|
گفتگوی ساتیار امامی؛
چه کسی «رویای بچههای آشور» را آشفت؟
ساتیار امامی کارگردان مستند «رویای بچههای آشور» بیان کرد که این مستند شرح وضعیت اهالی آشوراده است که رفته رفته از این منطقه بیرون رانده شدند.
اگر اهل سفر باشید احتمالاً آشوراده را با جاذبههای طبیعیاش مانند اسبها و فلامینگوهایش میشناسید. آشوراده تنها جزیره ایرانی در دریای خزر است که در مرکز شبه جزیره میانکاله بندر ترکمن قرار دارد اما با یک تفاوت اساسی با تمام تصورات رایج درباره جزیرهها.
آشوراده حالا سالهاست که خالی از سکنه است. جزیرهای که گرچه در زمانهای دور مردمانی را به خود دیده بود اما بعد از به زیر آب رفتن اراضیاش، دولتهای وقت ساکنانش را رفته رفته بیرون راندند. به طوری که حالا مطالبه فرزندان همان منطقه این است که بتوانند به خانههای پدریشان در آشوراده بازگردند، مطالبهای که البته در تمام این سالها تنها یک پاسخ را به همراه داشته است؛ «اجازه ورود به منطقه محافظت شده را ندارید»
ساتیار امامی که پیشتر و بیشتر از هرچیزی به قابهای عکاسیاش شهره است این بار با دوربین مستندسازی به میان همین افراد رفته است، به میان زنان و مردانی که هرچند هرکدام در گوشهای دیگر زندگی میکنند اما هر سال در عاشورا فرصت و اجازه دورهمی در آشوراده را پیدا میکنند.
این عکاس و کارگردان حالا پروسه تولید «رویای بچههای آشور» به پایان رسانده است که به همین بهانه گفتگویی با او داشتیم.
مشروح این گفتگو را در زیر بخوانید:
* اولین نکتهای که در مستند «رویای بچههای آشور» به چشم میآید، قدرت و تسلط شما در قاببندی و به تعبیری هنر عکاسی شماست که جاهایی حتی انگار خواستهاید آن را به رخ هم بکشید.
نه واقعاً دنبال به رخ کشیدن نبودم.
* اما تصاویر چشمنواز و زیبایی در مستند شاهدیم که مانند قابهای عکاسیشده متحرک هستند.
سینما مگر میتواند تصویر نباشد. تصویر حرف اول را در سینما میزند. درست است که قبل از آنکه متنی تبدیل به تصویر شود در ذهن کارگردانی پرورانده میشود اما جنس اصلی سینما چه در بخش داستانی چه در سینما، تصویر است که باید خیلی جلوتر از دیگر ملزومات ساختاری مدنظر باشد. من هم با توجه به حرفه چندین سالهام یعنی عکاسی، به این بخش توجه داشتم. من از ابتدا سینما را دوست داشتم، کارم را با سینما آغاز کردم و بعد به عکاسی پناه آوردم چرا که احساس کردم حرفهای کاملاً انفرادی است، نیاز نیست جماعتی تصمیم بگیرند تا حرفی زده شود، نگاهی شکل بگیرد و به تصویر کشیده شود. سینما نیاز به این کار جمعی داشت و من هم جمع گریز بودم. میخواستم زودتر سر اصل مطلب بروم. تصویری بگیرم، آن را انعکاس دهم، تأثیر بگذارد و من هم نتیجهاش را ببینم. نه اینکه بخواهم تصویر خودم را به رخ بکشم و بعد کناری بنشینم و بگویم بهبه من این کار را کردهام.
* با تمام اینها قبول کنید در این مستند عکاسیتان جلوتر از کارگردانیتان است.
بالاخره آدمی که سالها همه چیز را تصویر کرده است، میتواند عکاسیاش غالب باشد. من تازه به حوزه مستند ورود کردهام. درباره سوژه همین مستند ما داستان بسیار شنیدهایم و خیلی از تصویر دیدهایم، اما از چیزهای دیگری غفلت کردهایم که احساس میکردم در سینمای مستند قابل طرح بود. در ژانر مستند جمعآوری این ناگفتهها میتوانست تأثیر بیشتری بر مخاطب بگذارد. وقتی در رسانه موضوعی را نقد میکنیم، مخاطب شاید درگیر خیلی کارهای دیگر باشد، در لابهلای آن کارها مطلب ما را هم بخواند و عکس و تیتر ما را هم ببیند، سینما اما میتواند فضای تمرکز برای بهتر دیده شدن یک موضوع را ایجاد کند تا بیشتر بتوانیم در ذهن مخاطب نفوذ کنیم و تأثیر بگذاریم. من هم عکاسی را دوست دارم هم مستندسازی را.
* اما این علاقه به عکاسی در فیلم مشهودتر است.
به نوعی شاید انتقاد من هم به برخی فعالان این حرفه باشد. من گاهی در تلویزیون فلان برنامه را میبینم که مختص سینماست، اما ساختارش سینمایی نیست. بدسلیقه است. بارها به بهروز افخمی یا محمود گبرلو این نکته را گفته بودم که این برنامه مختص سینما است اما من مخاطب احساس نمیکنم که این یک فضای سینمایی است. قاببندی بد، پلانهای بد، نورهای بد، دکور بد! این برنامه که دیگر باید سینمایی باشد و سلیقه داشته باشد. در حوزه مستند هم من نمیتوانم به خودم نمره بدهم و این از لطف شما است اما معتقدم تصویر میتواند پایه اول کار باشد. در حوزه مستند خیلی کارهای خوب در سالهای اخیر دیدهایم که جوانان کارهای درخشانی میکنند و برای پلان به پلان کارشان با دکوپاژ پیش رفتهاند. برخی میگویند کار مستند دکوپاژ نیاز ندارد. من هم تا حدودی قبول دارم چه اینکه در این کار و کار قبلیام بیشتر با نگاه ژورنالیستی و روزنامهنگارانه پیش رفتم و سوژه من را با خودش همراه کرد. رها بودم، اما این رها بودن به تنهایی فایده ندارد. یک عکاس آنقدر ذهنش تصویری است که در کسری از ثانیه میتواند یک لحظه را از آن خود کند. من هم در فرآیند ساخت این مستند همین کار را میکردم و اگر در مسیر ساخت اطلاعاتی کسب میکردم سریع در گوشه ذهنم ثبت میکردم تا از آن استفاده کنم.
* اتفاقاً غیر از فضای بصری کار، استفاده درست از ظرفیت «عکس» بهخصوص تصاویر آرشیوی در مستند کاملاً نشان از شناخت درست این ظرفیت دارد.
مستند قبلی من با نام «شرح یک عکس» هم همین ویژگی را داشت و اساساً ادای دین من به صنف خودم بود. دفاعیهای از صنف عکاسان بود تا بگویم به این دروبینها اعتماد کنید. این عکسها بهنوعی سند محسوب میشوند و ارزش آرشیوی دارند.
* دسترسی به آرشیو مقدم بر دغدغه ساخت این مستند بود یا بعد که درگیر سوژه شدید به این آرشیو دسترسی پیدا کردید؟
همانطور که گفتم گاهی سوژه تو را با خودش همراه میکند و به کوچهپسکوچههایی میبرد که تو هیچ ذهنیتی از آن نداشتهای. با آن مواجه میشوی و بعد تصمیم میگیری که آن را مال خود کنی. من بچه بندر گز و استان گلستان هستم و حدود ۲۸ سال است ساکن تهرانم. به تعبیری سینمای خودم را از همان منطقه آغاز کردم. در همان فضای استان گلستان عکاسی را آغاز کردم و الفبای سینما و عکاسی من با همان فضای خلیج گرگان و دریای بندر گز شکل گرفت. آن زمان دغدغه فیلمسازی داشتم اما باید طرح تصویب میشد، امکانات میدادند و برای دغدغه تو جای دیگری باید تصمیم میگرفت تا فیلمی بسازی. امروز دیگر فضا اینگونه نیست. امروز خودم تصمیم میگیرم کجا بروم، چقدر هزینه کنم و چه زمانی به یک سوژه بپردازم. دیگر هیچ مدیری لازم نیست برای حرف زدن من تصمیم بگیرد. خودم برای خودم مدیر شدهام و حرفم را میزنم. این فرآیند ۳۰ سال زمان برد. روزی تصمیم گرفتم تکفریمهایم را تبدیل به ۲۴ فریم کنم و به جای عکاسی سراغ سینما بروم. البته عکس همه همکارانم میتواند در همان تک فریم الهامبخش هر سینماگری باشد. مانند «اتوبوس شب» کیومرث پوراحمد که از یک تک عکس آلفرد یعقوبزاده، یا «فروشنده» اصغر فرهادی که از یک فریم عکس الهام گرفته شد. عکس این ظرفیت را دارد. اما از «شرح یک عکس» تصمیم گرفتم تک فریم را تبدیل به فیلم کنم.
* یعنی اولین فیلمی که ساختید با دغدغه یک عکس بود.
البته «رویای بچههای آشور» فیلم دوم من هست اما به تعبیری فیلم اولی است که من ساخت آن را کلید زدم. من این فیلم را سال ۹۶ آغاز کردم، «شرح یک عکس» هم که مربوط به حادثه تروریستی مجلس بود، در همان سال ساختم. «رویای بچههای آشور» را استارت زده و بخشهای مربوط به ورود دسته علمکشی به جزیره را گرفته بودم. وقتی برگشتم احساس کردم به اندازه یک کلیپ مذهبی تصویر در اختیار دارم، اما بعد متوجه شدم این علم و آدمهایی که آن را حمل میکنند، داستان دارند. پازلها را کنار هم میگذاشتم که موضوع «شرح یک عکس» پیش آمد. آن فیلم را طی سه چهار ماه تا جشنواره «سینماحقیقت» همان سال ساختم. برای «رویای بچههای آشور» اما عجله نداشتم. از سال ۹۶ تا همین هفته پیش که کارهای نهایی آن را انجام دادم حدود ۴، ۵ سال درگیر این فیلم بودم. هر سال هم با اتفاق جدید و آدمهای تازه درباره این سوژه مواجه میشدم.
* یعنی این زمانی طولانی خودخواسته بود؟
بالاخره باید کار درمیآمد. من تا جایی همه شخصیتهایم مرد بودند، احساس کردم فضای جزیره مردانه شده و انگار فقط مردها درباره آن دغدغه دارند. همین شد که سراغ خانم رحمانی رفتم. اول سراغ سیروس رفتم که در هلند زندگی میکرد. اسم زنش ایران بود و او را به آشوراده فرستاده بود تا برایش فیلم بگیرد. در شبکههای اجتماعی او را پیدا کردم و دیدم کانالی دارد پر از عکسهای قدیمی. با او ارتباط گرفتم، گفت سال دیگر به ایران میآیم و یک دورهمی داریم که همه جمع میشویم. در آن ملاقات سیروس گفت من از زمان آب گرفتگی آشوراده هم فیلم دارم. هیجانزده شدم اما گفت فیلمها هلند است. یکسال صبر کردم تا فیلمها به دستم برسد. همه فیلمهای خانوادگیاش را آورد. در آن فیلمها مهران را پیدا کردم که شد راوی دوم من. همه این فرآیند بسیار زمان برد.
* همه چیز اما از همان تصاویر محرم آشوراده شروع شد.
بله. من یک طرح سینمایی داشتم که چند سکانس آن در یک جزیره متروک اتفاق میافتاد. برای آن جزیره آشوراده را انتخاب کرده بودم که از بچگی میشناختم و هیچگاه هم دنبال آن نبودم که مستندی دربارهاش بسازم. بر حسب اتفاق با دوستی صحبت میکردم که گفت برای داستانی باید اول فیلمنامهات تصویب شود، بودجه تأمین شود و کلی کار دارد. قبل از داستانی برو و مستندش را بساز. همین دوستم به جلو هولم داد که دنبالش بروم و همین رفتنم، ۴ سال طول کشید.
* در این مستند روایتگر غصب یک مکان و گلایههای ساکنانش هستید اما هیچ چالشی با آنهایی که گویی عامل این اتفاق بودهاند، ندارید. سراغ هیچ مسئولی نرفتهاید.
عمداً نرفتم.
* فکر نمیکنید مخاطب این مستند دنبال پاسخ این سوال است که چرا به این ساکنان اجازه داده نشده به خانههایشان برگردند؟ گویی مشخص نیست این «آنها» چه کسانی هستند.
آنها دیگر امروز کارهای نیستند. در مستند گفته میشود «دولتها» و این یعنی همه دولتها در این اتفاق و بیتوجهی نسبت به این منطقه نقش داشتهاند. من فقط دوربینم را به سمت جماعتی گرفتم که حرفشان را بزنند. اصلاً داوری هم نمیکنم. شاید در سینمای مستند با تدوین و موسیقی درام ایجاد کنی اما اصل این مستند این است که با دوربین سراغ جماعتی رفتم که حرف داشتند.
* اما این سوال بزرگ باقی میماند که چه کسی این وضعیت را ایجاد کرده است.
واقعاً مشخص نیست؟
* گزارههایی مطرح میشود اما سراغشان نرفتهاید که بگویند چرا؟
آن دیگر میشد یک مستند صرفاً تلویزیونی که نمیخواستم اینگونه شود. من در این مستند حتی تایتل معرفی افراد ندارم چرا که آدمها خودشان را معرفی میکنند. میخواستم این آدمها حرفشان را بزنند. من تریبونی شدم برای این آدمها که فراموش شدهاند تا از خودشان و از گذشتهشان بگویند. برفرض سراغ مسئولان هم میرفتم و میپرسیدم چه کسی سهم بیشتری میخواسته که این شرایط بهوجود آمده؟ حاصلش چه میشد؟ برخی از اینها میگویند بومیها اگر به این منطقه برگردند به محیط زیست آن آسیب میرسانند اما در همین مستند میبینیم که طرف میگوید ما اینجا با صدای هدهد از خواب بیدار میشدیم! چطور آن زمان به محیط زیست آسیب نمیرساندند، حالا اگر بازگردند آسیب میزنند!؟ واقعیت این است که برگشتن این افراد به خانههایشان دیگر اتفاق نخواهد افتاد اما این دلیل نمیشود که آن منطقه رها شود.
* منطقهای که در نبود عوامل انسانی واقعاً بکر مانده و در جایی از فیلم دیوارنوشتههای زمان انقلاب را هنوز در شهر میبینیم.
بله. بکر مانده است. در مستند هم مطرح میشود که هر استانداری میآید ایده و طرحی را مطرح میکند اما ۶ ماه بعد تغییر میکند و طرحش هم فراموش میشود. من چرا باید دنبال چنین آدمی بروم؟ در مجموع این شرایط نشاندهنده ضعف مدیریتی ماست که نمیتوانند یک مسئله را از صفر تا صد حل کنند. الان سوال اهالی جزیره آشوراده این است که چرا ما نتوانستیم مانند جزیره کیش بشویم؟ توریست میبرید اما خجالتآور است که امکانات اولیه را از افراد بومی آنجا دریغ میکنید. من دنبال مسئول برای پاسخ نبودم. در «شرح یک عکس» هم سراغ هیچ مسئولی نرفتم. ما جماعت حرف داشتیم و حرف زدیم، یک طرفه هم نیست چون میدانیم شما میشنوید. این فیلم من هم «رویای بچههای آشور» است، کاری به مدیران و مسئولانی که آمدند و رفتند نداشتم. همین فیلم را به تلویزیون دادم و گفتم ترجیح میدهم از شبکههای داخلی پخش شود. رفیق من مدیر تأمین برنامه فلان شبکه است. گفتم دکتر جان این فیلم را ببین. بعد از کلی اصلاحات گفتند ۱۰ میلیون تومان پرداخت میکنند! گفتم امروز برای فیلم عروسی طرف ۱۰۰ میلیون تومان هزینه میکند! برای این فیلم با این همه دیتا و آرشیو فقط ۱۰ میلیون تومان!؟ گفتم فیلمم را ارزان نساختم که ارزان بفروشم!
* مغازهای در فیلم هست که هنوز در جزیره فعال است و صاحبش میگوید تنها بازمانده از ساکنان است. در جزیره خالی از سکنه چطور کار میکند؟
خانوادهای در این جزیره سکونت ندارد اما آن مغازه فعال است برای توریستهایی که آنجا میروند. حتی شیلات در آنجا رستوران هم دارد. مردم عادی به راحتی میتوانند به جزیره بروند و برگردند. فتحی به عنوان صاحب این مغازه خودش یک سمبل است و به تنهایی میتوانست یک سوژه باشد. او تنها کسی است که باقی مانده و خودش اقتصادش را میچرخاند. الان در کشورهای دیگر جزیره مصنوعی درست میکنند تا توریست جذب کنند اما ما قدر منابع طبیعی خود را نمیدانیم تا لااقل بومیهای استان خودمان را به آنجا بکشانیم. همه اینها دغدغه من در ساخت این مستند بود.
* مسیر مستندسازی چقدر امروز برایتان جدی شده است؟ آنقدر جدی شده که بهدنبال سوژه برای مستند بعدی باشید یا اگر دغدغهای پیش بیاید سراغش میروید؟
مستندسازی که برایم جدی شده است. همین امروز هم تولید محتوا در قالب ویدئو میکنم. در جزیره کیش هم که هستم، ویدئوژورنالیسم را دنبال میکنم. این موبایل همه کار امروز میکند. همین الان خیلی دغدغه دارم این مستند ۴۱ دقیقهای را همین فردا روی اینستاگرام بگذارم تا دیده شود. باید همه اینها دیده شود. من که نیازی ندارم کنار این فیلمها بیایستم و پز بدهم. میخواهم اینها دیده شود. با سینما و رسانه است که میتوان دردی را اینگونه روایت کرد تا دیده و شنیده شود.
اخبار
هنوز درباره ۱۱ سپتامبر سوال دارم
احترام به هوش مخاطب
اسپایک لی میگوید هنوز درباره اینکه دقیقاً چه اتفاقی در روز یازدهم سپتامبر در آمریکا افتاد سوالهایی دارد.
این کارگردان نیویورکی که سریال مستند جدیدش با عنوان «کانونهای زلزله نیویورک سیتی :۱/۲ ۲۰۲۱ - ۹/۱۱» به اکتشاف در تیرهترین روز شهر نیویورک میپردازد و امکان دسترسی به افرادی را که در آن دخیل بودند، ارایه میکند در مصاحبهای جدید با نیویورک تایمز گفته که مردم نظر خود را درباره حمله تروریستی سال ۲۰۰۱ خواهند داشت و به نظر او مردم خودشان باید تصمیم بگیرند.
لی درباره اینکه مستندش وقت زیادی را صرف این میکند که چطور و چرا برجها افتادند و مصاحبههای بسیاری با اعضای گروه تئوری توطئه «معماران و مهندسان ۱۱/۹ برای حقیقت» انجام میدهد، گفت که هنوز توضیح مسئولان او را متقاعد نکرده است.
وی یادآور شد: امیدوارم شاید میراث این مستند این باشد که کنگره یک جلسه درباره یازده سپتامبر برگزار کند. آن دمایی که برای ذوب کردن فولاد لازم بود آن موقع اتفاق نیفتاد و بعد نحوهای که ساختمان شماره ۷ افتاد، وقتی آن را کنار سقوط ساختمانهای دیگر میگذارید که با مواد منفجره کنترل شده پایین میآیند، مانند این است که دارید به یک چیز نگاه میکنید.
لی اضافه کرد: رویکرد من این است که اطلاعات را در یک فیلم قرار بدهم و اجازه بدهم مردم خودشان تصمیم بگیرند. من به هوش مخاطب احترام میگذارم.
این مستند چهار بخشی که داستانها، خاطرات و بینشهایی را از بزرگترین چالشهای نیویورک در قرن بیستویکم کنار هم میگذارد، بیستودوم آگوست (۳۱ مرداد) از اچبیاو و اچبیاو مکس پخش شد.
لی برای ساختن این مستند بیش از ۲۰۰ مصاحبه با اعضای نیروهای اورژانس، سیاستمداران، خبرنگاران و خانواده و دوستان خودش انجام داد. از چهرههای معروفی که مصاحبه کردند میتوان از جان استوارت، رزی پرز، جفری رایت، جان تورتورو، چاک شومر، بیل دبلازیو و اکساندریا اوکازیو-کورتز نام برد.
روایت زندگی فیلسوف عدالت
زندگی علامه حکیمی مستند میشود
تولید مستندی درباره زندهیاد علامه محمدرضا حکیمی در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی آغاز شده است.این مستند با نام «سرفه قناری و سکته کلمات» به کارگردانی محمود اسعدی، روایتی از زندگی، افکار و آثار این فیلسوف و دانشمند است. مرحله تحقیق و پژوهش این مستند به پایان رسیده و تصویربرداری که از یک سال و نیم پیش شروع شده است، ادامه دارد. زندهیاد علامه محمدرضا حکیمی (متولد ۱۳۱۴ در مشهد – درگذشته ۳۱ مرداد ۱۴۰۰) فقیه و مجتهد شیعه، یکی از چهرههای شاخص و نامدار حوزه فلسفه و دین بود.او را «فیلسوف عدالت» و «مرزبان توحید» مینامند. آثار علامه حکیمی از جمله «الحیات»، «علی» (ع) و «حماسه غدیر» و … در حوزه دین و فلسفه شاخص و ماندگار هستند.
«سرفه قناری و سکته کلمات» محصول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است.
مجید شیخ انصاری: سینمای تجربی تعریفگریز است
مجید شیخ انصاری استاد دانشگاه و پژوهشگر سینما بیان کرد که انجام و توسعه مطالعات بومی سینمای تجربهگرای ایران برای پیدا کردن زبان ویژه سینمای کشورمان یک ضرورت است.
به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، جلسه پژوهش برخط سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران شب گذشته دوشنبه یکم شهریور در اینستاگرام معاونت فرهنگی و آموزش انجمن سینمای جوانان ایران برگزار شد. در این جلسه برخط رامتین شهبازی دبیر علمی نشستهای برخط میزبان مجید شیخ انصاری پژوهشگر و مدرس سینما بود و این نوبت به موضوع «تحول زبان و تمهیدات بیانی در سینمای تجربهگرا» اختصاص یافت.
شیخ انصاری در ابتدای این گفتگو درباره جایگاه سینمای تجربی و تحولات آن بیان کرد: پیش از هر چیز باید بررسی کنیم که آیا میتوانیم درباره تکنیکهای بیانی در سینمای تجربی فکر کنیم، به فرضیهسازی بپردازیم و نتایجی از بررسی سیر تاریخی آن بگیریم. در مقدمه باید بگویم که سینمای تجربهگرا آموختن سینما به واسطه تجربه نیست. سینمای تجربهگرا تعریفگریز است. اما وقتی ویژگی تاریخی مییابد میتوان درباره گذشته آن صحبت کرد.
شیخانصاری با اشاره به قاعدهمندی سینما توضیح داد: در واقع زبان سینما ناشی از چهار محدودیت است. بنابراین سینماگران تجربی تلاش کردهاند در برابر این محدودیتها راهکارهایی را پیدا کنند. شبیه آنچه در فلسفه علم وجود دارد که ابتدا پارادایمی شکل میگیرد، بعد مشکلاتی ایجاد میشود و امکانات پاسخگوی آن نیست. حال اگر بخواهیم این چرخه در سینما اعمال کنیم اینطور است که افرادی برای بیان مقصودی تلاش میکنند برخی از رمزها را در قالب مدیوم سینما به مخاطبان خود در مدلها ارائه کنند. حال این مدلها یا مطابق با تعریفهای مخاطبان هستند و وارد ساحت زبان و تمهیدات بیانی سینما میشوند و پیش فرض اول مبنی بر اینکه زبان و تمهیدات موجود بیانی در سینما نتیجه تجربیات طول تاریخ سینما هستند. اگر مورد اقبال واقع شوند وارد حیطه زبان کلاسیک سینما شده و اگر نه موضع تاریخی خود را حفظ کردهاند. بنابراین فیلمی که امروز ساخته میشود و طراوت و تازگی خود را دارد یا تجربه تجربهگرا در ما ایجاد میکند یا اگر برایمان عادی باشد به ساحت زبان و بیان مورد استفاده وارد شده است. شاید مشخصترین آن استفاده از جامپ کاتها باشد که اولین بار یک فعالیت تجربهگرایانه در سینما بود اما اکنون استفاده از آن مرسومتر است.
در ادامه شهبازی خواست تا زبان سینما دقیقتر تعریف شود و بیان کرد: زبان سینما بحث پرمناقشهای از دهه ۱۹۲۰ به بعد بوده و با بحثهای زبان شناسی ابتدا همنشینی داشته است و بعد از آن سینما را بیشتر امر بیانی دانستهاند.
شیخانصاری با یک مثال زبان سینما را توضیح داد و گفت: کادرها و نماها در سینما برای اولین بار یک تاثیر تجربهگرا داشتهاند اما اکنون به الگوهای تبیینی گفتگو تبدیل شدهاند و این ناشی از محدودیت در نحوه نمایش کاراکترها بوده و امکانات برش این فرصت را فراهم کرده است. آنها تمهیداتی بیانی هستند که به مرور قواعد سینما را تشکیل دادهاند که ثابت نیستند و پیوسته خود را گسترش میدهند. این تمهیدات بیانی در همه گونههای مستند، انیمیشن، داستانی و… نیز به کار میرود.
سومین همایش مطالعات فیلم کوتاه تهران به دبیری سعید پوراسماعیلی و دبیری علمی احمد الستی ۲۴ آذر ۱۴۰۰ در بخشهای مقالات پژوهشی، جستارهای آزاد و ترجمه با محوریت سینمای تجربی برگزار میشود. آخرین مهلت ارسال چکیده مقالات به این رویداد ۱۰ شهریور ۱۴۰۰ است.
حجت الاسلام پناهیان:
هنرمندان از کاستیهای سبک زندگی غربی فیلم بسازند
این کارشناس مذهبی جلوه نمایی سبک زندگی غربیها در اذهان عمومی مردم را مانع درک کاستیها و بن بستهای آنان دانست و گفت: اندوه و افسردگی حقیقت زندگی غربیان است.
هفدهمین دوره سوگواری هنر و حماسه همزمان با دهه دوم محرم با موضوع «چرا ما در تبلیغات ضعیف هستیم؟» و با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در هیأت هنر برگزار میشود.
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در دومین جلسه این هیأت، با اشاره به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در خصوص تبلیغات دشمن علیه ما گفت: «امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانهای است».
وی در ادامه فرمایشات رهبر معظم انقلاب عنوان کرد: «دشمنان برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلّط شوند مبالغ هنگفت هزینه میکنند، کارهای بسیار انجام میدهند؛ فکرهای بسیاری را در مجموعههای فکری برای این کار استخدام میکنند تا بتوانند با جنگ روانی، با تبلیغات گوناگون، افکار عمومی کشورها را از جمله بیشتر از همه امروز کشور ما را که هدف سو نیّت قدرتهای بزرگ است قبضه کنند و در اختیار بگیرند. وقتی افکار عمومی یک ملّت در اختیار بیگانه قرار گرفت، حرکت آن ملّت هم طبعاً طبق میل آن بیگانه پیش خواهد رفت. کار تبلیغاتی کار مهمّی است؛ ما در این زمینه ضعف داریم. حالا بگذریم از آن آدمهای غافلی که از رسانههای داخلی هم به نفع دشمن استفاده میکنند. لکن درباره آن کسانی هم که قصد خیر در این زمینه دارند، ما کمکاری داریم. در زمینه کار تبلیغاتی و حرکت تبلیغاتی درست و تمهیدات رسانهای باید قویتر و هوشمندانهتر عمل بکنیم».
حجتالاسلام پناهیان با اشاره به وضعیت امروز کشور، اظهار کرد: دشمنان بیست و چهار ساعته علیه کشور ما تحرک دارند که اگر بتوانند حتی شده کوچکترین ضربه را بزنند و در این کار ذرهای کوتاه نمیآیند.
رسانه ملی و خبرگزاریهای انقلابی در تبلیغات هوشمندانه ضعف و کمکاری دارند
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه همه این را شنیدم که بزرگترین تحریمهای اقتصادی علیه ما صورت گرفته است، ابراز کرد: اما دشمنان بیشتر از تحریمهای اقتصادی حملات رسانهای و تبلیغات بر علیه ما دارند، نباید از کنار این جملات رهبر معظم انقلاب درباره تبلیغات رسانهای دشمن ساده عبور کنیم.
وی با بیان اینکه اگر دشمنان افکار عمومی ملت را در اختیار بگیرند آن ملت طبق میل بیگانه رفتار خواهند کرد، گفت: کار تبلیغات کار مهمی است که ما در این زمینه ضعف داریم. حوزههای علمیه، رسانه ملی و سایتهای خبری جبهه انقلاب ضعف و کمکاری دارند. در زمینه کار تبلیغاتی درست باید قوی و هوشمندانه عمل کنیم. ما نباید بگذاریم فرمایشات رهبر انقلاب غریب بماند، جامعه باید این سخنان را بشنود.
حجتالاسلام پناهیان با اشاره به ارزیابی عملکرد تبلیغی دشمن، بیان کرد: قرآن کریم میفرماید ابلیس قسمخورده که انسان را گمراه کند، شیوه گمراه کردن او را هم گفته است که دنیا و هر آنچه در زمین است را برای انسان زینت میدهد که اسیر آن شده و بر اساس آن حرکت کند.
این کارشناس مذهبی ادامه داد: حیات دنیا برای کافران زینت داده شده است بر همین اساس مؤمنان را مسخره میکنند. امکان ندارد شما مؤمن باشید و مسخره نشوید چرا که مؤمنان بر اساس عقل عمل میکنند عاقلان عاقبت دور را میبینند اما احمق نزدیک را میبیند اگر گفته شود با آمریکا مذاکره نکنید به شما ضربه بیشتری میزند کسانی که عاقل نیستند شما را مسخره میکنند یا اگر گرفته شود روضه امام حسین (ع) وضعیت اقتصادی کشور را بهتر میکند باز هم مسخره میکنند.
وی با بیان اینکه سخن عاقلانه و فوقالعاده هوشمندانه را برای افراد احمق مسخره کننده است، گفت: مؤمنان چون عاقل هستند ریشهها و مقدمات بعیده را هم خوب میبینند، مؤمن از پیچیدگیهای روابط عالم حرف میزند اما آنان که نمیفهمند این امر را مسخره میکنند. هر چه علم پیشرفت کند این تمسخرها کمتر میشود.
حجتالاسلام پناهیان با بیان اینکه مؤمنان به علم و تجربه بها میدهند بههمین دلیل مسخره میشوند، عنوان کرد: مشکل برخی مسخرهکنندگان تحجر علمی است، نباید هیچ علمی را تخطئه کنید طبق روایات هر کس تجربه را زیر پا بگذارد شقی است.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه مؤمن سالم برای کشتار جمعی و نابودی نسل دل میسوزاند، گفت: برخی برای مسخره نشدن است احساسات درست انسانی خود را پنهان میکنند بهعنوان مثال برخی میگویند چرا به فلسطین توجه دارید درحالیکه منافع ملی و عمق استراتژیک را نمیفهمند مسخره میکنند.
وی افزود: امروز یمن با دشمن مشترک ما میجنگد و دفاع میکند ما که از آنها حمایت میکنیم برخی که نمیفهمند مسخره میکنند. تمسخر روی قدرت و تفکر مؤمنان اثر میگذارد باید از خدا یاری بخواهیم که تحت تأثیر تمسخر افراد نفهم قرار نگیریم. مؤمن عاقل، عالم و عاشق است بنابراین بهطورقطع توسط افرادی که علم و عقل ندارند مسخره میشوند.
گفتنی است حجت الاسلام پناهیان در سومین جلسه این هیأت، به تبیین شیوههای ابلیس در گمراه ساختن انسانها پرداخت و اظهار داشت: شیطان از شیوه جنگ روانی و عملیاتی که در فکر و احساس مردم انجام میدهد دنیا در نگاه آنان زیبا جلوه داده و سعی در گمراه ساختن انسانها میکند. آدمی با درک حقیقت زیبایی دنیا از خداوند دور نمیشود اما ابلیس همواره تلاش میکند این زیباییها را به صورت کاذب تزئین کرده و انسان را فریب دهد.
وی با ابراز تأسف از جلوه نمایی سبک زندگی غربیها و زیبا انگاری آن در اذهان عمومی مردم گفت: زیبا دانستن سبک زندگی غربی مانع میشود انسان زیباییهای زندگی خود را ببیند و کاستیها و بن بستهای غربیان را مشاهده کند. باید لایههای درونی و عمیق فرهنگ و سبک زندگی غربی خوب موشکافی شود در این صورت شاهد عمق فاجعه و گرفتاری غربیان به اندوه و افسردگی خواهد بود.
هنرمندان از کاستیهای سبک زندگی غربی فیلم بسازند
این کارشناس مذهبی با انتقاد از اینکه چرا دموکراسی غربی مورد ستایش برخی است، گفت: در کشور سوریه دو میلیون انسان بیگناه کشته، آواره، مجروح یا اسیر میشوند آن هم توسط تروریستهایی که مسئولان کشورهای غربی به صورت رسمی از آنها حمایت میکنند آیا در این کشورها انسان نیست که اعتراض کند. اگر اعتراضاتی هم صورت گرفت توسط مسلمانان و عربهای ساکن در این کشورها بود. اگر آنها این مسائل را نمیبینند به این علت است که سبک زندگی غلط برای آن زینت داده شده است.
وی ادامه داد: بارها گفتهام که هر هنرمندی به وسیله هنر خود از کاستیهای زندگی غرب فیلم بسازید و برای مردم کشورمان به نمایش بگذارید. امروز ما در جنگ رسانهای با دشمنانی هستیم که در این زمینه بسیار قوی عمل میکنند. ما نمیخواهیم بگوییم کور باش دور باش و میخواهیم بگوییم به زندگی غربی درست نگاه کنید.
این کارشناس مذهبی افزود: اخیراً یک فیلمی از غرب گرفته بودند که در آن نشان میداد آنجا زن و مرد هرکس باید خرج خود را بدهد در حالی که در کشور ما مردم مسئول نفقه زن است، این مساله که مرد نفقه زن را بدهد برای زنان اروپایی اصلاً قابل تصور نیست آنقدر سبک زندگی غلط برای آنها زیبا جلوه داده شده است که ندادن خرجی توسط مرد برای زنان آنها پذیرفته شده است.
حجتالاسلام پناهیان با بیان اینکه امروز مشکل ما این است که روشنفکرهای ما نمیفهمند دموکراسی غربی از دیکتاتوری بدتر است، عنوان کرد: پنجاه سال پیش علامه طباطبایی فرمودند دموکراسی غربی از دیکتاتوری بدتر است چراکه بر مبنای کشتار و غارت قرار دارد. امروز اگر کشورهای غربی از ظلم و غارت دست بردارند شکست میخورند.
وی افزود: اگر ما در منطقه قیمت نفت را به حد مطلوب برسانیم به گدایی و التماس میافتند آنوقت میگوئیم که قیمت ماشین آنها چقدر میشود. آنها در دانش و تکنولوژی پیشرفت کردهاند اما این هم بدون جنایت نبوده و بدون جنایت هم نمیتوانند ادامه بدهند. این کارشناس مذهبی ادامه داد: امثال کشور ژاپن هم با وجود پیشرفت مستعمره هستند و از خود اراده ندارند وقتی نخستوزیر آنها نزد رهبر ما میآید تا رهبر فرمودند ما از آنها پیغام قبول نمیکنیم روی نامهای مینشیند که با خود آورده بود.
حجتالاسلام پناهیان گفت: برخی به پیشرفت چین اشاره میکنند در حالی که حاضر نیستند یک لحظه همچون آنها زندگی کنند در چین یک درصد فکر میکنند ۹۹ درصد مردم کار میکنند در ایران ۹۹ درصد فکر میکنند ۱ درصد کار میکنند.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8576/27998/98518
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8576/27998/98519
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8576/27998/98520
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/8576/27998/98521
|
عناوین این صفحه
- چه کسی «رویای بچههای آشور» را آشفت؟
- اخبار
- مجید شیخ انصاری: سینمای تجربی تعریفگریز است
- هنرمندان از کاستیهای سبک زندگی غربی فیلم بسازند