گفتوگوی با جباری: آشفتگی!
مجتبی جباری بعد از پیوستن به استقلال نتوانست کمک زیادی به منصوریان کند و درگیر بودن با مصدومیتهای کهنه و کلافگی اجازه نداد تا چشمههایی از جباری پیش از ترانسفر به قطر را ببینیم. او حالا بعد از این که مدیریت باشگاه با همکاری منصوریان سرمربی سابق آبیها، او و مهدی رحمتی را از تیم کنار گذاشت انگیزهاش کمتر هم شده. جباری حالا فقط از باشگاه درباره این تصمیم توضیح میخواهد تا بعد به خداحافظی فکر کند. او حالا بعد از 3 ماه اصرار باشگاه و منصوریان به سلامتیاش، اعتراف کرده که در ایفمارک مشخص بوده زانوی شماره 8 فاصله بسیار زیادی با روزهای آمادگی دارد. خودش زانو و مچ پا را نابود شده میداند. مصاحبه مفصل او را میخوانید.
*از فوتبال لذت نمیبردم و خسته شده بودم!
به عنوان یک داستان نویس رو به روی شما هستم و این موضوع عجیب نیست زیرا یک فوتبالیست خاص هستی و به علاقه ات به سینما، ادبیات، هنر و تئاتر شهره ای. به استقلال برگشتی و همه طرفداران جوان و سن و سال دار تر خوشحال شدند. چی شد که به استقلال برگشتی؟
خیلی مردد بودم که به استقلال برگردم و نمی دانستم بازگشت به استقلال تصمیم درستی است یا نه. یک زمانی از فوتبال ایران به دلیل مدیریت، کمبودها و ضعفها خسته و دلزده شده بودم. اینها باعث شد تا خیلی زودتر از زمان موعود به فکر خداحافظی باشم زیرا از فوتبال لذت نمی برم و خسته شده بودم. حتی به سپاهان رفتم و در آن لحظه جام جهانی مهم نبود اما زمانیکه به فوتبال قطر رفتم همه چیز برای من تازه بود و فکر می کردم ابتدای راه هستم. چهار سال خوب در قطر داشتم. خیلی برای من سخت بود وقتی بازیکنان استقلال می گفتند اتفاقات خوبی نیفتاده و چیزی تغییر نکرده است. با این وجود اما دوست داشتم یک بار دیگر محیط پر هیجان فوتبال ایران را تجربه کنم. جلب حمایت تماشاگر استقلال چیزی نیست که یک بازیکن به راحتی از کنار آن عبور کند. در فوتبال قطر سکوت و آرامش هست. بازیکنان بزرگ می آیند اما همه چیز مانند شرایط تمرینی است و در ورزشگاه تنها با لباس شماره دار و رسمی مسابقه داریم و هیجانی نیست. آمدم به استقلال تا به این تیم کمک کنم. با بزرگترهای استقلال قبل از بازگشت صحبت کردم و احساس کردم حضورم به این تیم کمک می کند. به دلیل شرایط سنی و بدنی، بحثی برای کردن نداشتم و فکر می کردم می توانم با تجربه ام به تیم کمک کنم اما تا اینجای فصل نتایج خوبی کسب نکردیم.
چوب صراحت خود را می خوری. یاغی هستی، نارضایتی داری، خواسته های زیادی از یک باشگاه داری. به عنوان یک فردی که بیرون می نشینم، شنیدم جباری خواسته زیادی دارد و شرایط فوتبال را در نظر نمی گیرد و می گویند صراحت لهجه تو مدیران را ناراحت می کند. چه شد که این صراحت لهجه پیدا شد؟
من فقط چیزهایی که می دیدم را مقایسه می کردم. امکانات ایران شبیه هیچ کجای دنیا نبود. ما تماشاگرانی داریم که بزرگترین امتیاز ما هستند و فوتبال را زنده می کنند و رو به جلو نگه می دارند اما امکانات برای تیم های بزرگ مانند استقلال خیلی کم و محدود است. نحوه مدیریت و امکانات خوب نیست. می گویند توقع من بالا بوده اما من در این سالها دنبال حداقل ها بودم. امسال هم که آمدیم فصل را شروع کنیم، با مهدی رحمتی، خسرو حیدری، پژمان منتظری و علیرضا منصوریان به دفتر توفیقی رفتیم و با افتخاری جلسه ای داشتیم تا درباره تیم حرف بزنیم. همه ما 4 نفر می خواستیم به تیم کمک کنیم. درباره بحث های مالی حرف زدیم و یک سری حداقل ها را می خواستیم و به آنها زمان دادیم اما آنها انجام ندادند. نمی شود یک تیم با این قدمت و سابقه زمین تمرین نداشته باشد. ما در این سالهایک قدم جلو نرفتیم و پسرفت کردیم. ما گفتیم درگیر یخ ساز هستیم و هنوزیخ قالبی سر تمرین می آورند. مشکل سلفن، نایلون و روغن برای ماساژورهاداریم. اینها حداقل های فوتبالی است و خنده دار است که من مطرح می کنم. وقتی مطرح شد، اینها خندیدند و فکر می کردند تا فردا مهیا می شود اما این اتفاق نیفتاد و این مشکلات تا امروز با استقلال است. بعد از سه ماه که از شروع فصل گذشت، هفته قبل به بازیکنان پول دادند. در این مدت بازیکنان در تنگنا بودند و اذیت می شدند و به آنها فشار آمد. من فقط ناراحت این هستم که شاید بگویند توقع ما زیاد است و دنبال اتفاقات بزرگ هستیم اما می خواهم بگویم مشکل استقلال، مشکل مربی و مدیر نیست. اینها تاثیر دارند اما هر مربی، حتی مربی بزرگ دنیا هم بیاید، از بزرگی، هوادار و قدمت می گوییم اما اگر بخواهیم باشگاه را نشان بدهیم، هیچی نداریم. زمین تمرین نداریم. شایدیک زمین کرایه کنند اما با یک زمین مگر می شود؟ فوتبالیست باید دریک زمین تمرین کند و پایه ها نیز باید همین شرایط را داشته باشند. ما خیلی مشکل داریم. من امسال اصلا حرف نزدم و هدف کمک کردن بود و سعی کردیم کمک کنیم. بازیکنان جوان می آمدند و صحبت می کردیم اما مشکلات خیلی زیاد شد. در جلسه ای که افتخاری سر تمرین آمد و درباره پول حرف زدیم، من این صحبتها را به ایشان گفتم. الان هم اگر می گویم چون من را از تیم بیرون گذاشتند. مردم باید بدانند خواسته من چی بود و چرا در کنار تیمم نیستم.
من اینها را در جلسه خصوصی بازیکنان با مربیان و مدیرعامل گفتم. من گفتم دیرتر از این نمی شد به تیم پول بدهیم. بازیکنان تازه وارد مشکل تهیه غذا داشتند و از بزرگترهای تیم پول می گرفتند تا غذا خرید کنند. من گفتم از بعد از جلسه تا به امروز، 2-3 ماه نبودید و کنار تیم حضور نداشتید. حداقل هایی که گفتیم مانند یخساز و نایلون اصلا فراهم نشد. شما بیاید از سرویس بهداشتی استفاده کنید و ببینید در شان ما هست؟ من این صحبت ها را مطرح کردم و گفتم که اینقدر این پرداخت ها دیر شده که بچه ها به شوخی می گیرند و هر روز می گویند امروز یا فردا دیگر پرداخت می شود. اینها موضوعاتی بود که به منصوریان و تیم کمک می کرد. گفتم به آنها شما مدیرعامل یک تیم فوتبال شدید و این تیم یک تیم فوتبال است و ما زمین فوتبال نداریم. علت مصدومیت ها را گفتم که زمین بد است و می تواند عمر بازیکن را بالا ببرند. تعداد کمی از فوتبالیست ها در فوتبال ایران تجربه زمین خوب را داشتند. در قطر با تیم الاهلی در زمین خوب تمرین می کردیم و اگر یک روز در زمین سفت می رفتیم و تمرین می کردیم، همه شکایت می کردند. در ایران اما زمین همیشه بد است و بازیکن نمی تواند تمرین اضافه کند زیرا زمین را بر اساس ساعتی که خالی است به ما می دهند. زمین 2 آزادی را بعد از ظهر کرایه می دهند و در دیگر زمان ها بقیه تیم ها در زمین حضور دارند. بعضی وقتها ما منتظر می شویم تا تمرین یک تیم تمام شود. من این مشکلات را گفتم و ایشان در اولین فرصت به جای اینکه مشکلات را برطرف کنند، تلاش کردند تا من را کنار بگذارند تا عمر مدیریت خود را بالا ببرند.
*در ارمنستان یورو دادند تا در سالن غذاخوری باز شود
وضعیت ورزش شبیه وضعیت هنر است. یک هیاهوی بیرونی دارد. در هنر فرهادی می درخشد اما روند وجود ندارد. شبیه به فوتبال است. سومین تیم پرافتخار آسیا، مدیرش با شما لج کرده است تا به روند خود ادامه دهد؟
دقیقا همین اتفاق افتاد. شاید ایشان بر جو حاکم بر استقلال و محبوبیت بازیکنان اطلاع نداشتند و این تصمیم را گرفتند زیرا ایشان دلیل دیگری نداشتند. من به ایشان گفتم این رختکن حتی وسایل سرمایشی مانند کولر و پنکه ندارد و حداقل این است بچه ها دفعه بعدی در جلسه با شما عرق نریزند و یک کولری باشد تا شرایط خوب باشد. این شرایط اصلا در شان انسان نیست. من گفتم خجالت می کشم در رختکن کنار بازیکن جوان لباس عوض کنم زیرا این بازیکن با تصویری از استقلال به این تیم می آید و فکر می کند به همه رویاهایش رسیده است. این امکانات، محل دوش گرفتن و تمرین در شان باشگاه بزرگ استقلال نیست. بزرگی استقلال این است که وقتی در شهرستان می رویم، غافلگیر می شویم. مردم و هواداران ساعتها در هتل، فرودگاه و ورزشگاه انتظار می کشند. استقلال تا این اندازه برای مردم مهم است، چرا برای مسئولان مهم نیست؟ دوست دارم از این فرصت استفاده کنم و بگویم که تیم استقلال می خواهد باشگاه باشد. چند زمین تمرین، باشگاه بدنسازی، استخر و غیره که لازمه باشگاه ورزشی است، را داشته باشد. همه جای دنیا این موضوع رعایت می شود.
تیم هایی که اصلا تماشاچی ندارند، این امکانات را دارند اما چرا استقلال ندارد.
دوست دارم در مورد اردوی پیش فصل در ارمنستان حرف بزنم. تیم این اندازه بازیکن خریده و برای فصل آماده می شود. ارمنستان از ما ضعیف تر است اما چند زمین تمرین خوب در این کمپ وجود دارد. با این وجود اما مدیران با خودشان پول نداشتند و این شرایط خیلی بد بود. خیلی بد است که از بازیکن استقلال می پرسند شما چند دلار و یورو دارید؟ از بازیکن استقلال خواستند که پول بدهد و تعدادی از بچه ها که پول داشتند، دادند. در سالن غذاخوری را بسته بودند و اجازه نمی دادند که از سالن آنالیز استفاده کنیم. قبل از جلسه پول ها را بردیم و پول دادیم تا از امکانات استفاده کنیم. یکی دو مرتبه به تیم استراحت دادند اما کسی برای استراحت بیرون نمی رفت. بازیکنان جوان که تجربه سفر خارجی کم داشتند از هتل بیرون نمی رفتند و نمی توانستند خرید کنند زیرا حتی پول تو جیبی هم نداشتند. باشگاه برای بازیکنان پول تو جیبی در نظر نگرفته بود و بازیکنان بزرگ تیم به دیگر بازیکنان پول قرض می دادند. همه این مشکلات را نمی گویند تا تیم حاشیه دار نشود. حضور مربی و بازیکن در کوتاه مدت مسکن می شود اما چون هدف گذاری در بلند مدت نیست، باشگاه استقلال به اهداف خود نمی رسد.
از منصوریان حمایت کردید؟ هواداران در صفحات مجازی بعد از بازی سایپا که حمایت کردید، می گفتند جباری که همیشه صریح بود و کریمی را فقط قبول داشت چرا از منصوریان حمایت کرد؟
من شاهد بودم که کادرفنی در بحث فنی تلاش زیادی انجام می داد و با علاقه و عشق کار می کردند. به بازیکنان نزدیک بودند و تلاش می کردند هر چه دارند آموزش بدهند. جوان بودند و فوتبال روز دنیا را می شناختند. تمرینات استقلال به روز بود و دوست داشتم از این گروه حمایت کنم زیرا می دیدم منصوریان بیش تر از وظیفه تلاش می کند. برای تغذیه بازیکنان آشپز می آورد، با یک شرکت برای لباس سفرها صحبت می کرد. منصوریان یک استقلالی تمام عیار بود و خیلی استقلال را دوست دارد. همه چیز را برای این تیم می خواست. با همه وجودش مربی گری را دنبال می کرد. هیچوقت فشار نتیجه نگرفتن را به بازیکنان انتقال نداد و هیچوقت تشر نمی زد و همیشه با امیدواری حرف می زد. هواداران استقلال باید بدانند فشار روی بازیکنان و کادرفنی زیاد است. اگر کسی درک کند، برای یک باخت تا این اندازه سریع انتقاد نمی کند و بازیکنان و مربیان را تحت فشار قرار نمی دهد.