|
آیا «دادستان» آخرین آزمون فیلمسازی ده نمکی است؟
راه بی پایان یک ژورنالیست
میلاد جلیلزاده، روزنامهنگار طی گزارشی نوشت: سینمای ایران بین سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲، 6 سال نفسگیر را با مسعود دهنمکی گذراند؛ کسی که یک ژورنالیست تندوتیز در سالهای دهه 70 بود و استقبال مردم از فیلمهایش کارکردی نمادین برای یکی از جریانات سیاسی کشور داشت. او وقتی جنگ ایران و عراق شروع شد، ۱۱ ساله بود و وقتی به پایان رسید، ۱۹ سال داشت. بااینحال میگوید دهه اول انقلاب را اسلحه بهدست بوده است. او وقتی دهه ۷۰ رسید، به فعالیتهای میدانی در حوزه سیاسی و حضور در تجمعات پرداخت و در کنار آن کار رسانهای را پیگرفت. خودش میگوید دهه دوم را قلمبهدست بوده که به نظر میرسد در این زمینه حق با اوست. دهنمکی در سال ۱۳۸۲ مستند «فقر و فحشا» را ساخت و بین سالهای ۸۳ تا ۸۵ مشغول ساخت یک مستند فوتبالی با نام «کدام استقلال؟ کدام پرسپولیس؟» بود. پس از اینها در سال ۱۳۸۶ سری اول فیلم «اخراجیها» نمایش داده شد و انفجار گیشهها را در پیآورد. «اخراجیهای ۲ و ۳» در سالهای ۸۷ و ۸۹ نمایش داده شدند و سری اول فیلم «رسوایی» در پایان سال ۱۳۹۱ روی پرده رفت. این فیلمها یکی پس از دیگری رکورد گیشههای سینمای ایران را به لحاظ عددی میشکستند و دهنمکی هر بار از سقف قبلی خود هم بالاتر میرفت.
او در این پنج سال شده بود مثل حسین رضازاده در دوران اوج فعالیت ورزشیاش؛ دورانی که رضازاده مرتب رکوردهای قبلی خودش در افزایش وزنهها را میشکست و این کمکم داشت حتی خودش و خیلی از حرفهایهای ورزش ایران را نگران میکرد که سرانجام توقعات ناتمام مردم از او در شکستن رکوردها چگونه خواهد شد. اما تفاوت رکوردشکنیهای پیدرپی دهنمکی با رضازاده در این بود که دهنمکی برای کسب این موقعیت، از دوپینگهای دولتی برخوردار بود. او میگوید در دهه سوم انقلاب دوربینبهدست بوده که در این زمینه هم حق با اوست و از آنجا که رکوردشکنیهایش میتوانست برای یکی از جریانات سیاسی کشور کارکرد نمادین داشته باشد، توانست در دورهای که آن جریان سیاسی امور اجرایی را در دست داشت، از دوپینگهایی که برای رسیدن به این موقعیت کمکش میکردند، بهره ببرد. اما در دهه چهارم انقلاب، یعنی در دهه ۹۰ شمسی، مسعود دهنمکی چه موقعیتی داشت و چه فعالیتهایی کرد؟
حدود یک ماه تا پایان این دهه باقی مانده و دهنمکی در این سالها تبدیل به نماد فروریختهای شده که همچنان تلاش میکند با رفتن سراغ سوژههای حساس و گفتن آنچه دیگران جرات یا توان یا ابتکار رفتن به سراغش را ندارند، به روزهای اوجش برگردد. درمورد دهنمکی از ابتدا این بحث مطرح بود که فیلمهایش را تقریبا دیگران برایش میسازند. حدود ۱۴ سال پس از شروع حضور او در فیلمسازی داستانی ایران، اگر بخواهیم تعارف را کنار بگذاریم و صریحتر صحبت کنیم، باید گفت که در این زمینه بیش از هرکسی نام محمدرضا شریفینیا مطرح بود. کسی که او را شخصیتی بسیار موثر برای حضور بازیگران در پروژههای سینمایی هم میدانستند اما بعد از تغییر دولت، غیر از مسعود دهنمکی، یکی دیگر از کسانی که به حاشیه رفت همین فرد بود. گفته میشد شریفینیا در ساخت سری اول تا سوم اخراجیها نقش مشورتی بسیار موثری داشته و با اینکه بهعنوان بازیگر در سری اول رسوایی هم حضور داشت، کمرنگ شدن نقش او در سینمای دهنمکی از همین فیلم شروع شد.
دهنمکی بعد از هر موفقیتی در گیشهها، بیاینکه توجه کند این موفقیتها بهدلیل شرایط ویژهای که در اختیارش قرار گرفته، ایجاد شده است و با نسبت دادن موفقیتها به توان فنی خودش، هر روز غرهتر شد و از قبول نظر مشاوران فاصله بیشتری گرفت. هنگام ساخت اخراجیهای۳، یک کارگردان جوان انیمیشن به سر صحنه فیلم آورده شد تا برای ضبط پلانها استوریبرد بکشد. این درحالی بود که ضبط تصاویر به شکل چند دوربینه (که روشی کاملا تلویزیونی است) و در بسیاری از صحنهها به شکل دوربینرویدست (که شکل بهکاررفته آن در این فیلم، با میزانسنهای از پیشتعیینشده جور درنمیآید) انجام شدند. استوریبرد زدن در چنین فضایی، کاملا بیمعنی خواهد شد. اما به نظر میرسید طراح استوریبرد برای این به سر صحنه آورده شده که دهنمکی بتواند با استناد به حضور او به باقی مشاورانش بگوید من میدانم چه میکنم و برای آن برنامه مشخصی دارم و به این ترتیب، بتواند از زیر سلطه این مشاوران خارج شود. با موفقیت دهنمکی در خروج از سلطه مشاورانش که نام شریفینیا بین تمامشان بیشتر مطرح بود، عیار واقعی او در مهارتهای فنیاش هم بیشتر مشخص شد.
دهنمکی از اخراجیهای ۳ به اینسو یک فرم فنی تلویزیونی پیدا کرد که تقلیدی دستدوم از کارهای سیروس مقدم بود. این وضعیت شاید در اخراجیهای ۳ تا حدی توسط مشاوران دهنمکی کنترل شده بود اما در رسوایی، او توانست بیشتر از قبل، از شعاع این تسلط خارج شود و بیشتر خودش باشد و خود را نشان بدهد. به هرحال رسوایی باز هم رکورد گیشهها را شکست اما پس از آن بود که دولت عوض شد و رفتهرفته خیلی چیزها تغییر کردند. حالا نهتنها دیگر فقط دهنمکی نبود که اجازه عبور از بعضی خطقرمزها را داشت، بلکه او رانتهای تبلیغاتی و اکران را هم از دست میداد. در سال ۱۳۸۸ گفته شد که از همزمانی اکران فیلم «درباره الی» و «اخراجیهای ۲» جلوگیری شده تا فیلم دهنمکی باز هم بتواند رکوردشکن شود. اینقدر به این قضیه اعتراض شده بود که «جدایی نادر از سیمین» توانست در نوروز ۱۳۹۰ همزمان با «اخراجیهای ۳» اکران شود ولی به فیلم دهنمکی سه برابر فیلم اصغر فرهادی سالن نمایش داده شد و دقیقا سه برابر آن هم فروخت. از سال ۱۳۹۲ که دولت عوض شد، این امکانات برای دهنمکی از بین رفت. فیلم بعدی او با نام «معراجیها» در نوروز ۱۳۹۳ بهراحتی قافیه را به یک کمدی دیگر با بازی رضا عطاران باخت و «رسوایی ۲» در سالی اکران شد که حالا تمام امکانات و دوپینگهای قبلی او در اختیار فیلمسازی که درباره الی و جدایی نادر از سیمین را ساخته بود، قرار میگرفت.
رکوردشکنی فیلم «فروشنده» به همان اندازه ساختگی و دستکاریشده بود که رکوردشکنیهای دهنمکی در دهه ۸۰. این بازی نازیبا با دهنمکی شروع شد؛ اینکه جریانات سیاسی، وقتی قدرت اجرایی را در دست دارند، آمار فروش و استقبال از یک فیلم بهخصوص را بالا ببرند تا سندی برای تمایل مردم به گفتمان سیاسی خودشان دستوپا کرده باشند. در آن سالی که فروشنده اکران شد، سری دوم رسوایی شکست سنگینی را در گیشه تجربه کرد و جنبه نمادین دهنمکی بهطورکلی فرو ریخت. او بهطور موازی و همزمان، از یکسو در کیفیت ساخت آثارش دچار افول میشد و از طرف دیگر حمایتهای ویژه در توزیع و تبلیغات را از دست میداد.
مسعود دهنمکی در سال ۱۳۹۷ فیلم «زندانیها» را ساخت که حتی نام آن مشخص میکرد سازندهاش درحال تقلید ناشیانه از کارهای موفق قبلی است. این فیلم را در بهترین ارزیابی میشد یک تلهفیلم کمدی برای ایام مناسبتی تلویزیون بهحساب آورد و بهقدری در گیشه وضع بدی داشت که چندان کسی انگیزه نگارش نقد منفی را هم دربارهاش پیدا نکرد. حالا دیگر دهنمکی برای هیچکدام از جریانهای سیاسی فعال در کشور، کارکرد نمادین هم ندارد و به نظر نمیرسد در آینده هم داشته باشد. هیچکس نیست که بالارفتن پرچم چنین فیلمسازی را بهمثابه ابزاری برای نشاندن رقبا بر سر جایشان ببیند. گرهخوردن سرنوشت فیلمسازی دهنمکی، به جریانهای سیاسی، باعث شد او یک جهش خیرهکننده و پس از آن یک افول حیرتانگیز داشته باشد. البته این را هم نباید از یاد برد که او بیشتر از اینکه خاستگاه سینمایی داشته باشد، خاستگاه سیاسی داشت. دهنمکی کسی است که امروز تقریبا تمام مردم ایران نامش را بهعنوان کارگردان میشناسند اما این شهرت دیگر برای کمتر کسی نسبت به فیلمهای او کنجکاوی ایجاد میکند. او اولین کسی است که در سینمای ایران برای یک دولت و یک جریان سیاسی، چنین جنبه نمادین پیدا کرد و تمام امکانات برای بالا رفتن پرچمش بهعنوان خاری در چشم رقبا بهکار گرفته شد. البته برای فرونشاندن این آتشفشان، بعدها و در دولت دیگری که با دولت حامی دهنمکی رویکردی کاملا متضاد داشت، افراد بسیاری دارای این کارکرد نمادین شدند. بهعبارتی با دهنمکی بود که سینما به صحنه طنابکشی بین جریانهای سیاسی تبدیل شد، با او بود که رانت گفتن ناگفتنیها برای یک فیلمساز تا این حد اهمیت پیدا کرد و با او بود که از این پس، ورود مستقیم افراد کاملا غیرسینمایی، به صحنه فیلمسازی، بهعنوان یک رویکرد محکوم به شکست، ارزیابی خواهد شد.
دهنمکی پیش از این دو یا سه سریال تلویزیونی هم ساخته بود و حالا با «دادستان» به این مدیوم برگشته است. او سریال «دارا و ندار» را در دوران اوج کاریاش ساخت و معراجیها که یک نسخه سینمایی از آن اکران شد، بعدها بهصورت سریال هم روی آنتن تلویزیون رفت. هیچکدام از سریالهای دهنمکی در بین باقی سریالهای تلویزیون کار شاخصی نبودند و چندان به چشم نیامدند. او حالا در دورانی که بهوضوح شاهد رکود تولیدات داستانی در تلویزیون هستیم، با جنجالهای فراوان سراغ ساخت سریالی درباره عدالتخواهی و مسائل سیاسی-اجتماعی گوناگونی از این دست رفته است.
به نظر میرسد هنوز عدهای دست از امیدواری به این نام پرآوازه و البته افولکرده برنداشتهاند و باز هم دارند سپردن فرمان به دست او را امتحان میکنند تا شاید اتفاق قابلتوجهی در جلبنظر از مخاطبان رخ بدهد. بدون هر نوع قضاوتی درباره کیفیت سریال دادستان، میشود تقریبا از این مطمئن بود که این آخرین یا یکی از آخرین فرصتهایی است که به دهنمکی داده میشود و او اگر اینبار هم شکست بخورد، همه را آماده دلکندن از خود و نام پرآوازهای که در فیلمسازی دهه 80 به هم زده بود، میکند.
دغدغه های یک بازیگر
میدانید خطرناکتر از ویروس کرونا چیست، کرونای اندیشه چرا که ویروس کرونا را میتوان با حفظ یکسری پروتکلهای بهداشتی، تا حدودی کنترل کرد ولی با کرونای اندیشه چه کنیم که بدجوری تیشه به ریشه ما میزند.
این جملات بخشی از سخنان امیر کربلاییزاده است. بازیگری که این روزها با بازی در نمایش «گرگاسها یا روز بخیر آقای وزیر» روی صحنه است.
او از حیات لرزان تئاتر در دوران کرونا میگوید، دست همه مدافعان فرهنگ را میبوسد و از عقدهگشاییهایی صحبت میکند که در هزار و یک ناکامی، ریشه دارد.
کربلاییزاده درباره حضورش در تئاتر در شرایط دشوار کرونایی میگوید: تئاتر خانه اصلی من است و به دور از هر گونه شعاری، اگر به این خانه نرسیم و چراغش خاموش شود، به ویرانهای بدل خواهد شد که باید نظارهگر نابودی آن باشیم.
او تاکید میکند: باید این خانه را حفظ کنیم چراکه سقف بالای سر ماست. اگر ادعا دارم که تئاتر خانه من است، باید در هر شرایطی ستونهای آن را حفظ کنم. بنابراین کاری که امروز انجام میدهم، ادای دین به جایی است که در آن متولد شده ام، رشد کردهام و معرفی شدهام. خانهای که هر وقت از جاهای دیگر خسته و دلزده شدهام، مرا به خود دعوت کرده و دوباره همان حس و حال خوشایند را به من بخشیده است.
این بازیگر با اشاره به اینکه حدود یک سال از ورود کرونا به زندگیمان میگذرد، ادامه میدهد: این ویروس عزیزترینهایمان را از ما گرفته ولی تجربه نشان داده در برخورد با آن دو راه داریم؛ یا خانهنشینی اختیار کنیم یا به دل خطر بزنیم و با آن زندگی کنیم. همچون ماهی آزاد که تمام ارزشش به این است که خلاف جریان آب شنا میکند.
کربلاییزاده تاکید میکند: باید یاد بگیریم چگونه با کرونا زندگی و از خود محافظت کنیم همچنانکه در طول تاریخ انسانها در برابر خطرات مشابه، چنین کردهاند. این جنگ بین خیر و شر همیشه بوده است. بنابراین نمیتوانیم بگوییم هنرمند نفس نکشد چون کرونا وجود دارد.
او با ابراز تاسف از شرایط اقتصادی نابسامان هنرمندان تئاتر در دوران کرونا میافزاید: در این مدت چه حمایتی از هنرمندان شد، جز یک مبالغی که همچون صدقهسری به آنان پرداخت کردند. تجربه کرونا نشان داد نمره ما در زمینه مدیریت بحران در بخش فرهنگ و هنر منفی است. در حالیکه هنرمندان همواره در مقاطع سخت حضور داشته و جریانساز بودهاند.
این بازیگر با تاکید بر اینکه غذای روح از غذای جسم مهمتر است، خاطرنشان میکند: فراموش نکنیم در جوامع امروز نمیتوانیم فکرمان را گرسنه نگه داریم. با از بین رفتن جریان فکری، امید هم نابود میشود. به همین دلیل به عنوان یک تئاتری این خطر را میپذیرم که در شرایط سخت این روزها روی صحنه بروم.
کربلاییزاده میگوید: با احترام به همه مدافعان سلامت، دست تمام مدافعان فرهنگ و هنر بویژه هنرمندان تئاتر را میبوسم. آنان که در این شرایط و با این تعداد تماشاگر، هرگز درآمد قابل قبولی نخواهند داشت.
او بازیگران تئاتر را سربازان فرهنگ میداند و اضافه میکند: این سربازان اجازه نمیدهند به خاطر کرونا، فرهنگ کشته شود و همچنان جریان فکر و اندیشه را زنده نگاه میدارند.
کربلاییزاده ادامه میدهد: کرونا ثابت کرد دوره خودخواهی گذشته است. ناچاری به خاطر بقای خودت، برای همنوع خود کاری کنی. چراکه با خطای یک نفر، جماعتی گرفتار میشوند. پس خودمان باید به داد خود برسیم.
این بازیگر با تاکید بر اینکه هنرمندان هم باید از آثار یکدیگر حمایت کنند، میگوید: وقتی تمام پروتکلهای بهداشتی در سالنهای نمایش رعایت میشود، در قبال یکدیگر مسئولیم. حتی اگر همکارمان برای پول روی صحنه برود، باز هم شرافتمندانه است، دزدی و اختلاس که نکرده است. یادمان باشد که حال تئاتر در خوبترین زمانها خوب نبوده است. هنرمند تئاتر سالهاست به دلیل ضعف مدیریت و نبود سیاستگذاری، امنیت شغلی نداشته است. درحالیکه تئاتر هنر مادر است و در همه جای دنیا بازیگران با بازی در تئاتر، اعتبار به دست میآورند.
کربلاییزاده خاطرنشان میکند: در تئاتر اول ضابطه حاکم است و بعد رابطه چون همه چیز در حضور تماشاگر رخ میدهد. دیگر خبری از تدوین و صداگذاری و برداشتهای دوباره و چند باره نیست، همه چیز یک بار جلوی چشم تماشاگر رخ میدهد ولی در تصویر اول رابطه ملاک است. به همین دلیل در کل دنیا کسانی با رابطه وارد کار شدهاند و بعد از مدتی که مدعی شدهاند، جرات ندارند پای لرزان خود را بر ریسمان تئاتر بگذارند.
او اضافه میکند: خوشبختانه من در فضای تصویر هم هستم ولی غیر انسانی است که خانه اصلی خود را فراموش کنم. همچنانکه معتقدم بسیاری از دوستانم ده برابر توانمندتر از من هستند ولی هنوز فرصت بروز توانایی خود را در فضای تصویر را پیدا نکردهاند و تنها دلخوشیشان حضور روی صحنه است.
این بازیگر در ادامه از برخی بیاخلاقیها در فضای مجازی سخن میگوید و اضافه میکند: در جامعهای به سر میبریم که حتی اگر از «نیست» بگویی، فردا انجمن حمایت از حقوق «نیست» برایت بیانیه صادر میکند. ضمن اینکه صحبت کردن درباره هر موضوعی بسیار سخت است چون افرادی هستند که به دلیل سرخوردگیهای اجتماعی و بیعدالتیها و تلخیهایی که در زندگی چشیدهاند، بدون اینکه شما را بشناسند، در صفحه شما عقدهگشایی میکنند و ناسزا میدهند. واقعیت این است که من از دست آنان ناراحت نمیشوم ولی به این فکر میکنم این گونه رفتارها در کجا ریشه دارد.
کربلاییزاده میگوید: اینها کرونای واقعی است. ویروس کرونا را میتوان با رعایت یکسری پروتکلها مهار کرد ولی در برابر کرونای فکر و اندیشه چه کنیم.
او اضافه میکند: الان به این فکر کنیم ما جامعه تئاتری چه کمکی میتوانیم به یکدیگر بکنیم. به مسئولان کاری نداشته باشیم. راه هزار فرسنگی با اولین گام آغاز میشود.
مجید صالحی، شایسته تقدیر جشنواره شعر «فجر»:
به خاطر پول ترانهسرا میشوند
مجید صالحی، شاعر و ترانهسرا که با مجموعه «چهارده شب» در بخش شعر محاوره پانزدهمین جشنواره شعر «فجر» شایسته تقدیر شناخته شده است، درخصوص وضعیت و جایگاه شعر محاوره به ویژه ترانه در بازار نشر و رویدادهای ادبی با اشاره به دو مقوله کاربردی برای ترانه یعنی چاپ و نیز اجرا، اظهار کرد: قاعدتا در خصوص ترانههایی که توسط خوانندهها اجرا میشوند، چون از موسیقی بیشتر از کتاب استقبال میشود، حتی اگر ترانه نمره قابل قبولی هم نداشته باشد، باز هم تا حدودی دیده میشود چون مخاطب موسیقی مخاطب عامتری است تا مخاطب شعر. مخاطبان شعر معمولا خواص هستند اما موسیقی را همه اقشار جامعه گوش میکنند.
او سپس درباره وضعیت نشر ترانه گفت: از ترانههایی که در قالب کتاب منتشر شدهاند، خیلی کم استقبال میشود؛ یعنی یک مجموعه شعر غزل یا سپید ممکن است به چاپهای دهم یا حتی بیستم برسد اما یک مجموعه ترانه تنها به یک دلیل ممکن است به چاپهای بالاتر برسد که آن هم اجرا شدن کارهاست. مثلا کارهای روزبه بمانی، افشین مقدم و افشین یداللهی قبلا اجرا شده و مخاطب دوست دارد که مکتوب آنها را هم داشته باشد و به این دلیل کتابها را تهیه میکند، اما استقبال از مجموعههای ترانه و محاوره نسبت به قالبهای دیگر شعری کاملا سطح پایینتری دارد. صالحی همچنین بیان کرد: یک مسئله مهم وجود دارد که تا زمانی ادعای خیلی از دوستانی بوده است که تخصصی شعر میگویند و نه ترانه؛ آن هم این است که ترانه را فرزند ناخلف ادبیات میدانند، چون اعتقاد دارند شعر محاوره خیلی از دستور زبانهایی را که در شعر کلاسیک رعایت میشود، کاملا زیر سوال میبرد؛ مثل جابهجایی ارکان، قوافی آوایی و حتی شکست یا کوتاه و بلند شدن وزن. اینها قاعدتا در شعر کلاسیک ما به عنوان ایراد محسوب میشوند اما ترانهسراها با همینها که در دستور زبان کلاسیک ایراد است، توانستهاند مکتب یا سبک جدیدی را برای خود ایجاد کنند که خیلیها هم ادامهدهنده آن هستند. برای همین برای ترانهسرا آنقدر که برای شاعر احترام و ارزش قائلاند، احترام و ارزش قائل نیستند. وقتی میگویند فردی «ترانهسرا» است انگار چند سطح او را پایین میآورند، البته این در مورد خواص است، عوام معمولا همه را شاعر میبینند.مدیر نشر شانی سپس از یک ایراد بزرگ در ترانه گفت: یک ایراد خیلی خیلی بزرگ در ترانه داریم و آن مارکتی بودنش است، چون کاملا یک بیزینس است. وقتی کسی وارد ترانهسرایی میشود شاید ۲۰، ۳۰ درصد دوست داشته باشد که شعر بنویسد، ۷۰درصد دوست دارند به درآمد برسند. حتی بیشتر شاعرانی که زمانی ترانه را نفی میکردند، وقتی دیدند درآمد خوبی در ترانه وجود دارد و بیزینس است و با خوانندهها در ارتباطاند (بعضی خوانندهها حاضرند به خاظر اسم یک ترانهسرا چندبرابر عدد واقعی حقالزحمه پرداخت کنند) برای همین به سمت ترانه آمدند.مجید صالحی در ادامه به افزایش کارگاههای ترانهسرایی اشاره و درباره کیفیت آنها اظهار کرد: زمانی دو کارگاه شعر داشتیم اما الان ۱۰۲ کارگاه ترانه داریم. خیلی از دوستان ترانهسرا (با کارهای اجراشده یا نشده) کارگاههایی را راهاندازی کردهاند که ترانهسرا به جامعه معرفی کنند. این شاید از طرفی خوب باشد که مخاطب را به تولیدکننده محتوا تبدیل میکند اما خیلی از اینها فقط زرق و برق موجود را میبینند و فکر میکنند با یاد گرفتن وزن و قافیه میتوانند ترانه بنویسند، چه بسا که حتی اگر هم بنویسند، بعد از مدتی به افول میرسند چون آثارشان به شعریت نمیرسد و هیچ تصویر نابی در آنها نیست. البته خیلی از خوانندهها هم شعر سطحی را دوست دارند چون اعتقاد دارند باید چیزی نوشته شود که مخاطب به سرعت حفظ کند و بتواند در کنسرت همراه خواننده بخواند؛ یعنی به دوام و قوام آن توجهی نمیکنند که شعریت داشته باشد.
اخبار
در دیدار با مراجع قم مطرح شد؛
بیش از سه هزار نفر در صداوسیما به کرونا مبتلا شدهاند
به نقل از روابط عمومی رسانه ملی، علی عسکری رئیس رسانه ملی روز ۲۶ بهمن برای دیدار با مراجع عظام تقلید و علمای قم به این شهر مقدس سفر کرد.آیت الله حسینی بوشهری در دیدار با علی عسکری تصریح کرد: در شرایطی که جامعه با دشواریهای ناشی از کرونا و همچنین مسائل معیشتی مواجه است رسانه ملی نقش کلیدی را در ایجاد آرامش و امیدواری به آینده ایفا کرده است و به مردم کمک میکند تا با صبوری این شرایط را سپری کنند. وی ادامه داد: رسانه ملی به مثابه دانشگاه عمومی نقش بسزایی در توسعه فرهنگی و تحولات جامعه ایفا کرده است. به عنوان نمونه در شرایط کرونا شاهد بسیج همه بخشهای این سازمان در ارائه آموزشها به جامعه و در همین حال، به دوش کشیدن بار سنگین آموزش دانشآموزان هستیم.آیت الله حسینی بوشهری همچنین با قدردانی از عملکرد رسانه ملی در ایام کرونا و گرامیداشت یاد بیش از ۴۰ تن از همکاران صدا و سیما که بر اثر ابتلا به کرونا شهید راه خدمت شدهاند، تصریح کرد: بیش از سه هزار نفر از کارکنان رسانه ملی به این ویروس منحوس مبتلا شدهاند که نشان میدهد رسانه ملی برای کار در میدان است. در ادامه این ملاقات، آیت الله حسینی بوشهری ملاحظاتی را در خصوص تولید فیلم و سریال در رسانه ملی، چهره سازی، توجه هرچه بیشتر به مسائل دینی و شرعی در تراز انقلاب، پخش سخنرانیها و مداحیهای دقیق و صحیح از آنتن، ارزیابی مستمر از عملکرد رسانه ملی، مطالبه گری در قامت نماینده مردم و نقش آفرینی برای ایجاد اتحاد در قوای سه گانه مطرح کرد. علی عسکری نیز در سخنانی بیان کرد: رسانه ملی امروز در جنگ نرم بی امان رسانهای لحظهای از میدان فاصله نمیگیرد و در تلاش دائمی برای مقابله با هجمه دشمن است.وی با تشریح عملکرد رسانه ملی در این نبرد بی امان تاکید کرد: در حال حاضر ۲۸۰ شبکه ماهوارهای به پخش برنامه برای ایران مشغول هستند که همه آنها را مرتب رصد میکنیم و برای مقابله با آنها برنامه داریم. رئیس رسانه ملی با تاکید بر اینکه صدا و سیما برای مقابله با یأسپراکنی و ایجاد ناامیدی توسط رسانههای بیگانه برنامه ریزیهای دقیق و گستردهای دارد تصریح کرد: برای نمونه در ایام کرونا یکی از محورهای اصلی رسانه ملی تبیین تولید و پیشرفت اقتصادی در کشور بود.وی افزود: به نمایش گذاشتن دستاوردهای شرکتهای دانش بنیان و به تصویر درآوردن رونق و جهش تولید، پادزهر رسانه ملی در برابر تلاش رسانههای بیگانه برای ایجاد ناامیدی در جامعه بود. علی عسکری با تاکید بر اینکه راهبرد دشمنان از بین بردن مرجعیت رسانه ملی در افکار عمومیبود، تصریح کرد: اما رسانه ملی توانسته مقابل این طراحی ایستادگی کند و همچنان تراز خود را در سطح انقلاب اسلامی حفظ کند.رئیس رسانه ملی همچنین بر آمادگی صدا و سیما برای ارائه هرگونه کمک رسانهای به جامعه مدرسین تاکید و تصریح کرد: دشمن امروز از هیچ اقدامیبرای تخریب اسلام و نظام فروگذار نمیکند برای همین ما باید با تمام توان در مقابل آنها بایستیم. علی عسکری در ادامه دیدارهای خود در شهر قم در حرم مطهر حضرت معصومه (س) با آیت الله سعیدی تولیت آستان مقدس حضرت معصومه (س) دیدار کرد. آیت الله سعیدی با اشاره به جایگاه ویژه این بانوی مطهره، تصریح کرد: این بانوی شاخص جایگاهی دارد که با معرفی آن میتوان به تبیین جایگاه زن در اسلام پرداخت و رسانه ملی به طور خاص از ظرفیت بسیار بالایی برای این کار برخوردار است. وی با اشاره به تدارک رسانه ملی برای ساخت مجموعه تلویزیونی درباره حضرت معصومه (س) خواستار دقت مضاعف و تلاش شایسته سازمان صدا و سیما برای به سرانجام رساندن این سریال شد. رئیس رسانه ملی هم در این ملاقات با اشاره به برنامههای خوبی که در ایام محرم و صفر از این حرم مطهر روی آنتن رسانه ملی رفت، ضمن قدردانی از همکاری و پشتیبانی تولیت آستان مقدس حضرت معصومه (س)، خواستار حمایت آستان مقدس حضرت معصومه (س) از سریال این بانوی مکرم اهل بیت (ع) شد.علی عسکری با ارائه گزارشی در خصوص وضعیت تولید این سریال، با بیان اینکه کار نگارش فیلمنامه در حال تکمیل است، گفت: این سریال را درسطح سریالهای الف فاخر ویژه در نظر گرفتهایم.
گفتوگو با تهیه کننده «بدون توقف»
این برنامه اصلا سانسور نمیشود
برنامه «بدون توقف» با طرح موضوعات مختلف، به بررسی شبهات و معضلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میپردازد و با دعوت از مسوولان مربوطه آنها را در برابر پنج نفر از مخاطبان داوطلب حاضر در برنامه قرار میدهد تا به پرسشهایشان پاسخ داده شود.
رضا غلامحسین نژاد ـ تهیه کننده «بدون توقف» ـ درباره پرداختن به مسائل روز در این برنامه تلویزیونی گفت: «بدون توقف» همیشه سعی کرده شبهات و مسائل ریشهای و گاهی موضوعات روز جامعه را بررسی کند؛ مثلا به انتخابات مجلس، بحث بنزین و یا انتخابات آمریکا پرداختیم؛ عمدتا به موضوعات ریشه دار و جدی جامعه می پردازیم که قطعا انتخابات هم جزو این موضوعات است و «بدون توقف» هم نسبت به این موضوعات بی تفاوت نیست. ان شاءالله در آینده وقتی حال و هوای جامعه انتخاباتی شود، «بدون توقف» هم به این موضوعات خواهد پرداخت.
غلامحسین نژاد درباره طرح پرسش ها از مهمانان برنامه که عمدتا مسوولان سازمانها و نهادهای مختلف هستند، عنوان کرد: به خاطر ندارم موضوعی را مطرح کرده باشیم و مسوولی گفته باشد این سوال را از من نپرسید. ما از همه طیف ها مهمان داشتیم، شاید از جریان اصلاح طلب کمتر مهمان داشتیم که آن هم دلیلش نیامدن خودشان بوده است. عمدتا هر کسی به برنامه آمده است هیچگاه چنین درخواستی نداشته است.
او افزود: در برنامه «بدون توقف» پنج نفر داوطلب از میان مردم به برنامه می آیند و آزادانه سوالهایشان را میپرسند و آنقدر این اتفاق واقعی است که مهمان برنامه هم صادقانه بخواهد پاسخ دهد. اما اگر هم گاهی مهمان پاسخ سوالی را نمی دانسته یا نمیخواسته به آن جواب دهد و از آن رد شده، در برنامه نمود پیدا کرده و مردم این پاسخ ندادن را دیدهاند.
تهیه کننده «بدون توقف» در پاسخ به این پرسش که آیا اتفاق افتاده مسوولان از حضور در این برنامه امتناع کنند؟ گفت: یکی ـ دو سال قبل در سالگرد چهل سالگی انقلاب، برای هیات دولت نامه زدیم و درخواست کردیم که در برنامه حاضر شده و پاسخگو باشند. در همان موقع ما از شورای نگهبان، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام و قوه قضاییه مهمانهایی را آوردیم اما از هیات دولت نیامدند. سال گذشته هم نامه نگاری کردیم اما باز نیامدند. با آقای آشنا هم صحبت کردم و قرار بود به برنامه «بدون توقف» بیایند اول پذیرفته بودند اما یک روز که برنامه را دیده بودند، به شوخی به من گفتند مهمانتان خیلی تحت فشار است، من نمیآیم و جدی هم نیامدند. او درباره پرداختن به ویروس کرونا گفت: درباره کرونا تاکنون صحبت نکردهایم. موضوعی است که لازم است به آن پرداخته شود و ان شاءالله در برنامههای آتی به آن پرداخته میشود؛ هرچند فکر میکنم درباره کرونا زیاد صحبت شده است و شبهه زیادی در مورد آن نیست. ضمن اینکه برنامه «طبیب» شبکه سه هم به آن میپردازد.
غلامحسین نژاد افزود: برای انتخاب موضوع به بازخورد مخاطبان توجه میشود خود مردم در انتخاب موضوع خیلی تاثیرگذارند؛ مثلا موضوع اقتصادی را به درخواست مردم انتخاب کردیم.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/5463/22100/87400
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/5463/22100/87401
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/5463/22100/87402
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/5463/22100/87403
|
عناوین این صفحه
- راه بی پایان یک ژورنالیست
- دغدغه های یک بازیگر
- به خاطر پول ترانهسرا میشوند
- اخبار