|
لیپی و اژدهایی که از خواب بیدار نشد
تیم ملی انگلیس و رویایی قهرمانی مجدد «سهشیر» در جام جهانی را فراموش کنید، یکی از ماموریتهای غیرممکن در جهان فوتبال در حال حاضر در فوتبال چین است، جایی که مارچلو لیپی سرمربی نامدار ایتالیایی با سودای خلق یک میراث به آن پا گذاشت و اکنون پس از 2 سال و نیم حضورش روی نیمکت این تیم، با پایانی با دستهایی خالی رسیده است.
در حالی که رقابتهای جام ملتهای آسیا در کشور امارات در حال برگزاریست و به مراحل حساس خود رسیده، بسیاری از فوتبالدوستان عملکرد تیم ملی چین را به زیر ذرهبین بردهاند، جایی که لیپی بزرگ آخرین شانس خود برای ثبت میراث خود در فوتبال پرجمعیتترین کشور جهان را امتحان میکند. البته برای فاتح جامجهانی ۲۰۰۶، در دست گرفتن سکان هدایت تیم ملی چین در سال ۲۰۱۶ کار چندان آسانی نبود چرا که او به خوبی میدانست که با حضور روی نیمکت این تیم، اعتبار خود را در میان خواهد گذاشت اما حتی شهرت، اعتبار و حتی تمام افتخارات درخشان لیپی در گذشته متضمن موفقیت او نبود چرا که اصولاً یک مربی با بالاترین سطح دانش فنی نیز نمیتواند تمامی اشکالات بنیادی یک مجموعه را به تنهایی و در ۲سال و نیم برطرف کند.
این دقیقاً همان چیزی بود که «الکساندر کرستینین»؛ سرمربی تیم ملی قرقیزستان نیز در کنفرانس خبری پیش از تقابل با چین در مرحله گروهی به آن اشاره کرد: «این یک حقیقت غیر قابل کتمان است که تیم ملی چین از حضور سرمربی بزرگ و صاحبنامی همچون لیپی روی نیمکت خود بهره میبرد، کسی که جامجهانی را فتح کرده اما او با چین قهرمان جهان نشده و ما به یاد نداریم که تیم ملی چین در سالهای اخیر افتخاری را کسب کرده و جامی را بالای سر برده باشد.»
بعد از پایان بازی نخست گروه C رقابتها بین چین و قرقیزستان، اثبات شد که صحبتهای کرستینین کاملاً بجا بوده و اگر اشتباه عجیب دروازهبان قرقیزستان و گل به خودیاش نبود، به احتمال زیاد شاگردان لیپی جام را با یک تساوی دور از انتظار استارت میزدند. گر چه با کسب پیروزی ۲-۱، تیم تحت رهبری مارچلو موفق به کسب سه امتیاز حساس بازی شد اما برای هواداران تیم ملی چین که سودای قهرمانی را در سر میپروراندند، این نمایش ضعیف همچون آب سردی بود که بر پیکرشان ریخته شد. اهمیت کسب این سه امتیاز زمانی بیشتر مشخص شد که «اژدها» در مصاف با فلیپین نیز با دست پر از میدان خارج شد و به این ترتیب آخرین بازی خود در مرحله گروهی برابر کرهجنوبی را از رقابت برای صعود به جدالی جهت صدرنشینی تغییر داد، جدالی که در آن مطابق پیشبینیها مغلوب شد.
این مربی ۷۱ ساله ایتالیایی در حالی پا به فوتبال چین گذاشت که سابقه سرمربیگری در تیمهای آتالانتا، ناپولی، یوونتوس، اینترمیلان و البته تیم ملی چین را در کارنامه میدید و با حضورش در این کشور ۱.۵ میلیاردی، هدایت تیم «گوانگژو اورگراند» را بر عهده گرفت. لیپی در لیگ چین علاوه بر کسب ۳ قهرمانی در لیگ، جام حذفی و سوپرکاپ چین را نیز فتح کرد و از همه مهمتر «گوانگژو اورگراند» را در سال ۲۰۱۳ به قهرمانی آسیا رساند. تمامی این افتخارات باعث شد سکان هدایت تیم ملی چین به دستان او سپرده شود؛ آنهم با انتظاراتی بسیار فراتر از گذشته؛ انتظاراتی در حد قهرمانی آسیا با تیم ملی چین و البته قرار دادن «اژدها» در مسیر صحیح موفقیت.
لیپی در آخرین مصاحبهاش با شبکه معتبر «ESPN» در رابطه با شرایط خود گفت: «زمانی که هدایت چین را بر عهده گرفتم، به خوبی از چالشها و سختیهای مسیر آگاهی داشتم.»
حرفهای لیپی عین واقعیت بود چرا که او زمانی روی نیمکت «اژدها» نشست که این تیم در رقابتهای انتخابی جامجهانی روسیه، از ۴ بازی و ۱۲ امتیاز ممکن، تنها یک امتیاز کسب کرده بود اما با ورود سرمربی ایتالیایی اوضاع تغییر کرد و تیم تحت رهبری مارچلو از ۶ مسابقه بعدی، ۱۱ امتیاز به دست آورد ولی متاسفانه با تنها یک امتیاز اختلاف حضور در مرحله پلیآف روسیه را از دست داد. با وجود ناکامی در صعود به رقابتهای جامجهانی، چینیها به آینده تیم ملی کشورشان با هدایت لیپی بسیار امیدوار شدند اما هیچ چیز مطابق انتظار پیش نرفت و سالی که با شکستهای سنگین برابر تیم ملی ولز و جمهوری چک شروع شده بود، با تساوی مقابل فلسطین، هند، اردن و شکست برابر عراق به اتمام رسید، نتایجی که باعث شد رویاهایی همچون «فلسفه بازی منحصر بفرد»، «پرورش دریایی از بازیکنان جوان و با استعداد» و «شکلگیری پرستیژ و استایل ویژه» نقش بر آب شود و رنگ ببازد.
نکته عجیب در تیم لیپی که منتقدان هم به آن اشاره کردهاند، به میانگین سنی بازیکنان دعوتشده از سوی سرمربی ایتالیایی برمیگردد؛ جایی که لیپی به جای میدان دادن به جوانان، تیمی مملو از بازیکنان مسن را با خود به امارات برده، تیمی که میانگی سنیاش به ۲۹ سال رسیده و تنها ۳ بازیکن زیر ۲۶سال را در ترکیبش میبیند و بی دلیل نیست که عنوان مسنترین تیم «امارات ۲۰۱۹» را به خود اختصاص داده.
البته لیپی به این انتقادات نیز واکنشی قابل تامل نشان داده: «ما در بازیهای دوستانه به دفعات به بازیکنان جوان میدان دادیم و از آنها خواستیم تا تواناییهای خود را به نمایش بگذارند ولی متاسفانه متوجه شدیم که اکثر آنها از تجربه کافی بهرهمند نیستند و برای کمک به تیم ملی باید خود را از نظر کیفی بسیار بالاتر بیاورند. به همین دلیل نیز بود که سراغ بازیکنان باتجربه رفتیم. شما در تورنمنت بزرگی همچون جام ملتهای آسیا باید بهترین جنگجویان خود را انتخاب کنید، افرادی که از تجربه کافی در سطوح ملی و بینالمللی برخوردار باشند. البته فراموش نکنید که اقدامات بسیار خوبی در تیمهای ملی زیر ۲۰ سالهها و زیر ۱۹ سالهها انجام شده و استعدادهای بسیار خوبی در آن تیمها حضور دارند و به همین دلیل نیز من به آینده فوتبال چین بسیار خوشبین و امیدوار هستم.»
از این نکته غافل نشوید که چین در سالهای گذشته سرمایهگذاری زیادی در فوتبال کرده ولی این پول بیشتر صرف جذب ستارههای خارجی شده، اقدامی که به عقیده لیپی موجب عدم توجه به پرورش نسل جوان در فوتبال چین شده است: «مهمترین نکته سرمایهگذاری روی جوانان است. ما پیشرفت زیادی داشتهایم ولی هنوز ساختار قابل اطمینانی برای پیدا کردن جوانان مستعد در فوتبال چین وجود ندارد.»
سرمایهگذاری چین در فوتبال وقتی اوج گرفت که «ژی ژینپینگ»؛ رئیسجمهور چین، هدف فوتبال کشورش را تبدیل شدن به یکی از قدرتهای فوتبال در سال ۲۰۵۰ اعلام کرد اما رقابتهای «سوپر لیگ چین» هیچ کمکی برای دستیابی به هدف بزرگ نکرد و به همین دلیل نیز بود که در نهایت چینیها تصمیم گرفتند در سیاست لیگشان تجدید نظر و در استفاده از بازیکنان خارجی محدودیت اعمال کنند.
در این بین برخی از رسانههای چینی مدعی شدهاند که لیپی صرفاً برای محافظت از اعتبار و آبروی خود، تیمی مسن را راهی میادین کرده که البته تصمیمی بسیار منطقی به نظر میرسد، به ویژه با توجه به چندگانگیهای موجود در فدراسیون فوتبال چین و عدم مشخص بودن اهداف بلند مدت چینیها! در واقع سرمربی ایتالیایی تصمیم گرفته به جای میدان دادن به نیروهای جوان و حذف از رقابتها و البته شروع انتقادات بیرحمانه، تا جای ممکن به کسب جام نزدیک شود و به اعتبار خود چوب حراج نزند.
پیاتک، حل معمای گلزنی روسونری؟
میلانیها در چند روز اخیر حسابی در بازار نقل و انتقالات زمستانی خبرساز شدند. رفت و آمدهای خط حمله این تیم، باشگاه را به صدر اخبار و کانون توجهات کشاند. روسونری که تابستان گونسالو ایگواین را به طور قرضی از یوونتوس جذب کرده بود، بعد از گذشت نیمفصل و ناکامی مهاجم آرژانتینی در امر گلزنی، او را به یوونتوس پس داد تا باشگاه صدرنشین سری A این فوروارد را به چلسی قرض بدهد. میلانیها هم کمبود خط حمله خود را با یک مهاجم آیندهدار و البته گلزن پر کردند. کریشتف پیاتک، مهاجم لهستانی جنوا، پیراهن میلان را به تن کرد تا در نیمفصل دوم برای روسونری گلزنی کند.
لواندوفسکی جدید لهستانیها
پنجشنبه بود که پیاتک رسماً به هواداران میلان معرفی شد و قرارداد خود را امضا کرد. قراردادی ۵/۴ ساله که ارزش آن ۳۵ میلیون یورو است و طبق مفاد آن، سالی ۲ میلیون یورو هم به عنوان دستمزد نصیب این بازیکن لهستانی میشود. البته این همه قرارداد پیاتک نیست چراکه آپشنهای متفاوتی همچون صعود به لیگ قهرمانان اروپا نیز در قراردادش گنجانده شده که دستمزدش را بالاتر میبرد. در حالی که این روزها روبرت لواندوفسکی روزهای پرفراز و نشیبی را در بایرنمونیخ میگذراند، پیاتک ۲۳ ساله در حال گرفتن جای او در تیم ملی لهستان و همچنین فوتبال اروپاست.
درآمدزایی جنوا
بیش از هر کس دیگری این وسط باشگاه جنوا از فروش پیاتک سود برد. پیاتک بعد از نیمفصل درخشش در این باشگاه و قرار گرفتن در جمع بهترین گلزنان سری A، در بهترین زمان ممکن فروخته شد تا سود خوبی نصیب باشگاه بشود. پیاتک برای جنوا ۴ میلیون یورو آب خورد، اما فروشش چندین و چندبرابر برای باشگاه درآمدزایی داشت. او با ۱۹ گل زده در ۲۱ بازی پیراهن میلان را به تن کرد.
بارسلونا ناکام
بازنده واقعی این انتقال بدون تردید باشگاه بارسلوناست. آبیواناریها در تابستان برای خرید پیاتک وارد عمل شده بودند و قصد داشتند سراغ گزینهای بلندمدت برای جانشینی لوئیس سوآرس بروند. ارقام پیشنهادی بین دو باشگاه مورد موافقت قرار نگرفت تا این انتقال عملی نشود. بارساییها که آن زمان نمیدانستند قرار است پیاتک در نیمفصل نخست تا این حد بدرخشد، به سادگی از کنار نامش گذشتند. فقط چند ماه طول کشید تا بارتومئو، رئیس باشگاه بفهمد چه بازیکن با کیفیتی را آن هم با قیمتی ارزان از دست دادهاند.
رقیب کریس
کریشتف پیاتک در نیمفصل اول با گلهای خود کاری کرد که هیچکس انتظارش را نداشت. در شرایطی که همه منتظر بودند کریس رونالدو با گلهایش همه را به وجد بیاورد، این پیاتک بود که نامش در صدر جدول گلزنان سری A همه را متعجب کرد. پیاتک تا اینجای کار ۱۳ گل برای جنوا به ثمر رسانده و حالا ادامه گلهایش برای میلان خواهد بود. او فقط یک گل از کریس رونالدوی ۱۴ گله کم دارد. رونالدویی که همراه با فابیو کوالیارلا از سامپدوریا و دووان زاپاتا از آتالانتا در صدر جدول گلزنان قرار دارد و حالا بیش از پیش خطر پیانتک را پشت سر خود حس میکند.
امید گتوزو به زوج پیاتک – سوسو
میلانیها در نیمفصل اول اصلیترین ضربه را در همان خط حمله خوردند؛ جایی که ایگواین نتوانست انتظارات را برآورده کند و موقعیتها یکی پس از دیگری هدر رفت. حالا که پیاتک به میلان آمده انتظار میرود مشکل روسونری در این بخش حل شود. سوسو با ۸ پاس گل در صدر جدول بهترین پاسورهای سری A قرار دارد و هماهنگی اش با پیاتک میتواند روسونری را در انتهای فصل به جایگاه خوبی برساند. جایگاهی که هم میتواند میلان را به لیگ قهرمانان اروپا برساند و هم اینکه شانس ابقای گتوزو در فصل آتی را بالا ببرد.
آنری و موناکو؛
زمان نادرست، انتخاب نادرست
بعد از گذشت تنها حدود سه ماه (104 روز) از حضور آنری در موناکو، طی تصمیمی جالب سران این باشگاه فرانسوی، فعالیت او به عنوان سرمربی موناکو را به حالت تعلیق در آوردند. جالب تر اینکه او جانشین ژاردیم شد تا اوضاع تیم را بهبود ببخشد ولی شرایط تغییر نکرد و حالا شنیده می شود که قرار است دوباره ژاردیم هدایت موناکو را برعهده گیرد. از زمان حضور آنری در موناکو، شرایط در این تیم بحران زده تغییری نکرده و آنها اکنون در رده نوزدهم لیگ قرار دارند. آنری طی این مدت فقط دو برد را با موناکو کسب کرد و البته شکست های سنگینی را هم تجربه کرد. به همین بهانه، نگاهی داریم به تجربه کوتاه آنری در موناکو. تجربه ای که اولین حضور رسمی آنری به عنوان سرمربی بود.
از دست دادن ستارگان
بخشی از دلیل افت موناکو در فصل جاری، که در زمان ژاردیم نیز دیده می شد، جدایی ستارگان بزرگ تیم بود. در تابستان 2017 موناکو ستارگان مهمی همچون امباپه، مندی، سیلوا و باکایوکو را از دست داد و سپس در تابستان قبل نیز با جدایی فابینیو، لمار و موتینیو، تیم خالی از ستاره و تجربه شد. این بازیکنان همان هایی بودند که توانستند تحت نظر ژاردیم به قهرمانی در لیگ فرانسه برسند و حتی تا نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا پیش بروند. اما بازیکنانی که برای جانشینی این ستارگان جذب شدند، یا بی تجربه بودند یا نتوانستند عملکردی قابل انتظار به نمایش بگذارند.از جمله بازیکنان باتجربه تر و ستاره، می توان به حضور تیلمانز، چادلی و گولووین اشاره کرد. تیلمانز در این مدت نتوانسته در موناکو عملکرد خوبی از خود نشان دهد. چادلی هم بعد از شروع ضعیفش در ابتدای فصل، هفته هاست که با مصدومیت دست و پنجه نرم می کند و گولووین ستاره میزبان جام جهانی 2018، نیز شروع خوبی در تیم جدیدش نداشته است. در واقع اوضاع مصدومیت در دوران حضور تیری آنری در موناکو، اصلاً خوب نبوده است و همین حالا این تیم 12 غایب دارد.
مشکلات در رأس باشگاه
به جز مصدومیتها، ژاردیم و همینطور آنری در طی ماه های اخیر مجبور بودند با مسائل و حاشیه های مربوط به مدیریت باشگاه کنار آیند. چندی قبل بود که فوتبال لیکز مدعی شده بود مالک موناکو از انتقال امباپه به پاریسن ژرمن منفعت شخصی برده است و این گونه مالک باشگاه با اتهام فساد مالی روبرو شد. در عین حال بحث هایی در مورد فروش باشگاه نیز شنیده می شد که البته مالک کنونی این تیم فرانسوی آن را تکذیب کرد و حتی اذعان داشت که می خواهد با بودجه ای 50 میلیون پوندی مجموعه تمرینی جدیدی را تاسیس کند.
پیچیدگی در درون زمین
اما شرایط در داخل زمین هم تعریفی ندارد. اگر به آمار موناکو در فصل جاری نگاهی بیندازیم می بینیم که در تمامی موارد در بخش هجومی آنها افت کرده اند. دو فصل قبل موناکو به طور متوسط در هر بازی 14.6 شوت داشت، فصل قبل این آمار به 12.9 رسید و این فصل به 10.5 رسیده است. شوت های درون چارچوب نیز از 6.5 به 4.8 در فصل قبل و 3.3 در فصل جاری کاهش یافته است. به جز اینها، به نظر می رسد تیری آنری خود نیز دچار سردرگمی است. او در طی دوران کوتاه حضورش در موناکو از هشت ترکیب مختلف برای تیمش استفاده کرد. دفاع سه، چهار و پنج نفره همگی استفاده شدند. ولی هیچ یک به ثمر ننشست و در عین حال تیم همچنان با فقدان خلاقیت در بخش هجومی روبرو بود. در مقایسه آنری و ژاردیم در این فصل، تیم موناکو تحت نظر آنری از نظر پاسکاری قدری بهتر شده است ولی در مورد شوت به سمت دروازه و از دست دادن توپ در جریان بازی، افت کرده است.
تجربه ناکافی آنری؟
آنری خود پیش تر گفته بود هیچگاه تجربه تلاش برای بقا را نداشته است و حضور در موناکو تجربه ای جدید برایش می آورد. او به طور کلی نیز در عرصه مربیگری تجربه زیادی ندارد. آنری مدت کوتاهی مربی جوانان آرسنال بود و سپس به عنوان کمک مربی در کادر فنی بلژیک حضور داشت. در نتیجه بحث فقط مربوط به تجربه شرایط یک تیم در منطقه سقوط نیست. بلکه آنری شاید از فقدان عنصر تجربه در عرصه مربیگری رنج می برد. البته می توان مثال متفاوتی هم اشاره کرد. هم تیمی او در تیم ملی فرانسه که با هم به قهرمانی جهان و اروپا رسیدند. با شرایطی مشابه در رئال مادرید خوش درخشید و سه قهرمانی پیاپی در اروپا را به دست آورد. پس آنری هم با تجربه مشابه دوران بازیگری زیدان، شاید می توانست عملکردی بهتر ارائه کند، اما انتخابی نادرست در زمانی نادرست داشت.
چرا قطر هزینههای اردوی ایران را پرداخت کرد؟
قطر پیش از جام ملت های آسیا درخواست بازی دوستانه با ایران را مطرح کرد. کارلوس کی روش و فدارسیون فوتبال گفتند در شرایطی تن به این بازی تدارکاتی می دهند که آنها هزینه اردوی تیم ملی در کمپ اسپایر را متقبل شوند که این درخواست مورد پذیرش فدراسیون فوتبال قطر قرار گرفت.
شاید در آن برهه از زمان اگر پیشنهاد بازی دوستانه از تیمی غیر از قطر مطرح می شد و فدراسیون فوتبال به بهانه بازی دوستانه درخواست تقبل هزینه اردوی تدارکاتی را روی میز می آورد با پیشنهاد ایران موافقت نمی شد. مثلا از سوی کره ای ها. اما فدراسیون فوتبال قطر آگاهانه نه فقط به خاطر روابط سیاسی خوب با ایران بلکه به خاطر کسب تجربه بازی با ایران این پیشنهاد را قبول کرد.
کارلوس کی روش حتی در روزهای حضور در قطر و پیش از برگزاری بازی دوستانه با قطر این موضوع را به صراحت مطرح کرد. او با تشکر از فدراسیون فوتبال قطر که هزینه های اردوی ایران در کمپ اسپایر را متحمل شد گفت: بازی ما با قطر بیشتر به سود قطری ها است. به واقع این بازی یک بازی خوب برای قطری ها است. البته کارلوس کی روش بعد از بازی هم گفت ما یک بازی کلاسیک را بردیم.
اگر قطر، امارات را شکست دهد و ایران هم از سد ژاپن عبور کند تیم های قطر و ایران برگزار کننده بازی پایانی هفدهمین دوره جام ملت های آسیا خواهند بود. خب طبیعتا قطری ها چون پیش از جام ملت در برابر ایران بازی کردند با آگاهی و شناخت کافی و هم چنین کسب یک تجربه خوب در بازی دوستانه به میدان می آیند. به نوعی هم می توان گفت ترس قطری ها از بازی با ایران ریخته چون آنها پیش از جام ملت ها با ایران بازی کردند و به نوعی بازی با ایران برای آنها تازگی ندارد.
چرا قطر هزینه های اردوی ایران را پرداخت کرد؟ پاسخ این سوال اکنون روشن است. قطری ها به موفقیت خود خوشبین بودند و از سویی تصور می کردند ایران با توجه به تیم خوبی که در جام جهانی داشته در جام ملت ها احتمالا یک پای فینال خواهد بود. هر چند اتفاقات در فوتبال غیر قابل پیش بینی است اما در فوتبال امروز تیم هایی موفق هستند که همه فرضیه ها را پیش بینی کنند و آماده مقابله با هر اتفاقی باشند. تیم ملی فوتبال قطر با عبور از سد تیم هایی چون عربستان، عراق و کره جنوبی نشان داد برای رسیدن به موفقیت برنامه ها را یکی پس از دیگری مو به مو اجراء کرده و در ادامه راه هم برای رسیدن به اهداف بعدی پر تلاش ظاهر خواهد شد. به واقع برای قطری ها تجربه بازی با ایران، تیم اول فوتبال آسیا ارزش پرداخت هزینه های اردوی کمپ اسپایر را داشت. و البته این یک کار مشترک بود که هم ایران را به هدفش رساند و هم تیم ملی قطر را. تصور کنید اگر تیم ملی در کمپ اسپایر اردو نمی زد و با قطر و فلسطین بازی نمی کرد. آنوقت تیم ملی با آمادگی که امروز دارد در جام ملت ها حاضر نمی شد.
|
|
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3972/16048/60827
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3972/16048/60828
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3972/16048/60829
آدرس مطلب: http://emtiazdaily.ir/newspaper/page/3972/16048/60830
|
عناوین این صفحه
- لیپی و اژدهایی که از خواب بیدار نشد
- پیاتک، حل معمای گلزنی روسونری؟
- زمان نادرست، انتخاب نادرست
- چرا قطر هزینههای اردوی ایران را پرداخت کرد؟