|
تفسیر سخن رهبری در بازسازی انقلابی عرصه فرهنگ چیست؟
مسئله فرهنگ عمومی و اعتلای صنایع فرهنگی کشور همیشه یکی از دغدغههای اصلی رهبر معظم انقلاب بوده است. بجز سخنرانیهای تخصصی رهبری در حوزه فرهنگ، در باقی سخنرانیهای ایشان نیز معمولاً گریزی به مسائل فرهنگی زده شده است. معمولاً در جلسات رهبری با مدیران کشور نیز مسائل فرهنگی مطرح میشوند. رهبری در دیدار روز ششم شهریور (۱۴۰۰) خود با هیأت دولت جدید نیز نکات بسیار مهمی را در زمینه فرهنگی مطرح کردند و برخی از ضرورتهای ایجابی را به عنوان نقشه راه فرهنگی دولت جدید برشمردند. دقت در این بیانات نشان میدهد که وضعیت پیشین فرهنگی مطلوب رهبری نبوده است و ایشان به آن نقد دارند.
رهبری در بخشی از سخنان خود در این دیدار فرمودند: «در مسئله فرهنگ و رسانه، به گمان بنده، ساختار فرهنگی کشور نیاز به یک بازسازی انقلابی دارد. ما مشکل داریم در ساختار فرهنگی کشور؛ و یک حرکت انقلابی لازم است. البتّه «حرکت انقلابی» یعنی خردمندانه و عاقلانه. معنای «انقلابی بودن» بیهوا حرکت کردن و بیحساب حرکت کردن نیست. [حرکت] انقلابی باید باشد، بنیانی باید حرکت بشود، در عین حال برخاسته از اندیشه و حکمت باشد. فرهنگ واقعاً زیربنا است؛ خیلی از این خطاهایی که ما در بخشهای مختلف انجام میدهیم، ناشی از فرهنگ حاکم بر ذهن ما است. اگر ما اسراف داریم، اگر ما تقلید کورکورانه داریم، اگر ما سبک زندگی غلط داریم، اینها ناشی از مشکلات فرهنگی است؛ فرهنگِ حاکم بر ذهنهاست که در عمل، این مشکلات را به وجود میآورد. زندگیهای تقلیدی، زندگیهای تجمّلاتی و اشرافیگری، غالباً منشأ و ریشه فرهنگی دارد. در واقع نرمافزار این حوادث، فرهنگ کشور و فرهنگ حاکم غلط و انحرافی است که بر بعضی ذهنها مسلّط است.»
ایشان همچنین به ضرورت تحول در صنایع فرهنگی نیز بدین شرح اشاره کردند: «ابزارهای فرهنگی از [قبیل] سینما و هنر و رسانههای صوتی و تصویری و امثال اینها را بایستی شکوفا کنید؛ مطبوعات و کتاب و امثال اینها ابزارهای فرهنگی هستند، باید به معنای واقعی کلمه اینها شکوفا بشوند. خب امروز بحمداللّه یک لشکر عظیمی از جوانهای علاقهمند به مسائل فرهنگی مشغول کارند، وجود دارند و تلاش و کار میکنند.»
اما اهمیت ماجرا در این است که رهبری از «بازسازی انقلابی» در ساختار فرهنگی سخن به میان آوردند. نقد به وضعیت گذشته در همین کلمه «انقلاب» نهفته است. کلمه انقلاب در لغت به مفهوم دگرگونی و تغییر اساسی است. فیلسوفان و اهالی اندیشه معتقدند که در مقوله انقلاب ذات و ماهیت یک شیء، تغییر بنیادین میکند. در واقع فلاسفه تغییر اساسی در محتوا با حفظ فرم را «استحاله» و تغییر ذاتی در فرم و محتوا را «انقلاب» مینامند. سوال اینجاست که این تعبیر رهبر معظم انقلاب که باید نصب العین حرکتهای فرهنگی دولت جدید باشد، چه معنایی دارد و چگونه باید آن را تفسیر کرد؟
«بازسازی انقلابی» با مفهوم شکوفایی همراه شده است
مصطفی غفاری، استاد جامعهشناسی سیاسی در تبیین مفهوم «بازسازی انقلابی» به مهر گفت: نخست اینکه رهبری در بیان مفهوم «بازسازی انقلابی» صحبت خود را با یکسری از واژگان همراه کردند. ایشان انقلابی را مفهومی بنیادین میدانند و نه سطحی. یعنی بازسازی این نیست که صرفاً چند نفر از کارگزاران عرصه فرهنگ تغییر پیدا کنند. نکته دیگر این است که ایشان میگویند این بازسازی باید حکمتآمیز و خردمندانه باشد. اگر به ادامه سخنان دقت کنیم، ایشان میفرمایند که ما باید به شکوفایی در عرصه فرهنگ کمک کنیم. البته با حرکتهای غلط هم مقابله خواهیم کرد، اما تکیهگاه اصلی بحث شکوفایی است. این معنا جهتها را به ما نشان میدهد و پاسخ سوال شما در آن مستتر است. بنابراین برخورد سطحی در زمینه تغییرات فرهنگی پاسخ مطالبه رهبری نخواهد بود.
وی افزود: از آن طرف برخوردهای غیر حکیمانه هم جواب نخواهد داد. ببینید برخورد سطحی زیربنایی، انقلابی و بنیادی نیست و تغییرات اساسی ایجاد نمیکند و حرکتهای غیر حکمتآمیز هم اساساً خلاف جهتگیری انقلاب است. ما میخواهیم کاری کنیم که عرصه فرهنگ عرصه شکوفایی مردم، مجموعههای خودجوش و… باشد. به نحوی ما میتوانیم پاسخ این سوالات را در همان بافت سخنان رهبری بگیریم.
غفاری ادامه داد: دو وجه دیگر هم در سخنان رهبری مطرح است. وقتی ایشان درباره تغییر ساختاری انقلابی در عرصه فرهنگ و رسانه – این دو عرصه را در کنار هم فرمودند – صحبت میکنند، نشان دهنده آن است که در فضای فعلی باید مسئله شناسی و آسیب شناسی کرد. اگر آسیب نبود که ایشان از ضرورت تغییر سخن به میان نمیآوردند. باید ببینیم چه اشکالاتی داریم؟ یکی از اشکالات در برخی از ساختارهای فرهنگی و رسانهای ماست. اینجا میتوان ساختار را هم معنا و بحث کرد که منظور ایشان از ساختار چیست؟ قدر مسلم این است که برخی از نهادهای فرهنگی و رسانهای ما دیگر کارآمد نیستند و نیاز به تغییر و تحول ساختاری و به قول ایشان بنیادی دارند. شما میتوانید معنای این تحول را به خبرگزاریها و صدا و سیما هم برگردانید.
این جامعهشناس همچنین با اشاره به اینکه نباید سخن رهبری را به تغییر چند مدیر تقلیل داد گفت: باید عمق تغییری را که ایشان میخواهند، فهم کنیم. نهادها و روندها جزئی از ساختار حساب میشوند. ساختار میتواند معانی متفاوتی هم داشته باشد. طبیعتاً در دعوایی که همیشه در جامعهشناسی بین ساختار و کارگزار وجود داشته، کارگزاران هم میتوانند شامل این مجموعه باشند. وقتی ساختار را عوض میکنید باید کارگزاران متناسب با آن را هم سوار کار کنید. اما حواسمان باشد که نباید به تغییر و جابهجایی یکی دو نفر از مدیران بسنده کرد.
تغییر کارگزاران باید مبنی بر یک نقشه کلی باشد
غفاری در بخش دیگری از سخنان خود به ضرورت تحول در ساختارها اشاره کرد: تغییر کارگزاران عرصه فرهنگ و رسانه وقتی خوب است که مبتنی بر یک نقشه کلی تحول ساختارها باشد. یعنی چون ساختارها متحول شدند باید کارگزاران این عرصه هم عوض شوند. برای این کار به یک تحلیل هوشمند برای این جریان نیاز داریم. کارگزاران هم اگر میخواهند تغییر کنند، باز تغییر جهتشان روشن است. رهبری در همین سخنرانی میفرمایند که در مدیریتهای میانی میتوان از جوانان استفاده کرد و مسئولان باید این کار را انجام دهند. بدون قید هم این جمله را درباره مدیریتهای میانی گفتهاند.
وی اضافه کرد: در همین مسئله جوانگرایی ایشان در بیانیه گام دوم توضیح دادهاند که کدام جوانها مدنظرشان است. یعنی منظور آن جوانی که شایستگی ندارد و سهمخواهی میکند یا به دلیل وابستگیاش به فلان گروه سیاسی دارد بالا میآید، نیست. ایشان در بیانیه گام دوم فرمودهاند جوانی که دانا و کارآزموده است و اهلیت تحویل گرفتن مسئولیت را دارد، باید روی کار بیاید. به همین دلیل نباید نشانی غلط داد. اینکه فلان کارگزار عوض شد و فلان جوان آمد، لزوماً نشانی خوبی نیست برای اتفاق افتادن تغییری که رهبری میگویند.
غفاری همچنین با اشاره به این نکته که جهت تغییرات هم مهم است، گفت: یک مسئله عمق تغییرات است و دیگری جهت تغییرات. اگر جهت تغییرات در راستای آن شکوفایی که ایشان میگوید نباشد، برای ما تغییر بنیادی حاصل نمیشود. حتی ممکن است برخورد فرهنگی هم داشته باشیم و این طبیعی است. فرهنگ لیبرال هم با مخالف خودش برخورد میکند، اما تاکید ایشان به روش فرهنگی است. یعنی کار فرهنگی چه ایجابی چه سلبی باید به روش فرهنگی صورت گیرد. کار فرهنگی غلط جوابش کار فرهنگی درست است. این منطق را باید درک کرد. بنابراین جهت تغییرات معنای شکوفایی میدهد و عمق تغییرات هم باید ساختاری و بنیادی باشد. اگر هم به تغییر کارگزاران میرسد نباید نشانی غلط داد و صرف جوانگرایی و تغییر دو مدیر به معنای تغییر انقلابی نیست.
با چه مکانیزمی میتوان شکوفایی فرهنگی را رقم زد؟
بخش دیگری از سخنان غفاری به مکانیزم تغییرات بنیادی اختصاص داشت. وی در این باره گفت: انقلاب اسلامی به یک معنا انقلابی سیاسی بود و نظام سیاسی را تغییر داد. در یک لایه دیگر انقلاب اسلامی یک تغییر اجتماعی بزرگ بود. یعنی یک جامعه با اعتماد به نفس دارای جهتگیری دینی در خودش این احساس قدرت را کرد که میخواهد تغییر کند. بنابراین در عرصه سیاست صحنه خاصی را رقم زد و در عرصه اقتصاد هم در سالهای اخیر تلاشهایی کرده تا اقتصاد مقاومتی را رقم بزند و وضع اقتصادی خودش را دگرگون کند.
وی افزود: وقتی ما از تغییر در عرصه فرهنگ صحبت میکنیم باید حواسمان باشد که درست است که حاکمیت و دولت به مفهوم گسترده در این امر دخیلاند و مسئولیت و تأثیر دارند اما کار فرهنگی همانطور که آقا گفتند باید تغییرات در عرصهای باشد که بر مبنای آن اجازه شکوفایی به جامعه داده شود. ما که نمیخواهیم عرصه فرهنگ را دولتی کنیم. معنا و مفهوم شکوفایی انقلابی یا کار انقلابی در عرصه فرهنگ این است که شما دوباره به جامعهتان اعتماد کنید و به جامعه اجازه عاملیت دهید تا خود رشد کند و شکوفا شود.
غفاری ادامه داد: یکی از مشکلات ما در عرصه فرهنگ این است که گاهی نمیگذاریم جامعه حرفش را بزند. از این جهت مفهوم خودشکوفایی، معنای یک نوع آزادسازی هم میدهد. در این زمینه قرار نیست حکومت شکوفا شود، باید اجازه داد که جامعه شکوفا شود. به این معنا کار فرهنگی، در حیطه حکومت نیست. کاری است که از بطن و خودآگاهی جامعه و از عاملیت اجتماعی میجوشد. باید اجازه داد که جامعه داشتهها و ادراکات و همچنین مسئلهها و راه حلهای خود را به زبان فرهنگ و هنر به نمایش بگذارد. این هم مراقبت میخواهد. باید بدانیم که تغییر انقلابی در عرصه فرهنگ و رسانه به تعبیر رهبری، تغییر حکومت نیست، تغییر برای باز کردن راهها برای شکوفایی جامعه است. همانطور که در انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و ما سالهاست که داریم شکوفایی این تغییر ساختار سیاسی بر اثر انقلاب اسلامی را میبینیم. یکی از اشکالات ما این است که جامعه از ما مطالبه میکند که شما گذاشتید در عرصه سیاست من صحنه را عوض کنم اما چرا در عرصه فرهنگ و هنر و رسانه این اجازه را نمیدهید؟
رهبری دستور کار فرهنگی دولت جدید را تعیین کردند
فرشاد مهدی پور کارشناس عرصه فرهنگ و رسانه هم درباره تعبیر «بازسازی انقلابی» به مهر گفت: ما باید به شأن نزول این بحثها دقت کنیم. این بیانات در دیدار با هیأت دولت مطرح شده است. اگر به حدود هشت سال قبل بازگردید و یا اینکه دیگر برشهای جملات مهم رهبری در حوزه فرهنگ را ببینید، متوجه خواهید شد که این سخنان نوعاً با تغییر و تحول دولتها همخوان است.
وی افزود: موضوع فرهنگ همیشه مورد توجه رهبری بوده است. در سال ۹۲ – ۹۳ آقا وارد این موضوع شدند که سازمانها و ساختارهای فرهنگی ما دچار اخلالاند و توانایی حل و فصل مسائل حوزه فرهنگ را ندارند و از جوانهای خودجوش و نیروهای انقلابی خواستند که وارد این حوزه شوند. این سخنان نیز در مقطع آغاز به کار یک دولت دیگر بیان شد. اکنون ما در آستانه شکلگیری دولت جدید هستیم و اولویت نخست این دولت اقتصاد و پس از آن فرهنگ است.
مهدی پور ادامه داد: دولت جدید دارد سامانههای سیاستی و اجرایی و برنامهریزی خود را سرکار میآورد. بجز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی که مستقیماً وظیفه امور فرهنگی را برعهده دارند، سایر دستگاهها از جمله معاونتهای فرهنگی وزارتخانههای مختلف نیز تغییر خواهند کرد، بنابراین بخش مهمی از حوزه فرهنگ با تغییر مواجه خواهد شد. میشود از این حیث این سخنان رهبری را تحلیل کرد که ایشان به دنبال این هستند که دستور کار فرهنگی دولت جدید را هم روشن و تبیین کنند، همانطور که دستور کار حوزههای اقتصاد، سیاست و سیاست خارجی را تعیین کردهاند.
این نظریهپرداز حوزه فرهنگ همچنین درباره معنای انقلاب در مفهوم «بازسازی انقلابی» نیز اشاره کرد: اگر رهبری از بازسازی به معنای نوسازی استفاده کرده بودند، به این معنا که ما یکسری از ساختارها را داریم که باید آنها را نو کنیم، لزوماً نمیتوان از آن معنای انقلاب را برداشت کرد، اما وقتی از بازسازی صحبت میکنند بدین معناست که یک پیکره و یک شاکله بهم ریخته و فروپاشیده و از هم گسیختهای وجود دارد که باید دوباره ساخته شود. این کلام در نهاد خودش معنای انقلابی بودن را میدهد.
مهدیپور درباره معنای بازسازی نیز گفت: مفهوم بازسازی در چهار دهه گذشته ایران بویژه پس از پایان جنگ ظهور و بروز پیدا کرد. آن دوران ما خسارتهای جنگ را داشتیم و دولتی به عنوان بازسازی مناطق جنگی تشکیل شد که بعدها نام دولت سازندگی را به خود گرفت. شما وقتی لفظ بازسازی را به کار میبرید در درون خودش مفهوم یک تحول بزرگ را دارد، اما ملاحظهاش این است که حتماً باید انقلابی باشد. این انقلابی بودن به معنای رفتار غیر عقلایی نیست و حتماً باید آن را عاقلانه تعبیر کرد. پس نتیجه میگیریم که مسیر جدید فرهنگ را باید با لحاظ کردن این نکات شناخت.
نیازمند یک انقلاب در فهممان از فرهنگ هستیم
میثم مهدیار جامعه شناس نیز در توضیح مفهوم «بازسازی انقلابی» در کلام رهبری به مهر گفت: ما نیازمند بازسازی انقلابی به معنای واقعیاش در عرصه هستیم. یکی از مشکلات فهم ما از فرهنگ است. این فهم تاکنون نزدیک به مفهوم تبلیغات، آموزش و پروپاگاندا بوده است و این باعث شده تا قلمرو فرهنگ را از بقیه قلمروهای اجتماعی مانند عمران، سیاست و اقتصاد جدا کنیم. بنابراین نیازمند انقلاب در فهممان از فرهنگ هستیم.
وی افزود: وقتی گفته میشود که فرهنگ به مثابه هواست، یعنی اینکه همه جا فرهنگی و در قلمرو فرهنگ است و نباید فرهنگ را جدا کرد. فرهنگ با منبر رفتن، تبلیغات و پروپاگاندا حل نمیشود. نباید اینگونه باشد که ما در حوزه شهرسازی یک مسیری را طی کنیم و بعد بخواهیم با ایجاد معاونت فرهنگی به حل مشکلاتمان بپردازیم. خود فعالیتهای عمرانی و اقتصادی و سیاسی تبعات فرهنگی و اجتماعی دارند. تفکیکی که مثلاً بین معاونتهای عمرانی و سیاسی با معاونت فرهنگی میشود، ناظر به همین جداسازی فرهنگ از بقیه حوزههاست و همین باعث آسیب شده است. بنابراین بخش مهمی از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی ما ناشی از تصمیمات در حوزههای توسعه، عمران، سیاست و… است.
مهدیار ادامه داد: به زعم من نیازمند یک انقلاب در مفهوم و تلقیمان از فرهنگ هستیم تا بتوانیم فرهنگ را به صورت بعد اصلی اجتماع ببینیم. با آموزش، فیلمسازی، تشکیل حلقههای صالحین و… مشکلات فرهنگی حل نمیشوند. این سالها باب شده که وقتی میگویند انقلابی منظورشان انحصاری عمل کردن است. یعنی کسانی بر سر کار بیایند که اسم انقلابی دارند یا مثلاً علاقهمند به انقلاب اسلامی هستند. معنای انقلابی عمل کردن این شده که عاملیت فرهنگ را این دست از اشخاص بهعهده گیرند. وقتی انقلابی در فهممان ایجاد شود همه این مشکلات حل خواهند شد.
«شکار هیولا» منتشر شد؛ رمانی نفسگیر که شهرت جهانی دارد
به نقل از روابط عمومی انتشارات کتاب کوچه، با انتشار رمان ژانر وحشت و جنایی «شکار هیولا» که در ادامه رمان «دریاچه متروک» است، دیگر لازم نیست مخاطبان این اثر چشمانتظار سرگذشت یک قاتل و احوال زن و بچههایش شوند.
رمان «شکار هیولا» از آنجایی شروع میشود که گوئن با دو فرزندش لنی و کانر تحت حمایت پلیس در یک مسافرخانه زندگی میکنند. اما چون به آنها خبر رسیده که ملوین رویال از زندان فرار کرده، نگران زندگی خود هستند. در همین گیر و دار گوئن باید مهمترین تصمیم زندگیاش را بگیرد؛ تصمیمی که یک سوی آن مرگ است و سوی دیگر آن زندگی.
حسین مسعودی آشتیانی، مترجم آثار ژانر وحشت است که درباره این که آیا این کتاب هم مانند دریاچه متروک اعتبار و شهرت جهانی دارد یا خیر، میگوید: «رمان شکار هیولا جلد دوم از مجموعه کتابهای «دریاچه متروک» (دریاچه استیل هاوس) است که فرجام و سرانجام یکی از شخصیتهای اصلیاش در آن مشخص میشود. جلد اول کتاب با درایت و طرح درست ریچل کین، نویسنده موفق آن دقیقا در جایی به پایان رسید که تقریبا تمام خوانندگان در انتظار جلد بعدی باقی بمانند. نکته جالب اینجاست که امتیاز جلد دوم این کتاب در سایت گودریدز، که بازتابدهنده نظر خوانندگان کتابهاست، به مراتب بالاتر از جلد قبلی است و بسیار مورد استقبال مخاطبین قرار گرفته است. این را هم باید اضافه کنم که حتی کسانی که جلد اول را نخواندهاند نیز میتوانند با خواندن فصل اول شکار هیولا به راحتی با داستان ارتباط برقرار کنند و مشتاقانه به خیل علاقهمندان این مجموعه کتاب بپیوندند.»
آشتیانی درباره عواملی که باعث جذاب شدن این اثر میشود، بر این باور است که: «شکار هیولا تریلری جنایی ترسناک است. ماجرای کشمکشهای یک قاتل سریالی خطرناک با خانواده خود و به خصوص همسر سابقش که حالا هر دو قصد جان هم را کردهاند. داستانی زنی مستقل که سعی دارد به تنهایی و با تواناییهای خود در برابر هیولایی انساننما بایستد و از دختر و پسر خود تا جان دارد حفاظت کند. همین تقابل دو قطبی، موقعیتهایی را در داستان ایجاد میکند که نفس خواننده را میگیرد و کاری با او میکند که کتاب را تا انتهای داستان زمین نگذارد. فضای ترسناک و دلهرهآور داستان با شخصیتهای واقعی و قابل لمسی که نویسنده خلق کرده است مرحله به مرحله بیشتر میشود و مخاطب خود را در موقعیتی قرار میدهد که اصلا دوست ندارد در زندگی شخصی آن را تجربه کند. این کتاب تحلیلهای جامعهشناختی و روانشناختانه عمیقی هم دارد که امیدوارم در فرصت و فضایی مناسب بشود در مورد آن صحبت کرد.»
ریچل کین نویسندهای آمریکایی است که در سال 1962 در تگزاس به دنیا آمده است و بیش از همه به خاطر رمانهایی که در ژانر فانتزی، وحشت و جنایی نوشته، شهرت جهانی دارد. خصوصا که بسیاری از آثار او مانند «کتابخانه بزرگ»، «خونآشامان مورگان ویل» و... در لیست پرفروشهای سایت آمازون و گودریدز قرار گرفتهاند. گرچه این نویسنده در سال 2020 به علت ابتلا به سرطان از دنیا رفت اما همچنان آثار او مخاطبان خود را دارد و نظر علاقمندان به ژانر وحشت را به خود جلب میکند.
رمان «شکار هیولا» نوشته ریچل کین با ترجمه حسین مسعودی آشتیانی در 460 صفحه و در انتشارات کتاب کوچه به چاپ رسیده است.
توسط مدیران فرهنگی مصر؛
برنامههای بزرگداشت پانزدهمین سالگرد درگذشت نجیب محفوظ اعلام شد
وزیر فرهنگ مصر خانم دکتر ایناس اعلام کرد: بمناسبت پانزدهمین سالگرد وفات نجیب محفوظ موزه «محفوظ» از تاریخ ۳۰ آگوست به مدت یک هفته برای بازدیدکنندگان مجانی خواهد بود.
دکتر فتحی رییس صندوق توسعه فرهنگی نیز اعلام کرد که به همین مناسبت برنامههایی برای بزرگداشت این نویسنده مصری که از بزرگان ادبی جهان عرب به شمار میرفت و توانسته بود جایزه نوبل ادبی را از آن خود کند در هفته اول سپتامبر برگزار خواهد شد.
وی افزود: از جمله برنامههای تدارک دیده شده برای این هفته، افتتاح کتابخانه برندگان نوبل ادبی با حضور خانم منیوس سفیر کلمبیا در مصر است. قرار است او یک دوره از آثار گابریل مارکز نویسنده بزرگ کلمبیایی را که او هم برنده جایزه نوبل شده بود به این کتابخانه اهداء کند.
نجیب محفوظ اولین نویسنده جهان عرب بود که توانست در سال ۱۹۸۸ میلادی جایزه نوبل ادبی را بدست آورد. برخی «الثلاثیه» را مهمترین اثر این نویسنده معروف جهان عرب میدانند. این کتاب در واقع سه رمان مختلف است که در آن نجیب به بررسی هوشمندانه زندگی سه نسل از خانوادههای مختلف مصری از جنگ جهانی اول تا بعد از سقوط ملک فاروق میپردازد. او تلاش کرده تا در این کتاب اندیشهها و رفتارهای این سه نسل را همراه با تغییرات اجتماعیای که در طی آن سالها در مصر ایجاد شده بود به رشته تحریر درآورد. نجیب محفوظ بخاطر کتاب «بچههای محله ما و کوچه مدق» مورد سرزنش و حمله اسلام گراها قرار گرفت، زیرا آنها معتقد بودند که نجیب در این کتاب کفرگویی کرده است. به همین دلیل عمر عبدالرحمن شیخ نابینای مصری پس از فتوای امام خمینی در خصوص سلمان رشدی گفته بود: «اگر نجیب برای نوشتن کتاب «بچههای محله ما» مجازات میشد دیگر رشدی جرأت نمیکرد کتاب آیات شیطانی را بنویسد.»
پس از سخنان این روحانی مصری برخی از اسلام گراهای تندرو تلاش کردند نجیب را ترور کنند اما موفق نشدند و تنها آسیب جزئی به گردن او وارد شد سرانجام نجیب در سال ۲۰۰۶ م در ۹۴ سالگی فوت کرد. کتاب «بچههای محله ما…» که تا سال ۲۰۰۶ م چاپ و توزیعش در مصر ممنوع بود در این سال با مقدمه احمد کمال ابوالمجد به چاپ رسید.
موزه نجیب محفوظ نیز در محله جمالیه در مرکز قاهره واقع است که به آن قاهره اسلامی نیز میگویند. درست نزدیک محل تولد این نویسنده، او از آدمها و خانهها و کوچهها و قهوهخانهها برای نوشتن بخش اعظم داستانها و رمانهایش و حتی شخصیتپردازیهایش بهره برد. موزه در ساختمان تاریخی دو طبقه «تکیه ابوالدهب» برپا شده که سبک معماری آن عثمانی قرن هجدهم است. در موزه، مجموعهای از وسایل شخصی نجیب محفوظ به نمایش درآمده است. از میز تحریر این نویسنده که از چوب ماهون ساخته شده، آخرین پاکت سیگارش تا دستنوشتهها و جوایزی که به دست آورد.
در اتاقی نیز همه آثار منتشر شده او، چه چاپهای قدیمی و چه چاپهای جدید، جای داده شده است. یک کتابخانه صوتی و یک کتابخانه شامل کتابهای تاریخی، تحقیقی و پژوهشی درباره نجیب محفوظ، از دیگر بخشهای این موزه است.
بهزاد دانشگر مطرح کرد:
کتب انگیزشی غربی برای جامعه ما کارکرد ندارد
به گزارش خبرگزاری مهر، بهزاد دانشگر از نویسندگان فعال و پرتلاش است که با آثاری که منتشر کرده مورد توجه مخاطبان و منتقدان ادبی قرار گرفته و آثارش در جشنوارههای ادبی خوش درخشیده است. «دختران آفتاب»، «بیبرادر»، «پادشاهان پیاده»، «ادواردو»، «تولد در لسآنجلس»، «تولد در توکیو»، «آفتاب در محراب»، «آفتاب دانش»، «آورتین» و بسیاری آثار دیگر از منشورات این نویسنده است.تندتر از عقربه ها حرکت کن؛ روایت حرکت به سوی یک اتفاق بزرگ کتابی از بهزاد دانشگر است که زندگی مدیر جوان موفق یک شرکت دانشبنیان به نام نوید نجاتبخش را روایت میکند. این کتاب حاصل گفتوگوهای دانشگر و نوید نجاتبخش و دیدارهای مکرر دانشگر از بهیار صنعت سپاهان در سال ۱۳۹۵ است. شرکت دانش بنیان بهیار صنعت سپاهان با بیش از بیست سال سابقه در زمینه تولید تجهیزات پزشکی با فناوری بالا در شهرک علمی و تحقیاتی اصفهان مشغول به فعالیت است.
به بهانۀ پویش کتابخوانی کتاب «تندتر از عقربهها حرکت کن» گفتوگویی با او داشتهایم که در ادامه آن را میخوانید.
فرایند نگارش کتاب «تندتر از عقربهها حرکت کن» چقدر زمان برد؟ آقای نجاتبخش چقدر در تدوین این خاطرات همراهی کردند؟
نگارش «تندتر از عقربهها حرکت کن» تقریباً یک سال و نیم، نهایتاً دو سال طول کشید که در مقدمۀ کتاب هم توضیح دادهام؛ اما دوسه سال طول کشید تا منتشر شود. آقای نجاتبخش هم خیلی خوب همراهی کردند. ایشان با اینکه مشغلۀ زیادی داشتند، در حد امکان وقت میگذاشتند و خاطره میگفتند. چند باری هم کتاب را خواندند و نظرها و اصلاحیههایشان را گفتند. بخشی از طولانیشدن فرایند انتشار کتاب هم بهدلیل همین مرحلۀ نهاییاش بود.
ثبت تاریخ شفاهی، بهخصوص مجموعههایی همچون بهیارصنعت سپاهان، چقدر اهمیت دارد؟
خیلی اهمیت دارد. به هر حال، اینها فضاهای جدیدی هستند که در دنیا خیلی در آن کار شده است. این کتابها انگیزشی هستند و معمولاً افراد با خواندن زندگینامۀ افراد موفق و نگاهکردن به مسیر آنها تلاش میکنند تا مسیر خودشان را پیدا کنند. منتها اشتباهی که در کشور ما رخ داده، این است که در سالهای گذشته میخواستیم با ترجمۀ کتابها و نمونههای خارجی آن را تقریب کنیم؛ در حالی که هر جامعهای اقتضائات تاریخی و فرهنگی و اقتصادی خودش را دارد؛ همانطور که مثلاً یک میوۀ گرمسیری را نمیتوانند بیاورند در منطقهای سردسیری. یا مثلاً یک میوۀ کوهستانی را نمیتوانند در یک منطقۀ کویری بکارند. همان طور هم لازم نیست من یک مسیر و مدل حرکتی را در یک نقطۀ فرهنگی و جغرافیایی و تاریخی دنیا که با اقتضائات آنجا بررسی شده، در جامعۀ خودم طی و اجرا کنم؛ چون مشکلات ما و مسائلی که به آنها و به ما میتواند کمک کند، خیلی فرق میکند. موانع این دو جامعه و این افراد با هم فرق میکند. پس ما باید اول افراد را از جامعۀ خودمان انتخاب کنیم و دوم اینکه افرادی را انتخاب کنیم که با توجه به اقتضائات قومی و فرهنگی خودمان حرکت کرده باشند. سوم اینکه مسیری که طی کردند، قابلیت الگوگیری داشته باشد. آن فرد کسی باشد که اندیشهای در سطح کارهایش و حرفی برای گفتن داشته باشد و از روی حادثه و تصادف و مثلاً یک سری اتفاقاتِ شاید اشتباه، به چنین جایی نرسیده باشد؛ چون اگر به نحوۀ حرکت بخشی از کسانی نگاه کنیم که در کشور ما در این سالها به تولید ثروت رسیدهاند، میبینیم از مسیرهای نادرست و اشتباه و بعضاً غیرقانونی رفتهاند. خب به این نمیگوییم یک آدم موفق. این مسیری که نجاتبخش طی کرده، آیینۀ اوست. یکی از ویژگیهای ایشان این است که فقط بهدنبال ثروت نیست. اصلاً مسئله را عوض میکند و از زاویهدید دیگری به پدیدۀ کارکردن و موفقیت نگاه میکند و این به نظرم کمنظیر است.
جالب است که بعد از مطالعۀ این کتاب، حس غرور و افتخار به مخاطب دست میدهد. آیا شما در حین نگارش این کتاب به این موضوع توجه میکردید؟
غرور کلمۀ خوبی نیست. میشود گفت مثلاً نیروی تازهای را در خودش حفظ میکند. بله، خودم موقع نوشتن کتاب نیرو میگرفتم. یا هروقت با آقای نجاتبخش صحبت میکردم یا به شرکت ایشان میرفتم، با نیرو و انگیزۀ جدیتری برمیگشتم. خیلی از نگاههایی که از ایشان گرفتم، فضای مثبتی که هنگام بازدید از شرکت ایشان برای من پیش میآمد، بر زمینۀ کاری خودم تأثیر میگذاشت. معتقدم خواندن این کتاب فقط برای افراد کارآفرین یا مدیران صنعتی مفید نیست. حتی یک دانشآموز و دانشجو و یک طلبه هم میتواند با خواندن این کتاب، تغییرات جدی را در خودش حس کند. کتاب نکتۀ مهمی به مخاطب میگوید و حتی یک زن خانهدار هم میتواند از آن درس بگیرد. حالا من آن نکته را نمیگویم. عزیزان خودشان بروند درس بگیرند.
بازخوردهایی که بعد از انتشار این کتاب گرفتهاید، چگونه بوده است؟
تا الان خیلی خوب بوده است. با اینکه این ژانر و گونۀ جدیدی است و کارهای دیگری هم در این زمینه انجام شده، اکثر دوستان کتاب را خواندهاند و تفاوتهای معناداری بین این کتاب و کتابهای دیگر دیدهاند. جالب است که حتی برخی دوستان مطالب عرفانی و معرفتی از این کتاب استخراج و فهم کرده بودند و این خیلی جالب بود.
بسیاری معتقدند که این کتاب نمونهای از شعار «ما میتوانیم» است که بهشکل واقعی بیان شده. نظر شما در این باره چیست؟
بله، خیلی چیزها در این کتاب وجود دارد که یکی هم این است. یک نمونۀ عینی این است که اگر ما توجهمان را از خیلی از منابع دیگر به امدادهای الهی و توانمندیهای خودمان معطوف بکنیم و در حد اعلا هم تلاش و توکل کنیم، انشاءالله خدا کمک میکند که اتفافات خیلی بهتری برای ما بیفتد. ولی فقط همین یک چیز نیست. دهها چیز دیگر هم هست که حتماً آنها هم کاربردی است و در این کتاب وجود دارد.
با توجه به نیازی که این روزها کشور ما به بیان توانمندی جوانان کشورمان دارد و این کتاب بهخوبی توانسته به آن بپردازد، آیا وزارت ارشاد یا نهادهای دیگر کمکی به ترویج این کتاب کردهاند؟
نخیر، هنوز که کمکی نکردهاند. البته اولین چیزی که از این کتاب یاد گرفتیم، این است که «ما را به خیر تو امید نیست...». فعلاً امیدی به این مجموعهها نداریم. مهمترین درسی که از این کتاب گرفتیم، این بوده است که عمل کنیم و بایستیم. من و ناشر ایستادهایم پای کار و ناشر، شکر خدا، خیلی خوب حمایت کرد. برخی از مجموعههای فرهنگی توجههای خوبی نشان میدهند؛ ولی نهادهای دولتی خیر، هنوز هیچ توجهی به کتاب نکردهاند.
در پایان، اگر نکتهای باقی مانده، بفرمایید.
از دوستان درخواست میکنم که اگر این کتاب را خواندند و خوششان آمد، به دوستان و اطرافیانشان معرفی کنند. شاید تأثیری بسیار عمیق در زندگی یکی از اطرافیانشان بگذارد و آنها هم از این سعادتی که به دست آوردهاند، به دوست یا یکی از اطرافیانشان کمک کنند که یک قدم به جلو بردارد و از این پیشنهاد بهرهمند شود.
گفتنی است مسابقۀ کتابخوانی کتاب «تندتر از عقربهها حرکت کن» با همکاری مرکز رسانهای شیرازه و نشر معارف، از 19 مرداد آغاز شده و تا 19 مهر ماه ادامه دارد. علاقهمندان برای تهیۀ این اثر عدد 4 را به 50005460 ارسال، یا به کتابفروشیهای سراسر کشور مراجعه نمایند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8580/28027/98702
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8580/28027/98703
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8580/28027/98704
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8580/28027/98705
|
عناوین این صفحه
- تفسیر سخن رهبری در بازسازی انقلابی عرصه فرهنگ چیست؟
- «شکار هیولا» منتشر شد؛ رمانی نفسگیر که شهرت جهانی دارد
- برنامههای بزرگداشت پانزدهمین سالگرد درگذشت نجیب محفوظ اعلام شد
- کتب انگیزشی غربی برای جامعه ما کارکرد ندارد