|
جلد اول و دوم «سه دیدار» نادر ابراهیمی به چاپ یازدهم رسید
کتاب «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد» اثر زنده یاد نادر ابراهیمی، معروفترین کتاب ادبیات داستانی درباره «امام خمینی (ره)» است که جلدهای اول و دوم آن از سوی سوره مهر به چاپ یازدهم رسید.
جلد اول این رمان با عنوان فرعی رجعت به ریشهها، داستان بلندی درباره زندگی «امام خمینی (ره)» است، که نویسنده در آن کوشیده ابعاد مختلف شخصیتی ایشان را در قالب داستان روایت کند. دوران کودکی امام و شکلگیری شخصیت وی در دامن پر مهر مادر و صاحبه خانم (عمه ایشان). فصل اول کتاب «سه دیدار» با نام «نخستین دیدار»، به نوعی پیشدرآمد داستان است. «دیدار دوم: ذرات خاطره در هوا معلق نخواهد ماند» فصل بعدی کتاب است که ابراهیمی طی آن، برشهایی از کودکیهای امام را روایت میکند. «دیدار سوم: این شیخ را نگین کنید!» ماجرای دیدار امام است با آیتالله مدرس. ابراهیمی در فصل چهارم دیداری رویا گونه را شرح میدهد که بین یک پیر و مریدش روی میدهد. فصل پنجم، رجعتی است به کودکیهای امام تا از آن جا نقبی بزند به گذشتههای دور و ماجرای مبارزات آقا سید مصطفی پدر امام را شرح دهد.
در همین فصل، نویسنده به گذشتههای دورتر هم میرود و زندگانی و پیشینه اجداد و نیاکان امام را شرح میدهد. فصل ششم کتاب، روایتی است از بیرون افکندن همسر رضا خان و زنان درباری از آستانه حضرت معصومه (س) به رهبری امام. ابراهیمی در ادامه باز هم روایتی شاعرانه به دست میدهد از دیدار یک پیر با مریدانش. فصل بعدی کتاب، شرحی است بر درماندگی و آوارگی آنان که پدر امام را به شهادت رساندند. نویسنده آنگاه به فصلی میرسد که با ازدواج امام پایان مییابد. فصل آخر کتاب، بین شعر و نثر در نوسان است و روایتی است از عاشقانههای امتی با امامش.
جلد دوم سه دیدار به خاطراتی از پدر امام خمینی در زندان شاهی و شهادت وی در آنجا در ایام قبل از تولد امام «روح الله»، استفاده از افکار و سخنان عمه «صاحبه خانم»، دوران مبارزه در جوانی، حضور با برادر جهت تحصیل علوم حوزوی... میپردازد.
عنوان فرعی جلد دوم «در میانه میدان» است. نادر ابراهیمی اگر در جلد نخست بیشتر به کودکی و نیاکان «امام خمینی (ره)» عنایت داشت، در این جلد، رهبر فقید انقلاب را در میانه میدان سیاست و حوادث روزگار به تصویر کشیده است. البته در این جا هم بخشی به کودکی و نوجوانی امام اختصاص مییابد؛ اما از فصلهای کلیدی کتاب، دیدارهایی است که بین امام خمینی با آیتالله کاشانی و آیتالله بروجردی روی میدهد. دیدار امام و محمدرضا شاه نیز از بخشهای خواندنی کتاب است.
ابراهیمی با آنکه در این کتاب، حوادث سیاسی مهمی، چون بیست و هشت مرداد ۳۲ و محاکمه مصدق را با بیانی دراماتیک و قصوی روایت میکند؛ اما از نوشتن در باب زندگی شخصی و احوالات امام نیز غافل نمیماند تا اثری چند وجهی، دلچسب و البته مستند درباره منش و زیست رهبر انقلاب اسلامی فراهم کند. از جمله این اتفاقات، بیماری وبایی است که در زادگاه امام میآید و نیز رفتن برادران ایشان به اصفهان و تنها ماندن روحالله نوجوان.
ابراهیمی از ورای همه این رویدادهای گاه بسیار تلخ، چهره مردی بزرگ را ترسیم میکند که با صبوری و استقامت مومنانهای از هر ورطه دشواری میگذرد. سپس پا به پای رهبر انقلاب، عقربههای زمان را به عقبتر میکشد تا برسد به نماز خواندن روحالله در ده سالگی. اما بعد دوباره زمان را به جلو میبرد و امام خمینی را زیر درخت سیبی در نوفللوشاتو به تصویر میکشد که در حال اقامه عارفانه نماز است. «در میانه میدان» با تصویری کوتاه، اما جانکاه از ارتحال بنیانگذار انقلاب به پایان میرسد.
نادر ابراهیمی در مقدمه کتاب مینویسد: من داستان مینویسم، تاریخ نمینویسم. تاریخهای بسیاری قبل از من نوشته شده است و همزمان با من و بعد از من نیز نوشته میشود و خواهد شد؛ امّا داستان فقط یکبار نوشته میشود؛ فقط یکبار. آنها که واقعیت را میخواهند نه حقیقت را، و طالبِ واقعیات تاریخی هستند نه حقایق انسانی، میتوانند بیدغدغه خاطر، به بهترین تاریخها مراجعه کنند.
نادر ابراهیمی در زمان حیاتش و پس از انتشار این کتاب و واکنشهای متفاوتی که نسبت به آن ارائه میشود در چند مصاحبه به تشریح علل نگارش این کتاب میپردازد. در یکی از این گفتگو وی عنوان میکند: در باب قهرمان زنده نوشتن دل میخواهد، آن هم قهرمانی همچون امام خمینی(ره). در سال ۵۷ نوشتن کتاب کوچکی را درباره ایشان آغاز کردم به نام «دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآید» و هنوز تمام نکرده بودم که انقلاب به پیروزی رسید و کار را رها کردم. چند سال پیش حجتالاسلام زم، مرا به تجدید خاطره با این کتاب وادار کرد.
وی همچنین گفته است: به هر حال امام را دوست داشتم و باور داشتم و هنوز هم دارم و در تاریخ ایران هیچ کسی را نمیشناسم که همتا و همپای امام باشد. البته من پیش از سه دیدار، «مردی در تبعید ابدی» را نوشتم. آن داستان ـ همان مردی در تبعید ابدی را میگویم ـ مرا به قدر کافی خرد و خمیر کرد چرا که مصمم بودم به ادراکی از فلسفه ملاصدرا برسم و ساختمان داستان را بر اساس همان ادراک فلسفی بنا کنم. در این راه سختیهای بسیاری کشیدم؛ به هر حال پس از آن که «مردی در تبعید ابدی» تمام شد قدری شفا یافتم و بر آن شدم که تا زندهام، آرام آرام روی همین گروه از شخصیتهای میهنم کار کنم؛ یعنی شخصیتهای فلسفی، مذهبی که اسباب فخر فرهنگ ملی ما هستند. پس از مُلاصدرا متمرکز شدم روی شیخ اشراق که از جوانی به دلایلی با او انس و الفتی داشتم، ولی تا خودم را جمع کردم که خیز بردارم طرف شیخ اشراق، آقای زم، چنانکه گفتم، به من گفت که روی زندگی حضرت امام(ره) کار کنم که کاری است کارستان. به راستی خطر کردنی بود، غریب، و من هنوز مست اینم که قدمی در این راه برداشتهام یا خیر، فقط خیال میبافم و خواب میبینم که دو جلد از این داستانِ ویرانکننده را پیش رو دارم و هیچ نمیدانم که چند جلد دیگر خواهم نوشت.
ابراهیمی همچنین در مورد منابعی هم که برای نگارش این کتاب در اختیار داشته، عنوان کرده است: باید بگویم کار تحقیقات مقدماتی با من نبوده است، سوال کردهام، آن گروه خوب و شریف و بیادعا پاسخ دادهاند. این طور که به رو به رویم نگاه میکنم و سر انگشتی میشمارم حدود یکصد و سی جلد کتاب در اختیار من گذاشتهاند و کوهی از برگهها و یادداشتها که چون جلوی چشمم نیستند، نمیبینمشان ... یک بار باز هم سر انگشتی حساب کردم، بیش از پنجاه هزار صفحه در این باب خواندهام...
«سه دیدار» با چنین پیشینهای یادگاری شد از نویسندهای که خود نیز این روزها با مخاطبانش از فراسوی باورشان به صحبت مینشیند گاه از دریچه چهل نامه عاشقانه، گاه با شهری که بار دیگر باید دوستش داشت و گاه با مردی از فراسوی باور ما.
«بازیهایی برای بازیگران و نابازیگران» منتشر شد؛
درسهای بازیگری تئاتر آگوستو بوئال برای ستم دیدگان
کتاب «بازیهایی برای بازیگران و نابازیگران» تالیف آگوستو بوئال توسط غزل یزدنپناه ترجمه و از سوی سازمان سمت در ۳۴۳ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۶ هزار تومان روانه بازار نشر شد. آگوستو بوئال، کارگردان تئاتر برزیلی و یکی از مشهورترین نظریهپردازان تئاتر در سطح جهان است.
کتاب حاضر برای دانشجویان رشته تئاتر و سینما در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «مبانی بازیگری» ترجمه شده است. قطعاً علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقهمندان و دانشپژوهان نیز میتوانند از آن استفاده کنند.
کتاب در هشت فصل تدوین شده است. نویسنده در پیشگفتار ویراست دوم درباره کتاب مینویسد: «این کتاب مقدمهای است عملی برای تمام گونههای تئاتر سرکوبشدگان. البته از آنجا که انسانها موجوداتی پیچیده هستند و شناخت آنها بهسادگی امکانپذیر نیست، تمام این گونهها مکمل یکدیگرند؛ بهترین راه استفاده از آنها این است که از همه آنها استفاده کنیم.»
همچنین در پیشگفتار ویراست نخست این کتاب نوشته: «این کتاب کتاب آشپزی نیست. برای شفافتر شدن اهداف تئاتر سرکوبشدگان، در فصلی از آن تجربههای گوناگون خودم را نقل کردهام که ماحصل سالهای اول حضورم در اروپا از ۱۹۷۶ به بعد است (البته بازهم تأکید میکنم که این کتاب برای بازیگران حرفهای و غیر حرفهای، آموزگاران و درمانگران، در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و پژوهشها هم کاربرد دارد). همچنین در مورد روش کارم از منظر تئوریک توضیحاتی دادهام و در مورد کارهایم طی ۱۵ سال شروع فعالیت حرفهایام در تئاتر آرنا در سائوپائولوی برزیل هم اطلاعاتی ارائه کردهام.
امیدوارم این کتاب مفید و سرگرمکننده باشد؛ تئاتر باید شاد و مفرح باشد، باید به ما کمک کند تا درک بهتری از خودمان و زمانهمان پیدا کنیم. ما باید جهانی را که در آن زندگی میکنیم بشناسیم، و فراتر از آن، باید در جهان تغییر ایجاد کنیم.
تئاتر نوعی دانش و آگاهی است؛ تئاتر باید و میتواند، وسیلهای باشد برای ایجاد دگرگونی در جامعه. تئاتر به ما کمک میکند بهجای اینکه تنها منتظر بمانیم تا آینده از راه برسد، خودمان آیندهمان را بسازیم.»
ادریان جانسون نیز در پیشگفتاری که بر ویراست نخست این کتاب نوشته کتاب به این صورت معرفی میکند: «کتاب حاضر تلفیقی است از دو کتاب مجزا که البته آزادانه تغییراتی در آنها صورت گرفته و قسمتهایی به آن اضافه شده است. کارِ بوئال همواره در حال رشد و گسترش است و او آخرین مثالهایی را که حین کار به آنها دست یافته به کتاب حاضر افزوده است. همانطور که از عنوان برمیآید، بیشتر تمرینها و بازیهای این کتاب برای اجراگران تعلیمدیده و اجراگرانی که در این کار تمرین و تجربهای ندارند، هر دو، مناسب است. پایه و اساس کار بوئال این است که هرکسی میتواند اجرا کند و اجرای تئاتری نباید صرفاً قلمرو حرفهایها باشد. معنای دوگانه کلمه «act» هم به معنی اجرا کردن و هم اقدام کردن و دستبهکار شدن، مفهومی بسیار مهم و اساسی در کار بوئال است.
در این کتاب، سه روش اصلی در تئاتر سرکوبشدگان مطرحشدهاند: تئاتر تصاویر، تئاتر نامرئی و تئاتر مجادله. البته، این سه حالت همواره همپوشانیهایی دارند و برهم تأثیر متقابل میگذارند. انتخاب یکی از این سه روش برای کار بستگی دارد به اینکه اجرا در چه موقعیتی شکل میگیرد و آن برنامه تئاتری چه هدفی را دنبال میکند.»
مترجم این اثر نیز آورده است: «بوئال تئاتر را ضروریترین زبان بشر میداند و باور دارد قابلیت «تئاتر درون» در تکتک ما وجود دارد. او تشویقمان میکند با بسط و گسترش این قابلیت از آن کمک بگیریم تا از وادی حرف به وادی عمل وارد شویم، دنیایی که در آن زندگی میکنیم را بهتر بفهمیم و آن را به چالش بکشیم و تغییر دهیم. بوئال در این کتاب تمرینها و تکنیکهایی را ارائه میدهد که همگان میتوانند انجام دهند؛ هدف غائی او این است که بازیگران و نابازیگران، تواناییهای نهانشان را بشناسند و بسط دهند و قادر باشند خودشان را از طریق تئاتر بیان کنند. در این اثر او همچنین با زبانی ساده و صمیمی، روایتهای متعددی از تجربیات حرفهایاش در سبکهای تئاتر سرکوبشدگان و از تاریخچه شکلگیری و اصول بنیادین این تئاتر را به خواننده ارائه میدهد. این کتاب میتواند همزمان، برای آنانی که از قبل با بوئال و ایدههایش آشنایی دارند و آنانی که میخواهند با این تئاتر آشنا شوند، جالب، مفید و سودمند باشد.»
در پشت جلد این اثر نیز می خوانید: «بازیهایی برای بازیگران و نابازیگران یکی از قدیمیترین و پرفروشتر ین آثار آگوستو بوئال است. این کتاب شرح قواعد و روال کار بوئال در شیوه انقلابی او، تئاتر سرکوبشدگان، است و نشان میدهد که چه طور میشود از تئاتر برای دگرگون ساختن و رهایی همگان، چه بازیگران و چه نابازیگران استفاده کرد. بوئال در این اثر بیش از ۳۰۰ بازی و تمرین ارائه میدهد، با این هدف غائی که همگان بتوانند تواناییهای نهانشان را بشناسند و بسط دهند، دنیایی که در آن زندگی میکنند بهتر بفهمند و آن را به چالش بکشند و تغییر دهند. این کتاب ترجمهای از ویراست دوم این اثر است که علاوه بر محتوای ویراست اول، شامل بخشهایی از جمله دو جستار تازه از بوئال درباره پروژههایش در برزیل، تأملات جدیدی پیرامون تئاتر مجادله و پیگفتاری به قلم او درباره حملههای یازده سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکاست.»
گلههای کامران پارسینژاد پس از ابتلا به کرونا
کامران پارسینژاد درباره وضعیت خود بعد از ابتلا به کرونا گفت: تقریبا از پنجم مرداد درگیر این بیماری شدم و از تاریخ ۱۴ مرداد به مدت ۱۱ روز در بیمارستان خاتمالانبیا بستری شدم و تا حالا درگیر این بیماری هستم. هنوز در خانه بستری هستم و دستگاه اکسیژن به من وصل است. موضوع بدی که وجود دارد این است که میزان اکسیژن خونم تغییری نکرده است. با توجه به اینکه بیمار زیاد است، دکترها مطبها را تعطیل کرده و در بیمارستان هستند، نمیتوانیم به راحتی به دکتر معالجمان دسترسی پیدا کنیم و اگر بخواهیم برای چکاپ به بیمارستان برویم، دستگاه اکسیژن را نمیتوانیم حرکت بدهیم؛ بنابراین مجبور شدم در خانه سر کنم تا ببینم وضعیت به چه شکل خواهد بود.
او در ادامه خاطرنشان کرد: نگاه جمعی به کرونا این است که زمانی که فرد در بیمارستان است همه حساس میشوند و وضعیت را دنبال میکنند اما زمانی که به خانه برمیگردد میگویند دیگر خوب شده و بیمار رها میشود. توجه نمیکنند که درمان ادامه دارد و بیمار در همان شرایطی است که در بیماستان بوده است. هفته پیش اکسیژن خونم به ۸۱ رسید و به من گفتند باید به بیمارستان برگردی اما من جرأت نکردم این کار را کنم. فعلا صبر میکنم تا اکسیژن خون بالا برود.
پارسینژاد با تأکید بر هزینههای بالای بیمارستان بیان کرد: روز اولی که در بیمارستان بودم از صندوق اعتباری هنر تماس گرفتند که از طرف خود وزیر (سیدعباس صالحی) مأمور هستند تا هزینهها را تأمین کنند و مشکلات حل شود. آنها بر اساس وظیفه عرفی خود کارها را انجام دادند و برای ترخیص از بیمارستان کمی کمک کردند. خانه کتاب هم برای تأمین داروها کمک کرد. هزینه داروهایی که در بیمارستان خریداری کردم، من را مقروض کرد. مجبور شدم قریب به ۵۰ میلیون تومان قرض کنم. اگر خودم پرداخت کرده بودم مشکلی نبود اما با توجه به اینکه از دیگران قرض کردم این اضطراب باقی مانده و در طول دو هفتهای که در منزل هستم به جای اینکه در آسایش باشم، متأسفانه تمام وقتم تماس با نهادها و مراکز دولتی است. واقعیت امر این است که به هیچ عنوان توانایی این را که مشکلات اقتصادی را رفع کنم، ندارم. تنها کسی که از ابتدای بیماری با من همراه بود و در شرایط کنونی هم همراهی دارد حسین قرایی است، البته او همیشه اخلاق همیاری و همراهی با نویسندگان را دارد و نسبت به ادبیات دلنگرانی دارد. اصرار هم دارد نامش را نیاورم. او صحبتهایی با آقای قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، داشت که او هم در تأمین هزینههای ترخیص بیمارستان به من کمک کرد. الان در دوران درمان هستم و تمام دوستان من را فراموش کردهاند و تنها حسین قرایی و مجتبی رحماندوست کسانی هستند که با من در اتباطاند و دنبال این هستند که بخش دوم مشکلات من یعنی بدهیهای ناشی از کرونا تأمین شود. این دوستان تمایلی ندارند که نامی از آنها برده شود اما من معتقدم انسانها باید قدر بشناسند و قدردانی کنند. خوبیها گفته شود تا فرهنگ همیاری ترویج پیدا کند تا در شرایط مشابه دیگران به این نوع همیاری ترغیب شوند.
او با اشاره به کمبود و گرانی داروهای کرونا اظهار کرد: هزینههای بیمارستان سرسامآور است. دارو نیست و اگر باشد قیمت بالایی دارد، دولت تلاش کند بخشی از هزینههای دارویی را تقبل کند. داروی رمدسیویر که باید به بیمار کرونایی تزریق شود هم کمیاب و هم خیلی گران است. داروی دیگری که باید تزریق میشد، اکتمرا بود که پسر من دو شب در مقابل هلال احمر ماند تا بتواند با قیمت هر کدام سه میلیون و چهار میلیون تومان گیر بیاورد. فکر میکنم انعکاس این خبرها میتواند کمک کند. صدای مردم عادی که به مسئولان نمیرسد مگر اینکه افرادی مثل ما مریض شوند و دوستان رسانه کمک کنند که از طریق ما این صدا به گوش مسئولان و متولیان برسد.
این نویسنده عضو انجمن قلم درباره حمایت این انجمن نیز گفت: متوقع بودم دوستان در انجمن حمایت کنند و من حمایت آنها را ببینم؛ جلسه مجازیای گذاشتند تا در این مورد صحبت کنند اما اعضای هیئت مدیره در این جلسه مصوبهای نداشتند و گفتند در این راستا نمیتوانند کمکی کنند و توانمندی لازم را ندارد زیرا اگر به فرد خاصی کمک کنند مجبورند به بقیه هم کمک کنند و نمیتوانند چنین کاری انجام دهند. من نظرم این بود این رویه اشتباه است زیرا مملکت در شرایط خاصی قرار دارد. معتقدم هیئت مدیره انجمن قلم باید رویهاش را تغییر بدهد و نباید حالت سکوت باشد و فعالیت گستردهای نداشته باشد. حداقل میتوانستند از سرمایه اندوختهشان، صندوق تعاونی داشته باشند تا در مواقع ضروری کمک کنند. البته نه در قالب وامهایی که میدهند و فرد حتما باید حضور داشته باشد و چک و سفته بدهد و در بیمارستان فرصت این کارها را ندارد. کسانی که در این انجمن هستند افراد بانفوذی هستند و میتوانستند حداقل تماسهایی داشته باشند اما این اتفاق نیفتاد. تنها دبیر انجمن، خانم راضیه تجار تماسهایی با مراکز دولتی و نهادها داشت.
انتقاد از سیاستهای دست و پاگیر
نجمه دری درباره وضعیت فرهنگ و ادبیات بهویژه در فضای آکادمیک آن، همچنین در زمینه نشر کتاب و ... در دولت دوازدهم اظهار کرد: با توجه به اینکه مقوله فرهنگ و ادبیات بسیار گسترده است و پاسخ به این سوال که وضعیت فرهنگ و ادبیات در فلان بازه زمانی چگونه بوده است، میتواند در سطوح مختلف پاسخ داده شود، بنده با توجه به حوزه شغلیام پاسخم را به دو بخش تقسیم میکنم؛ ابتدا بازتاب حضور فرهنگ و ادبیات در جامعه و استقبال مردم از آن و سپس انعکاس آن در فضای دانشگاه.
او در ادامه بیان کرد: چهار سال گذشته از جهات مختلف، قابل توجه و متفاوت از سایر دورههای سیاسی - اجتماعی در ایران است. پیدایش پاندمی کرونا در جهان و فراز و فرود گسترش آن در کشور ما، ناآرامی در برخی کشورهای همسایه، پیامدهای مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها و برخی باندبازیها و ناکارآمدیها، همگی دست به دست هم داده و تا آنجا که میتوانسته در همه عرصههای موجود خلل رکود و گاه پسرفت ایجاد کرده و ادبیات و فرهنگ نیز از این مقوله برکنار نیست. مدرکگراییها و معیارها و ملاکهایی که برای سنجش میزان علم و دانش در جامعه مبنای تشخیص و انتخاب واقع میشوند، مانند مقالات، کتابها، همایشها، سخنرانیها و ... معضلاتی را در نشر آگاهی راستین به دنبال داشته است.
نجمه دری سپس با بیان اینکه خرید کتاب و به طور کلی کالاهای فرهنگی در ردیف نیازهای ثانویه در جامعه ما است، گفت: مردمی که غم نان دارند و یا نیازهای اولیه در زندگیشان کمتر تامین شده است، فراغت و فرصت پرداختن به دغدغههای فرهنگی را ندارند و از طرف دیگر، مردمی که با فرهنگ خو گرفتهاند، نیازهای اولیهشان هم رنگ و بوی متفاوت میگیرد و فرزندانی از جنس خودشان تحویل جامعه میدهند و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.
او با شرح مثالی به ارائه توضیح بیشتر دراینباره پرداخت و اظهار کرد: شاید مثلا در جامعه امروز گستره نیازهای اولیه را تا چه میزان وسیع یا محدود در نظر بگیریم و تشخیص و تعیین و بعد از آن تحدید آن، یک مسأله فرهنگی است. اینکه نیاز اولیه انسان خوراک، خواب، خشم و شهوت است، مطابق هرم مازلو یا جنبههایی از رفاه، تجملات، تکنولوژی و برخورداری از آنها نیز در شرایط فعلی جزء حداقلها و نیازهای اولیه محسوب میشوند و چشم و همچشمیها و سیطره عظیم تبلیغات تجاری نیز لحظه به لحظه دایره این نیازها را وسعت میبخشد و به دنبال آن، مجالی برای حضور و تاثیر فرهنگ و مولفههای آن باقی نمیماند.
دری در عین حال گفت: گاهی که از مقابل دکههای روزنامه و مجلات رد میشوم، به وضوح میبینم با وجود تعدد و تکثر نشریات، استقبال از آنها روزبهروز کمرنگتر است. روزگاری بود که دکههای مقابل هر دانشگاه، شلوغترین و پرجنب و جوشترین مکان فرهنگی بود و مجلات و روزنامهها هنوز نیامده، تمام میشدند و گاه لازم بود از یکی دو روز قبل مراجعه کنیم و بیعانه بگذاریم تا فلان مجله شعر و داستان را برای ما کنار بگذارند و حالا...
این استاد ادبیات و زبان فارسی با اشاره به لزوم مشارکت همه عوامل بیان کرد: باید دید آنچه دکهها را از رونق انداخته، مربوط به عوض شدن محتوای مجلات است یا مخاطبان آنها؛ من فکر میکنم هر دو. ولی نقش مورد دوم را پررنگتر میدانم و ریشه آن را در هجوم دغدغههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر ذهن مردم اجتماع و به حاشیه راندن مقوله فرهنگ میپندارم. برای پر کردن این گسل و ایجاد پلی قدرتمند به سوی جامعه فرهنگی، پایههایی از جنس مشارکت همه عوامل لازم است.
نجمه دری همچنین درباره فضای آکادمیک ادبیات گفت: در مقوله ادبیات و دانشگاه، باز هم باید گفت که وضعیت جالب و رضایتبخش نیست؛ دانشجویان اغلب از بد حادثه و به دنبال عدم موفقیت در رشتههای دیگر، قدم در عرصه علوم انسانی و ادبیات گذاشتهاند و حتی اگر خرده ذوق و اندک طبعی دارند، در هجوم افکاری که آینده شغلیشان را در مقابل چشمشان تصویر میکند، رنگ میبازد. اینها در کاهش انگیزه و پشتکارشان بیشک موثر است.
او در عین حال که معتقد است ایجاد برخی گرایشهای جدید، روحی تازه در رشته ادبیات دمیده و جنبش و حرکتی مطبوع در بین استادان و دانشجویان پدید آورده که بایسته و شایسته است، گفت که این میزان هنوز اما کافی نیست و افزود: از طرفی برخی سیاستهای دست و پاگیر در نوشتن پایاننامهها و رسالهها و لزوم چاپ مقالات در برخی مراحل برای دانشگاهیان کار را دشوار کرده و آسیبهایی به بدنه پژوهشی دانشگاه و جامعه وارد کرده است که جبران آن گاهی دشوار است و لازم است مسئولین دستگاههای مربوط در این خصوص تجدیدنظر فرمایند.
نجمه دری در پایان ادبیات را عالیترین محمل ارائه و عرضه فرهنگ در اجتماع دانست و بیان کرد: سرمایهگذاری بر روی ادبیات، نتایج ارزشمندی را به دنبال خواهد داشت. امیدوارم مسئولین حوزه فرهنگ تجارب و نتایج دورههای پیشین را با دقت کافی بررسی فرمایند و با نگرشی نوین و دلسوزانه در عرصه فرهنگ ایرانی و پاسداشت زبان و ادب فارسی طرحی نو بیافرینند.
نقد اجتماعی با چاشنی طنز و وحشت در «درخت بِه و 22 داستان دیگر»
هکتور هیو مونرو متخلص به ساقی (۱۹۱۶- ۱۸۷۰) یک نویسنده و روزنامهنگار پرکار اسکاتلندی از عصر ادواردیان بود که امروزه اغلب به عنوان استاد داستان کوتاهنویسی شناخته شده و با نویسندگان مطرحی چون اُهنری و دوروتی پارکر مقایسه میشود. اگرچه این نویسنده پرآوازه نیز چون بسیاری از هم نسلانش در جوانی و به شکلی تراژیک در جریان نبرد در جنگ جهانی اول درگذشت اما شهرت او به عنوان یک نویسنده توانا تا مدتها پس از مرگش به طور روزافزون افزایش یافت. مونرو نام مستعار ساقی را در سال ۱۹۰۰ میلادی و براساس یکی از شخصیتهای موجود در رباعیات حکیم عمر خیام، شاعر، ریاضیدان و منجم ایرانی، برای خود برگزید. ساقی علاوه بر داستان های کوتاهی که به آنها معروف بود، چند رمان نیز نوشت و کار خبرنگاری هم میکرد.
آنچه سبک کار ساقی را از دیگر نویسندگان متمایز میکند، ترکیب بیمانند هجویات، کنایه، پایانهای غیرمنتظره، دیالوگهای هوشمندانه، لطافت طبع هدفمندانه، مضامین روانشناختی، عناصر رمزآلود و حتی ترسناک در آثار اوست. وی در بیشتر آثارش عرف و ظاهرسازیهای پوچ عصر ادواردیان در انگلیس را در تقابل با ماهیت بی پرده و بیرحم طبیعت قرار میدهد و ترتیبی اتخاذ میکند که در بیشتر موارد نیروی دوم برنده میدان شود. ممتازترین نمونههای هنر داستاننویسی ساقی را میتوان در دو مجموعه داستانی ماجراهای کلوویس و جانوران و ابر جانوران یافت که به ترتیب در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۱۴ منتشر شدند.
ماجراهای کلوویس شامل ۳۰ داستان کوتاه خندهدار، کنایهآمیز و ماوراءالطبیعه است که اغلب در بین مردم طبقات بالای جامعه انگلیس و با محوریت کاراکتری به نام کلوویس سنگریل (Clovis Sangrail) رخ میدهند. کلوویس از جنس قهرمانان معمول در دنیای داستانهای ساقی است: جوان، مغرور، مادیگرا، کمی بیرحم، با زبانی تند و تیز و لحنی طعنهآلود.
مجموعه داستانهای جانوران و ابر جانوران ساقی نیز شامل ۳۶ داستان است که لطافت طبع و مهارت قصهگویی چندلایه این نویسنده را در ویترینی از داستانهایی با رویدادهای غیرمنتظره و غافلگیرکننده به نمایش میگذارد، داستانهایی سرگرمکننده که در عین حال خواننده را تا مدتها در اندیشه فرو میبرند.
کتابسرای تندیس تابستان امسال گلچینی از بهترین داستانهای این مجموعه را در کتابی با عنوان درخت به و ۲۲ داستان دیگر گردآوری و منتشر کرد. بخش اول این کتاب که به منتخبی از داستانهای ماجراهای کلویس اختصاص دارد، شامل ۱۱ داستان از معروفترین آثار ساقی است. در این بخش درباره سرنوشت گربهای به نام تابرمری میخوانیم که یاد میگیرد به زبان انسانها صحبت کند و مردی که هنر «به جانش افتاده» و به خاطر یک خالکوبی با از دست دادن هویت مستقل خود به یکی از گنجینه های ملی کشور تبدیل میشود.
فضایی که در داستانهای این بخش بیش از همه خودنمایی میکند، فضای تاریکی، وحشت و کینه است. در داستان سردنی واشتار از خدایی کینه جو و ساکن در قفس میخوانیم که از تخیل یک پسر بچه پا می گیرد، به دنیای واقعیت پا میگذارد و دست به جنایت میزند. در بخشی از این داستان آمده است:
خانم دیراپ [...] تا حدودی آگاه بود که مخالفتهای مستمر و از سر مصلحتش با کارهای کنرادین وظیفهای است که ملال کوچکترین جایی در آن ندارد. کنرادین با خلوصی فروتنانه از خانم دیراپ متنفر بود و خوب هم میتوانست این تنفر را از همه پنهان نگاه دارد. اندک خوشیهایی که نائل به فتحشان میشد، با در نظر گرفتن این احتمال که سرپرستش از انجامشان ناخشنود است، لذتی چندباره زیر دندانش پیدا میکرد. افزون بر این، تخیلش قلمرویی محسوب میشد که دروازهاش به روی سرپرستش قفل بود، آن زن چیزی ناپاکی بود که نباید راهی به تخیلش مییافت. (۴۲-۴۱)
ساقی در داستان نوای سر تپه دیگر بار به نیروهای ماوراءالطبیعی و کینه جو مجال خودنمایی میدهد. در این داستان میبینیم که چطور «خدایان جنگل با کسی که به ایشان بی حرمتی کند بد تا می کنند» (ص. ۵۱). در داستان آرامش در موزل بارتن فضای وحشت و کینه جویی به اوج خود میرسد؛ در این داستان از قدرت بالای طلسم و نفرین میخوانیم و این که «کافی است آدمیزاد یک بار در محاسباتش به مسئلهی غیرممکنی بها بدهد تا به امکان حقیقی شدنش به حد بی نهایتی افزوده شود» (ص.۶۱).
بخش دوم کتاب درخت به و ۲۲ داستان دیگر شامل ۱۲ داستان برگزیده از مجموعه داستان جانوران و ابرجانوران ساقی است. در این بخش همانطور که انتظار می رود حیوانات پای ثابت اکثر داستانها هستند؛ در داستان ماده گرگ، از یک شعبدهبازی صحنه سازی شده با همکاری یک ماده گرگ میخوانیم و در داستان لورا از زنی که تناسخ به جسم یک حیوان هم نمیتواند بر شر نهفته در نهادش سرپوش بگذارد. در برخی از داستانهای این مجموعه از جمله پنجره باز، استراحت مطلق و تار عنکبوت همچنین میتوان برخی از بهترین نمونهها از پایان غیرمنتظره را خواند.
مجموعه داستانی درخت به و ۲۲ داستان دیگر با ترجمه مریم عزیزی تابستان امسال در شمارگان ۵۰۰ نسخه توسط انتشارات کتابسرای تندیس چاپ و روانه بازار شد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9587/29083/99912
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9587/29083/99913
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9587/29083/99914
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9587/29083/99915
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9587/29083/99916
|
عناوین این صفحه
- جلد اول و دوم «سه دیدار» نادر ابراهیمی به چاپ یازدهم رسید
- درسهای بازیگری تئاتر آگوستو بوئال برای ستم دیدگان
- گلههای کامران پارسینژاد پس از ابتلا به کرونا
- انتقاد از سیاستهای دست و پاگیر
- نقد اجتماعی با چاشنی طنز و وحشت در «درخت بِه و 22 داستان دیگر»