|
قاضی منصوری:از فرار تا مرگ
غلامرضا منصوری، بازپرس بازنشسته اجرائیات لواسان متهم ردیف نه پرونده طبری، با مرگی که چگونگی و چرایی آن هنوز در پرده ابهام است دو هفته آخر را چگونه گذراند؟
عصر ایران- خبر مرگ قاضی منصوری بعداز ظهر روز جمعه 30 خرداد منتشر شد. آن طور که پلیس رومانی گفته است، وی خود را از طبقه ششم هتل مخل اقامت خود در بخارست به پایین پرت کرده و فوت شده است.
قاضی منصوری که بود
غلامرضا منصوری (درگذشته ۳۰ خرداد ۱۳۹۹) قاضی بازنشسته اجراییات بخش لواسانات ، بازپرس شعبه ۹ دادسرای کارکنان دولت و قاضی دادسرای فرهنگ و رسانه بود. قاضی غلامرضا منصوری متهم به مشارکت در باند رشوه خواری در قوه قضاییه بود و پس از تشکیل دادگاه اکبر طبری، معاون اجرایی حوزه ریاست رئیس پیشین قوه قضائیه، نام وی بر سر زبانها افتاد و مشخص شد که در خارج از کشور به سر میبرد.
به گفته مقام های قضایی او در مرداد سال ۱۳۹۸ از کشور خارج شده بود. او سابقه صدور احکام سنگین برای برخی فعالان رسانهای و سیاسی در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود در کارنامه خود داشت. از نکات جالب ماجرا این که منصوری در فروردین سال ۹۲ سرپرست دادسرای ویژه مبارزه با زمین خواری شده بود.
او از جمله متهمان پرونده فساد اکبر طبری بود. وی که در اواخر سال 1398 پس از پیشرفت این پرونده و احتمال دستگیری، با «روشن گذاشتن تلفن همراهش در ایران» از کشور خارج و به آلمان رفت.
تلاش ایران برای بازداشت منصوری در آلمان به گفته علی باقری معاون بین الملل قوه قضائیه، با بی اعتنایی دولت آلمان مواجه شد.
با برگزاری اولین جلسه دادگاه قاضی منصوری با انتشار ویدیویی در فضای مجازی از تمایل خود به بازگشت به کشور در اولین فرصت ممکن خبر داد. او با تاکید بر اعتقاد و تبعیت خود از جمهوری اسلامی، گفت که روز بعد به سفارت ایران در رومانی می رود تا زمینه بازگشت خود را به ایران آماده کند. مرزهای هوایی رومانی به دلیل کرونا بسته بودند. هر چند یک صفحه در شبکه اجتماعی از پرواز هواپیمایی در شبانگاه جمعه خبر داده بود که گروهی 90 نفره از کسانی را که در قرنطینه رومانی بودند به تهران آورد.
چند روز پس از اعلام آمادگی منصوری برای بازگشت به ایران، سخنگوی قوه قضائیه از دستگیری قاضی منصوری در رومانی و تحویل وی به اینترپل خبر داد. این در حالی بود که نه در سایت اینترپل و در لیست اعلان قرمز افرادی که از سوی ایران تحت تعقیب قرار گرفتهاند اسمی از غلامرضا منصوری وجود ندارد و نه حتی به صورت مستقیم و صریح اعلام شده است که بازداشت این متهم به درخواست جمهوری اسلامی ایران بوده است.
باج گیری ۵۰۰ هزار یورویی
وکیل مدافع متهم مشایخ بیان کرد: منصوری در سال ۹۵ مراجعات مکرری به نجفی داشته و درخواستهای مالی اعم از آپارتمان و پول داشته است. مشایخ گفته است قاضی منصوری با لحنی تهدید آمیز توقعات خود را بیان میکرده که در نهایت نجفی ۵ بسته صد هزار یورویی در سال ۹۵ به قاضی منصوری میدهد.
ارتباط با متهم ردیف اول
وکیل مدافع مشایخ از متهمان پرونده اکبر طبری گفته بود: در مورد منصوری هیچ دلیلی غیر از خود اظهاری موکل وجود ندارد و براساس اظهارات موکل علیه منصوری اعلام جرم شده است.
دادستان کل کشور نیز درباره اتهاماتی که علیه قاضی منصوری در پرونده طبری مطرح شده بود، گفت: او هم به عنوان یک متهم باید بیاید در دادگاه از خود دفاع کند هر چه که دفاع مستند باشد دادگاه بر اساس آن رای خواهد داد.
منتظری دادستان کل کشور در حاشیه جلسه دیوان عالی کشور، در جمع خبرنگاران و در خصوص مسائلی که در مورد قاضی منصوری در پرونده اکبر طبری عنوان میشود، گفت: او هم به عنوان یک متهم باید بیاید در دادگاه از خود دفاع کند و هر چه که دفاع مستند باشد دادگاه بر اساس آن رای خواهد داد؛ چرا که پرونده، پروندهای بزرگ، مهم و پیچیده است و باید صبر کنیم تا ببینیم در نهایت رای دادگاه چه خواهد بود.
پیش از اینکه قاضی منصوری در سال 98 از کشور خارج شود، گویا سال 97 نیز سفر یا سفرهایی به کشور آلمان داشته است؛ برخی ویدئوهای موجود در فضای مجازی حاکی از این است که پس از اطلاع عناصر ضدانقلاب از حضور قاضی منصوری در این کشور، ضمن برگزاری تجمعهایی، از مسئولان قضائی این کشور خواسته بودند او را دستگیر و محاکمه کنند. در روزهای اخیر نیز برخی فعالان ضدانقلاب خواستار اعلام شکایت نهادهای به اصطلاح حقوق بشری علیه منصوری و محاکمه او شدهاند.
فریب دادسرا با روشن گذاشتن تلفنش در ایران
نماینده دادستان در جلسه دوم دادگاه اکبر طبری به سخنان غلامرضا منصوری قاضی در ویدئوی منتشره و در ارتباط با ارسال پیام متهم منصوری به دادسرا و عنوان کردن عدم حضورش به دلیل بیماری گفت: او هیچ گواهی پزشکیای به دادسرا ارائه نداده و اگر ادعایی دارد آن را برابر اصل به سفارت ایران تحویل دهد. او یک ماه بعد از دستگیری طبری از ایران خارج شد و تلفن خود را در ایران گذاشتند! گمان میکردیم ایشان ایران است و به وقتش او را احضار خواهیم کرد.
نقش قاضی منصوری در پرونده اکبر طبری
منصوری در زمان وقوع جرایم به عنوان قاضی وقت اجرای لواسان فعالیت داشت. گفته شده او برای مشارکت در اقدامات غیرقانونی خود از حسن نجفی متهم ردیف دوم پرونده مبلغ ۵۰۰ هزار یورو به عنوان رشوه دریافت کرده است. مشایخ از دیگر متهمان گفته وی با «مزاحمت و تهدید» از نجفی این مبلغ را گرفته است.
بگو پول را قرض دادم!
مشایخ میگوید: «دو روز قبل از دستگیری قاضی منصوری در رومانی، او با من تماس گرفت و گفت که شما در جلسه دادگاه بگو پول را خودم به عنوان قرض به غلامرضا منصوری پرداخت کردم ؛ اما من پاسخ دادم که چرا باید این حرف را بزنم؟»
متهم مشایخ در جلسه سوم دادگاه اکبر طبری توضیحاتی درباره نقش قاضی منصوری در پرونده و نحوه دریافت رشوه ارائه کرد.
این متهم در باب موضوع اراضی کلاک گفت: آقای طبری دوستی دیرینهای با آقای نجفی داشت. نجفی زمینی در لواسان داشت که با مشکلاتی مواجه بود، لذا در سال ۸۵ به بنده گفت با طبری صحبت کرده و باید بنده با طبری قراردادی ببندم. بر اساس آن ۳۰۰ متر زمین را به نام او کردم و آن زمان ۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان هم از حساب شخصی خودم به آقای طبری واریز کردم.
وی افزود: طبری کارهای مربوط به کمیسیون ماده ۵ و استانداری را تلفنی پیگیری میکرد.
مشایخ درباره جلسات مشترک میان آقای نجفی و منصوری گفت: یکبار آقای منصوری را در دفتر آقای طبری دیدم و بعد از آن اگر با او کاری داشتیم وی را در دفترش میدیدم.
در ادامه نماینده دادستان از متهم مشایخ خواست درباره تماس متهم منصوری با او توضیح دهد.
متهم گفت: سه الی چهار روز گذشته؛ یعنی دو روز قبل از دستگیری منصوری، او با من تماس گرفت و گفت که شما در جلسه دادگاه بگو پول را خودم به عنوان قرض به آقای منصوری پرداخت کردم؛ اما من پاسخ دادم که چرا باید این حرف را بزنم؟
قاضی بابایی پرسید: متهم منصوری را چه کسی معرفی کرد؟
متهم مشایخ پاسخ داد: در دفتر طبری با متهم منصوری آشنا شدم.
قاضی بابایی پرسید: در ازای اقدامات و خدمات متهم منصوری چه مبالغی به او پرداخت شد؟
متهم مشایخ مدعی شد: نجفی اظهار کرد که منصوری مزاحم وی شده است و از من پول و ملک میخواهد که در ۵ نوبت ۵ بسته که جمعاً ۵۰۰ هزار یورو بود به او دادیم، اما باز هم قانع نشد.
منصوری چرا به رومانی رفت؟
با توجه به عدم پاسخ دولت آلمان به درخواست ایران برای استرداد منصوری که علاوه بر مسائل سیاسی به علت نبودن توافقنامه استرداد مجرمان بین ایران و کشورهای اروپایی است، این سوال مطرح است که چرا منصوری به رومانی رفت؟ برخی بر این باورند که با توجه به آزادی مشروط قاضی منصوری در رومانی این احتمال مطرح شده که اگر او از دولت رومانی تقاضای پناهندگی کند امکان استردادش دیگر وجود ندارد و او نیز سرنوشتی شبیه به خاوری رییس فراری بانک ملی پیدا میکند.
پس از آنکه غلامرضا منصوری توسط پلیس محلی بازداشت و به مراجع قضایی رومانی معرفی شد، قاضی دادگاه تصمیم گرفت این متهم تا تاریخ ۲۰ تیر ماه تحت شرایط خاصی آزاد باشد.
غلامرضا منصوری حق خروج از رومانی را نداشت و تحت نظر پلیس به سر میبرد و باید در صورت ضرورت به پلیس مراجعه میکرد.
دادگاه محلی از مقامهای دولت ایران خواسته است که درخواست استرداد رسمی غلامرضا منصوری و اسناد مرتبط با این متهم را به دادگاه ارائه دهد.
این دادگاه همچنین از اداره مهاجرت رومانی و پلیس اینترپل درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، شرایط زندانها و همچنین نگهداری متهمان در زندان به ویژه در دوران شیوع کرونا سوالاتی پرسیده است.
فرار از آلمان به رومانی؟
اگرچه قاضی منصوری در تنها ویدیویی که منتشر کرد اشارهای به علت و زمان خروجش از کشور نکرده و همچنین نگفته در کدام کشور خارجی ساکن است، اما برخی منابع خبری، از حضور «بازپرس متهم» در کشور آلمان خبر دادند. همچنین همزمان با روز برگزاری جلسه نخست دادگاه طبری، برخی کاربران توییتر نیز مدعی شدند که «بازپرس غلامرضا منصوری در کلینیک دکتر سمیعی در شهر هانوفر آلمان بستری است». خبری که بلافاصله از سوی این کلینیک تکذیب شد.
این همه انتشار خبر حضور منصوری در آلمان باعث شد عدهای برای فراهم کردن زمینه بازداشت و محاکمهاش در آلمان فعال شوند. در آغاز هفته منتهی به مرگ غلامرضا منصوری، سازمان گزارشگران بدون مرز گفته بود علیه غلامرضا منصوری به دلیل زندانی کردن روزنامهنگاران در بهمن و اسفند ۱۳۹۱ شکایتی را تسلیم دادستانی فدرال آلمان کرده است. پس از آن شایعاتی مبنی بر «فرار» منصوری به اسپانیا یا ایتالیا منتشر شد، اما پس از آن گفته شد که که این قاضی پیشین در رومانی است.
روز 24 خرداد در شبکه های اجتماعی فایلی منتشر شد که در آن فردی به نام سعید منصوری که خود را برادرزاده قاضی منصوری معرفی کردو مدعی شد غلامرضا منصوری روز ۲۱ خرداد به سفارت ایران در بخارست برای بازگشت به ایران و حضور در دادگاه مراجعه کرده بود.
به روایت سعید منصوری، شامگاه ۲۲ خرداد حال قاضی منصوری بد میشود و به همراه ماموران سفارت به بیمارستان میرود، ولی در بیمارستان توسط پلیس بخارست بازداشت شده است.
منصوری سابقه صدور احکام سنگین را برای برخی فعالان رسانهای و سیاسی در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود در کارنامه خود دارد. همین مسئله باعث شد که در دو هقته گذشته فعالان رسانهای خاطرات خود را از رویارویی با او در شبکههای اجتماعی منتشر کنند.
اینترپل و اسامی متهمانی که نیست
با مطرح شدن دخالت اینترپل در بازداشت غلامرضان منصوری، حضور یا غیبت اسم برخی از متهمان فراری در سایت اینترپل هم مورد بحث قرار گرفته است. موضوعی که پیشینه آن به اظهارات سخنگوی پیشین نیروی انتظامی پس از حذف نام خاوری از لیست اینترپل برمیگردد.
در لیست قابل مشاهده روی سایت اینترپل، قاضی منصوری تنها غایب این لیست نیست بلکه افراد دیگری هم هستند که با وجود اعلام صدور اعلان قرمز آنها از سوی مسئولان جمهوری اسلامی ایران خبری از درج نام آنها در سایت اینترپل نیست؛ مجید سعادتی و مرجان شیخالاسلامی از متهمان اقتصادی فراری، روحاللهزم متهم امنیتی که با شگردهای نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به کشور بازگردانده شد، افرادی بودند که اسامی آنها روی سایت اینترپل قرار نگرفته بود.
سردار هادی شیرزاد رئیس پلیس بینالملل نیروی انتظامی در این زمینه میگوید: صدور اعلان قرمز به این معنی است که توانستهایم، مجرم بودن یک متهم را اثبات کنیم. وی از بازگرداندن 50 مجرم در 6 ماه اخیر به کشور و از رشد 70 درصدی صدور اعلان قرمز خبر میدهد و میگوید: بازگرداندن متهمان یا مجرمان در 6 ماه نخست سال 98 نسبت به مدت مشابه سال 97 رشد 291 درصدی داشت. نزدیک به 68 درصد استرداد به موضوعات اقتصادی و مابقی به موضوعاتی مانند آدمربایی، قتل و سایر موارد برمیگردد.
منصوری «قصد خودکشی نداشت»
وکیل قاضی منصوری اعلام کرد که به زعم وی و نیز خانوادهٔ قاضی منصوری، موکلّش «آدمی نبود که قصد خودکشی داشته باشد.»
امیر حسین نجفپورثانی، وکیل قاضی منصوری گفت که وی روز چهارشنبه هفته گذشته خود را به سفارت ایران در رومانی معرفی کرده بوده و دو شب را هم آنجا گذرانده و سپس به علت حال نامساعد به بیمارستان منتقل شده و به محض رسیدن به بیمارستان پلیس رومانی او را بازداشت کرد.
از آنجا که ایران و رومانی پیمان استرداد مجرمان را ندارند، مقامات قضایی رومانی از ایران مدارکی برای استرداد قاضی منصوری درخواست کرده بودند و وی به صورت مشروط آزاد شده بود به شرط آنکه از این کشور خارج نشود.
وکیل قاضی منصوری همچنین گفت که اتهامات موکلّش اثبات نشده و «وی همیشه معتقد بود که اسناد و مدارک کافی برای دفاع از خود دارد»، و نیز باور داشت که «اتهام دریافت رشوه بر او وارد نیست.»
نجفپورثانی افزود که قاضی منصوری با توجه به حق محاکمه شدن در دادگاه ویژهٔ روحانیت، مسألهٔ صلاحیت دادگاه کنونی را نیز مد نظر داشت گرچه معتقد بود «فعلا نباید وارد این موضوع شد.»
نجف پورثانی در پاسخ به این پرسش که آیا موکلش جعبهٔ سیاه پروندهٔ طبری بوده گفت: «منصوری همیشه بر آن تاکید داشت که اتهامات او با اکبر طبری در یک پرونده نباشد و معتقد بود متهم است اما یکی از متهمان پرونده اکبر طبری نیست و تاکید داشت که اتهامات او از طبری جدا است.»
آسمان همهجا یک رنگ است
یکی دو هفتهای از بازگشتم به برلین گذشته بود که ماجرا کمکم در اروپا هم جدی شد. اولین نشانه ایمیلی بود که از میزبانم در سنتاندروز رسید. او را برای ارائهی سمیناری در دانشگاهِ پتسدام دعوت کرده بودیم و قرار بود در مارس یک در یک سمینار یک روزه آخرین کتابی را که در دستِ نگارش داشت ارائه کند و حتی هتل و پروازش هم رزرو شده بود. حالا اما ایمیلِ دانشگاهِ سنتاندروز را برایم ارسال کرده بود که در آن به اساتید و محققانش توصیه میکرد حداقل تا سه ماه به جایی سفر نکنند و میخواست ببیند که تکلیفِ سمینار چه میشود.
وقتی از دانشگاهِ آلمانی کسبِ تکلیف کردیم که تکلیفِ مهمانها چیست، گفتند فعلاً بهتر است همهی برنامهها لغو شود و «طی دو سه روز آینده دستورالعملِ برگزاریِ کلاسها در ترمِ تابستانی ارسال خواهد شد». از همین ایمیل هم مشخص بود که دانشگاه قرار است حداقل چند ماهی تعطیل یا حداقل فعالیتها بسیار محدود شود و برای همین با استادِ سنتاندروز هماهنگ کردیم که فعلاً سمینار را تا پاییز عقب بیندازیم تا ببینیم که ماجرا به کجا میرسد. دو سه روزِ بعد اما سیلِ ایمیلهایی بود که از جاهای مختلف میرسید. دانشگاه به اساتیدِ دروس اعلام کرد که در ترمِ تابستان هیچ کلاسِ حضوریای برگزار نخواهد شد و اگر برگزاری کلاسِ آنلاین برایشان دشوار است سریع به دانشگاه اطلاع دهند. مرکزِ انفورماتیک دانشگاه دستورالعملِ استفاده از نرمافزارهایی مثل زوم و اسکایپ و وبیکس را فرستاد و گفت فعلاً منتظر باشید تا برای کلِ اساتید و دانشجویان نسخهی پروفشنالِ یکی از این نرمافزارها را تهیه کنیم. از همه مهمتر و پر تعدادتر هم دستورالعملهای بهداشتی و توصیههایی بود که از بیمه میرسید که علائم کرونا چیست و اگر داشتیم کجا باید برویم و در بیمارستان تکلیفِ بیمه و پرداخت هزینهها چیست. ماجرا واقعاً شروع شده بود.
برای من از همه بدتر اما تعطیلیِ کتابخانهها بود. شغلِ من خواندن و نوشتن است و چون دفتر یا به قولِ فرنگیها آفیسمان در دانشگاه یک ساعتی با مترو و قطار با خانه فاصله دارد، عموماً روزهای کاری را در کتابخانه میگذراندم که هم منابع دمِ دستم باشد و هم در سکوت و آرامشِ کتابخانه به کارم برسم. خصوصاً اینکه دو کتابخانهای که در آنها عادت به کار داشتم فضای زیبا و دلچسبی هم داشتند و کار کردن را لذتبخش میکردند. یکی از آنها «مرکز گریم» یا «گریم سنتر» بود که به افتخار برادرانِ گریم که داستانهای سنتیِ آلمانی را جمعآوری کردهاند نامیده شده و سالهای مطالعهی آن پنج طبقه است.
این سالهای مطالعه را به صورتِ تراسهایی ساختهاند که وقتی در طبقهی پنجم مینشینی همهی طبقات را زیرِ پای خودت میبینی چون نمای داخلیِ سالنها هم با چوب است زیباییِ چشمنوازی دارد و به اصطلاح زمانِ کار از عمرت حساب نمیشود. جز این، منابع فلسفه در این کتابخانه از همهی کتابخانههای برلین غنیتر است و کمتر کتاب یا مقالهای است که لازم داشته باشی و آنجا در دسترست نباشد. امتیازِ بزرگِ دیگرِ این کتابخانه این است که نزدیکِ غذاخوریِ دانشگاهِ هومبولت است که هم بسیار ارزان است (سه یا نهایتاً چهار یورو برای یک وعده غذای کامل!) و هم تنوع زیادی دارد و حتی غذای گیاهی و وگان هم در آن پیدا میشود.
کتابخانهی دیگر هم کتابخانهی شهرِ برلین است که به اسمِ «اشتابی» شناخته میشود و در زمینی بسیار بزرگ ساخته شده و آنقدر وسیع است که اگر بخواهی دوستی را در آن پیدا کنی باید حتماً با تلفن به هم اطلاع دهی که کجا نشستهای و بعید است اتفاقی مسیرت به سمتِ رفیقت بیفتد. اما حالا نه فقط سالنِ مطالعهی این کتابخانهها تعطیل شده بود، که حتی کتاب هم امانت نمیدادند و این یعنی برای مدتی نامعلوم به هیچ منبعی دسترسی نخواهی داشت. کرونا اما اگر یک درسِ بزرگ برای من داشت این بود که آدمیزاد با همهچیز سازگار میشود. منی که تا پیش از آن اگر روزی در خانه میماندم حتی یک ساعت هم کار نمیکردم، در این دو سه ماهِ کرونایی چنان به کار کردن در خانه عادت کردهام که دیگر حتی یادم نمیآید پیش از این چطور بیرون از خانه کار میکردم. این کار کردنِ از خانه مزیتهایی هم دارد. دیگر دو ساعت از وقتِ روزانه در رفتوآمد به دانشگاه یا کتابخانه تلف نمیشود، وقتی کارِ روزانه تمام میشود دیگر حداقل از نظرِ جسمی خسته نیستی و هنوز میتوانی به کارها و فعالیتهای جنبی، چیزی که فرنگیها به آن «هابی» میگویند، هم بپردازی.
عوارضِ کرونا اما فقط تعطیلیِ کتابخانهها نبود. وقتی همهجا تعطیل باشد معنیاش این است که نه فقط از باشگاه و ورزش خبری نیست، که حتی فعالیتهای بدنیِ مختصر مثلِ راه رفتن با کولهپشتی هم در دسترست نیست. تازه بعد از این تعطیلیهای کرونایی بود که فهمیدم حتی همین پیادهروی نیمساعته با کولهپشتیای که چند کتاب در آن هست چقدر میتواند مفید باشد.
یک هفتهای که از آغازِ جدی قرنطینه گذشت و دیگر حتی برای خرید هم بیرون نمیرفتم و همهچیز را آنلاین سفارش میدادم، احساس کردم عضلاتِ گردن و کولم دردی دارند که قبلاً تجربهاش نکردهام. درد به معنای دقیقِ کلمه نبود، انگار یک نوع خستگیِ ماسیده که هیچ راهی ندارد مگر مثلِ گربههایی که یک دست و یک پایشان را دراز میکنند و کش میآیند عضلاتت را بکشی. آلمانیها به این نوع درد میگویند «muskelkater» و حتی یکی از همکارانِ آلمانیِ ما تعریف میکرد که زمانی در امریکا دچارِ همین درد شده و چون لغتِ انگلیسیاش را نمیدانسته گفته «muscle hangover» دارم و باعثِ انبساطِ خاطرِ انگلیسیزبانها شده بود! القصه، وقتی از دوستی که پزشک است پرسیدم گفت که عضلاتت مدتها است کار نکرده و حتی همان حملِ کولهپشتی هم میتوانسته کمکی به این حال باشد و باید در خانه هم که شده کمی ورزش کنی تا این درد رفع شود. قاعدتاً وقتی در یک آپارتمان سی متری زندگی میکنی که خودت هم به زور در آن جا میشوی ورزش کردن سخت است، اما آدمیزاد لابد به همه چیز عادت میکند و برای همین دیگر یاد گرفتهام که زیراندازی در همین یک ذره جا بیندازم و از «هنگاور» عضلانی دوری کنم! همین هم تبدیل شد به دومین مزیتِ بزرگِ کرونا، که منی که نهایتِ فعالیتِ بدنیام روزی نیم ساعت پیادهروی برای رسیدن به ایستگاهِ مترو بود حالا عادت کردهام و هر روز ورزشکی میکنم تا دیگر خاطرهی آن دردِ جانکاهِ عضلانی برایم تکرار نشود. عسی ان تکرهو شیئا و هو خیر لکم!
یادداشت
کارشناس مسائل بین الملل:
پرس تی وی صدای بی صدایان باشد
یک کارشناس مسائل بین الملل با عنوان اینکه شبکه های برون مرزی باید فرای جنگ روایت ها حرکت کنند، گفت: صدای بی صدایان نه در شعار بلکه از ارکان برنامه های پرس تی وی تبدیل شود.
به گزارش امتیاز؛ محمدپارسا نجفی با اشاره بر اینکه شبکه های برون مرزی رسانه ملی همچون پرس تی وی و العالم و ... باید این حقیقت را که ایران برای مردم آمریکا تهدید نیست اما از توان نظامی برای دفاع از خود برخوردار است به مخاطب غربی نشان دهند، عنوان کرد: شبکه های برون مرزی ایران در کنار این اقدام مهم باید در عین حال دستگاه تبلیغاتی غرب را هم رسوا کنند. به بیان دیگر حقیقت آنچه را آنها وارونه نشان می دهند را اثبات کنند در عین حال به وظیفه ذاتی خود در بازنمایی مشکلات اصلی مردم آمریکا که ریشه در رفتار اغنیای قوی آن کشور دارند بپردازند. حقیقت این است که اقدامات خصمانه غرب مانند تحریم و غارت منابع ارزی ایران برای مردم ایران مشکل ساز بوده اما هرگز به معنای قحطی و از هم گیسختگی کشور نیست. شبکه های برون مرزی باید نشان دهند اقدامات آمریکا و انگلیس به مردم ایران آسیب زده و یک مورد مهم آن کاهش واردات دارو است اما دقیقا برعکس خواست واشنگتن و لندن مسائل پیش می رود و تحریم های آنها موجب نشده رفتار ایران در منطقه تغییر کند.
این تحلیل گر حوزه بین الملل گفت: پرس تی وی و دیگر شبکه ها باید آنچه را غربی ها مخفی می کنند مانند وضعیت اقشار فقیر آمریکا و انگلیس در برابر دیدگان مردم جهان قرار دهند از طرف دیگر نتایج اقدامات تمدن غرب علیه انسان را به تصویر کشند. در عین حال با نشان دادن مقاومت های موفق مانند آنچه در یمن روی می دهد امید مظلومان را برای ایستادگی تقویت کنند. مهم است که مردم آمریکا متوجه شوند آنچه زندگی آنها را تهدید می کند در ایران و عراق یا حتی کره شمالی نیست بلکه در داخل کشورشان و توسط ثروتمندان آمریکایی طراحی می شود.
وی درباره فاکتورهایی که شبکه های برون مرزی کشورمان برای حضور در عرصه بین الملل باید در نظر داشته باشند، گفت: معتقدم رسانه های برون مرزی ایران از جمله تلویزیون ها هم در بخش خبر و هم در زمینه سرگرمی باید به گونه ای باشند که هر آنچه بخواهند انجام دهند و خود را از قید و بند آن اسلوب و چارچوبی که تمدن غرب برای رسانه تعریف کرده برهانند. به نحوی که شبکه های غربی عرصه را دشوار ببینند و مجبور شوند به دنبال مفاهیم مطرح شده توسط ما حرکت کنند و پیگیری خواسته های ناحق خود را سخت بیابند نه آنکه ما در رسانه به فکر دفاع از خود در برابر اتهامات آنها باشیم.
نجفی گفت: نکته دوم اینکه چه لزومی دارد شبکه های ایرانی خود را موظف به رعایت اصول شبکه های غربی بدانند. برای مثال تلویزیون های غربی جذابیت بصری را در سیمای زیبای مجری و مانند آن تعریف کرده اند حال آنکه می توان به جای جذابیت های جنسی از دیگر مولفه های برانگیزاننده و مهم تری برای تاثیرگذاری مفاهیم بر مخاطب استفاده کرد و بیننده را با مفاهیم ارزشمند عدالت ، حق طلبی و آزادی که برای هر انسانی زیباست، رهنمون سازند.
این کارشناس مسائل بین الملل افزود: ادبیات محتوایی که در پرس تی وی و سایر شبکه های ایرانی به کار می رود باید متفاوت از رسانه های غربی باشد برای مثال قدرت های استکباری به ارتش یمن که متعلق به دولت نجات ملی صنعا است و تحت رهبری انصارالله قرار دارد شورشیان حوثی می گویند و منصورهادی را که در عربستان ساکن است و علیه مردم یمن می جنگد دولت یمن معرفی می کنند. رسانه های ایران به ویژه پرس تی وی باید با ارائه خوب حقیقت، اشتباه عمدی دیگران را اصلاح کنند.
وی با بیان اینکه جنگ روایت ها فقط یکی از کارکردهای یک شبکه برون مرزی است؛ گفت: اهداف ارزشمندی وجود دارد که یک ابزار مهم فرهنگی مانند پرس تی وی می تواند به تحقق آنها یاری رساند. دیپلماسی اقتصادی و تلاش برای رشد صادرات و معرفی توانایی علمی، صنعتی و اقتصادی ایران از این موارد است. نجفی اذعان کرد: شبکه های برون مرزی ایران که این همه در معرض فشار و تحریم آمریکا و انگلیس قرار دارند به این دلیل اهمیت یافته اند که بر بنیان گفتمان حق طلب انقلاب اسلامی تاسیس شده اند تا برای عدالت و ارزش های انسانی تلاش کنند. اگر این رسانه ها به خویشتن خویش بیشتر توجه کنند و مطالبات بزرگی که هر انسانی را به وجد می آورد رویکرد اول فعالیت شان قرار دهند به یقین به اولین مجموعه رسانه ای در دنیا تبدیل خواهند شد. نجفی در همین باره گفت: صدای بی صدایان نه در شعار بلکه باید به عنوان یکی از ارکان برنامه های پرس تی وی تبدیل شود. تلاش برای ایجاد جامعه ای سرشار از آزادی و عدالت که همه انسان ها از حق کامل بهره مند باشند هر مخاطبی را به سمت شبکه های برون مرزی ما جذب می کند. جذابیت اصلی نه جاذبه های سطحی مانند آرایش ظاهری بلکه حرکت در مسیر فطرت است که می تواند آینده درخشان یک رسانه را با همراهی مردم تضمین کند.
اخبار
کاملترین بانک کتاب سنگی ایران در کتابخانه ملی نگهداری میشود
علی اوجبی مدیر کل کتابهای خطی و نادر کتابخانه ملی گفت: نسخههای ارزشمند از کتابهای سنگی در کتابخانه ملی موجود است و معتقدم کاملترین بانک کتاب سنگی در این سازمان نگهداری میشود. علی اوجبی با بیان این مطلب در توضیح تاریخچه چاپ سنگی گفت: در گذشته اگر کتابی می خواست تکثیر شود، کسانی بودند که به عنوان کاتب از روی کتابها رونویسی میکردند و بعد یک خطاط روی سنگ را خطاطی و حکاکی میکرد و به صورت برجسته تراشیده و جوهری و در نهایت روی کاغذ چاپ میشد. وی ادامه داد: صنعت چاپ از دوران قاجار در ایران شروع شد که کتابهای سنگی قبل از این دوران را میتوان به عنوان نخستین نمونههای چاپی عنوان کرد. چرا که نسخههای ارزشمند از کتابهای سنگی در کتابخانه ملی موجود است و کاملترین بانک کتاب سنگی در این سازمان وجود دارد. مدیر کل کتاب های خطی و نادر سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در ادامه صحبتهای خود با اشاره به نسخههای خطی موجود در گنجینه کتابخانه ملی گفت: تنوع در نسخ خطی یکی از ویژگیهای داشتههای کتابخانه ملی است که توسط اداره کل کتابهای خطی و نادر سازمان حفظ و نگهداری میشود. در واقع برخی از کتابخانهها مانند کتابخانه مرعشی نجفی و یا آستان قدس رضوی به شکل تخصصی روی کتب دینی متمرکز هستند اما کتابخانه ملی ایران، کتابخانه مجلس و یا کتابخانه دانشگاه تهران، از تنوع بسیاری در زمینه نسخ خطی برخوردار هستند. وی اضافه کرد: در چهار سال گذشته برای دستیابی به نسخ خطی نادر فعالیتهای بسیاری صورت گرفت و علاوه بر تهران، کارشناسان خود را نیز به شهرستانها اعزام کردیم که در طول این مدت نسخههای بی نظیری خریداری شد. به عنوان مثال یک کتاب در حوزه داروشناسی از یک خانواده در تبریز خریداری شد. اوجبی درباره این کتاب داروشناسی توضیح داد: این کتاب پنج جلد است که متعلق به یک پزشک و داروشناس اندلسی به نام ابن سمجون است. یکی از کارشناسان معروف در ترکیه اعلام کرده بود که چهار جلد از این کتاب در نقاط مختلف دنیا شناسایی شده و موفق نشده جلد اول این کتاب را پیدا کند. اما خوشبختانه در اداره کل کتابهای خطی و نادر کتابخانه ملی ایران توانستیم جلد اول این کتاب را که برای قرن 6 قمری است با نام «ادویه مفرده» پیدا و خریداری کنیم.
مدیر کل کتابهای خطی و نادر سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در پایان صحبتهای خود درباره محتوای این کتاب گفت: کتاب «ادویه مفرده» دربرگیرنده دانش پزشکی قرون دور است و مانند یک دایره المعارف بوده و تا مدتها به عنوان یک منبع مورد استفاده قرار می گرفته است.
داستان یک دوستی واقعی در کتاب «فقط دوست خودمی»
دوستی و آداب آن، موضوعی است که مژگان کلهر در جدیدترین اثر خود با نام «فقط دوست خودمی» به آن پرداخته است. این کتاب به تازگی از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
جغد و جوجهتیغی هر شب با هم بازی میکنند اما بالاخره سر و کلهی دیگر حیوانات جنگل پیدا میشود. آنها دوست دارند ضمن دوستی با حیوانات جدید با آنها بازی کنند، اما جغد دوست ندارد دوستیاش با جوجه تیغی را با دیگران تقسیم کند و این رفتار را هر شب تکرار میکند.
کتاب «فقط دوست خودمی» با شمارگان ۲ هزار و ۵۰۰ نسخه به چاپ رسیده است.
آیا سازمان ملل متحد جهان را بهتر کرده است؟
از جنگ تا صلح
کتاب «۹۳ پرسش و پاسخ درباره سازمان ملل متحد» به انضمام متن منشور سازمان ملل متحد، تألیف محمدمهدی ناصری مدرس دانشگاه توسط انتشارات ذکر چاپ و منتشر شده است. در این کتاب به سوالهای همچون تفاوت جامعه ملل با سازمان ملل چیست؟، وظایف و اهداف سازمان ملل چیست؟، سازمان ملل متحد چه میکند؟، در سازمان ملل متحد چند کشور عضو هستند؟، آیا سازمان ملل متحد ابزاری برای قدرتهای بزرگ است، مقر سازمان ملل متحد کجاست؟ حق وتو چیست؟ شورای امنیت چه میکند؟، آیا شورای امنیت نیازمند اصلاحات نیست؟، منشور سازمان ملل چیست؟، سازمان ملل متحد در زمینه حقوق بشر چه میکند؟، سازمان ملل متحد در زمینه قاچاق مواد مخدر چه فعالیتی دارد؟، عملیات حفظ صلح ملل متحد چیست؟، آیا نسبت سهمیههای کشورها غیرعادلانه است؟ آیا سازمان ملل متحد، جهان را بهتر کرده است؟، آیا میدانید داستان رسوایی بزرگ برنامه نفت در برابر غذا چیست؟
از جنگ تا صلح
امید نسلها با تکوین منشور سازمان ملل متحد در ۱۹۴۵ بار نشست. معاهده بنیادین سازمان بینالمللی که برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی، توسعه روابط دوستانه بین ملتها و ترویج پیشرفت اجتماعی معیارهای بهتر زندگی و حقوق بشر تدوین شد. سازمان ملل متحد و منشور آن در بحبوحه جنگ جهانی دوم شکل گرفت. تا سال ۱۹۴۱ بیشتر اروپا و منطقه آسیا و اقیانوسیه زیر سلطه نیروهای محور به رهبری آلمان، ایتالیا و ژاپن درآمده بودند. با این وجود نیروهای متفقین مخالف هدفی فراتر از پیروزی نظامی داشتند و برای چگونگی دستیابی به صلح پایدار و رفاه پس از جنگ برنامهریزی میکردند. در ژوئن همان سال نمایندگان متفقین از استرالیا، بلژیک، کانادا، چکسلواکی، فرانسه، یونان، لوکزامبورگ، هلند، زلاندنو، نروژ، لهستان، آفریقای جنوبی، بریتانیا و یوگسلاوی در کاخ سنت جیمز لندن ملاقات کردند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4298/19751/78488
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4298/19751/78489
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4298/19751/78490
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4298/19751/78491
|
عناوین این صفحه
- قاضی منصوری:از فرار تا مرگ
- آسمان همهجا یک رنگ است
- یادداشت
- اخبار