گفتوگوی «امتیاز» با مجتبی کریمی، بازیگر تئاتر
نقش تئاتر در سینما
مریم حیدرپور
می گویند حساب و کتابش متفاوت با سینماست اما در این نکته مهم که بازیگر جزء ارکان اصلی هردو است تفاهم دارند اما به هر حال از جایی باید آغاز کرد؛ کودک که به دنیا می آید زیر پرچم پرمهر مادر زندگی را آغاز می کند و قد می کشد و جان می گیرد تا کم کم خودنمایی کند و این میتواند برای سینما و مادرش تئاتر صادق باشد.آری، مورد بحث مان تئاتر است.تئاتر مدیوم (رسانه یا راه ارتباط یا ابزار) هنرپیشه است و سینما مدیوم کارگردان یعنی در تئاتر پرده که بالا می رود فقط هنرپیشه می ماند و هنرنمایی اش.
حال یک بازیگر تئاتر بیشتر می تواند بازیگر سینما باشد یا یک بازیگر صرف سینما هم می تواند از پی نقش در تئاتر به خوبی برآید؟
از آنجایی که اکثر بازیگران بزرگ سینما از تئاتر کار خود را آغاز کردند امثال؛ عزت الله انتظامی،زنده یاد داوود رشیدی،علی نصیریان و ... مدت ها بود این سوال که آیا تمام بازیگران تئاتر علاقه مند به سینمایی شدن هستند در ذهنم بود و اینکه آیا اگر امروزه و با این حجم متقاضی و استعدادهای بسیار، بازیگر تئاتر بخواهد و این علاقه را داشته باشد که وارد عرصه سینما شود راه برایش هموار است یا اینکه خیر باید کوره راهی بس دشوار را طی کند؟ سرانجام و در آغاز هفته ای همزمان با جشن خانه تئاتر که برای دیدن تئاتری به تالار حافظ رفتم، در این میان و با توجه به کنجکاوی ام و سوال های در ذهنم به کمک یکی از دوستان، با جوان مستعدی هم صحبت شدم؛ کسی که سال هاست روی صحنه تئاتر است و می توانست پاسخگوی سوالاتم باشد. جوانی به نام مجتبی کریمی از دیار مردان کرد از شهرستان قروه. آنچه در پی می خوانید،نتیجه هم صحبتی من با ایشان است:
از خودتان و نحوه ورودتان به صحنه و عرصه تئاتر بگویید؟
مجتبی کریمی هستم، متولد 1367 در قروه کردستان و ساکن تهران. بنده هم مثل تمام اساتید و دوستانی که در عرصه تئاتر هستند از بچگی عاشق این کار بودم و به پیشنهاد اکثر اطرافیان که این توانایی را در وجودم می دیدند پا به این عرصه گذاشتم. شروع کار من با یک گروه تئاتر در شهرستانی که در آن سکونت داشتم بود و الان سیزده سال است که در این عرصه فعالیت می کنم. حضور من در این حرفه از دوران دبیرستان شروع شد که برای اولین بار روی صحنه رفتم و اما ورود به دنیای تئاتر حرفه ای را با استاد اصغر خلیلی، کارگردان گروه تجربه نو شروع کردم و الان هم بازیگر ایشان هستم.
اساسا و فقط فعالیت در عرصه تئاتر را دوست دارید یا ورود به سینما نیز جزو علاقه مندی هایتان است؟
خب اگر کسی پیدا شود که بگوید از شهرت و معروفیت بدش می آید معقول نیست. هر بازیگری میل به معروف شدن و چهره شدن دارد و چون طرفداران تئاتر نسبت به سینما کمتر است افراد چهره در سینما بیشترند. به طور مثال شخصی را داریم که بیست سال تئاتر کار می کند و نهایتا هزار نفر تئاتردوست او را می شناسند اما در طرف مقابل شخصی را داریم که با یک فیلم سینمایی آنقدر معروف می شود که انگار از روز ازل کارش بازیگری بوده. من هم مثل بقیه بازیگران دوست دارم از تئاتر وارد سینما شوم.
از نظر شما ورود به عرصه سینما راحت است یا نیاز به پیمودن راهی دشوار دارد؟
متاسفانه سینمای امروز ایران دچار درد و بیماری است. بیماری ای به نام پارتی بازی و باندبازی است و بر همین منوال می چرخد.
با توجه به نظرتان درباره ورود به سینما، پیشنهادتان برای رفع این مشکل و این معضل چیست؟
اگر بخواهم این مسئله را باز کنم باید اینطور بگویم که آدم خوب و بد همه جا هست، درتئاتر هم افراد درستکار زیادی هستند اما با وجود انگشت شمار بودنشان جوانانی مثل من با یک حرکت لاک پشتی جلو می روند باید اساتید بزرگ این حرفه به دنبال راهی برای رفع این مشکل باشند به گونه ای که فیلترهایی برای ارزیابی درست وجود داشته باشد که بازیگران مستعد و سختکوش امکان ورود به عرصه سینما را داشته باشند زیرا بازیگری بعد از کار در معدن سخت ترین کار دنیاست. باید ورودی سینما مثل یک قیف باشد و به افراد مستعد فرصت برای نشان دادن استعدادشان داده شود و باید در چند مرحله آزموده شوند و ملاک انتخاب بازیگر خوب این باشد و این گونه بازیگر توانا ماندگار خواهد شد. در برهه ای گفته شد که افراد مستعد باید وارد این عرصه شوند و عده ای موافق حضور افراد دارای مدرک بودند که در این میان استاد نصیریان لایحه ای تنظیم کردند که مقوله سواد شرط کافی نیست و باید برای این افراد مستعد کلاس های آکادمیک به وجود بیاید.
کمی از کارهای در صحنه تئاتر بگویید و اینکه بهترین کاری که انجام دادید با کدام کارگردان بوده و کدام کارتان از نظرتان بهترین بوده است؟
خدارا شکر کارهای بزرگ و کوچک در تئاتر زیاد داشتم که از آن جمله « راپورت های شبانه دکتر مصدق» ، «میراث» و « انتخواااب» است که این آخری نویسنده اش خودم بودم و نامش تلفیقی از انتخاب و خواب است؛ البته خواب غفلت. در این زمینه همیشه ارادتمند دکتر خلیلی بوده و هستم و همیشه در جمع دوستان از ایشان به عنوان پدر هنری خود یاد کردم و همه کارهایی که با ایشان و برایشان انجام دادم را دوست دارم اما قلبا «راپورت های شبانه دکتر مصدق» که تیر و مرداد 95 در تالار وحدت روی صحنه رفت بهترین تئاتر عمرم بود اگرچه نقشم خیلی پررنگ نبود آن را دوست داشتم و از نظرم بهترین کارم بود چون بعد از آن اتفاق های خوبی برایم رخ داد.
در حال حاضر روی صحنه کاری در حال اجرا دارید؟
یکی از نقش های اصلی تئاتری با نام «باگانه» که در حال تمرین آن هستیم و انشاالله برای تیرماه روی صحنه می رود.
در مسیری که طی کردید و به اینجایی که هستید رسیدید چه کسانی یاریگرتان بودند و به عبارتی تمایل دارید از کسی تشکر کنید؟
بله، سه شخصیت هستند که همیشه سپاسگزارشان هستم، دکتر اصغر خلیلی، آقای علیرضا ابراهیمی و علی مشهدی (علی مسعودی).
با آرزوی موفقیت برای جوان مستعد و فعالی چون شما در آخر اگر حرف و سخنی دارید بفرمایید؟
از آنجا که انسان رک و صادقی هستم از دیدگاه من عدالت در دنیای هنر امروزی وجود ندارد و آنچه حکمفرماست «ادالت» است یعنی ادای عدالت درآوردن. امیدوارم دست اندرکاران این عرصه و اساتید به فکر جوانترها و افراد مستعد باشند و مهربانتر با آنها برخورد کنند.