایی که نهتنها گرهای از مشکلات اعضای نهچندان زیاد این صنف باز نکرد، بلکه آنان را به این باور تلخ رساند که حتی بهاندازه کارگران فصلی تحتحمایت هیچنهادی قرار ندارند و در شرایط بغرنج، این خود هستند که باید روی پایشان بایستند. در تمام این 10 ماه، به استثنای جشنواره جهانی فجر تمام جشنوارههای اصلی و فرعی در زمان همیشگی خود برگزار شدند و متاسفانه این اصرار که از سوی وزارت ارشاد و سازمان سینمایی در برگزاری این جشنوارهها دیده شد، درمورد حمایت از اهالی سینما دیده نشد. جالب آنکه تعداد مخاطبان بسیاری از این جشنوارهها بهاندازهای پایین بود که تصویر یا آماری از آنها ارائه نشد. تا جایی که برخی رسانهها از لایو یکی از برنامههای سینماحقیقت با تنها سه نفر و لایو هنر و تجربه با حضور میهمان خارجی که تنها 14 مخاطب داشت، رونمایی کردند! آن هم در شرایطی که برای برگزاری چنین رخدادهای آنلاینی، تبلیغات بسیاری شده بود.
درمقابل، بسیاری از اعضای بدنه سینما از کوچکترین تا ردهبالاترین مدیر وزارت ارشاد و سازمان سینمایی تقاضا کردند تا هزینه این جشنوارهها بهشکل عادلانهای میان آنها تقسیم شود اما این درخواست چندینباره، با کوچکترین واکنشی از سوی این مدیران مواجه نشد. تنها تابش، مدیرعامل فارابی بود که در پاسخ به این اظهارات پاسخ داد که بودجه جشنوارهها از محل برگزاری خودشان تامین میشود و اگر قرار باشد جشنوارهای برگزار نشود، اصلا بودجهای در کار نخواهد بود تا بخواهند آن را میان اعضای سینما تقسیم کنند.
کارد خیلی وقت است از استخوانمان هم گذشته!
علی سرتیپی، تهیهکننده، پخشکننده و سینمادار ضمن انتقاد از تعطیلی ادامهدار سینماها گفت: «این دوستان فقط بهما میگویند تعطیل کنید و به دیگر جنبههای آن هیچکاری ندارند. دیگر نمیدانند که همین یک جمله آنها که میگویند «تعطیل کنید» معنیاش آن است که من باید حتی درصورت تعطیلی، حقوق پرسنل، بیمه آنها، شارژ سنگین و دیگر هزینههای جاری پردیسی مانند کورش را متقبل شوم و این یعنی این هزینهها را که ماهانه 600 میلیون تومان میشود باید از جیب بپردازیم و این برای ماه دهم است که دارم اینچنین خرج میکنم. من توانستهام با فعالیت پردیس کورش در سالهای قبل، پرسنل خودم را حفظ کنم اما سینماها و پردیسهای دیگر چگونه باید بتوانند از پس مخارج کمرشکن خود برآیند و اینکه من تا چه زمان میتوانم به این شیوه، پرسنل و هزینههای جاری سالنهایم را پوشش بدهم؟ آن هم در شرایطی که هیچافق روشنی از آینده سینماها در دست نیست و اصلا مشخص نیست که وضعیت سینماها طی سه ماه باقیمانده امسال و البته ماههای ابتدایی سال آینده به چه ترتیبی خواهد بود.»
این صحبتهای سرتیپی در شرایطی به زبان آورده شده که پردیس کورش سالگذشته در چنین روزهایی، بین 200 تا 300میلیون تومان درآمد روزانه داشت و بهعنوان پرفروشترین و پرمخاطبترین پردیس سینمایی کشور شناخته میشد. البته که در همین چندماه، بسیاری از پردیسها ازجمله پردیس آزادی، چندین پرسنل خود را بهناچار از دست داد و متاسفانه تعداد پرسنل سینما، عوامل تولید و حتی هنروران و دیگر صنوف سینمایی که بیکار شدهاند، بهشکلی تصاعدی، ماه به ماه بیشتر شده و هماکنون اصلا عدد و رقمی از تعداد بیکاران این صنف وجود ندارد.
از آنجا که هیچ بیمه بیکاریای تا امروز شامل اهالی هنر نمیشود، بیکاری این قشر نهچندان زیاد، مصادف است با خانهنشینی و صفر شدن میزان درآمد ماهیانه آنها. تازه در چنین شرایطی است که قدر یارانه 45 هزار تومانی برای اهالی هنر بیشتر دانسته میشود. اشتباه نکنید، از اقشار مستضعف و تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد صحبت نمیکنیم، داریم از اهالی فرهنگ و هنر یک مملکت سخن میگوییم.
یکی از عوامل سینما که سابقه 14 ساله فعالیت درحوزه سینما را دارد و نمیخواهد نامش رسانهای شود گفت: «باور کنید آنقدر اخبار ناگوار از وضعیت زندگی دوستان و برخی همکاران میشنوم که دیگر وضعیت خودم را فراموش میکنم، مثلا همین دیروز ویدئویی از استاد «محمد فیلی» دیدم که طی آن درخواست ملاقات با جناب رئیسی را داشتند، چون گویا با صاحبخانه خود به اختلافهایی خورده بودند و مجبور شدند خانه را خالی و وسایل منزلشان را در پارکینگ خانه یکی از دوستانشان خالی کنند. همسر و فرزندان ایشان هم در خانه یکی از اقوامشان زندگی میکنند. شنیدن این چیزها دل آدم را بهدرد میآورد که این همه هنرمند در این سینما فعالیت کردند و الان همه بدونمتولی رها شدند و کسی هم کاری به کارشان ندارد. الان وزارت ارشاد بیاید پاسخ دهد که این روزها دارد چه کار میکند؟ وقتی بدنه سینما مستاصل رها شدهاند و نمیتوانند حتی یک مرغ بخرند، شما چه برنامه و هدف مهمتر و باارزشتر دیگری دارید و اصلا آن هدف را برای چه کسانی و با چه کسانی میخواهید برگزار کنید؟ یعنی آنها نمیدانند چندنفر از بچههای سینما به مسافرکشی و اسنپ روی آوردهاند؟ مگر میشود ندانند چه تعداد از اهالی سینما مشغول دستفروشی هستند. دوستانی را میشناسم که از شهرستان به تهران آمده و مسافرکشی میکنند و شب را هم در ماشین میخوابند و ماهی یکی، دو بار به شهرستان میروند تا زن و بچهشان را ببینند. اجارهخانه و عقب افتادن اقساط وام و ندادن حق بیمه و باطل شدن آن که دیگر جزء مشکلاتی بود که در ماههای اول وقوع کرونا اتفاق افتاد.»
یکی از تهیهکنندگان سرشناس سینمای ایران نیز گفت: «من چندینبار نشستهایی را با مدیران سینمایی برگزار کردم. قصد داشتم در همان ماههای اول، گله و شکایتهای خود را مانند بسیاری از همکارانم رسانهای کنم که گفتم شاید درست نباشد و باید به نهادهای دولتی فرصت داد تا کمی از این همه باری که روی دوش آنها سنگینی میکند، خلاصی بیابند و سرفرصت به سینما بپردازند. اما امروز میبینیم که بعد از گذشت 10 ماه، هیچاتفاقی برای سینما و اهالی آن نیفتاده. باور کنید روزی نیست که از من تقاضای پول دستی نکنند. صحبت این است که ما درجمع مدیران، برنامههای خود برای برونرفت از این وضعیت را اعلام کردهایم و درظاهر هم با استقبال خوب آنها مواجه شدهایم اما هفتهها و ماهها از آن برنامهدادنها گذشته و متاسفانه هیچاتفاقی برای سینمادار و سینماگر نیفتاده است.»
این سینماگر ادامه میدهد: «این در شرایطی است که بهنظر من حتی با وجود اعلام قبلی مسئولان در واکسیناسیون ملی مردم در بهار یا ابتدای تابستان، باز هم این معضل 6 ماه نخست سال آینده را نیز تحتالشعاع خود قرار داده و باید فکر کنیم که وضعیت سینماها بههمین منوال باقی خواهد ماند یعنی تا 9 ماه دیگر، بنابراین باید تا شرایط بدتر از این نشده و مشکلات دیگری روی این مشکلات کنونی نیفتاده، فکری بهحال سینما کرد و آن را از این منجلاب بیرون کشید.»
یعنی طی سال جاری که تمام کشور با کرونا دستوپنجه نرم کرده، وزارت ارشاد درگیر چه فعالیت مهمتری بوده که نه به معیشت اعضای نهچندان زیاد خود پرداخته و نه حمایت جمعی از مکانهای تحت اداره خود انجام داده است؟ آیا میتوان در چنین شرایطی، نظم در برگزاری جشنوارههای متعدد را نشانهای خوب و درستی از تعهد و حسننیت این نهاد مهم در رفع امورات اعضا و اماکن خود برشمرد؟
اخبار
از معضل زمینخواری تا پاسخ به شبهات شباهت «آقازاده» با ماجرای نجفی
«بوی خون» به قسمت ششم رسید
ششمین قسمت از مستند «بوی خون» با بررسی موضوعات و سوژه های سیاسی اقتصادی که در سریال آقازاده مطرح است، امروز در فیلیمو و نماوا منتشر شد.
به گزارش امتیاز، ششمین قسمت مستند بوی خون با نام «باستی هیلز» با موضوع بررسی زمین خواری در اقصی نقاط ایران و همچنین واکاوای شبهات مربوط به تشابه کاراکتر دکتر امیر بحری و شهردار سابق تهران با حضور وحید اشتری؛ مهدی سلطانی سروستانی؛ عباس عبدی منتشر شد.
مهدی سلطانی در این قسمت از ویژگی های نقش بحری و شبهاتی که در خصوص شباهت این کاراکتر به شهردار سابق تهران مطرج شده بود، سخن می گوید.
همچنین دیبا زاهدی نیز از نقش سارا حرف زده و پشت صحنه سکانس قتل او را نیز در این قسمت شاهد خواهیم بود.
وحید اشتری فعال اجتماعی و عباس عبدی پژوهشگر اجتماعی و سیاستمدار، مهمانان سیاسی این قسمت از «بوی خون» هستند.
«بوی خون» به کارگردانی وحید سعیدی و نویسندگی احمد رنجبر با هدف بررسی پرونده های سیاسی - اجتماعی که در سریال «آقازاده» به آن ها پرداخته شده، ساخته می شود. این مستند که تهیه کنندگی آن را سید امیر موسوی نیا بر عهده دارد هر یک شنبه در سامانه فیلیمو و نماوا منتشر می شود.
با معرفی البرز کروبه
فیلمبرداری «لاک پشت و حلزون» آغاز شد
فیلمبرداری فیلم سینمایی «لاکپشت و حلزون» به کارگردانی رضا حماسی با حضور البرز کروبه بازیگر کودک این فیلم آغاز شد.
به امتیاز، با اضافه شدن البرز کروبه بهعنوان بازیگر کودک و شخصیت اصلی فیلم سینمایی «لاکپشت و حلزون»، فیلمبرداری این فیلم به کارگردانی رضا حماسی و تهیهکنندگی مشترک شهرام گیلآبادی و هوشنگ نورالهی بر اساس فیلمنامهای از محسن رضایی آغاز شد.
پیش از این علی مصفا، لیلا زارع، سام نوری و مهران نائل به عنوان بازیگران اصلی این پروژه معرفی شده بودند.
پانتهآ مهدینیا، محمد نریمانی، حمید خردمندی، زهره حجازی و علی رستگاری دیگر بازیگران فیلم سینمایی «لاکپشت و حلزون» هستند.
بخشی از عوامل این فیلم نیز عبارتند از: مشاور کارگردان: محمد رضا اصلانی، مدیر فیلمبرداری: امین جعفری، مدیر صدابرداری: رشید دانشمند، طراح صحنه: پیام اسکندری، طراح لباس: لیلا تاج دینی، طراح گریم: لیلا سانی، سرپرست گروه کارگردانی و برنامهریز: فواد چاومه، دستیار اول کارگردان: مجید عبدی، منشی صحنه: آنیتا فیروزبخت، مدیر تولید: جواد راهزانی، مجری طرح: حسین بشگرد و علی مردانه، سرمایهگذاران: گروه سینمایی اپیک و مریم طالبی، عکاس: علی بیات، مشاور رسانهای: مریم قربانینیا.
در خلاصه داستان «لاکپشت و حلزون» آمده است: پدرام ده ساله با مادرش افسانه زندگی میکند و مشکلات زیادی با او دارد. افسانه قصد ازدواج دارد ولی با مخالفت پدرام روبهروست و دلیل مشکلات پدرام را همین مسئله میداند. پدرام با جوان عجیب و غریبی آشنا میشود و یک رابطه دوستی پنهانی بین آنها شکل میگیرد...
اخبار
«کوچه شب» منتشر شد
به نقل از روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری «رادنواندیش»، «کوچه شب» عنوان یکی از تازه ترین آثار موسیقایی در فرآیند تولید و فروش محصولات موسیقی کشورمان است که به آهنگسازی جهانشاه برومند از نوازندگان و آهنگسازان پیشکسوت موسیقی ایرانی منتشر شد.
در این آلبوم که با یادی از برنامه «گلهای رنگارنگ» رادیو با قالبی متفاوت در دسترس شنوندگان قرار گرفته، مرحوم بیژن ترقی (ترانه سرا)، زنده یاد ادیب برومند (غزل آواز و اشعار متن)، جهانشاه برومند (اورتور و آهنگ ها)، حسین خواجه امیری و علیرضا فریدون پور (خوانندگان)، بابک شهرکی – بهنام خدارحمی (تنظیم ها)، ژاله صادقیان – جهانشاه برومند (گویندگان)، پیام سوری (تدوین نهایی)، بردیا صدر نوری (ناشر)، ناصر ایزدی (مدیر موسیقی)، مریم فراهانی (مدیر اجرایی)، پرهام عرب (مدیر طراحی)، مهرناز کرمی (مشاور هنری ناشر) گروه اجرایی را تشکیل می دهند.
«ای نام تو (حمد) – قطعه (بی آرام موج) –دشتی» با شعر ادیب برومند، گویندگی جهانشاه برومند- ژاله صادقیان و تنظیم بهنام خدارحمی، «گفتاری از بیژن ترقی و ترانه (کوچه شب) – دشتی» با ترانه بیژن ترقی، خوانندگی علیرضا فریدون پور و تنظیم بهنام خدارحمی، «آواز حسین خواجه امیری (ایرج) – دشتی» با نوازندگی تار شهرام میرجلالی و غزل ادیب برومند، «ترانه (سبوی صبر) – سه گاه و مخالف» با ترانه بیژن ترقی، خوانندگی علیرضا فریدون پور، گویندگی ژاله صادقیان و تنظیم بابک شهرکی، «چهار مضراب سه گاه» با نوازندگی ویولن جهانشاه برومند و تمبک سعید رودباری، «چهار مضراب نوا» با نوازندگی تار فریدون احتشامی، نوازندگی تمبک سعید رودباری و گویندگی ژاله صادقیان، «ترانه (قصه رهگذر) – نوا» با ترانه بیژن ترقی، خوانندگی علیرضا فریدون پور و تنظیم بابک شهرکی، «آواز علیرضا فریدون پور» با نوازندگی ویولن جهانشاه برومند، غزل ادیب برومند و گویندگی ژاله صادقیان، «ترانه (بشنو) – بیات اصفهان» با ترانه بیژن ترقی، خوانندگی علیرضا فریدون پور و تنظیم بهنام خدارحمی اسامی آثاری هستند که در آلبوم «کوچه شب» گنجانده شده اند.
جهانشاه برومند که طی سالهای گذشته آلبوم ها و آثار موسیقایی متعددی را در حوزه موسیقی ایرانی منتشر کرده درباره انگیزه ها و دغدغه های خود برای تولید آلبوم «کوچه شب» توضیح داد: اوایل دهه ۷۰ بود که به واسطه آشنایی پدرم ادیب برومند با مرحوم بیژن ترقی توفیق این را پیدا کردم تا آشنایی بیشتری با این شاعر و ترانه سرا پیدا کرده و با او دوستی صمیمانه ای داشته باشم. شرایطی که طی فواصل زمانی مختلف موجب خلق آثار و ملودی هایی شد که برایم بسیار قابل توجه و ارزشمندند.
وی افزود: آنچه از تجربه این رفاقت و دوستی می توانم به آن اشاره داشتم برایم دربرگیرنده نتایجی بود که گاهی اوقات موجب می شد این شاعر روی آثار موسیقایی من ترانه و شعری بسراید. در برخی از روزها نیز شرایط حسی مان به گونه ای می شد که من برای اشعار و ترانه های او موسیقی می ساختم. روزهایی که سرشار موسیقی و شعر بود و تا سالها نیز این پیوند موسیقایی با ادبیات ادامه پیدا کرد. اتفاقاً همین شرایط بود که برایم بهانه ای شد تا از برآیند و آنچه از این هم نشینی ها حاصل می شد، بتوانم در قالب یک مجموعه موسیقایی اثری را تولید و در صورت امکان آن را در دسترس مخاطبان قرار دهم.
این آهنگساز و نوازنده ویولن بیان کرد: آنچه برایم در این چارچوب بسیار حائز اهمیت بود، خلق فضایی متفاوت تر از دیگر آثارم برای مخاطبان و شنوندگان موسیقی ایرانی بود. فضایی کمتر تجربه شده که می توانست یادآوری از آنچه در فضای موسیقی برنامه «گلها» اجرا می شود، در معرض گوش شنیداری مخاطب قرار گیرد. اینکه آلبوم به شکلی تولید نشده باشد که مطابق معمول چند ملودی بی کلام یا با کلام اجرا شده و پیش روی شنوندگان ارائه شود. به همین منظور این بار فضا را در قالبی طراحی و ایده پردازی کردم که شنونده در چارچوب یک آلبوم، هم کلام، هم تصنیف و آواز را در یک چارچوب بشنود. شرایطی که این بار با اضافه کردن صدای مرحوم بیژن ترقی در کنار خوانش دیگر هنرمندان این عرصه، آواز جناب حسین خواجه امیری (ایرج) و خوانندگی علیرضا فریدون پور می تواند تجربه متفاوتی برای شنوندگان این نوع آثار باشد.
برومند گفت: طبیعتاً طی سال های اخیر تولید و انتشار آلبوم به صورت مجموعه های فیزیکی بنا به دلایل مختلف آنچنان که باید مورد توجه شنوندگان و علاقه مندان موسیقی نیست بنابراین ایجاد یک مفاهمه مشترک میان آهنگسازان و نوازندگانی چون بنده با تهیه کنندگان و ناشران حوزه موسیقی کار بسیار سختی است. به هر حال با توجه به شرایط اقتصادی این سال ها تولید و نشر آلبوم ها برای تهیه کنندگان و حتی خودِ هنرمندان مگر در موارد بسیار خاص و انگشت شمار صرفه اقنصادی چندانی ندارد. از این رو کار برای همکاری با ناشران دشوار خواهد بود. اما خوشبختانه با همکاری دوستانه جناب بردیا صدرنوری مدیر موسسه فرهنگی هنری «راد نو اندیش» و دوست هنرمندم ناصر ایزدی شرایط به گونه ای رقم خورد که آلبوم «کوچه شب» هم در قالب نسخه فیزیکی و هم قالب الکترونیکی در دسترس مخاطبان قرار گیرد.
آلبوم موسیقی «کوچه شب» توسط موسسه فرهنگی هنری «رادنواندیش» به مدیریت بردیا صدرنوری و پخش «نشر و پخش جوان» با مجوز شماره ۲۱۲۱-۱۳۹۷ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شماره واسپاری ۲۳۳۱۶ کتابخانه ملی ایران منتشر شده است. ضمن اینکه علاقه مندان برای تهیه نسخه فیزیکی آلبوم می توانند با مراجعه فروشگاهای عرضه محصولات فرهنگی هنری، شهر کتاب ها و سامانه های فروش آنلاین نسبت به خرید اثر اقدام کنند.
شانس کدام فیلمهای خارجی در
جوایز گلدن گلوب2021 بیشتر است؟
به نقل از ورایتی، انجمن مطبوعات خارجی هالیوود مانند اسکار عمل نمیکند که از کشورها بخواهد نمایندگان خود را برای حضور در بخش بهترین فیلم خارجی زبان معرفی کنند. به همین دلیل «زندگی پیش رو» میتواند هنوز به عنوان بخت دریافت جایزه بهترین فیلم خارجی گلدن گلوب مطرح باشد. سوفیا لورن نیز میتواند در بخش بهترین بازیگر زن سال شانس نامزد شدن را داشته باشد. در حالی که ایتالیا فیلم «شب» را برای اسکار معرفی کرده اما این فیلم در گلدن گلوب شانسی ندارد زیرا یک مستند بلند است و جایی در جوایز گلدن گلوب ندارد. در عین حال مناقشه زیادی درباره فیلم «میناری» وجود دارد که باید در بخش بهترین فیلم نامزد شود. این فیلم هنوز در بخش بهترین بازیگر میتواند شانس حضور داشته باشد.
ورایتی نامزدهای احتمالی گلدن گلوب در بخش بهترین فیلم خارجی زبان را چنین معرفی کرده است:
۱. «میناری» از آمریکا ساخته لی آیزاک چانگ؛ فیلمی درباره یک خانواده کرهای که به آرکانزاس نقل مکان میکنند تا در دهه ۱۹۸۰ زندگی جدیدی را در یک مزرعه شروع کنند. بازیگران: استیون یئون، یری هان، الن اس کین، یو-جونگ یوئن، ویل پتون.
۲. «زندگی پیش رو» از ایتالیا ساخته ادواردو پونتی؛ رابطه بین زن سالخوردهای که بازمانده جنگ جهانی است با یک پسر بچه ۱۲ ساله خیابانی در مرکز توجه این فیلم است. بازیگران: سوفیا لورن و ابراهیم گویی
۳. «دور دیگر» از دانمارک ساخته توماس وینتربرگ؛ درباره چهار دوست که همه آموزگار دبیرستان هستند و میخواهند سطح زندگیشان را با ایدهای عجیب بالا ببرند. بازیگران: مدس میکلسن، توماس بو لارسن و مانگوس میلانگ.
۴. «تو را با خود حمل میکنم» از مکزیک به کارگردانی هایدی اوینگ؛ درباره جاهطلبی و فشار اجتماعی بر یک آشپز مشتاق که وی را وادار میکند خانه خود در مکزیک را ترک کند و به نیویورک برود و ببیند زندگی آنجا هرگز مثل گذشته نخواهد بود. بازیگران: آرماندو اسپیتیا، کریستین واسکز و میشل رودریگز.
۵. «لا لورونا» از گواتمالا ساخته جایرو بوستامنته؛ درباره ژنرالی که نظارت بر نسل کشی مایاها را برعهده داشت و با روح آنها روبهرو میشود. بازیگران: ماریا مرسدس کوروی، سابریتا دلا هوز، مارگاریتا کنفیک.
۶. «شب پادشاهان» از ساحل عاج ساخته فیلیپ لاکوت؛ درباره مردی جوان که به زندانی در ساحل عاج فرستاده میشود و باید برای دیگر زندانیان قصه بگوید. بازیگران: مونه باکاری، استیو تینچو و رازمانی اودارگو.
۷. «مدت زیادی اینجا نخواهم بود» از مکزیک ساخته فرناندو فرایس دلا پارا؛ درباره رقصندهای که باید خانهاش را ترک کند و به نیویوک برود. بازیگران خوان دانیل گارسیا تروینو، جاناتان اسپینوزا و کورال پوئنته.
۸. «رفقای عزیز!» از روسیه ساخته آندری کونچالوفسکی؛ درباره نسلکشی نوواچرکاسک و عواقب آن. بازیگران جولیا ویسوتسکایا، ولادیسلاو کوماروف و آندری گوسف.
۹. «یک خورشید» از تایوان ساخته چونگ مونگ-هونگ؛ درباره ۲ برادر یکی خیلی پولدار و دیگری خیلی مجرم. بازیگران چن یی-ون، سامانتا کو، وو چین-هو.
۱۰. «خواهر کوچک من» از سوییس ساخته استفانی شوات و ورونیک ریموند؛ درباره نمایشنامهنویسی که سعی دارد تا خواهر دوقلویش را به صحنه نمایش برگرداند. بازیگران نینا هاس و لارس آیدینگر.
«شارلاتان» از جمهوری چک، «سنگر بیپایان» از اسپانیا، «پدر» از بلغارستان، «امید» از نروژ، «جالیکاتو» از هند، «پرش» از چین، «مارتین ادن» از ایتالیا، «کجا بودی آیدا؟» از بوسنی و هرزگوین، «بچههای خورشید» از ایران، «و فردا همه جهان» از آلمان، «تاو» از فنلاند، «دو نفر ما» از فرانسه، «مادران واقعی» از ژاپن و ««فصل خیس» از سنگاپور نیز دیگر فیلمهایی هستند که در ردههای بعدی میتوانند از این شانس برخوردار باشند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4435/20870/84397
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4435/20870/84398
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4435/20870/84399
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4435/20870/84400
|
عناوین این صفحه
- سفیر پنج کشور اروپایی در گالری مژده
- کارد به استخوان سینما رسید، کاری بکنید
- اخبار
- اخبار