|
شاعرانی که با جشنواره شعر «فجر» قهرند
عبدالجبار کاکایی، ترانهسرا و دبیر علمی هشتمین دوره جشنواره شعر «فجر» درباره وضعیت برگزاری جشنواره شعر «فجر» در سالهای اخیر اظهار کرد: شورای سیاستگذاری این جشنواره باید متشکل از گرایشهای مختلف ذوقی باشد و این شورا کمیته علمی و دبیر را تعیین کند. به اعتقاد من جشنواره شعر فجر از ابتدا این مشکل را داشته که طیفهای متفاوت هنری را دخالت نمیدهند، اصلا با بعضی از جریانهای ادبی میانهای ندارند چون میگویند که پایهگذاران این جریانها یا اعضایشان کسانی هستند که مثلا برادریشان را به شعر جنگ یا شعر انقلاب ثابت نکردهاند؛ این جهتگیری بد است.
او در ادامه گفت: بعد هم میگویند که چون جشنواره شعر «فجر» است و فجر هم به انقلاب مربوط است، پس این جایزه برای انقلاب است. به این ترتیب وضعیت این جایزه را مقداری محدود میکنند، در حالی که جشنواره شعر «فجر» میتواند جایزه بزرگی باشد و همه طیفهای ادبی را در بربگیرد. اگر این جشنواره را از این جهتگیریهای سیاسی خالی کنند و صرفا بر اساس استعداد و توانایی ذوقی جشنوارهای را برگزار کنند که همه جریانهای موجود ادبی در آن دخیل باشند و کاری به سوابق و آثار اجتماعی افراد نداشته باشند که مثلا فلان شاعر در فلان سال شعری اعتراضی گفته است یا در فلان جریان که همه شعر گفتند شرکت نکرده و شعر نگفته است. چون مادامی که این نگاه حاکم است متاسفانه این جشنواره جشنواره بزرگی نمیشود.
کاکایی سپس با مقایسه جشنواره شعر «فجر» با جشنواره فیلم «فجر» بیان کرد: چرا جشنواره فیلم «فجر» نسبت به شعر قویتر است؟ چون همه طیفهای سینمایی و همه جریانهای موجود در سینمای کشور در آن حضور پیدا میکنند اما نوبت به شعر که میرسد میگویند فقط افراد خاصی با جهتگیری خاص فکری و با سوابق روشن گذشته میتوانند در این جشنواره شرکت کنند. در واقع کمیته علمی و شورای مدیریت جشنواره را به افرادی واگذار میکنند که بهنوعی یا به نهادهای انقلابی منتسب هستند یا مثلا از حوزه هنری میآیند. من سالها پیش هم که دبیر این جشنواره بودم این را گفتم که سعی کنید جشنواره شعر «فجر» را بزرگ کنید و آن را در اندازههای جهانی مطرح کنید. حیف است که این جشنواره اینقدر داخلی اندر داخلی باشد.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه چرا مسائل مربوط به انتخاب اعضای هیئت علمی و دبیر علمی جشنواره شعر «فجر» باید پنهانی انجام شود گفت: چون ادبیات صنف ندارد و بیپدر و مادر است، برای آن تصمیم میگیرند؟ وقتی حوزهای صنف ندارد (مثل ادبیات) معاون فرهنگی یا کارداران وزارت ارشاد باید طی نامهای از مشاور ادبیشان بخواهند تا نمایندههای طیفهای ادبی کشور را به آنها معرفی کند، آن وقت براساس لیستی که دریافت میکنند، از افراد موجود در آن دعوت کنند و بگویند که میخواهند جشنوارهای علمی برگزار کنند و به شاعرانی که بهترین مجموعه شعرها را خلق کردهاند جایزه بدهند. بدین ترتیب هر طیفی نماینده خودش را برای کمیته علمی معرفی کند و کمیته علمی تشکیل شود. به این شکل کمیتهای مرکب از همه طیفهای موجود خواهیم داشت. پس از آن، اعضای این کمیته با هم مباحثه و یکدیگر را قانع کنند تا به یک نتیجه نهایی برسند، اینجوری همه به دنبال این جشنواره هستند، همه نگاهها، چشمها و جریانهای موجود ادبی که رسانه دارند، آن را رصد میکنند تا ببینند چه کسی انتخاب میشود و از این جهت جشنواره معروف میشود و سر زبانها میافتد و به یک جشنواره معتبر علمی تبدیل میشود.
او افزود: اما هر سال مینشینیم، چهار، پنج نفر از بچههای حوزه هنری و نهادهای مشابه را دعوت میکنیم و به این شکل، جشنواره شعر «فجر» به یک جشنواره خودی تبدیل میشود که به آدمهای خودی هم جایزه میدهد اما در نهایت این جشنواره به جایی نمیرسد. البته ارشاد هم در این امر مقصر نیست، مقصر آن نیروهای فشار هستند که از بیرون اجازه نمیدهند یک جشنواره بزرگ بینالمللی در حد «فجر» در حد نام ایران برگزار میشود. تا از یک شاعر دعوت میشود شروع به پیدا کردن سوابقش میکنند.
دبیر هشتمین دوره جشنواره شعر «فجر» همچنین اظهار کرد: در دوره هشتم یدالله رویایی را به جشنواره دعوت کردیم، از پاریس به تهران میآمد که از نوشتارهای سال ۶۱ این شاعر نوشتهای انتقادی پیدا کردند، نوشتهای که ۱۴ دنبالکننده بیشتر نداشت و آن را در روزنامهشان چاپ کردند تا ثابت کنند ایشان سالی در پستی حرف مخالفی زده. مادامی که این آدمها هستند، ادبیات شکل نمیگیرد و شعر پیش نمیرود؛ وقتی خودمان مینشینیم، انتخاب میکنیم و خودمان هم به خودمان جایزه میدهیم. این مشکلی است که باید حل شود. البته من میگویم وزارت ارشاد هم تقصیری ندارد چون نهادهای بیرونی اجازه نفس کشیدن به شوراهای ارشاد را نمیدهند، آنها حاشیه درست میکنند و فشار روانی ایجاد میکنند. جریانهایی که به قول خودشان میخواهند جلو تهاجم فرهنگی را بگیرند تهاجم فرهنگی را بهانهای کردهاند برای محدود کردن ادبیات، شعر و داستان به هفت، هشت، ۱۰ نفر اطراف خودشان.
عبدالجبار کاکایی با اشاره به ضرورت حضور همه طیفها در جشنواره شعر «فجر» گفت: باید به این وضعیت رسیدگی شود، الان این جشنواره با بیاعتنایی و بیکیفیتی برگزار میشود. حتی من متوجه نمیشوم که جشنواره شعر «فجر» کی آمد و کی رفت! اما جشنواره فیلم «فجر» را ببینید، در برج میلاد برایش فرش قرمز میاندازند، خبرنگار میآید و بازتاب جهانی دارد، جشنواره تئاتر هم همینطور. جشنوارههای دیگر غالبا با استقبال مواجه میشوند اما نوبت به شعر که میرسد به شدت خصوصی میشود. ایراد هم فقط به این دوره از جشنواره وارد نیست، اغلب دورههای این جشنواره همین است. تنها در یک دوره که قصدمان ورود طیفهای متفاوت بود (دوره هشتم) که آن هم با مقاومت و با آن حرف و حدیثها مواجه شد که هر روز یک مطلب علیه جشنواره منتشر میکردند. این است که وزارت ارشاد باید با نهادهای فرادستیاش گفتوگو کند و بگوید «اجازه بدهید ادبیات نفس بکشد و اجازه بدهید طیفهای مختلف ادبی با هم آزادانه رقابت کنند، اینقدر دستورات از بالا به ما ندهید، که چه باشد و چه نباشد؛ حاشیه ایجاد نکنید». بعضیهایش دست وزارت ارشاد است، به نظر من قوه قضاییه باید جلو این حاشیهسازیها را بگیرد. بعد از برگزاری مسابقات ادبی معمولا این مسائل در کشور ما هست که عدهای تهمت میزنند اما هیچکس پیگیری نمیکند.
او با بیان اینکه جشنواره شعر «فجر» مادامی که شورای سیاستگذاری و کمیته علمی متنوعی ندارد، جشنواره بزرگی نخواهد شد درباره چگونگی ایجاد ارتباط میان جامعه دانشگاهی با چنین رویدادهایی اظهار کرد: جامعه دانشگاهی هم جزئی از این طیف است و دارای ساختارهای زیباییشناسی خودش است و نگاه مستقلی به ادبیات دارد. او هم حق دارد در این جشنواره نماینده داشته باشد، در واقع تمام طیفهای موجود باید بیایند. اما جشنواره شعر «فجر» را نه کاملا به جامعه دانشگاهی بسپاریم و نه فقط به جریانهای پیشرو. باید تلفیقی از تمام جریانهایی که مخاطب دارند شکل بگیرد. تمام اینها هم به کتابفروشیها ختم میشود، باید دید کدام کتابها مخاطب دارد و پرفروش است و کدام شاعر بیشتر مخاطب دارد. حالا یک عده از شاعران قهر کردهاند و به جریانهای دولتی نزدیک نمیشوند. علت این کارنامه غلطی است که در جشنوارههای دولتی مثل شعر «فجر» داشتهایم. چرا باید کار را به جایی برسانند که خیلی از شاعران ما قهر کنند؟ شاعرانی که جوایز جهانی دارند و در سطح جهان شناخته شدهاند و آثارشان ترجمه میشود به این جشنواره نزدیک نمیشوند. این اسباب تاسف و باعث خجالت است برای نظام فرهنگی که نتوانسته شاعرانش را جذب کند. یکی باید بیدار شود و به همه بگوید که این اتفاق دارد میافتد و این جشنواره روزبهروز ضعیفتر میشود و خیلیها با این جشنواره قهرند. البته ظاهرا برای هیچکس هم مهم نیست، یا شاید شعر اینقدر حواشی ندارد که مهم باشد، جز برای بعضیها که سریع موضع میگیرند و ستون میزنند!
«اندیشه در دوره میانه» ترجمه و منتشر شد
جلد دوم از مجموعه تاریخ فلسفه غرب آکسفورد با عنوان اندیشه در دوره میانه تألیف دیوید لاسکم با ترجمه میثم سفیدخوش عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی به همت سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) منتشر شد.
کتاب حاضر برای دانشجویان رشته فلسفه در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی برای درس تاریخ فلسفه قرون وسطی به ارزش ۲ واحد ترجمه شده است، البته علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه مندان میتوانند از آن بهره مند شوند.
این اثر از آن سنخ کتابهای دانشگاهی بی طرف است. کتاب دیوید لاسکم از آن دست تاریخ فلسفههایی است که به صورت تقویمی فیلسوفان دوره میانه را فهرست و عمده ترین آرا آنها را به صورت غیرانتقادی معرفی میکند.
در هر بخش از کتاب اطلاعات زیادی گنجانده میشود که لزوماً ارتباط آنها توضیح داده نمیشود، زیرا اگر نویسنده میخواست چنین کند کتابی بسیار مفصلتر پدید میآمد. همچنین تاریخ تجلی زیادی در این سبک ندارد، زیرا از سویی همان مشکل پیشین پیش میآمد و هم به گمان مهمتر آنکه در نگرش بریتانیایی به فلسفه اصولاً تاریخ، شأن والایی ندارد و ساخت استنتاجی و گزارهای فلسفه گویی مهمتر از ساخت پویای تاریخ آن در زندگی و جهان انسانی است.
به هر روی بیگمان نویسنده که متخصص نام دار این حوزه است، این سبک از نگارش تاریخ فلسفه را آگاهانه برگزیده است، زیرا بنا دارد به شیوهای سرد دانشجویان مقطع کارشناسی را با فیلسوفان دوران میانه آشنا کند. دانشجوی کارشناسی باید بداند که این سبک از نگارش تاریخ فلسفه تنها سبک موجود نیست و از هنگامی که هگل و شلینگ در آغاز سده نوزدهم رسماً تاریخ فلسفهنویسی را به عنوان کاری فلسفی و دانشگاهی آغاز کردند تاکنون الگوهای بدیل مهم دیگری نیز پدید آمده اند که دانشجویان ما میتوانند با کندوکاو و کنجکاوی نمونههایی از آنها را نیز تجربه کنند تا تفاوت را دریابند.
فهرست تفصیلی این اثر:
دیباچه مترجم
پیشگفتار نویسنده
فصل اول: سه مرجع
فلسفه دوره میانه از چه هنگام آغاز شد؟
آگوستین هیپویی
بونئیوس
دیونوسیوس آریوپاگوسی دروغین
فصل دوم: سرآغازهای فلسفه دوره میانه
فنون و هنرهای آزاد در اروپای کارولنژی
جان اسکات (ار یو گنا)
فصل سوم: بازیابی [رخ داده در] سدههای یازدهم و دوازدهم
چالش منطق
آنسلم اهل بک و کانتربری
پیتر آبلار
ژیلبرتوس پواتیه ای
ویلیام کونشی
فصل چهارم: سدههای دوازدهم و سیزدهم: منابع نو مسائل نو
ترجمهها
اندیشه ورزان مسلمان
اندیشه ورزان یهودی
فصل پنجم: سده سیزدهم
هضم شناخت تازه
منطق
مابعدالطبیعه
نفس شناسی
اخلاق
رابرت گروستست
راجر بیکن
فلسفه طبیعی
بوناونتوره
آلبرت بزرگ
توماس آکوئینی
دانشکده فنون و هنرهای پاریس
سیژه برایانی
بوئتیوس داسیایی
ژان ژاندونی
دیتریش فرایبرگی
محکومیتهای ۱۲۷۰، ۱۲۷۷ و ۱۲۸۴
فصل ششم: سده سیزدهم: پس از ۱۲۷۷
۱۲۷۷: نقطه عطف
رامون یوی
هنری خنتی
جان دانس اسکاتوس
فصل هفتم: سده چهاردهم
فروپاشی یا بازیابی؟
اکهارت
ویلیام اکامی
نام گرایی در سده چهاردهم
منطق
فلسفه طبیعی
ماده باوری
فصل هشتم: سده پانزدهم
ژن ژرسون
نیکولاس کوساتوس
انسان گرایی
پی نوشتها
کتاب شناسی برگزیده
واژه نامه
فهرست اعلام
در دیباچۀ مترجم این اثر آمده است: هنگامی که در سدۀ هجدهم فیلسوفی چون لایبنیتس میخواست به فیلسوفان سدههای پیش از دوران مدرن ارجاع دهد ناچار بود کار خود را برای فرهیختگان زمانهاش توجیه کند. از سدۀ پانزدهم تا هجدهم بهطور فزایندهای فلسفۀ مدرسی و سنتهای متناظرش کهنه، دستوپاگیر، غیرواقعی، بیتوجه به آدمی، پرستشگر بتهای ساختگیِ روشی، مفهومبافانه و با صفاتی از این دست خوانده میشدند. لایبنیتس در توجیه مراجعۀ خود به این سنت از تمثیلی گویا بهره میبرد. به بیان او سنت فلسفیِ مدرسی حتی اگر مانند انبوهی از گِل و لای متعفن باشد که جذابیتی ایجاد نمیکند، ولی زیر آن طلاهایی مدفون است.
در اروپای سدۀ بیستم بازخوانی سنت فلسفی دوران میانه در دانشگاهها اقبال دوبارهای یافت. رویکرد اهل فلسفه به این دوران در این جریانِ بازخوانی یکدست نیست. گروهی از اینان با فلسفههای رایج در آن دوران همدلی ایدئولوژیک و عقیدتی داشتهاند و از خاستگاهی عمدتاً کاتولیک به توصیف آن سنت و حتی مبارزهجویی با سنتهای بدیل آن در دوران مدرن برخاستهاند. ما در ایران با برگردان آثار اتین ژیلسون، فردریک کاپلستون و مکاینتایر با این رویکرد توصیفی عقیدتی آشنا هستیم. گروه دوم پژوهشگرانی هستند که از منظری دانشگاهی و غیرعقیدتی و با اهداف آموزشی کتابها و مقالاتی دربارۀ سنت فلسفی دوران میانه منتشر کرده و میکنند. با این حال شاید بتوان به صورتی نهچندان دقیق گروه دیگری را ممتاز ساخت. فیلسوفان و نویسندگان نامداری در سدۀ بیستم نه از سرِ همدلیِ عقیدتی با کلیت اندیشۀ آن دوره و نه برای انجام دادن اهداف آموزشیِ صرف یا تحقق اهداف آکادمیک، به سنت فیلسوفان مسیحی توجه کردهاند. مارتین هیدگر و هانّا آرنت و کارل لویت و بلومنبرگ و اشتراوس نمونههای مهمی از این اندیشهورزان هستند که آشنایی با رویکرد آنها میتواند به ما یاد دهد که چگونه میتوان هم از دوگانۀ «ستیز و ستایش» بیرون آمد و مناسبات عقیدتی را به نفع فهم فلسفی تعلیق کرد و هم از سطح مواجهۀ «سرد و بیطرف آکادمیک» فراتر رفت و بین زندگی و فلسفه نسبتی برقرار کرد.
مؤلف این اثر هم در مقدمه مینویسد: اگر نگاه مرسومِ مورخان غربی را بپذیریم، سدههای میانه از هنگام گرویدنِ امپراتور روم، کنستانتین، به مسیحیت در سال ۳۱۲ تا دهۀ بیست و سیِ سدۀ شانزدهم را دربر میگیرد، یعنی هنگامی که مارتین لوتر، ژان کالون، و شاه هنری هشتم از رومِ پاپی جدا شدند و این دورهای بیش از یک هزاره است. تداومهایی [در اندیشهها و مناسبات اندیشگانی] وجود دارد که این مرزهای تقویمی را وامیزنند و آنها را ساختگی و حتی بازدارنده میسازند.
اندیشۀ دورۀ میانه چیست؟ فلسفه در سدههای میانه بهطور گستردهای دارای جهتگیریِ الهیاتی و دینی دانسته شده است. معمولاً کلیسا فیلسوفان سدههای میانه را به کار میگرفت و آنها در چهارچوبی کلیسایی مینوشتند و میآموزاندند. کار آنها بیشتر بهرهگیری از خرد برای فهم ایمان بود. خِرد جایی میان ایمان و تماشا ایستاده بود، ولی [هر موقعیتی که داشت] باز هم خِرد بود و به شیوههای گوناگون به کار گرفته میشد. اندیشۀ دورۀ میانه، برای نمونه، تا اندازۀ زیادی عبارت از اقدام به خواندن متنهایی بود که هم پیش و هم پس از پایان جهان باستانی در بیرون از قلمرو مسیحی نوشته شده بودند. این کار در قلمرو مسیحیِ
دورۀ میانه بیشتر به این منظور صورت میگرفت که تجربۀ مسیحی را پربار کند: [بنا به روایت آنها] خرد آدمی به علت هبوط آدم ناتوان شده بود، و فیلسوف دورۀ میانه [در این شرایط باید] حالات گوناگون خرد و شناخت را در نظر میگرفت؛ شناختی که همۀ اینان از آن برخوردار بودند: خدا، فرشتگان، انسانهایی که چشم در چشم خداوند محظوظ از تماشای سعادتمندانهاند، و همچنین انسانِ هبوطیافته. بهویژه، با اینکه ملاحظات الهیاتی یا دینی، مانند ملاحظات مربوط به گناه و رستگاری و آگاهیِ پیشین الهی، به گونۀ چشمگیری شیوههای بررسی موضوعاتی چون اخلاق و نفسشناسی را تحت تأثیر قرار دادند، ولی موجب نشدند که بهکارگیری فنونِ پژوهش از میان روند، فنونی که فراوردۀ برای نمونه منطق و مطالعۀ زبان بودند. اندیشهورز [در آن دوره] زنجیرهای از پرسشهایی را پیشاروی خود میدید که دربرگیرندۀ پرسشهای الهیاتی برای نمونه درباره تثلیث، تجسد، تواناییِ مطلق خدا، توانستنیهای آینده، مشیت، لطف، ناکرانمندی و مانند آن بودند، ولی همۀ این پرسشها ارزیابی فلسفی میطلبیدند و هستند کسانی که بگویند بهترین ارزیابیها در سدۀ چهاردهم در پرتو کار جان دانس اسکاتوس و ویلیام اکامی صورت گرفته است.
جلد دوم از مجموعه تاریخ فلسفه غرب آکسفورد با عنوان اندیشه در دوره میانه تألیف دیوید لاسکم با ترجمه میثم سفیدخوش به همت سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) به بهای ۳۰ هزار تومان منتشر شد.
اخبار
در گرامیداشت سالگرد شهادت سردار سلیمانی؛
مستند «ساعت آخر» روی آنتن هیسپان تی وی می رود
شبکه هیسپان تی وی در ایام سالگرد شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، فردا 16 دی ماه مستند «ساعت آخر» را پخش می کند.
به گزارش امتیاز، این مستند به نحوه شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در بغداد می پردازد و مخاطبان اسپانیایی زبان را با ابعاد این جنایت آمریکایی ها آشنا می کند.
«ساعت آخر» که به همت دفتر نمایندگی صداوسیما در عراق تولید شده، به بررسی حوادث قبل و بعد از عملیات تروریستی و اظهارنظر شخصیت ها و مسئولان عراقی می پردازد. این مستند نگاهی خواهد داشت به جایگاه شهید سردار سلیمانی در مبارزه با گروه های ترویستی و نقشی که این شهید در برقراری ثبات و امنیت در منطقه ایفا کرد.
مستند «ساعت آخر» امروز 16 دی ماه ساعت 03:00 بامداد از شبکه هیسپان تی وی پخش می شود. بازپخش این مستند همان روز ساعات 8، 14 و 20:30 برای اسپانیایی زبان ها در سراسر جهان قابل مشاهده خواهد بود.
«آقازاده» دشمن محیط زیست ایران را بشناسید
«سلطان مسعود میرزا» ۱۵ دی ۱۲۲۸ شمسی در تبریز زاده شد و تا روزی که در سال ۱۲۹۷ در اصفهان بمیرد، کارهای عجیب و غریب زیادی انجام داد که خود شاهان قاجار هم تعجب میکردند و بارها از مناصب مختلف عزلش کردند. این مسعودخان پسر بزرگ ناصرالدین قاجار بود و لقب «ظلالسلطان» داشت، ولی چون مادرش از ایل قاجار نبود، طبق قانون آن روزهای قاجاریان نمیتوانست شاه بشود.
خودش البته این را قبول نداشت و همینطور که همراه مظفرالدین قاجار، ولیعهد سالخورده، پیر و پیرتر میشد. منتظر هم بود که بالاخره فرجی بشود و شاه بشود. حتی به ناصرالدین قاجار هم پیشنهاد داده بود که اگر او را ولیعهد کند، پول هنگفتی به وی میدهد. یعنی میخواست به شاه که پدر خودش بود، رشوه بدهد! چنین آدمی بود ظلالسلطان.
بعد هم که ناصرخان مُرد و مظفرخان، شاه شد دیگر زد زیر کاسه و کوزه و چه کارها که نکرد؛ در این حد که در زمان محمدعلی شاه قاجار که مخالف مشروطه بود، گاهی با مشروطهطلبان همکاری سیاسی و نظامی هم میکرد، بلکه خودش بتواند شاه شود. فقط همین نبود، کارهایی کرد که خیانتآمیز بود؛ در خاندان هزارفامیل قجر یک آقازاده آبروبَر و رسوای تمامعیار بود.
شیوهاش چه بود؟
«ظلالسلطان» از کجا آنقدر پول آورده بود که بتواند به شاه هم پیشنهاد رشوه بدهد؟ داستان دارد! ۱۳ ساله بود که شد حاکم مازندران و سمنان و آن طرفها. بزرگتر که شد حاکم فارس شد و آنقدر ظلم کرد و بهزور مالیات گرفت و املاک مردم را مصادره کرد که از دستش شکایت کردند و بلوا شد و بهناچار عزلش کردند و فرستادند حاکم اصفهان بشود. آنجا هم رویهاش همین بود و بیش از ۳۰ سال حاکم بود و آنقدر مال جمع کرده بود که خودش میگفت برای ۱۰ نسل بعدیاش کافی است.
حالا چرا عزلش نمیکردند؟ چون خیلی پول داشت و در میان شاهزادگان قاجار قدرت سیاسی هم داشت و برای خودش در اصفهان لشکری با بیش از ۲۰ هزار تفنگچی درست کرده بود و اصلا حرف شاه را هم قبول نداشت. یعنی در واقع شاهان قاجار نمیتوانستند او را عزل کنند یا لااقل نمیخواستند با این آقازاده دردسرساز درگیر شوند. حتی ناصرالدین قاجار فقط تنها کاری که توانست با او انجام دهد این بود که چون حاکم ولایات دیگری از جمله کردستان و لرستان و یزد هم شده بود وی را از همه این مناصب عزل کرد تا فقط همان حاکم اصفهان باشد و تمام. آخرسر وقتی برای تاجگذاری محمدعلی شاه به تهران آمد، مردم اصفهان اعتصاب کردند و تحصن کردند و بلوا شد تا بالاخره اصفهان از دست وی نجات یافت.
لج کرد و آثار باستانی را تخریب کرد!
ظلالسلطان در اصفهان چه کرد؟ چشم تاریخ روز بد نبیند! بخش بزرگی از آثار باقیمانده از دوره صفویه را تخریب کرد! کسی هم نفهمید چرا. ولی میگویند چون لج کرده بود که چرا من شاه نشدم، حداقل ۵۰ عمارت و باغ باارزش دوران صفویه در اصفهان را نابود کرد؛ از باغ و قصر سعادت آباد تا عمارت هفتدست، قصر نمکدان، آیینه خانه، بهشت برین، بهشت آیین، انگورستان، بادامستان، نارنجستان، کلاهفرنگی، باغ تخت، باغ آلبالو، باغ طاووس، باغ نقش جهان، باغ فتحآباد، گلدسته، تالار اشرف، عمارت خورشید، عمارت خسروخانی، باغ زرشک، باغ چرخاب، باغ محمود، باغ صفیمیرزا، باغ قوشخانه، باغ نظر، عمارت و سردر باغ هزارجریب و عمارت جهاننما. فقط برای درک میزان خرابکاری و خلافکاری این آقازاده ناصرخان قاجار این نکته را داشته باشید که ظلالسلطان دستور داد روی نقاشیهای نفیس داخل چهلستون را با گچ بپوشانند و نقاشان روی آنها نقاشیهای جدید بکشند!
دشمن حیاتوحش!
ظلالسلطان لابد از روی خودشیفتگی و بهسبک پدر تاجدارش خاطرات هم مینوشت. از قضای روزگار همین خاطراتش شده منبع تاریخی باارزشی درباره دوره قاجار و البته چون درباره وقایع شکارهای روزانهاش هم نوشته درباره محیطزیست و حیاتوحش آن روزگار نیز اطلاعات جالبی دارد و شده است کتاب «تاریخ سرگذشت مسعودی».
با همین کار ظلالسلطان است که بسیاری او را دشمن درجه یک محیط زیست ایران میدانند. بله، این هم از این!
اخبار
میرزا کوچک خان میزبان مخاطبان پرس تی وی
برنامه این هفته «ایران» در شبکه پرس تی وی به بازدید از خانه و آرامگاه میرزا کوچک خان جنگلی در رشت و قلعه پادین در مهریز یزد اختصاص دارد.
به گزارش امتیاز، در بخش اول این برنامه که با گزارشگری هدی لزگی تولید شده است، ضمن معرفی میرزا کوچک خان مبارز ملی گرا و رهبر جنبش جنگل از آرامگاه و خانه این قهرمان ملی بازدید می شود.
بخش دوم این برنامه نیز به کارگردانی پروین ابراهیمی به معرفی قلعه پادین و سنگ نگاره های ارنان در مهریز یزد می پردازد.
برنامه «ایران» ساعت 14:20، چهارشنبه ساعت 19:00، پنجشنبه ساعت 10:20، جمعه ساعت 07:00، شنبه ساعت 12:20 و یکشنبه ساعت 11:00 روی آنتن می رود.
به زبان آذری؛
شبکه سحر «هوش سیاه» را پخش می کند
با اتمام فصل اول مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه» فصل دوم این سریال در برنامه پخش کانال آذری شبکه سحر قرار گرفته است.
به گزارش امتیاز، کارگردان این مجموعه همانند سری قبل مسعود آب پرور است.
داستان این فصل از سریال از جایی شروع می شود که «جمشید کاظمی» ملقب به هوش سیاه پس از دستگیری و زندانی شدن در پایان سری اول، تصمیم به فرار از زندان می گیرد. او که یک نابغه رایانه و متخصص در انجام جرائم اینترنتی است، از توانایی خود در امور غیرقانونی و خلاف بهره می گیرد. با گریز هوش سیاه از زندان «سرگرد احمدی» برای دستگیری مجدد او وارد عمل می شود و....
حسین یاری، کیکاووس یاکیده، کیهان ملکی، مجید واشقانی، ارسلان قاسمی، حمید ابراهیمی، جمشید گرگین، امیررضا دلاوری، حسین سحرخیز، پیام دهکردی، سودابه بیضایی، کمند امیرسلیمانی، اتابک نادری، کاظم هژیرآزاد و ... در «هوش سیاه2» با نویسندگی آرش قادری و تهیه کنندگی سیدمرتضی فاطمی نقش آفرینی کرده اند.
مجموعه تلویزیونی «هوش سیاه2» در 26 قسمت هر شب از ساعت 19:00 به وقت تهران بر روی آنتن کانال آذری شبکه سحر است.
یوسف نوعی زبانگردانی و مدیریت دوبلاژ این سریال به زبان آذری را برعهده داشته است.
تماشای «ایران» از شبکه الکوثر
مجموعه مستند «ایران» با کارگردانی حمید مجتهدی از شبکه الکوثر پخش می شود.
به گزارش امتیاز، فصل اول این مستند در 25 قسمت اختصاص به معرفی جاذبه های گردشگری و طبیعی کشورمان دارد. استفاده از امکان تصویربرداری هوایی، تصاویر بدیع و زیبایی از طبیعت و جاذبه های توریستی و سیاحتی کشورمان را به مخاطبان و بینندگان شبکه الکوثر ارزانی خواهد داشت.
علاوه بر جاذبه های گردشگری، آثار تاریخی، ملی و مذهبی کشورمان در قالب این مستند معرفی خواهد شد.
مجموعه مستند «هنا ایران» با استفاده از دوربین full HD تصویربرداری شده و در جشنواره های مختلف داخلی و بین المللی شرکت کرده است. فیلم «تخت جمشید» این مجموعه در دومین دوره جشنواره بین المللی میراث فرهنگی در بخش تولیدات تلویزیونی برنده تندیس این جشنواره شد.
مستند «ایران» به غیر از یکشنبه ها، سه شنبه ها و پنج شنبه ها، هرشب از ساعت 20:30 به وقت تهران در مدت زمان 30 دقیقه بر روی آنتن شبکه الکوثر است.
این مجموعه مستند محصول شبکه مستند و با زبانگردانی و مدیریت دوبلاژ رضا منصور جاسم عزیزی از شبکه الکوثر بر روی آنتن است.
آیین رونمایی از مجموعه کتابهای شخصیتهای اثرگذار محور مقاومت برگزار میشود
آیین رونمایی از مجموعه کتابهای شخصیتهای اثرگذار محور مقاومت به قلم دکتر «مجید صفاتاج» با عنوان «سِر دلبران» فردا در فرهنگسرای انقلاب اسلامی برگزار می شود.
به گزارش امتیاز، همزمان با اولین سالروز شهادت سرداران رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی، ابو مهدی المهندس و همرزمانش، آیین رونمایی از مجموعه کتابهای شخصیتهای اثر گذار محور مقاومت سه شنبه 16 دی ماه ساعت 14 در فرهنگسرای انقلاب اسلامی برگزار میشود. مجموعه «ِسِر دلبران» به قلم دکتر «مجید صفاتاج» شامل هشت کتاب است و هر کتاب بیانگر حکایتی است؛ حکایت اول: محبوب، حکایت دوم: امام لبنانیها، حکایت سوم: چمران، حکایت چهارم: سیدعباس، حکایت پنجم: شیخ راغب، حکایت ششم: حاج رض وان؛ حکایت هفتم: حاج قاسم و حکایت هشتم: سید هادی. مراسم رونمایی از مجموعه «سِر دلبران» با حضور «حجتالاسلام میثم امرودی» رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری، «امیر عبدالهیان» دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بینالملل، «عباس خامهیار» رایزن فرهنگی ایران در لبنان، «حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن اختری» رییس کمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین و «شـیخ نـزار کامل سـعید» از مدیـران ارشـد فرهنگی حـزب االله لبنان برگزار میشود.این برنامه با مشارکت جمعیت دفاع از ملت فلسطین، فرهنگسرای انقلاب اسلامی و پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر برگزار میشود. علاقمندان به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی میتوانند به صورت مجازی این آیین رونمایی را به صورت زنده از طریق صفحه آپارات به آدرس aparat.com/sdpn یا صفحه اینستاگرام ghebleye_aval یا f.enghelab مشاهده کنند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4436/20880/84428
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4436/20880/84429
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4436/20880/84430
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/4436/20880/84431
|
عناوین این صفحه
- شاعرانی که با جشنواره شعر «فجر» قهرند
- «اندیشه در دوره میانه» ترجمه و منتشر شد
- اخبار
- اخبار