|
توقیف موقت قورباغه؛ استتار با ممیزی
اصلا انگار طلسم شده است. از مهر و آبان امسال قرار بود سریال پرهزینه و جنجالی «قورباغه» در پلتفرم نماوا منتشر شود که نهایتا به آذرماه موکول شد و همین 24 آذر هم با حکم مقام قضایی توقیف شد. سریالی که از پیشتولید هم حاشیههایی داشت و حضور چند اسم خاص و پرسروصدا در کنار هم آن را در معرض قضاوتها و واکنشهای مختلف قرار داده بود. حالا و پس از توقیف این سریال، گمانهزنیهای مختلفی درباره دلایل این تصمیم مطرح شده است. هرکدام از این گمانهزنیها میتوانند بهعنوان تکههایی از پازل حقیقت ماجرا باشند. پیش از این و در آبانماه مطلبی با عنوان «این قورباغه از کجا آب میخورد» درباره حاشیههای این سریال نوشتیم. حالا اما داستان وارد مرحله سختتری شده است. درست شب قبل از پخش و پس از تغییر ردهبندی سنی مخاطبان به مثبت 18، حکم توقیف قورباغهای صادر شد که انگار قرار نیست کسی آن را قورت دهد.
حالا اجازه بدهید با هم مرور کنیم مواردی را که در این چند روز بهعنوان دلایل این توقیف در رسانهها و بین اهالی فرهنگ و رسانه منتشر شده است. دلایلی مانند ارتباط پرونده محمد امامی با این سریال و تهیهکنندهاش، توقیف اموال امامی و در پی آن توقیف قورباغه بهعنوان یکی از اموال او، محتوای خشونتآمیز و ترویج پلیسکشی، نمایش عریان مصرف موادمخدر و مشروبات الکلی و... را برای توقیف قورباغه بیان میکنند. در این مجال اندک نگاهی داریم به خلأها یا اشتباهاتی که باعث بهوجود آمدن چنین حاشیهای شده است.
ارشاد تماشاگر
حسن روحانی، در مراسم افتتاح نمایشگاه کتاب سال 93 و یک سال پس از رسیدنش به صندلی ریاستجمهوری به مساله ممیزی پیش از انتشار کُتب حمله کرد و گفت: «هیچکس در ممیزی، بالاتر از وجدان افکار عمومی نیست؛ آنها میدانند به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در انزوا قرار دهند. صاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند.» حالا و بعد از گذشت 6 سال از گفتن این حرف و با نگاه دقیق به عملکرد وزارت ارشاد متوجه میشویم که نهتنها در کتاب، بلکه در حوزهها و هنرهای دیگر هم به این جملات بهعنوان سیاست کلی فرهنگی کشور عمل شده است. انگار قرار است ممیزی را خود مردم انجام دهند و حتی ارشاد به خودش زحمت نظارت را هم ندهد.
جالب اینجاست عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد هم در مردادماه امسال و در برنامه تلویزیونی «نگاه یک» درباره اینکه یکی از انتظارات از این وزارتخانه نظارت بر تولیدات فرهنگی و هنری است و برخی از ضعف بر این نظارت گلایه دارند و آن را مغایر با ارزشهای سبک زندگی ایرانی و اسلامی میدانند، گفت: «نظارتها بر فعالیتهای فرهنگی و هنری دارای چند مسیر است که باید توازن آن را حفظ کنیم. مانع نشدن از آزادیهای فردی و خلاق افراد یکی از این مسیرهاست. بنابراین هرچقدر جریان خلاق را حفظ کنیم تولیدات آثار با نوآوری بیشتر همراه است. دومین مسیر حفاظت از ارزشهای اخلاقی و هویتی افراد است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید تلاش کند این دو مسیر را بهعنوان دوگانه مکمل و در کنار هم جلو ببرد.»
نگاهی به عملکرد وزارت ارشاد درخصوص بازیهای رایانهای، اعطای مجوز به برخی خوانندگان باسابقه تیره و مبهم و همچنین دادن مجوز به سریالهای نمایش خانگی با اعتماد و اطمینان کامل نشان میدهد که این وزارتخانه نتوانسته چندان هم این دو مسیر را کنارهم قرار دهد. نمونه آخرش همین «قورباغه» است. اگر آنچه که ساخته شده مغایر با عرف و قوانین و مقررات است پس چگونه از وزارت فرهنگ و ارشاد مجوز گرفته است؟ اگر عوامل این سریال بدون اجازه و خودسرانه دست به ساختن چنین سریالی زدهاند که ماجرا وارد مسیر دیگری میشود و حتما مستحق هر برخوردی هستند. ظاهرا سیاست عباس صالحی و همکارانش همان حرفهای حسن روحانی در سال 93 است. یعنی اجازه بدهیم آثار آماده شوند و ممیزی بعد از تولید اثر اعمال شود. این سیاست شاید در نگاه اول آزادیخواهانه و روشنفکرانه باشد اما به شرطی که تمام ارکان فرهنگی و هنری کشور هم از یک استانداری برخوردار باشند و ارتقای کیفیت در همه سطوح متناسب باشد. شاید بیراهه نباشد اگر بگوییم یکی از مسببان اصلی وضعیت فعلی قورباغه و بلاتکلیف ماندن هزینه هنگفتش همین سیاست غلط ارشاد باشد.
امامی اینجا، امامی اونجا
گفته میشود سریال قورباغه به دلیل اینکه جزء اموال محمد امامی است توقیف شده است. طبق اسناد و مدارکی که وجود دارد کسی نمیتواند منکر رابطه محمد امامی و علی اسدزاده، تهیهکننده قورباغه شود. از واگذاری سهام 50 درصدی شرکت تصویرگستر پاسارگاد توسط فرشاد شفیعی در مهرماه 94 به محمد امامی گرفته تا تاسیس شرکت «تصویرگستر پاسارگاد» در تیرماه سال ۸۷ با سرمایه پنج هزار ریال (500 هزار تومان) تاسیس شده و حضور علی اسدزاده و افشین ساعی بهعنوان رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل شرکت.
کسی شکی ندارد که اسدزاده از آدمهای معتمد محمد امامی بوده و است اما سوال اینجاست که آیا پیش از این و قبل از ساخت قورباغه نمیشد با این پروژه برخورد کرد؟ تمام مدارک و اسنادی که الان وجود دارد در زمان پیشتولید هم بوده و چیز جدیدی اتفاق نیفتاده است. نظارت بر سلامت پولهای واردشده باید قبل از ساخت آثار اعمال شود. حتما همه پولهایی که وارد سینما و سریالسازی خانگی میشوند آلوده نیستند و همه سرمایهگذاران به دنبال پولشویی نیستند اما بهتر است که برخورد با مجرمان یا حتی متهمان قبل از رفتن جلوی دوربین بازیگران باشد. چه قورباغه جزء اموال امامی باشد چه نباشد جای خالی نظارت و قاطعیت در مواجهه با سرمایههای آمده از صنایع دیگر به حوزه ساخت فیلم و سریال بهشدت حس میشود. بی شک سریالهای خوب و جذاب نیازمند هزینه هستند و از ورود بخشهای خصوصی باید حمایت شود اما این شفافیت نباید مانع از همکاری و مشارکت سرمایهگذاران باشد.
البته پیش از این علی نجفیتوانا، عضو کانون مرکزی وکلا درباه شکلهای مختلف جلوگیری از ورود پولهای مشکوک گفته بود: «دو نوع پیشگیری داریم؛ یکی پیشگیری عمومی است و دیگری اختصاصی و وضعی. پیشگیری عمومی از طریق فرهنگسازی و اطلاعرسانی اتفاق میافتد. اما بهطور اختصاصی و مصداقی، مثلا همین پروندههایی که در آنها در صنعت ساختمانسازی و کارخانهها و هنرهای نمایشی، پولشویی میشود، ممکن است شخصی که طرف قرارداد باشد این را نداند. در لایه اول باید با پیشگیری عمومی از طریق فرهنگسازی و اطلاعرسانی این موضوع را روشن کرد و در لایه بعدی، پیشگیری وضعی و اختصاصی لازم است. من در این خصوص، دولت و نهادهای دولتی و نظارتی را مسئول میدانم که باید نظارت کامل میکردند. وقتی خویشاوندسالاری و رانتخواری در کشور وجود دارد، کسی که ناظر است نمیتواند بر کسی که منظور است نظارت کند؛ چون ملاحظات و محذوریتهایی دارد. لذا پیشگیری از اینها، پیشگیری وضعی است. اگر در بحث سینما ما یک نهاد مشخصی داشته باشیم که این قراردادها در آنجا منعقد شود، توسط همین نهاد با اعمال نظارتهای کافی هم میشود از فرارهای مالیاتی جلوگیری کرد و همچنین از اقدامات غیرقانونی دیگر مثل پولشویی. پس هم نهادهای صنفی مسئول هستند و هم دولت که باید در این زمینه نظارت کند.»
درخصوص نظارت بر سلامت پولهایی که وارد سینما و سریالسازی شدهاند در ماههای اخیر اقدامات موثر و خوبی شده است اما پروندههایی که از قبل ماندهاند هنوز یقه فرهنگ این کشور را گرفتهاند و هرچه زودتر و در یک فضای شفاف باید تکلیفشان روشن شود.
محتوای خشن، سیاهنمایی آگاهانه
روز دوشنبه 24 آذرماه و همزمان با زمان اعلام شده برای اکران قورباغه، در برخی منابع شایعاتی درباره جزئیات یک سریال شبکه نمایش خانگی با مضمون تبلیغ و ترویج پلیسکُشی اشاره شده بود که حالا با توقیف قورباغه مشخص میشود که احتمالا منظور، همین سریال بوده است.
در این منابع آمده بود: «سازندگان یک سریال شبکه نمایش خانگی به اصلاحات نهادهای نظارتی تن ندادند، اما مجوز انتشار آن صادر شده است! سازندگان یکی از سریالهای شبکه نمایش خانگی حاضر به انجام اصلاحیههای نهادهای نظارتی نیستند. این اثر، یکی از خشنترین سریالهای شبکه نمایش خانگی است که در نخستین قسمت مخاطب خود را به پلیسکُشی ترغیب و تشویق میکند! نقطه عطف روایت قسمت اول این سریال، کشته شدن مأمور انتظامی است و این ماجرا طوری طراحی شده که مخاطب به این کار تشویق میشود! این اتفاق درحالی میافتد که مسئولان نیروی انتظامی بهخصوص ناجی هنر از محتوای ملتهب این سریال مطلع نیستند و سازندگان هم از حذف مفهوم پلیسکشی در این سریال امتناع میکنند. باید دید مسئولان نیروی انتظامی نسبت به چنین ترویجی واکنش نشان خواهند داد؟»
برای صحت سنجی موضوع اقدام به کسب اطلاعات از منابع مختلف کردیم. در تماس با این منابع مختلف متوجه شدیم که سکانس و فضای پلیسکشی در قسمت اول و حتی قسمتهای بعدی این سریال وجود دارد و با وجود اصرار نهادهای نظارتی، عوامل سریال حاضر به حذف سکانس پلیسکشی نمیشوند. نمایش عریان قتلهای مختلف با وسایل عجیب مانند بیل یا چکش و ارائه تصویری خشن و متوحش که ظاهرا جوانانش برای زندگی بهتر چارهای جز خلاف کردن ندارند از مشکلات اصلی این سریال بوده است. توصیه به تغییر وضعیت موجود از مسیر آنارشی سخت و حتی ارائه تصویر زننده از دوران دفاع مقدس در فلشبک یکی از قسمتها و نمایش صریح و طولانی استعمال موادمخدر و مشوربات الکلی از محتویات دیگر این سریال است که مشخص نیست با ذکر این موارد در فیلمنامه از ارشاد مجوز گرفته است یا خیر؟ هومن سیدی پیش از این و در «مغزهای کوچک زنگزده» و «اعترافات ذهن خطرناک» نیز نشان داده بود که به هرج و مرج و احقاق حق از طریق ساختن گروههای محلی یا خانوادگی علاقه دارد و این بار کاراکترهایی مانند «رامین فرید» با بازی صابر ابر، «نوری» با بازی نوید محمدزاده و «شمس آبادی» با حضور هومن سیدی قرار است همان دنیای مطلوب آقای کارگردان را بازسازی کنند. بارها گفتیم که در وضعیت کرونا و مشکلات اقتصادی، مردم نیاز به تماشای آثار امیدوارکننده یا کمدی دارند نه صحنههای قتلهای فجیع و قطع شدن انگشت و جا زدن یک زن تصادفی بهعنوان یک جانباز. عجیب اینکه پلتفرم نماوا از یک طرف برای بهتر شدن حال مردم ادعا میکند که «همرفیق» را ساخته و از طرف دیگر قورباغه را میسازد که در تضاد با هدف اولی است.
در وضعیت فعلی و به جز مسئولان ذیربط کسی نمیتواند توصیه یا منع کند از اینکه قورباغه در شبکه نمایش خانگی اکران شود یا خیر اما واقعیت این است که با چنین مشکلاتی مواجهیم. قطعا اگر ارشاد سهم نظارتی خودش را پرداخت میکرد و کارگردان و تهیهکننده قورباغه هم متوجه بودند که در کجا و چه شرایطی فیلم میسازند الان با چنین مشکلاتی مواجه نبودند. عجیب اینکه حیوانات در سینما و تلویزیون ما سرنوشت خاصی داشتهاند؛ از «مارمولک» و «دندان مار» گرفته تا «کرگدن» و «قورباغه».
فیلمسازان استانی زندگی شهید خود را میسازند
بعد از ترور شهید محسن فخریزاده، یکی از گزارههای مشهور بین مردم ایران این بود که چرا دشمنان ما، بیش از مردم ایران نسبت به زندگی و خدمات این شهید اطلاع داشتند. توقع این نبود که الساعه سراغ ساخت سریال از زندگی این شهید بروند که کاری ناممکن است اما این توقع و نیاز از جانب مخاطبان است که بعد از نزدیک سههفته از ترور عصر جمعه هفتم آذرماه، هنوز یک گزارش دقیق و منسجم از زندگی و خدمات این شهید ارائه نشده است که بتواند در بستری دراماتیک و جذاب به بخشی از زندگی او بپردازد. زندگی شهدا و مفاخر ملی ایران، پر است از فرازوفرودهایی دراماتیک که ظرفیت تولیدات فرهنگی بسیاری دارد و نمونههای موفق آن را در سالهای اخیر بسیار دیدهایم.
موفقیت سریال «شوق پرواز» در جذب مخاطبان تلویزیون نشان داد اگر کارگردانی بتواند، مقاطع مختلفی از زندگی شهدای ایران را به درستی و در بستری دراماتیک روایت کند، مخاطبان هم آن اثر را با جان و دل میپذیرند. «شوق پرواز» روایت زندگی شهید بابایی از کودکی تا شهادت بود؛ قصهای که از شهری دور از تهران شروع شد و در آسمان ایران به پایان رسید. واقعیت این است که بسیاری از مفاخر و چهرههای شاخص ملی در حوزههای مختلف از قهرمانهای جنگ تا قهرمانهای علمی از شهرها و روستاهای سراسر کشور برخاستهاند و پشت شخصیت ملی آنها تشخص و هویت قومی نهفته است.
در سالهای اخیر یک جریان سریالسازی در مراکز استانی صدا و سیما یا همان شبکههای استانی شکل گرفته است و فیلمسازان شهرستانی به سراغ روایت تصویری و نمایشی چهرههای فاخر استانی خود میروند. بسیاری از این شخصیتها ناشناخته یا کمتر شناختهشده هستند و از طریق سریال به مردم معرفی میشوند. سریال «صبح آخرین روز» و قصه شهید شهریاری هم یکی از همین سریالهاست.
چه کسانی «صبح آخرین روز» را میسازند؟
سریال «صبح آخرین روز» درباره شهید شهریاری یکی از برجستهترین دانشمندان شهید هستهای کشور در مرکز زنجان ساخته میشود. سریالی که به تهیهکنندگی مصطفی عمادزاده و کارگردانی حسین تبریزی درحال تولید است. داستان این سریال از اواسط دهه 40 و یک سال پیش از تولد شهید شهریاری آغاز میشود، دوران خردسالی و کودکی و نوجوانی او را روایت میکند تا اینکه به دوره بزرگسالی با بازی کاوه خداشناس میرسد. سپیده خداوردی نیز نقش دکتر بهجت قاسمی، همسر شهید شهریاری را بازی میکند. مهران رجبی، افسانه ناصری، اردشیر رستمی، زهرا سعیدی و... همراه جمعی از بازیگران زنجانی از دیگر بازیگران این سریال هستند و فاطمه حیدری و حسن عطارها فیلمنامه آن را به نگارش درآوردهاند.
یکی از دلایل اقبال صداوسیمای مرکز زنجان برای ساخت این سریال این است که شهید شهریاری یکی از چهرههای برجسته علمی و از مفاخر ملی این استان است. آنچه میخوانید گفتوگوی کوتاهی است که با عوامل این سریال انجام شده است.
به واقعیت زندگی و شخصیت شهید شهریاری وفادار بودیم
مصطفی علمیفرد تهیهکننده سریال معتقد است رخدادها و اتفاقاتی که در زندگی شهید شهریاری رخ داده از ظرفیت نمایشی و دراماتیک بالایی برخوردار است.
به گفته علمیفرد به دلیل بیوگرافی بودن ساختار قصه و پرداختن به مقاطع سنی مختلف زندگی شهید شهریاری برای هر برهه یک بازیگر انتخاب شده است. برای خردسالیاش پسری از تهران، برای کودکی پسری از چهارمحالوبختیاری و برای دوران نوجوانی فردی از قم انتخاب شده که این نقش را ایفا میکنند که شباهت چهره آنها به قهرمان قصه معیار اصلی این انتخاب بود. برای دوران بزرگسالی نیز کاوه خداشناسی به ایفای نقش میپردازد. بازیگری که به لحاظ رفتاری و ویژگیهای فیزیکی به شخصیت اصلی نزدیک است و در واقع با گریم نزدیک به 70درصد به شهید شهریاری شباهت پیدا کرده است. نقش مادر این شهید در مقطع 30سالگی را یک بازیگر خانم از زنجان بازی کرده است و میانسالی این نقش تا زمان شهادت را زهرا سعیدی بازی میکند. نقش پدربزرگ هم به مهران رجبی سپرده شده است که او تلاش کرده این نقش را شیرین و درعینحال جدی بازی کند. همچنین نقش مادربزرگ را افسانه ناصری بازی میکند. در واقع سعی شده انتخاب بازیگران بهگونهای باشد که چهرهها باهم قرابت داشته باشند. حتی بازیگرانی که نقش شهید شهریاری را از خردسالی تا بزرگسالی بازی میکنند، شبیه هم هستند.
تهیهکننده سریال «صبح آخرین روز» بر وفاداری به واقعیات زندگی شخصیت شهید شهریاری در فیلمنامه تاکید کرده و اینکه آنها مبتنیبر مستندات موجود نوشته شدهاند.
علمیفرد درباره انتخاب حسین تبریزی برای کارگردانی این سریال به همکاری قبلی آنها در چند تلهفیلم و سریال اشاره کرده و اینکه تبریزی سابقه تولید سریالهای مناسبتی و مذهبی را داشته و نسبت به فضای اینگونه سریالها اشراف کافی دارد. این تهیهکننده درباره فضا و ژانر این سریال گفته است: «سعی کردیم قصه را در فضای ملودرام روایت کنیم که برای مخاطب ایرانی جذابیتهای دراماتیک داشته باشد. فیلمنامه سریال هم بسیار لطیف و شاعرانه نوشته شده و به بیوگرافی زندگی شهید میپردازد.»
او همچنین درباره تحقیق و پژوهش نگارش فیلمنامه سریال به گفتوگو و ملاقاتهایش با خانواده شهید شهریاری اشاره کرد و گفت: «ما چند جلسهای با همسر شهید شهریاری دکتر قاسمی و مادر، برادر و خواهر او ملاقات داشتیم و با آنها صحبت کردیم که آنها را در جریان حس و حال کار قرار بدهیم تا اتفاقات برایشان ملموس باشد. ضمن اینکه سعی کردهایم به مستندات زندگی شهید شهریاری وفادار باشیم و نعل به نعل فیلمنامه جلو برویم.» او با بیان اینکه لوکیشن سریال در دو بخش بافت سنتی زنجان و شهرک سینمایی غزالی قرار دارد، گفت که ما این سریال را با باور قلبی ساختیم و امیدواریم که بر دلها بنشیند.
شهید شهریاری روی اهدافش متمرکز بود
کاوه خداشناس را در بسیاری از سریالهای مناسبتی و در نقشهای مذهبی دیدهایم. او که بازیگر نقش شهید شهریاری در این سریال است درباره حضورش در این مجموعه گفت: «وقتی نقش شهید شهریاری در سریال صبح آخرین روز به من پیشنهاد شد، تحقیقات میدانیام را شروع کردم و علاوهبر مطالعه بیشتر درباره شهید، با همسر و خانواده شهید صحبت کردم تا بیشتر از رفتارها و منش این شهید بدانم و درست اجرا کنم. همچنین با دوستان و همکاران او همکلام شدم تا در جریان جزئیات شخصیتی شهید شهریاری قرار بگیرم. این مطالعه فقط به قبل از تولید سریال منتهی نشده و حین سریال هم ادامه دارد و تلاش کردهام کاملا به روحیات شهید نزدیک شوم و این نقش را باورپذیر و قابل لمس برای مخاطب دربیاورم.»
به گفته کاوه خداشناس یکی از ویژگیهای شهید شهریاری این بود که روی اهدافش متمرکز بود و ساده زندگی میکرد و به ظواهر توجهی نداشت. او میگوید: «این موارد را سعی کردهام در بازیام پررنگ کنم تا مردم بیشتر از شهید بدانند.»او درباره احساسش نسبت به ایفای نقش شهید شهریاری افزود: «وقتی قرار شد نقش شهید شهریاری را بازی کنم در عین اینکه خوشحال بودم، نگران هم بودم، زیرا شخصیتهایی را که مردم میشناسند باید با دقت بازی کرد، زیرا کوچکترین خطا به حرفوحدیثهای زیادی منجر میشود.»او درباره لهجه این شخصیت در سریال گفت: «در گپوگفتهایی که قبل از شروع کار با کارگردان و تهیهکننده داشتم، تاکید کردند نمیخواهند با لهجه ترکی صحبت کنم، زیرا برای دوران خردسالی، کودکی و نوجوانی شهید شهریاری هم از لهجه ترکی استفاده نشده و به همین دلیل نیاز نیست من ترکی صحبت کنم. البته شهید شهریاری از خطه زنجان بود، اما در این سریال ما ترکی صحبت نمیکنیم.»
شهید شهریاری گمنام است و باید به مردم معرفی شود
قطعا نگارش فیلمنامه سریالی مثل «صبح آخرین روز» که قصهای شخصیتمحور و شخصیتی واقعی دارد نیاز به تحقیق و پژوهش دارد. فاطمه حیدری یکی از نویسندگان سریال در اینباره میگوید: « ابتدا اطلاعاتمان به اندازه عموم مردم بود و فقط میدانستیم شهید شهریاری از شهدای علم هستهای هستند، اما وقتی قضیه جدی شد، شروع به تحقیق و نگارش کردیم و نشستهایی هم در سازمان اتمی داشتیم. ضمن اینکه سراغ خانواده شهید رفتیم. وقتی بیشتر با زندگی شهید آشنا شدیم، متوجه خدمات ارزندهاش نسبت به ایران شدیم و اینکه این شهید بسیار گمنام در میان مردم است و باید درست معرفی شود.»
حیدری درباره شیوه نگارش فیلمنامه و نحوه همکاریاش با نویسنده دیگر این سریال میگوید: «من و آقای عطارها هردو با هم مینوشتیم و بعد با هم صحبت میکردیم تا بهترین دیالوگها را انتخاب کنیم. خوشبختانه همکاری بسیار خوبی داشتیم و درباره بخشهای مختلف قصه با هم به صحبت مینشستیم تا با کمترین خطا کارمان را انجام دهیم.»او درباره سختی این کار گفت: «نگارش فیلمنامه سریال صبح آخرین یکی از سختترین کارهای زندگیام بود، چون کار هم تم امنیتی داشت و هم اینکه ملودرام اجتماعی است. درمجموع کار سختی بود، چون اطلاعاتمان در اینباره کم بود و باید تحقیقات بیشتری انجام میدادیم. بههرحال تا زمان پخش این نگرانی همراه من است که خانواده شهید و مردم سریال را دوست داشته باشند.»
اردشیر رستمی: شهید شهریاری اسوه، عارف و مظلوم بود
اردشیر رستمی را با ایفای نقش شهریار در سریال شهریار به کارگردانی کمال تبریزی میشناسیم. او در سریال «صبح آخرین روز» در نقش پدر شهید شهریاری بازی کرده است. میرطاهر مظلومی او را برای ایفای این نقش معرفی کرد. رستمی درباره این نقش گفته است: «من خیلی کم بازی کردهام، اما وقتی قرار شد نقش پدر شهید شهریاری را بازی کنم با جان و دل این کار را انجام میدهم، زیرا همیشه نسبت به شهیدان احساس دین میکنم. شهید شهریاری اسوه، عارف و مظلوم بود و افتخار بزرگی است برایم که نقش پدر شهید شهریاری را بازی میکنم. البته همه مقاطع زندگی پدر شهید را با گریم بازی کردهام.»اردشیر رستمی درباره اهمیت این سریال و ساخت مجموعههایی درباره شهدای انقلاب تاکید میکند: «هریک از ما نسبت به شهدا باید احساس دین کنیم و ضرورت دارد آثاری درباره زندگی شهدا ساخته شود تا بتوانیم از این طریق آنها را به مردم معرفی کنیم و بگوییم که تلاشهای آنها در مملکت تا چه میزان ارزنده بوده است.»
اخبار
نمایش «مسیر معکوس» و «قطار آن شب» در جشنواره جیپور هند
سه فیلم «مسیر معکوس» ساخته ابوالفضل جلیلی و «قطار آن شب» ساخته حمیدرضا قطبی در سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی جیپور هند شرکت میکنند.
به گزارش امتیاز، در این دوره از جشنواره 1484اثر شامل فیلم بلند سینمایی، مستند کوتاه و بلند، فیلم کوتاه داستانی و انیمیشن، موزیک ویدئو، وب سری، فیلم های موبایلی و فیلم دانشجویی از 80 کشور جهان به دبیرخانه ارسال شد که از این میان 161 اثر انتخاب شده از 38 کشور جهان مورد قضاوت هیئت داوران قرار میگیرد.
سیزدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم جیپور هند از تاریخ 15 تا 19 ژانویه 2021 ( 26 تا 30 دی 1399) در شهر جیپور معروف به شهر صورتی هندوستان برگزار میشود و حامد سلیمانزاده، مدرس و منتقد بینالمللی سینما، با دعوت رسمی هانو راج دبیر جشنواره بینالمللی فیلم جیپور به عنوان یکی از داوران بخش اصلی این جشنواره معتبر کشور هند معرفی شده است.
محصول بنیاد سینمایی فارابی در راه فجر39
«مهران» فرم شرکت در جشنواره را پر کرد
فیلم سینمایی «مهران» به کارگردانی رقیه توکلی و محصول بنیاد سینمایی فارابی، برای شرکت در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر ثبتنام کرد.
به گزارش امتیاز، رقیه توکلی که با فیلم سینمایی «مادری» در سی و پنجمین جشنواره ملی فیلم فجر حضور داشت این بار فرم شرکت در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر را برای فیلم سینمایی «مهران» پر کرد.
این کارگردان گفت: خوشحالم که امسال جشنواره برگزار میشود و بر اساس آئیننامه جشنواره، فیلم سینمایی «مهران» پس از حضور در جشنواره کودک، از شانس شرکت در این دوره جشنواره برخوردار است.
او در ادامه گفت: امیدوارم با توجه به موفقیت و بازخورد خوبی که این فیلم در سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان داشت، در این جشنواره نیز دیده شود و مورد توجه قرار گیرد.
توکلی اظهار داشت بومی بودن فیلم «مهران» و روایت متفاوت فیلم از مهماننوازی یزدیها در زمان جنگ را یکی از خصوصیات ویژه این فیلم دانست و گفت: فیلم سینمایی «مهران» داستان پسربچهای به اسم مهران است که در دهه شصت میزبان خانوادهای جنگزده از شهر مهران میشود.
«مهران» در سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان توانست پروانه زرین شهیدبهنام محمدی و جایزه ویژه دبیر برای توجه به فرهنگ مقاومت و برداشت ملموس مردمی و قابل فهم برای نسل امروز ایران اسلامی را از آن خود کند
برگزاری «فجر39»؛ شوک یا احیای سینما؟
آرش قاسمی صداگذار سینما درباره جدیدترین فعالیتهای خود گفت: تا پیش از داغ شدن بحثهای برگزاری جشنواره فیلم فجر کار ما به عنوان افراد پشت صحنه کم شده بود و به ما مراجعه نمیشد اما از زمان از سرگیری این بحثها صاحبان آثار برای آماده سازی فیلمهای خود به تکاپو افتادهاند و حالا پیشنهاد انجام چند کار به من شده است. به نظرم صاحبان آثار با توجه به شرایط کرونایی دست نگه داشته بودند تا ببینند اوضاع به چه صورت پیش میرود ضمن اینکه در این سال سخت، شرایط مالی هم بد بود و ترجیح میدادند کارها را متوقف کنند.
وی افزود: در حال حاضر کار صداگذاری فیلم سینمایی «کارو» به کارگردانی احمد مرادپور را در دست دارم البته ما کار صداگذاری این اثر را سال گذشته آغاز کرده بودیم ولی به دلیل طول کشیدن کارهای فنی دیگر، این مرحله هم طولانی شد اما حالا صداگذاری «کارو» مراحل پایانی را سپری میکند. پروژه دیگری که در دست دارم فیلم سینمایی «مصلحت نظام» به کارگردانی حسین دارابی است که به تازگی کار صداگذاری آن را آغاز کردهام.
قاسمی درباره جزئیات این فیلم سینمایی گفت: به نظرم فضای خوبی در «مصلحت نظام» ایجاد شده است. داستان این فیلم در دهه ۶۰ میگذرد و فضای دهه ۶۰ به خوبی در «مصلحت نظام» تصویر شده است یعنی هرچند به کارهای محمدحسین مهدویان نزدیک نیست ولی در نوع خود فرمت خوبی دارد. من هم سعیام بر این است که رنگ و بوی صدا به همان دهه بخورد، یعنی همان طور که تصاویر کهنگی دارند صداها هم به همان فضای کهنه بخورد و حال و هوای همان دهه را تداعی کند.
وی گفت: این روزها مشغول صداگذاری «رمانتیسم عماد و طوبا» به کارگردانی کاوه صباغزاده نیز هستم که یک فیلم فانتزی است و تقریباً متفاوت از کارهای کاوه صباغزاده است. این فیلم هم در مراحل پایانی صداگذاری قرار دارد.
صداگذار «شنای پروانه» با اشاره به برگزاری سی و نهمین جشنواره فیلم فجر بیان کرد: من موافق برگزاری جشنواره به این شکل و شمایل نیستم چون تمام شور و حال جشنواره به آن اتمسفری بود که بر جشنواره حاکم بود اینکه تنها فیلمها برای هیأت داوران به نمایش گذاشته و در نهایت تندیسی داده شود هیچ حس و حالی ندارد. تمام لطف جشنواره به این بود که کارگردانان و سینماگران در سالنها با مردم به تماشای فیلم مینشستند، آثار خود را ارزیابی میکردند و با دریافت بازخوردها، فیلمها را مجدداً اصلاح میکردند. اگر جشنواره در حد یک مهمانی خصوصی برگزار شود آوردهای برای فیلمسازان نخواهد داشت. اگر رأیگیری بین فیلمسازان در رابطه با نحوه برگزاری به این شکل، صورت میگرفت قطعاً من یکی از مخالفان بودم. بخشی از کار ما با حضور آدمها معنی پیدا میکند. این نحوه برگزاری جشنواره، مثل بازی فوتبالی است که هیچ تماشاچی و هیچ شور و حالی نداشته باشد.
برنامهساز تلوزیون کمفروشی کند باید پاسخگو باشد
اقبال واحدی مجری باسابقه تلویزیون که این روزها با برنامه «مستقیم آبادی» به دل روستاها میرود و از کسب و کار در روستاها میگوید درباره اجرا و حضور در این برنامه گفت: همه برنامههایی که من درتلویزیون اجرا میکنم علاقه و انتخاب خودم بوده است الان هم فکر میکنم روستاهای ما مظلوم واقع شدهاند و اگر کسی بتواند برای ارتقای سطح اقتصادی، معیشتی روستا کار کند اهمیت دارد. وی با اشاره به پیشینه این برنامه اظهار کرد: من «مستقیم آبادی» را از سال ۸۶ اجرا کردهام که آن زمان در گروه جهاد تولید میشد و وقتی آن گروه حذف شد این برنامه هم متوقف شد و الان گروه اقتصاد در شبکهها وجود دارد و من هم با این برنامه در این گروه بازگشتهام.واحدی در واکنش به پیشینهای که در اجرا دارد اما کمتر در برنامههای تلویزیونی دیده میشود پاسخ داد: همیشه همین بوده است عدهای کار میکنند تاریخ مصرف آنها میگذرد و جوانها میآیند. در عین حال سیستم رسانه برای جذب مخاطب و مشتری مجبور به نوآوری است و یکی از نوآوریها این است که به جای اینکه برنامهای بسازند که مخاطب جذب کند و مجری را هم بالا بکشد مجری میآورند که برنامه را بالا ببرد و بیننده پیدا کند.وی اضافه کرد: به همین دلیل است که از هنرپیشهها کمک میگیرند یعنی تهیهکننده خود را راحت میکند و سراغ بازیگری میرود که در سینما و تلویزیون زحمت کشیده است تا با استفاده از شهرت آن بازیگر، مشتریاش زیاد شود. البته این را بد نمیدانم اما در عین حال در همین فضای صنعتی و مالی باید متوجه مخاطب هم بود، برای او محتوای غنی تولید کرد و مخاطب را به صورت روحی و فرهنگی هم تقویت کرد و زمانی را که به او میفروشیم باید ارزشش را داشته باشد.واحدی تصریح کرد: ما به معاد اعتقاد داریم و آنجا حتماً باید پاسخگو باشیم که چقدر برنامههایمان برای مخاطب سودمند بوده است. به ویژه که اگر میلیونها نفر پای برنامهای بنشینند و بعد از یک ساعت صرفاً دو دقیقه بحث سودمند داشته باشد کم فروشی شده است.وی در بخش دیگر سخنان خود درباره کسب و کار در روستاها عنوان کرد: اعتقادم این است که میشود به روستا رفت، پولدار شد، در رفاه زندگی کرد و مرفه بود و الان زوجهایی در روستاها هستند که با این رفاه زندگی میکنند.واحدی که سفرهای مختلفی را برای اجرای برنامهاش به روستاها داشته است، گفت: قرار نیست وقتی از روستا حرف میزنیم یاد کاهگل بیفتیم الان هم میخواهیم بگوییم در عین اینکه ثروت در روستاها هست اما به درستی از آن استفاده شود و شبیه زندگیهای آپارتمانی شهری نشود. زندگی در روستا میتواند آرامتر و حتی لذتبخشتر باشد؛ صبح با صدای جیکجیک پرنده و صدای گوسفند از خواب بیدار میشوید تا صدای بوق ماشین و زمان رسیدن به محل کار پنج دقیقه میشود تا اینکه بخواهید دو ساعت در ترافیک بمانید و علاوه بر اینها همان امکانات رفاهی و وسایل زندگی شهری را هم دارید.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4423/20773/83923
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4423/20773/83924
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4423/20773/83925
|
عناوین این صفحه
- توقیف موقت قورباغه؛ استتار با ممیزی
- فیلمسازان استانی زندگی شهید خود را میسازند
- اخبار