|
زندوکیلی: آلبوم «آن روز آسمان گریست» بنمایه هنری قویای دارد
رونمایی از آلبوم «آن روز آسمان گریست»
معاون هنری سازمان فرهنگی هنری در آیین رونمایی از آلبوم موسیقی «آن روز آسمان گریست» که به مناسبت اربعین حسینی توسط مدیریت موسیقی این سازمان تولید شده است، عنوان کرد: محتوای آلبوم «آن روز آسمان گریست» بسیار غنی است و بنمایه هنری قویای دارد.
به گزارش امتیاز، آیین رونمایی از آلبوم موسیقی «آن روز آسمان گریست» روز یکشنبه چهارم مهرماه با حضور تعدادی از هنرمندان اثر و جمعی از اصحاب رسانه برگزار شد. این آلبوم به همت مدیریت امور موسیقی و سرود سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و با مشارکت مرکز موسیقی و سرود صداوسیما به مناسبت اربعین حسینی تولید شده است.
زندوکیلی: آلبوم «آن روز آسمان گریست» بنمایه هنری قویای دارد
علیرضا زندوکیلی معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در این مراسم عنوان کرد: خدا را شکر میکنیم که ما را در مسیر تولید اثر هنری برای حضرت اباعبدالله(ع) قرار داد. ما تلاش کردیم در حد توانی که داریم، برای معرفی این شخصیت بزرگ عالم بشریت یعنی امام حسین(ع) کاری انجام دهیم. جای شکر دارد که این توفیق را داشتیم که در حیطه تخصصی خود یک گام کوچک در جهت اهداف قیام حضرت اباعبدالله(ع) برداریم.
وی افزود: در این ۱۸ ماه وضعیت موسیقی سازمان فرهنگی هنری متحول شده و مدیری منصوب کردهایم که دغدغهمند و پرتلاش است. مدیریت موسیقی در این مدت هم از ظرفیتهای سازمان فرهنگی هنری به خوبی استفاده کرده و هم ظرفیتهای بیرون سازمان به کار گرفته شد و نهادهایی مانند مرکز موسیقی و سرود صداوسیما و مرکز موسیقی حوزه هنری در تولید آثار با ما همکاری داشتند. در این مدت حدود ۶۰ اثر شامل پوئمسمفونی، سمفونی، آلبوم و تکآهنگ تولید شد.
زندوکیلی با بیان اینکه هنر یک ظرف خوب برای ارائه محتواست، گفت: اگر یک مظروف خوب برای ظرف هنر داشته باشیم، میتوانیم گامهای بلندی برداریم. ظرفهای دیگری هم برای ارائه محتوا وجود دارد، ولی هنر ارتباط قویتری با مخاطب دارد و تودههای مردم همواره ارتباط خود را با هنر حفظ کردهاند.
معاون هنری سازمان فرهنگی هنری در پایان گفت: آلبوم «آن روز آسمان گریست» که نام زیبایی هم دارد، یکی از همان کارهای خوبی است که امیدوارم دستاندرکاران آن مأجور باشند. موسیقی مذهبی ما پیوند دیرینهای با ردیفهای آوازی دارد و مثلاً در تعزیهخوانی این موضوع به شدت پررنگ است. محتوای آلبوم نیز بسیار غنی است و بنمایه هنری قویای دارد که حتی اگر امروز هم شنیده نشود، در آینده قدر آن فهمیده خواهد شد.
سمیعی: در آلبوم «آن روز آسمان گریست» همزمان از شاخصههای موسیقی ایرانی و موسیقی جهان استفاده شده است
در ادامه امیرحسین سمیعی مدیر امور موسیقی و سرود سازمان فرهنگی هنری اظهار کرد: خوانندگان بسیار خوبی در این آلبوم حضور داشتند و اشعار آن را شاعران جوان و بااستعداد سرودهاند. البته از ترکیببند مشهور محتشم نیز در آلبوم استفاده شده است. ما به فرمی رسیدیم که نیاز داشتیم همزمان از شاخصههای موسیقی ایرانی و موسیقی جهان استفاده کنیم. قطعاً آواز به تنهایی جذابیت خودش را دارد، اما با همراهی موسیقی ارکسترال ابعاد تازهای مییابد.
وی ادامه داد: عملاً نمیتوانیم در آواز ایرانی بافت هارمونیک موسیقی غرب را اجرا کنیم، اما آقای سالاروند آهنگساز اثر با شناخت خوبی که دارد، توانست پیش و پس آواز، بافتهای هارمونیک را اجرا کند. برای این کار از آکاپلا هم استفاده شد و آهنگساز هارمونیها را خیلی ساختارمند استفاده کرد. ایشان تمام تکنیکها را در خدمت بهتر شنیده شدن موسیقی برای مخاطب عام به خدمت گرفت.
سمیعی در پایان گفت: ما بر آن بودیم در حوزه موسیقی آیینی آثار الگو ارائه کنیم. مسیری که سال گذشته با آلبوم «مرثیه ناتمام» آغاز شد و امسال با «نواحی اشک» و «آن روز آسمان گریست» ادامه پیدا کرد. در آلبوم آوازها بسیار حرفهای طراحی شده و در مواقعی با حجمی از تکنیک و در مواقعی با حجمی از احساس مواجه هستیم. طبیعتاً احساسات خوانندگان اثر با هم متفاوت است و این جذابیت کار را بیشتر میکند.
محمد سالاروند آهنگساز آلبوم نیز عنوان کرد: در این آلبوم با سه خواننده مواجه بودیم که برای کارشان در زمینههای تلفیق شعر، نواها و تحریرها طراحی کردند. چیزی که در موسیقی آیینی ما کمتر دیده میشود. تلاشمان این بود که در یک زمان کم برای نسل جدید آثاری تولید کنیم که نشانههایی از نسل خودشان در این کارها ببینند. این نسل با ما متفاوت هستند و وظیفه داریم کارمان را در شکلی عرضه کنیم که آنها با آن ارتباط برقرار کنند.
وی اضافه کرد: این کار کاملاً دلی ساخته شد، چرا که به نام حضرت امام حسین(ع) بود و همه عوامل با تمام وجودشان پای کار آمدند. این آلبوم جزو معدود مواردی است که موسیقی دستگاهی مستقیماً وارد موسیقی آیینی میشود. در موارد دیگر مانند تعزیه، قواعد موسیقی دستگاهی به طور کامل رعایت نمیشود. شعرهای آلبوم نیز بسیار تاثیرگذار است و چشمانمان در هنگام کار نمناک میشد. امیدواریم این آلبوم ماندگار شود و سالها بعد اگر کسی کار را شنید، این احساس در او ایجاد شود که برای ساخته شدن اثر تلاش صادقانه شده است.
اکبری: بسنده کردن به آثار خوب گذشته خطرناک است
امین اکبری یکی از شاعران آلبوم در این نشست تصریح کرد: موسیقی مرهون آیینهاست و موسیقی را در طول سالیان از آیینهایمان گرفتهایم و موسیقی از دیرباز صدای آیینهای ما بوده است. مشکلی که من در موسیقی و شعر آیینی میبینم، بسنده کردن به آثار خوب گذشته است. در شعر به آثار محتشم کاشانی و عمان سامانی بسنده میکنیم و این بسنده کردن یک خطر است که باعث میشود هر چه میگذرد دستمان خالی بماند.
وی ادامه داد: با این دلیل که شعرمان به شعر محتشم نمیرسد، نباید از سرودن شعرهای تازه خودداری کنیم. در موسیقی هم این اتفاق افتاده و مثلاً بسیاری از خوانندگان موسیقی سنتی به بازخوانی روی آوردهاند.
اکبری با بیان اینکه یک آلبوم موسیقی از سه جزء کلام، آوا و موسیقی تشکیل شده است، افزود: برای موفقیت یک اثر، هر سه این اجزا باید از کیفیت مناسب برخوردار باشد. در این آلبوم این اتفاق افتاده و من از اشعار همکارانم در این آلبوم لذت فراوانی بردم. کارنامه موسیقی سنتی را هم که نگاه کنید، میبینید که وقتی یک مثلث قوی مانند شجریان، ابتهاج و لطفی شکل میگیرد، نتایج درخشان حاصل میشود.
رضا یزدانی یکی از شاعران و سید محسن حسینی و مهدی محمدی دو تن از خوانندگان آلبوم نیز در این نشست حضور داشتند.
در پایان این نشست، آلبوم «آن روز آسمان گریست» رونمایی شد. این آلبوم در هشت قطعه تولید شده و محمد سالاروند آهنگساز، صادق شیخزاده، سید محسن حسینی و مهدی محمدی خوانندگان و محتشم کاشانی، سید محمدمهدی شفیعی، سعید تاج محمدی، رضا نوری، غزاله شریفیان، سید وحید سمنانی، رضا یزدانی و امین اکبری شاعران اثر هستند.
آلبوم «آن روز آسمان گریست» در سایت بیپتونز قرار میگیرد و به صورت رایگان قابل دریافت است.
مرور کتاب؛ گفتگویی با علامه حسنزاده
یاسر عسگری پژوهشگر و مدیر انتشارات راه یار در یادداشت کوتاهی به معرفی و مرور کتاب «گفتگو با علامه حسن زاده آملی» پرداخته است.
در ادامه مشروح متن این یادداشت را میخوانیم:
استاد علامه حسن زاده آملی از شخصیتهای برجسته علمی و اخلاقی دوره معاصر بود که در علوم مختلف صاحب تألیف و صاحب نظر بوده است. کتاب «گفتگو با علامه حسن زاده آملی» از جمله آثار خوب و خواندنی درباره زندگی و فعالیتها و دغدغههای اوست. این کتاب شامل شانزده مصاحبه است که در طول سالیان متمادی (در دهههای شصت و هفتاد) با ایشان منتشر شده و در برخی مطبوعات مانند کیهان فرهنگی، بیّنات، نامه علم و دین، روزنامه رسالت، فصلنامه حوزه، رواق نور، پیام انقلاب، کیهان اندیشه، روزنامه جمهوری اسلامی، نور علم، روزنامه کیهان، کیهان علمی نوجوانان. این کتاب به اهتمام محمد بدیعی گردآوری و تدوین و از سوی انتشارات تشیع در قم منتشر شده است و مطالعهاش برای هر کتابخوانی، جذاب و درس آموز است؛ زندگی و خاطرات عالمی که دغدغهاش بیان همراهی «علم و دین» و همسویی «قرآن و برهان و عرفان» است و بر «خودسازی، انسان سازی و مدینه فاضله سازی» حرکت میکند.
۱. آنچه که در این کتاب برجسته مینماید روحیه «علم آموزی» و «جستجوگری علمی» فوق العاده علامه حسن زاده است که این روحیه در همه سنین ایشان ادامه یافته است. شاید بتوان گفت یکی از محاسن وی، شرکت در دروس تفسیر اساتید مختلف و حضور در محافل علمی و اخلاقی اساتید برجسته است. از دروس تفسیر حضرات آیات شعرانی، الهی قمشه ای، تا علامه طباطبایی. «عمده درس تفسیر بنده خدمت آقای شعرانی بود. بنده از اول تا آخر تفسیر مجمع البیان طبرسی را کلمه به کلمه خدمت ایشان خواندم. خیلی آن محفل درس تفسیر برای من ارزشمند بود.» (ص ۲۶)
۲. یکی از نکاتی که درباره زندگی علمی و حوزوی استاد حسن زاده باید گفت این است که ایشان بیشتر تحصیلکرده حوزه علمیه تهران است تا قم. ایشان غالب درسهای جدی را در تهران در محضر اساتید برجسته آموختند مانند حضرات آیات شعرانی، رفیعی قزوینی، محمدتقی آملی، الهی قمشهای، میرزا احمد آشتیانی، فاضل تونی، سید احمد لواسانی و شیخ علی محمد جولستانی (ص ۱۵۹) و اساتید شاخص ایشان در حوزه علمیه قم هم علامه طباطبایی و برادرشان آیت الله محمدحسن الهی و آقازاده آیت الله سید علی قاضی (حجت الاسلام استاد سید مهدی قاضی طباطبایی) است. (ص ۱۵۸) «آقای شعرانی ذوالفنون بودند. بنده هم اساتیدم را به تجربه در فنون، مثل ایشان ندیدم.» (ص ۲۹) و از تعابیرش درباره علامه شعرانی، بر میآید که به شدت از ایشان متأثر است و نقش ایشان در قوام شاکله علمی استاد حسن زاده بسیار برجسته است.
۳. هر استادی سبک خاص خود را در علم آموزی دارد. علامه در گفتگوهایش شیوهها، راهکارها و پیشنهادهای مختلفی را بیان میکند. از جمله میگوید: «هم کوشش و هم کشش میخواهد، صبر میخواهد و انسان جویای علم و معرفت، همه چیز را باید زیر پا بگذارد، مگر خدا و راه استکمال را. با پریشان خاطری و کثرت تعلّقات و همّ گوناگون داشتن و عدم استقامت، نمیتوان به جایی رسید. استاد باید قوی باشد، اما شاگردان هم باید استقامت داشته باشد. تا استقامت نباشد، کسی به جایی نمیرسد. (ص ۱۰۹) یا میگوید: «در تحصیل علم، قناعت ناپسند است.» (ص ۲۴۴) «در علم، نباید طالب علم بگوید بس است.» (ص ۶۴) «انسان نباید از تحصیل خسته بشود. بخصوص، کسی که میخواهد با منطق وحی و زبان ولایت، آشنا بشود.» (ص ۱۱۰)
از سویی دیگر به درستی بیان میکند: «با شتاب و بدون تأمل کافی، کسی به جایی نمیرسد. راه ملا شدن این نیست. باید مقدمات کار قوی و محکم باشد. در بسیاری یک نحوه عجله وجود دارد که اینها بعداً پشیمان میشوند و این حیف است.» (ص ۱۱۱-۱۱۲) بر تفکر و تأنی تأکید دارد و میگوید: «انسان از جمع کتاب عالِم نمیشود و گرنه کتابفروشها میبایستی اعلم من فی الارض باشند.» (ص ۱۶۰)
بر نقش و جایگاه استاد تأکید ویژه ای دارد: «برای طالب کمال، استاد کامل خیلی دخیل است. آن کلیدها و مفاتیحی که از استاد عاید شاگرد میشوند، آن کُدهایی که از استاد استفاده میکردند، آن اصول و امهاتی که از استاد به دست میآیند، اهمیت بسزایی دارند.» (ص ۱۵۹ ۱۶۰) وی تواضع و ادب در مقابل استاد و حفظ حریم استاد را در توفیقات زندگی علمی و عملیاش یاد میکند و میگوید: «بنده حریم اساتید را بسیار بسیار حفظ میکردم و سعی میکردم در حضور استاد، تکیه به دیوار ندهم، سعی میکردم چهار زانو ننشینم. حرف [و اشکال] را مواظب بودم زیاد تکرار نکنم، [زیاد] چون و چرا نمیکردم که مبادا سبب رنجش استاد شود.» (ص ۱۰۶)
۴. علامه حسن زاده در پاسخ به سئوالی درباره پیشنهاد و توصیه به طلبهها میگوید: «طلبه مُشوّقش درس و کتاب و استاد است و محضر استاد… باید به عزم و اراده و استقامت، پیش رفت. با تن پروری و تجمّلات زندگی و پریشان خاطری نمیشود. امکان ندارد انسان بخواهد درس بخواند و دنبال آبادی و عمران دنیا هم باشد. این دو با هم جمع نمیشود.» (ص ۱۰۴) از سویی میگوید: «نفس مطمئنه، علوم و معارف را میگیرد. نفس مُضطر به جایی نمیرسد. شخص پریشان خاطر، عالم نمیشود. هّم واحد میخواهد. اصولاً تعقل با تعلّق جمع نمیشود.» (ص ۱۰۵) از سویی پیشنهاد میدهد: «کتابهای تذکره را بخوانید. با شرح حال بزرگان آشنا شوید و ببینید که در راه معشوقشان که تحصیل علم و کمال است مشتهیات نفسانی را زیر پا گذاشتند.» (ص ۱۰۵)
۵. علامه میگوید: «انسان حدّ یَقِف ندارد.» (ص ۶۷) و بر این تأکید دارد که: «خودتان را ارزان مفروشید و به امور مادی خودتان را گرفتار نسازید.» (ص ۱۴۶) شاید این تعبیر، یکی از کلامهای پُرتکرار علامه در هر جلسه و مجلسی باشد که «خودتان را ارزان مفروشید.»
۶. علامه معتقد است «ما در عالَم، کاری مهمتر از خودسازی نداریم و تمام این درس و بحث، برای آن است که خودمان را درست بسازیم.» (ص ۱۲۹) علامه در این زمینه، اهتمام ویژه ای به «قرآن» دارد و دائماً انس با قرآن را به مخطبان پیشنهاد میدهد و تکرار میکند: «قرآن کتاب انسان ساز است… این کتاب انسان ساز و مدینه فاضله ساز است که باید در متن وجود عالم و آدم پیاده شود.» (ص ۶۸) از سویی مهمترین صُنع و هنر انبیاء (ع) را آدم سازی و تشکیل مدینه فاضله انسانی میداند. (ص ۲۲۷)
۷. یکی از روحیات قابل تحسین علامه، روحیه آزادمنشی و حقجویی و حق گویی ایشان بوده است. ایشان در گفتگویی با ماهنامه «کیهان فرهنگی» (ش ۵، مرداد ۱۳۶۳) میگوید: «بدون تعصّب مذهبی، حاشا و کلّا، بنده خودم در یکی از نوشتههایم عنوان کردهام و گفتهام که من از دین در آمدم و دوباره دین را قبول کردم. خواه مردم بپذیرند، خواه نپذیرند، بنده، بله بنده، حسن زاده آملی از دین بدر آمدم و دوباره دین را پذیرفتم. بنده دین آبایی ندارم، دین تقلیدی و طایفهای ندارم، من اثنی عشریه به تحقیق شدم، نه به تقلید.» (ص ۴۹)
۸. یکی از مزایای آثار علامه این بوده است که کم و بیش در آثار و مکتوبات خویش، فضای اجتماعی و سیاسی آن مقاطع را بیان میکند و خاطراتش از دوران گذشته بیان میکند که برای مخاطبان و نسل آینده و محققان تاریخ میتواند بسیار مفید یا تأمل برانگیز باشد. برای نمونه میگوید: «بنده از خاطرم نمیرود بدون هیچ استثناء، مساجد شهر ما، آمل، را انبار پنبه و غلّات و اینجور چیزها قرار داده بودند. ستمشاهی که میشنوید، به معنای واقعی کلمه، ستمشاهی بود. آن سال که ما طلبه شدیم، رضاخان اوضاعی برای کشور، پیش آورده بود! … یکی از مساجد شهر ما را (که حالا آن را آباد کرده و ساختهاند) طویله کرده بودند! مردم که از دهات، با اسب و استر میآمدند، آنجا را مورد استفاده قرار میدادند. فوق این حرف هم هست که به لحاظ اینکه خلاف ادب میشود، عرض نمیکنم. (ص ۹۸) «شما نمیدانید رضاخان پهلوی و پسرش بر سر علم و عالم، چه بلایی آوردند.» (ص ۱۰۸)
یا میگوید: «مرحوم [آیت الله محمدآقا] غروی، با آن سطح عالی علمی که از شاگردان بنام حوزه نجف و از شاگردان مرحوم نائینی و مرحوم اصفهانی و آقایان دیگر بوده و مجتهد مسلّم زمان خودشان به شمار میرفت. میفرمود: من تعهد دارم روزانه در خیابانها و بازار آمل، هر روز به یک طرف قدم بزنم، تا مردم به کلی روحانیت را فراموش نکنند.» (ص ۹۹) یا تعبیر دیگری از قول ایشان بیان میکند: «از سلطه اجانب، کار دینداری به جایی رسیده بود که من بعضی از روزها با لباس روحانی در خیابان و بازار آمل بدین قصد عبور میکردم که مردم مرا ببینند و دین و دینداری را فراموش نکنند و مبدأ و معاد از یادشان نرود.» (ص ۱۵۹)
۹. علامه معتقد است که ما یک شاعر حکیمی به نام علی بن ابیطالب قیروانی داشتیم که به غلط، دیوان او به حضرت وصی امام علی (ع) نسبت داده شده است. (ص ۱۱۶) در لابلای گفتگوها و کتابهایش از این نکات و نظرات کم نیست و میتوان نظرات علامه در گوشه و کنار یافت. برای نمونه میگوید: «این حرف که شهرت دادهاند که فلسفه و منطق را از یوانان گرفتهاند. این حرفهایی است خیلی سطحی و رایج.» (ص ۴۹) «حاشا که اسلام در علوم انسان ساز و مدینه فاضله سازی و در معارف حق الهیه… متضمّن ذرهای، به قدر خَردلی، نیاز به احدی، به فرقهای، به طایفهای داشته باشد.» (ص ۵۰) یا میگوید: «انسانی که دارای اعتدال مزاج است، از هیچیک از رشتههای علوم زده نمیشود، بلکه خواهان علم است و میخواهد همه چیز را بداند. بنده نیز به اندازه ظرفیت و قابلیت خودم، الحمدلله از هیچ رشتهای روی گردان نبودم و به آن مقدار که برایم میسور شده، استقبال نمودهام و بحمدلله در همه این رشتهها تألیف و تصنیف دارم.» (ص ۱۴۲ و ۱۴۳) میگوید: «زبان هر قوم و فرقهای نردبان رسیدن به معارف آن فرقه آن است» (ص ۱۴۳) «اگر مقدورم بود تمامی زبانهای دنیا را فرا میگرفتم. ما روی عشق و علاقه به زبان زمانمان که فرانسه بودم و در آن موقع بسیار رایج بود به فراگیری آن پرداختم… اگر دستم میرسید و با هزاران اگر دیگر، مایل و علاقمند بودم که دیگر زبانها را نیز فرا بگیرم و از هیچ علمی و زبانی انزجار ندارم.» (ص ۱۴۴)
۱۰. این کتاب ابعاد ناگفته یا کمتر شنیده شدهای از علامه بیان میکند که میتواند برای مخاطبان جذاب باشد. اینکه علامه در دهه سی، به مدت نُه سال به استخراج تقویم میپرداخت.(ص ۵۵) تقویم نجومیاش را منتشر میکرده، حتی در دو مورد پیش بینی محاسبات نجومی دقیق و خاصی انجام داد که در آن زمان، باعث محبوبیت و شُهرت او در آن ایام شد. از توجه علامه به «ادبیات» میگوید. هم ادبیات فارسی، هم ادبیات عربی. اینکه دانستن ادبیات فارسی و عربی را هم برای طلاب و روحانیون ضروری میداند. هم در نوشتن و هم در بیان و هم ضرورت آن برای درک معانی و معارف قرآن و روایات اسلامی. میگوید: «بنده به کلیله و دمنه علاقه داشتم… من چیزهایی را که راجع به کلیله میدیدم جمع آوری و یادداشت می کردم… من سالیانی با کلیله و مرزبان نامه حشر داشتم، اما کلیله در ما عجین شده بود و با آن خو کرده بودم. لذا بنده آن دو باب را بر اثر انس ممتد سالیان درازی که با کلیله داشتم با همان سبک نصرالله منشی ترجمه کردم و کوشش کردم که به سیاق دروس ایشان باشد.» (ص ۴۱ و ۴۲)
از ذوق شعری علامه سخن به میان میآید: «حقیقت این است که در زمینه شعر، بنده مثل دیگر رشتهها، خوشه چین خرمن بزرگان هستم. حشر با هر کسی ایجاب میکند که انسان به لحن و روش و خوی او در بیاید و به گفتار و شیوه او نزدیک شود. این یک امری قهری است. قسمتی از دیوان من، به روش غزلیات متعارف شعرای بزرگ ماست. قصایدی دارم گاهی شبیه قصاید سنایی، چون خیلی با ایشان حشر داشتهام. آن سبک و روش اثر گذاشته است و همان سبک را پسندیدم. شعر نو ندارم و طبع من هم این را اجازه نمیدهد.» (ص ۳۶) نظرات علامه درباره برخی شعرا و اشعارشان هم میآید: ۱) سنایی در قصاید خیلی تبحّر دارد، چنان که سعدی و حافظ در غزلیات به خصوص حافظ که بعضی غزلیات او سِکرآور است. ۲) بیت و شعر حافظ، همه بیت الغزل معرفت است. ۳) باباطاهر که دوبیتیهایش مثل شعلههای آتش است. از یک کوره آتشین یا از یک آتشفشان خارج میشود.(ص ۳۸) ۴) [اشعار] جناب حکیم ابوالقاسم فرودسی، هر چند به صورت حماسه و سلحشوری و جنگاوری و دلاوری است، اما در اثنای گفتارش جا به جا، نکاتی بلند و مطالبی خیلی شریف عنوان کرده است.(ص ۳۹) ۵) گلشن راز شبستری چقدر خدمت به عالَم عرفان کرده که آن مطالب نغز را در لباس زیبای شعر در آورده است. (ص ۳۵)
از سویی یک حسرت خاص و از غفلتش از حفظ قرآن میگوید: «همان ابتدا عشق عجیبی به دیوان شعرا و نظم و شعر هم داشتم. روی این ذوق، همان وقت تمام دوبیتیهای باباطاهر را حفظ بودم و تمام رباعیات خیام و اکثر غزلیات حافظ و همین طور اشعار دیگر را… و ای کاش از همان وقت کسی به من میگفت: آقا، به جای اینکه اینها را حفظ کنی، شروع کن به حفظ قرآن. و الان این حسرت برای من به جا مانده است که این عشق و علاقهای که به دواوین شعرا داشتم، کاش در حفظ قرآن به کار میبردم.» (ص ۲۳)
بیانیه کنفرانس سه روز تصوف در لاهور؛
تعلیمات وحدتآفرین هجویری به ریشهکنی افراط گرایی کمک میکند
کنفرانس بین المللی سه روزه تصوف با موضوع «مشکلات فرهنگی در عصر معاصر و تعلیمات علی بن عثمان بن علی جلابی هُجویری» با حضور نمایندگانی از کشورهای مختلف جهان از جمله جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، تونس، یمن، افغانستان، آمریکا و انگلیس در صحن مرکزی مرقد داتا گنج علی هجویری برگزار شد.
در این کنفرانس که به مناسبت نهصدوهفتادوهشتمین سالگرد درگذشت علی بن عثمان جلابی هجویری مشهور به داتا گنج بخش و صاحب کتاب «کشف المحجوب» رگزار شد شخصیت های مختلف مذاهب اسلامی و سایر ادیان، اندیشمندان و مسئولان مهم ایالتی حضور داشتند هر یک با تبیین و تشریح افکار فلسفی و عرفانی علی هجویری، بر وحدت اسلامی و خودداری از پرداختن به مسائل اختلافی در جوامع اسلامی تاکید کردند.
جعفر روناس؛ وابسته فرهنگی و مسئول خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور در این کنفرانس، با بیان اینکه علمای دین برای ترویج اسلام، گسترش تعالیم اسلامی و هدایت مردم به راه حق، نقش بسیار مهمی را ایفا کرده و برای دیگران روشنگر راه بودهاند گفت: شیخ ابوالحسن علی بن عثمان هجریری یکی از شخصیتهایی است که میتوان گفت در ترویج دین مبین اسلام در شبه قاره پاکستان و هند نقش بسزایی داشت.
وی افزود: هجویری و سایر مشاهیر عرفان و اخلاق نیز در پیروی از فرامین الهی تلاش کردند تا جامعهای عاری از طاغوتها و فساد را الگوسازی کنند. مطالعه آثار علمی و دینی بزرگانی دین، عرفان و صوفیان مانند کشف المحجوب برای نسل جوان راه گشا خواهد بود و برقراری امنیت و آرامش، صلح و دوستی و محبت در جامعه را به دنبال خواهد داشت.
مسئول خانه فرهنگ کشورمان اضافه کرد: کتاب کشف المحجوب که از معروفترین کتابهای شیخ و قدیمیترین کتاب به نثر فارسی است که در شرح احوال و عقاید صوفیه و نحلههای مختلف عرفان به رشته تحریر درآمده و نزد علما و عرفا شهرت و مقبولیت زیادی دارد. اشاره به اصحاب و اهل بیت (ع) در کتاب عرفانی کشف المحجوب نشان دهنده این حقیقت است که بزرگان ما برای شناخت حقیقت ذات خداوند، کمک گرفتن از اهل بیت اطهار (ع) و اصحاب رسول (ص) را لازم میدانستند.
پروفسور احمد رفیق اختر؛ اندیشمند و صوفی شناس مشهور پاکستانی از دیگر سخنرانان در این کنفرانس گفت: عرفای شبه قاره هند نقش مهمی در بسط و توسعه اندیشه اسلامی داشتند به نحوی که اکثریت مردم شبه قاره، بر خلاف تبلیغات دشمنان اسلام که میگویند اسلام با زور شمشیر گسترش یافت، تحت تاثیر عرفان اسلامی و با رغبت و علاقه به دین مبین اسلام مشرف شدند.
وی افزود: در عصر معاصر که درگیریها و فاصله تمدنی بین اسلام و غرب افزایش چشمگیری یافته است، یقیناً بازگشت به آموزههای عرفان اسلامی در جوامع مسلمان میتواند وحدت و یکپارچگی را برای بشریت به ارمغان آورد.
پیر سید سعید الحسن شاه؛ وزیر اوقاف و امور مذهبی پنجاب نیز در افتتاح کنفرانس، با تاکید بر ضرورت پیروی از تعلیمات علی هجویری عارف بزرگ شبه قاره گفت: استفاده از اندیشه و افکار داتا گنج بخش میتواند ما را برای تشکیل جامعهای اسلامی مبتنی بر تحمل و بردباری، زندگی مسالمت آمیز و احترام به عقاید یکدیگر راهنمایی کند.
وی افزود: نگاهی به زندگی علی هجویری نشان میدهد که اتحاد اسلامی و ترویج و تبلیغ اسلام اصیل، تنها دغدغه این عارف بزرگ در یک هزار سال قبل بوده است به نحوی که ایشان همه زندگی خود را در راه گسترش و اعتلای اسلام سپری کرد.
در این کنفرانس محمد نجیب اوجی به نمایندگی از کشور ترکیه، شیخ احمد دباغ از یمن نیز هر یک با اشاره به چالشهای پیش رو در جهان اسلام بر ضرورت گفتوگو بین مذاهب مختلف اسلامی و حل مشکلات جهان اسلام تاکید کردند. در پایان در بیانیه اختتامیه کنفرانس، ضمن ضرورت بر احیاء ارزشهای اسلامی و ترویج آن در امت اسلام، بر پیروی از راه علی هجویری برای ریشه کنی تفکر افراط گرایی درجهت بازتاب چهرهای روشن و حقیقتی از اسلام در جهان تاکید شد.
دکتر خالد دادملک؛ رئیس بخش علوم انسانی دانشگاه پنجاب، مفتی رمضان سیالوی؛ خطیب داتا دربار، دکتر زاهد منیر عامر؛ مدیر اداره زبان و ادبیات پنجاب دانشگاه پنجاب، دکتر حامد اشرف همدانی؛ رئیس دانشکده عربی دانشگاه پنجاب، دکتر عظمی زرین؛ استاد زبان فارسی دانشگاه پنجاب؛ دکتر سید اصغر زیدی؛ رئیس دانشگاه جی سی لاهور از دیگر شرکت کنندگان در کنفرانس سه روزه تصوف در لاهور بودند.
ملاحظه: مراسم عرس یا سالگرد وفات علی هجویری؛ معروف به داتا گنج بخش از ۲۶ تا ۲۸ سپتامبر (۴ تا۶ مهرماه) در مزار علی هجویری با حضور هزاران نفر از پیروان وی برگزار خواهد شد. دولت محلی ایالت پنجاب اعلام کرد ۱۰ هزار نفر از نیروهای پلیس، وظیفه تامین امنیت زائران را بر عهده خواهند گرفت. فردا مراسم گردگیری و غبار روبی در مقبره علی هجویری با حضور مقامات بلند پایه دولتی برگزار خواهد شد. پخت غذاهای نذری، طبل کوبی به روش صوفیان و مراسم دعا و نیایش از جمله آیین مراسم عرس علی هجویری در شهر لاهور است.
یادداشت
ما و «مسئله»ای به نام اربعین
علمای اعلام و پژوهشگران حوزه تمدنی بر این باورند که پس از گسترش دین مبین اسلام نخستین رشته علمی که در میان مسلمانان گسترش پیدا کرد، تاریخ بود. علت تاسیس و گسترش تاریخنگاری اسلامی را نیز باید در دو منبع جستوجو کرد؛ نخست کلام الله مجید و دیگری احادیث بزرگان دین از جمله پیامبر اکرم (ص) و حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع). در کلامالله مجید روایت تاریخی پیشینیان در قالب واژگان و مفاهیمی چون قصه، خبر، حدیث، عمران، عبرت و اسطوره مطرح شده است و شاید این امر دلیلی بر توسعه سنت تاریخنگاری در تمدن اسلامی باشد.
فراموش نکنیم که در واژهشناسی قرآنی، حدیث به معنای سخن نو، حرف و خبر تازه است؛ همچنین مولانا جلالالدین محمد بلخی نیز در قالب غزلی با مطلع «هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود»، گویی به تفسیر معنای حدیث در قرآن پرداخته است. بنابراین میتوان چنین برداشت کرد که تاریخ به مثابه حدیث بوده و باید جهان را تازه کند.
واژه دیگری که در قرآن استفاده شده «نباء» است و معنای حرف موثق و سنددار را میدهد. این مفهوم هم سبب شد تا دریابیم روایات تاریخی قرآن فاقد هرگونه کذب و انحراف است. به باور استادان واژهشناس و زبانشناس، نباء خبر یا حرفی را گویند که برکات بزرگی به همراه دارد و علم را پیش میبرد.
لذا قرآن در بطن خود آموزههای بسیاری در علم و فلسفه تاریخ به همراه دارد. مورخان نخستین در تمدن اسلامی نیز با الهام گرفتن از کلام خدا به روایت احادیث، جنگها و سیره پیامبر (ص) پرداختند. پس سیره و مغازیها نخستین منابع تاریخنگاری محسوب میشوند.
استاد قاسم تبریزی (حفظ الله التعالی) که از جمله برترین تاریخنگاران انقلاب اسلامی هستند، معتقدند در عصر جدید نیز باید مبانی تاریخنگاری را از کلام الله مجید دریافت کرد. قرآن چهار رسالت را برای تاریخ درنظر میگیرد که کاملا با هدف علم و فلسفه تاریخ سازگاری دارد. جالب اینجاست که اهداف و رسالتهایی که متخصصان علوم انسانی غربی برای تاریخ بیان میکنند، مشابه رسالتهای مطرح شده در کلام خداست.
نخستین رسالت تاریخ از منظر قرآن، مولفه «درس عبرت بودن» آن است؛ نهاد ارائه الگو و نماد مثبت نیز رسالت دوم تاریخ محسوب میشود. سومین رسالت تاریخ از منظر قرآن طرح سرنوشت اقوام و ملل و حکومتها بوده و شناخت حق و باطل نیز چهارمین رسالت تاریخ به شمار میرود.
بنابراین تاریخ از منظر قرآن اهدافی دارد؛ در برخی از یادداشتهای پیشینم در رسانهها به این نکته اشاره کرده بودم که تاریخ را باید به عصر حاضر آورد و به صورتی مسئلهمند با آن مواجه شد. تاریخ اسلام بهویژه تاریخ شیعه، سراسر حاوی رخدادهایی پندآموز است و قابلیت بهرهبرداری در جهت ساخت فرهنگ امروز ایران را دارد.
یکی از مهمترین رخدادها در تاریخ خونبار شیعه، قیام حضرت سیدالشهدا (ع) و واقعه روز عاشوراست. این رخداد در زمینههای الگو و عبرت تاریخی برای امروزیان کارکرد مهمی دارد که البته درباره آن بحث بسیار شده است. اربعینِ شهادت امام حسین (ع) و اصحابش نیز رویداد مهمی است که تکمیل کننده واقعه عاشورا و هشدار دهنده آن رخداد بزرگ تاریخی است. به شهادت تاریخ، اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی جلیل القدر پیامبر (ص) به زیارت مزار حضرت سیدالشهدا (ع) دست یافت. میدانیم که پس از دور شدن سپاه اموی از کربلا، طایفه بنی اسد در قتلگاه حاضر شده و پیکر امام (ع) و یارانش را به خاک سپردند. روایت است که در همین روز اهل بیت (ع) نیز در سفر بازگشت از شام به کربلا رسیدند و جناب جابر به شرف دیدار با اهل بیت و حضرت سیدالساجدین امام سجاد (ع) نائل آمد. عموم علمای تاریخ نقل کردهاند که در این روز سر مبارک امام (ع) به بدن ملحق و دفن شد. حضور حضرت سجاد (ع) روز اربعین در کربلا و سر مزار پدر بزرگوارشان نشان از اهمیت زیارت بارگاه حضرت در این روز دارد. در هندسه فکری و معرفتی شیعه، قول و فعل معصوم (ع) محل رجوع بوده و این نخستین بهرهبرداری از تاریخ اربعین است. شیعه باید بداند که زیارت بارگاه امام حسین(ع) در این روز ضرورت دارد، چرا که فعل معصوم (ع) بوده است. نکته دیگر در این است که تا پیش از اربعین در تاریخ سندی مبنی بر زیارت مزار حضرت سیدالشهدا (ع) نداریم و شیعیان از ترس دستگاه خونریز و مستبد اموی به زیارت مزار مولایشان نمیرفتند. امام معصوم حضرت سیدالساجدین (ع) با این زیارت نشان دادند که حتی در صورت «خوف بر جان» نیز زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) امری واجب است. پیشتر در یادداشتی نوشته بودم که اگر حضرت سجاد (ع) در روز اربعین به زیارت کربلا نمیرفتند ای بسا که این رخداد عظیم با همه درسهایش فراموش میشد. بنابراین اربعین هشداری است برای زنده نگاه داشتن رخداد عاشورا.حال در این میان وظیفه ما چیست؟ تا به اینجا دو مسئله مطرح شده است؛ نخست اینکه کلام الله مجید به ما مسلمانان و شیعیان هشدار میدهد که نباید با تاریخ، موزهای برخورد کنیم. تاریخ و درسها و عبرتهایش برای جهان معاصر است، نه امری صرفا در کتابها و مخصوص گذشتگان. نکته دیگر این است که امام معصوم (ع) با فعل خود بر این نکته تاکید کرده که نباید به دلیل ترس از ظالمان، پیشوایان خود و آموزههایشان را فراموش کنیم.بنابراین زیارت اربعین و سنت پیادهروی آن، صرفا برای تفریح، گذراندن وقت یا شرکت در ظاهر یک آیین نیست. شیعه و زائر اربعین باید ضمن زیارت بارگاه امام خود و فهم آموزههای نهضت حسینی (ع) هم به این آموزهها عمل کند و هم در گسترش آنها بکوشد. اکنون به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پژوهشهای مهمی در زمینه عاشورا انجام شده و آموزههای این رخداد برکسی پوشیده نیست، مهم این است که شیعه باید در ترویج آنها بکوشد و این کوشیدن نخست باید با عمل کردن به این آموزهها باشد.یکی از آموزههای مهم اربعین ولایتپذیری و عمل به دستورات اولی الامر و زعیم حکومت است. شیعه باید پشت پیشوای برحق خود بایستد و از اولی الامر خود اطاعت کند؛ شیعه باید ولایتپذیر باشد و گوش به فرمان او.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9598/29188/100385
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9598/29188/100386
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9598/29188/100387
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/9598/29188/100388
|
عناوین این صفحه
- رونمایی از آلبوم «آن روز آسمان گریست»
- مرور کتاب؛ گفتگویی با علامه حسنزاده
- تعلیمات وحدتآفرین هجویری به ریشهکنی افراط گرایی کمک میکند
- یادداشت