|
ضرغامی عنوان کرد؛ تشکیل دبیرخانه گردشگری شمال کشور
لزوم فعالسازی گردشگری دریایی
وزیر میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی گفت: دبیرخانه گردشگری در شمال برای رفع موانع مانند حریم بافتهای تاریخی و فرسوده سه استان شمالی برنامهریزی و تصمیمگیریهای نهایی را انجام میدهد.
به گزارش امتیاز و به نقل از وزارت میراث فرهنگی، عزتالله ضرغامی، وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در جلسه با جمعی از نمایندگان سه استان شمالی کشور در مجلس شورای اسلامی گفت: صمیمانه از محبت شما نمایندگان مجلس شورای اسلامی تشکر میکنم. سه دوره تجربه مجلس دارم اما هیچوقت یک جا مجامع استانی سه استان را تجربه نکردم.
او افزود: نگاه فرابخشی که نمایندگان سه استان شمالی در جلسه امروز داشتند و موضوعات خود را مطرح کردند، مدل خوبی است تا دیگر استانها به اجماع برسند و موضوعات مشترک را در نشستهای مختلف مطرح کنند و برای رفع موانع تصمیمگیری کنیم.
ضرغامی تصریح کرد: آمدم آبرویم را هزینه کنم. مدیر بودن بدون ریسک بهدرد نمیخورد. انشاءالله با کمک نمایندگان محترم مجلس بتوانیم در وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی تحول ایجاد کنیم.
او تصریح کرد: ایدههایی را که در مجلس ارائه کردم از سالهای قبل داشتم، اما امکان اجرای آن طی چهار سال گذشته نبود. فکر نمیکردیم چرخ گردون بچرخد و من به این وزارتخانه بیایم. انشاءالله بتوانیم این تحولات را که برخی از آنها بسیار ساده است، با کمک و همکاری نمایندگان مجلس محقق کنیم.
وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ادامه داد: چند نکته درباره فرمایشهای شما مطرح میکنم؛ نخست در خصوص نوع تقاضا و پیشنهادهای شما که به بودجه برمیگردد باید بگویم این وزارتخانه اگر یک و نیم میلیارد تومان بودجه دارد، ۸۰۰ میلیارد تومان مربوط به بودجه عمرانی است که هنوز پرداخت نشده است. در خصوص بودجه جاری هم که ۷۰۰ میلیارد تومان است تنها ۱۰۰ میلیارد تومان پرداخت شده و همه بدهیها در همه حوزهها باقی مانده است، اما نبود بودجه نباید مانع انجام کارها شود. یک ایدهای داشتم با عنوان برنامههای بدون بودجه یعنی کارهای بسیار زیادی که میتوان انجام داد اما بودجه نمیخواهد. در کشورمان ندانمکاری، بیاطلاعی از امکانات و فرصتهای سرمایهگذاری وجود دارد که تاکنون کارهای زیادی انجام نشده است. بهترین مکانها را داریم و میتوانیم کارهای بزرگی را در برنامههای بدون بودجه در حوزههای مختلف این وزارتخانه انجام دهیم.
او خطاب به نمایندگان مجلس گفت: باید تمام کارهای خوبی که میتوان در حوزههای شما انجام داد که نیازی به بودجه ندارد در اولویت قرار دهیم. هر پیشنهادی را که شما دارید که نیازمند بودجه نیست و در گرو مجوز، هماهنگیهای بین بخشی، رفع موانع و بروکراسیهای اداری است، ارائه کنید تا بهسرعت انجام دهیم.
ضرغامی افزود: یکی دیگر از اهدافی که دنبال میکنیم این است که از ظرفیتهای بخش خصوصی دارای اهلیت استفاده کنیم. بر اساس قانون اساسی باید از بخش خصوصی و افراد دارای اهلیت استفاده کنیم اما در برخی از پروژهها متأسفانه شاهد این هستیم که برخی افراد دارای این اهلیت نیستند. بخش خصوصی که من میگویم نباید اینگونه باشد.
او در ادامه گفت: شما باید کمک کنید که بخش خصوصی که دارای اهلیت باشد انتخاب شود. ما افراد زیادی داریم که قصد سرمایهگذاری دارند اما چون در سیاست اداری دارای اشکال هستیم و زیر میز رانتهای دولتی نزدیم، کاسبها جولان میدهند. بنابراین شما نمایندگان مجلس میتوانید در این خصوص به ما کمک کنید.
وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی اضافه کرد: من قصد داشتم وضعیت هتلها و مراکز اقامتی تهران را بررسی کنم، عددها را گرفتم اما احساس کردم باید میدانی بازدید کنم. با معاون گردشگری از هتلهای پنجستاره تا مسافرخانههای جنوب تهران را بازدید کردم و وضعیت این مراکز اقامتی را از نزدیک بررسی کردم.
او به حمایت از سرمایهگذاران اصیل و اهل فعالیت سلامت و شفاف تأکید کرد و افزود: برای رفع مشکلات، سرمایهگذارانی که در حوزه ساخت هتل تمایل به همکاری دارند نیز مورد حمایت ما قرار خواهند گرفت.
برای بهرهبرداری از گردشگری دریایی پیگیر و جدی هستم
ضرغامی افزود: در کشور سرمایهگذار و بخش خصوصی داریم، باید کسانی را که اصیل و کاربلد هستند شناسایی و شرایط مناسب را برای آنها فراهم کنیم که نقدینگیهایشان را به حوزه گردشگری بیاورند.
او با اشاره به اهمیت گردشگری دریایی کشور، افزود: ۴۰۰ کیلومتر ساحل در شمال و ۱۱۰۰ کیلومتر در جنوب داریم که با جزایر آن به ۲۴۰۰ کیلومتر میرسد، با وجود این ظرفیتها گردشگری دریایی ما صفر است.
وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی تصریح کرد: برای ساحلسازی، ساخت اسکلهها و بهرهبرداری از این ظرفیتها برنامه جدی دارم. در حال شناسایی ظرفیتهای وزارتخانه هستم و همچنین این موضوع را با صنوف پیگیرم که بخش خصوصی به این عرصه ورود جدی کند. برای خرید کشتیهای گردشگری از کشورهای منطقه و بهرهبرداری از ظرفیت تفریحی آنها بهصورت جدی ورود خواهم کرد.
او در خصوص درآمدهای حاصل از منابع گردشگری بیان کرد: زمانی که نفت استخراج میشود، درآمد حاصل از آن مستقیم وارد خزانه کشور میشود، در صورتی که منابع حاصل از گردشگری اینگونه نیست. در سالهای اول نمیتوان روی منابع مالی گردشگری در بودجه حساب کرد. درآمد حاصل از گردشگری در بخش خصوصی و مردم است که موجب بالا رفتن اشتغال، تولید ناخالص ملی، سرانه و رشد اقتصادی میشود. ادامه این روند میتواند به درآمدزایی و پرداخت مالیات منجر شود.
حمایت از سرمایهگذاران دارای اهلیت و اصیل
ضرغامی با تأکید بر اینکه نگرشها نیاز به تغییر دارد، بیان کرد: گردشگری بهمثابه یک چرخه است اگر امکانات را در اختیار بگیریم و بخش خصوصی را جذب کنیم در درازمدت از فواید آن بهرهمند میشویم.
او تصریح کرد: باید از سرمایهگذارانی که اهلیت دارند پشتیبانی کنیم و از شما میخواهم این کار را در استانهای خودتان پیگیری کنید و به ما در این مورد کمک کنید.
وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی با بیان اینکه بیشترین امامزادهها در استان گیلان وجود دارد، گفت: تمام این امامزادهها در مکانهای خوش آبوهوا قرار دارند که میتوان از آنها در راستای رونق گردشگری بهرهبرداری کرد. با آقای خاموشی رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه جلسه داشتم و بهزودی تفاهمنامهای را درباره امامزادهها با اولویت استانهای شمالی امضا میکنیم.
او با اشاره به مزیت بالای استانهای شمالی افزود: این استانها دارای جاذبههای طبیعی، تاریخی و زیارتی بالایی هستند. شهرهای شمالی ظرفیت گردشگری، مناظر طبیعی، میراثفرهنگی و زیارتی بالایی دارند که همه مکمل یکدیگرند. ما باید به بحث زیرساختها ورود جدی کنیم.
طراحی بستههای گردشگری متنوع
ضرغامی همچنین به طراحی بستههای گردشگری متنوع اشاره کرد و گفت: با طراحی این بستهها به دنبال این هستم که در تعطیلات همه مردم به این خطه سرازیر نشوند و در سراسر کشور پراکنده شوند.
او همچنین تصریح کرد: شهرهای شمالی برای پذیرش گردشگر باید بهطور مرتب آماده شوند. نظافت سواحل دریای خزر مشکل جدی دارد و باید تمام دستگاههای مربوطه ساماندهی این سواحل را در اولویت کاری خود قرار دهند.
حل مشکلات مربوط به حریم از دیگر موضوعات مورد اشاره وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی بود و او ورود به این موضوع را حرکت روی لبه شمشیر عنوان کرد.
یادداشت؛
نگاهی به بحران و خودشکوفایی دهه شصتیها
مجموعه «بحران و خودشکوفایی دههشصتیها» نوشته مسعود زمانی بهتازگی توسط انتشارات نقد فرهنگ منتشر و راهی بازار نشر شده است. او اینمجموعه سهجلدی را پس از ۱۲ سال تحقیق و پژوهش نوشته است. نویسنده کتاب دارای دکترای حقوق است و سابقه عضویت در بنیاد ملی نخبگان ایران را دارد. ایننویسنده متولد سال 65 است و یکدههشصتی محسوب میشود.
صبا عبداللهی دانشآموخته رشته حقوق در مطلبی که درباره مجموعه «بحران و خودشکوفایی دههشصتیها» نوشته، به وجوه مختلف آن پرداخته و اینیادداشت را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده است.
مشروح متن اینمطلب در ادامه میآید:
اغلب مواقع پس از مطالعه یک کتاب چنانچه بخواهم از آنچه آموخته ام برای آشنایی علاقهمندان به مطالعه، و اهلِ اندیشه بگویم، جز در مواردی کوتاه، به ندرت از مطالب خودِ کتاب استفاده میکنم. اما تلاشم این است تا چکیدهای از دریافتهای شخصی را ارائه دهم. چرا که بر این اعتقادم با آوردن عینِ مطالب، در نگاه اول ضربهای به انسجام و پایداریِ ارتباطِ مفاهیم کتاب وارد شده است، که اینموضوع ذهن مخاطب را هم سرگردان میکند. و از رویِ دیگر هم، در واقع شانه خالیکردن از بار مسئولیت اندیشیدن به مفاهیم نهفته در کلمات و سطر سطرِ جملاتی است که نویسنده شاید مدتهای زیادی برای آن مرارت ها را تحمل کرده است تا اندیشه مخاطب را بهواسطه آن به چالش دعوت کند. کتاب «بحران و خودشکوفایی دهه شصتیها» نیز برایم از این قاعده مستثنی نبوده است. امیدوارم اینمطلب با تمام نقاطِ ضعف در بیانِ بنده به آنچه که شایسته گفتن در معرفی این کتاب است، اما مفید واقع شود.
کتاب «بحران و خودشکوفایی دهه شصتیها»، اثر مسعود زمانی، عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه شیراز، و پژوهشگر حوزه علوم انسانی و بهویژه علم روانشناسی از تازههای انتشارات نقد فرهنگ است. در همین ابتدا بهجهت اینکه عبارت دهه شصتیها در عنوانِ نام کتاب تصویر اشتباهی را از زمینه و موضوع آن در ذهن مخاطب ایجاد نکند، که تنها نسل دهه شصتیها میتوانند مخاطب ایناثر باشند، به ایننکته اشاره میکنم که سنگ بنای تألیف و نامگذاری اینعنوان برای کتاب را باید در فضای فکری و تجربههای زیسته نویسنده جستجو کرد، که تجربهای تمام عیار، از زمینه و زمانه تاریخی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، و در عین حال توجه به پدیده بحران و ارتباط آن با سلامت روانِ فردی و اجتماعیِ نسل نام برده تا زمان انتشار اثر حاضر را، در ایران داشته است. و همانطور که در بخش پیشگفتار کتاب هم آمده، [علت نامگذاری کتاب باعنوان بحران و خودشکوفایی دهه شصتی ها این است که نسل دهه شصتی ها را میتوان نماینده ای جالب توجه و قدرتمند از نسل های حاضر در ایران که تجربه های زنده ای از بحران را پشت سر گذاشته اند دانست. و به همین علت در تحلیلها و مثالها از آنان نام بیشتری هم برده میشود].
بنابراین با مطالعه دقیق کتاب، و در ادامه اینمطلب، مخاطب به مرور متوجه خواهد شد که منهای تمرکزِ بیشتر بر بحرانها و چالشهای نسل نام برده، اما عمومیتِ تعلق آن را، از ایندیدگاه که بحران، و ارتباط آن با سلامت روان و زندگی را، در دو ساحتِ فردی و اجتماعی به بررسی نشسته، میتوان به اقشار و طیفهای گوناگون فکری و سِنی دانست. که اتفاقاً بین انبوه آثار روانشناسی و بهویژه در قیاس با آثار ترجمهشده نویسندگان خارجی آنچه قابل به توجه و تامل است، در پرداختن به مقوله بحران و جنس آن، یگانگی فرهنگی و مأنوسبودن نویسنده با زندگی ایرانی و تجربیات بومی، خلأ محسوس در ذهن مخاطب، در آثار نویسنده خارجی را به دلیل عدم تجانس با مفاهیم، و بسترهای فرهنگی ایرانی به خوبی پوشش میدهد. و باز در بخش پیشگفتار [ ایده نگارش کتاب، ناشی از همین خلأ ادبیات ایرانی مرتبط با سلامت زندگی و سؤالهای بیجواب در این راستا بیان شده است].
کتاب «بحران و خودشکوفایی دهه شصتیها» در صفحات آغازین چشم اندازی از معنا و مفهومِ بحران، آستانه ی بحران، و جهانی بودن آن به مخاطب ارائه میدهد. اینکه آیا مرز و نقطه پایانی را میتوان برای بحران در نظر گرفت؟ آیا بحران به جغرافیای خاصی در بُعدِ زمان، مکان، و مفاهیمی مشخص محدود و محصور میشود؟ یا نه بحران تا دوردستهای زندگی بشری همچنان با او همراه خواهد بود؟ ارتباط میان بحران در آنسوی مرزها و حضور آثار آن در اینسوی کره خاکی چه میتواند باشد؟ و همچنان در کنار تحلیلها، و مثالهایی از رویدادهای بحرانزای جهانی، چگونگیِ پاسخ به بحران در جوامع مختلف در بُعد فردی و اجتماعی، و یافتن این وجوهِ شباهت و تمایزها، ذهن مخاطب را از ابتدا با ماهیت بحران آشنا می نمایند.
عدم تشخیص حضور بحران خود میتواند مستقلاً، منشأ ایجاد نوعی بحرانِ چالش برانگیز باشد که ناتوانی در تشخیص آن محلِ بروز چالشهای فردی و اجتماعی جبران ناپذیری است. که فکر میکنم از ممیزترین خصوصیت کتاب، ایجاد علامتسوالهای قابل تأمل، و توجهی در ذهن مخاطب در خصوص پدیده بحران است. شاید هم بهتر است بگوییم از همانجملات آغازین تفکر و اندیشه خواننده کتاب به چالشی دعوت میشود تا روح تشنه مخاطبِ ژرف اندیش را با یک سؤال اساسی روبرو کند: من و بحران با هم چهنسبتی داریم؟ و اتفاقاً در پاسخ به همین پرسش اساسی است که مخاطب متوجه خواهد شد، در لایههای زیرین بسیاری از مسائل ساده، و شاید حتی به ظاهر بیاهمیت از دیدگاه برخی افراد، مفاهیمی عمیق پنهان است که میتواند خودْ بهنوعی بحران، یا منشأیی برای ایجاد موقعیت بحرانزا باشد. که آگاهی نسبت به آنها سلامت زندگی فردی و اجتماعی را ارتقاء میبخشد. از آنجا که خیل عظیمی از بحرانزدهترین نسل ایران را به دلائل مختلف که ریشه در زمینه و زمانه تاریخی و سیاسی ایران هم دارد، متولدین دهه شصت، که یا هنوز در نقش فرزندِ خانواده، یا در نقش پدر و مادری که احیاناً صاحب فرزندی هستند، یا در آینده صاحب فرزند میشوند تشکیل میدهد، کتاب در روایتی منطبق با واقعیات و ذکر شواهد مستند، دورههای مختلف فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و حتی اعتقادی و مذهبی جامعه ایران را در شکلگیری شخصیت اینگروه از جامعه و بحرانهای از سر گذرانده، یا در آن مانده را، در قالب پرسش و پاسخهایی نقادانه و متفکرانه به چالش میکشد و زمینهای را فراهم میآورد تا نمایی یکپارچه از گذر تاریخی، سیاسی، و اجتماعیِ بحرانساز در ایران، البته با رویکردی تطبیقی با توجه به بسترهای بحرانساز در گستره جهانی، و یا حتی گاهی بازگشتی به گذشتههای دور و دورتر، از زندگی آغازین بشری و همراهی او با بحران، البته با حفظ، و ارتباط معنای کامل از ردِ پای تمدن، تجربیات، و فرهنگ ایرانی پیش روی مخاطب قرار دهد.
اما مطالب کتاب صرفاً به بر شمردن چالشها و بحران ها محدود نمیشود. بلکه با مخاطب به گفتگو مینشیند. او را همراه و همگام با سطر سطرِ مفاهیم کتاب میکند تا متوجه یکمفهوم عمیق به نام «خودآگاهی» سازد و طی فرایندهای مهارتی و عملی اینجرأت را در مخاطب ایجاد کند که با کشف بحران، و آثار بحرانهای نهفته در وجود خویش، خود را از زندانِ غفلت از، ذهن و بدنِ جامانده در تبعاتِ ناشی از آن، رها سازد و در مسیر سلامتی گام نهند. در ادامه توجه مخاطب را به تفصیل به بدن، نقش، و جایگاه اساسی آن در ارتباط با بحران معطوف می دارد. در جلد اول کتاب با موضوع بدن، و در جلد دوم با موضوع هیجان و شخصیت، قلمرو وجودی انسان را جایگاهی برای بروز و ظهور پدیده بحران میشناسد و به گونهای علمی در قالب تحلیل و توصیفِ نمونههایی از وقایع پیشآمده از بحران به زبانی ساده و قابل درک، ریشه بسیاری از چالشهای درون رابطهای انسانها در زندگی فردی و اجتماعی را، در بیتوجهی به چالشهای اینجایگاه بحران یعنی بدن میداند. و در ادامه تأثیر شگرفِ شناخت و ارتباط انسان با بدن، یا بهتر بگویم آشتیبودن با بدن، در رویارویی با بحران به چالش کشیده میشود، که زبانِ گفتگوی اینبخش از کتاب، روایتی ناب از چگونگیِ برقراریِ ارتباط با بدن، و صلح و دوستی با اینهدیه و نعمت خداوندی است که مخاطب را خیلی خوب مُجاب به ادامه مطالعه با اشتیاق هرچهبیشتر میکند. بنابراین نهتنها بحران از زندگی انسانی حذفشدنی نیست، بلکه اینپدیده زندگی بشری را مجالی برای پیبردن به مرزهای توانایی انسان میداند، تا به کشف ظرفیتهای وجودی که لازمه و تضمینکننده بقای انسانیاست، در سیرِ پیکار انسان و بحران بپردازد.
جلد دوم ادامه آغاز سفری است که با کتاب شروع کردهایم. ابتدا معانیِ مفاهیم، و ساحتهای متفاوت شخصیت و هیجان در سطح فردی و اجتماعی برای مخاطب روشن میشود. جایگاه، تاثیر، و چگونگیِ ارتباط هیجان با بحران، و تقابل آنها با هم به چالش کشیده میشود. با آموزش مهارتها و تمرینهایی مخاطب به اینتوانایی میرسد تا با آگاهی و شناخت از هیجانها، و تأثیر آن در مقابله با بحران های فردی و اجتماعی به تنظیم هیجانی دست یابد. گاهی مخاطب با شنیدن موضوع بدن در جلد نخست، و شخصیت و هیجان در جلد دوم که روبرو میشود، شاید اینتصویر را در ذهن ایجاد کند که من با انبوهی از مطالب تخصصی روبرو هستم. اینموضوع اگر برای مخاطبِ خاص، کمرنگ باشد، اما ذهنِ مخاطبِ عام را احتمال قریب به یقین درگیر خواهد کرد. اما زبان گفتگوی کتاب تا نهایتِ ممکن زبانی شیوا، صمیمانه، و کاملاً قابل درک است. کتاب با باز کردن هر موضوع جدید دریچهای از گفتگوی دوطرفه بر روی مخاطب میگشاید. پرسشی در ذهن او ایجاد میکند. و در اینمسیر با ورزیدهکردن اندیشه و ذهن از رهگذرِ دانش و بینش، صبورانه با وضوح و دقت نظر، حلاوت اندیشیدن و هنر زندگیکردن را در مخاطب بیدار میسازد.
کتاب پیشرو همچنین مثالها یا راهکارهایی برای سلامت زیستن دارد که طراوت و نشاط زندگی را در انسان زنده کند؛ از سلامکردن به پرندهای که در آسمان در حال پرواز میبینیم؛ از برقرای ارتباط و مشاهدهگری آگاهانه با پیرامونمان و یا اینکه بتوانیم دست به انتخابهای آگاهانه بزنیم. مثل اینکه از یکقطعه چوب استفاده آگاهانه داشته باشیم، چه ارتباط شگفتانگیزی میتواند با بدن داشته باشد که به تفصیل از آن صحبت شده است [ آن را مثل چوپانی در دست بگیریم، پشت گردن بگذاریم، و دستهایمان را از آن بیاویزیم] و در ادامه به شرحِ تأثیر آن پرداخته شده است.
در جلد سوم کتاب با موضوع هفت رویکرد یا هفت آیین خودشکوفایی، اولین نشانه ای که ارتباط معنایی ظریفی با موضوع خودشکوفایی هم دارد، تصویر و طراحی متفاوت با دو جلد نخستین و دومینِ کتاب است. کاملشدن تصویر طراحی شده در جلد سوم شگفت انگیز بود. برای ارائه مختصری از موضوع مطالب جلد سوم به جملهای در ابتدای مطلب باز میگردیم. به ایننکته اشاره شد که با کمک مفاهیم در دو جلد نخستین و دومینِ کتاب یک سوال اساسی را از خود خواهیم پرسید: من و بحران با هم چه نسبتی داریم؟ و پس از دریافتن پاسخ این سؤال به مدد مفاهیمِ نابِ کتاب در جلد اول و دوم در خواهیم یافت که جایگاه ما در بحران کجاست! پس از آن گفتگویی که با کتاب آغاز کردهایم رَنگ دیگری پیدا میکند و در واقع آنچه که جوهره وجودی انسان را به آزمون میکِشد، ورود به پهنه گسترده خودشکوفایی است. در واقع معنای واژه خودشکوفایی در جلد سوم مجال بروز و ظهور پیدا میکند.
کتاب در تلاش است تا مخاطب را متوجه نیروهای وجودی منحصر به فردش، که خداوند در کل هستی و کائنات به او هدیه کرده است سازد، و از محلِ وجودِ آنها در وجود خویش آگاه شود، تا با بکارگیری این نیروهای شگرف حیاتی و بیدارسازی استعدادهای خاص نهفته در وجود، مجال بروز خودشکوفایی را در خود ایجاد کند.
هفت آیین خودشکوفایی که میتواند تسلی بخش، و هم روشنایی بخش وجودِ انسان باشد. اما چون بر ایناعتقاد هستم که اینبخش از کتاب را باید به خواننده مشتاق و ژرف اندیش سپرد تا جانِ کلامِ خالق اثر را خود دریابد، تنها جمله زیبا و عمیق در صفحه پایانی کتاب را در اینجا با هم میخوانیم [ ما میتوانیم با آیین های خودشکوفایی زندگی کنیم، یا اینکه « این آیین ها را زندگی کنیم».... ]
نتایج آماری که هرگز عمومی نشد
شهریار عباسی درباره وضعیت فرهنگ و ادبیات و به طور خاص احوال ادبیات داستانی در دولت دوازدهم اظهار کرد: از اساسیترین مشکلات ما در حوزه فرهنگ و ادبیات نداشتن اطلاعات و آمار است که بدانیم در کجا ایستادهایم، البته این نه وظیفه نویسنده است، نه وظیفه کتابفروش و نه حتی رسانه. این وظیفه نهادهای رسمی است که در این زمینه مسئولیت دارند. و البته اگر که ما یک کشور با نهادهای مدنی درست و حسابی بودیم، وظیفه آنها هم بود.
او سپس با بیان اینکه جهان امروز، جهان دادهها و دیتابیسها است، افزود: اما ما این دادهها را نداریم و ارزیابی وضعیت بر اساس حدسیات و گمان است، در حوزههای دیگر هم همین است.
شهریار عباسی در ادامه از نتایجی گفت که تا کنون منتشر نشده و بیان کرد: ما سال گذشته در خانه کتاب و ادبیات ایران کار کوچکی بر روی ادبیات داستانی سال ۹۸ انجام دادیم که اطلاعاتش در آنجا موجود است، اما ریز آن اطلاعات را هنوز منتشر نکردهاند. هر چند آن هم برای یک سال است اما به موضوعاتی مثل اینکه چه تعداد کتاب منتشر شده، کیفیتها چطور بوده، نویسندگان ما در چه سنی کتابها را نوشتهاند، جنسیت نویسندگان، موضوعات مورد توجه و ... پرداخته شده است. من طراح این طرح بودم و تعدادی نویسنده و منتقد هم در این طرح شرکت کردند و به این پرسشها پاسخ دادند. در نهایت، نتایج این کار جالب بود.
این نویسنده افزود: هر چند من معتقد بودم نتایج کامل این پژوهش باید به رسانهها برود اما تصمیم اینکه برود، با من نبود. تا حالا هم تشخیص ندادهاند که منتشر شود. یکی از دلایل آن هم این بود که قرار شده بود این آمار در اختتامیه جایزه «جلال» ارائه شود، حتی ما برای آن انیمیشن هم ساختیم. اما چون این جایزه سال گذشته به شکل عمومی برگزار نشد، امکان انتشار این آمار میسر نشد، پس از آن هم دیگر هیچ وقت عمومی نشد. هر چند آقای سیدعباس صالحی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) و آقای محسن جوادی (معاون فرهنگی وزارت ارشاد) خیلی از انجام این تحقیق حمایت کردند.
عباسی با ارائه این آمار بیان کرد: ما در آن تحقیق به این نتیجه رسیدیم که مقدار بسیار زیادی از داستانهای ما در شهرهای بزرگ و به خصوص در تهران اتفاق افتادهاند که نتیجهگیری من به عنوان یک محقق از این امر چند دلیل بود؛ نویسندگان ما در تهران و شهرهای بزرگ ساکن هستند و عمدتا راجعبه شهر خودشان مینویسند. بنابراین ما یک مشکل خیلی مهم داریم، نتوانستهایم ادبیات و فرهنگ ادبیات مکتوب داستانی را به شهرهای کوچک و روستاها گسترش دهیم تا از دل آنها هم قصه و داستان بیرون بیاید. نکته دیگر هم این است که نویسندگان ما که ساکن شهرهای بزرگ و پایتخت هستند، حاضر نشدند بروند و جاهای دیگر را هم تجربه کنند و داستان بنویسند. در حالی که من قبلا از آقای دولتآبادی شنیده بودم که برای یکی از رمانهایش چندهزار کیلومتر سفر رفته است. اما نویسنده امروز ما اینطور نیست. البته که تجربههای زیسته هم خیلی مهم هستند اما اگر نویسندگان از خانه و شهر خود بیرون نیایند، این تجربه زیسته خیلی محدود میشود.
او در عین حال گفت: داستانهای بومی و اقلیمی در دهههای ۳۰، ۴۰ و ۵۰ خیلی بیشتر هستند؛ به این علت که هم نویسندگان بیشتر ساکن این اقلیمها بودند و هم اینکه به اقلیمهای مختلف میرفتند و داستانها را از آنجا بیرون میکشیدند. و تعداد خیلی کمی از داستانها در تهران و شهرهای بزرگ اتفاق میافتادند.
شهریار عباسی به بخش دیگری از نتایج این پژوهش اشاره و اظهار کرد: تعداد نویسندگان زن به نسبت بالا است؛ بهخصوص بین سنین ۳۰ تا ۴۰ سال، تعداد نویسندگان زن نسبت به نویسندگان زن حدود ۵۰ ساله رشد کرده و این نشان میدهد نویسندگان زن زیادی وارد عرصه داستاننویسی شدهاند، به نحوی که حتی تعداد نویسندگان زن به نسبت نویسندگان مرد به نصف، نصف نزدیک شده است و در مجموع نسبت به نسل پیش خیلی بیشتر شدهاند.
او سپس به شرح ادامه نتایج پرداخت و بیان کرد: شاخص دیگر این بود که نویسندگان ما به چه موضوعاتی میپردازند که در این تحقیق مشخص شد مسائل اقتصادی، شکاف بین نسلها، مهاجرت و ... موضوعات مهمی برای آنها هستند. نتایج خوشبینی و بدبینی داستاننویسان با در نظر گرفتن اینکه پایانبندی ادبیات به چه شکل است اما خلاف آنچه بود که من فکر میکردم. در داستان جهانبینی نویسنده که خیلی مهم است، عمدتا در پایانبندی داستان مشخص میشود. چون در جهانبینی، مهمترین پرسش این است که نتیجه زندگی و جهان چه خواهد شد. در داستان هم جهانبینی نویسنده در پایانبندی مشخص میشود. پایانبندیهای تلخ، ناامیدکننده و پوچ به ادبیات مدرن مربوط میشود.
این داستاننویس افزود: در این تحقیق، پایانبندیهای خوش بیشتر از پایانبندیهای تلخ، ناامیدکننده و پوچگرایانه بود. البته ما در این تحقیق داستانها را به عامهپسند و جدی تقسیمبندی نکردیم و داستانهایی را که دستکم ۵۰۰ نسخه تیراژ داشتند - یعنی خواننده داشتند - در نظر گرفتیم. ممکن است اگر ادبیات روشنفکری را در نظر بگیریم، این آمار تغییر کند. بنابراین هنوز میشود گفت که حداقل تا پارسال به این شکل که بخش عظیمی از داستانها پایانبندی منفی داشته باشند نبوده است.
این داستاننویس در پایان گفت: در دولت قبلی خیلی از کتابهایی که پیش از آن مجوز نگرفته بودند، مجوز دریافت کردند. در این دولت نیز تا جای ممکن سانسور را بردارند. اگر جامعه از لحاظ سیاسی و فرهنگی در آرامش باشد، ادبیات هم رشد میکند، هر چند در حال حاضر شرایط هیچ چیز اصلا خوب و مناسب خواندن، نوشتن و نقد و بررسی نیست، اگر این شرایط رو به بهبود برود، آن وقت میتوان انتظاری درباره ادبیات داشت.
اخبار
وبینار «بهترین والد در قرن 21» برگزار میشود
چند راهکار برای ارتقای عملکرد ذهنی و تحصیلی در کودکان
فرهنگسرای سرو با همکاری مرکز پرورش ذهن فرزام وبینار «بهترین والد در قرن 21» را برگزار میکند تا راهکارهای نوین برای بهبود رفتار فرزندان را معرفی کند.
به گزارش روابط عمومی روابط عمومی فرهنگسرای سرو؛ فرهنگسرای سرو، با همکاری مرکز پرورش ذهن فرزام وبینار «بهترین والد در قرن 21» را برگزار میکند.
در این وبینار، زهرا امیر آتشانی دکترای علوم تربیتی و روانشناسی تربیتی و بازنشسته آموزش و پرورش ضمن معرفی ملاکهای پدر و مادر خوب به طرح مسئله و پاسخ به مقولاتی نظیر «حال خوب در خانواده»، «ارتقای عملکرد ذهنی و تحصیلی کودکان»، «بهبود رفتار فرزندان» و ... پرداخته میشود. در بخش دیگری از این جلسه نیز به سوالات کاربران و شرکتکنندگان در وبینار پاسخ داده میشود.
وبینار «بهترین والد در قرن 21» به همت فرهنگسرای سرو روز چهارشنبه 17 شهریورماه از ساعت 16 در فضای مجازی و به صورت برخط برگزار میشود. شرکتکنندگان برای حضور در این وبینار میتوانند به آدرس https://online.shahramookht.ir/ch/valed 21مراجعه کنند.
توسط نشر نو؛
«منظومهای از پدیدههای حیاتی» چاپ شد
رمان «منظومهای از پدیدههای حیاتی» نوشته آنتونی مارا بهتازگی با ترجمه فرزانه قوجلو و محمدرضا جعفری توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است.
آنتونی مارا نویسنده اینکتاب متولد سال ۱۹۸۴ در واشنگتن است. او مدرک کارشناسی ارشد هنرهای زیبای خود را از کارگاه نویسندگان آیووا دریافت کرده و عضو کارگاه والاس استگنر برای نگارش خلاق دانشگاه استنفورد است. رمان «منظومهای از پدیدههای حیاتی» اولین اثر او سال ۲۰۱۴ برنده جایزههای جان لئونارد و انیسفیلد-ولف و سال ۲۰۱۸ برنده جایزه ادبی خاندان سیمپسون شد. او سرتاسر اروپای شرقی را زیر پا گذاشته و کتاب پیشرو با محوریت اینمنطقه اروپا، اولینکتاب اوست که در کشورهای مختلف ترجمه و منتشر شد.
رمان «منظومهای از پدیدههای حیاتی» همچنین برنده عنوان کتاب برجسته نقد کتاب نیویورک تایمز، کتاب برجسته سال واشنگتنپست و بهترین کتاب سال نقد کتاب کرکاس شد. آنتونی مارا معتقد است هریک از تراژدیهای قرن بیستم مثل اردوگاههای گولاگ، هولوکاست، قتلعام ارامنه، کشتار همگانی کامبوج، جنگ بوسنی و بسیاری از فجایع دیگر، ویژگیها و خاستگاههای تاریخی و فلسفی خود را دارند و چهبسا هرگز دوباره تکرار نشوند، اما رفتار آدمها در ویرانی و سرکوب و هتک حرمت همنوعانشان تکرار میشود. ما از دوستان و همسایگانمان دشمن میسازیم و قربانیهایمان را پست و شیطانصفت و مستحق تبعید و شکنجه و مرگ میدانیم.
اینکتاب درباره جنگ چچن است و کتاب دیگری که نشر نو ترجمهاش را از ایننویسنده چاپ کرد، مجموعهداستان «تزار عشق و تکنو» دومینکتاب او بود که اردیبهشت ۹۹ به بازار نشر آمد و یکقرن از تاریخ روسیه را مرور میکند. در «منظومهای از پدیدههای حیاتی» قصه مربوط به سال ۲۰۰۴ و دهکدهای دورافتاده در چچن است که حوا دختربچهای هشتساله در جنگل پناه گرفته است. او سربازان روس را میبیند که پدرش را میبرند و خانهشان را به آتش میکشند. داستان اینگونه شروع میشود و در ادامه، احمد همسایه و دوست قدیمی پدرش، حوا را با خود به بیمارستان بمبارانشدهای میبرد تا پناه بگیرند و آنجا، زنی پزشک بهنام سونیا مشغول مداوای مجروحان جنگ است.
داستان کتاب پیشرو، مربوط به مقطعی ۵ روزه است که شخصیتهای حوا، احمد، سونیا، حسن، رمضان و ناتاشا به گذشتههای خود سفر و اسراری از عشق، خیانت و بخشش را افشا میکنند. ایناسرار باعث میشوند زندگی اینآدمها با هم مرتبط شود. اینشخصیتها تلاش دارند زندگیهای تکهتکه شدهشان را کنار هم بگذارند و روایت کنند. همچنانکه هر شخصیت میکوشد تا آنچه را که از دست رفته نجات دهد، روایت قصه نیز داستانهای فردی آنها را به کلیتی مشترک متصل میکند.در ترجمه فارسی اینکتاب از چاپ سال ۲۰۱۳ اینکتاب توسط انتشارات هوگارت در نیویورک استفاده شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
مردی جوان با صورتی گرد و مهربان ناتاشا و پنج زن دیگر را به مرز داغستان برد. در وَن نیمهتاریک حمل خواربار فدرال روی جعبهها نشستند. باد به چادر کرباس زیتونیرنگ میگرفت و گاهی، رگهای از آفتاب بهدرون میلغزید و میرفت. ناتاشا میخواست اسامیشان را بپرسد، بپرسد اهل کجا هستند، آیا آنها هم اُپر بودند. گفتوگو لحظهای بعد از آنکه مرد صورت گرد که مثل برادر کوچکترشان بود، آنها را روی کفه وَن نشاند مقدور به نظر میرسید. اما فضا آنقدر انباشته از تردید بود که رد و بدل کردن هیچکلمهای ممکن نبود.چندساعت بعد وَن تکانی خورد و ایستاد و مرد صورتگرد در عقب را باز کرد. ناتاشا دستش را در برابر تابش آفتاب ظهر سایبان چشمهایش کرد و روشنایی به دستهایش گرما بخشید. پوششی از درختان همیشه سبزِ تیرهرنگ اطراف نزدیکترین کوه را گرفته بود. مرد صورتگرد آنها را یکصد متری در جادهای شنزار به جلو برد تا به جیپی رسیدند که پرچم استقلال ملی را هوا کرده بود. بهجای صندلیهای عقب نیمکت چوبی داشت. تنگ هم سوار شدند.
اینکتاب با ۴۶۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۳۵ هزار تومان منتشر شده است.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9585/29069/99840
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9585/29069/99841
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9585/29069/99842
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9585/29069/99843
|
عناوین این صفحه
- لزوم فعالسازی گردشگری دریایی
- نگاهی به بحران و خودشکوفایی دهه شصتیها
- نتایج آماری که هرگز عمومی نشد
- اخبار