|
نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» رونمایی شد؛
آشنا: اولین کسی که هنر متعهد و غیر متعهد را بیان کرد شهید بهشتی بود
آیین رونمایی از نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها»، درباره حادثه تروریستی هفتم تیر و همچنین زندگی و شخصیت شهید آیتالله دکتر بهشتی، برگزار شد.
به گزارش امتیاز، کتاب نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» به قلم نصرالله قادری عصر امروز دوشنبه ۷ تیرماه همزمان با سالروز شهادت آیتالله بهشتی و ۷۲ یار با وفایش در فرهنگسرای سرچشمه، محل حادثه بمبگذاری حزب جمهوری اسلامی توسط منافقین، رونمایی شد.
نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» که به گفته نویسنده اثر سالها نگارشش، چه به لحاظ تحقیقاتی و نگارش و چه به لحاظ حمایت مادی و معنویِ نهادی و سازمانی به درازا کشید، سرانجام با یاری مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری چاپ و منتشر شد. اثر پیش رو که روایتی از زندگی شخصی و انقلابی شهید بهشتی است طی آئینی با حضور جمعی از مدیران، هنرمندان و صاحبنظران هنرهای نمایشی رونمایی شد. قادر آشنا مدیر کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کوروش زارعی مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری و محمدمهدی دادمان رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی از جمله مهمانان این برنامه بودند.
آئین نکوداشت شهدای هفتم تیر با اجرای یک نمایشنامهخوانی کوتاه کار خود را آغاز کرد.
با هدف ارائه باورها و نگرشهای استاد شهید، زبان هنر«نمایش» را انتخاب کردیم
پیش از این اجرا کوروش زارعی ضمن توضیحاتی در خصوص نمایشنامهخوانی اجرا شده و کتاب نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» گفت: شهید مظلوم بهشتی گفتار زیبایی با این مضمون دارند که «اسلام زیباست و هنر برای بیان زیبایی، چرا دشمنان خدا از این حربه استفاده میکنند ولی دوستان خدا برای ارائه مفاهیم اسلام از زبان هنر استفاده نمیکنند»، که ما هم در مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری با هدف ارائه باورها و نگرشهای استاد شهید، زبان هنر«نمایش» را انتخاب کردیم.
وی با بیان اینکه این نمایشنامه در واقع سوگنامه شهید بزرگوار آیتالله بهشتی است، افزود: این اثر با قلم آقای نصرالله قادری، از نمایشنامهنویسان و کارگردانهای مطرح تئاتر کشور روایت میشود.
مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در ادامه افزود: این نمایشنامه در خصوص حادثه تروریستی سرچشمه و همچنین زندگی و شخصیت شهید بهشتی است که تمام وقایعی که در نمایشنامه روایت میشوند مستند به کتابهایی است که درباره ایشان نوشته شده و یا برگرفته از اسنادی است که در رابطه با حادثه تروریستی سرچشمه وجود دارد.
شهید بهشتی طراح اصلی ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران است
قادر آشنا مدیر کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این مراسم گفت: زمانی که در جهاد دانشگاهی بودم تمامی سخنرانیهای شهید بهشتی را گوش کردم. به همین دلیل هم این شهید را به خوبی شناخته و فهمیدهام.
آشنا ادامه داد: با اینکه به دلیل دیدارهای گوناگون با هنرمندان و گروههای نمایشی کشور بسیار خسته بودم اما بخاطر تولید این اثر زیبا و انتشار آن در قالب کتاب خود را به مراسم رساندم.
آشنا افزود: شهید بهشتی بر اساس تعریف سیاسی امام خمینی(ره) از اسلام، ساختاری را طراحی میکند که در نظامهای سیاسی موجود دنیا بیهمتا است، چرا که بدیل آن را نداریم. شهید بهشتی توانست ساختار جدیدی را ارائه کند که میتوان وی را طراح اصلی ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران دانست.
مدیر کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه شهید بهشتی را در شجاعت بیهمتا توصیف کرد و افزود: همواره در پی دلایل شجاعتهای شهید بهشتی بودم تا اینکه در کتاب «شرح اسم: زندگینامه آیتالله سیدعلی حسینیخامنهای (۱۳۱۸-۱۳۵۷)» خاطرهای در مورد شهید بهشتی خواندم. خاطره شگفتآور و فوقالعاده بود که شجاعت وی را تمام و کمال به نمایش میگذارد. آشنا در مورد نگاه هنری شهید بهشتی گفت: اولین کسی که در نظام جمهوری اسلامی ایران هنر متعهد و هنر غیر متعهد را بیان کرد، شهید بهشتی بود.
وی ادامه داد: اگر جای قادری بودم نام دیگری برای این اثر به جای «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» انتخاب میکردم، چرا که دیگر شهید بهشتی «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» نیست و مظلومتر از او هم در جمهوری اسلامی امروز وجود دارد. برای درک بهتر این حرف پیشنهاد میکنم کتاب «علی از زبان علی» را بخوانید.
آشنا در پایان گفت: از برپایی این مراسم ارزشمند و تولید و انتشار چنین نمایشنامه خوبی لذت بردم و از همه شما قدردانی میکنم.
داستان نمایش از زبان ۳ زن روایت میشود
نصرالله قادری نویسنده نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» با حضور در مراسم رونمایی از تازهترین اثر خود گفت: نگارش و تحقیقات این اثر از ۱۲سال پیش آغاز شد و داستان دراماتیک نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» را هفتسال پیش نوشتم و قرار بود این نمایشنامه نوشته شود تا در همان ایام در یک فضای میدانی به اجرا درآید اما متاسفانه امکانات اجرای اثر فراهم نشد.
وی افزود: چهار سال پیش بار دیگر تصمیم گرفتم که مقدماتی را فراهم کنم تا این اثر به اجرا دربیاید اما باز هم بنا به دلایلی این اتفاق صورت نگرفت تا اینکه آقای کوروش زارعی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری خواستند تا من این طرح را برای حوزه بنویسم. این نمایشنامه از لحظه تولد تا شهادت شهید بهشتی را شامل میشود و در حقیقت مستندی است که بخش عمده آن را تخیل من آفریده و در هفت پرده نوشته شده است.
قادری افزود: برای نگارش نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» براساس تئوری سام اسماعیلی از سه شیوه «لیریک»، «اپیک» و «دراماتیک» استفاده کردم که بتوانم تمام زوایای زندگی این شهید مظلوم را به تصویر بکشم.
وی با بیان اینکه «محمدرضا کلاهی» که به نام «علی معتمد» نیز شناخته میشود، عضو گروهک منافقین و طراح اصلی حادثه تروریستی ۷تیرماه ۱۳۶۰ است، گفت: داستان نمایش از زبان ۳ زن یعنی همسر کلاهی، مادر شهید بهشتی و همسر شهید بهشتی روایت میشود. تمام وقایعی که در نمایشنامه روایت میشوند مستند به زندگی شهید بهشتی و کتابهایی است که درباره ایشان نوشته شده است و همچنین برگرفته از اسنادی است که در رابطه با حادثه تروریستی سرچشمه وجود دارد.
این استاد هنرهای نمایشی ادامه داد: در این نمایشنامه برای شهید بهشتی از واژه «آخوند» استفاده کردم و روی این واژه تاکید ویژهای دارم چرا که برای من بالاترین مقام در جهان اسلام آخوند است. از این منظر این سومین آخوندی است که من سراغ به تصویرکشیدن سیره و شخصیتش رفتهام. زندگی آن دوتای دیگر را به قالب رمان درآوردم و این یکی را در قالب نمایشنامه به تصویر کشیدم. یکی از آنها رضا سنگی، خطاط برجسته ایرانی است که در انفجار وحشیانه نماز جمعه نجف شهید شد و دیگری زندگی شهید شاهآبادی است که در جزیره مجنون به آرزوی خود رسید و به مقام شهادت نائل آمد.
وی ادامه داد: متاسفانه در ریشه پنهان هنر ما، حزبی حاکمیت دارد که مستاجر خانه دایییوسف است و به هر طریق ممکن بنیان نمایشنامههای مذهبی را میزند یا نمایشنامههایی را میپذیرد که به منزله دفاع بد از حقیقت خوب هستند. آنچنان این تفکر و پیروان آن در فضای امروز تئاتر جا افتاده که کوچکترین انتقادی به آنها هم مساوی با تشویش اذهان عمومی است و هرگز کسی به این امر رسیدگی نمیکند که چرا باید مثلا برای یک طرح مذهبی، اینقدر کم بنویسند؟ آیا واقعا عنادی با این مساله وجود دارد؟ اگر شما پژوهشی در زمینه کمتر اجراشدن آثار مذهبی در حوزه تئاتر انجام دهید، خواهید دید که مقصر این مساله به هیچوجه نمایشنامهنویسان نیستند بلکه قصور در این زمینه به خاطر متولیان امر است که این حوزه اساسا مساله و دغدغه آنها نیست. مگر زمانی که سوژههای مذهبی – مثلا زندگی یک شهید، یک جانباز یا یک آزاده – برای آنها برد تبلیغاتی داشته باشد و بتوانند از آن استفاده شخصی کنند. در غیر این صورت پرداختن به مسائل اینچنینی بابطبع این کسانی که از آنها تعبیر به مستاجران خانه دایییوسف کردم، نیست چرا که مضامین اینچنینی در تئاتر بنیان اندیشه همین آدمها را هدف میگیرد.
قادری در مورد اجرای این نمایش و ملزومات آن گفت: این اثر یک نمایش چندرسانهای است و به تالار خاصی مثل تالار وحدت احتیاج دارد. اگر جایی باشد که امکانات لازم برای اجرای این اثر را در اختیارم قرار دهد و قصد مثلهکردن کار را هم نداشته باشم، حتما علاقهمند اجرا شدن این اثر هستم.
نصرالله قادری نویسنده این نمایشنامه پس از سخنان خود بخشی از نمایشنامه که مربوط به همسر شهید یعنی خانم «عزتالشریعه مدرس مطلق» است را نمایشنامهخوانی کرد.
گفتنی است، هفتم تیر ۱۳۶۰ یادآور حادثه تلخ بمبگذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران است که منجر به شهادت هفتاد و دو تن از اعضای این حزب شد. از جمله مهمترین شهدای این حادثه آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و دبیرکل حزب بود. به همین منظور مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری با همکاری انتشارات سوره مهر، نمایشنامه «تنهاترین مظلوم، مظلومترین تنها» به قلم نصرالله قادری با موضوع شهید بهشتی را تولید و کتاب آن را منتشر کرده است.
اهل فرهنگ از لزوم تحصیل کودکان افغانستانی می گویند
ریشه را از خاک جدا نکنیم
ایرانی و افغانستانی تنها همزبان نیستند و اگر به آیینها، سنتها و تاریخ آنها دقیقتر نگاه کنیم، درخواهیم یافت که هر دو ریشه در یک خاک و فرهنگ دارند و این گزاره اصیل همزیستی چندین ساله ما ایرانیها و افغانستانیها پیش روی جهانیان است و اثبات این مدعا که خطوط مرزی، نمیتوانند بین ما فاصله بیندازد. اما چه میشود کرد اگرچه اهل این خاک به این درک اصیل رسیدند، متاسفانه بعضی از مردان اداری و سیاسی عاری از فهم این اصالت فرهنگی هستند. نمونه اخیر آن هم مسالهای است که باردیگر متوجه تحصیل کودکان افغانستانی شده است. در سالهای مختلف انواع و اقسام شیوههای مدیریتی درباره نحوه ساماندهی دانشآموزان افغانستانی انجام شده که هر یک به نتایجی موقت و مقطعی ختم شدند. در سالهایی مهاجران افغانستانی اجازه تحصیل نداشتند و تبعات اجتماعی این اقدام آنقدر منفی بود که مسئولان امر را به تجدیدنظر درباره این تصمیم واداشت. این سیاستهای مختلف تا 6 سال پیش به شیوههای مختلف صورت میپذیرفت تا اینکه در بهار سال 1394 دستوری از رهبر انقلاب منتشر شد مبنیبر اینکه: «همه کودکان افغانستانی، چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارند باید در مدارس دولتی ثبتنام شوند.» این دستور قاطع و فراگیر پایانی بر همه تصمیمات موقت و گذرای این سالها درباره تحصیل مهاجران افغانستانی در ایران بود و رهبر انقلاب دوباره با این تصمیم نشان دادند که نگاه آرمانی جمهوری اسلامی به مستضعفان فارغ از مرزها تعریف میشود. علیرغم این اقدام مهم و ارزشمند در ساختار آموزشی کشور، متاسفانه مسائل و مشکلات تازهای پیش روی تحصیل کودکان افغانستانی شکل گرفته که بخش مهمی از این کودکان را دچار مشکل ادامه تحصیل میکند. این سلسله مسائل که بیشتر ناشی از ناکارآمدی برخی از مدیرانی میانی است، قطعا اثرات زیانبار اجتماعی و فرهنگی برای تربیت و تحصیل کودکان افغانستانی رقم خواهد زد. با دو تن از شاعران افغانستانی که ساکن ایران هستند صحبت کردیم تا نظرات آنها را در مورد مساله تحصیل کودکان افغانستانی جویا شویم.
محمدسرور رجایی، شاعر افغانستانی:
حق تحصیل را از کودکان مهاجر نگیریم
محمدسرور رجایی، شاعر افغانستانی ساکن ایران است، به سراغش رفتیم تا روایت دیگری از مسائل تحصیلی دانشآموزان افغانستانی را برایمان بگوید. او در ابتدای صحبتهایش گفت: «من ابتدا باید بگویم بسیار خوشحال هستم که موضوع تحصیل کودکان افغانستانی مورد توجه دوستان رسانهای قرار گرفته است. یقینا همین توجه باعث نظم و حل مشکل این کودکان میشود. بحث تحصیل همیشه دامنگیر کودکان افغانستانی بوده است، همیشه این نگرانی وجود داشته است. حتی گاهی نامنویسی را به روزهای پایانی میاندازند و آنقدر این نگرانی ادامه پیدا میکند که باعث ناراحتی زیاد و سرخوردگی میشود و همیشه این نگرانی را دارند که نکند ثبتنام نشوند. فکر کنید این نگرانی را همیشه والدین دارند که اگر این بچه ثبتنام نشود، چقدر در روحیهاش تاثیر بدی دارد. این اتفاق باعث آزار همه مهاجران افغانستانی شد که در ایران حضور داشتند. امیدوارم این توجه باعث شود فرق بین دانشآموز افغانستانی و ایرانی قائل نشوند، خیلی از این بچههای افغانستانی ایرانیتبار افغان هستند و پدر و مادرشان هم در ایران به دنیا آمدهاند. اینکه گاهی شنیده میشود وقت اهدای کارنامه پایان دیپلم مینویسند محل تولد افغانستان. از آن کجسلیقهگیهایی است که باعث آزار بعضیها میشود.»
رجایی به حس این اتفاق برای بچههای افغانستانی اشاره کرد و دراینباره گفت: «درواقع هر کودکی قبل از اینکه به مدرسه برسد، حس درس خواندن بهواسطه دوستان و فامیل برایش ایجاد میشود و آرزو میکند که من هم سال بعد به مدرسه خواهم رفت و اگر این اتفاق بیفتد و مانع تحصیلی برایش پیش بیاید، بهنظرم یک اتفاق بدی را برای روحیه این دانشآموز رقم زدیم و آن دانشآموز خود را ندانسته سرزنش میکند که چرا من نمیتوانم درکنار دوستانم به تحصیل بپردازم و دور نگه داشتن اینها از درس به هر دلیلی که باشد بهنظر من همانقدر که به ضرر آن کودک و والدینش است، به ضرر جامعه مشترکی است که ما در آن زیست میکنیم. به ضرر جامعه فرهنگی است که قرار بود با هم آن را بسازیم. یقینا دوستیهای ما، روابط اجتماعی ما از کودکی در مدارس شکل میگیرد، اگر این دوستی ما بهواسطه برخی سیاستها و بخشنامههای نامطمئن جریحهدار شود، این مسائل در ذهن آن دانشآموز ماندگار شده و هرچه بالاتر برود، بیشتر باعث دوری او از اجتماع میشود.»
او در پایان صحبتهایش گفت: «نهتنها انتظار من، بلکه انتظار همه مهاجران افغانستانی که در ایران زندگی میکنند از مسئولان آموزشوپرورش ایران این است که بدون قید و شرط، شرایطی را برای ثبتنام این بچهها وضع کنند و راهکاری خوب و قابلاطمینان برای ثبتنام در مدارس نزدیک خانوادههایشان فراهم کنند. من معتقدم هزینهای که نظام جمهوری اسلامی برای باسواد شدن کودکان افغانستانی تقبل میکند، خیلی کمتر از آن هزینهای است که آنها را در مدارس نپذیرند. رفاقت، دوستی و برادری ما در نسلی که در ایران متولد شدند و خودشان را ایرانی میدانند، نه افغانستانی، نباید تعلق خاطری که دارند از اینها گرفته شود، اگر در فردایی این نسل به کشور خود برگردند باید سفیران مهربانی ایران در کشور خودشان باشند. در کشوری که آن را ندیدهاند. مسئولان با ثبتنام آسان بگذارند، اینها در ایران خوب زندگی کنند و درس بخوانند. در دنیایی که بهسمت علم و سواد و دانش میرویم کار زیادی نیست که مسئولان بخواهند این بچهها ادامه تحصیل بدهند. این خواسته همه مهاجران افغانستانی است که برای ثبتنامشان مطابق فرمان مقام معظم رهبری راه را آسان کنند تا همه سواد بیاموزند و از این حق محروم نباشد.»
تکتم حسینی، شاعر افغانستانی در گفتوگو با «فرهیختگان» مطرح کرد
یادآوری یک خاطره تلخ
تکتم حسینی، شاعر افغانستانی که سالهاست در ایران زندگی میکند، در گفتوگویی که با او داشتیم، از محرومیت تحصیلیای که برای خانوادهاش پیش آمده بود برایمان گفت و به گفته خودش با یادآوری آن روزهای تلخ احساس خوبی ندارد. او در ابتدا گفت: «حدود سال 78 بود که برای خواهر و برادرانم این اتفاق افتاد و از تحصیل محروم شدند. خواهرم از بچههای تیزهوش مدرسه بود و با این محرومیت افسرده شد. این باهوشی را از آنجا میگویم که خواهرم بعد از برگشت به تحصیل توانست برای دانشگاه پزشکی قبول شود و همه میدانستند که هوش زیادی دارد.» او در ادامه با تشریح حال آن روزهایشان میگوید: «آن سال برای ما بسیار سخت و آن اتفاق بسیار تلخ بود. یادم میآید همه بچههای فامیل که مدرسه میرفتند از تحصیل محروم شدند. همین موضوع باعث شد یکی از اقواممان به این فکر بیفتد که مدرسه خودگردان تاسیس کند و خیلی از این بچهها به همان مدارس رفتند. البته این را بگویم که مدارس خودگردان بسیار امکانات ضعیفی دارد و همه این را میدانند. آنقدر درس خواندن در این مدارس سخت است که هرچه بگویم کم گفتهام.» حسینی با اشاره به تاریخهای دیگری که این محرومیت از تحصیل برای کودکان افغانستانی پیش آمد، میگوید: «بعد از اتفاقات سال 78 دوباره در سالهای 1383 تا 1390 این اتفاق تکرار شد، خواهرزادهام سال 1390 که برای ثبتنام به مدرسه رفت، نتوانست این کار را انجام بدهند و مجبور شد به مدارس خودگران برود. واقعا اسم این مدارس خودگردان که میآید، حالم بد میشود. آسیبهای زیادی برای خانوادهها و دانشآموزان دارد.» او با بیان مشکلات این محرومیت از تحصیل میگوید: «سختترین مشکل ماجرا این است که ما بهعنوان یک شهروند معمولی پذیرفته نمیشویم. یک بچه افغانستانی با سن کم، وقتی با تبعیضها روبهرو میشود برایش سخت است و احترام و عزتنفسش را از دست میدهد. یک بخش عظیم این تبعیضها در مدارس شکل میگیرد و این برای بچهها سخت است.» این شاعر با اشاره به دوران مدرسه خودش میگوید: «زمانی که من مدرسه میرفتم و درس میخواندم، در همان مدرسه که بودم، افغانستانی بودن یک فحش بود و این خیلی دردناک است. یادم هست که در همان زمان جداسازی میکردند. افغانستانیها یکطرف، ایرانیها یکطرف دیگر. یک رفتارهایی میدیدیم که ناخودآگاه خلأهایی را برای انسان ایجاد میکرد. قطعا حذف شدن ما از یک جامعه که خیلی با آن مانوس هستیم مثل قطع شدن عضوی از بدنمان است. آدم اگر از یک کوچه نقل مکان کند، خیلی بسیار در روحیهاش تاثیرگذار میگذارد. حالا فکر کنید این اتفاق برای یک بچه در دوران مدرسه بیفتد. مدرسه برای بچهها خیلی دوستداشتنی است، حالا فکر کنید این مکان دوستداشتنی را از شما بگیرند. مطمئنا در روحیهتان تاثیرگذار است و اذیت میکند.»
حسینی ادامه میدهد: «این دوران طرح محرومیت از تحصیل برای بچههای افغانستانی خیلی پرفشار بود. یادم است که مدارس خودگردان که ایجاد شده بود، یک وانت میآمد و همه بچهها را سوار میکرد تا به مدرسه برساند. در یکی از این مسیرها، ماشین تصادف کرده بود و یکی از بچهها فوت کرد. خیلی آن روزها ناخوشایند بود. همه اینها را که برای خودم یادآوری میکنم، احساس زیادی بودن میکنم. همه زندگی اجتماعی ما از مدرسه ابتدایی شروع میشود. حالا فکر کنید این را حذف کنند و نگذارند که ما درس بخوانیم، خب برای این بچهها خیلی اتفاق بدی است.» این شاعر با اشاره به اتفاقهای این روزها و محرومیت دوباره بچههای افغانستانی میگوید: «من در فضای مجازی و خیلی جاهای دیگر این روزها زیاد میبینم که همه درمورد این موضوع صحبت میکنند. البته بچههای نسل جدید آگاهتر هستند و خواهان برابری. برای همین همهشان حق تحصیل را میخواهند.» حسینی در پایان درمورد توقع از مسئولان میگوید: «ما توقع داریم که مسئولان امنیت روانی را از طریق معلم ایجاد کنند و این جداسازی افغانستانی و ایرانی را کنار بگذارند. فکر میکنم که آن امنیت و تبعیض قائل نشدن خیلی در روح و روان بچههای افغانستانی تاثیرگذار است. این محرومیت که فکر میکنم، باعث محدودیت هم میشود، خیلی بچهها را اذیت میکند. کاش کمی بیشتر به این بچهها فکر کنیم.»
در نشست خبری ششمین دوره مدرسه رمان مطرح شد:
رویا، تمدن را می سازد
نشست خبری ششمین دوره مدرسه رمان و آئین رونمایی از رمان های «کورمار» نوشته سیدعلیرضا میرمالک «متولد زمستان» نوشته محمد هادی عبدالوهاب و «صور سکوت» نوشته محمد قائم خانی عصر روز دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰ در موسسه شهرستان ادب برگزار شد. در این مراسم علی محمد مودب، علی اصغر عزتی پاک و مجید قیصری به همراه نویسندگان رمان ها برای مخاطبان سخنرانی کردند. علی محمد مؤدب در این نشست گفت: امروز ما در ملاقات خاطره دیروز و رویای فردا ساخته می شود. رویا آن چیزی است که تمدن را می سازد. انسان بدون رویا نمی تواند امروز و فردای خودش را طراحی کند. بدون رویا نمی توانیم آنچه را داریم حفظ کنیم و در درجه دوم، فردایمان را بسازیم. هر جایی که تمدنی رویاهای خودش را از دست داد با بن بست مواجه شد. برای آینده باید مدام ایده و رویا داشت. همانطور که باید گذشته را روایت کرد و خاطره را زنده نگهداشت تا هویت ما حفظ شود.وی افزود: ما در وضعیت امروز با سیطره رسانه های جدید مواجه هستیم و همین ها باعث شدند هجوم شگفتی از خیال ترجمه ای به سمت ما حواله شود. امروزه به شدت واردات خیال افزایش یافته و ما با انبوهی از خیال وارداتی روبرو هستیم. اینکه ما باید به صورت مدام خودمان را در عالم ذهنیت پیدا کنیم و بسازیم. امروز بدون دیروز و امروز بدون فردا معنا ندارد. انقلاب ما شعارها و رویاها و روایت های خود را در همه شئون زندگی داشت و آن شعارها برای آنکه ادامه پیدا کند و کماکان زنده بماند باید تبدیل به قصه و روایت شود. مؤدب ادامه داد: رویاها و شعارها باید در هنر و ادبیات به هم برسند. هنرمند به خاطر ظرفیت بیان هنری بر زمان مسلط است و هنر آزادی گفتن را به او می دهد. در هنر هیچ محدودیتی وجود ندارد و هنرمندِ اصیل هیچگاه محدود نیست و حرف خود را می زند. هنرمند اصیل این آزادی را دارد که به سمت شگفتی ها حرکت کند و این حرکت، او را به سمت کشف و طرح خواهد کشاند. وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که ما به شدت نیازمند به رویاپردازی و نیازمند به ساخت روایت هایی با نگاه دیروز برای فردا هستیم، گفت: می دانیم که سینما، تلویزیون و رسانه های دیگر نیازمند قصه و داستانند. مدیران فرهنگی نیز به شدت به دنبال قصه اند اما متاسفانه ما عادت کرده ایم تا داشته های خود را تحقیر کنیم و مبهوت دیگران باشیم. ما باید بتوانیم که خودمان روایت پردازی کنیم. دیگران نمی توانند روایت ما را بنویسند. تلاش مدرسهِ رمان در قالب یک نهاد رسمی برای برنامه ریزی به جهت تربیت رمان نویس بسیار مبارک است و قطعاً بعدها جامعه برکات بسیاری از این تلاش خواهد دید.
وقفه کرونایی برای برگزاری دوره ششم مدرسه رمان
علی اصغرعزتی پاک نیز در این نشست گفت: بین دوره پنجم و ششم مدرسه رمان به خاطر شیوع کرونا وقفه ای افتاد. دلیش هم همین بود که ما راغب نبوده و نیستیم که دوره ها به شکل مجازی برگزار شود. دور هم بودن، با هم آشنا شدن و هم نفس شدن با استاد بسیار مهم است. بنابراین ناگزیر یک سالی را از دست دادیم. عمده کسانی که به مدرسه رمان راه پیدا می کنند از شهرستانها هستند و علاقه مند به ملاقات با استاد. به همین دلیل دوره ششم و دوره سوم مدرسه رمان کودک به تعویق افتادند.وی افزود: رویکردهای اصلی مدرسه رمان همچنان حفظ خواهند شد. نگاه و رویکرد اصلی این است که کسانی را بپذیریم که نویسنده هستند و نمی خواهند از ابتدا از بِ بسم الله شروع کنند. ۸۰ درصد شرکت کنندگان در دوره ها قبلاً کتاب داشتند وآثاری از آنها منتشر شده است اما به اینجا آمده اند تا حرفه ای تر با نوشتن آشنا شوند. بنابراین مخاطبان مدرسه رمان، نویسنده های صفرکیلومتر نیستند. در دوره های گذشته مترجمی به مدرسه رمان آمد که ۳۰ کتاب منتشر شده داشت و در اینجا اولین رمان تالیفی خود را نوشت.عزتی پاک ادامه داد: دوره های مدرسه رمان، استادمحور است اما در کنارش مباحث متعدد فرهنگی و فکری نیز مطرح می شود. سعی می کنیم مباحث را کامل ارائه کنیم تا کسی که در دوره ها شرکت می کند بداند که نویسنده باید به چه مسائلی توجه کند تا بدل به نویسنده روزگار خودش شود. هدف، تغییر نگاه به نویسندگی است و جدی گرفته شدن نویسندگی به عنوان امری مولد و آینده ساز. مسئول مدرسه رمان موسسه شهرستان ادب در ادامه با اشاره به اساتید دوره های گذشته مدرسه رمان گفت: آقایان شاه آبادی و محمدحسن شهسواری و خانم بلقیس سلیمانی مدرسان مدرسه رمان از نخستین دوره آن بودند و بعد حجم کار بالا رفت و تصمیم به چاپ ۱۵ عنوان کتاب در سال گرفته شد و این به لحاظ سخت افزاری، کار دشواری بود. از دوره سوم تصمیم گرفته شد تا کار با دو استاد ادامه پیدا کند. محمدحسن شهسواری نیز از سال گذشته تصمیم گرفت که آموزش رمان را به شیوه قبلی اش متوقف کند و معتقد است که دیگر تدریس برایش بس است اما کماکان به ما همفکری می دهد و در جلسات خاص شرکت می کند. اما دیگر به عنوان استادِ ناظر رمان حضور نخواهد داشت. خودش تصمیم گرفته که هیچ جا دیگر نباشد و به ما اعلام کرد که مدرسه رمان آخرین جایی است که از آنجا بیرون می آید. این داستان نویس و منتقد اضافه کرد: در دوره ششم آقایان شاه آبادی و شهریار عباسی مدرسان مدرسه رمان خواهند بود. ما پیش از عید سه کتاب «همه»، «محرمانه میدان» و «چپ دستها» را منتشر کردیم و امروز هم از سه عنوان دیگر رونمایی خواهیم کرد. مجموعه کارهای منتشر شده مدرسه رمان تا به امروز ۱۹ عنوان است که ۴ مجلد آن، رمان نوجوان است. تاکنون ۹۰ نفر در فراخوان های مدرسه رمان شرکت کرده اند و ۳۷ طرح برای مدرسه رمان آغاز شده که برخی منتشر و برخی هم در مرحله نگارش هستند. ۴ مجموعه سه جلدی از مدرسه رمان کودک به سامان رسیده و۴ نویسنده هم اکنون دارند اثر خود را می نویسند.
در تازهترین کتاب انتشارات سمت طرح شده است؛
آموزش خواندن و نگارش انتقادی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی
کتاب «خواندن و نگارش انتقادی برای مقاطع تحصیلات تکمیلی» نوشته مایک والاس و آلیسون ری توسط زهرا عباسی عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس ترجمه و توسط انتشارات سمت در ۳۱۳ صفحه با شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۳۶ هزار تومان در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
کتاب از سه بخش که هر بخش از چندین فصل بدین شرح تشکیل شده است: ابتدا با شرحی بر خواندن انتقادی و نوشتن خودانتقادی آغاز میشود. سپس یک نقشه ذهنی برای پیمایش پیشینه پژوهشی، تحلیل دقیق متون مجزا و نگارش ارزیابی انتقادی از آنها توسعه میدهد. در نهایت ارزیابی انتقادی از پیشینه پژوهشی برای یک رساله را سازماندهی میکند و آن ساختار را در مقالات پژوهشی و ارائههای شفاهی به کار میگیرد.مترجم در پیشگفتاری که بر این کتاب نوشته آورده است: «برای دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی این نیاز و احساس واقعی وجود دارد که لازم است فعالیتهای مختلفی را در فرایند تحصیلات دانشگاهی خود تغییر دهند و به مهارتهای بیشتری برای درک، بررسی و نگارش متون دانشگاهی نیاز دارند. خواندن و نوشتن انتقادی ازجمله مهارتهای اساسی و مهمی بهشمار میروند که دانشجویان تحصیلات تکمیلی برای بررسی و تجزیه و تحلیل متون علمی در رشته تخصصی خود و نیز نوشتن متون دانشگاهی مانند پایاننامه، رساله و مقالههای علمی بدان نیازمندند و از این مهارتها میتوانند در دستیابی به ارزیابی دقیق متون علمی، ارائه استدلالهای روشن و شواهد پشتیبانی شده و تشکیل ساختار دقیق برای نگارش متون علمی بهره ببرند.همانگونه که نویسندگان کتاب مایک والاس و آلیسون ری، که متخصص حوزه آموزش پژوهشگری هستند، اذعان کردهاند این کتاب برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی نگاشته شده و شروع کار آنها مستلزم بررسی پژوهشهای منتشر شده و منتشر نشده از جمله مقالات دانشجویی، پایاننامههای کارشناسی ارشد، رسالههای دکتری و مقالات پژوهشی مرتبط و نیز ارائههای شفاهی است.»
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه مینویسد: «در این کتاب نویسندگان به روشنی خواندن و نوشتن را به شیوهای ساختارمند پیوند میدهند و رابطه بین نظریه و کاربرد در این اثر به خوبی مشخص است. به طور کلی، این کتاب رویکردی منظم و منسجم برای توسعه مهارتهای خواندن و نوشتن انتقادی را که برای طیف وسیعی از سطوح مختلف تجزیه و تحلیل متون دانشگاهی و انواع تکالیف خواندن و نوشتن دانشگاهی قابل استفاده است، به خوانندگان عرضه میکند. همچنین این اثر با ارائه ابزارهایی کاربردی برای تجزیه و تحلیل آثار علمی و ساختاردهی به نگارش متون دانشگاهی مهم، به دانشجویان کمک میکند مهارتهای خود را در این زمینه تقویت کنند و از این مهارتهای انتقادی در افزایش تواناییهای دانشگاهی خود بهره ببرند. نمودارهای تکمیلی، توضیحات مفهومی و تمرینهای کاربردی و عملی در کتاب به خواننده این امکان را میدهد تا رویکرد تحلیل انتقادی متن و مفاهیم مرتبط با نگارش انتقادی را به راحتی درک کند و آنها را در عمل به کار بندد. همچنین وجود وبسایت و نیز منابع اضافی برخط به خوانندگان کمک میکند از طریق الگوها و چک لیستها، دسترسی به مقالات مجله SAGE و مطالعه مطالب تکمیلی، بر تکنیکهای مهم و مهارتهای پیشرفته انتقادی که یاد میگیرند، تسلط یابند.
این کتاب را میتوان به عنوان ابزاری برای یادگیری فردی، کتاب درسی در کلاس، شیوه نامه کاربردی برای تدوین پیشینه پژوهش و مبانی نظری و یا یک کتاب راهنما که از طریق آن مدرس و دانشجو گام به گام پیش میروند، به کار برد.»
نویسندگان در شیوه استفاده از این کتاب آوردهاند: «این کتاب در اصل برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم اجتماعی نگاشته شده است که شروع کار آنها مستلزم بررسی پژوهشهای منتشر شده و منتشر نشده از جمله مقالات دانشجویی، پایاننامههای کارشناسی ارشد، رسالههای دکتری و مقالات پژوهشی مرتبط بهعلاوه ارائههای شفاهی است. خواندن انتقادی و نوشتن خودانتقادی از جمله مهارتهای قابل انتقال هستند که در تولید آثار دانشگاهی مؤثر، ارائههای شفاهی و پیشنهادههای پژوهشی حمایتشونده نقش مهمی دارند. بنابراین، کتاب حاضر همچنین برای افراد دانشگاهی تازهوارد که تمایل دارند کیفیت نگارش پژوهش خود را از طریق خواندن انتقادی پیشینههای پژوهشی تقویت نمایند و مهارتهای خود را به عنوان نویسندگان خودانتقادی تثبیت کنند خالی از فایده نخواهد بود.» در ادامه مقدمه مولفان آمده است: «مطالب این کتاب به گونهای طراحی شده است که به موازات کار متناوب خواننده در هر فصل و انجام تمرینهای مربوط که بسیاری از آنها مناسب فعالیتهای کلاسی به عنوان مبنای تکالیف مرور انتقادی ارزیابی شده است، سطح مهارت و اطمینان وی افزایش مییابد. در مهمترین تمرینها از خوانندگان خواسته میشود تا دو مقاله علمی پژوهشی دانشگاهی خلاصهشده که شامل مثالهای کاربردی است را تحلیل و مرور کنند تا برای نگارش مرورهای انتقادی خود از متنهای انتخابیآماده شوند.» در پشت جلد کتاب نیز میخوانید: «خواندن انتقادی و نوشتن خود انتقادی از جمله مهارتهای قابل انتقالی هستند که در تولید آثار دانشگاهی مطلوب و موثر، ارائههای شفاهی و پیشنهادهای پژوهشی نقش مهمی دارند. این کتاب برای دانشجویان تازهواردی که تمایل دارند کیفیت نگارش پژوهش خود را از طریق خواندن انتقادی پیشینههای پژوهشی تقویب و مهارتهای خود را به عنوان نویسندگان خود انتقادی تثبیت کنند مفید است. طراحی کتاب بهگونهای است که میتوان از آن به عنوان ابزاری در یادگیری خودمحور، کتاب درسی در کلاس و نیز مقیاسی برای شیوههای پژوهشی یا یک کتاب آموزش گام به گام استفاده کرد.»
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/7542/26741/96378
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/7542/26741/96379
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/7542/26741/96380
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/7542/26741/96381
|
عناوین این صفحه
- آشنا: اولین کسی که هنر متعهد و غیر متعهد را بیان کرد شهید بهشتی بود
- ریشه را از خاک جدا نکنیم
- رویا، تمدن را می سازد
- آموزش خواندن و نگارش انتقادی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی