|
مرثیهای بر فوتبال مالکانه
حسین کیاروستا/ آی اسپورت
جام جهانی در روسیه در حال پیگیری است، مرحله یک هشتم به پایان رسیده و هشت تیم برتر جام شناخته شدهاند. تا همین جای کار نیز شگفتیهای نسبتا زیادی خلق شده است. آلمانها خاطره فرانسه 2002، ایتالیای 2010 و اسپانیای 2014 را زنده کردند و قهرمان دوره قبل ناباورانه در همان مرحله گروهی حذف شد.غیر از کنار رفتن مانشافت شگفتی دیگر حذف تاسف بار اسپانیای پر ستاره در مقابل روسیه و باخت پرتغال با ابربازیکن پرفروغ خود مقابل اروگوئه آماده بود. حذف آرژانتین نیز اگر چه شگفتی نبود و در برابر یکی از بختهای کسب جام از دور رقابتها کنار رفتند اما آنها نیز با وجود استفاده از فوق ستاره خود در همان مرحله گروهی تا آستانه حذف پیش رفتند.
فارغ از حذفهای غیرقابل پیش بینی و بعضا ناباورانه آنچه که بیش از همه در دورگروهی و بازیهای یک هشتم خودنمایی کرد «آمارهای بازیها» بوده است. آمارهایی بی فایده و دهان پرکن که بسیاری از تیمها مخصوصا تیمهای بازنده برای اثبات برتری خود به آنها متوسل میشوند. تیمهای بزرگی که حذف شدهاند یک مشخصه بارز داشتهاند، اینکه مالک مطلق توپ و میدان بودهاند و برتری آشکار در تعداد پاس و دقت آن داشتهاند اما آمارها یک چیز میگویند و نتیجه بازیها چیز دیگر. طبق آمار این جام مرثیهای بر «فوتبال مالکانه» بوده است. اسپانیا، آلمان، پرتغال و حتی آرژانتین قربانیان این سبک بودهاند.
اسپانیا در این جام بیش از همه تیمها مالکیت داشت و تعداد پاسهایشان به طرز اعجاب آوری بیش از همه تیمها بود، آنها حتی رکورد تعداد پاس در ادوار جام جهانی را با ثبت 1115 پاس در بازی با روسیه شکستند اما چرا حاصل کار آنها نشان از بلاتکلیفی تاکتیکی و ارائه فوتبالی حوصله سربر داشت و نتیجهای که نصیبشان شد نیز ناامید کننده بود؟
آنها مقابل پرتغال به تساوی رسیدند، ایران را به سختی بردند و مقابل مراکش نیز در دقایق پایانی از شکست گریختند وبا خوش اقبالی به عنوان صدرنشین به مرحله حذفی رسیدند و با وجود آسانترین قرعه و برخورد با ضعیفترین تیم حاضر در مرحله یک هشتم حذف شدند. روسیهای که تهی از هر بازیکن فانتزی و تعیین کننده بود و حتی در روز برد پرگلشان در افتتاحیه مقابل عربستان هم تیم شادابی نبودند و بازی درخشانی ارائه نکردند و یک تیم کاملا معمولی بودند.
اسپانیا اما با کهکشانی از ستارههای فوتبال جهان که کیفیت بازی آنها حرف اول را میزند از پس این روسیه هم برنیامد. چه شد تیکی تاکایی که در بارسا به اوج رسیده بود و باعث قهرمانیهای متوالی این تیم شده بود و تداوم همان سبک در اسپانیای دل بوسکه اولین قهرمانی جهان را در 2010 و قهرمانی اروپا در 2012 را برایشان به ارمغان آورده بود در 2014 و 2018 به قهقرا رفت و تبدیل به فوتبالی ملال آور شد و سبکی کسالت بار را به نمایش گذاشتند و نتایجی ناامید کننده را رقم زدند؟
گویا تیکی تاکا در غیاب تئوریسینهایی که اندکی نبوغ و تازگی و نوآوری به آن تزریق کنند به پایان خود رسیده است ضمن این که نباید ناگفته گذاشت تیکی تاکا حتی در دوران اوجش هم به عنوان سبکی ملالت بار مخالفان خود را داشت اما صدای آنها در هیاهوی موفقیتهای پی در پی تیمهایی که مبتنی بر این شیوه بازی میکردند گم شد.
شاید بتوان ادعا کرد سال 2013 جایی که بایرنِ درخشانِ یوپ هاینکس کبیر با آن بازیهای مدرن و شناور بارسای گواردیولا را بلعید و با هفت گل آنها را در هم کوبید پایانی بود بر دوران تیکی تاکا. از آن سال به بعد به جز یک سال در لیگ قهرمانان، هم بارسا و هم اسپانیا بازنده بزرگ تورنمنتهای قارهای و جهانی بودهاند.
گویا در رخوت مربیانی که فکر میکردند این سبک بازی ایدهآل ترین شیوه است و در مقابل هر تیمی با هر سبکی میتوان با آن به موفقیت دست یافت مربیانی بودند که بیکار ننشستند و راهکار مقابله با آن را کشف کردند و چنین بن بستی برای تیمهایی با این شیوه ایجاد کردند.
اما فوتبال مالکانه تنها در تیکی تاکای بارسا- اسپانیا خلاصه نمیشود. آلمان، پرتغال و حتی آرژانتین که حذف شدند هر سه در بیشتر بازیهایشان حاکم مطلق زمین بودند. آرژانتین حتی در دیدار مقابل فرانسه که گلباران شد نیز آماری عجیب ثبت کرد.آنها 61% مالکیت توپ داشته و 170 پاس بیشتر داده بوند. پرتغالی که در مقابل اروگوئه باخت 68% مالکیت توپ داشت و دو برابر آنها پاس داده بودند و آلمانها در هر سه دیدار مرحله گروهی آماری خیره کننده در مالکیت و تعداد پاس داشتند.
اما کسانی که بازیهای این تیمها را با دقت دیدند اذعان دارند که این آمارها نه تنها نتیجه ایدهآل را برای آنها رقم نزد بلکه مهمتر این که حتی منجر به ارائه فوتبال زیبا و چشم نواز هم نشد و آنچه که دیده شد صرفا رد و بدل شدن پاسهای بی هدف و بدون ظرافت و سردرگمی تاکتیکی بود.
زمانی فوتبال مالکانه و تیکی تاکا به معنی ارائه بازی شناور و تماشگر پسند همراه با پاسهای کلیدیِ استادانه و فوتبال تهاجمی بود که در آن خلق موقعیت به راحتی اتفاق میافتاد و موقعیتهای بیشماری ایجاد و گلهای فراوانی زده میشد اما گویا دیگر، حریفان نحوه ایستادگی و مقابله با این روش را یاد گرفتهاند و در مقابل تز آنها «آنتی تز» مناسب را یافتهاند.
اگر سالها پیش در سال 2004 تیمی با دفاع اتوبوسی و استفاده از حداقل موقعیتها و البته بهره بردن از فاکتور بخت و اقبال تراژدی یک جام را رقم زدند و قهرمان یورو شدند اما این روزها دیگر حتی نیاز به یک بازی کاملا بسته و میکس کردن لایههای دفاعی متعدد و پارک کردن اتوبوس جلو دروازه و حبس شدن در محوطه ۱۸ قدم نیست و تنها کافی است روزنههای قابل نفوذ تا حد ممکن بسته شود و با یک دفاع منطقی از دادن پاسهای کلیدی جلوگیری شود و برنامه لازم برای ضد حملات نیز ترتیب داده شود.
پس از شکست چندباره این نقشه لو رفته آیا زمان آن نرسیده که در مقابل تئوریسنها و مربیانِ سبکهای دفاعی، تاکتیسینها و مریبان سبکهای هجومی نیز فکری به حال عدم نتیجه گیری و بن بست تیمهای بزرگ کنند؟ آیا تنها راهکار مقابله با این سیستمهای دفاعی فقط حفظ توپ و دادن پاسهای متعدد و بالا بردن مالکیت توپ و پرس تیم مقابل در زمین خودی است؟ روشی که در سالیان اخیر عمدتا با شکست مواجه شده است.
کارنامه شفر در سالهای دوم؛ زشت و زیبا
عملکرد شفر در اولین فصل حضورش در استقلال هواداران این تیم را حسابی ذوقزده کرده است. هواداران این تیم که بعد از مدتها با مربی آلمانی طعم آرامش را چشیدهاند چشمانتظار آغاز فصل هستند تا در فصل جدید و با ادامه روند فصل گذشته برای حریف سنتی خود خط و نشان کشیده و بتوانند گوی سبقت را بعد از مدتها از آنها بربایند. اما آیا انتظار آنها برآورده خواهد شد؟ شفر میتواند در فصل جدید همان عملکردش در فصل گذشته و حتی بهتر از آن را ارائه داده و استقلال را به مقام قهرمانی برساند؟ شاید تنها راهی که به وسیله آن بتوان تا حدودی جواب این سوال را پیدا کرد عملکرد مربی آلمانی در تیمهای گذشتهاش است. او در دومین فصل حضورش در تیمهای قبلیاش چه عملکردی داشته است؟ از فصل اول بهتر بوده یا بدتر یا همان روند را ادامه داده و افت کرده است؟
کارلسروهه تیمی است که سال اول با شفر به بوندسلیگا راه پیدا کرد. سال دوم حضور در رده پانزدهم در لیگ هیجده تیمی شاید برای هر تیمی عملکرد بدی به حساب بیاید اما برای تیم تازه وارد و با شرایط کارلسروهه کارنامه خوبی محسوب میشود. این تیم ماندنش را در اولین فصل حضور قطعی کرد و بدون نیاز به حضور در پلیآف در بوندسلیگا ماند تا فصلهای بعد نتایج بهتری هم بدست بیاورد.
بروسیا برلین یکی از تجارب ناموفق شفر در کارنامهاش بوده است. این مربی در اولین سال حضورش در این تیم نتایج خوبی نگرفت و در سال دوم نتایجش بدتر هم شد و تیمش رده سیزدهم را بدست آورد. او نه بازی از ده بازی آخر خود را باخت تا از تیمش اخراج شود.
الاهلی امارات بهترین عملکرد شفر در فصول دوم است. شفر مثل استقلال از اواسط فصل به آنها ملحق شد. آنها در آن فصل هفتم شدند اما در فصل بعد توانستند با شفر جام قهرمانی را بالای سر ببرند. تنها باری که شفر، در لیگ باشگاهی به قهرمانی رسید. العین امارات هم از اواسط فصل همکاریاش را با شفر آغاز کرد. العین در آن فصل ششم شد و فصل بعد به رتبه سوم دست پیدا کرد. صعودی که در فصل دوم، باعث محبوبیت بیشتر و مستحکمتر شدن جایگاه شفر شد. در باکو اما اوضاع فرق میکرد. تیم شفر فصل اول چهارم شد و فصل بعد ششم، تا این افت به خروج او از باشگاه منجر شود.
در کل بررسی کارنامه شفر نشان میدهد که او در هر تیمی که بوده در سال دوم روند فصلگذشتهاش را ادامه داده است. اگر خوب بوده خوب، اگر بد بوده بد یا اگر متوسط بوده همان روند متوسط را ادامه داده است. این اتفاقی است که میتواند نشان دهد که امیدواری هواداران استقلال به فصل بعد خیلی هم بیمورد نیست و شروع خوب شفر، میتواند به سال دوم بهتری برسد.
فوتبال در ایران؛
فقط فوتبال نیست مهدی کلانتری
فوتبال در طول تاریخ فوتبال علاوه بر ورزشی پرطرفدار، به عنوان اتفاقی فراتر از یک ورزش شناخته شده؛ جایی که احساسات و عواطف بسیاری از هوادارن با فوتبال، پیوندی جدا نشدنی به وجود آورده و خاطرات تلخ و شیرینی در ذهنمان ثبت کرده است.
در ایران یک هفته مانده به شروع جام جهانی، تب و هیجان فوتبال در ایران بیشتر از قبل مردم و شبکههای اجتماعی را فرا گرفت. از زیبابی لباس تیمهای حاضر در این جام تا عکسها و بنرهای نصب شده در سطح شهر و شعار هشتاد میلیون، یک ملت، یک ضربان. اما، بر خلاف سالیان قبل، فوتبال این بار جنسیت خاصی را تحت تاثیر قرار نمیداد و مختص گروه خاصی از مردم نبود؛ از مد هم که بگذریم، انگار فوتبال به واقع جایگاه خاصی در دل مردم برای خود باز کرده بود.
ماجرا از پخش بازیهای تیم ملی به صورت عمومی در سینماها و ورزشگاه آزادی و... آغاز شد؛ جایی که به نظر میرسید خیلیها ترجیح میدادند کنار یکدیگر بازیهای ایران را ببینند یا حتی به بهانه فوتبال و جام جهانی، چند ساعتی به صورت دستهجمعی شادی و هیجان داشته باشند. کشیدن پرچم ایران روی صورتها، لباسهای هواداری تیم ملی تا خوشحالی و صدای بوقها بعد از شکست مراکش، همه و همه اتفاقی برای یک خوشحالی مشترک بین مردم بود. اتفاقی که هر چند کوتاه بود، اما حداقل به اندازه همان چند ساعت تمام ایران را شور، هیجان و خوشحالی فرا گرفته بود. بسیاری از مردم که شناختی از بازیکنان نداشتند و حتی عدهای اصلا بازی را ندیده بودند، آمده بوند و تا نیمههای شب حضور داشتند؛ حتی پس از شکست برابر اسپانیا و مساوی برابر پرتغال، که فضایی آمیخته با شادی و اندوه را برای مردم به وجود آورد؛ باز هم همان قصهها و شور و خوشحالیها.
این که فوتبال به صورت یک رویداد ورزشی و فراتر تعریف شود یا مد و بهانه، و این که در تمام دنیا پس از موفقیت یک تیم، طرفدارانشان خوشحال می کنند درست، اما در ایران فوتبال از تاثیرگذارترین و مهمترین اتفاقات ماندگار برای شادی یک ملت بوده و خواهد بود. رویدادی بیشتر از یک اتفاق ساده؛ از صعود به جام جهانی ۱۹۹۸ و شکست آمریکا در همان جام، تا الان و ۲۰۱۸ روسیه.
به قول بیل شنکلی مربی بریتانیایی: «فوتبال مانند مرگ یا زندگی نیست؛ بلکه جدیتر از آنها است.»
گزارش امتیاز از وضعیت ممتاز داور ایرانی؛
شانس فغانی برای قضاوت در فینال بالا رفت
متین ریماز: جام جهانی ۲۰۱۸امسال رکوردشکنی های جالبی را درپی داشت،از باخت های ناباورانه ی مدعی ها تا کام بک بلژیک درمقابل ژاپن.جام جهانی در سه دورهی اخیر، به صورت پیاپی شاهد حذف قهرمان دوره قبل خود بوده است؛ آلمان در این دوره، ایتالیا در جام جهانی 2010 و اسپانیا در جام جهانی 2014.وجود کمک داور ویدیوی برای اولین بار در مسابقات فوتبال که منتقدین زیادی نیز دارد اتفاق مهم دیگری بود که رخ داد. منتقدینی که از کم شدن حساست فوتبال با وجود این تکنولوژی ترس دارند.با این وجود بازهم ۲داوری که شانس قضاوت در فینال را دارند که یکی ازآنها اقای فغانی میباشد هنوز دست به دامان ویدیو جک برای تصمیم گیری نشده اند. پیر لوییجی کولینا رییس کمیته داوران فیفا در مصاحبه ای اسامی ۱۷داور باقیمانده در جام جهانی را اعلام کرد که به شکل زیراست:
آسیا:
علیرضا فغانی (ایران)
نواف شکرالله (بحرین)
آفریقای جنوبی:
جانی سیکاوه (زامبیا)
مالانگ دایه دیو (سنگال)
آمریکای شمالی،مرکزی و کارائیب(کونکاکاف):
مارک گیگر (آمریکا)
جیر ماروفو (آمریکا)
سزار راموس (مکزیک)
کونمبول (آمریکای جنوبی)
نستو پیتانا (آرژانتین)
ساندرو ریکی (برزیل)
آندرس کونها (اروگوئه)
اقیانوسیه
متئو کانگر (نیوزیلند)
اروپا
جونیت چاکر (ترکیه)
بیون کوئیپرس (هلند)
متئو لاهوز (اسپانیا)
میلوراد مازیچ (صربستان)
جانلوکا روکی (ایتالیا)
دامیر اسکومینا (اسلوونی)
با مطالعه لیست بالا میتوان به قضاوت فینال توسط فغانی امیدوارشد.
۱.همانند سال های گذشته باید انتظار داشت که ۴ داور بازی یک چهارم نهایی پس از پایان قضاوتشان به کشور خود باز گردند.
۲.در لیست داوران اروپای شانس داور ایتالیای برای قضاوت در فینال بزرگترین آوردگاه جهان فوتبال از همه کمتر است، زیرا ریتزولی که فینال ۲۰۱۴ راسوت زد هموطنش میباشد و مستنداد نشان دهنده این هستند که دو فینال پیاپی به یک کشور داده نخواهد شد. متئو لائوز اسپانیایی هم در حدود اندازه های فینال نیست و اگر جونیت چاکر که رقیباصلی فغانی برای فینال به شمار می آید در نیمه نهایی قضاوت داشته باشد به احتمال فراوان اروپا هیچ نماینده ای در فینال نخواهد داشت.
۳.از لیست آمریکای جنوبی هم در صورت صعود احتمالی اروگوئه یا برزیل به نیمه نهایی، ممکن نیست هیچ داوری از این منطقه استفاده شود.
۴.متئو کانگر نیوزلندی هم بخاطرکم تجربه بودن شاید در یک دیدار نیمه نهایی بعنوان داور چهارم انتخاب شود.
۵. نواف شکرالله بحرینی نیز شرایطی همچون متئو کانگر را دارد واحتمالا در یکی از ۴مسابقه باقیمانده(نیمه نهایی- رده بندی یا فینال) بعنوان داور چهارم به کار گرفته شود.
۶.خیر ماروفو و راموس احتمالا یکی داور نیمه نهایی و دیگری داور چهارم می شود.
۷.گزینه های باقیمانده قاره آفریقانیز بیشتر برای بازی رده بندی مناسب هستندتافینال.
حال با بررسی سوابق قضاوت و نمرات داوران، شانس فغانی برای قضاوت در بازی فینال ۷۰درصد به بالاست، ولی در نهایت اسامی داوران در بازی های نیمه مشخص خواهد کرد که چه کسی سوت اتمام جام جهانی را به صدا در خواهد آورد.
شرط اصلی کی روش؛ اجرایی شدن برنامه ها
کارلوس کی روش در شرایطی از کشورمان رفت که هیچ قرارداد جدیدی با فدراسیون فوتبال امضا نکرد تا آینده همکاری او و تیم ملی در هاله ای از ابهام قرار بگیرد. خبرگزاری تسنیم درباره شرط های کی روش برای ادامه همکاری نوشته: در مذاکراتی که بین کیروش و مسئولان فدراسیون فوتبال انجام شده، موضوع اصلی مربوط به امتیازاتی است که باید به تیم ملی برسد. در این مذاکرات سرمربی تیم ملی در خصوص برنامههایش برای آمادهسازی تیم ملی مسائلی را مطرح کرده و اردوها و بازیهای تدارکاتی مورد نیاز برای بهتر آماده شدن تیم ملی را به فدراسیون ارائه کرده است. پاسخ فدراسیون هم برای فراهم کردن این شرایط منفی نبوده، اما هنوز این توافقات نهایی نشده و به همین دلیل کیروش برای استراحت کردن راهی کشورش شد تا پس از نهایی شدن نتایج از سوی فدراسیون برای ادامه مذاکرات و تمدید قرارداد به تهران بازگردد. کیروش میخواهد که برنامههایش برای جام ملتها به صورت کامل اجرا شود. این موضوع با توجه به اتفاقات و حرف و حدیثهایی که پس از جام جهانی بین کیروش و برانکو رخ داد برای سرمربی تیم ملی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در حال حاضر کیروش هم بازیهای خوبی میخواهد و هم دنبال اجرای کامل برنامههایش است.چیزی که در فرصت باقیمانده تا جام ملتهای 2019 آسیا (که دی ماه در امارات برگزار میشود) برای کیروش اهمیت دارد، بحث اردوهای تدارکاتی و بازیهای دوستانه است. با توجه به اینکه میانگین سنی بازیکنان تیم ملی کاهش یافته و نفرات جدید و کم تجربه و بعضاً بدون تجربه بینالمللی به تیم اضافه شدهاند، کیروش تلاش دارد با بازیهای دوستانه بینالمللی بازیکنان را برای حضور در جام ملتها آماده کند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3818/13793/48865
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3818/13793/48866
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3818/13793/48867
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3818/13793/48868
|
عناوین این صفحه
- مرثیهای بر فوتبال مالکانه
- کارنامه شفر در سالهای دوم؛ زشت و زیبا
- فقط فوتبال نیست مهدی کلانتری
- شانس فغانی برای قضاوت در فینال بالا رفت