|
گزارشی از روزهای ابتدایی برگزاری سیوهشتمین دوره جشنواره جهانی فجر
جشنواره جراحی لازم
سیوهشتمین دوره جشنواره جهانی فجر این روزها در پردیس چارسو درحال برگزاری است. جشنوارهای که سال گذشته بهدلیل شیوع کرونا، برگزار نشد و امسال با کسب تجربه از جشنوارههای سینمایی که طی ماههای اخیر برگزار شدهاند، به دو شیوه فیزیکی و مجازی درحال برگزاری است.
تفاوت بزرگ این دوره جشنواره جهانی با 4 دوره قبلیاش، در تغییر دبیر است. رضا میرکریمی پس از 4 سال دبیری این رویداد، جایش را به محمدمهدی عسگرپور داد. مدیر نامآشنای سینما که معتقد است با وجود تعطیلی جشنواره طی سال گذشته، تیم برگزاری در تمام مدت سال، به وظایف خود مشغول بوده و جشنواره برای هیچ روزی بیکار و تعطیل نبوده است. ضمن اینکه امسال بخش دارالفنون هم بهدلیل مساعدنبودن شرایط مسافرت، حذف شده و میهمان خارجی چندانی هم در جشنواره حضور ندارد. بمب تبلیغاتی سالیان اخیر جشنواره که به حضور چهرههای سرشناس سینمای جهان نظیر «الیور استون» و «پل شریدر» مربوط میشد نیز امسال جایی در جشنواره ندارد تا دوره سیوهشتم، به تاسی از کرونا، تنها یک فرصت مغتنم برای خاموش نماندن چراغ این رویداد سینمایی تلقی شود.
با این همه نمیتوان تمام پارامترها را تحتتاثیر کرونا، بربادرفته یا باریبههرجهت عنوان کرد و تنها به بهانه روشن ماندن چراغ این جشنواره، چشم از کاستیهای آن فروبست.
ناهماهنگی در افتتاحیه
یکی از اتفاقهای خوبی که کرونا در بسیاری از جشنوارههای سینمایی جهان بههمراه آورد، حذف افتتاحیهها بود. مراسمی سرد که البته در ایران، بهواسطه سخنرانیهای مکرر و طولانی، سردتر هم بود. مراسمی که طی سالیان اخیر با اضافه شدن کارگردانی به آن، تجملاتیتر و هزینهبر هم شده بود.
جشنواره جهانی فجر بهواسطه رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و پرهیز از شلوغیها، مراسم افتتاحیه خود را حذف و تنها به یک رونمایی ساده آنهم پیش از نمایش نسخه ترمیمشده فیلم «آنسوی آتش» کیانوش عیاری بسنده کرد. مراسمی که در سالن 1 پردیس چارسو برگزار شد و بهصورت زنده، از بسترهای اینترنتی پخش شد. نکته جالب درمورد این رونمایی، صحرایی برگزار شدن مراسم بود. اینکه یکسوم انتهایی سالن پر نشده بود بهکنار، ناهماهنگیهای بسیاری در این مراسم 40 دقیقهای به چشم خورد. امیر اسفندیاری که در این دوره، معاون دبیر جشنواره است، برگزاری مراسم را بهعهده داشت. گویا در ابتدا قرار بود ترجمه صحبتهای مجری و دیگر کسانی که روی سن حرف میزدند، بهصورت همزمان روی تصویر و بهصورت نریشن باشد اما در حرکتی ناهماهنگ، مترجم هم روی سن آمد و وقت بسیاری از حضار گرفته شد تا ترجمه طولانی سخنان مجری به زبان آورده شود.
تعلل در پخش کلیپ «آنسوی آتش» و طولانی شدن مراسمی که بهجز رونمایی چندثانیهای از پوستر بخش فیلمهای مرمتشده و البته خبر قرارگرفتن جشنواره جهانی فجر در لیست فیاپف، چیز دیگری نداشت، سبب شد فیلمی که قرار بود ساعت 19 نمایش داده شود، با تاخیر حدود 50 دقیقهای پخش شود. خیلی جالب است که کل صحبتهای کیانوش عیاری و سیامک اطلسی بهعنوان کارگردان و بازیگر آنسوی آتش کمتر از 3 دقیقه بود و مابقی این زمان، به کاستیها، حرفهای اسفندیاری، عسگرپور و مترجم مربوط شد.
کنترل حجم مدعوین
یکی از اتفاقهای خوبی که در جشنواره این دوره شاهد آن هستیم، کاهش معنادار حضار در جشنواره امسال است. در دورههای اخیر، باز شاهد شلوغیهای افسارگسیخته نبودیم؛ اما شلوغیها در زمانهایی مانند نمایش یک فیلم ایرانی پرسروصدا، غیرقابلکنترل میشد. امسال اما خبری از آن شلوغیها نیست و احساس میشود همین میزان مخاطبی که در پردیس چارسو حضور دارند، برای تماشای فیلم به این مکان مراجعه کرده و دیگر از آن پرسهزنیهای بیهوده و شلوغیهای زیاد و ایجاد صفهای طویل برای تماشای فیلمهای ایرانی خبری نیست. البته طی سه روز ابتدایی، بسیاری از فیلمهای ایرانی مهم جشنواره به نمایش درآمدند و خبری از آن شلوغیها هم نشد. باید در ادامه دید که این مهندسی را باید در نتیجه ساماندهی بهواسطه محدودیتهای کرونایی قلمداد کرد یا به حساب روزهای نخست جشنواره گذاشت. هرچند باید به این نکته مهم نیز اشاره کنیم که رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاریها در سالنها بهخوبی انجام شده و چون پردیس چارسو از لابی بزرگی برای پذیرایی از میهمانان برخوردار است، این پروتکلها در فضای باز بیرونی نیز به چشم میخورد تا جشنواره جهانی از این لحاظ، نمره قبولی دریافت کند.
حضور کمرنگ چهرههای سرشناس
هرچه جشنواره جهانی در دورههای قبلی خود پر از نامها و مدعوین سرشناس بود، در این دوره، با سکوت قابلتوجهی همراه است. در سه روز ابتدایی و با آنکه تقارن این سه روز به روزهای پایانی هفته میخورد، چهرههای چندان شاخصی در کاخ جشنواره حضور نداشتند. بهجز شهردار تهران که برای دقایقی در روز نخست به چارسو آمد و حتی بهدلیل کاری که برایش پیش آمد، فرصت حضور در افتتاحیه را پیدا نکرد، شخص غیرسینمایی دیگری در کاخ جشنواره حضور نیافت. درحالیکه تصور میشد امسال بهدلیل انتخابات ریاستجمهوری و آغاز پروسه تبلیغات، چهرههای سرشناس بسیاری به چارسو بیایند اما طی سه روز ابتدایی، بهجز پیروز حناچی، شخص سیاسی دیگری به جشنواره نیامد. حال آنکه طی دورههای اخیر، چندین چهره سرشناس سیاسی میهمان جشنواره بودند.
در همین مدت، بهجز رضا میرکریمی و کیانوش عیاری و البته علیرضا تابش، سینماگر دیگری به کاخ جشنواره نیامد. میرکریمی بهدلیل چهار دوره دبیری، به چارسو آمد، عیاری برای نمایش فیلمش و تابش هم بهعنوان مدعو در مراسم رونمایی از پوستر بخش فیلمهای مرمتشده، در چارسو حضور یافتند.
خیلی جالب است که بسیاری از بازیگران فیلمهای ایرانی که در این دوره نمایش داشتند نیز برای عکس یادگاری به چارسو نیامدند. جشنوارهای که طی دورههای اخیر خود تلاش داشت با جذب چهرههای متنوع سینمای ایران، تاحدی به فضاسازی دست بزند، طی سه روز نخست برگزاریاش، چندان پرفروغ عمل نکرد؛ آنهم در دورهای که احساس میشد بهدلیل نبود میهمان مطرح در تراز بینالمللی، جشنواره بخواهد با حضور بازیگران و سینماگران مطرح داخلی، تنور این رویداد را پس از یکسال غیبت، حسابی گرم کند، خبری از این چهرهها نیست.
عضویت در فیاپف
اما بمب خبری جشنواره سیوهشتم طی سه روز ابتداییاش، پیوستن جشنواره جهانی فجر به فدراسیون بینالمللی انجمن تهیهکنندگان فیلم (فیاپف) بود. جریانی که بیش از سه سال توسط رضا میرکریمی دنبال شد و هرسال نمایندگانی از این نهاد به جشنواره جهانی میآمدند و شاخصهای آن را کنترل میکردند و حالا طی خبری، جشنواره جهانی فجر بههمراه 15 جشنواره دیگر نظیر کن، ونیز، برلین، کارلوویواری، سنسباستین و تالین، در رده جشنوارههای رقابتی «الف» جهانی قرار گرفته است.
البته با رصد سایت فیاپف، متوجه میشویم هنوز این خبر در پایگاه آنها درج نشده و فیاپف با وجودی که جشنواره کوچکی چون فستیوال فیلمهای کوتاه اوبرهاوزن را پوشش داده اما در فهرست جشنوارههای درحال برگزاریاش، خبری از جشنواره جهانی فجر منتشر نکرده است. این اتفاق احتمالا بهدلیل تازه پیوستن جشنواره جهانی به این فدراسیون صورت گرفته، چون همانگونه که عسگرپور عنوان کرد، جشنواره جهانی، یک روز پیش از آغاز این دوره، در فیاپف ثبت شده است.
ایران از سال 2005 به عضویت فیاپف درآمد و هماکنون در کنار کشورهایی چون آمریکا، آلمان، اسپانیا، ایتالیا، دانمارک، روسیه و هند، یکی از 31 کشور پیشرو سینمایی در تولید فیلم به شمار میرود. جالب است که دو عنوان «کپیرایت و قوانین مرتبط با حقوق مالکیت معنوی» و «مبارزه با سرقت ادبی و هنری» جزء وظایف فیاپف است که البته در سینمای ایران چندان جدی گرفته نمیشود. عجیب است که چطور فیاپف طی 16 سال از عضویت سینمای ایران در این فدراسیون، نسبت به این دو مقوله مهم واکنش نشان نداده و نسبت به آن بیتفاوت بوده است. بخش «جشنوارهها» نیز یکی از بخشهای فیاپف است که جشنواره جهانی بهتازگی به عضویت آن درآمده است.
قطعا خبر پیوستن جشنواره جهانی فجر به فیاپف، یک اقدام فرخنده و یک حرکت روبهجلو برای این فستیوال محسوب میشود اما قدرمسلم آنکه هنوز جشنواره از نگاه بسیاری، به آن درجه از حرفهایگری و جریانسازی ولو در داخل کشور نرسیده است. جشنوارههایی که بهعنوان رقابتی در زمره جشنوارههای «الف» فیاپف پذیرفته شدهاند، جشنوارههایی هستند که عموم سینمادوستان با آنها آشنایی داشته و رسانههای کشورهای مختلف در زمان برگزاری، اخبار روزانه این رویدادها را در صدر خبرهای خود منتشر میکنند اما جشنواره جهانی فجر به این درجه از اعتبار و محبوبیت در سطح جهانی و یا حتی منطقهای رسیده است؟ اگر عضویت در فیاپف زمینهای برای شناخت بیشتر سینمادوستان جهانی از جشنوارهای ایرانی را فراهم کند، که یک گل طلایی برای مدیران سینمایی کشور و صنعت سینمای ایران محسوب میشود اما اگر دغدغه بر این منوال باشد که حالا گل طلایی را زدهایم و به عضویت فیاپف درآمدهایم و بعد از این طبق یک الگو و فرمول ساده و همیشگی، به برگزاری جشنواره بپردازیم، همانی میشود که تا امروز بوده است.
انتظار میرود حالا که جشنواره جهانی با پیوستن به فیاپف، مسئولیتپذیری بیشتر را روی شانههای خود احساس میکند، کمی هم در برابر خواست منتقدان، انعطاف بیشتری نشان دهد. اتفاقی که حداقل در جشنواره ملی فجر، به شیوه بهتری صورت میگیرد. هماکنون طیف گستردهای از منتقدان جشنواره جهانی فجر، به سیاست شفاف نبودن این فستیوال اعتراض دارند. آنها میخواهند نسبت به عملکرد دقیق سالانه این جشنواره، تعداد مخاطبان جزء و البته از هزینههای جشنواره و دستمزد مدیران این رویداد آگاهی داشته باشند. بخشی از این ابهامات، سالانه در جشنواره ملی فجر پاسخ داده میشود اما مقاومت دبیران جشنواره جهانی در این زمینه بسیار عجیب است. وقتی دبیر جشنواره جهانی اعلام میکند هزینه برگزاری جشنواره امسال، نصف رقم تولید یک فیلم است و اگر وقتی را که در جشنواره صرف کرده، صرف تولید یک سریال میکرد، به دستمزد بالاتری میرسید، چرا از اعلام رقم دقیق دستمزدش خودداری میکند؟ وقتی رقم دستمزد ابراهیم داروغهزاده بهعنوان دبیر سه دوره جشنواره ملی فجر توسط خودش و دبیر بعدی جشنواره اعلام میشود، چرا نباید دستمزد دبیران جهانی فجر منتشر شود؟
انتظار میرود جشنواره فجر حالا که در مسیر حرفهایتر و رقابتیتری قرار گرفته است، با این شفافسازیها، از حجم منتقدان خود کاسته و بهسمت انعطاف بیشتر در برابر خواست منتقدانش پیش برود. اصل مهمی که میتواند به بهرهبرداریهای بعدی این جشنواره در اشکال داخلی، کمک قابلتوجهی کند.
فیلمهایی که چنگی به دل نمیزنند
یکی از مسائلی که منتقدان جشنواره جهانی فجر طی سالیان اخیر به این رویداد نسبت میدهند، نمایش فیلمهای ایرانی بود که جواز حضور در جشنواره ملی را به دست نیاورده و حالا جشنواره جهانی با نمایش این فیلمها درصدد یک شوی تبلیغاتی بزرگ برای شلوغ نشان دادن سالنهای خود و استقبال از برنامههایش است.
امسال اما تعداد فیلمهای ایرانی حاضر در جشنواره جهانی، به تعداد قابلتوجهی کاهش یافته اما بهجز «گیجگاه»، مابقی فیلمها در جشنواره ملی فجر سال گذشته حضور نداشتهاند. فیلمهایی که خبرسازیهای حول آنها بهمراتب از محتوا و کیفیتشان بزرگتر بوده و متاسفانه نتوانستند اقبال چندانی را به دست بیاورند. در شرایطی که طی سه روز ابتدایی جشنواره، بخش بسیاری از فیلمهای ایرانی نمایش داده شد، اکثریت قریببهاتفاق آنها نتوانستند رضایت چندانی از مخاطبان به دست آورده و متاسفانه ناکام ماندند.
در پایان روز سوم جشنواره، «میجر» یک جان دوباره به جشنواره داد و بسیاری از مخاطبان این فیلم را درحالیکه پس از پایان، آن را تشویق میکردند، راضی از سالنها به بیرون هدایت کرد. خیلی عجیب است که چطور فیلمی با این میزان کیفیت، جواز حضور در فجر ملی را به دست نیاورد. اتفاقی که حالا میتوان نشانههای آن را در دلایلی غیرسینمایی و بهدلیل حواشی برخی عوامل آن عنوان کرد. احسان عبدیپور و حمید فرخنژاد نیز همراه با مخاطبان به تماشای فیلم نشستند. فرخنژاد که درکنار بازی در این فیلم، تهیهکننده این اثر نیز است، در صحبتهای کوتاهی که پیش از نمایش «میجر» داشت، اولین نمایش رسمی فیلمش را به استاد خسرو سینایی تقدیم کرد.
میجر را که فاکتور بگیریم، به فیلمهای موفق چندانی برنمیخوریم. این ناکامی، چنین سوالی را در ذهن به وجود میآورد که هدف از انتخاب این فیلمها در دو بخش رقابتی جشنواره به چه ترتیبی بوده است؟ آیا دیگر فیلمهای ایرانی و آنهایی که در جشنواره ملی حضور داشتند، از ثبتنام آثار خود در جشنواره جهانی امتناع ورزیدند و این فیلمها در یک شرایط ایزوله و درحالیکه حق انتخاب چندانی وجود نداشت، پذیرفته شدهاند یا در یک روند دموکراتیک و براساس قابلیت و محتوا انتخاب شدهاند. پاسخ، هریک از این دو شق که باشد، محلی است برای پرسشهای بنیادیتر از جشنواره جهانی.
از آمار تعداد مخاطبان فضای مجازی آثار و کارگاهها هم اطلاع چندانی در دست نیست. گاهی برخی در فضای مجازی، تصاویری منتشر میکنند که حاکی از استقبال تعداد اندک مخاطبان است. البته در بخش بازار که یکی از اصلیترین بخشهای هر جشنواره بینالمللی است، گویا وضع بهتری حاکم است. روابطعمومی جشنواره جهانی طی خبری اعلام کرده حدود 230 میهمان ایرانی و بینالمللی در بازار فیلم این دوره شرکت کردهاند و بیش از هزار قرار ملاقات میان شرکتکنندگان این بخش در پلتفرم سیناندو تنظیم شده است که البته این آمار روبه افزایش است. البته که نفس خبر، بسیار میمون و فرخنده است اما جشنواره باید چندی بعد اعلام کند این قرار ملاقاتها به چه خریدهایی منتهی شده است و چند فیلم از ایران، مشتری بینالمللی پیدا کردهاند. تنها انتشار گزارشهایی از این دست است که ضمن شفافسازی، میزان مقبولیت و اعتبار جشنواره را نزد مخاطبان و کمپانیهای جهانی به مخاطبان داخلی و کسانی که به سیاست این جشنواره نقدی دارند، نشان داده و به اثبات میرساند.
در بخش فیلمهای خارجی، حجم قابلتوجهی از فیلمهای جشنواره امسال متعلق به روسیه یا کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق است. بسیاری از این فیلمها با حداقل تماشاگر و درحالی که کمتر از 10نفر در سالن حضور دارند، به نمایش درآمده و متاسفانه تصویر مناسبی از میزان استقبال ارائه نمیدهند. آیا پیوستن جشنواره به فیاپف سبب میشود شاکله پذیرش فیلم تغییر کرده تا به سمت رویه مرسوم در جشنواره های معتبر جهانی پیش رویم؟
جشنواره جهانی هماکنون به یک دگردیسی بزرگ نیاز دارد. یک پوستاندازی از مرحله برونرفت از سیکل گردشی مدیران تکراری، دریافت اطلاعات، پالایش و پذیرش اثر تا رسیدن به یک محبوبیت داخلی و روند شفافسازی. این مهم البته هماکنون میتواند به بهانه پیوستن به فیاپف، شکل عملیتر و اجراییتری به خود بگیرد. فقط یک انگیزه مدیریتی نیاز دارد که سبب شود مکانیسمهای جشنواره جهانی، 6 سال پس از استقلال، از پوسته اولیه جدا شده و اهرمهای حرفهایتر و بهروزتری را درکنار خود دنبال کند.
مصطفی بوعذار مطرح کرد؛
مدیران با تعویض دولت رنگ عوض نکنند
مصطفی بوعذار نویسنده و کارگردان تئاتر درباره عملکرد مدیران تئاتری در چندسال اخیر گفت: علی رغم تلاشهای صورت گرفته، مدیران وزارت ارشاد و استانها کارنامه قابل قبولی در دولت دوازدهم ندارند. البته برخی مدیران در استانها بسیار عملکرد خوبی داشتند که رضایتمندی هنرمندان را نیز در پی داشته که باید مورد قدردانی قرار بگیرند.
وی با اشاره به پاسخگو نبودن معاونت هنری وزارت ارشاد به نیازهای عموم هنرمندان افزود: معتقدم بزرگترین اشتباه وزیر ارشاد انتصاب مجتبی حسینی در مقام معاون هنری بود که همین مساله باعث شد در سایر ادارات زیر مجموعه شاهد رکود و ناکارآمدی باشیم.
این کارشناس فرهنگی و هنری عنوان کرد: مدیران نالایقی که در عرصه هنرهای نمایشی به هنرمندان متعهد و کارهای ارزشی و دینی بی تفاوت بودند، جایی در دولت انقلابی آینده نخواهند داشت.
دبیر همایش ملی تئاتر خیابانی «راهیان نور» ادامه داد: مدیرانی که لابیگری را بر ضوابط و قوانین ترجیح میدهند و حامی جریانهای ناسالم در بدنه هنرهای نمایشی هستند نباید با تعویض دولتها رنگ عوض کنند.به گفته وی، معاون هنری ارشاد و مدیرکل هنرهای نمایشی عملکرد قابل قبولی نداشتند و حامی رویدادهای ارزشی در سالهای اخیر نبودند. بوعذار با انتقاد از ایجاد حلقههای نزدیکان در اداره کل هنرهای نمایشی بیان کرد: مدیران تئاتر در مدت کرونا با برخی رفتارهای پوپولیستی سعی در جلب نظر هنرمندان داشتند که موفق نبودند چرا که ماهیت برخی مدیران هنری وزارت ارشاد براساس رابطهها کاملاً مشخص است.
دبیر سوگواره ملی تئاتر میدانی و تعزیه اربعین حسینی گفت: تا زمانی که بخشی از مدیران سودجو و فرصت طلب در بدنه ادارات فرهنگی و هنری شعارهای انقلابی سر میدهند و در عمل حامی جریانهای ناپاک هستند نباید به بهبود اوضاع فرهنگی و هنری کشور امید داشت.
وی در پایان صحبتهایش بیان کرد: هرچند هنرمندان گلایههای زیادی دارند اما یاس و ناامیدی در میان هنرمندان وجود ندارد و اغلب به روزهای پررونق فعالیتهای هنری با احترام به تمامی سلیقهها و گرایشها امید دارند که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت آینده باید با جدیت به این امر بپردازد.
با این پولها چه میکنند؟
در یک سال گذشته که کمتر گروهی در تئاتر امکان اجرای نمایش و کسب درآمد داشته است، این پرسش جدی در ذهن اهالی نمایش کشور وجود داشته و دارد که بودجه تئاتر صرف چه چیزی میشود؟
بخشی از جامعه تئاتری انتظار داشتند، در وضعیتی که به صلاحدید ستاد ملی مقابله با کرونا، تئاتر تعطیل شده، دولت دست به جیب شود و بودجه تئاتر را در قالب وام و نه حتی کمک بلاعوض، در اختیار خانواده تئاتر قرار بدهد تا آنان ناچار نشوند برای تامین زندگی به اموراتی فرسنگها دور از حرفه خود بپردازند.
استدلال مدیران هنری در برابر این خواسته این بود که بودجه تئاتر نمیتواند به این شکل هزینه شود بلکه بر اساس قانون باید از راه تولید نمایش یا برگزاری جشنواره و فعالیتهایی از این دست، به بدنه تئاتر تزریق شود.
این استدلال البته مخالفانی هم در میان هنرمندان داشت. به عنوان نمونه الهام پاوهنژاد، یکی از بازیگران فعال تئاتر با تشریح یک مثال، این استدلال را نقد کرد و توضیح داد نباید فراموش کنیم در شرایطی غیر عادی هستیم که منطق آن با منطق شرایط عادی متفاوت است. حال و روز ما مانند پدر و مادری است که پولی را برای دانشگاه فرزند خود پسانداز کردهاند اما اگر خدای نخواسته آن فرزند بیمار شود و جانش به خطر بیفتد، آیا این منطق درستی است که دست به آن پول نزنیم و بگوییم قرار بوده خرج دانشگاه شود و نه دوا و درمان؟!
او با تشریح این مثال عنوان کرد که جامعه تئاتری درگیر مساله بقاست و باید شرایط خاص این دوره را در هزینهکرد بودجه در نظر داشت. این گونه سخنان البته گوش شنوایی پیدا نکردند.
در این مدت هم هر از گاهی، درِ سالنهای تئاتر باز میشد و گروههایی، به محض بازگشایی، ریسک میکردند و روی صحنه میرفتند.در چنین شرایطی طبیعتا این ذهنیت ایجاد میشود که مدیران هنری دستکم به منطق خودشان پایبند باشند و وقتی گروههایی روی صحنه میروند و خطر بیماری را به جان میخرند، قراردادی مناسب داشته باشند و از بودجهای که قرار است صرف تولید شود، مبلغی درخور دریافت کنند ولی پیگیری ایسنا با چند تن از کارگردانهای تئاتر که طی یک سال گذشته تا کنون نمایشی اجرا کردهاند یا در حال اجرا دارند، نشان میدهد هیچ یک از این گروهها از قرارداد نمایش خود راضی نیستند.نارضایتی گروههای تئاتری از قراردادهایی که با اداره کل هنرهای نمایشی دارند اتفاقی پرسابقه است ولی آنچه در این میان بیسابقه مینماید، این است که در حال حاضر مبلغ قراردادها در جلسهای بدون حضور نماینده گروه مشخص میشود. به دیگر سخن، در شکل جدید، انجمن هنرهای نمایشی به عنوان طرف حساب گروههای تئاتری، خود میبُرد و میدوزد بدون اینکه نماینده گروه بتواند بابت حق و حقوق گروه خود دفاع کند. کسانی که قبلا در تئاتر فعالیت کردهاند یا به هر دلیلی در جریان امور اجراهای نمایشی بودهاند، به یاد دارند در سالهای دورتر شورایی به نام شورای ساخت تشکیل میشد و نمایندهای از هنرمندان تئاتر در آن حضور داشت تا بتواند از حق و حقوق گروههای نمایشی دفاع کند و همه چیز با هماهنگی او اتفاق میافتاد یا دستکم شکل ظاهریاش این بود. اما حالا در شکل جدید به جای اینکه روندی رو به تعامل داشته باشیم، همان اندک مجالی هم که برای گفتگو فراهم بود، از گروه اجرایی گرفته شده است.نگاهی گذرا اما منصفانه به اتفاقات سالهای گذشته ثابت میکند که جامعه تئاتری حق دارد هر روز نومیدتر شود. شانه خالی کردن دولت از انعقاد قرارداد با گروههای نمایشی در سالنهای دولتی و سپردن همه چیز به گیشه از یک سو، دریافت بخشی از درآمد حاصل از فروش گیشه در همان سالنهای دولتی از سوی دیگر و حالا حذف نماینده گروه، هر یک دشواریهایی را به هنرمندان تئاتر که همواره با سختی و مرارت کار کردهاند، تحمیل کرده است.این روزها که شرایط اقتصادی بیش از هر زمان دیگری غیر قابل تحمل شده، گروههای جوانی که در تماشاخانههای خصوصی و حتی در مجموعهای مانند تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه هستند، میدانند سهمی از بودجه تئاتر ندارند.
اخبار
رونمایی از پوستر رسمی نمایش«یک آشنایی ساده»
از پوستر تله تئاتر«یک آشنایی ساده» با بازی شبنم قلی خانی و ایوب آقاخانی به کارگردانی محمد قنبری رونمایی شد.
به گزارش امتیاز، از پوستر تله تئاتر «یک آشنایی ساده»که متین خیبلی است طراحی آن را به عهده داشته است، رونمایی شد.
نمایش «یک آشنایی ساده»به کارگردانی محمد قنبری اثر والنتین کراسناگوروف است که به زودی در یکی از پلتفررم های خصوصی اجرا می شود.در این اثر نمایشی شبنم قلی خانی و ایوب آقاخانی به ایفای نقش میپردازند. «یک آشنایی ساده» قصه زن و مردی است که در رستوران یک هتل با هم آشنا میشوند و با ورود زن به زندگی خصوصی مرد کشمکشی اتفاق می افتداین دومین اثر کراسناگوروف است که پس از «سهم زن» توسط این کارگردان برای پخش در پلتفرم های خصوصی آماده می شود.
احوال «موسیقی» در دولت دوازدهم؛
گردش مالی موسیقی «پاپ» چشم دولت را گرفته است
افشین معصومی تهیه کننده و تولید کننده حوزه موسیقی که طی سالهای گذشته با پروژه «چندشب» حضور فعالتری در حوزه موسیقی داشت درباره عملکرد دولت در حوزه موسیقی طی سالهای گذشته توضیح داد: تا آنجایی که من به یاد دارم همیشه به ما گفتهاند در بودجه فرهنگی کشور بخشی وجود دارد که به حمایت از موسیقی اختصاص دارد. حمایتهایی که بخشی از آن به جشنوارهها و رویدادهای مرتبط با موسیقی است و بخشی دیگر نیز به مصارف گوناگون دیگر اختصاص پیدا میکند. اما من به عنوان یک تهیه کننده که آثار منتشر شده و فعالیتهای متعددم گواهی برای استمرار حضورم در عرصه موسیقی است تا به امروز ندیدهام که بدون تقاضا و مراجعهمان به دفتر موسیقی حمایتی از فعالان این حوزه در بخش موسیقی جدی شده باشد.
دفتر موسیقی فقط یک مجموعه برای صدور مجوز بود
وی افزود: البته شاید این کمکها و حمایتهایی که از آن یاد میکنم برای آدمهای خاصی باشد که بنده از این حمایتها مطلع نیستم. شاید چون من و امثال من هیچ وقت اهل تقاضا و التماس از دولت برای دریافت حمایت نبودیم جایی در بستههای حمایتی دولت نداشتیم و نداریم. به هر حال من و بسیاری از همکارانم که در این سالها فعالیتهای مؤثری در حوزه اشاعه موسیقی جدی و موسیقی غیرتجاری داشتیم تاکنون تمام تلاشمان را انجام دادیم تا دستمان را برای گرفتن پول به سوی دولت دراز نکنیم. اگر هم اسپانسری داشتیم این اسپانسرها در نتیجه مذاکرهای بوده که با بخش خصوصی صورت گرفته و دولت در آنها نقشی نداشته است.
این تهیه کننده بیان کرد: متأسفانه در این سالها دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور مدیرانی که به لحاظ رفتاری و نوع برخورد، افرادی خوش اخلاق، محترم و دارای شخصیت مثبتی بودند و هستند تبدیل به محلی برای صدورمجوز و انجام چند کار اداری رایج شده بود که در کنار انجمن موسیقی به عنوان یک نهاد اجرایی و خانه موسیقی به عنوان نهادی که به اعتقاد من فعالیتهای مرتبط با بیمه و مسائلی از این دست شاخص تر از کارهای دیگرشان است ثمر چندانی برای موسیقی به همراه نداشتند و ما شاهد بودیم که نهادهای دولتی در حوزه موسیقی بدون اینکه هیچ هدفی را دنبال کنند، فقط به انجام امور اداری و جاری پرداختند که در دولتهای قبلی نیز همین روند طی میشد.
موسیقی تجاری یا موسیقی غیرتجاری؛ مساله این است
معصومی در ادامه صحبتهای خود با انتقاد از نوع نگاه دولتمردان که بیشتر به سمت حمایت از موسیقی تجاری رفته است، تصریح کرد: متأسفانه باید قاطعانه عرض کنم که دولت طی این سالها و حتی دورههای پیشین هیچ حمایتی از موسیقی جدی انجام نداد و آنچه بیشتر از هر جریان دیگری به چشم آمد، رشد قارچ گونه موسیقی تجاری بود که عمده آن روی موسیقی پاپ متمرکز شد. گویا آقایان هم بدشان نمیآمد که این گردش مالی بسیار چشمگیری که در موسیقی پاپ وجود دارد، تبدیل به جریان اصلی فرآیند اصلی تولید محصولات موسیقایی باشد. به هر حال برگزاری چندین کنسرت موسیقی جدی در تالار کوچکی چون رودکی با استقبال محدود و قیمت بلیت محدود کجا و برگزاری دو کنسرت موسیقی پاپ در سالن چند هزار نفری میلاد کجا؟ قطعاً در ظاهر ماجرا فرآیند اقتصادی برگزاری کنسرت موسیقی پاپ بسیار چشمگیرتر از کنسرتهای ما با مخاطبان محدود است. به هر حال اینها مواردی است که نشان دهنده یک خلاء جدی در مدیریت نظام اقتصادی موسیقی ایران است که به طور کامل در اختیار موسیقی تجاری است و ای کاش در این چند سال دولتمردان برنامهریزی بهتری برای آن داشتند.
وی افزود: من و بسیاری از تهیه کنندگان حوزه موسیقی که قطعاً در بازار فعالیت موسیقی یارای همراهی و رقابت با تهیه کنندگان بزرگ موسیقی پاپ را نداریم، در این چند ساله نهایت تلاشمان را کردیم تا با وجود همه بی مهریها هیچ وقت درخواست کمکی از دوستان دولتی نداشته باشیم، چون هم میدانیم حمایتی در کار نیست و هم از سوی دیگر اعتمادی بین ما و آنها وجود ندارد که بخواهیم منتظر حمایتها باشیم. به عنوان مثال در همین پروژه «چند شب» که خوشبختانه با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد ما به شدت نیازمند حمایت بودیم اما غیر از یک مقطع که انجمن موسیقی ایران برای همکاری اعلام آمادگی کرد و البته ما در این زمینه به دلیل اینکه دوستان میخواستند پروژه را به نام خودشان تمام کنند و با این نیت شریک کار شوند به نتیجه نرسیدیم.
وقتی شرایط دریافت تسهیلات کرونایی خیلی سخت شد
این تهیه کننده و ناشر در بخش دیگری از صحبتهای خود به شرایط و احوالات فعالان حوزه موسیقی در روزهای کرونایی اشاره کرد و گفت: من یقین دارم کمتر از ۱۰ درصد از همکارانم در حوزه موسیقی توانسته باشند از حمایتهای دولت در حوزه موسیقی بهره مند شده باشند، چرا که در همین ماجرای دریافت وام و تسهیلات کرونایی به قدری شرایط پیچیده و سختی حکمفرما بود که خود من بعد از طی نیمه راه از گرفتن وام و تسهیلات پشیمان شدم و بهتر دیدم تا برای گرفتن این تسهیلات با این شرایط دست به دامن دوستان نشوم. به هر ترتیب ما که بسیاری از سرمایههای معنوی حوزه موسیقی را در این چند سال از دست دادیم، فضایی که برای جایگزین کردن هنرمندان از دست رفته باید سالها تلاش کنیم تا شاید بتوانیم در این حوزه شاهد ظهور و بروز استعدادی باشیم.
معصومی در پایان گفت: این سالها یکی از غمانگیزترین دورانی بود که موسیقی این سرزمین تجربه کرد، چرا که فضای نامطلوب اقتصادی که از دولتهای پیشین وجود داشته و همچنان نیز ادامه دارد، به انضمام حضور ویروس کرونا و شرایط اقتصادی که به واسطه تعطیلی کنسرتها و فعالیتهای موسیقایی و البته کمبود حمایتهای دولتی پیش آمد شرایطی را فراهم کرد که بسیاری از تهیه کنندگان و تولیدکنندگان موسیقی تغییر شغل داده و کارهایی را انجام دهند که اصلاً فکرش هم را نمیکردند.
نکوداشت اشکان منصوری در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر
نکوداشت اشکان منصوری خبرنگار فقید سینما با حضور اصحاب رسانه در پردیس سینمایی چارسو، مقر برگزاری سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد. مراسم نکوداشت اشکان منصوری خبرنگار سینما بعدازظهر امروز شنبه ۸ خردادماه، در گذر اجتماعات پردیس چارسو برگزار شد. محمد صابری روزنامهنگار سینمایی که اجرای این مراسم را برعهده داشت، در ابتدا گفت: امروز دور هم جمع شدهایم به یاد و خاطره عزیزی که در دورههای قبل در جمع ما حضور داشت، همراهمان بود و با او خاطره داشتیم. امسال اولین سالی است که جشنواره در غیاب او برگزار میشود. تکتک لحظاتی که خنده روی لب داشت، باعث میشود هنوز رفتن او را باور نکنیم، اینها نه حرفهای احساسی که حرف دل همه ماست. اگر امروز بهانهای جور کردیم تا دقایقی کنار هم باشیم، برای فقدان کسی است که نبود او انگیزهسوز نبود، هرچه از او مرور میکنیم، جز اخلاق و فعالیت حرفهای چیزی یادمان نمیآید و این برای من حسرتی است که به خود نهیب بزنم، کاش با همین خاطرات از این دنیا برویم. وقتی تصاویر وداع با او در بهشت زهرا منتشر شد، شباهت برادر اشکان به او دل خیلی از ماها را سوزاند. ایمان منصوری برادر اشکان در ادامه بهصورت تلفنی روی خط آمد و بیان کرد: ممنونم از همه اهالی سینما و خبرنگاران که با ما ابراز همدردی میکنند.منصوری اظهار کرد: اولین ویژگی اشکان این بود که با خانواده بسیار مهربان بود، ما را بسیار دوست داشت. او هیچوقت اهل خودنمایی نبود، سعی میکرد در کارهایش موفق باشد. آدم صبور، مهربان، دستگیر و … بود. او همیشه دوست داشت که پیشرفت کند و این آرزو را برای همه داشت. دوست داشت در کنار همه مهربان باشد و کسی از دست او ناراحت نشود. مصیبتی که پیش آمد، ناراحتکننده است و واقعاً نمیدانم چه بگویم.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/6523/25585/94669
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/6523/25585/94670
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/6523/25585/94671
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/6523/25585/94672
|
عناوین این صفحه
- جشنواره جراحی لازم
- مدیران با تعویض دولت رنگ عوض نکنند
- با این پولها چه میکنند؟
- اخبار