|
هنر نابود کردن تیم رویایی 1998
فدراسیون فوتبال ایران به زودی رئیس جدید خودش را میشناسد. مردی که نیامده میتواند بگوید «ویرانهای تحویل گرفتم». این جمله همیشه و همهجا کاربرد دارد. با کمی افشاگری و چند مصاحبه آتشین در مورد عملکرد تیم قبلی میشود بخشی از فشارها را برداشت. همین جمله علی دایی هم کفایت میکند که گفت «برای فوتبالی که ساختمان فدراسیونش را به مزایده گذاشتهاند باید گریست.»
ماجرا بیشتر به فیلمهای کمدی شبیه است. چیزی شبیه «اجارهنشینها»ی «داریوش مهرجویی». مگر میشود ساختمان یک فدراسیون را حراج کرد؟ لابد فردا ویدئوهایی منتشر میشود که بنگاهیهای محل دست خریدار را گرفتهاند و دارند بنا را نشانش میدهند و طرف هم سر تکان میدهد که: نُچ! عمرش رو کرده این ساختمون، کلنگیه! باید کوبید از نو ساخت!
در سرزمین افسانه و قصه، هیچ چیز غیرممکن نیست. رئیس فدراسیون جدید بیست و هفتمین نفری است که روی این کرسی مینشیند. وقتی ایران برای نخستین بار قصد حضور در مسابقات المپیک 1948 لندن را داشت، پیش شرط حضور در این تورنمنت مهم داشتن فدراسیونهای ورزشی مستقل بود.
بنابراین فدراسیونها و از جمله فدراسیون فوتبال در سال 1325 تشکیل شد که علی کنی نخستین رئیس آن بود. یک سال بعد و در ژانویه 1948(بهمن 1326) فدراسیون فوتبال ایران به عضویت فیفا در آمد و در این 70 سال 26 نفر در 37 دوره مدیریتی مختلف بر این فدراسیون ریاست کردهاند. در 52 سال قبل از انقلاب 10نفر و 42 سال پس از انقلاب 16 نفر. که البته برخی از آنها دو بار بر این کرسی نشستهاند.
نسل جوان چیز زیادی در مورد محسن حداد، حسین سیاسی، حسین مبشر، مصطفی مکری و حسین سرودی نمیداند. حتی در مورد کامبیز آتابای که بنیانگار لیگ تخت جمشید بود اما پس از انقلاب از ناصر نوآموز، امیر عابدینی، داریوش مصطفوی، محمد دادکان، کیومرث هاشمی، علی کفاشیان و مهدی تاج بسی خاطره دارد. مدیرانی که هر کدام با کارنامه متفاوت معتقدند درخشان عمل کردهاند و «نگذاشتند» بیشتر از این موفق شوند.
داریوش مصطفوی شاید فوتبالیترین رئیس فدراسیون فوتبالی باشد که میشناسیم. هم برای تاج توپ زد، هم پرسپولیس و تیم ملی. وقتی رئیس فدراسیون شد، ایران یکی از طلاییترین نسلهای خود را در اختیار داشت اما با رنجی جانکاه بالاخره به جام جهانی 1998 صعود کرد. او البته بعدها کنار گذاشته شد تا محسن صفایی فراهانی عهدهدار این سمت شود. مهندسی سختکوش، کم حرف و بدون لبخند که برخی معتقدند ساختار فوتبال ایران به شکل حرفهای را او پایهریزی کرد. گرچه مصطفوی هنوز هم بابت این انتصاب از سیدمحمد خاتمی و صفایی به شدت انتقاد میکند و معتقد است آنها سیاسیکاری کردند و چیزی از فوتبال نمیدانستند.
البته بازیکن سابق تاج و پرسپولیس قریب به ده سال بعد در دولت محمود احمدینژاد نقره داغ شد. مصطفوی در ۲۶ آبان ۱۳۸۹ با حکم هیأت رسیدگی به تخلفات حرفهای فوتبال بهطور مادامالعمر از فعالیت در فوتبال محروم شد. علت این محرومیت، شکایت او از فدراسیون به مراجع قضایی خارج از فوتبال بود که در تضاد با ماده ۶۴ اساسنامه فدراسیون است. موضوعی که برای داریوش مصطفوی سخت گران تمام شد و نشان داد حتی سابقه خوب در فوتبال هم نمیتواند حاشیه امنی برای کسی باشد که در این گرداب حایل گرفتار میشود.
در مورد عملکرد کفاشیان و تاج بسیار نوشتهاند و بسیار خواندهایم. تکرارش ملالآور است و پرونده مارک ویلموتس هم نشان داد که رندی طرف بلژیکی و انشاءالله! خامی رفقای فدراسیونی چه ضربه کمرشکنی بر قامت نحیف فوتبال زد که از صدر تا ذیل همه در تلاش هستند تا شاید بتوانند هزینههای این قرارداد شبه ترکمانچای را پرداخت کنند و شر تعلیق و محرومیت از سر فوتبال ایران برداشته شود.
در چنین فضایی سالها است که بازیکنان فوتبال و برخی رسانهها میگویند «کار فوتبال را باید داد دست فوتبالیها!» پیشتر گفته میشد بازیکنان فوتبال فاقد تحصیلات آکادمیک برای نشستن روی صندلیهای مدیریتی هستند و حالا که برخی از آنها دانشگاه رفتهاند و انشاءالله بدون حمایت اساتید واحدها را پاس کردهاند و مدرک گرفتهاند خود را محق میدانند که برای فتح کرسی ریاست فدراسیون خیز بردارند. البته با تغییراتی که در اساسنامه به وجود آمد حالا خیلی از ستارههای محبوب و بیمدرک دانشگاهی هم میتوانند در انتخابات حاضر شوند و چه بسا به واسطه ثروت خود و رفقا و محبوبیتی که در میان اهالی فوتبال دارند بتوانند رئیس فدراسیون شوند اما آیا همین کافی است؟
یعنی یک سابقه درخشان در زمین چمن همراه با حساب بانکی پر و پیمان و محبوبیت میان هواداران برای هدایت فدراسیونی که هزار چاله داخلی و موانع بینالمللی دارد کفایت میکند؟ مدیریت در ایران بیش از آنکه به محبوبیت در شبکههای اجتماعی و روی سکوها ربط داشته باشد، به توان چانهزنی، هنر ایجاد ارتباط مطلوب با مدیران سایر وزارتخانهها و نهادها، قدرت ایجاد بسترهای مالی مطمئن، توان ایجاد رابطه مطلوب با کنفدراسیون فوتبال آسیا، مهارت لابیگری با اعضای کنفدراسیون، مهار زیادهخواهی قدرتهای بی اسم و همینطور تعامل با رسانهها ربط دارد. آیا ستارههای سابق فوتبال از چنین توانمندیهایی برخوردارند؟
لابد برخی میگویند «مگر بقیه این هنرها را داشتند که رئیس فدراسیون شدند؟» پاسخ این است که زمان دست برداشتن از آزمون و خطا در یک فدراسیون 75 ساله نرسیده است؟ یک رئیس فدراسیون باهوش میتواند از ستارههای سابق فوتبال در کادر مدیریتی خود به درستی استفاده کند تا بازی بُرد-بُرد شکل بگیرد وگرنه با این سبک و سیاق حتی میتوان تیم رویایی 98 را به قهقرا کشاند. کافی است خداداد عزیزی درون دروازه بایستد، مهرداد میناوند مدافع میانی شود، احمدرضا عابدزاده هافبک چپ و علی دایی پلی میکر!
اصفهانیان: کریمی حق دارد بیاید ولی ما هم فوتبالی هستیم و از پشت کوه نیامدهایم
از او بهعنوان نقطه سیاه فدراسیون فوتبال ۵ ستاره نام برده شد و حسابی او را رنجاند. خودش معتقد است اتفاقات خوب اخیر داوری مثل حضور داوران در جامجهانی و المپیک و افتخاراتی که برای داوران زن به ثبت رسیده، در دوران حضور وی در فدراسیون فوتبال بوده و نقدها در حق وی روا نیست. «فرهیختگان» درخصوص اتفاقات اخیر ازجمله مصادره ساختمان فدراسیون فوتبال، حضور فوتبالیها در انتخابات فدراسیون، انتخاب داور دربی و سایر موارد دیگر با عضو هیاترئیسه فدراسیون صحبت کرده است. این گفتوگو با فریدون اصفهانیان را در ادامه میخوانید.
چند وقتی نبودید و ابهامات زیاد شده بود!
مگر ما باید همهچیز را توضیح بدهیم، بالاخره ما هم روابطعمومی و مسئول داریم و آنها صحبت میکنند. زشت است که یکسری حرفها را در بوق و کرنا میکنند. همین الان این داورانی که به جامجهانی و المپیک رسیدهاند ازجمله این دو داور زن و خانم ناظمی که بین کاندیداهای بهترین داور جهان است، همه در دوران من اتفاق افتاده اما میگویند نقطه سیاه فدراسیون و مدام نقد بیجا میکنند.
در هر صورت آتش قرارداد با ویلموتس دامن همه اعضای هیاترئیسه فدراسیون فوتبال را گرفت.
قرارداد با ویلموتس در خارج از کشور بسته شد و ما هم به آقای تاج تفویض اختیار کردیم تا این اتفاق بیفتد. قانونش هم همین است که رئیس فدراسیون فوتبال بههمراه خزانهدار قرارداد را ببندند. مگر ما در زمان بسته شدن قرارداد با کیروش و یا همین اسکوچیچ امضایی کردیم؟ در زمان ویلموتس هم قرارداد را بسته و آوردند ما هم رویت و امضا کردیم حالا اینکه میگویند مقصر هستیم را نمیفهمم، ما چه امضا میکردیم چه نمیکردیم آن قرارداد طبق اساسنامه به قوت خود باقی میماند. این قرارداد بدون مجوز و امضای ما هم دارای اعتبار میماند. طبق اساسنامه امضای رئیس و خزانهدار کافی است.
شاید این صحبت شما به این موضوع تعبیر شود که دارید پشت مهدی تاج را خالی میکنید!
خیر، اینطور نیست. ما میگوییم به آقای تاج تفویض اختیار کردیم که با ویلموتس قرارداد ببندد، ما او را قبول داشتیم و گفتیم این کار را انجام دهد. منظور من این است که قرارداد با امضای رئیس و خزانهدار قانونی است و تاج هم بر همین اساس قرارداد بست که پول ویلموتس را تمام و کمال پرداخت کند. نمیخواستیم این اتفاقات بیفتد بلکه این تحریمها و اتفاقاتی که به وجود آمد باعث شد نتوانیم این پول را پرداخت کنیم. مگر ما از فیفا پول نمیخواستیم؟ اگر میگرفتیم همان زمان هم میتوانستیم از همین طریق پول را پرداخت کنیم.
الان هم که ساختمان فدراسیون فوتبال مصادره شده و این موضوع مشکلساز شده است.
در این مورد مسئول حقوقی فدراسیون فوتبال صحبت کرد و شفافسازی انجام شده است. بالاخره شستا در رابطه با قرارداد ویلموتس به فدراسیون فوتبال پول قرض داده و چکی را گرفته و حالا آن چک را اجرا گذاشته، حالا باید یک راه قانونی پیدا شود تا مشکلی پیش نیاید.
به نظر شما مشکل حل میشود یا ساختمان به فروش خواهد رفت.
بالاخره موضوع زمان میبرد و انشاءالله حل میشود، بالاخره اگر فدراسیون مطالبات خود را از فیفا و جاهای دیگر زنده کند میتواند قرض خود را پرداخت کند. بااینحال فوتبال دنیا روی حق پخش میچرخد اما در فوتبال ایران هیچ حق پخشی وجود ندارد. وقتی فیفا میگوید فدراسیون فوتبال باید استقلال داشته و غیردولتی باشد، باید حق پخش بگیرد یا اصلا میتواند برای خود شبکه تلویزیونی ایجاد کند و به درآمدزایی بپردازد اما اینجا از این موارد خبری نیست.
الان هم بحث محکومیت و ممنوعیت اعضای هیاترئیسه در بخشهای مختلف به گوش میرسد یا مثلا گفته میشود در انتخابات بعدی فدراسیون فوتبال حق ثبتنام ندارید.
اصلا چنین چیزی نیست چه کسی این حرفها را میزند؟ دلیلی ندارد وقتی ۴ رسانه این حرفها را میزنند این مسائل درست باشد. آیا واقعا برای ما حکم آمده است یا نامهای آمده یا دادگستری ما را خواسته است؟ کجا ما را خواستند که این حرفها را میزنند؟ ما یکبار فقط به مجلس رفتیم و چنین حرفهایی صحت ندارد. آیا ما را از جایی محروم یا ممنوعالمعامله کردهاند یا ممنوعالسفر شدهایم که این حرفها را میزنند؟
کمی سر داستانهای علیرضا فغانی که از لیست داوران بینالمللی ایران بیرون ماند، مشکلاتی ایجاد شد.
چه کسی گفت کمیته داوران اسم فغانی را از لیست درآورده است؟ شما خودتان دیدید که این اتفاق افتاد؟ این خبر را چه کسی بیرون داد و چه کسی تایید کرد؟ آیا یکی از مسئولان داوری یا فدراسیون فوتبال این خبر را داد یا تایید کرد؟ این اخبار مندرآوردی را از خودشان درمیآورند و هرکسی یک چیزی میگوید.
یعنی اسم او از اول در لیست داوران بینالمللی بود؟ خود داوران هم در این مورد صحبت میکردند.
مگر داوران مسئولیت دارند؟
چرا خودتان در این خصوص شفافسازی نکردید؟
چون نیاز نبود ما این کار را انجام بدهیم. وقتی لیست را فرستادیم اسم فغانی در لیست بود و چرا باید شفافسازی میکردیم. برایم سوال است که چه کسی این خبر را تایید کرد که موارد بعدی به وجود آمد. آیا کمیته داوران، هیاترئیسه یا رئیس فدراسیون این خبر را گفتند یا تایید کردند؟
الان هم که فغانی در جام باشگاههای جهان هم قضاوت نمیکند.
بالاخره او را دعوت نکردند و اتفاقی است که افتاده.
میخواهند بگویند که اتفاقات حاشیهای اخیر تاثیرگذار بوده؟
اینها چه ربطی به هم دارد. مگر او برای لیگ قهرمانانآسیا دعوت نشده بود؟ فغانی بههمراه بنیادیفر و دو کمکداور در قطر حضور داشتند و حالا شاید نیاز نبود از فغانی استفاده کنند و میخواستند از داوران جدید بهره ببرند، ما که نمیدانیم.
برای انتخابات فدراسیون فوتبال برنامه خاصی دارید؟
باید ببینیم چه میشود. یک ارزیابی باید انجام دهیم تا ببینیم در آینده چه پیش میآید.
صحبت از حضور فوتبالیهایی مثل دایی و کریمی در انتخابات شد و کریمی اعلام حضور کرد. در این مورد چه صحبتی دارید؟
عیبی ندارد آنها هم بیایند. باید فوتبالیها و همه آنهایی که لیاقت و شایستگی دارند به صحنه بیایند اما طوری میگویند فوتبالیها انگار ما از پشت کوه آمدهایم! مگر ما که الان در هیاترئیسه هستیم، فوتبالی نیستیم؟ آیا خود من بازیکن یا مربی و داور بینالمللی نبودم؟ بازیکن تیم ملی نبودم؟ در تمام ردههای سنی بازی کردم و کاپیتان تیم منتخب استان بودم و بعد از آن داور شدم و درنهایت داور بینالمللی. مگر در همین عرصه کم قضاوت کردم؟ از مقدماتی جامجهانی و جام ملتها گرفته تا مقدماتی المپیک و نیمهنهایی جام باشگاههای آسیا همه را سوت زدم. پس ما هم فوتبالی هستیم و چرا میگویند فوتبالیها بیایند؟ ما هم دوست داریم فوتبالیها بیایند. مگر خداینکرده میگوییم نیایند؟ وقتی فیفا میگوید باید فوتبالیها باشند ما هم از خدایمان است این اتفاق بیفتد اما همینهایی هم که هستند فوتبالی و ورزشی هستند.
علی دایی گفته برای حضور در انتخابات برنامه ندارد چون به درد ریاست فدراسیون فوتبال نمیخورد.
با توجه به شناختی که از آقای دایی دارم، او سرمایه فوتبال ما و پرچمدار فوتبال ایران به شمار میرود. امثال دایی باید در فدراسیون فوتبال و فوتبال تصمیمگیر و تصمیمساز باشند و بالاخره باید از وجود این عزیزان استفاده کرد و ما هم نمیگوییم این اتفاق نیفتد اما خودش باید تصمیم بگیرد که در این زمینه ورود کند یا خیر. ما ضمن احترامی که به علی دایی داریم، خیلی هم او را دوست داریم.
داور دربی چه کسی خواهد شد؟
در این خصوص در کمیته داوران جلسه گذاشته و تصمیمگیری خواهیم کرد. هنوز داور دربی معلوم نیست و باید بنشینیم و اهم و فیالاهم کنیم تا بهترین گزینه برای تیم داوری را انتخاب کنیم.
آیا واقعا داور دربی را کمیته داوران انتخاب میکند؟ در بازی قبلی که این اتفاق نیفتاد و کرمانشاهی را وتو کردند.
خیر، کمیته داوران داور را انتخاب میکند. درخصوص دربی جامحذفی هم من نمیدانم چه اتفاقی افتاده، چون آن زمان من در کمیته داوران نبودم.
اضافه شدن داوران بازیها و تعدد داوران گمنام در رقابتهای لیگ برتر میتواند ارتباطی با انتخابات فدراسیون فوتبال داشته باشد؟
اتفاقا این داوران گمنام نیستند و چندین سال است که در لیگ دسته اول سوت زده و یا در لیگ برتر بهعنوان داور چهارم حضور داشتند. الان هم که قضاوتهای خوبی را از آنها شاهد هستیم و این موضوع مشکل ما نیست، اما اینکه میگویند این موضوع ارتباط به رای هیاتها و انتخابات فدراسیون فوتبال دارد ضمن احترام به همه روسای هیاتهای استانها آیا آنها که آدمهای متشخصی هستند بهخاطر یک داور رای میدهند؟ آنها با این همه قدمت و ظرفیتی که دارند بهخاطر یک داور میخواهند رای بدهند؟ من خودم رئیس هیات فوتبال هستم و اگر داور من را بگذارند، من بهخاطر آن داور به کسی که خدایینکرده صلاحیتش را ندارد و یا ظرفیت حضور در فدراسیون فوتبال را ندارد، میآیم به او رای بدهم؟ اصلا چنین چیزی ممکن نیست.
ماجرای چکی که از یک داور گرفتید هم جنجالی شد. قصه چه بود؟
در این مورد هم فدراسیون فوتبال و حقوقی آن بررسیهای لازم را کردند. من سه سال پیش میخواستم یک زمین در شمال کشور بخرم و اتفاقا با خانواده رفتیم و زمین را دیدیم و قرار شد بعد از نهایی کردن قیمت آن را بخریم. بعد از اینکه به زنجان برگشتیم گفتند قیمت زمین حدود ۱۰۰ میلیون تومان شده و قرار شد ۱۰۰ میلیون به حساب مومنی بریزم تا او این زمین را بخرد که البته من به او گفتم اگر ۱۰۰ میلیون به حساب شما بریزم و فردا روزی برای تو اتفاقی بیفتد، من این پول را از چه کسی باید بگیرم و یا چطور به تو اطمینان کنم؟ قرار شد او یک چک صد میلیون تومانی و روی حساب ضمانت مبلغی که واریز میشود، تحویل بدهد که حتی آن چک را خودم هم نگرفتم و قرار شد دست آقای ایرج احمدی در فدراسیون فوتبال باشد که درنهایت بتوانیم معامله را انجام دهیم. در ادامه این اتفاقات افتاد و بعد از اینکه چک صادر شد من هم پول را به حساب مومنی ریختم و زمین را خریدم و بعد از اینکه زمین به نام من خورد، آن چک را پس دادیم. واقعا نمیدانم چرا این موضوع رسانهای شد و روی چه هدفی این کار را کردند. حالا هم این موضوع را بهانه کرده و میگویند اصفهانیان چک صد میلیونی گرفته. من سه سال پیش از کجا میدانستم یک روزی مومنی معروف شده و داور بینالمللی خواهد شد.
اخبار
یک نیمه ضعیف و خاص بودن پرسپولیس
یک نیمه نمایش ضعیف پرسپولیس مقابل ذوبآهن، از دست رفتن نتیجه در دقیقه پایانی و چهارمین تساوی طی شش هفته از فصل جاری چیزی از خاص بودن تیم فعلی پرسپولیس در فوتبال ایران کم نمیکند. خاص بودن پرسپولیس نه بر اساس آنچه در این باشگاه طی چند سال اخیر گذشته، بلکه بهخاطر دستاورد مربیان و بازیکنانش در این بازه پنجساله حاصل شده و افت فنی در طول یک مسابقه فوتبال یا در یک مقطع زمانی چند هفتهای برای هر تیم بزرگی و در هر مسابقات دورهای اتفاق میافتد و گریزی از آن نیست. پرسپولیس بهخاطر یک نیمه نمایش ضعیف مقابل ذوبآهن مورد نقد قرار میگیرد و شدت نقدها هم در مقیاس نتیجه، موقعیت زمانی فصل و بازیهای معوقه این تیم شاید منطقی نباشد اما تیمی که چهاربار متوالی قهرمان لیگ شده و با انبوهی از مشکلات به فینال آسیا رسیده آنقدر خاص شده و حجم توقعات از خود را بالا کشانده که مجبور است با یک تساوی خانگی و یک نیمه بازی ضعیف اینچنین تحت فشار قرار بگیرد و برای نتایج بهتر، بیشتر و دقیقتر تلاش کند.
پرسپولیس بهعنوان مدافع عنوان قهرمانی طی فصول اخیر بهگونهای عمل کرده که امروز هواداران دوآتشه و کارشناسان فوتبال بدون در نظر گرفتن اینکه همین تیم با پیروزی در دو بازی معوقه میتواند صدرنشین لیگ برتر باشد، از دل این نمایش یکنیمهای ضعیف هزاران سؤال استخراج کرده و آینده تیم را به چالش کشیدهاند فارغ از اینکه هر مسابقه و اتفاقاتش را نمیتوان به کلیت فصل و بازیهای پیشرو تعمیم داد چراکه اتفاقات هر مسابقه محدود و مخصوص به همان مسابقه است و در هر مسابقهای ممکن است تعدادی از بازیکنان فرم خوبی نداشته باشند یا همانقدر که کادر فنی تیم خودی برای بردن نقشه میکشد و بعضاً این نقشهها جواب میدهد، کادر فنی حریف هم برای نباختن یا پیروز شدن بهدنبال راهکار است و بعضاً به هدفش هم میرسد.
پرسپولیس این هفتهها خالی از نقص نیست. این تیم در چند پست بازیکن خلاق و گرهگشا کم دارد و بعید نیست از همین نواحی لطمه هم بخورد، اما واقعیت اینکه چهار تساوی در شش مسابقه ابتدایی را نمیتوان به کلیت فصل گره زد و منتظر ماند تا نقایصی که در نیمه دوم بازی ذوبآهن به چشم آمد در بازیهای آینده هم برای این تیم مشکلساز شود.پرسپولیس در حالی مقابل ذوبآهن دو امتیاز از دست داد که میتوان علل افت این تیم در نیمه دوم و نمایش ضعیفش را بررسی کرد و حتی به تغییراتی که جواب نداد منتقد شد، اما این تازه اولین نمایش یکنیمهای ضعیف سرخها بوده و حتی در تساویهای قبلی هم نمیشد انگشت اتهام را به سوی این تیم دراز کرد و فکتهایی برای بازی ضعیفش برشمرد. پرسپولیس یک نیمه ضعیف مقابل ذوبآهن پشت سر گذاشته و دوستدارانش را با هزار سؤال و نگرانی مواجه ساخته که چه بلایی سر هافبکهای این تیم در طول نیمه دوم آمد؟ چرا تغییرات گلمحمدی جواب نداد؟ چرا تیم در فاز دفاع و حمله انسجام و استحکام نداشت؟ و... اما شاید یک نیمه ضعیف در شش بازی چندان هم غیرمنطقی و ترسناک نباشد کما اینکه برخی مدعیان قهرمانی لیگ با خریدهای گرانقیمتتر از پرسپولیس و تغییرات پرسروصداتر، از این نیمههای ضعیف نه یکی، بلکه چندتا داشتهاند.
نمایش یکنیمهای ضعیف پرسپولیس باعث شده برخی کارشناسان، اهالی رسانه و پیشکسوتان باشگاه به مسائلی از قبیل پسلرزههای شکست در فینال آسیا، جدایی بشار رسن و تأثیر فنی او در تیم و البته فقدان بازیکنان ششدانگ در برخی پستها بخصوص در نوک حمله اشاره کنند، اما واقعیت اینکه پرسپولیس با همین بضاعت و با تمام نقصها همچنان توانایی ارائه نمایشهایی کمنقصتر و پیشروتر از سایر مدعیان قهرمانی و تکرار موفقیتهای گذشته را دارد و حتی اگر در مقطعی از فصل اینچنین امتیاز از دست بدهد در ادامه مسیرش برای پیدا کردن جاده قهرمانی آنقدر باتجربه و حواس جمع هست که قدرت برخاستن از جایش، پوشش نقاط ضعف و تکرار نمایشهای بیحرف و کسب نتایج دلخواه را داشته باشد.
این تیم یاد گرفته چطور از سختیها عبور کند و از دستاندازهای بزرگ پرشهای سهامتیازی داشته باشد. خوشبختانه نیازی به تشر زدن به این بازیکنان و کادر فنی نیست. آنها مشکلات و نواقصشان را خیلی خوب میدانند و به دلایل از دست دادن هشت امتیاز در شش هفته گذشته واقفاند، پس بدون اینکه بخواهند عملکرد ضعیفشان در یک نیمه از ششمین بازی فصل را توجیه کنند، پی حل مشکلات و تکرار نشدن آنها در بازی هفتم خواهند رفت.
باور کنید فقط با یک نمایش کمایراد دیگر و بازگشت به مسیر موفقیت همه دوباره درباره تداوم خاص بودن این تیم حتی با تمام کمبودهایش حرف خواهند زد و کمکم بشار، فینال آسیا و هر آنچه باعث شده بود طی دو روز گذشته به آن فکر کنیم فراموش خواهد شد.
قتلگاه قطر
قرار نیست کیفیت حضور شجاع خلیلزاده را در الریان، صرفا با همین گل بهخودی بیرون پا و استثنایی او در بازی با السیلیه بسنجیم، اما حقیقت آن است که بهنظر میرسد حضور در لیگ ستارگان قطر برای پرسپولیسیها بهشدت «نحس» است. استقلالیها اینطور نیستند؛ مثلا الان علی کریمی در القطر گل کرده، پژمان منتظری سالهاست بیدغدغه آنجا پول در میآورد، امید ابراهیمی هم همین شرایط را دارد و ابدا هم حرفی از بازگشتشان نیست، اما لیگ قطر انگار قتلگاه سرخهاست. فقط یک مرور کوتاه روی کم و کیف حضور پرسپولیسیها در لیگ ستارگان کافی است تا دقیقا پی ببرید در مورد چه چیزی حرف میزنیم.
پیش از آغاز لیگ پانزدهم از پرسپولیس جدا شد و به المسیمر پیوست. این تیم آنقدر ضعیف بود که نوری بلافاصله آنجا کاپیتان شد! مسیمر تقریبا همه بازیها را باخت و سقوط کرد. از آن سو قطار پرسپولیس تازه با برانکو راه افتاده بود. بعدتر نوری هر چقدر ابراز علاقه کرد به این تیم برگردد، خواستهاش اجابت نشد. بهترین بازیکن بدترین نسل پرسپولیس، در قطر قربانی شد و فرصت اوج گرفتن با تیم محبوبش را از دست داد.
یکی از بازیکنانی بود که در اوج نیاز پرسپولیس این تیم را رها کرد و به الخور پیوست؛ یک تیم ضعیف دیگر در قطر که کیسه بوکس باشگاههای بزرگتر بود. سروش گفت تنها هدفش پول در آوردن بوده است. پول در آورد، اما خیلی چیزها را از دست داد. او آنجا بهشدت تحت انتقاد کادرفنی الخور و یکی، دو نشریه ورزشی قطر بود. بعد از بازگشت از لیگ ستارگان هم دیگر هیچوقت کیفیت فنی رفیعی مثل قبل نشد.
ابتدای لیگ چهاردهم از تمدید قرارداد با پرسپولیس علی دایی سر باز زد و راهی الاهلی شد، اما خیلی زود احساس پشیمانی کرد. حتی بین 2 نیمفصل هم پیغام داد که حاضر است به پرسپولیس برگردد. ابتدای لیگ پانزدهم با نژادفلاح توافق کرد و عکس انداخت، اما برانکو به دلایلی که هرگز روشن نشد این خرید را وتو کرد. در نتیجه شادابترین تیم دوران برانکو بهخاطر ضعف دفاعی و تفاضل گل بد قهرمانی لیگ پانزدهم را از دست داد، جلال هم یک سال در نفت تهران انتظار کشید تا وصال دوباره محقق شود.
در پرسپولیس به اوج شهرت و محبوبیت رسید و در جامجهانی فیکس تیم ملی شد، اما ناگهان سر از الشحانیه در آورد. وضع او اما از همه آدمهای این فهرست بدتر شد؛ چرا که برای پولادی مسئله فرار از خدمت و سرپیچی از قبول مجازات پیش آمد. این بازیکن بعد از ۶ سال هنوز به ایران برنگشته و آینده حرفهای و شخصیاش روشن نیست.
در ماجرای پیوستن به ریزهاسپور، رابطه او و برانکو بهشدت خراب شد و حتی بازگشت سفارشی این بازیکن به پرسپولیس هم افاقه نکرد. برانکو در نخستین فرصت عذر رامین را خواست. او یک دوره ناموفق را در استنده بلژیک پشت سر گذاشت و پس از آن به الشحانیه و الدوحیل قطر پیوست. نیمکتنشینی و بعد قرض داده شدن رضاییان به السیلیه به وضوح از افت فنی او حکایت دارد. در همین شرایط رامین از تیم ملی هم کنار گذاشته شده و شاهد دعوت از مهدی شیری است!
امسال به شکل شبانه و مخفیانه، جوری که اصلا پسندیده نبود قراردادش را با پرسپولیس فسخ کرد و راهی العربی شد. ستاره بیچون و چرای لیگ نوزدهم فوتبال ایران، هنوز برای العربی یک گل هم نزده و روزی نیست که یکی از کارشناسان فوتبال این کشور علیه او موضع نگیرد. ترابی گاهی در این تیم طعم نیمکتنشینی را هم چشیده است.
داستان او، بوسهاش بر نشان الریان و حالا هم کیفیت بحثبرانگیز نمایشهایش حسن ختام این گزارش است. همه میدانند که شجاع خلیلزاده تابستان بعد یا کمی بعدتر دوباره به پرسپولیس باز خواهد گشت. باز قصه تکراری ابراز ندامت، باز هواداری که میبخشد و باز داستان بوسیدن لوگوی قرمزها! لیگ قطر برای همه پرسپولیسیهای یاغی فقط پول داشته؛ همین و بس.
یحیی گلمحمدی عنوان کرد؛
دلایل گل نزدن پرسپولیس به سپاهان؛ مشخص شدن هدف بازی با استقلال
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس با بیان این که مهاجمان تیمش تحت فشار قرار دارند، گفت: توان هر دوتیم پرسپولیس و سپاهان یکسان بود به همین خاطر موقعیتهای گلزنی کمی رقم خورد.
، تیمهای فوتبال پرسپولیس و سپاهان اصفهان از ساعت ۱۶:۳۰ دیروز دیدار معوقه هفته هفتم رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران را در ورزشگاه خالی از تماشاگر آزادی برگزار کردند که این دیدار با تساوی بدون گل به پایان رسید.
یحیی گل محمدی پس از این دیدار گفت: مقابل یک تیم خوب بازی داشتیم. گرفتن سه امتیاز هدف اصلی ما بود. در هر دو نیمه موقعیتهای خوبی داشتیم. توانستیم کنترل خوبی داشته باشیم. میتوانستیم بهتر بازی کنیم و از موقعیتهای گلمان بهتر استفاده کنیم اما اینگونه نشد.
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس افزود: فکر میکنم هر دو تیم کمی به گل نخوردن فکر میکردند و سطح فنی دو تیم هم یکسان بود. به همین خاطر موقعیتهای گلزنی کمی داشتیم. ضمن اینکه متاسفانه خیلی راحت داور از یک صحنه به سود گذشت و داور پنالتی مسلم ما را نگرفت.
او در ادامه راجع به اعتراضات خود به داوری ادامه داد: آنچه که ما فکر میکردیم و از بیرون میدیدیم این بود که باید به نفع ما خطا گرفته میشد اما مشکل خاصی نبود که درباره آن صحبت کنیم.
گل محمدی ضعف خط حمله پرسپولیس در بازیهای فصل جاری لیگ برتر گفت: فشار زیادی روی این بازیکنان است. تا جاییکه توانستیم در هفت بازی، موقعیت برای مهاجمانمان به وجود آوردیم. فکر میکنم این فشار باعث شده تا آنها نتوانند از موقعیتهای گل استفاده کنند. مهاجمان تیم احتیاج بیشتری به تمرینات اختصاصی دارند. فکر میکنم تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم کار کردن روی عملکرد آنهاست.
او در پایان راجع به دیدار حساس هفته آینده پرسپولیس با استقلال تهران تاکید کرد: دربی همیشه جذابیتهای خاص خودش را دارد. گرفتن سه امتیاز در این بازی با توجه به وضعیت جدول هدف اصلی تیم خواهد بود. انشاالله که عملکرد خوبی داشته باشیم و هواداران را خوشحال کنیم.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4437/20886/84444
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4437/20886/84445
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4437/20886/84446
|
عناوین این صفحه
- هنر نابود کردن تیم رویایی 1998
- اصفهانیان: کریمی حق دارد بیاید ولی ما هم فوتبالی هستیم و از پشت کوه نیامدهایم
- اخبار