|
تاسیس بنیاد خودنویس
نیمه تیر ماه هم زمان با روز قلم، بنیاد خودنویس در تهران و ایران اعلام موجودیت کرد. مهدی قائمی، رئیس هیئت مدیره بنیاد خودنویس در این باره گفت:» بنیاد خودنویس یک ارگان غیر تجاری است که برای ترویج فرهنگ استفاده از خودنویس در نگارش های روزمره شکل گرفته است.
به گزارش امتیاز؛ برندهای عضو این بنیاد ، با اینکه در بازار با هم رقیب هستند، ولی با هدف مشترک ترویج فرهنگ نگارش با خودنویس، بنیاد را تاسیس کردند. برندهای عضو بنیاد احساس کردند که ایجاد یک نماد رسمی برای گردهمایی علاقمندان به خودنویس و کلکسیونرهای خودنویس، جهت تبادل نظر و نمایش محصولات و کلکسیون های خود، ضرورت دارد. در اصل این دو هدف درهم ادغام شد و ایجاد چنین بنیادی را ضروری کرد.
او افزود: « سال گذشته بنیاد خودنویس درحال شکل گیری بود و نمایشگاهی با نام گذر قلم در موسسه صبا فرهنگستان هنر را برگزار کرد. ما در این نمایشگاه با همکاری و همیاری ماهنامه نگاه نو، دو مسابقه داستان کوتاه و ترجمه های کوتاه رو برگزار کردیم و به شش برنده، جوائز و لوح تقدیر تقدیم کردیم. تشویق جوانان به نویسندگی، بخصوص نویسندگی با خودنویس، یکی دیگر از اهداف این بنیاد هست.
قائمی با بیان این نکته که در برخی کشورهای اروپایی استفاده از خودنویس در سال های پایه اجباری بود اما اکنون چنین اتفاقی نمی افتد، کم شدن استفاده از قلم و خودنویس را یک پدیده جهانی خواند و گفت:» با پیشرفت تکنولوژی همه به سوی نگارش الکترونیکی رفته اند و دیگر کسی به هم نامه نمی دهد، کارت پستال ارسال نمی کند، دل نوشته ای در کار نیست! با اینکه خودنویس در سالهای اخیر برای امضاء استفاده می شد. اخیرا امکان امضاء الکترونیکی مدارک آنلاین نیز مهیا شده. ولی در طی پاندامیک شاهد آن بودیم که برخی افراد با فرهنگ، از خانه نشینی و مکالمه الکترونیک خسته شده بودند و به هم نامه می نوشتند و از طریق پست به آدرس دوستشان یا دلبند شان ارسال می کردند و یا خودشان نامه را به منزل دوستشان یا اقوامشان می بردند و داخل صندوق پستی می انداختند. این خود نمایانگر این است که تکنولوژی هرگز نخواهد توانست جایگزین رابطه های دوستی و انسانی شود. همچنین خودنویس رابطه مستقیم با خوش نویسی و خوش خطی دارد. الان شاهدیم که بسیاری از مدیران آنقدر بدخط هستند که واقعا نمی توانیم دستخط شان را بخوانیم، آنقدر با روان نویس و خودکار ژل نوشته اند که براشون دیگه خوش نوشتن وخوش خطی بی معناست. خوش که ننویسی ،خوب هم نمی نویسی ،در زندگیت هم نظم نداری!»
او در پاسخ به این پرسش که چند درصد ایرانیان از خودنویس استفاده می کنند، گفت:» واقعا آماری در دست نیست! ولی باید اضافه کنم که اگر آماری در کار باشد، نشان دهنده آمار واقعی نیست، چرا که خودنویس درایران بیشتر به عنوان کادو استفاده میشود و کمتر مورد استفاده عملی در امر نگارش روزمره قرار می گیرد. هدف ما تلاش برای تغییر این رفتار است! البته همچنین لازم به ذکر است که تعلق خاطر ایرانیان به خطاطی از سده های قبل ، ایرانیان را مشتاق به استفاده از خودنویس نگاه داشته است . ایران ، کره و ژاپن از آخرین فرهنگ هائی هستند که از خودنویس استفاده می کنند.»
رئیس هیئت مدیره بنیاد خودنویس گفت: «در زمان شکل گیری بنیاد از همه برندهای اصیل و هویت دار دعوت به عمل آمد و هنوز هم درهای بنیاد برای برندهای اصیل و هویت دار همیشه باز هست. برندهای فابرکاستل، گراف فون فابرکاستل، کاوِکو ، پارکر، مونتهگراپا و واترمن موسسان بنیاد خودنویس هستند.»
او درباره تاثیر تحریم ها بر فروش وعرضه نوشت افزار از جمله خودنویس در ایران گفت:» متاسفانه تاثیر بسیار بدی داشته است. تحریم های غیر عادلانه علیه ایران ضربه سختی به اقتصاد ایران زده و عواقب این ضربه در صنعت نوشت افزار نیز بسیار مشهود است. بیشتر شرکتها از فروش به ایران سر باز زده اند و حتی زمانی که امکان های واردات بود، آنها با ایران کار نمی کردند. در حال حاضر محدودیت ها امکانات ما را بیشتر تحت فشار قرار داده است.»
جعفر پناهی؛ کارگردان جشنوارهای یا نابغهی نازکاندیش؟
درباره جعفر پناهی نوشتن، دشوار است، او دائما در دنیایی ورای سینما و هنر قضاوت شده. عدهای به شکلی تیفوسی طرفدار او هستند و کارهایش را تا حد شاهکار بالا بردهاند و عدهای دیگر هم او را یک خائن و خودفروخته میدانند، همین هم هست که هیچوقت فرصت نشده ارزشهای هنری کارش بررسی شود. این مطلب مروری است بر چند اثر نامدار او، بدون هیچ قضاوتی. بهانهی مطلب هم زادروز اوست.
حمایت پدر تا شروع فعالیت
پدرش نقاش ساختمان بود که مشوق اصلی او در این راه شد. شروع فعالیت اش در ۱۲ سالگی با نوشتن داستانی شروع میشود که این داستان جایزه کتابخانه محله را میبرد، و سپس اولین بار به عنوان بازیگر در فیلم کوتاه فیل و فنجان ایفای نقش میکند.
از دستیار تا جبهه و سربازی
بعد از مدتی فعالیت در چند فیلم کوتاه به عنوان دستیار، دوربین عکاسی میگیرد و شروع به عکاسی میکند، سپس به سربازی رفت و در جبههها جنگ کار عکاسی و برپایی نمایشگاه در پادگان را انجام میدهد. به پیشنهاد یکی از مسئولان تلویزیون بعنوان مستندساز به جبهه میرود و گزارشهای مختلفی از عملیات مختلف جنگ ایران و عراق را تهیه میکند
اولین فیلم و شهرت جهانی
بعد از بازیگری و دستیاری عباس کیارستمی در فیلم زیر درختان زیتون در سال ۱۳۷۳ تصمیم به ساخت اولین فیلم خود گرفت. او فیلم بادکنک سفید را به نویسندگی عباس کیارستمی سال ۱۳۷۳ برای شبکه دو ساخت. این فیلم علارقم هیچ جایزهای در ایران برنده دوربین طلایی فیلم کن فرانسه، برنده هنر و تجربه فیلم کن فراسنه، برنده انجمن منتقدان بین المللی فیلم کن، جایزه بزرگ توکیو ژاپن، و جایزه فیلم سائوپولو شد.
دستگیری و محکومیت
او در اتفاقات سال ۸۸ دوبار در جریان اعتراضات بازداشت شد، بار دوم به دلیل حکم دادگاه به تبانی علیه نظام جمهوری اسلامی راهی زندان شد در نهایت به ۶ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محروم از فیلمسازی و فیلمنامه نویسی، ۲۰ سال محکومیت از سفر به خارج و ۲۰ سال ممنوعیت مصاحبه با رسانههای داخلی و خارجی شد. نزدیک سه ماه در زندان اوین بازداشت بود
افتخارات پشت سر هم
او با وجود ممنوعیت فیلم میسازد و در فستیوالهای جهانی شرکت میکند در سال ۲۰۱۳ جشنواره خرس نقرهای فیلم برلین برای فیلمنامه فیلم پرده را گرفت – در سال ۲۰۱۴ فیلمنامه گل پناهی جایزه آسیا پاسیفیک را برنده شد.
در سال ۲۰۱۵ خرس طلایی جشنواره فیلم برلین را درو کرد و در اخرین افتخار فیلم سه رخ او بهترین فیلمنامه جشنواره کن ۲۰۱۸ شد.
در ادامه به بررسی چند آثار ماندگار او میپردازیم.
بادکنک سفید
بادکنک سفید محصول سال ۱۳۷۳ گروه کودک شبکه دوم سیما فیلمی به کارگردانی جعفر پناهی و نویسندگی عباس کیارستمی است.
خلاصه داستان
یکساعتونیم به تحویلِ سال باقی ماندهاست. دخترِ خردسالی، بهنامِ راضیه، برای خریدِ ماهیِ سفره هفتسین از مادرش یک اسکناس پانصدتومانی میگیرد، اما آنرا گم میکند. راضیه در تلاش برای پیداکردنِ اسکناس، با آدمهای مختلف و اتفاقاتِ جالبی روبهرو میشود. چیزی به پایانِ سال نمانده که راضیه با کمکِ برادر و چوبِ یک بادکنکفروشِ غریب، اسکناس را بهدست میآورند. راضیه ماهی را میخرد و به خانه میرود. سال تحویل میشود. همه به خانههاشان رفتهاند. اما پسرکِ بادکنکفروش، که یک بادکنکِ سفید به چوبش وصل است، جایی ندارد که برود.
آینه
آینه به کارگردانی و نویسندگی جعفر پناهی محصول سال ۱۳۷۶ ایران. این فیلم جایزه یوزپلنگ طلایی بهترین فیلم بیست و هفتمین جشنواره فیلم لوکارنو را بهدست آورد. آینه دومین ساخته پناهی پس از فیلم بادکنک سفید است.
خلاصه داستان
فیلم روایتگر داستان دخترکی خردسال به نام بهاره است که مادر او پس از تعطیل شدن مدرسه، به دلیل نامشخصی، برای بردن او از مدرسه نیامده است، و او پس از مدتی انتظار تصمیم میگیرد که به تنهایی به سمت خانه حرکت کند که در راه گم میشود.
دایره
دایره به کارگردانی جعفر پناهی و نوشته کامبوزیا پرتوی محصول سال ۱۳۷۸ است که در ایران اجازه نمایش نیافت، اما تنها فیلم ایرانی برنده شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز (قدیمیترین جشنواره فیلم جهان) در سال ۲۰۰۰ شد.
خلاصه داستان
فیلم روایتگر داستان شش زن است که از زندان گریختهاند و سرنوشت متفاوتی را تجربه میکنند. فرشته، مائده، الهام و نرگس هر یک به دنبال پناهگاهی برای خود هستند. مائده خیلی زود توسط پلیس دستگیر میشود. نرگس قصد بازگشت به شهر خود را دارد که به علت موانع متعدد ممکن نیست. فرشته که از طرف خانواده طرد شده درصدد سقط جنین فرزندی است که پدرش اعدام شده است…
طلای سرخ
طلای سرخ به کارگردانی و تهیهکنندگی جعفر پناهی و نویسندگی عباس کیارستمی. این فیلم در سال ۱۳۸۲ ساخته شدهاست. این فیلم در سینماهای ایران به خاطر آنچه «تیره بودن» این فیلم گفته شد به نمایش در نیامد.
خلاصه داستان
حسین آقا فردی است با سابقه حضور در جبهه که به عنوان پیک موتوری در یک پیتزافروشی کار میکند. به خاطر سفارشهایی که از مناطق مرفه شهر به او میرسد با زندگی طبقهٔ بورژوای تهران آشنا میشود. از طرفی در چندین مواجهه با یک طلافروشی، مورد تمسخر و اهانت قرار میگیرد. سیر او در بین افراد طبقه مرفه جامعه و نگاه به جایگاه خودش در اجتماع و تاثیرات روحی مورد اهانت قرار گرفتن توسط صاحب طلافروشی، باعث میشود دست به یک جنایت بزرگ بزند.
در این فیلم پناهی تلاش کردهاست تا لایههای مختلف زندگی ایرانیان را نمایش دهد و به شکلی مسئله شکاف طبقاتی را در میان مردم ایران بررسی کند.
آفساید
آفساید به کارگردانی جعفر پناهی و نویسندگی جعفر پناهی و شادمهر راستین. این فیلم که ساخته سال ۲۰۰۶ است، پنجمین فیلم پناهی در مقام کارگردان بهشمار میرود. این فیلم در ایران نمایش عمومی داده نشد.
خلاصه داستان
داستان روایتگر شرح حال دخترانی است که حاضرند هر کاری انجام دهند تا بازی ایران-بحرین را برای ورود ایران به جام جهانی ببینند تا جای کسانی را که در بازی ایران-ژاپن جان خود را از دست دادهاند خالی نباشد. آنها هر کدام با لباسی مبدل سعی میکنند وارد ورزشگاه بشوند، اما تعدادی از آنها به دلیل ممنوعیت ورود زنها به ورزشگاهها دستگیر میشوند. سرانجام به دست سربازانی که آنها را گرفتهاند به کمیته منتقل میشوند، اما در راه به علت برد ایران در بازی با بحرین خیابانها شلوغ میشود و دخترها به این ترتیب فرار میکنند.
تاکسی
تاکسی مستندی ایرانی که نخستین بار در بخش رقابتی شصت و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین به نمایش درآمد، و در نهایت برنده جایزه خرس طلای این دوره جشنواره فیلم برلین شد. پناهی به دلیل ممنوعالخروج بودن از ایران نتوانست در این جشنواره حضور یابد.
تاکسی پس از «پرده» و «این فیلم نیست» سومین فیلمی است که جعفر پناهی در دوران محرومیت خود از فیلمسازی در ایران ساخته است. این فیلم ساختاری مستندگونه دارد، با امکانات محدودی ساخته شده و داستان آن در یک تاکسی در تهران میگذرد که رانندگی این تاکسی با خود جعفر پناهی است.
در آغاز فیلم این شبهه وجود دارد که مسافران از وجود دوربینها آگاهی ندارند و موضوعات مورد بحث اتفاقی و تصادفی هستند، اما روند فیلم خلاف این تصور را تقویت میکند. البته میتوان تصور نمود که این فیلم محصول گفتگوهای متفاوت و متعددی بوده که پناهی در تدوین دست به گزینش زده تا محتوایی یکدست و دلخواه خود را در قالب یک فیلم خوب تهیه و ارائه کند. این فیلم را میتوان با فیلم «ده» عباس کیارستمی مقایسه کرد. در این فیلم که از سویههای سیاسی و در همان حال سرگرمکنندهای برخوردار است، جعفر پناهی نقش یک راننده تاکسی در تهران را ایفا میکند. در گفتگوی او با مسافرانش، موقعیتهای قابل تأملی شکل میگیرد.
سهرخ
سه رخ به نویسندگی و کارگردانی جعفر پناهی محصول سال ۱۳۹۷. این فیلم موفق شد در هفتاد و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کن، نخل طلایی بهترین فیلمنامه را برای جعفر پناهی به ارمغان بیاورد.
خلاصه داستان
بهناز جعفری بازیگر مشهور با دیدن ویدئو دختری شهرستانی آشفته میشود. خانواده دختر او را تحت فشار گذاشتهاند تا تحصیلاتش در دانشکده هنر تهران را رها کند. بهناز صحنه فیلمبرداری خود را ترک میکند و سراغ جعفر پناهی فیلمساز میرود تا در حل مشکل دخترک او را راهنمایی کند. آن دو با اتومبیل به سمت روستایی در شمال غرب کشور که زادگاه دختر است میروند و در آنجا محو مهماننوازی مردمان بومی آن روستای کوهستانی میشوند، اما به زودی در مییابند سخاوت و مهماننوازی این مردم به اندازه حرمت گذاشتن به سنتها برای آنها با اهمیت است.
موسیقی چند بعدی «خطوط بیمکان» شنیدنی شد
آلبوم «خطوط بیمکان» عنوان تازهترین پروژه موسیقایی گروه «گاه» است که بهتازگی در قالبهای نوین موسیقی ردیف دستگاهی ایران پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
گروه «گاه» به منظور تولید و تاکید بر نوع خاصی از موسیقی چند فرهنگی در سال ۱۳۹۴ فعالیت خود را آغاز کرد. این جنس از موسیقی که در گروه گاه موسیقی چند بعدی نامیده شده است سعی در کنار هم نشاندن موسیقیهای کهن جهان با حفظ زیبایی شناسی مختص به هریک از آنها دارد. ضمن اینکه تولید و ارائه موسیقی در این گروه بر چهارچوبی از پیش تعیین شده نیست و کل کار بر مبنای بداههای هدفدار پیش میرود؛ بداههای که در آن هر یک از نوازندگان نقشی انکارناپذیر در شکلگیری موسیقی داشته و نماینده یک فرهنگ موسیقایی خاص خواهند بود.
در توضیح این آلبوم آمده است: «بعد از آلبومهای «باغ معلق انگور» و «خلوت بی زمان»، «خطوط بی مکان» سومین تلاش در ادامه مسیر و تفکر گروه «گاه» برای آفرینش موسیقی چند بعدی است. این مجموعه تلاشی است برای کنار هم نشاندن سه فرهنگ موسیقایی «آرامی»، «سلتی» و «دستگاهی ایران».
مجموعهای که خواهید شنید بر مبنای بداههای شکل گرفت که بنای آن از ابتدا تلاش برای هم حس شدن و نزدیکی سه زیبایی شناسی به هم، فارغ از تفاوتهای ظاهری موجود بین آنها بود. موتیفهای موسیقایی اولیه که بداههها بر پایه آن آغاز شد اغلب از گنجینه موسیقی هریک از سه فرهنگ یاد شده گزین شدند و طی بداههنوازیهای گروهی با خلاقیت هر نوازنده در تعامل با دو تن دیگر در قالبی جدید ارائه شدند.»
«راه ۱»، «راه ۲»، «راه ۳»، «راه ۴»، «راه ۵»، «منزلگاه اول»، «منزلگاه دوم»، «منزلگاه سوم» عنوان قطعاتی هستند که در این آلبوم ۷۲ دقیقهای پیش روی مخاطبان قرار گرفته است.
حمید مرادیان نوازنده سنتور، بابک کوهستانی نوازنده ویولا و ویولن، نگار بوبان نوازنده عود، حمید عسگری میکس و مسترینگ، حسن عسگری مدیر صدا، مجید کاشانی (استودیو دفتر) طراح گرافیک، محمدرضا یعقوبی عوامل اجرایی این آلبوم را که در استودیوی «نوای کهن پارس» ضبط شده تشکیلی میدهند.
اخبار
دستمزد نجومی در سیما برای تازه رسیدهها است
همکاری با آبیار
گیتی معینی بازیگر سریال «سه دونگ سه دونگ» که این روزها از شبکه آی فیلم پخش میشود، درباره زندهیاد سیروس گرجستانی که در این سریال با او هم بازی بود، به خبرنگار مهر گفت: من و مرحوم گرجستانی به نوعی بچه محل هم بودیم. هر دو در جاجرود زندگی میکنیم. آقای سعید امیرسلیمانی و سیامک انصاری هم در همین محل ساکن هستند. اینکه میگویند مرگ از پلک چشم به انسان نزدیکتر است، واقعیت دارد. ایکاش انسانها قدر هم را بدانند و بیشتر با هم مهربان باشند.وی با ذکر خاطرهای از ضبط این سریال ادامه داد: ما سریال «سهدونگ سهدونگ» را در ماه مبارک رمضان ضبط میکردیم. یک شب بعد از افطار هنگام ضبط یکی از سکانسها، قطعاتی از آناناس را بهعنوان ماسک روی صورتم گذاشته بودند که باید همینطور میماند و تا دوربینها برای ضبط آماده شود، من آرام آرام شروع کردم به خوردن آناناسها! شاهد احمدلو پرسید که خانم معینی پس آناناس چه شد؟ گفتم گرسنهام بود و خوردم. شاهد ناراحت شد و گفت این موقع شب آناناس از کجا پیدا کنیم؟ خلاصه کلی گشتند و خوشبختانه یکی از همسایهها در خانه آناناس داشت و کار ما را راه انداخت.
معینی درباره علاقهاش به نقشهای متنوع عنوان کرد: همیشه دوست دارم نقشهای متفاوت را بازی کنم ولی نمیدانم چرا مرا به عنوان یک زن جیغ جیغو شناختهاند و فقط چنین نقشهایی را پیشنهاد میدهند! من از پس همه نوع نقش برمیآیم و تواناییاش را دارم. با بازی در ژانر طنز مشکلی ندارم اما نه اینکه بخواهم فقط جیغ بکشم. خودم هم حالم بد میشود. نمیدانم چرا بعضی از کارگردانان چنین چیزی را از من میخواهند.
وی که پیش از این در رادیو حضور فعالتری داشت درباره فعالیت کمترش در تلویزیون گفت: بخشی از کارم را در رادیو متمرکز کردهام. از سوی دیگر، دستمزدها پایین است و برخی از تهیهکنندهها همین را هم نمیدهند و پول ما را میخورند. دستمزدهای نجومی برای تازه از راه رسیدهها است که چشمهای رنگی دارند. به ما که دیگر پیر و از کار افتاده هستیم دستمزدهایی در حد دهه ۶۰ پیشنهاد میدهند و تازه، همان را هم پرداخت نمیکنند. البته خوشبختانه سه ماه است که سر فیلم سینمایی نرگس آبیار هستم.
آغاز مجدد تولید «سلمان فارسی» از مردادماه
سمنان جایگزین ترکیه شد
با توجه به شرایط پیش آمده در جهان و شیوع ویروس کرونا، تصویربرداری فصل بیزانس سریال «سلمان فارسی» که پیشتر قرار بود در ترکیه انجام شود، در سمنان از سر گرفته خواهد شد.
در این زمینه از آخرین تکنولوژی روز در حوزه جلوههای ویژه کامپیوتری استفاده میشود.
داستان این بخش از سریال در ادامه سفر سلمان جوان در مسیر دمشق و فراز و فرودهای سفر و درگیر شدن با قبایل تحت سلطه روم و ایران باستان روایت میشود.
تصویربرداری سریال «سلمان فارسی» زمستان سال گذشته از بخشهای جنوبی ایران و جزیره قشم آغاز شده بود و به دلیل شیوع ویروس کرونا در روزهای پایانی سال گذشته متوقف شد.
امرالله احمدجو کارگردان باسابقه تلویزیون کارگردانی بخش بکگراند (پسزمینه) را عهدهدار است تا به لحاظ تصویر، زیباییشناسی افزونتری برای مخاطبان این مجموعه در نظر گرفته شود و امکان هدایت بازیگران در تمام بخشهای تصویر فراهم شود. پیشبینی شده در فصلبندی این بخش از داستان سریال «سلمان فارسی» از تولد روزبه (سلمان) تا پیش از وفات پیامبر اسلام (ص) روایت شود که با پیشبینیهای صورت گرفته مجموعه «سلمان فارسی» در ۴۵ قسمت آماده خواهد شد.
این سریال جزو مجموعههای الف ویژه مرکز امور نمایشی سیما (سیمافیلم) به شمار میرود.
اخبار
تاپتِن سینمایی برای خستهها، افسردهها، شوریدهها
درونگراها و مالیخولیاییها؛ ساکت، آرام و بیآزار و صد البته بیحوصله و غیرقابل پیشبینی. این لیست پیشنهاداتی برای این انزواطلبانِ و افراد گریزان از جامعه دارد، ده فیلم درخشان، اگر شما هم پیشنهادی دارید در این دسته، کامنت کنید.
درون لوین دیویس «Inside Llewyn Davis»
کوئنها خوب بلدند با مخاطب صمیمی شوند! هنرشان گفتن قصههای ساده و روان است بدون اینکه بخواهند پیچیدهاش کنند. این بار در فیلم لوین دیویس که به عبارتی پس از «ای برادر کجا رفتی» دومین فیلم موزیکالشان محسوب میشود، برخلاف آن فیلم کمدی شاد، با یک فیلم که نورپردازی تیره، پر از سیگار و هوای بارانی و غم و ناراحتی طرفیم. لوین دیویس، یک موزیسین بیاعصاب که معتقده شغلش، یعنی خوانندگی و نوازندگی، فقط برای پول است؛ نه اینکه برای چند نفر بزند و آنها سرهایشان را تکان دهند! این فیلم، تقریبا جادهای نیز محسوب میشود. آهنگهای فیلم بسیار زیبا هستند و تیم بازیگری درجه یک هستند. کافی است چهار دقیقه از فیلم بگذرد، آن وقت دیگر در فیلم غرق شدهاید! راستی، یک گربه هم در فیلم وجود دارد که نقش کلیدی دارد!
جلسه کوتاه ۱۲ «Short Term 12»
این یکی را خیلی دوست میدارم! فضای فیلم به شدت صمیمانهاس و به زیبایی هرچه تمامتر، چند روز از زندگی چهار کارمند بازپروری را میبینیم. بری لارسون که هم جدیت و هم شوخطبعی ریز خود را دارد، جان گلگر جونیور که بار کمدی فیلم را حفط میکند، رمی مالک تو سریخور! و استفانیا بیتریز که وقتی بقیه نیستند، آن جا را میگرداند. از آن طرف، کاتلین دور را داریم که نقش یه دختر مودی و بد اخلاق را بازی میکند و لیکیت استنفیلد که یکی از درون گراترین و غمبارترین کاراکترهایی است که دیدهام. داستان فیلم ساده هست و باز هم میگویم، فیلم فضای به شدت صمیمانهای دارد که کم یافت میشود.
مالیخولیا «Melancholia»
این فیلم فرا بینظیر است! اولا باید بگم آقای فون تریه فیلم را ساختند و از کارگردانان منفور سینما هستند! اما در این فیلم، به شیوهای کاملا متفاوت، افسردگی را مورد بررسی قرار میدهد. نشان میدهد که همه در معرض افسردگی هستیم و یک روز به آن مبتلا میشویم. یکی میگوید نه بابا این حرفا چیه ما شادیم خوشحالیم علم فلان گفته ماها نمیگیریم و فلان و فلان و فلان. یکی میگوید من آن را قبول کردم. از اون نمیتونم فرار کنم و باید قبولش کنم. کریستن دانست به زیبایی تمام، یکی از افسردهترین نقشهای سینما را بازی کرده است. بایستی گفت اگه از غم مرحله اول فیلم گذشتید، بعید میدانم بتوانید از غم مرحله دوم فیلم بگذرید مگر اینکه یه بار این حس عجیب زشت دوست داشتنی مالیخولیایی را تجربه کرده باشید!
مرثیهای برای یک رویا «Requiem For a Dream»
نیازی به معرفی و توضیح آن چنانی نیست. کارگردان فیلم آرنوفسکی است که هر دفعه غم جدیدی در آستینش دارد و رحم کردن به کاراکتر برایش یه شوخی زشت است. جرد لتو و جنیفر کانلی از معتادان قدیمی و دوست داشتنی سینما هستند و مادری که میخواهد لاغر شود تا بتواند در یک برنامه تلویزیونی آبرو داری کند! خلاصه داستان فیلم این است و افرادی که رویا دارند و آرنوفسکی مرثیهای برای آن میسراید. اما چه چیزی این مرثیه را کاملتر میکند؟ بله! موسیقی مسخ کننده و بینظیر کلینت منسل که شما را به درون فیلم میکشد و نمیگذارد نفس راحتی بکشید؛ و پایان شوکه کننده و اعصاب خورد کن و اعصاب خوردکن و اعصاب خوردکن...
مزایای گوشهگیر شدن «The Perks Of Being Wallflowers»
یک درام دبیرستانی درست حسابی. فیلمی که به راحتی باهاش ارتباط برقرار میکنید و فکر میکنید جزء اکیپشان هستید. فیلم، به شدت خوش ساخت است و به زیبایی با تمام شخصیتها ارتباط برقرار میکنید. به احساسات افراد گوشه گیر میپردازد و با آهنگای راک زیبا همراهمان میکند و مهمتر از همه، هیچ وقت خودش را لوس نمیکند و فاز نالیدن الکی بر نمیدارد. بر افسردگی و گوشه گیری اصرار نمیکند و میگوید یه لحظه باید دل را به دریا زد و رفت وسط تا با سمها و پاتریکهایی که در زندگی همهمان است، رقصید، خوش گذراند و لذت برد. نکته آخر اینکه فیلم واقع گرایانه ساخته شده و چارلی قصه ما، راه دراز و سختی برای شاد شدن طی میکند.
فلوریدا پراجکت «Florida Proje»
یک فیلم ساده و باحال و رنگارنگ. چند کودک شیطان که در یک پراجکت (یه سری سوییت که کنار هم دیگه و به صورت یه ساختمون ساخته شدن) دو مادر دیوونه و یک مهماندار با نقش آفرینی محشر ویلیام دفو که زیادی مهربان است و آچار فرانسه است. جدا از اینکه فیلم به زیبایی به مسئله نظام سرمایه داری میپردازد، بلکه یک داستان زیبا هم تعریف میکند. دربارهی فیلم چیز بیشتری نمیگویم، چون نمیخواهم لذت دیدن این فیلم را از شما بگیرم!
جوکر «Joker»
یک فیلم پاپ کورنی که آنقدر عمیق به مسئله تنهایی نمیپردازد، کلیشهای و پر از ایراد هم هست. اما دیوانه بازیها و بلاهایی که آرتور فلک میآورد، گاهی اوقات همان افکار خطرناکی بود که در ذهنمان رژه میرفت. چیزی که حس همدردی مان را قلقلک میدهد، قطعا بازی فینیکس است و بس. پس بیشتر نمیگویم، چون «جوکر» است!
خلا وارد شو «Enter The Void»
چرا این فیلم را اینجا گذاشتم؟ چون در مورد سفر یک روح است. درمورد «مرگ» است و امکان ندارد یک بار ما در مورد مرگ فکر نکرده باشیم... مخصوصا هنگام تنهایی و ناراحتی. کلا enter the void از تکرارنشدنی فیلمهای تاریخ سینما هست که کلی حرف دارد، اما زبان از گفتن آن حرفها قاصر است! این فیلم را از دست ندهید.
مبتدیها «Begginers»
آخ که چقدر این فیلم خوب است. آخ که چقدر این فیلم همه چیزش، همه چیزش آرام و ملایم است. فیلم درمورد جوانی به نام الیور است که مدتهاست تنها است و در یک مهمانی، با یک دختر زیبا به نام آنا آشنا میشود. کلیشه است نه؟! اما مشکل اینجاس که الیور این سوال را از خودش میپرسد: آیا من لیاقت او را دارم؟ و گشت و گذاری در رابطه او با پدرش و بقیه ماجرا. در نگاه اول فیلم کلیشهای است، ولی چنان دل شما را به دست میآورد که محو فیلم میشوید.
امیلی «Amelie»
یک شخصیت خنده بر لب، یک سفر فانتزی و یک عاشقانه آرام. امیلی، با بازی محشر و لذت بخش آدری توتو یک فیلمی است که در سختترین لحظات عمرتان حکم دیازپام را خواهد داشت. البته یک موسیقی به شدت دلنشین و آرام در فیلم جریان دارد که لذت فیلم را صدبرابر کرده است.
یوونگ کار-وای از برنامه احیای فیلم هنگ کنگ حمایت می کند
فیلمسازان مطرحی از جمله وونگ کار-وای، پیتر چان هو-سان و درک یی از جمله کارگردانان ارشدی هستند که تعهد دادهاند مهارتها و تجربه خود را به نسل جدید منتقل کنند. آنها بخشی از یک ابتکار دولتی با سرمایه ۱۲.۹ میلیون دلاری هستند که هدفش تقویت صنعت فیلم هنگ کنگ بعد از آسیبهای وارد شده به خاطر پاندمی کرونا و ادامه تنشهای سیاسی است.
تحت این ابتکار جدید که توسط صندوق توسعه فیلم هنگ کنگ تامین مالی میشود، هر یک از این کارگردانها با یک یا ۲ فیلمساز جوان همراه میشوند تا فیلمی تهیه کنند که از یک یارانه ۱.۲ میلیون دلاری دولتی بهره میبرد. انتظار میرود ساخت حدود ۱۰ تا ۱۲ پروژه از این طریق محقق شود. این برنامه از جمله پنج تدبیر در برابر کروناست که دوشنبه اعلام شد و روی هم رفته ارزش آنها ۳۳.۵ میلیون دلار است. ادوارد یائو وزیر بازرگانی هنگکنگ گفت تهیه و سرمایهگذاری محلی فیلم طی یک سال اخیر افت داشته و پاندمی کووید -۱۹ و اعتراضهایی که از ژوئن قبلی آغاز شد به آنها ضربه زده است.سینماها به مدت شش هفته بسته بودند و فروش باکس آفیس منطقه با کاهشی بیش از ۷۰ درصدی در نیمه اول ۲۰۲۰ مواجه شد. همراه با شش ماه اعتراضهای سیاسی، فروش گیشه در نیمه دوم ۲۰۱۹ هم با کاهشی ۱۰ درصدی مواجه شده بود.
بیش از ۱.۰۵ میلیون دلار تا به حال به یک برنامه حمایت از فیلمنامهنویسی اختصاص داده شده که انتظار میرود بتواند ۴۰ فیلمنامه تولید کند. دولت همچنین قصد دارد از طریق برنامه تامین مالی تولید فیلم از پروژهها حمایت کند. این برنامه به سرمایهگذارانی که با هم پروژهها را تامین مالی میکنند اجازه میدهد سرمایهشان را اول بازیابی کنند. از این طریق هم قرار است بیش از ۱۰ فیلم با بودجه حدود ۱۳ میلیون دلار ساخته بشود.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4316/19905/79159
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4316/19905/79160
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4316/19905/79161
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4316/19905/79162
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4316/19905/79163
|
عناوین این صفحه
- تاسیس بنیاد خودنویس
- جعفر پناهی؛ کارگردان جشنوارهای یا نابغهی نازکاندیش؟
- موسیقی چند بعدی «خطوط بیمکان» شنیدنی شد
- اخبار
- اخبار