|
امکان لغزش ژوزه از ایدئولوژی به عملگرایی
وقتی مردم میگفتند دوست دارند ژوزه مورینیو از منچستر یونایتد تیمی شبیه تیمی که با سر الکس فرگوسن فاتح سهگانه شد بسازد، احتمالا منظورشان این نبود. گل زدن در دقایق پایانی، بازگشتهای بزرگ و بردن بازیهایی که به نظر هیچ نتیجهای جز باخت برایش رقم نمیخورده قطعا کیفیتی مفید برای یک تیم است، اما این کیفیت تصمیم مورینیو برای رویکرد تاکتیکیاش در دربی امشب منچستر را پیچیده میکند.
منچستر یونایتد در شش بازی اخیرش، از جمله پیروزی 1-2 در تورین مقابل یوونتوس، سه بار در پنج دقیقه پایانی به گل برتری رسیده. اما یونایتد در این شش بازی پنج بار هم گل اول را خورده. انگار این تیم باید گل بخورد تا چیزی برای از دست دادن نداشته باشد تا نیروهای هجومیاش را رها کند و در نهایت به نتیجه برسد. اسکواد بدون تعادلی که در اختیار مورینیو است به هیچ وجه مناسب دفاع کردن نیست. یونایتد هم مقابل چلسی و هم تا درجهای مقابل اورتون وقتی ضربه خورد که تصمیم گرفت از پیروزیاش دفاع کند.
اینکه مورینیو در فصل سومش در یک تیم با چنین وضعیتی روبرو شود واقعا غریب و غیر قابل قبول است. چطور میتوان باور کرد بعد از بیش از صد بازی ژوزه-سازی، تیم او به جای دفاع کردن و زجر کشیدن بیشتر تمایل به حمله کردن و لذت بردن از فوتبالش دارد. اما شاید این طبیعت آشوببار یونایتد در هفتههای اخیر کمکی به مورینیو در دربی منچستر امشب کند.
تمام غرایز مورینیو به او میگویند بازی امشب در خانه حریف را ببندد و بکشد. این راهی است که مورینیو از سال 2008 بدین سو پیش گرفته، از وقتی که مدیران باشگاه بارسلونا او را لایق مربیگری تیمشان ندانستند و به جایش پپ گواردیولای بیتجربه را انتخاب کردند. مورینیو در این راه بدل شد به نمادی از آنتی-بارسایسم: اگر آنها با مالکیت بالای توپ و کنشگرا بازی میکردند، تیم مورینیو باید با دادن توپ به حریف و واکنشگرا بازی میکرد. اگر آنها حریف را در زمین خودش پرس میکردند، تیم مورینیو باید با عمق کم و نزدیک به دروازه خودش دفاع میکرد. اگر آنها نور بودند، این فرشته سقوط کرده و رانده شده از سرزمینی که روزی وطنش بوده، باید تاریکی مطلق بود.
اما شاید رویکرد همیشگی مورینیو در تقابل با تیمهای گواردیولا رویکردی منطقی و کارساز برای بازی امشب نباشد. بازی برگشت نیمه نهایی چمپیونز لیگ در سال 2010 را به عنوان یک استثنا کنار بگذاریم، وقتی اینتر مورینیو در دفاعیترین شکل خودش با یک بازیکن کمتر از همان دقایق ابتدایی در نوکمپ 0-1 شکست خورد، اما با توجه به پیروزی 1-3 در سن سیرو راهی فینال شد. در دیگر رویاروییهای این دو دوست و دشمن قدیمی، تیمهای مورینیو هروقت مجبور به حمله کردن شدهاند بیشتر مقابل تیمهای پپ نتیجه گرفتهاند.
بازی برگشت یک چهارم نهایی کوپا دل ری در فصل 2012-2011 را در نظر بگیرید. رئال مادرید بازی رفت را در برنابئو 1-2 باخته بود و در بازی برگشت در نوکمپ در همان نیمه اول 0-2 عقب افتاد. در شرایطی که به نظر میرسید دیگر هیچ راهی برای بازگشت رئال به بازی نمانده، شاگردان مورینیو که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند، رویکرد محتاطانه را کنار گذاشتند و به بارسایِ گواردیولا حمله کردند. نتیجه این تغییر روحیه دو گلی بود که کریستیانو رونالدو و کریم بنزما در نیمه دوم زدند تا رئال تنها نیاز به یک گل دیگر در دقایق پایانی برای عوض کردن سرنوشت بازی داشته باشد. این اتفاق در نهایت رخ نداد و بارسلونا برنده نهایی دو بازی شد، اما نظریهای است که میگوید در این نیمه دوم ترس رئالِ مورینیو از بارسایِ پپ ریخت و همین عاملی مهم شد در رسیدن آنها به قهرمانی لا لیگا.
نمونه نزدیکتر به همین فصل پیش برمیگردد، وقتی منچستر سیتی آماده بود با شکست دادن منچستر یونایتد در خانه جشن قهرمانی را برپا کند. شاگردان پپ در نیمه اول دو بار دروازه داوید دخئا را باز کردند، اما یونایتد در نیمه دوم با درخشش پل پوگبا و دو گلش بازگشتی باورنکردنی و بزرگ رقم زد و 2-3 به پیروزی رسید.
سیتی این فصل تنها چهار بار دروازهاش در لیگ باز شده، تیمی که فصل پیش هم فقط 27 گل در راه قهرمانی لیگ خورد. اما مسئله اینجاست که دیگر صرفا نگاه کردن به ستون گلهای خورده یک تیم نشانگر درستی از قدرت دفاعیشان نیست. در بازیهایی که سیتی عملا توپ را به حریف نمیدهد دفاع کردن کار سادهایست. چالش واقعی برای این تیم وقتی است که تیمی کیفیت و جراتش را دارد که بهشان حمله کند، کاری که لیورپول فصل پیش باهاشان کرد، کاری که یونایتد در همین بازی برگشت کرد.
دفاع سیتی البته در این فصل استحکام بیشتری پیدا کرده و گواردیولا رویکردی عملگرایانهتر از خودش نشان داده. او در بازی مقابل لیورپول در آنفیلد از سیستم 2-4-4 استفاده کرد و بار دفاعی زیادی روی دوش دو وینگرش، ریاض مارز و رحیم استرلینگ گذاشت. کایل واکر و بنجامین مندی هم در این بازی کمتر با هم نفوذ میکردند و همیشه یکیشان به دو مدافع میانی نزدیک میماند.
پس آیا گواردیولا برای بازی بزرگ امشب هم دست به چنین رویکردی خواهد زد؟ اگر یونایتد به سبک کلاسیک مورینیویی با عمق کم در زمین خودش دفاع کند، 2-4-4 احتمالی پپ برایشان بسیار خوشایند خواهد بود (البته که این سیستم در جریان بازی خیلی راحت میتوان به همان 3-3-4 تغییر کند). اما اگر یونایتدی که همین حالا 9 امتیاز کمتر از سیتی دارد و در رده هشتم جدول به سر میبرد دست به ریسک بزند چطور؟ اگر مورینیو ذهنیت دوگماتیک خودش را کنار بگذارد و به جای اینکه به ایدئولوژی آنتی-بارسایسم خودش تکیه کند رویکردی عملگرا پیش بگیرد و تیمش را برای حمله کردن به سیتی به زمین بفرستد چطور؟درست است که رفتار او بعد از سوت پایان بازی مقابل یوونتوس در تورین برای یک مرد 55 ساله خیلی کودکانه بود، اما این نشان از بازگشت او به روزهای داشت، روزهایی که سر حال و حاضر جواب و جنگجو بود؛ شمایلی کاملا متضاد با آنچه در ابتدای این فصل ازش دیدیم. آیا امکان دارد مورینیو از این کلیشه ساده استفاده کند و امشب به باز کنانش بگوید بازی را جوری شروع کنید که انگار 0-2 عقبید؟ در این شرایط احتمالی واکنش پپ و سیتی چه خواهد بود؟به شکل منطقی میتوان پیشبینی کرد سیتی در دربی امشب درصد بالاتری از مالکیت توپ را در اختیار داشته باشد، اما شاید این بازی شکلی متفاوت با جدالهای سنتی مورینیو علیه گواردیولا به خودش بگیرد.
مسی و رونالدو بهترین نیستند
مسی در یکی دو سال اخیر در گل کردن ضربههای آزاد پشت محوطه جریمه مهارت خاصی پیدا کرده؛ هر چند که در پنالتی زدن پسرفت داشته است. رونالدو هم مدتی طولانی است که دیگر مثل گذشته از روی ضربه کاشته گل نمیزند یا کم میزند. حالا شاید برخی گمان کنند مسی بهترین زننده ضربه آزاد در فوتبال جهان است اما این تصوری اشتباه است و اگر از نظر آمار حساب کنیم، او بین ده نفر اول هم نیست. مسی در سهسالونیم اخیر 134بار پشت ضربه ایستگاهی مستقیم ایستاده و دقت او تنها 9.7درصد بوده است که البته میانگین خوبی است اما ده نفر از او، دقت بالاتری دارند. از لحاظ میانگین اگر حساب کنیم، انیس برادی بازیکن مقدونیهای لوانته از 25ضربه آزاد اخیر خود به 6گل رسیده و این یعنی آمار 24درصد موفقیت در ضربات آزاد. نفر دوم آنتوان گریزمان است که در فرانسه و اتلتیکو با 22درصد دقت در رده دوم جای دارد و بعد از او همتیمی مسی در تیم ملی آرژانتین، پائولو دیبالا که 20درصد در گلزنی از روی ضربه آزاد موفق است. جالب اینکه کریستیانو رونالدو هم که در رئال مادرید هرگز به کسی فرصت نمیداد پشت ضربه بایستد و خودش یکی از بازیکنان با استیل خاص در اینگونه ضربات است هم جایی بین ده بازیکن برتر متخصص ضربه آزاد ندارد. نیمار هم احتمالا گرانترین ضربههای کاشته تاریخ را میزند. او از 44بار تلاش تنها 5بار موفق به گلزنی شده و با 11درصد در رده نهم جدول بهترینها قرار دارد: انیس باردی (لوانته) 24درصد، گریزمان (اتلتیکو) 22درصد، دیبالا (یوونتوس) 20درصد، کوتینیو (بارسلونا) 19درصد، ماروین پلاتنهارت (هرتا برلین) 14درصد، فکیر (لیون) 14درصد، پیانیچ (یوونتوس) 14درصد، فدریکو ویویانی (اسپال) 13درصد، نیمار (پیاسجی) 11درصد، سیمونه وردی (ناپولی) 11درصد. دورتموند با گل آفساید فاتح درکلاسیکر شد؟
دورتموند که این فصل به روزهای اوج برگشته، امشب موفق شد در دیداری تماشایی، با نتیجه 3-2 بایرن مونیخ را شکست بدهد؛ آن هم در شرایطی که دو بار از حریف عقب افتاد. روبرت لواندوفسکی دو بار با ضربه های سر، دروازه تیم سابقش را باز کرد اما دو گل از مارکو رویس، که اولی از روی نقطه پنالتی و دومی با یک ضربه تماشایی از داخل محوطه جریمه به ثمر رسید، کار را به تساوی کشید.ولی لحظه سرنوشت ساز در دقیقه 73 رقم خورد. بازیکنان بایرن که می خواستند برای بار سوم، به گل برسند، پیش کشیدند و اسیر ضدحمله دورتموند شدند. اکسل ویتسل که در سمت راست زمین خودی صاحب توپ شده بود، با یک پاس در عمق، آلکاسر را راهی دروازه بایرن کرد. در حالی که خاوی مارتینز تا لحظه آخر، گام به گام با مهاجم اسپانیایی دورتموند پیش رفت، در نهایت این آلکاسر بود که با یک ضربه دقیق، توپ را از روی بدن مانوئل نویر، به گوشه دروازه فرستاد.اما لحظه بحث برانگیز، چند متر عقب تر اتفاق افتاده بود. زمانی که آلکاسر برای رسیدن به پای ویتسل، از استارت زد. او از داخل زمین بایرن حرکتش را آغاز کرد و آنطور که در تصاویر تلویزیونی به نظر می رسید، کمی جلوتر از ژروم بواتنگ قرار داشت.اما به هر حال کمک داور این موقعیت آفساید تشخیص نداد و بایرن با همین گل، بازی را به دورتموند واگذار کرد. نتیجه ای که مطمئنا روی آینده نیکو کوواچ تاثیر زیادی خواهد داشت.
ادامه سرمقاله
پرسپولیس خسته
اگر ماهینی رباط پاره نمیکرد. اگر سیامک نعمتی در بازی رفت آنگونه اخراج نمیشد. اگر پرسپولیس یک گل زودهنگام میزد. اگر همه چیز آنطور پیش میرفت که در فیلمهای هندی، چقدر خوشبخت بودیم. اگر برانکو دستکم حساب این روزها را میکرد و این جوانهای گمنام روی نیمکت را کمی بازی میداد تا عصای دست این بازی باشند، چقدر میتوانست زندگی فرق کند.
آخ اگر ما خوشبخت بودیم چه میشد؟ اگر مدیرانمان خوب بودند؟ اگر باشگاههایمان ساختار داشتند؟ اگر میشد که زندگی به ما لبخند بزند چقدر خوشحال بودیم؟
چهار. جماعت من به بازی و نتیجهاش کار ندارم. این همان پرسپولیس خسته فرزین است که در زمین میبینی. بی پروین و رفقا. بدون بچههای جنوب شهر. با این همه اما همان پرسپولیس خسته. با همان ساقها. با همان سوزی که فرزین برایشان خواند. هنوز هم فرزین را میتوانی مجسم کنی که برای ساقهای خسته پرسپولیس شعر میخواند. دمت گرم حنجره طلایی. بخوان تا اشکی بریزیم.
بوکاجونیورز-ریورپلات؛ یک عاشقانه ناآرام
نبرد ۲ بزرگ پایتختنشین آرژانتین به نامهای بوکاجونیورز و ریورپلاته در بازی نهایی جام معتبر لیبرتادورس، هیجان در دنیای فوتبال را به اوج میرساند. سوپرکلاسیکوی آرژانتینیها که برای اولین بار در فینال معتبرترین جام قارهای آمریکایجنوبی انجام میشود، یک آدرنالین خالص و مکانی برای تجدید دشمنیهای قدیمی است.
دشمنی پرافتخارترین تیمهای فوتبال آرژانتین، دلایلی فراتر از همشهری بودن دارد. بوکاجونیورز نماد طبقه فرودست جامعه بوینسآیرس، پایتخت آرژانتین است و ریورپلاته به بورژواها و طبقه مرفه کشور تعلق دارد. عجیب نیست که به همین خاطر، ریور، لقب «میلیونرها» را با خود یدک میکشد. در طول زمان دشمنی ۲ تیم از بستر اجتماعی شکل جدیتری به خودش گرفت و «سوپرکلاسیکو» نام گرفت.
هر چند ریور ۴ سال زودتر از بوکا تاسیس شده و پرافتخار از رقیب دیرینه است اما در مقایسه با رقیب محبوبیت کمتری دارد. اولین سقوط به سطح پایینتر در سال ۲۰۱۱، هواداران ریور را به حدی عصبانی کرد که آنها با پلیس درگیر شدند و نزاعهای چند روزه خیابانی را در شهر بوینسآیرس به وجود آورد.۶۵ نفر در میدان بوئینس آیرس مجروح شدند که ۲۰ نفرشان ماموران پلیس بودند. حدود ۳۰۰۰ نیروی پلیس در سراسر پایتخت ۲۴ ساعته به صورت آماده باش بودند! باید بدانید تقریبا ۷۰ درصد هواداران فوتبال در آرژانتین طرفدار یکی از ۲ تیم بوکاجونیورز یا ریورپلاته هستند. هواداران بوکاجونیورز را طبقه کارگری و ساکنان محلات فقیرنشین تشکیل میدهند و به همین دلیل ریورپلاتیها به آنها لقب خوکها را دادهاند و در مقابل هواداران ریورپلاته که به میلیونرها معروفند را افراد ثروتمند جامعه تشکیل میدهند. طرفداران بوکاجونیورز به آنها لقب «جوجهها» را دادهاند زیرا معتقدند هواداران رقیب از هر چیزی میترسند!
۲۳ دسامبر ۱۹۲۸ و در نهمین سوپر کلاسیکو تاریخ، برد ۶ بر صفر بوکاجونیورز مقابل ریورپلاته در ورزشگاه بوکاجونیورز پایتخت را به ۲ قسمت تقسیم کرد. در همان دربی و بعد از برد ۶ بر صفر،یک مغازه دار آرژانتینی طرفدار ریورپلاته از فرط عصبانیت مغازه خود را به آتش کشاند و سپس خودش را هم در میان شعلههای آتش سوزاند.۱۳ سال طول کشید تا ریورپلاته جواب دندان شکنی به آن باخت سنگین بدهد. ۱۹ اکتبر ۱۹۴۱ ورزشگاه خانگی ریورپلاته نتیجه بازی ۵ بریک به سود میزبان را رقم زد. نتیجه ۶ بر صفر و ۵ بریک سنگینترین شکستهایی هستند که در تاریخ سوپر کلاسیکو ۲ تیم به یکدیگر تحمیل کردهاند .
دویست و چهل و هفتمین دربی بزرگ فوتبال آمریکایجنوبی از آنجایی که برای اولین بار در فینال جام لیبرتادورس شکل میگیرد،احتمالا بزرگترین نبرد تاریخ ۲ تیم است.در ۲۴۶ نبرد قبلی، بوکا ۸۸ بار پیروز شده، ریور ۸۱ برده به دست آورده و ۷۷ تساوی هم شکل گرفته است.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3917/15601/58630
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3917/15601/58631
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3917/15601/58632
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3917/15601/58633
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3917/15601/58634
|
- امکان لغزش ژوزه از ایدئولوژی به عملگرایی
- مسی و رونالدو بهترین نیستند
- دورتموند با گل آفساید فاتح درکلاسیکر شد؟
- ادامه سرمقاله
- بوکاجونیورز-ریورپلات؛ یک عاشقانه ناآرام