

|
بررسی مؤلفههای خاطره در کتاب «امدادگر کجایی؟»
نقد کتاب «امدادگر کجایی؟» تألیف معصومه رامهرمزی توسط محمدتقی عزیزیان به نگارش درآمده است که در ادامه متن آن میآید:
مقدمه
«امدادگر کجایی؟»، این کتاب را چند وقت پیش از دوستی هدیه گرفتم؛ میبایست آن را برای پژوهش در خاطرات یکی از راویها میخواندم که در آبادان سالهای جنگ حضور داشت. کتابی که انتشارات مرکز تحقیقات دفاع مقدس، در سال ۱۳۹۷، با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و در ۳۷۶ صفحه، در قطع رقعی منتشر کرده بود.
پس از ورق زدن و خواندن چند صفحه از فصل اول کتاب، توانستم ارتباط خوبی با متن بگیرم و یا بهترست بگویم متن توانست ذهنم را درگیر کند. با خودم فکر کردم حالا که موقعیت دست داده، بهتر است یادداشتی بنویسم روی کتاب و مؤلفههای خاطرهنگاری را از روی همین کتاب حلاجی کنم؛ شاید به کار خاطرهنگارها بیاید و علاقمندها هم بهرهای ببرند.
اگر خاطرهنگاری را به چهار گونهی خود نوشت آزاد، خود نوشت مقید، دیگرنوشت آزاد و دیگر نوشت مقید قسمت کنیم، «امدادگر کجایی؟» را میبایست در گونهی «خاطرهنگاری دیگرنوشت مقید» بررسی کرد که در آن معصومه رامهرمزی، به نگارش خاطرات علی عچرش میپردازد. راوی از امدادگرهای دفاع مقدس است. امدادگرها به خاطر این که کارشان بیشتر با زخمیها و تأمین دارو و رساندن اقلامی بهداشتی بوده، خاطراتشان جالب و گیراست؛ ضمن این که خیلی از زخمیها در هنگام مداوا و انجام کارهای امدادی، شهید شدهاند و خاطرات امدادگرها پر است از این جور صحنههای عاطفی.
از طرفی در شمار کمی از کتب دفاع مقدس به معرفی امدادگرها توجه شده و بسیاری از زحمات این گروه، پنهان مانده؛ این کاستی فرصتی را به نویسنده و راوی میدهد و مطالبشان را از گیر افتادن در تکرار و کلیشهای نجات میدهد.
بارها کلماتی مثل خاطره، زندگینامه، تاریخ و داستان به گوشمان خورده است؛ این کلمات گاهی معانی نزدیک به هم دارند و گاه به یک معنی تعبیر میشوند و مرز مشخصی برای آنها نمیشود، معلوم کرد. در اینجا بحث ما خاطرهنویسی و زندگینامه است، از پرداختن به دو موضوع دیگر، صرف نظر میکنیم؛ گذشته از این که برخی تاریخ را قبول ندارند و تعبیرشان از تاریخ، همان زندگینامه است؛ برای نمونه رالف وادوامرسون، نویسنده آمریکایی قرن نوزدهم، اعتقاد دارد که: «تاریخ به معنای واقعی نداریم؛ بلکه فقط زندگینامه وجود دارد.۱»
شاید اگر وادوامرسون با خاطرهنویسی آشنایی بیشتری داشت و عناصر را میشناخت و یکی از مؤلفههای خاطره؛ یعنی دنیای شخصی راوی را بارها در نوشتن خاطرات تجربه کرده بود، این گفته را -که تا حدودی هم صحیح و قابل اعتماد است- به سمت خاطره و خاطرهنگاری سوق میداد. زیرا ما در خاطره است که با این اصل دنیای شخصی راوی مواجهایم؛ اگر اتفاقی برای کسی بیفتد و ما چند بار از او در موقعیتهای مختلف بخواهیم آن را روایت کند، هربار به گونهای آن را بازگو میکند؛ حال اگر یک اتفاق برای چند نفر بیفتد که در یک صحنه حضور داشتهاند، اگر از هرکدام از آنها، یک روایت بخواهیم، قطعاً هیچکدام مثل هم روایت نمیکنند، دلیلش این است که دنیای شخصی افراد و احساسات و عواطف آنها ضمیمهی اتفاق و روایت میشود و همین آن را دگرگونه میسازد.
شناسایی نقاط عطف خاطرات
با این مقدمه گاهی هم به ذهنمان خطور کرده که دست به قلم ببریم و بخشهایی از زندگی خود را بنویسیم؛ اما در زمان نوشتن ماندهایم که از کجا شروع کنیم، تردید داشتهایم. در اینجا با خودمان فکر کردهایم که کدام قسمت از زندگی ما، کدام اتفاق، کدام صحنه برای ما از همه مهمتر بوده؟ حال این اهمیت ممکن است برای یکی از ما اتفاقی تلخ باشد و برای دیگری حادثهای شیرین.
ممکن است یک اتفاق ساده و یک آشنایی عاشقانه باشد که مسیری را در زندگی ما روشن کرده است و یا عکس آن ما در دعوا و درگیری با کسی، راه تازهای برایمان باز شده باشد و صحنههایی رقم زده باشیم که هنوز با لذت و شادی و یا با حسرت و اندوه و شاید هم در سکوتی سنگین به آن فکر میکنیم؛ اهمیت و نقطهی مشترک همهی این حوادث، اتفاقات و صحنهها در این است که آنها توانستهاند جایی در ذهن ما باز کنند و بر روی ضمیر ما نقش ببندند؛ مثل یک حجاری که بر روی سنگی انجام شده باشد.
تک تک آدمهای دور و بر ما بیشک از این دست اتفاقات و حوادث در زندگیشان داشته و دارند که روی ذهنشان تأثیر گذاشته و ماندگار شده. به این گروه از اتفاقات و حوادث و صحنهها میتوان خاطره گفت. نگارنده امدادگر کجایی؟ را با صحنهای از کودکی راوی شروع میکند؛ حال راوی این صحنه را در چندمین صفحه روایتش، بر زبان آورده، بحث دیگری است؛ اما هدف ما در این جا بررسی موفقیت و یا عدم موفقیت نقش نویسنده در چیدمان صحنههاست.
شروع خوب-توازن عینیت و ذهنیت
با این که آبادان ویژگیهای اقلیمی خودش را دارد و شروع خاطرات راوی میتوانست در بستر نخلستان اتفاق بیفتد؛ اما کتاب با شنای بچهها در شط شروع میشود. بچههایی که به دور از چشم پدر و مادر، برای فرار از گرما و شرجی آبادان، تن به آب میزنند. این صحنه با روایتی عینی و واقعی نگارش شده که بومیها در بچگی آن را تجربه کردهاند. در اینجا مفاهیم آب، شط، گاومیش، کوسه، بچهها، لباس، نخل همه واقعی هستند و نمود بیرونی و فیزیکی دارند؛ در ادامه نگارنده با آوردن بعضی اسامی و عبارتها و رو کردن خطر ذهنی، خیالی و احتمالی «حملۀ کوسه به بچهها» که نه اتفاق افتادن آن قطعیت دارد و نه میتوان از کنار این احتمال و اتفاق رد شد.
همین دوگانگی مفهومی که در ابتدای متن کتاب آمده، توفانی در ذهن مخاطب ایجاد کرده است که آیا در سطرهای بعدی بچهها و یا یکی از آنها را در زیر آروارههای کوسه میبیند و صدای جیغ و دادش را میشنود و یا اتفاق دیگری میافتد، آیا کوسه بچه را میبرد و گاومیشهای آرام، نجاتش میدهند؟ همین سوالها و اما و اگرهایی که متن در ذهن مخاطب جا میدهد، در صفحهی اول روایت او را غافلگیر میکند تا هنر نویسنده نمایان شود و مخاطب دستش را توی دست متن بگذارد و به متن کتاب دعوت شود.
این اتفاق نشان میدهد که نویسنده بر شروع خوب، مهندسی درست متن و جا به جایی تکههای یک پازل -که مبنای آن مستندات است- به عنوان یکی از مؤلفههای خاطرهنگاری اشراف داشته است و از دنیای داستان هم اطلاع داشته که با ایجاد توازن بین ذهنیت و عینیت، متن را از لحاظ ادبی هم تقویت کرده:
«…وحشت از کوسههای بهمنشیر، چنان ترسی به جانمان میانداخت که شنا کردن از یادمان میرفت. هر وقت کوسه به شط میزد، صدای بچهها از وسط آب بلند میشد: «کوسه، کوسه! من با شنیدن اسم کوسه فرز شنا میکردم. خودم را به دستۀ گاومیشها در شط میرساندم و کنار هیکل سیاه و زمخت یکی از آنها پناه میگرفتم. گاومیشها بر خلاف ظاهر غلطاندازشان، حیوانات آرام وسازگاری بودند.» (ص ۱۵)
روایت دایرهای و غیرخطی
غیرخطی بودن به این معنا که اگر از آدمهای پیر که در سالهای پایانی زندگیشان به سر میبرند و یا آدمهای جوان و میانسال که در اواسط آن به سر میبرند، سوال شود که در مورد زندگیشان حرف بزنند و خاطرهای تعریف کنند، ممکن است از همین دم دست؛ یعنی امروز و دیروزشان بگویند و ممکن است از سی سالگی، بیست سالگی و یا کودکیشان شروع کنند.
گاهی همین سوالشونده، از کنار چند سال از عمرش رد میشود و قسمت دیگری را روایت میکند؛ این یعنی روایت زندگی با خود زندگی فرق دارد. زندگی آدم از یک سالگی شروع میشود با دوسالگی ادامه پیدا میکند و تا آن روزی که ما از او سوال پرسیدهایم، میآید؛ اما روایتش این قاعده را برهم میزند و به قولی دایرهای میشود. اگرچه دایرهای بودن خاطرات در ذهن و زبان راوی اصالت دارد و معمولاً نویسندههای خطی نویس، برای مراعات ترتیب تاریخی متن، سیری را از کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی و پیری تعریف میکنند؛ اما در «امدادگر کجایی؟» کوشش نویسنده این است که کلیشهها را بر هم بزند.
در این روایت نویسنده از زمان راوی به قدیمترها برمیگردد و خط روایت را میشکند و باز هم در حالی که دارد از قدیمترها میگوید به دورانی برمیگردد که حوادث آن را نسلهای پیش از او در ذهن دارند و این را از مکانیزم تعریفی که از پدرش شنیده، تدوین و جایگذاری میکند:
«دوران بچهگیام در محیطی گذشت که هم محل نگهداری دامها بود و هم کشتار آنها… قدیمترها عربهای آبادان به این محله «تابوک» میگفتند. آقام تعریف میکرد در سالهای اول آمدن انگلیسیها به آبادان، آنها آجر و مصالح مورد نیاز برای ساخت خانههای سازمانی شرکت نفت را با کشتی از رودخانه بهمنشیر به آبادان میآوردند.» (صص ۱۷-۱۸)
ترسیم دنیای فردی راوی
خاطرهنگاری به نوعی زاییدهی اهمیت یافتن دنیای فردی، عواطف، احساسات و تشخُص روایان است. راوی فرصت پیدا میکند تا از من فردی حرف بزند؛ بدون این که از قبل به آن فکر کرده باشد و یا به دنبال نظریهپردازی باشد و بخواهد چنین و چنان بگوید و سبک و سنگین کند. راوی بدون پیرایه، فقط با توجه به تأثیر حادثه صحنه و یا اتفاق زبان باز میکند:
«عقد ما ساده و بدون هیچ ساز و آوازی بود. معصومه با خواهرهای بسیج برای شرکت در مراسم عقد از آبادان به شیراز آمده بودند. خانوادۀ من از راه دور آمده بودند. …معصومه خواهر عیال و دوستان امدادگر و بسیجی، بعد از خواندن خطبۀ عقد، مثل یک گروه سرود کارکشته همۀ سرودهای انقلابی را خواندند. خواهر از سرود «خمینی ای امام» شروع کردند… وسط سرودها خواهرها با صلوات و تکبیر و مرگ بر آمریکا مجلس را گرم میکردند… عقد ما بیشتر شبیه راهپیمایی ۲۲ بهمن بود.» (صص ۲۱۰-۲۱۱)
در مسیر گاه اشک همراهش میشود و گاه لبخند و گاهی غمی شیرین و نوستالوژیک که برای نبودن صحنهها، آدمها، مکانها و زمانهایی است که دیگر به دنیای او برنمیگردند:
لبخند:
«من را به یکی از اتاقها بردند و با زور کت و شلوار غلام را تنم کردند.» (ص ۲۱۱)
اشک:
«به خیابان سیاحی که رفتم، دلم گرفت. جای پدر و مادر، خواهر و برادرهای کوچکم و همسایهها خالی بود.» (ص ۱۴۵)
پرش زمان و استفاده از الفاظ مبهم
از دیگر نکاتی که در کتاب امدادگر کجایی؟ آمده، وفور نقش آدمها، مکانها، زمانها، صنفها و حتی شهرها، خانهها، میدانها در خاطرات دوران دفاع مقدس آبادان است که مثل سایر مناطق جنگی و عملیاتی کشور، این فرصت و زمینه را آماده کرده که نویسندههای خاطرات به نگارش دنیای راوی و در زمان و مکانهای مشخص با قصههای به ظاهر شبیه؛ ولی در باطن متفاوت روی بیاورند؛ اما نکتهای که نویسنده از آن غافل بوده و یا ذهن راوی یاری نکرده، پرش زمان است. راوی در خیلی از خاطرات خود با عبارات: «بعضی»، «کسی»، «مدتی»، «چندنفری»، «چند ماهی» … دست و پنجهنرم میکند که اگر مطلب به درازا نمیکشید میشد بر اساس روایتشناسی ژرار ژنت، به بررسی آسیب پرش زمان و استفاده از الفاظ مبهم در روایات کتاب پرداخت:
«چند ماهی بود گروهی از عربهای آبادان و خرمشهر به تحریک عوامل نفوذی عراق، شعار جدایی خوزستان از کشور را سر میدادند.» (ص ۷۳)
«بعضی از جوانهای کم سن و سال عرب، تحت تأثیر احساسات ناسیونالیستی قرار گرفتند و آتشبیار معرکه شدند.» (ص ۷۳)
«چند نفرماندیم و تابوت را بلند کردیم و به طرف قبرها رفتیم .»(۳۲۳)
«یک روزچند زخمی را به سنگر بهداری آوردند »(۳۳۹)
همزادپنداری نویسنده و راوی
یکی از دلایل موفقیت این کتاب انتخاب نویسندهای است که با راوی همزادپنداری خاصی دارد؛ زیرا با راوی همبوم و هم اقلیم است و مهمتر از همه همکار است و همرزم؛ همین باعث شده تا زبان راوی را خوب درک کند، خوب هضم کند و خوب به مخاطب القا نماید:
«قبل از انقلاب و جنگ در همسایگی ما خانواده رامهرمزی زندگی میکردند. با پسر بزرگشان اسحاق از اواخر دورۀ ابتدایی دوست شدم و دوستی ما تا زمان جنگ ادامه پیدا کرد…پنج تا خواهرهای اسحاق مثل خواهرهای خودم بودند. شهربانو و صدیقه و معصومه در آبادان امدادگر بودند.» (صص -۲۰۲-۲۰۳)
اینجا راوی به زبان خودش نویسنده را معرفی میکند و به نوعی معصومه رامهرمزی همرزم علی عچرش است که به سراغ خاطرات او رفته است که بخشهایی از این خاطرات بین هر دونفرشان مشترک است و هر دو راوی یک درد مشترکاند به نام امدادگری.
اعتماد سازی بر پایهی نشانهگذاریهای دقیق اقلیمی
ذکر دقیق نشانیها همراه با تصویر زندگی در محلههای آبادان از دیگر نکاتی است که اعتماد مخاطب را جلب میکند و او را به باورپذیری متن متقاعد میسازد و امانتداری نویسنده را به نمایش میگذارد؛ آوردن اسامی خیابانها، میادین، کوچهها و حتی موقعیت دقیق قرار گرفتن خانهها از این مصادیق است:
«در خیابان سیاحی یک کارگاه چوببری داشتیم. آنجا جعبههای چوبی میساختند. میدان میوه نزدیک خیابان سیاحی بود.» (ص ۷۱)
«با مساجد بزرگ شهر، مثل بهبهانیها، امیرالمومنین و امام خمینی ارتباط گرفتیم.» (ص ۷۵)
«بیمارستان شیر و خورشید، نزدیک محلۀ احمدآباد قرار داشت؛ بیشتر مصدومان تصادفات و دعواهای خیابانی را به این بیمارستان میآوردند.» (ص ۹۹)
بهرهگیری از عنصر طنز
با این که طنز از مؤلفههای خاطرهنگاری نیست؛ اما بستر مناسبی است که میتواند مخاطبان زیادی داشته باشد و مطالب بیشتری را بیان کرد که در زبان جدی رنگ و بوی اعتراض و شکواییه دارند و ممکن است در برابرشان واکنشهای خاصی را ببینیم؛ همین شکواییهها وقتی در قالب طنز ریخته میشوند، کسی جبهه نمیگیرد و با لخند هم متن را همراهی میکند. نویسنده کتاب امدادگر کجایی؟ از این مقوله هم بیبهره نمانده است.
در فضایی که به شدت زیر آتش خمپاره و توپ و تانک قرار دارد، جوی سخت و خشن حاکم شده؛ آن هم برای راوی که یک امدادگر است و از نزدیک با این خشونتها و پلشتیها جنگ درگیرست، تنها چیزی که میتواند خاطر او را از دود باروت و شعلههای آتش، رها سازد و نفس راحتی بکشد، روی آوردن به طنز و شوخطبعیهاست. راوی در دل جنگ که تا نیمههای شب و گاه چند شب هم در محل خدمتش مانده؛ یادش میافتد که عاشق شود و به خواستگاری برود:
«بعد از تمام شدن مراسم، خواهرها را به هتل برگرداندم. شهربانو و دوستانش، خداحافظی کردند و رفتند و من تک و تنها در خیابان ایستاده بودم.
داخل ماشین نشسته بودم و فکر میکردم. کمی این دست و آن دست کردم و بالاخره رفتم زنگ هتل را زدم و به نگهبان هتل گفتم: «با خواهر رامهرمزی بزرگ کار دارم.» در تاریکی شب کنار دیوار ایستادم. شهربانو آمد. با دیدن من تعجبزده پرسید: «چیزی شده؟! چرا هنوز اینجایی؟»
نمونه دیگر در جایی است که عراقیها در شرف فتح خرمشهر هستند و این احتمال وجود دارد تا هر لحظه به سمت آبادان بیایند، یکی از دوستان راوی به نام «ایرج»، ناامیدانه از راوی میپرسد:
ایرج با بغض گفت: «چیزی نمونده عراقیا خرمشهر رو بگیرن. بعدش هم احتمالاً آبادان رو میگیرن، جوونا مفت، مفت کشته شدن. چرا برای ما کمک نمیفرستن؟»
چرا نیروهای کمکی نمیرسند؟ همین سوال ایرج یک تابلوی طنز را به کتاب اضافه میکند. ایرج ادامه داد… تا کی جوونای ما باید کشته بشن؟ به ایرج گفتم: «قرآن این رو هم جواب داده: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ» ایرج پرسید: «خب یعنی چی؟» گفتم: «ما رو امتحان میکنه. من و تو ترسیدیم درسته؟ ما رو با ترس آزمایش میکنه.» گفت: «نخیر ما نترسیدیم.»
گفتم: «بعد با گرسنگی امتحان میشیم.» بعد گفتم: «این روزا گرسنه شدی؟» گفت: «همهش گرسنهایم.»…گفتم: «…امتحان بعدی با دادن جونه. تازه ثمرات. منظور از ثمرات از بین رفتن فرزندانه.» ایرج گفت: «ما که بچه داریم، تازه ازدواج هم نکردیم، پس توی این امتحان نیستیم.»
چالشی که برای راوی ایجاد میشود در هنگام این گفتگو با جوابهایی که ایرج به پرسشهای او میدهد و قانع نمیشود، طنز متن را بیشتر میکند. شوخطبعی ایرج در پاسخی که به سوال از بین رفتن ثمرات، میدهد غنای بیشتری به طنز متن میبخشد و آن را به اوج میرساند.
کتابنامه:
۱- رامهرمزی، معصومه، امدادگر کجایی؟، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۳۹۷.
۲- دهقان، احمد، خاک و خاطره، تهران، سوره مهر، ۱۳۸۶.
۳- برایان د.آزبورن، چگونه زندگینامه بنویسیم، مترجم محسن سلیمانی، تهران، سوره مهر، ۱۳۸۷.
رونمایی از کتاب «میهمان عراق با قلم شخصیت های عراقی» در عراق
در جریان برگزاری آئین گرامیداشت اولین سالگرد شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس و شهید ابومهدی المهندس معاون سازمان الحشد الشعبی عراق، از جلد اول کتاب «میهمان عراق با قلم شخصیتهای عراقی» مجموعه مقالات تألیفی توسط شخصیتهای عراقی پیرامون شخصیت والای سردار دلها به همت رایزنی فرهنگی کشورمان در سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد، رونمایی شد.
در این مراسم که با حضور ایرج مسجدی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق و شماری از مسئولان کشوری و لشکری در سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد برگزار شد، سفیر کشورمان نسخهای از این کتاب را به حاضران اهدا کرد.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد در سخنرانی خود، با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران نه قصد جنگ و نه مخاصمه با کسی دارد، افزود: سرزمین مقدس عراق هرگز جولانگاه منازعه ما با آمریکاییها قرار نمیگیرد. عراق سرزمین ائمه اطهار (ع) و انبیا الهی است.
وی افزود: امروز در جهان، کسی نیست که شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس را نشناسد. نقش دو فرمانده شهید در مبارزه با تروریسم و پیروزی بر داعش و آزادسازی عراق از اشغال بر هیچ کس پوشیده نیست.
هادی العامری در سخنرانی خود، گفت: همانطور که در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان شهید در اوایل سال جاری میلادی گفتم، تاوان خون این فرماندهان شهید، بیرون کردن نیروهای آمریکایی از عراق و کل منطقه است.
وی همچنین به نقش سپهبد شهید سلیمانی در پایان دادن به اشغال آمریکاییها از عراق اشاره کرد و گفت: شهید سلیمانی نقش کلیدی در پایان بخشیدن به اشغال آمریکاییها و پیروزی بر القاعده و داعش داشت. حاج قاسم یکی از مهمترین فرماندهان مقاومت در جهان اسلام است.
شیخ خالد الملا، رئیس جمعیت علمای اهل سنت عراق نیز در سخنرانی خود به نقش این دو شهید در مقابله با توطئههای دشمنان عراق اشاره کرد و گفت: نقش المهندس و حاج سلیمانی به حفاظت از عراق در برابر باندهای تروریستی داعش محدود نمیشود. آنها نقش بزرگی در حفاظت از عراق در برابر گروه تروریستی داعش داشتند اما پیش از این مرحله نیز شهیدان سلیمانی و حاج ابومهدی المهندس در خاموش کردن فتنه طایفه ای در عراق نقش ایفا کردند.
در ادامه این مراسم، ریان الکلدانی، رهبر بزرگترین فراکسیون مسیحیان در پارلمان عراق گفت: مسیحیان عراق یاری و لطف فرماندهان شهید سپهبد «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس و شهید «ابومهدی المهندس» معاون سازمان الحشد الشعبی عراق را هرگز از یاد نخواهند برد.
در پشت جلد کتاب نیز تصویری از صحنه ترور شهیدان سلیمانی و المهندس به چاپ رسیده و نوشته شده که دولت تروریستی آمریکا در اقدامی بزدلانه و خیانتکارانه، میهمان بزرگ عراق را در دوم ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی در فرودگاه بین المللی بغداد ترور کرد.
سیزدهمین جایزه جلال به ایستگاه پایانی رسید
معرفی برگزیدگان و شایستگان تقدیر سیزدهمین دوره جایزه جلال آل احمد، دوشنبه شب ۱۵ دی در قالب برنامه تلویزیونی «شب روایت» از سری شبهای هنر که روزهای دوشنبه به کتاب و کتابخوانی اختصاص دارد، انجام شد.
به اینترتیب برگزیدگان و شایستگان تقدیر جایزه مذکور در بخشهای «مستندنگاری»، «داستان بلند و رمان»، «نقد ادبی»، «مجموعه داستان کوتاه» و «بخش ویژه؛ پاسداشت چهلمین سال آغاز جنگ تحمیلی و آغاز دفاع مقدس» معرفی شدند.
نکته جالب درباره اینشیوه از اختتامیه این است که طی روزهای گذشته که بسیاری از برنامههای مختلف فرهنگی با رعایت پروتکلهای بهداشتی مربوط به کرونا برگزار میشوند، چرا جایزه جلال آل احمد بهعنوان مهمترین جایزه ادبی کشور باید اختتامیه خود را در قالب یک برنامه زنده تلویزیونی در ساعات پایانی روز برگزار کند. البته صرفهجویی در هزینههایی گزافی که برخی جوایز فرهنگی کشور در سالهای گذشته داشتهاند، میتواند دلیل خوبی برای برگزاری اینگونه اختتامیه سیزدهمین جایزه جلال باشد.
مرتضی سرهنگی، محمدرضا بایرامی، مصطفی جمشیدی، دکتر ابوالفضل حری، علی چنگیزی، دکتر مریم مشرف، حمید حسام و محمدرضا شرفی خبوشان، هیات علمی ایندوره از جایزه جلال بودند. دبیر علمی ایندوره جایزه جلال هم ابراهیم محمدحسنبیگی بود.
در برنامه تلویزیونی مذکور، محسن جوادی، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ابراهیم محمدحسن بیگی، مرتضی سرهنگی، نماینده هیات علمی در هیات داوران بخش ویژه دفاع مقدس و مصطفی راضی جلالی دبیر اجرایی سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، به بحث و گفتگو درباره اجرا و برگزاری ایندوره از جایزه جلال پرداختند.
بههرحال در بخش «مستندنگاری»، داوران دو کتاب «فرکانس ۱۱۶۰ (اینجا آبادان؛ صدای مقاومت و ایستادگی)» نوشته فضلالله صابری از انتشارات سوره مهر (دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری اصفهان) و «گوهر صبر (خاطرات گوهرالشریعه دستغیب)» اثر طیبه پازوکی از سوره مهر را به عنوان برگزیده مشترک معرفی کردند.
داوران این بخش همچنین کتاب «از ری تا شام روایت ناتمام احمد غلامی» اثر مرحوم «علی مژدهی» را به دلیل اعتبار راوی و همچنین اعتبار صاحب خاطره و محتوای غنی در مورد تاریخ دقیق وقایع کردستان در مقطع ابتدای جنگ و نیز تشکیل تیپ ده سیدالشهدا علیهالسلام قابل تجلیل ارزیابی کرده و از دبیرخانه جایزه خواستند از این اثر تجلیل کنند.
مصطفی رحیمی، سعید علامیان و گلعلی بابایی به عنوان داوران بخش «مستندنگاری» آثار مرتبط با این بخش را بررسی کردند.
در بخش «داستان بلند و رمان»، داوران کتاب «اوراد نیمروز» اثر منصور علیمرادی از نشر نیماژ را «شایسته تقدیر» دانستند.
سعید تشکری، جواد افهمی و علی چنگیزی داوری آثار اینبخش را به عهده داشتند.
در بخش «نقد ادبی» داوران کتاب «تاریخ بدن در ادبیات» اثر سید مهدی زرقانی (با همکاری: زهرا آقابابایی خوزانی، امید ایزانلو، فاطمه جهانپور، حمیدخادمی، محسن شرفایی و فرزانه فرخفر) از نشر سخن را شایسته تقدیر دانستند.
داوران این بخش همچنین کتاب «روایتشناسی درام» اثر پرستو محبی را به خاطر تلاشهای مؤلف در روشمندی، سازمندی و تحلیل ادبیات داستانی – نمایشی مورد تجلیل قرار داده و از دبیرخانه جایزه جلال آل احمد خواستند که به نحو مقتضی از این اثر نیز تجلیل کنند.
حمیدرضا شعیری، محمدرضا سنگری و کامران پارسینژاد داوری آثار بخش «نقد ادبی» را بر عهده داشتند.
هیات داوران بخش «داستان کوتاه» سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد ضمن سپاس از همه نویسندگان ارجمند که آثارشان در این دوره مورد بررسی قرار گرفت، با اتفاق نظر اعلام کردند که مجموعههای داستان کوتاه رسیده به دبیرخانه، دارای ساختار و محتوای قابل قبولی از نظر ویژگیهای فنی و تکنیکی داستان کوتاه نیستند. بنابراین انتخاب برگزیده یا شایسته تقدیر جایزه ادبی جلال آل احمد از بین آثار رسیده به دبیرخانه این رویداد ادبی فاقد توجیه فنی و حرفهای است.
به همین دلیل هیات داوران بخش «داستان کوتاه» سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، ضمن آرزوی بالندگی آثار و نویسندگان این حوزه در سالهای آتی هیچکدام از آثار رسیده به این دبیرخانه در این دوره را حائز شرایط برگزیده شدن ندانستند.
داریوش عابدی، راضیه تجار و عبدالمجید نجفی به عنوان داوران بخش «داستان کوتاه» سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد به بررسی آثار مرتبط با این حوزه پرداختند.
«بخش ویژه؛ پاسداشت چهلمین سال آغاز جنگ تحمیلی و آغاز دفاع مقدس» سیزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در دو بخش «معرفی چهرههای داستان نویسی و مستندنگاری دفاع مقدس» به انتخاب رسانهها و تجلیل از «پایاننامههای دانشگاهی با موضوع ادبیات داستانی دفاع مقدس» آثار برتر را معرفی کرد.
در بخش «معرفی چهرههای داستاننویسی و مستندنگاری دفاع مقدس» به انتخاب اهالی رسانه، محمدرضا بایرامی، احمد دهقان، مجید قیصری، حبیب احمدزاده، داوود امیریان، قاسمعلی فراست، داوود غفارزادگان، گلعلی بابایی، حمید حسام، اکبر صحرایی، علی مؤذنی و رحیم مخدومی بهعنوان چهرههای برتر معرفی شدند.
اخبار
نظرسنجی تازه صداوسیما اعلام شد
«پایتخت۴» پربینندهترین سریال بازپخشی
در تازهترین نظرسنجی مرکز تحقیقات رسانه ملی، در میان سریالهای در حال بازپخش از شبکههای تلویزیونی، مجموعه «پایتخت۴» شبکه آیفیلم در صدر آرا قرار گرفت.
بهگزارش امتیاز، در این نظرسنجی که در سراسر کشور انجام شده، شبکه آیفیلم پربینندهترین در بخش سریالهای در حال بازپخش شد. بر اساس این گزارش، این مجموعه طنز توانسته ۲۶.۷ درصد بینندگان را به خود جذب کند. این مجموعه شش فصلی پرطرفدار در حال پخش از شبکه آیفیلم است و از امروز با پایان پخش فصل چهارم، فصل پنجم آن هر شب ساعت ۲۱:۰۰ روی آنتن میرود. بازپخش آن در ساعتهای ۵ و ۱۳ روز بعد خواهد بود.
در مستندی از هیسپان تی وی بررسی می شود:
چالش های جداییطلبان در اروپا
مستند تولیدی «فراتر از کاتالونیا؛ چالش های جداییطلبان در اروپا» فردا برای مخاطبان اسپانیایی زبان شبکه هیسپان تی وی پخش می شود.
به گزارش امتیاز، این مستند دیدی کلی درباره پانورامای ناسیونالیستی در اروپا را به مخاطب ارائه می دهد و ضمن بررسی موضوع استقلال کاتالونیا از اسپانیا، نشان می دهد که در اکثر کشورهای اروپایی، یک یا چند منطقه تمایل به خودمختاری دارند و این مسئله به معضلی جدی در قاره اروپا تبدیل شده است.
آریادنا گارسیا، تهیه کننده این مستند با سفر به کشورهای مختلف اروپایی به مسائل خودمختاری و استقلالطلبی در کشورهایی همچون فرانسه، لهستان، بوسنی و هرزگوین و فرانسه می پردازد و دیدگاه بومیان این مناطق را در این خصوص جویا می شود. در این مستند با افراد مختلف از مردم عادی تا اساتید دانشگاه گفتوگو و به مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای اروپایی پرداخته می شود.
مستند «فراتر از کاتالونیا، چالشهای جداییطلبان در اروپا» چهارشنبه 17 دی ماه ساعت ساعت 03:00 بامداد از شبکه هیسپان تی وی پخش می شود. اسپانیایی زبان های سراسر جهان می توانند بازپخش این مستند را همان روز ساعات 8، 14 و 20:30 مشاهده کنند.
مروری بر اهم وقایع مرتبط با ایران در سال ۲۰۲۰ در پرس تی وی
مهمترین وقایع و رویدادهای ایران در سال ۲۰۲۰ در برنامه این هفته «ایران امروز»(Iran Today) در شبکه پرس تی وی بررسی میشود.
به گزارش امتیاز، در این برنامه مروری بر رخدادهای مهم سیاسی، نظامی، اجتماعی و ... کشور در سال گذشته میلادی صورت می گیرد.ترور سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی، حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی عین الاسد، برگزاری مراسم باشکوه تشییع پیکر سردار سلیمانی، انتخابات مجلس و پیروزی قاطع اصولگرایان، شیوع کرونا در ایران و دانشمند هسته ای دکتر محسن فخری زاده از جمله وقایع مورد اشاره در این برنامه خواهد بود.«ایران امروز» به تهیه کنندگی ساتراپ شجاعی و اجرای لیلا فرامرزی ساعت 00:05 بامداد چهارشنبه ۱۷ دی ماه از شبکه پرس تی وی پخش می شود. تکرار این برنامه چهارشنبه در سه نوبت در ساعات 05:00، 12:00 و 16:00 و پنجشنبه در دو نوبت در ساعات 07:00 و 19:00 و جمعه ساعت 16:00 روی آنتن خواهد رفت.
مستند «انقلاب دزدیده شده»
از شبکه سحر
مستند «انقلاب دزدیده شده» با کارگردانی مشترک سلمان رضوانی و آرمینا رضوانی از کانال بالکان شبکه سحر پخش می شود.
به گزارش امتیاز، اولین رئیس جمهور کشور بوسنی و هرزگوین مسلمانی معتقد بود که برای بقای کشورش در جنگ و صلح طی سال های دهه 1990 میلادی مبارزه کرد. این مستند روایتی از زندگی «علی عزت بگوویچ» است. در مطلع این مستند از قول «عزت بگوویچ» می خوانیم: «انتظار جنگ را داشتم، اما انتظار نسل کشی را نداشتم». مستند «انقلاب دزدیده شده» که در دو قسمت 50 دقیقه ای چهارشنبه این هفته و هفته آینده پخش خواهد شد، بر اساس پژوهش و نگارش سلمان رضوانی و آرمینا رضوانی تهیه شده است. عوامل ساخت این مستند به سراغ دوستان و همرزمان رئیس جمهور سابق بوسنی و هرزگوین همچون «جمال الدین لاتیچ» و «ادهم بیچاکچیچ» و... رفته و از آنان در خصوص اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی آن زمان کشور بوسنی و مدیریت و تلاش و همراهی «علی عزت بگوویچ» برای حفظ کشورش می پرسند. مستند «انقلاب دزدیده شده» محصول سازمان فرهنگی و هنری اوج چهارشنبه 17 دی ساعت 20:30 به وقت تهران بر روی آنتن کانال بالکان شبکه سحر است. معمر اسپاهیچ زبانگردانی و ترجمه این مستند به زبان بوسنیایی را برعهده داشته است.
«حیات وحش خراسان شمالی» برای مخاطبان شبکه سحر در شبه قاره
مستند «حیات وحش خراسان شمالی» گونه های مختلف جانوری استان خراسان شمالی را شناسایی و به مخاطبان شبکه سحر در شبه قاره هند معرفی می کند.
به گزارش امتیاز، حیات وحش بومی و گونه های جانوری نادر و درحال انقراض استان خراسان شمالی در مستند «حیات وحش خراسان شمالی» به زبان اردو از شبکه سحر پخش خواهد شد. «حیات وحش خراسان شمالی» تولید شبکه استانی اترک با زبانگردانی پروانه طالبی، 17 دی ماه ساعت 18:30 به مدت 35 دقیقه از کانال اردوی شبکه سحر پخش خواهد شد.
|
|
آدرس مطلب: http://www.emtiazdaily.ir/newspaper/page/4437/20889/84438
آدرس مطلب: http://www.emtiazdaily.ir/newspaper/page/4437/20889/84439
آدرس مطلب: http://www.emtiazdaily.ir/newspaper/page/4437/20889/84440
آدرس مطلب: http://www.emtiazdaily.ir/newspaper/page/4437/20889/84441
|

عناوین این صفحه
- بررسی مؤلفههای خاطره در کتاب «امدادگر کجایی؟»
- رونمایی از کتاب «میهمان عراق با قلم شخصیت های عراقی» در عراق
- سیزدهمین جایزه جلال به ایستگاه پایانی رسید
- اخبار